این تحقیق به منظور بررسی میزان اعمال وظایف راهنمایی آموزشی از طرف مدیران مدارس ابتدایی منطقه قزوین و همچنین بررسی میزان تاثیر عواملی چون جنسیت ، سطح تحصیلات ، رشته تحصیلی، سوابق تدریس و مدیریت و طی دوره های آموزشی ضمن خدمت بر میزان اعمال این وظایف انجام شده است . هدف کلی تحقیق آشکار نمودن وضع موجود نظارت و راهنمایی آموزشی در مدیریت مدارس ابتدایی و ارائه پیشنهادها و راه حلهای اصولی جهت بهبود وضعیت و راهنمایی آموزشی به منظور ارتقاء و بهبود کیفیت آموزشی است . در تحقیق حاضر پنج فرضیه به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفته است . فرضیه اول: مدیرانی که تحصیلات بالاتری دارند نسبت به مدیرانی که تحصیلات کمتری دارند، کارکردهای نظارت و راهنمایی آموزشی را بیشتر اعمال می کنند. فرضیه دوم: مدیرانی که رشته های علوم تربیتی تحصیل نموده اند نسبت به مدیرانی که در دیگر رشته ها بوده اند کارکردهای نظارت و راهنمایی آموزشی را بیشتر اعمال می کنند. فرضیه سوم: مدیرانی که سابقه خدمت مدیریت و آموزشی بیشتری دارند، نسبت به مدیران کم سابق، کارکردهای نظارت و راهنمایی آموزشی را بیشتر به کار می بندند. فرضیه چهارم: مدیرانی که دوره های آموزشی ضمن خدمت بیشتری را طی کرده اند، نسبت به آنها که دوره آموزشی ضمن خدمت کمتر را طی کرده اند، کارکردهای نظارت و راهنمایی را بیشتر بکار می گیرند. فرضیه پنجم: مدیران زن و مرد کارکردهای نظارت و راهنمایی آموزشی را به نسبت برابر بکار می بندند. جامعه آماری: شامل مدیران مدارس ابتدایی آموزش و پرورش منطقه قزوین که شهرستان قزوین و بخش تاکستان و بوئین زهرا را در بر می گیرد و در این تحقیق نمونه گیری به شیوه تصادفی - طبقه ای صورت گرفته است . نتایج تحقیق نشان داد مدیرانی که سابقه مدیریتی بیشتری دارند، وظایف نظارت و راهنمایی آموزشی را بیشتر اعمال می کنند یعنی سنوات مدیریتی مدیران مدارس ابتدایی بر میزان اعمال وظایف راهنمایی آموزشی تاثیر مثبت دارد. نتایج دیگر تحقیق نشان داد که مدیران مدارس ابتدایی که آموزشهای ضمن خدمت مدیریتی بیشتری را طی کرده باشند وظایف و راهنمایی آموزشی را بیشتر اعمال می کنند. همچنین نتایج تحقیق حاکی از این بود که مدیران مدارس ابتدایی که در رشته علوم تربیتی و آموزش ابتدایی تحصیل نموده اند نسبت به مدیران دیگری که رشته تحصیلی آنها غیر از رشته های فوق الذکر بوده است وظایف و راهنمایی آموزشی را بیشتر بکار بسته اند.