نام پژوهشگر: عباس سنگی نورپور
عباس سنگی نورپور محمود حسینی
با عنایت به اینکه رفتار سازمانی فرد از فرهنگ حاکم بر سازمان تاثیرپذیر است ، می توان گفت که هنگامی که ارزشها و هنجارهای فرهنگی در جای شایسته خود قرار بگیرند و از قدرت و تحرک درونی برخودار باشند می تواند نه تنها نیروئی وحد بخش و یگانه ساز میان کارکنان باشند بلکه وسیله ای کارآمد در بسیح نیروهای سازمان در دستیابی به هدفهای عمومی گردند. چرا که به زعم گروهی از نویسندگان و پژوهندگان، در طی بیست سال گذشته، فرهنگ سازمانی یکی از عوامل موثر در رشد شتابان صنعت و بازرگانی در شماری از کشورها شناخته شده است . فرهنگ سازمانی که پیوندی نزدیک با فرهنگ عمومی جامعه دارد، بخش گسترده ای از رفتار و بالندگی سازمان را می پوشاند و برای پدیدآوردن دگرگونی و پایداری رفتار مطلوب و سنجیده، آز آن کمکهای موثری گرفته می شود. بطور کلی می توان فرهنگ سازمانی را عامل کلیدی در دستیابی به مقاصد و استراتژیهای سازمانی، بهبود اثر بخشی سازمانی و مدیریت تغییر دانست . فرهنگ در معیارها و ارزشهای که بشکل گسترده ای رفتار سازمانی را مشخص می سازند ظاهر می شود و از طریق ایجاد محیطی جهت بهبود عملکدر و مدیریت تغییر می تواند برای یک سازمان مفید باشد، به انضمام اینکه می تواند موانعی را در راه رسیدن به استراتژیهای شرکت ایجاد نماید. لذا بوجود آوردن ارزشهای مشترک ، باورهای عمیق و محکم و همسو کردن باورهای مهم و استراتژیک باباورهای روزمره سازمان می تواند عاملی برای کاهش کمبودهای موجود باشد و اقدامی آهسته ولی قاطع برای کاهش مشکلات صنایع و واحدهای تولیدی در شرایط کنونی کشور باشد. از طرفی نیروی انسانی موجود در هر جامعه عامل اساسی و تعیین کننده ای است که با شرکت مستقیم در تولید و خدمات موجب توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی هر کشوری را فراهم می سازد و از آنجا که نیروی انسانی توانمند یکی از کارسازترین ابزارهای هر سازمان جهت نیل به اهداف تعیین شده می باشد لذا اهمیت قائل شدن به نیروی انسانی فعال و مجهز شدن مدیریت به روابط انسانی و یافته های علمی در زمینه رفتار سازمانی و استفاده بهینه از نیروی فکری و اندیشه و مهارتهای فردی کارکنان، سازمان را در نیل به اهدافش موفق می گرداند. به همین جهت مدیران باید در حفظ و نگهداری نیروی انسانی بعنوان منابع ارزشمند سازمان عنایت ویژه ای به خرح دهند چرا که مبادرت به ترک خدمت از سوی هر یک از کارکنان می تواند سبب بروز مشکلات عدیده ای برای آن سازمان گردد. در این راستا مدیران پرسنلی شرکتها نیز می باید فرهنگ را بعنوان پایه ای برای تشخیص و حل مسائل و پرورش و بهبود رویه ها یا سیاستهای جدید درک نماید.