نام پژوهشگر: خلیل الله طاهری
الهام صادقی خلیل الله طاهری
در این کار ، یک الکترود کربن شیشه ای اصلاح شده ی پایدار با نانوکامپوزیت مولیبدات فسفریک اسید-سریم(iii) /مایع یونی) bmimpf61-بوتیل.3-متیل.ایمیدازولیوم هگزافلورو فسفات)/نانوتیوب کربن چنددیواره تهیه شد و توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی(tem) مورد شناسایی قرار گرفت. رفتار الکتروشیمیایی این نانو کامپوزیت برای اندازه گیری همزمان اپی نفرین (ep)، اسیداوریک (ua)، و تریپتوفان (try) تحت شرایط تجربی بهینه با استفاده از تکنیک ولتامتری چرخه ای مورد مطالعه واقع شد. بر مبنای ولتاموگرام های چرخه ای ثبت شده، محدوده کالیبراسیون 4-10 × 0/4-6-10 × 8/4 و 5-10 ×8/2-7-10 × 0/6 ، 5-10 × 0/8-7-10 × 20/0، 5-10 × 0/1-7-10 × 0/8 و 4-10 ×6/7-6-10 × 0/1 مول بر لیتر، با حدتشخیص7-10 × 9/1، 6-10 × 4/4 و 6-10 × 3/3 مول بر لیتر، به ترتیب برای اپی نفرین، اوریک اسید و تریپتوفان بدست آمدند. الکترود کربن شیشه ای اصلاح شده با نانوکامپوزیت مولیبدات فسفریک اسید-سریم(iii)/مایع یونی/نانوتیوب کربن چند دیواره همچنین به عنوان یک حسگر الکتروشیمیایی برای اندازه گیری انسولین توسط تکنیک های ولتامتری چرخه ای و کرنو آمپرومتری به کاربرده شد. در این مورد، محدوده کالیبراسیون و حدتشخیص به ترتیب 5-10×2/2-7-10×0/6 و 8-10×2/4 مول برلیتر بدست آمدند. کارآیی تجزیه ای این حسگر همچنین برای اندازه گیری همزمان ep، ua و try در نمونه های حقیقی ارزیابی شد. نتایج بدست آمده نشان دادند که الکترود اصلاح شده چندین مزیت از قبیل گزینش پذیری بالا، پایداری خوب و فعالیت کاتالیزوری زیادی در شرایط فیزیولوژیکی دارد. به طور کلی، نتیجه گیری گردیدکه الکترود اصلاح شده gc/mwcnt/ce(iii)pmo-ils توانایی های جدیدی را برای ابزارهای الکتروشیمیایی از طریق تلفیق مزایای نانولوله های کربنی و مایع یونی دارا است.
شیوا یاری هیبت خلیل الله طاهری
کمپلکسه واکنش تشکیل کمپلکس بین کاتیون سریم با لیگاند درشت حلقوی دی آزا-18-کرون-6 (da18c6) در مخلوط های دو جزئی متانول/ استونیتریل (meoh-an) و آب/ متانول(h2o-meoh) در دماهای مختلف به روش هدایت سنجی مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین شدن کاتیون سریم با دی سیکلو هگزیل-18-کرون-6 (dch18c6) در مخلوط های دو تایی متانول – استونیتریل (meoh-an) ، آب- متانول (h2o-meoh) ، آب/ استو نیتریل (h2o-an)، متانول/ اتانول (meoh-etoh)، متانول/ استونیتریل (meoh-an)، دی متیل فرمامید/ متانول (dmf-meoh) و دی متیل فرمامید/ استونیتریل (dmf-an)در دماهای مختلف مطالعه شدند. علاوه بر این تشکیل کمپلکس بین کاتیون سریم (ce3+) با لیگاند درشت حلقوی 18-کرون-6 (18c6) در مخلوط دو جزئی آب/ متانول (h2o-meoh) در دماهای مختلف به روش هدایت سنجی مورد مطالعه قرار گرفت. داده های هدایت سنجی نشان می دهند که استوکیومتری کمپلکس های تشکیل شده بین کاتیون سریم و لیگاند (da18c6) در مخلوط حلال های مورد مطالعه 1:2 [ml2] می باشد اما کمپلکسه شدن سریم با (dch18c6) و (18c6) در سیستم های حلالی مورد مطالعه 1:1 [ml] است. مقادیر ثابت های پایداری کمپلکس ها که با استفاده از داده های هدایت سنجی تعیین شدند نشان می دهند که پایداری کمپلکس های مذکور تحت تاثیر ماهیت و ترکیب حلال قرار می گیرد. در تمام مخلوطهای دو جزئی حلال ها یک ارتباط غیر خطی برای تغییرات ثابت پایداری کمپلکس های مذکور بر حسب ترکیب حلال مشاهده شد. این نوع رفتار به برهم کنش های حلال – حلال در مخلوط های دو تایی حلال نسبت داده می شود. مقادیر پارامتر های ترمودینامیکی آنتالپی ?h?c و آنتروپی ?s?c برای واکنش تشکیل کمپلکس سریم با لیگند های درشت حلقوی (dch18c6) و (18c6) از وابستگی دمایی ثابت های پایداری بدست آمدند.نتایج نشانمی دهند که تشکیل این کمپلکس ها در اکثر مخلوط های دوتایی حلال های مورد مطالعه از نظر آنتروپی مساعد می باشند اما از نظر تغییرات آنتالپی فرایند تشکیل این کمپلکس ها در بیشتر موارد گرماگیر است.
