نام پژوهشگر: حسین اورجی
غفار ابراهیمی حسین اورجی
به منظور بررسی اثر سطوح متفاوت پروتئین به انرژی جیره بر روی رشد و ترکیب لاشه بچه ماهی سفید و تعیین سطح بهینه پروتئین و چربی برای این ماهی، آزمایش تغذیه ای در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل 3×5 با سه سطح چربی (80، 120 و 160 گرم در کیلوگرم جیره) و پنج سطح پروتئین (320، 370، 420، 470 و 520 گرم در کیلوگرم جیره) انجام شد. برای این منظور از 15 تیمار (جیره ی آزمایشی با نرخ متفاوت پروتئین به انرژی) با سه تکرار استفاده شد. بچه ماهیان با وزن 500 میلی گرم از استخرهای خاکی کارگاه شهید رجایی تهیه و برای آداپتاسیون به مدت دو هفته در تانک های 2 مترمکعبی نگهداری شدند. بعد از دوره آداپتاسیون، پرورش بچه ماهیان در گروه 80 عددی به مدت 8 هفته انجام شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان دادند که رشد و کارایی غذا تحت تاثیر معنادار سطوح متفاوت چربی و پروتئین جیره قرار داشتند (05/0p<). افزایش وزن، نرخ رشد ویژه و ضریب تبدیل غذایی بچه ماهی سفید دریای خزر با افزایش سطح پروتئین جیره از 320 تا 420 گرم به طور معنادار بهبود یافتند (05/0p<)، اما با افزایش بیشتر سطح پروتئین جیره از 420 تا 520 گرم، کاهش رشد معناداری در بچه ماهیان دیده شد (05/0p<). همچنین، میزان افزایش وزن و نرخ رشد ویژه بالاتر و ضریب تبدیل غذایی بهتر در ماهیانی که از چربی 120 گرم در کیلوگرم تغذیه کرده اند، دیده شد. ضعیف ترین رشد در تیماری با سطح پروتئین 520 گرم و چربی 80 گرم و بالاترین نرخ پروتئین به انرژی 38/28 گرم پروتئین بر مگاژول انرژی خام دیده شد. ابقاء پروتئین تحت تاثیر معنادار سطوح چربی جیره قرار داشت (05/0p<). ترکیب بدن بچه ماهی سفید دریای خزر بجز خاکستر تحت تاثیر معنادار سطوح چربی و پروتئین جیره ها قرار گرفتند (05/0p<). افزایش چربی لاشه بچه ماهی سفید دریای خزر منجر به کاهش سطح رطوبت لاشه این ماهی شد. محتوی لیپید لاشه ماهیانی که از غذاهای با سطوح بالای انرژی استفاده کرده اند، به طور معناداری بالاتر از ماهیانی بود که از جیره های با سطح پروتئین یکسان و سطح انرژی پایین تر تغذیه کرده اند. بر اساس نتایج این تحقیق، حداکثر رشد بچه ماهی سفید دریای خزر در تیمار با سطوح پروتئین 420 گرم در کیلوگرم و چربی 120 گرم در کیلوگرم جیره و نرخ پروتئین به انرژی 68/21 میلی گرم پروتئین به کیلوژول انرژی خام دیده شد.
حدیث منصوری طایی حسین رحمانی
هدف این مطالعه یافتن زمان مطلوب تغییر عادت غذایی لارو ماهی سوف معمولی از غذای زنده به غذای مصنوعی می باشد. در این آزمایش لاروهای ماهی سوف با زئوپلانکتون های غربال شده استخری (عمدتا روتیفرها) و ناپلی آرتمیا از زمان تغذیه اولیه تا روز 16 پس از تفریخ غذادهی شده و سپس به سه گروه تغییر عادت غذایی در روزهای 16 (w16)، 22 (w22) و 28 (w28) پس از تفریخ تقسیم و با گروه شاهد (که تا پایان آزمایش غذای زنده خوردند) مقایسه شدند. نتایج نشان داد که بیشترین میزان رشد (میانگین وزن حاصله 78/152 میلی گرم) و بالاترین درصد بقا (58/61 درصد) در لاروهایی بدست آمد که تا پایان دروه پرورش فقط غذای زنده خورده بودند. کمترین وزن حاصله (28 میلی گرم) و پایین ترین درصد بقا (33/13 درصد) در لاروهایی مشاهده شد که در روز 16 پس از تفریخ تغییر عادت غذایی داده بودند. از نقطه نظر بیولوژیکی (پارامترهای رشدی) این آزمایش نشان داد که مناسب ترین روش پرورش لارو ماهی سوف معمولی به این صورت است که در طول تمام دوره (34-0 روز) فقط با غذای زنده تغذیه شود، با این وجود نتایج عملکرد رشدی در لاروهایی که در روز 28 پس از تفریخ غذادهی شده اند قابل توجه می باشند و نتایج بهتری را نشان دادند.
