نام پژوهشگر: عبدالرضا الواری
عبدالرضا الواری عبدالمهدی ریاضی
واژگان یا لغات هرزبانی بخش مهمی از آن زبان را تشکیل می دهند. در حالیکه در بخش دستور غالبا زبانها دارای اشتراکات فراوانی هستند، تفاوت عمده بین زبانها معمولا در قسمت واژگان می باشد. بهمیت دلیل فراگیران زبانهای دوم، غالبا در این قمست با مشکلات فراوانی مواجه هستند. علیرغم اهمیت لغت در زبان آموزی و مشکلات فراوان زبان آموزان در این قمست ، آموزش لغت از طرف برنامه ریزان زبانی با اقبال عمده ای روبرو نشده است . بسیاری از محققین زبانی را عقیده بر آنست که واژه بدو شکل تاکنون نادیده انگاشته شده و یا اهمیت کمتری به آن داده شده است . نخست در قسمت مطالعه و تحقیق که در مقایسه با بخش های دیگر زبان لغت بخصوص تا قبل از سالهای دهه هفتاد میلادی بخش بسیار ناچیزی از تحقیقات را به خود اختصاص داده است و دوم در قمست آموزش که نه تنها در قبل که در حال حاضر نیز در درجه چندم اهمیت می باشد. فی المثال در حالیکه واژه و دستور هر دو به عنوان مهارتهای فرعی و ثانوی زبان مطرح می شوند و واژه شاید اهمیت بیشتری را دستور در فراگیری زبان داشته باشد، هیچگونه دوره ای برای آموزش مستقیم لغت در هیچ زبانی وجود ندارد در حالیکه مهارتهای اصلی و فرعی زبان دوره های متفاوتی را در سطوح مختلف تجربه می کنند. لغت عمدتا در سایه مهارت های دیگر و بخصوص خواندن و بطور غیرمستقیم به زبان آموزان داده می شود. در واقع بار عمده یادگیری لغت بر دوش زبان آموزان می باشد که در صورتیکه این گونه افراد قابلیت بکارگیری روش های مناسب برای یادگیری لغت را نداشته باشند ضعف آنها همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند و آنها در این قسمت بسیار ضعیف خواهند بود. این مقاله بر آنست تا روش ها و راهبردهایی را که زبان آموزان ایرانی برای فراگیری لغت بکار می گیرند را مورد مطالعه قرار دهد. بهمیت منظور دو گروه از دانشجویان رشته زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی در دانشکده زبان جهاد دانشگاهی اهواز طی 10 هفته متمادی راهبردهایی را که برای یادگیری لغت بکار می گرفتند همراه با لغاتی که از این طریق یا گرفته بودند را بطور روزانه به مسئل این تحقیق گزارش می دادند. این دانشجویان همچنین منابع مورد استفاده برای یادگیری لغت و ساعاتی را که در هفته به امر یادگیری لغت اختصاص می دادند در گزارشات خود ملحوظ می گردند پس از اتمام دوره دانشجویان فوق توسط یک آزمون چهار گزینه ای که براساس لغات گزارش شده توسط همگی دانشجویان ترتیب داده شده بود مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج دو گروه با یکدیگر مقایسه گردید، سپس دو هفته بعد از این آزمون این دانشجویان مجددا دوبار توسط دو آزمون دیگر که براساس همان لغات ترتیب داده شده بود مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند تا میزان یادآوری آنها پس از آزمون اول سنجیده شود. نتایج حاصل از 3 آزمون با استفاده از روش های مناسب آماری بررسی گردید که در پایان مشخص شد که دانشجویان گروه اول که از راهبردهای بیشتری برای یادگیری لغت استفاده کرده بودند هم در امر یادگیری و هم در یادآوری لغات از گروه دوم عملکرد بهتری از گروه دوم داشتند. این موضوع اهمیت توجه به راهبردها و آموزش آنها را مورد تایید قرار می دهد.