مسعود برادران خلیل الله طاهری
در این تحقیق، یک حسگر انتخابگر غشایی پتانسیومتری جدید برای کلسیم بر پایه ی n-فنیل آزا 15-کرون-5 به عنوان حامل خنثی در محیط پلی وینیل کلراید ساخته شد. الکترود یک پاسخ پویای خطی در محدوده غلظتی 1-10×0/1-4-10×0/1 مولار با شیب نرنستی 5/0±3/29 میلی ولت و حد تشخیص 5-10×0/7 مولار نشان می دهد و دارای یک زمان پاسخ خوب (20~ ثانیه) و طول عمر بیشتر از 2 ماه و تکرار پذیری خوبی می باشد. بهترین عملکرد با ترکیب غشاء %9/31 پلی وینیل کلراید، %8/63 دی بوتیل فتالات، %7/2 n-فنیل آزا 15-کرون-5 و %6/1 سدیم تترا فنیل بورات به دست آمد. پاسخ پتانسیومتری الکترود مذکور، مستقل از ph محلول در محدوده ی 9?p5 ?ph است.الکترود مذکور، انتخابگری خوبی نسبت به کلسیم در مقابل بیشتر فلزات قلیایی، قلیایی خاکی معمول و بعضی از فلزات واسطه نشان می دهد. ضریب هم دمایی این الکترود v/? 4-10×2/3 تعیین شد. همچنین این الکترود به عنوان یک الکترود شناساگر در تیتراسیون پتانسیومتری یون های کلسیم با na2h2y.2h2oمورد استفاده قرار گرفت.
اسما بامدی محمد انصاری فرد
واکنش تشکیل کمپلکس بین کاتیون هیدروکسیل آمونیوم (nh3oh+ ) با لیگاند 18 -کرون-6 ( 18c6 ) در مخلوط های دو جزئی متانول /اتیل استات (meoh / etoac)، اتانول/2- پروپانول (etoh/2-proh)، استونیتریل/2- پروپانول (an/2-proh)، اتیل استواستات / 1- بوتانول(eaa /1-buoh) ، متانول/1- بوتانول (meoh/1-buoh) ، متانول/ نیترومتان (meoh/nm) و استونیتریل/1- بوتانول(an/1-buoh) در دماهای مختلف به روش هدایت سنجی مورد مطالعه قرار گرفت. داده های هدایت سنجی نشان میدهند که استوکیومتری کمپلکس های تشکیل شده بین کاتیون هیدروکسیل آمونیوم (nh3oh+) و لیگاند (18c6) در مخلوط های مورد مطالعه 1:1 می باشد. مقادیر ثابت های پایداری کمپلکس ها که با استفاده از داده های هدایت سنجی تعیین شدند نشان می دهند که پایداری کمپلکس های مذکور تحت تاثیر ماهیت و ترکیب حلال قرار می گیرد. در تمام مخلوط های دو جزیی حلال ها یک ارتباط غیر خطی برای تغییرات ثابت پایداری کمپلکس های مذکور بر حسب ترکیب حلال مشاهده شد. این نوع رفتار به برهم کنش های حلال - حلال در مخلوط های دوتایی حلال نسبت داده می شوند. مقادیر پارامترهای ترمودینامیکی آنتالپی ch? و آنتروپی برای واکنش تشکیل کمپلکس فوق، از وابستگی دمایی ثابت های پایداری به دست آمدند. نتایج نشان می دهند که تشکیل این کمپلکس ها در اکثر مخلوط های دوتایی حلال ها مورد مطالعه از نظرآنتروپی و آنتالپی مساعد می باشد.