فاطمه حسن تبار درزی ابولقاسم اسماعیلی فریدونی
هدف از این تحقیق، بررسی نرخ رشد ، بازماندگی و فعالیت آنزیم های گوارشی (تریپسین، کیموتریپسین، آلفا آمیلاز، لیپاز، فسفاتاز قلیایی و n-آمینوپپتیداز) لارو ماهی سفید تغذیه شده با دو جیره غذایی، غذای زنده و غذای دستی، از روز2 بعد از تخم گشایی تا روز 30 بعد از آن می باشد. آزمایش در مخازن شیشه ای 115 لیتری حاوی 7000 قطعه لارو ماهی سفید با میانگین وزن اولیه 3/5 میلی گرم (2روز بعد از تخم گشایی ) انجام شد. تغذیه لارو ها هر 4 ساعت یکبار از 7 صبح تا 7 غروب و در سطح اشباع صورت گرفت. نمونه برداری از لارو ها بصورت تصادفی در روزهای 2، 3، 5، 6 ،8 ،10 ،15 ،21 ،25 ، 30 انجام گرفت. نتایج حاصل از رشد نشان داد، نرخ رشد ویژه (sgr)و درصد افزایش وزن ( wg) در لاروهای تغذیه شده با غذای دستی بالاتر از لاروهای تغذیه شده با غذای زنده بود. فعالیت آنزیمی بر اساس فعالیت اختصاصی (u/mg protein) محاسبه شد. در تحقیق حاضر، فعالیت آنزیم های پانکراسی و روده ای قبل از تغذیه اولیه در لارو ماهی سفید یافت شدند. که این مطلب نشان می دهد که فعالیت آنزیم های هضمی قبل از شروع تغذیه اولیه توسط عوامل ژنتیکی کنترل می شوند و متاثر از غذا نیست. نوسانات فعالیت اختصاصی آنزیم های هضمی بخاطر رخدادهای متابولیکی و فیزیولوژیکی متفاوت در طول تکامل لاروی معمولا مشاهده می شود. نتایج حاصل از فعالیت آنزیم های گوارشی نشان داد که فعالیت تریپسین و کیمو تریپسین به ترتیب از روز 27 و 13 بعد از تخم گشایی تا روز 30 بعد از تخم گشایی در لاروهای گروه غذای زنده بالاتر از لاروهای تغذیه شده با غذای دستی بود. همچنین آمیلاز در کل دوره پرورش فعالیت بالاتری در گروه غذای زنده در مقایسه با غذای دستی نشان دادند احتمالا محتوای بالای گلیکوژن و کربوهیدرات جیره در غذای زنده ممکن است سنتز و ترشح آمیلاز را تحریک کند. در مورد فعالیت لیپاز از روز 8 ام بعد از تخم گشایی فعالیت بالاتر در لاروهای تغذیه شده با غذای زنده در مقایسه با گروه غذای دستی مشاهده شد. احتمالا علت افزایش فعالیت بالاتر لیپاز در لاروهای تغذیه شده با ناپلی آرتمیا به دلیل مقادیر بالای اسیدهای چرب mufa وsfa نسبت به pufa در جیره می باشد که هضم پذیری سخت تری دارند. لاروهای تغذیه شده با غذای دستی فعالیت آلکالین فسفاتاز و آمینو پپتیداز بالاتری در مقایسه با لاروهای تغذیه شده با غذای زنده نشان دادند. در واقع، فعالیت بالاتر آلکالین فسفاتاز وضعیت تغذیه ای وتکامل بهتر گروهای تغذیه شده با غذای دستی را نسبت به گروه تغذیه شده با ناپلی آرتمیا نشان می دهد. با توجه به فعالیت بالاتر کیموتریپسین نسبت به فعالیت تریپسین در کل دوره پرورش و همچنین فعالیت قابل ملاحظه آمیلاز که نشان می دهد دستگاه گوارش ماهی سفید به خوبی با هضم کربوهیدرات سازگار شده است و بعلاوه مطابق با پروفایل آنزیمی مشاهده شده می توان نتیجه گرفت که فیزیولوژی هضمی ماهی سفید نزدیک به گونه های همه چیزخوار می باشد.
جابر قاری رستمی حسینعلی خوشباوررستمی
چکیده این پروژه با بررسی وضعیت بهداشت و آلودگی های ماهیان زینتی در محدوده استان گلستان با اهداف بررسی پراکنش و شناسایی کانونهای آلوده بیماریهای اپی زئوتیک (همه گیر) در مراکز تکثیر و پرورش ماهیان تزئینی استان گلستان، شناسایی نقاط قوت و ضعف مدیریت بهداشتی در مراکز تکثیر و پرورش ماهیان تزئینی و ارائه دستورالعمل های مدیریتی و کاربردی برای کنترل و پیشگیری از ابتلاء و تلفات انجام شد. بررسی های انجام گرفته نشان داد، از نظر عوامل باکتریایی مهمترین باکتریهای شناسایی شده آئروموناس بوده اند. همچنین از مهمترین انگلهای شناسایی شده در مراکز تکثیر و پرورش ماهیان تزئینی از انگلهای تریکودینا و ازترماتودهای منوژن داکتیلوژیروس و ژیروداکتیلوس و از نماتودها کاپیلاریا بودند. در مدیریت بهداشتی مراکز نیز مواردی همچون عدم آشنایی و آموزش کارکنان در جهت ارتقاء سطح دانش، عدم بکارگیری مدیر فنی، ساخت غذا بدون آشنایی با اصول تغذیه، عدم قرنطینه ماهیان قبل از ورود به چرخه تولید، عدم وجود انبار غذایی مطلوب، عدم جداسازی واحدهای تولیدی در داخل مراکز، عدم استفاده از وسایل مجزا (توری، ساچوک و غیره) برای استخرهای پرورشی، عدم وجود حوضچه ضد عفونی در ابتدای درب ورودی به داخل مراکز، نقاط ضعف مدیریت بهداشتی، و تعویض مرتب آب حوضچه ها، همکاری با سازمانهای اجرائی در نمونه گیری های دوره ای، عدم استفاده از مواد آنتی بیوتیکی می تواند از موارد نقاط قوت مدیریت بهداشتی در مراکز تکثیر و پرورش ماهیان تزئینی باشد. کلمات کلیدی : ماهیان تزئینی، مدیریت بهداشتی، آلودگی ها، گلستان
صدیقه محمدزاده حسین اورجی
این مطالعه به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف کربوهیدرات بر عملکرد رشد، ضریب تبدیل غذا و ترکیبات بدن بچه ماهی سفید دریای خزر انجام شد. ماهی ها با وزن اولیه 2/0 ± 8/0 گرم (میانگین ± انحراف معیار) با پنج جیره (سه تکرار) دارای انرژی و پروتئین یکسان و درصدهای مختلف کربوهیدرات (15، 20، 25، 30 و 35 درصد) به مدت ده هفته و چهار وعده در روز بر اساس اشتها غذادهی شدند. نتایج نشان داد بکارگیری کربوهیدرات تا سطح 35 درصد باعث افزایش برخی از شاخص های رشد از جمله وزن نهایی (wf)، افزایش وزن بدن (wg)، درصد افزایش وزن بدن (bwi)، نرخ رشد ویژه (sgr) و نرخ کارایی پروتئین (per) شده است (05/0p<). همچنین نتایج مربوط به آنالیز ترکیبات بدن نشان داد که افزایش سطح کربوهیدرات باعث افزایش سطح پروتئین و چربی بدن شده است (05/0p<)، بطوریکه بیشترین مقدار پروتئین و کمترین مقدار چربی در بچه ماهیان تغذیه شده با سطح 35 درصد کربوهیدرات مشاهده شد. نتایج آنزیم های گوارشی نشان داد که فعالیت آنزیم های گوارشی بطور معناداری تحت تاثیر سطوح مختلف کربوهیدرات قرار گرفتند و بالاترین فعالین برای آنزیم های آمیلاز، لیپاز، تریپسین و کیموتریپسین در بچه ماهیان تغذیه شده با سطح 35 درصد کربوهیدرات مشاهده شده است نتایج این مطالعه نشان دهنده این است که افزایش سطح کربوهیدرات از 15 تا 35 درصد اثر منفی بر پارامترهای رشد بچه ماهیان سفید نداشت، بنابراین سطح 35 درصد کربوهیدرات در جیره بچه ماهیان 2 الی 3 گرمی سفید دریای خزر می تواند باعث رشد مطلوب، کارایی بهتر پروتئین شود.
فریبا داداشی عبدالصمد کرامت
مطالعه حاضر به منظور بررسی عملکرد سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی در حضور مکمل آنزیمی ناتوزایم پلاس در جیره غذایی بر رشد، ترکیب لاشه، بازماندگی و قابلیت هضم بچه ماهی کپور معمولی(cyprinus carpio) درقالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار به ازای هر تیمار، به مدت 56 روز انجام گردید. 7 جیره آزمایشی شامل یک جیره شاهد بدون تفاله گوجه فرنگی و مولتی آنزیم و شش جیره دیگر، حاوی سه سطح جایگزینی 10، 20 و 30 درصد پودر تفاله گوجه فرنگی به جای کنجاله سویا و آرد گندم تهیه شد . به منظور بررسی اثرات مولتی آنزیم ناتوزآیم پلاس بر کارآیی تفاله گوجه فرنگی، این غذا ها به دو صورت با آنزیم (04/0درصد) و بدون آنزیم تهیه شدند. نتایج آزمایش نشان داد بهترین عملکرد شاخص های رشد در تیمار 10 درصد جایگزینی تفاله گوجه فرنگی و بدون مکمل آنزیمی (t2) مشاهده شد که با سایر تیمارها حتی تیمار شاهد دارای اختلاف معنی داری بود (05/0p<). ولی میزان وزن نهایی، افزایش وزن، ضریب رشد ویژه و رشد روزانه در تیمار20 و 30 درصد جایگزینی تفاله گوجه فرنگی (t4 و t7) اختلاف معنی داری با تیمار شاهد نداشته است (05/0p>). افزودن مولتی آنزیم در تیمارهای حاوی تفاله گوجه فرنگی باعث بهبود پارامترهای رشد نشده است(05/0p>). به علاوه نتایج نشان داد ترکیب لاشه و بازماندگی کپور معمولی تحت تاثیر سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی و آنزیم در طول دوره آزمایش قرارنگرفت (05/0p>). نتایج حاصل از آزمایش هضم پذیری نشان داد بطور کل جایگزینی تفاله گوجه فرنگی در جیره، کاهش میزان هضم پذیری پروتئین و افزایش میزان هضم پذیری چربی را نسبت به تیمار شاهد به همراه داشته است(05/0p<) ولی اثر چندانی بر هضم پذیری ماده خشک نداشته است. افزودن آنزیم در جیره های محتوی تفاله گوجه فرنگی تاثیر معنی داری در بهبود قابلیت هضم مواد مغذی نداشته است (05/0p>). به طور کلی نتایج حاصل از عملکرد رشد و قابلیت هضم مواد مغذی در تیمارهای حاوی سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی نشان دهنده پتانسیل استفاده از این ماده زاید به عنوان یک منبع پروتئینی ارزان قیمت تا سطح 30 درصد جایگزینی در جیره ماهی کپور معمولی بدون اثر سوئی بر رشد و تلفات می باشد.
ستاره رمضانی عبدالصمد کرامت
گلوتن گندم به عنوان یک منبع پروتئینی گیاهی با قابلیت هضم بالا پتانسیل زیادی برای استفاده در غذای ماهی قزل آلا دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات جایگزینی گلوتن گندم با پودر ماهی در سطوح مختلف غذادهی بر کارآیی استفاده از پروتئین وانرژی در ماهی قزل آلا رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) می باشد. در این آزمایش دو جیره غذایی ساخته شد. در جیره غذایی اول پودر ماهی 68 % ودر جیره دوم 50 % از پودر ماهی در جیره اول با گلوتن گندم جایگزین شد. هر جیره در سه سطح غذادهی 1. حدود متابولیسم پایه، 2. بین متابولیسم پایه و اشباع 3. در سطح اشباع به ماهیان قزل آلا رنگین کمان در یک دوره 60 روزه داده شد. دو فاکتور (دو جیره و سه سطح غذادهی) شامل6 تیمار بود. 3 تکرار برای هر تیمار به صورت تصادفی انتخاب گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که جایگزینی پودر ماهی با گلوتن گندم باعث بهبود پارامترهای رشد در ماهی قزل آلا شد (p<0/05). علاوه براین سطح غذا دهی هم بر پارامترهای رشد موثر بود و ماهیان تغذیه شده در سطوح بالاتر رشد بیشتری از ماهیان تغذیه شده با سطوح پایین تر نشان دادند. وجود اثر متقابل مثبت بین دو فاکتور نوع غذا و سطح غذادهی نشان می¬داد که افزایش میزان غذا در دو غذای پودر ماهی و گلوتن گندم بصورت همسان باعث افزایش رشد در ماهی قزل آلا نمی شود(p<0/05). نتایج همچنین نشان داد که سطوح بالای غذادهی در غذای حاوی گلوتن گندم موجب رشد بالاتری در مقایسه با غذای حاوی پودر ماهی می شود. نتایج هضم پذیری نشان داد که ماهیان قزل آلا توانایی بالایی در هضم وجذب غذای حاوی گلوتن گندم در مقایسه با جیره پودر ماهی داشتند وبطور کلی در میزان هضم پذیری اثر نوع غذا وسطح غذادهی بر پارامترهای اندازه گیری شده معنی دار بود (p<0/05). اندازه گیری شاخص های مرتبط با متابولیسم نشان دادند که میزان نیاز انرژی برای متابولیسم پایه در ماهیان تغذیه شده باجیره پودر ماهی بیشتر از ماهیان تغذیه شده با جیره گلوتن گندم می باشد (23 در مقابل 24 کیلوژول / روز) . شبیه به انرژی میزان مورد نیاز ، پروتئین برای تامین نیاز متابولیسم پایه در ماهی تغذیه شده از پودر ماهی بیشتر از گلوتن گندم می باشد. همچنین بالاتر بودن شیب خط معادله انرژی مصرف شده به انرژی ذخیره شده در ماهیان تغذیه شده با گلوتن گندم نشان دهنده توانایی بالاتر ماهی قزل آلا در استفاده از این منبع پروتئینی در مقایسه با پودر ماهی می باشد. شیب خط معادله رگرسیونی بین دو منبع پروتئینی همچنین نشان دهنده کارآیی بالاتر گلوتن گندم برای ذخیره پروتئین در بدن ماهی در مقایسه با غذای حاوی پودر ماهی می باشد. کیفیت بالا و محدودیت مواد ضد مغذی گلوتن گندم در مقابل اثرات احتمالی منفی اکسیداسیون چربی در غذای پودر ماهی میتواند از دلایل عمده کارآیی بالاتر ذخیره انرژی در بدن ماهی تغذیه شده از غذای حاوی گلوتن گندم باشد.