خلیل الله طاهری محمدتقی کرمی
مشارکت سیاسی از مباحث شایع در سطح بین المللی است که در دهه های اخیر از اهمیت بیشتری برخوردار گردیده است. طرح جوانب نوظهور، تأمل و تعمق بیشتری را از سوی عالمان دینی می طلبد، تا پاسخ مناسبی فراهم آورند. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، موضوع مشارکت سیاسی زنان را بر اساس آموزه ها و مبانی اسلام مورد بررسی قرار داده است. امروزه مشارکت سیاسی به عنوان ملاکی برای ارزش گذاری جوامع، مورد توجه بوده، و کارشناسان مسایل اجتماعی رسیدن به تعالی اجتماعی و توسعه همه جانبه را منوط به مشارکت گسترده و فعال تمام اقشار جامعه، شامل زنان و مردان می دانند. مصادیق و انواع مشارکت سیاسی زنان در سطح عمومی را می توان شامل شرکت در انتخابات، عضویت در گروه ها و احزاب سیاسی، و مشارکت در تجربه های اجتماعی دانست. در سطح نخبگان نیز زنان می توانند در بخش نمایندگی مجالس قانون گذاری، حضور در قوه مجریه، و مشارکت در خدمات بین المللی، فعالیت داشته باشند. از حیث مبانی اسلامی نیز چنین حضوری برای زنان قابل قبول است؛ زیرا بر مبنای اشتراک زن و مرد در اصل انسانیت، هیچ تفاوت و تمایزی که گویای برتری یکی بر دیگری باشد وجود ندارد. فراجنسی بودن تکالیف و دستورات الهی، اصالت روح، و تساوی زن و مرد در دین داری و وحدت دین و سیاست، از دیگر مبانی دینی برای توجیه مشارکت سیاسی زنانی می باشد. الگوهای عملی چنین مشارکتی نیز در تاریخ اسلام فراوان مشاهده می شود، که از جمله می توان به زمان حیات پیامبر اسلام(ص) ، دوران امیرالمومنین(، و عصر امام حسین(ع) خصوصاً مشارکت سیاسی زنان اهل بیت در واقعه عاشورا، اشاره کرد. بدین ترتیب، بر خلاف ذهنیت عمومی، که تصدی بسیاری از مناصب سیاسی توسط زنان را برنمی تابد، مراجعه به متون فقهی ثابت می کند که این برداشت قابل خدشه است، و مشارکت سیاسی زنان بر اساس مبانی اسلام، نه تنها جایز بلکه در مواردی واجب خواهد بود.
طاهره افسری خلیل الله طاهری
در این تحقیق، دو الکترود انتخابگر غشایی پتانسیومتری برای پتاسیم بر پایه دی بنزو-18-کرون-6، به عنوان حامل خنثی در محیط پلی وینیل کلراید ساخته شد. الکترود غشایی مایعی یک پاسخ پویای خطی در محدوده غلظتی 2-10 ×0/1 – 5-10×0/1 مولار با شیب نرنستی mv 0/53 و حد تشخیص 6-10×06/5 مولار نشان می دهد و دارای یک پاسخ خوب (تقریباً 30 ثانیه) و طول عمر یک ماه و تکرارپذیری خوب می باشد. الکترود دوم ساخته شده، الکترود پوششدار گرافیتی می باشد که دارای محدوده خطی 1-10 ×0/1 – 5-10×0/1 مولار با شیب نرنستی mv 3/55 و حد تشخیص 6-10×40/5 مولار را نشان می دهد و دارای یک پاسخ بسیار کوتاه تقریباً s10 و طول عمر دو هفته نیز می باشد. بهترین عملکرد الکترودها با ترکیب غشاء 2/32% پلی وینیل کلراید، 5/62% دی بوتیل فتالات، 3/3% دی بنزو-18-کرون-6 و 0/2% سدیم تترا فنیل بورات بدست آمد. پاسخ پتانسیومتری دو الکترود مذکور مستقل از ph در محدوده 10-1 می باشد. الکترودها، انتخابگری خوبی نسبت به پتاسیم در مقابل بیشتر فلزات قلیایی، قلیایی خاکی معمولی و بعضی از فلزات واسطه نشان دادند. این الکترودها، برای تعیین غلظت یون پتاسیم در نمونه های حقیقی (آب معدنی و پودر ors) مورد استفاده قرار گرفتند.