سید علیرضا حسینی سکینه یکانه
هدف از این تحقیق بررسی اثر پروبیوتیک باکتوسل بر روی عملکرد رشد، پارامترهای خونی و سرمی بچه-ماهیان آزاد دریای خزر (salmo caspius) بود بدین منظور، بچه ماهیان آزاد دریای خزر (با وزن اولیه 1/0 ± 9/6 گرم)، به مدت 8 هفته با به کارگیری پنج جیره شامل سطوح 0 (شاهد)، 1/0، 2/0،3/0 و4/0 گرم در کیلوگرم نگهداری شده و این آزمایش در 5 تیمار، 3 تکرار و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. پس از پابان دوره از ماهیان بیومتری انجام شد و پارامترهای رشد اندازه گیری شد، همچنین از ماهیان خونگیری به عمل آمد و پارامترهای خونی نظیر شمارش گلبول های قرمز، سفید، هموگلوبین و هماتوکریت اندازه گیری شد. با افزایش میزان پروبیوتیک در جیره غذایی، ضریب تبدیل غذا و بازماندگی اختلاف معنی داری نداشت (05/0p >)، ضریب رشد ویژه، وزن نهایی و درصد وزن کسب شده در تیمار سوم (2/0گرم) در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنی داری افزایش یافت (05/0p <). استفاده از پروبیوتیک در جیره غذایی اختلاف معنی داری در هموگلوبین، هماتوکریت و mchc ایجاد نکرد (05/0p > ). در حالیکه mch و mcv در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنی داری افزایش و همچنین گلبول قرمز به صورت معنی داری کاهش یافت (05/0p < ). گلبول سفید نیز با افزایش میزان پروبیوتیک تا میزان 2/0گرم افزایش و پس از آن با افزایش میزان پروبیوتیک گلبول سفید کاهش یافت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که 2/0 گرم درکیلوگرم پروبیوتیک bactocell در جیره می تواند به عنوان یک مکمل غذایی مفید و به منظور بهبود شاخص های رشدی ماهیان آزاد دریای خزر استفاده گردد. همچنین نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استفاده از پروبیوتیک bactocell در جیره می تواند موجب تغییر پارامترهای خون در بچه ماهیان آزاد دریای خزر گردد.
امینه زارع تبار حسین رحمانی
چکیده به منظور بررسی اثرات جایگزینی آرد سویا با آرد باقلا در جیره غذایی بر عملکرد رشد و پارامترهای خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) آزمایش تغذیه ای در 4 سطح جایگزینی 15 ،30 ،45 ،60 درصد انجام شد. کلیه جیره ها دارای انرژی و پروتئین یکسان بودند. ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 09/0±5/12 گرم به مدت 7 هفته تغذیه شدند. وزن گیری ماهیان هر 15 روز یکبار انجام شد و در پایان دوره، شاخصهای رشد( وزن نهایی، افزایش وزن، غذای مصرفی، ضریب تبدیل غذایی ،ضریب رشد ویژه و بازده پروتئینی) اندازه گیری شد. همچنین در پایان دوره آزمایش، فاکتورهای خونی( گلبول قرمز، گلبول سفید، هماتوکریت، هموگلوبین، mcv، mch، mchc) مورد بررسی قرار گرفتند.پس از پایان دوره ی تغذیه، ماهیان به مدت 10 روز با غذای حاوی 5/0 درصد اکسید کروم در تیمارهای آزمایشی مورد تغذیه قرار گرفتند و هضم پذیری مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی فاکتور های رشد نشان داد که بین میزان درصد افزایش وزن بدن، وزن نهایی، ضریب تبدیل غذایی و ضریب رشد روزانه در تیمار شاهد و تیمار 45 و60 درصد آرد باقلا اختلاف معنی دار وجود دارد(05/0< p). میزان ضریب رشد ویژه در تیمار 30 ،45 و 60 درصد آرد باقلا کمتر از شاهد است(05/0< p). همچنین نسبت بازده پروتئین در تیمار 30، 45 و 60 درصد آرد باقلا کمتر از شاهد بود در صورتی که این میزان در تیمار 15 درصد آرد باقلا نسبت به شاهد بیشتر بود(05/0< p). نتایج حاصل از بررسی فاکتورهای خونی در بین تیمارها نشان داد که میزان گلبول سفید ،هموگلوبین ،mch،mchc اختلاف معنی داری (05/0 p?) مشاهده نشد اما در میزان گلبول قرمز ،هماتوکریت،mcv اختلاف معنی دار (05/0< p) یافت شد. نتایج حاصل از قابلیت هضم ظاهری نشان داد که قابلیت هضم ظاهری چربی در بین تیمارها آزمایشی اختلاف معنی داری از نظر آماری نشان نداد(05/0p>). بالاترین هضم ظاهری پروتئین در ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 15 درصد آرد باقلا و به دنبال آن جیره های شاهد و 30 درصد باقلا بود که از نظر آماری اختلاف معنی داری بین این تیمارها مشاهده نشد (05/0p>). کمترین هضم ظاهری پروتئین در ماهی تغذیه شده با جیره 45 و 60 درصد آرد باقلا بود(05/0< p). بر اساس نتایج این مطالعه آرد باقلا تا سطح 30 درصد می تواند در جیره غذایی قزل آلای رنگین کمان استفاده می شود بدون آنکه اثرات منفی روی رشد، ضریب تبدیل غذایی، کارایی پروتئین، بازماندگی، قابلیت هضم مواد مغذی و فاکتورهای خونی بگذارد.
الهام دهقان عبدالصمد کرامت امیرکلائی
ماهیان در اندازه¬های متفاوت پتانسیل رشد متفاوتی از خود نشان می¬دهند که ممکن است به قابلیت استفاده از پروتئین و انرژی این ماهیان مربوط باشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر سطوح غذادهی و اندازه ماهی بر متابولیسم انرژی و پروتئین ماهی قزل¬آلای رنگین¬کمان انجام شد. در این تحقیق اثر دو فاکتور اندازه ماهی و سطوح غذادهی وجود داشت. بر اساس این دو فاکتور، شش تیمار آزمایشی با استفاده از سه سطح غذادهی (متابولیسم پایه، بینابینی و حدود اشباع) و دو گروه وزنی ماهی (با میانگین 93/2±02/43 و 74/6±32/231 گرم) بر طبق آزمایش فاکتوریل 3×2 تعیین شد. سه تکرار به ازای هر تیمار وجود داشت و آزمایش به مدت 59 روز به طول انجامید. در این تحقیق یک جیره غذایی بر اساس نیاز قزل آلای رنگین¬کمان تنظیم شد و به منظور تعیین قابلیت هضم از اکسید کروم به عنوان یک مارکر در این مطالعه استفاده شد. در پایان آزمایش فراسنجه¬های طول، وزن و قایلیت هضم¬پذیری تعیین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که ضریب رشد ویژه در ماهیان ریزتر بالاتر از ماهیان درشت¬تر می¬باشد، ولی ضریب تبدیل غذایی با افزایش وزن ماهی بهبود یافت (05/0p<). نتایج هم¬چنین نشان داد که اثر متقابل معنی¬دار بین سایز بدن و سطوح غذادهی بر میزان افزایش وزن بدن، وزن نهایی و نرخ رشد ویژه وجود دارد (05/0p<). ترکیب بدن تحت تأثیر سطوح غذادهی و سایز ماهی بود و با افزایش غذادهی و وزن ماهی میزان چربی و پروتئین بدن افزایش یافت (05/0p<). با این وجود اثر متقابل بین وزن بدن و سطوح غذادهی برای ترکیب بدن معنی¬دار نبود (05/0p>). اندازه¬گیری هضم¬پذیری نشان داد که وزن و سطوح غذادهی به صورت معنی¬دار هضم¬پذیری پروتئین، چربی، انرژی و ماده خشک را در قزل¬آلای رنگین¬کمان تغییر داد (05/0p<) و با افزایش میزان غذا هضم کمتری از غذا انجام گرفت. نیاز پایه انرژی و پروتئین در ماهیان قزل¬آلا نیز وابسته به وزن ماهی بود و ماهیان وزن بالا نیاز پایه بیشتری در مقایسه با ماهیان وزن پایین نشان دادند. نتایج هم¬چنین نشان¬دهنده این است که ماهیان سایز بزرگ، کارایی بالاتری برای ذخیره انرژی و پروتئین در بدن نسبت به ماهیان سایز کوچک دارند. در نتیجه وزن ماهی/ یا اندازه ماهی به عنوان یک پارامتر مهم با اثر بر فرایندهای متابولیسمی ماهی می¬تواند سرعت رشد در ماهی را تحت تاثیر قرار دهد.
رزا بنام حسین اورجی
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف پودر پیاز بر شاخص های رشد، بازماندگی، ترکیب فیله، پارامتر های خونی، سرمی و فعالیت آنزیم لایزوزیم در ماهی قزل آلای رنگین کمان، یک آزمایش کاملا تصادفی با شش تیمار و سه تکرار (15 قطعه در هر تکرار) به مدت 8 هفته به اجرا در آمد. تیمار های آزمایشی شامل صفر، 5/0، 1، 2، 3 و 5 درصد پودر پیاز بودند. در ابتدای آزمایش ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 48/1±60 گرم به مدت دو هفته با شرایط محیطی سازگار شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که سطح 1 درصد پودر پیاز اثر معنی داری بر افزایش رشد نسبت به تیمار شاهد داشت (05/0>p) ولی در سایر شاخص های رشد از قبیل ضریب تبدیل غذایی، ضریب رشد ویژه و بازماندگی تفاوت معنی داری از نظر آماری مشاهده نشد (05/0<p). نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پارامتر های خونی نشان داد که، بیشترین میزان گلبول سفید در تیمار 5 درصد پودر پیاز و کمترین آن در تیمار شاهد مشاهده شد (05/0>p) اما سطوح مختلف پودر پیاز بر میزان گلبول قرمز، هماتوکریت، هموگلوبین و شاخص های گلبولی (mcv, mch, mchc)اثر معنی-داری نداشت (05/0<p). همچنین تیمار های آزمایشی اثری بر ترکیب فیله (پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر) نداشت (05/0<p). بیشترین میزان فعالیت آنزیم لایزوزیم در تیمار 5 درصد پودر پیاز و کمترین آن در تیمار شاهد مشاهده شد (05/0>p). با توجه به نتایج بدست آمده می توان بهترین سطح پودر پیاز برای رشد را سطح 1 درصد و برای بهبود سیستم ایمنی سطح 5 درصد را پیشنهاد کرد.