علیرضا زابلی خلیل الله طاهری
دراین تحقیق، تلاشی برای ساخت دو حسگر انتخابگر غشایی بر پایه بنزو-18-کرون-6 به عنوان حامل خنثی در محیط پلی ونیل کلراید و به دو شکل الکترود غشاء مایع تثبیت شده و الکترود گرافیتی پوشش دار شده برای تعیین کاتیون سرب بروش پتانسیومتری انجام شد. الکترودها یک پاسخ خطی در محدوده غلظتی 1/0 -/0 × 1 مولار خطی با شیب نرنستی 0/5 و میلی ولت، حدتشخیص /1 مولار و 1/0 مولار، نشان دادند. زمان پاسخ مناسب 15و 5 ثانیه، طول عمر 9 و 15 روز، به ترتیب برای الکترود مایع تثبیت شده و الکترود گرافیتی پوشش دار با تکرار پذیری خوبی تعیین شد. بهترین کارایی الکترود با غشاء با ترکیب 26% پلی ونیل کلراید، 68% دی اکتیل فتالات، 4/1% بنزو- 18- کرون-6، و 0/91% سدیم تترا فنیل بورات برای غشاء مایع تثبیت شده و همچنین 27% پلی ونیل کلراید، 70% دی اکتیل فتالات، 2/7% بنزو-18کرون-6، و 0/1% سدیم تترا فنیل بورات برای الکترود گرافیتی پوشش دار بدست آمد. پاسخ الکترودهای مذکوردر محدوده برای > 12>ph> برای غشاء مایع تثبیت شده و 12>ph >4 برای الکترود گرافیتی پوشش دار، مستقل از ph محلول است. هر دو الکترود انتخابگری خوبی برای کاتیون سرب نشان دادند.
کاووس سیفی مجدر خلیل الله طاهری
در این تحقیق، یک حسگر انتخابگر غشایی پتانسیومتری جدید برای یون کبالت بر پایه n-فنیل آزا 15-کرون-5 به عنوان حامل خنثی در محیط پلی وینیل کلراید ساخته شد. ترکیب بهینه غشاء شامل 40/4 درصد پلی وینیل کلراید، 2/2 درصد سدیم تترا فنیل بورات، 53/8 درصد دی بوتیل فتالات، 3/6 درصد n-فنیل آزا 15-کرون-5 بدست آمد. الکترود غشایی گرافیتی یک پاسخ پویای خطی در محدوده غلظتی 1-10×1/0 - 6-10×1/0 مولار با شیب نرنستی 0/5 ± 29/51 میلی ولت و حد تشخیص 7-10×5/01 مولار نشان می دهد و دارای یک زمان پاسخ مناسب 10 ثانیه ای و طول عمر سه هفته و تکرار پذیری خوبی می باشد. پاسخ پتانسیومتری الکترود مذکور در محدوده ی 4 تا 9 مستقل از phاست. الکترود مذکور انتخابگری خوبی را نسبت به یون کبالت در مقابل بیشتر کاتیون های قلیایی و قلیایی خاکی و بعضی از کاتیون های واسطه از خود نشان می دهد.