آرزو محسنی سیگارودی حسین اورجی
مطالعه حاضر به منظور بررسی عملکرد سطوح مختلف اسانس گیاه پونه در جیره بر عملکرد رشد، ترکیب لاشه و پارامترهای خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. این آزمایش بر اساس طرح کاملا تصادفی با میانگین وزن اولیه 12/0±68/31 انجام شد. یک جیره ی تجاری مکمل شده با اسانس گیاه پونه در 5 سطح (0، 200، 400، 600 و 800) میلی گرم در کیلوگرم غذا تهیه شد. برای هر تیمار به طور تصادفی 3 تکرار طراحی شد. در پایان دوره آزمایش پارامترهای رشد، ترکیب لاشه و خون شناسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که افزودن اسانس گیاه پونه تاثیر معنی داری در عملکرد رشد از جمله میزان وزن نهایی، افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه و بازماندگی در مقایسه با کنترل ندارد (05/0<p). به علاوه نتایج نشان داد ترکیب لاشه تحت تاثیر سطوح مختلف اسانس گیاه پونه در طول آزمایش قرار نگرفت (05/0<p). هرچند، اسانس گیاه پونه پارامترهای خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان را تحت تاثیر قرار داد. نتایج حاصل از سنجش فاکتورهای خونی در مدت 56 روز تغذیه با اسانس گیاه پونه نشان داد بالاترین میزان هماتوکریت، هموگلوبین، گلبول سفید و گلبول قرمز و mchc در تیمار 600 و 800 میلی گرم در کیلوگرم غذا مشاهده شد اما این تفاوت تنها در تعداد گلبول قرمز، هماتوکریت و گلبول سفید معنی دار بود (05/0>p). اسانس گیاه پونه همچنین mcv و mch را در ماهی قزل آلای رنگین کمان کاهش داد (05/0>p). نتایج فاکتورهای سرمی نشان داد بالاترین میزان پروتئین تام، آلبومین و گلوبولین در تیمارهای حاوی اسانس گیاه پونه مشاهده شد. اما از لحاظ آماری تنها در مقدار پروتئین تام و آلبومین تفاوت معنی دار نشان داد (05/0>p). کمترین میزان گلوکز، کلسترول و تری گلیسیرید در تیمارهای حاوی اسانس گیاه پونه مشاهده شد. این تفاوت در مقدار گلوکز معنی دار نبود (05/0<p). اما در مقدار کلسترول و تری گلیسیرید تفاوت معنی دار نشان داد (05/0>p). نتایج اندازه گیری میزان لایزوزیم نشان داد دو تیمار 600 و 800 میلی گرم در کیلوگرم اسانس گیاه پونه نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت (05/0>p). از این رو به نظر می رسد اگرچه اسانس گیاه پونه روی پارامترهای رشد و ترکیب لاشه تاثیر نداشت اما می تواند سیستم ایمنی را در ماهی قزل آلای رنگین کمان تقویت نماید.
آرمان جعفری حسین اورجی
در مطالعه حاضر، از ماکرو جلبک دریایی قرمز gracilaria persica برای بهینه سازی شرایط جذب زیستی آمونیوم بوسیله طرح آزمایش رویه های پاسخ استفاده شد. در این آزمایشات تاثیر همزمان سه فاکتور اصلی غلظت اولیه آمونیوم (0.5، 2 و 3.5 میلی گرم بر لیتر)، ph اولیه محلول حاوی آمونیوم (3، 6 و 9)، وزن بیوماس جلبک ها (0.5، 1 و 1.5 میلی گرم بر لیتر) بر روی راندمان حذف آمونیوم با استفاده از روش باکس-بنکن مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز واریانس داده های آزمایش طرح رویه های پاسخ برای اعتبارسنجی مدل پیشنهادی انجام گرفت. براین اساس، معادله های چند متغیره مرتبه دوم و مدلهای درجه دوم برای تعیین رابطه بین راندمان حذف آمونیوم و سه فاکتور موثر مستقل ارائه گردید. معادلات رگرسیون به دست آمده پس از آنالیز واریانس داده ها، مقادیر ضریب همبستگی بالای 0.9922 برای مدلهای مرتبه دوم پیشنهادی برروی راندمان حذف آمونیوم توسط g.persica نشان دادند. مقادیر بی معنی آماره lof 0.3835 و مقادیر معنی دار (p-value<0001/0) نشان دهنده اعتبار مدل است. مقدار حداقل خطای استاندارد طرح به میزان 0.054 در اطرف نقطه مرکزی آزمایش نشان داد که مدل پیشنهادی به خوبی میتواند داده های آزمایش نسبت به شیوه طرح آزمایش را تحلیل و توصیف کند. به طورکلی، ضریب همبستگی بالا (0.99<)، مقدار p-value معنی دار (0001/0>)، مقدار آماره lof بی معنی (05/0<) و حداقل خطای استاندارد طرح، نشاندهنده دقت بالا و اعتبار مدل پیشنهادی به منظور پیش بینی راندمان حذف آمونیوم توسط g.persica از محلول های آبی هستند. از اینرو، این مدل به منظور آنالیزهای بعدی مورد استفاده قرار گرفت. براین اساس، راندمان حذف آمونیوم همواره با افزایش غلظت اولیه آمونیوم از 0.5 به 3.5 میلی گرم بر لیتر، افزایش نشان داد و با افزایش ph اولیه محلول حاوی آمونیوم از3 به 9 و وزن بیوماس جلبکها به صورت تقریبی از 0.5 تا 1.5 میلیگرم بر لیتر ابتدا افزایش و در ادامه کاهش یافت. در شرایط آزمایشی بهینه شده، حداکثر راندمان حذف آمونیوم توسط جلبک 0.904 درصد تعیین شدند. در شرایط بهینه، مدل های سینتیک مختلفی همچون معادله شبه درجه اول، شبه درجه دوم و داخل ذره ای به عنوان مدلهای رایج جهت تعیین چگونگی انجام واکنش در سطح جلبک ها استفاده شدند، که مدل شبه درجه دوم بهترین تناسب را با داده های آزمایش نشان داد (0.99<). روش اسپکتروسکوپی مادون قرمز برای فراهم آوردن اطلاعاتی درباره طبیعت واکنش انجام شده بین گروه های عاملی موجود درسطح دیواره سلولی گونه های جلبکی مورد آزمایش با یونهای آمونیوم انجام گردید. این مشاهدات نشان داد که چندین گروه عاملی خصوصا گروه های کربوکسیل، هیدروکسیل و آمین در سطح ذیتوده های جلبکی مسئول اتصال یونهای آمونیوم به سطح جلبکها در فرآیند جذب زیستی هستند. علاوه براین، تفاوت راندمان های حدف آمونیوم توسط ذیتوده های جلبکی می تواند ناشی از تفاوت در برخوردهای رخداده بین مولکولهای آمونیوم و ذیتودههای جلبکی باشد. نتایج این آزمایشات نشان می دهند که ذیتوده های جلبکی به کار رفته در این تحقیق، به عنوان مواد زیستی مناسب و در عین حال ارزان قیمت و در دسترس برای حذف آمونیوم از محلولهای آبی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
مرتضی گنجی ابوالقاسم اسماعیلی فریدونی
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پودر آزولا (azolla filiculoides) به همراه مکمل¬های اسید آمینه لیزین و متیونین در جیره غذایی بر عملکرد رشد، هضم پذیری و ترکیب بدن بچه ماهی انگشت قد کپور علفخوار (ctenopharyngodon idella) انجام شد. جیره ها با میزان پروتئین یکسان (31 درصد) و چربی یکسان (5 درصد) تنظیم و یک جیره بدون پودر آزولا و مکمل اسید آمینه بعنوان جیره شاهد در نظر گرفته شد و پودر آزولا در سطوح 15، 30 و 45 درصد و در سه سطح مشابه نیز مکمل¬های لیزین و متیونین به آن اضافه شد تا همسان با جیره شاهد شود. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی در 7 تیمار (هر کدام در سه تکرار) به مدت 10 هفته انجام شد. سیصد و پانزده قطعه بچه ماهی کپور علفخوار با وزن اولیه 54/0±07/18 گرم در بیست و یک تانک به طور کاملا تصادفی توزیع شدند. نتایج نشان داد که میزان بازماندگی در بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت (05/0p≥). عملکرد رشد در بچه ماهیان تغذیه شده تا سطح 30 درصد پودر آزولا شبیه با جیره شاهد بود (05/0p≥). همچنین، ضریب تبدیل غذایی و ضریب کارایی پروتئین ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 15 درصد پودر آزولا اختلاف معنی داری با جیره شاهد نداشت (05/0p≥). مکمل های اسیدآمینه تاثیر معنی داری بر عملکرد رشد، ضریب تبدیل غذایی و ضریب کارایی پروتئین نداشتند (05/0p≥). قابلیت هضم پذیری ظاهری ماده خشک و پروتئین در ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 45 درصد پودر آزولا کاهش یافت. افزودن مکمل های اسیدآمینه به طور معنی داری (05/0p<) قابلیت هضم پذیری چربی را بهبود بخشیده ولی تاثیری روی قابلیت هضم پذیری ظاهری ماده خشک و پروتئین نداشت. تفاوت معنی داری در رطوبت و خاکستر لاشه بین تیمارها وجود نداشت، اما ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 45 درصد پودر آزولا میزان پروتئین و چربی کمتری در لاشه نسبت به سایر جیره ها داشتند (05/0p<). علاوه بر این، پروتئین و چربی لاشه به طور معنی داری با افزودن مکمل اسیدآمینه بهبود یافت (05/0p<). همچنین با افزایش سطح پودر آزولا در جیره شاخص کبدی کاهش یافت (05/0p<). بر اساس نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد می شود که امکان و قابلیت گنجاندن تا سطح 30 درصد از پودر آزولا در جیره کپور انگشت قد علفخوار وجود دارد.
شیما مسعودی اصیل ابوالقاسم اسماعیلی فریدونی
در بین پارامترهای مختلف محیطی، نور (از نظر شدت، طیف و طول دوره نوری) تاثیر زیادی بر روی رشد، میزان تخم گشایی و پارامترهای تولید مثلی سخت پوستان از جمله آرتمیا دارد. در این مطالعه، اثرات چهار سطح متفاوت شدت نور شامل تاریکی کامل (صفر لوکس)، 100 لوکس (نور کم)، 2000 لوکس (نور متوسط) و 5000 لوکس (نور زیاد) بر روی پارامترهای تخم گشایی، رشد از نظر رسیدگی جنسی، میزان بازماندگی (مراحل ناپلیوسی و بلوغ) و میزان تولیدمثل آرتمیای ارومیه (artemia urmiana) بصورت انفرادی تا مرگ کلیه بالغین بررسی شد. برای تغذیه کلیه مراحل رشدی آرتمیا از جلبک dunaliella salina استفاده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری در درصد تخم گشایی سیست ها دیده شد.بررسی نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که آرتمیای ارومیه از قابلیت تولیدمثلی بیشتری در شدت های نوری متوسط (2000 لوکس) و بالا (5000 لوکس) برخوردار بوده، در حالیکه کلیه این پارامترها در شدت نوری کم (100 لوکس) و تاریکی کامل اختلافات قابل ملاحظه ای با تیمارهای متوسط و زیاد داشتند. با افزایش شدت نور در کشت انفرادی آرتمیا، طول دوره تولید مثلی افزایش قابل ملاحظه ای داشت. با توجه به تحقیق حاضر میتوان پیشنهاد کرد که آرتمیای ارومیه میتواند بسته به شرایط متفاوت شدت های نوری درصد سیست یا ناپلیوس زایی خود را تغییر داده و لذا بسته به نوع هدف کاری از نظر پرورش آن در سیستم های بسته پرورشی میتوان شدت های نوری مورد نظر را تغییر داد.