مریم عسکری نژاد جعفر ولیزاده
این پایان نامه حاصل دو کار پژوهشی مختلف می باشد. در کار اول به خالص سازی و شناسایی یک ترکیب ترپنوئیدی از گیاه salvia rhytidea (مریم گلی تفتانی) پرداخته شد که این گیاه یکی از گونه های جنس salviaاز خانواده ی lamiaceae و بومی ایران است. این گیاه در ارتفاعات تفتان می روید. از ریشه این گیاه عصاره دی کلرو متانی تهیه شد و سپس جداسازی فاز آبی از فاز دی کلرو متانی توسط قیف دکانتور انجام شد. فاز دی کلرو متانی عصاره با جداسازی های پی در پی توسط کروماتوگرافی ستونی و کروماتوگرافی لایه نازک، جداسازی و خالص سازی شد. شناسایی ترکیب خالص سازی شده بوسیله روش¬های پیشرفته طیف سنجی شامل 1h nmr)، 13c nmr،cosy ، hsqc و ( hmbc انجام شد. ترکیب خالص شده از تفسیر این طیف ها یک دیترپنوئید آبیتانی به نام miltirone بود، که این ترکیب برای اولین بار از این گونه گزارش می¬شود. در کار دوم به بررسی فیتوشیمیایی) اندازه¬گیری قدرت آنتی¬اکسیدنی، فنول، فلاوونوئید و پرتئین) گیاه فرفیون میوه کرکی (euphorbia hebecarpa) پرداخته شد.برای اندازه¬گیری قدرت آنتی اکسیدانی اندام هوایی و ریشه گیاه از عصاره¬های اتانولی، آبی و استونی از هر دو قسمت استفاده شد. سپس با استفاده از روش¬های dpph و frap قدرت آنتی اکسیدانی هر یک از عصاره¬ها اندازه¬گیری شد.نتایج نشان داد که عصاره¬های مختلف اندام هوایی تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند و همچنین عصاره آبی و اتانولی ریشه تفاوت آن¬ها بسیار کم می¬باشد و دارای قدرت آنتی اکسیدانی بالای می¬باشند. در مجموع در این روش قدرت آنتی اکسیدانی ریشه بسیار بیشتر از اندام هوایی می¬باشد ودر روش frapنتایج نشان داد در هر دو قسمت گیاه عصاره اتانولی بیشترین قدرت آنتی اکسیدانی و عصاره آبی کمترین قدرت آنتی اکسیدانی را دارا می-باشد. در بررسی پتانسیل آنتی اکسیدانی تام این گیاه با استفاده از دو روشdpph و frap نشان داد که این گیاه پتانسیل آنتی اکسیدانی بالای می¬باشد. در تست فنول، مقدار فنول کل ریشه از مقدار فنول کل اندام هوایی بیشتر است و در اندازه¬گیری مقدار فلاوونوئید، مقدار فلاونوئید کل اندام هوایی بیشتر از مقدار فلاونوئید ریشه می¬باشد و در اندازه¬گیری مقدار پروتئین، اندام هوایی و ریشه تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند. ترکیبات فنلی با قدرت آنتی اکسیدانی رابطه مستقیمی دارند، میزان فنل کل ریشه بیشتر از اندام هوایی می¬باشد و به همین نسبت قدرت آنتی اکسیدانی ریشه از اندام هوایی بیشتر می¬باشد.
خلیل الله طاهری غلامحسین رونقی
ثابت های تشکیل کمپلکس 1:1 برای 18-crown-6 با یون پتاسیم در سیستمهای دو جزئی دو متیل فرمالید (dmf) - متانول (meoh)، dmf - نیتروبنزن (nb)، dmf - بنزونیتریل (bn) و برای dibenzo-24-crown-8 با یون پتاسیم در مخلوطهای دو جزئی dmf-meoh در دماهای مختلف به روش هدایت سنجی تعیین گردیدند و با استفاده از وابستگی ثابت تشکیل کمپلکسها به درجه حرارت ، مقادیر توابع ترمودینامیکی (s, h) برای واکنش کمپلکسه شدن، تعیین شدند. همچنین اندرکنش یون پتاسیم با 18-crown-6 در مخلوطهای دوتائی پیریدین (py) - متانول در دماهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت . در کلیه موارد، این کمپلکسها از نظر انتالپی، پایدار و از نظر انتروپی ناپایدار می باشند و نتایج نشان می دهند که هر دو پارامتر ترمودینامیکی فوق به ترکیب حلال کاملا حساس می باشند، پایداری کمپلکسهای مذکور شدیدا تحت تاثیر ماهیت حلال و ترکیب حلال قرار می گیرند و ثابتهای پایداری با افزایش غلظت حلال با دهندگی پائین تر (با عدد دهندگی گاتمن کوچکتر) در مخلوط دوتائی، بزرگتر می شوند. تغییرات ثابت پایداری (log kf) کمپلکس (18c6.k)+ نسبت به ترکیب حلال، در مخلوطهای دوتائی dmf-nb یک رابطه خطی را نشان می دهد در صورتی که برای کمپلکس (18c6.k)+ در سیستم های دوتائی dmf-meoh, dmf-bn و برای (db24c8.k)+ در سیستم dmf-meoh، یک رابطه غیرخطی مشاهده می شود. در منحنی های هدایت سنجی مربوط به واکنش کمپلکسه شدن یون پتاسیم با 18-crown-6 در سیستم دوجزئی py-meoh، تغییرات غیرعادی در هدایت مولاری محلول در نسبت مولی (لیگاند به کاتیون) بالاتر از 1 مشاهده می شود. و با افزایش غلظت py در سیستم دوجزئی، این رفتار غیرعادی تشدید می شود.