میترا جمشید پوده ابوالقاسم اسماعیلی
چکیده: این آزمایش به منظور تعیین اثرات جایگزینی روغن ماهی با روغن گیاهی سویا و کانولا در جیره غذایی بچه ماهیان سفید (rutilus kutum) بر شاخص های رشد، بازماندگی و ترکیب اسید چرب بدن در تیر ماه 1391 انجام شد.ماهیان به مدت 56 روز با شش جیره غذایی مختلف به ترتیب شامل 100 درصد روغن ماهی (شاهد)، 100 درصد روغن کانولا، 100 درصد روغن سویا، مخلوط 50:50 درصدی روغن ماهی-کانولا، مخلوط50:50 درصدی روغن ماهی-سویا و مخلوط 50:50 درصدی روغن سویا-کانولا تغذیه شدند. نتایج نشان داد که میانگین وزن نهایی بدن در بچه ماهیان تغذیه شده با روغن های انفرادی کانولا (07/1±74/1 گرم) و سویا (09/0±63/1 گرم) بیشتر از سایر تیمارها (بین 02/0±53/1- 1/0±38/1 گرم) بود (05/0>p)؛ میانگین درصد افزایش وزن بدن بچه ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی روغن کانولا (180 درصد) و سویا (158 درصد) اختلافات معنی داری را با جیره های حاوی مخلوط منابع روغن (بین 141-122 درصد) نشان داد (05/0>p). بچه ماهیان تغذیه شده با روغن های کانولا و سویا بهترین ضریب تبدیل غذایی (بترتیب 19/2 و 5/2) را داشتند (05/0>p). بالاترین سرعت رشد ویژه در جیره های حاوی روغن های کانولا و سویا (به ترتیب 85/1 و 74/1) و همراه با اختلاف معنی دار در مقایسه با سایر جیره ها بود (05/0>p). میزان بازماندگی بچه ماهیان تحت تاثیر نوع منبع روغن قرار گرفت (05/0>p)؛ بطوریکه بازماندگی بالاتری در جیره های حاوی روغن انفرادی (بین 94-87 درصد) در مقایسه با جیره های مخلوط منابع روغن (بین 85-69 درصد) دیده شد (05/0>p). نتیجه پروفیل اسید چرب بدن نشان داد که اسیدلینولنیک و اسید لینولئیک در لاشه ماهیان تغذیه شده با رژیم غذایی کانولا و سویا بالاتر از گروه شاهد بود اما نسبت n-3/n-6 و dha (22:6n-3) در لاشه با افزودن روغن های گیاهی به جیره بطور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). به طور کلی ترکیب اسید چرب لاشه تحت تاثیر اسید چرب منابع چربی افزوده شده به جیره های غذایی قرار گرفت. با بررسی نتایج پیشنهاد می شود که بچه ماهیان سفید قابلیت استفاده و سازگاری در تغذیه جیره های دارای روغن های کانولا و سویا را داشته و جایگزینی کامل روغن ماهی توسط روغن های گیاهی مذکور اثرات منفی بر رشد و بازماندگی بچه ماهیان ندارد.
عزت اله شریف زاده سکینه یگانه
به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف ال¬کارنیتین و ویتامین ث بر شاخص¬های رشد، ترکیب بدن و فراسنجه¬های سرمی در بچه¬ماهی قزل¬آلای رنگین¬کمان، آزمایشی با 540 قطعه بچه¬ماهی با میانگین وزنی2±40 گرم به مدت 8 هفته انجام گرفت. بچه¬ماهیان آزمایشی، در یک طرح کاملا تصادفی به 18 گروه 30 قطعه¬ای در 6 تیمار و 3 تکرار تقسیم شدند. تیمارهای آزمایشی شامل ویتامین c صفر و ال¬کارنیتین صفر(شاهد)، ویتامین cصفر و ال¬کارنیتین 800، ویتامین c 500 و ال-کارنیتین صفر، ویتامین c500 و ال¬کارنیتین 800، ویتامینc 1000 و ال¬کارنیتین صفر، ویتامین c 1000 و ال-کارنیتین800 (میلی¬گرم در کیلوگرم جیره) بودند. نتایج نشان داد که میزان درصد بقا، افزایش وزن و شاخص رشد ویژه درتیمار با ویتامینc 500 و ال¬کارنیتین 800 میلی¬گرم در کیلوگرم جیره نسبت به تیمار فاقد مکمل (شاهد) افزایش معنی-داری (0/05 p<) یافت. ضریب تبدیل غذائی نیز در اثر مصرف همین جیره، در مقایسه با جیره شاهد کاهش معنی¬داری (0/05 p<) نشان داد. بیشترین وکمترین میزان چربی لاشه (05/0p<) به ترتیب در تیمار شاهد و تیمار حاوی ویتامین c 1000 و ال¬کارنیتین 800 میلی¬گرم مشاهده شد. بیشترین مقدار پروتئین لاشه در تیمار ویتامین c500 و ال¬کارنیتین 800 میلی¬گرم مشاهده گردید (0/05 p<). همچنین در بررسی فراسنجه¬های سرمی خون، گلبولین، آلبومین، کلسترول و گلوکز نیز در پایان آزمایش تحت تأثیر ترکیب ویتامین c 500 و ال¬کارنیتین 800 میلی¬گرم در کیلوگرم جیره کاهش معنی¬داری (0/05 p<) یافت، در¬حالی¬که میزان توتال پروتئین خون تحت¬تأثیر ترکیب ویتامین c صفر و ال¬کارنیتین 800 میلی¬گرم نسبت به گروه شاهد افزایش معنی¬داری (0/05 p<) نشان داد، همچنین مشاهده گردید ترکیب ویتامین c 1000 و ال-کارنیتین 800 میلی¬گرم، موجب کاهش معنی¬دار میزان تری¬گلیسرید خون گردیده است (0/05 p<). در نهایت مشخص گردید استفاده از ویتامین c و ال¬کارنیتین در جیره آزمایشی، موجب بهبود فراسنجه¬های مورد بررسی در این پژوهش شده است.
حسین اورجی جعفر سیف آبادی
اثر ال - کارنیتین در مقادیر 0 ، 400 ، 800 و 1200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم غذای خشک بر روی رشد و ترکیبات بدن بچه ماهی سفید با وزن اولیه 275 میلی گرم در مدت 56 روز بررسی شد. آزمایش در سه تکرار، و به تعداد 300 قطعه بچه ماهی در هر تانک انجام گردید. غذادهی بین 7 تا 12 درصد توده زنده در دوره پرورش متغیر بود. اگر چه در مقادیر مختلف ال - کارنیتین تفاوت معنی داری روی رشد یافت نشد، ولی بچه ماهیانی که از جیره غذایی حاوی 800 میلی گرم ال - کارنیتین به ازای هرکیلوگرم غذای خشک تغذیه نموده اند، عملکرد نسبتا" بهتری را نشان دادند. همچنین در مقادیر مختلف ال - کارنیتین تفاوت معنی داری در پروتئین و چربی بدن یافت نشد.