نام پژوهشگر: علی جهان
طاهره ملک زاده محمدعلی نظری
هدف از انجام این پژوهش مشخص نمودن اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر بهبودی لکنت بوده است. درمان لکنت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش بر مبنای ناهنجاری های الکتروآنسفالوگرام مشاهده شده و نتایج مطالعات عصب شناختی به آموزش نوروفیدبک در مناطق فرونتال و تمپورال چپ کودکان مبتلا به لکنت پرداخته و بهبودی لکنت از دو جنبه شدت و الگوی علائم (تکرار، کشیده گویی، گیر، مکث) ارزیابی شده است.
شیوا تقی زاده کلجاهی محمدعلی نظری
نارساخوانی تحولی به عنوان یک آسیب اختصاصی در توانایی خواندن، علی رغم هوش طبیعی و فرصت های آموزشی کافی در نظر گرفته می شود و یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی است. با پیشرفت اخیر علوم اعصاب و با توجه به اینکه این اختلال یک اختلال عصبی رشدی محسوب می شود برای بهبود آن درمان های مبتنی بر نوروفیدبک مطرح شده است، و هدف این مطالعه بررسی اثربخشی نوروفیدبک بر علائم نارساخوانی در کودکان مبتلا به نارساخوانی است. پژوهش حاضر از نوع طرح تک آزمودنی با خط پایه چندگانه انجام شد. مراحل چندگانه پیش از مداخله بر شش دانش آموز مقطع ابتدایی(سوم و چهارم) نارساخوان در 3 گروه صورت گرفت که طی آن خط پایه متغیرهای وابسته اندازه گیری شد و سپس مرحله ی مداخله(20 جلسه ی آموزش نوروفیدبک) به اجرا درآمد. در جریان مداخله اندازه گیری مکرر متغیرهای وابسته و نهایتاً ارزیابی به منظور پیگیری صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها از آزمون های خواندن میکائیلی، آگاهی واج شناختی دستجردی و تکلیف نامیدن سریع خودکار و از تحلیل چشمی نمودارها، اندازه ی اثر(dکوهن)، درصد بهبودی(هدف افزایش رفتار) و درصد کاهش میانگین(هدف کاهش رفتار) نیز برای بررسی معناداری بالینی تغییرات استفاده شد. نتایج پژوهش تاثیر مثبت آموزش نوروفیدبک را در آگاهی واج شناختی و مهارت های خواندن در کودکان نارساخوان نشان داد، در حالی که تاثیر کمتری در سرعت نامیدن خودکار مشاهده شد. این نتایج می تواند مبین این باشد که پیشرفت در آگاهی واج-شناختی و مهارت های خواندن لزوما منتهی به پیشرفت در سرعت نامیدن نمی شود و این موضوع با توجه به فرضیه ی نقص دوگانه که نقص در سرعت نامیدن این کودکان را نقصی مستقل از نقص آگاهی واج شناختی مطرح می کند، قابل توضیح است. به طور کلی در این پژوهش اثربخشی نوروفیدبک بر آگاهی واج شناختی و مهارت های خواندن در کودکان مبتلا به نارساخوانی قابل ملاحظه بود.
علی جهان محمد علی نظری
بررسی بازنمایی ذهنی اعداد حاکی از ارتباط میان کمیت و فضا می باشد. به¬گونه ای که در افراد اروپایی اعداد بزرگ با سمت راست و اعداد کوچک با سمت چپ ارتباط دارند. این تعامل بطور اختصار اثر snarc نامیده می شود. از سوی دیگر نشان داده شده است که این رابطه می تواند تحت تاثیر محصولات فرهنگی مانند خط نوشتاری قرار بگیرد. علیرغم این که نبود snarc در مطالعات رفتاری قبلی بر روی نمونه های ایرانی ذکر شده بود، توجه به ویژگی های الکتروفیزیولوژیک می تواند در روشن شدن علت عدم مشاهده آن در افراد ایرانی موثر باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی بازنمایی اعداد در افراد ایرانی با توجه به ویژگی های الکتروفیزیولوژیک بود. در این مطالعه 28 دانشجوی کارشناسی روانشناسی به تکمیل تکلیف تعیین زوج یا فرد بودن اعداد 1، 2، 8 و 9 پرداختند. در تکلیف دوم آنها به تعیین زوج یا فرد بودن عدد-واژگان یک، دو، هشت و نه پرداختند. در حین اجرای تکلیف فعالیت الکتروآنسفالوگرافی مشارکت کنندگان ضبط شد و نهایتا پتانسیل های وابسته به رویداد استخراج گردید. مولفه های مورد نظر در این پتانسیل ها عبارت بودند از p300، slrp و rlrp که به ترتیب برای بررسی سطح ادراکی، انتخاب پاسخ و اجرای پاسخ بکار می روند. تحلیل واریانس تکرار سنجش برای داده های رفتاری نشان داد که علیرغم تعامل سمت پاسخ و بزرگی، وجود اثر snarc مورد تایید قرار نگرفت. تحلیل داده های مولفه p300 از لحاظ زمان نهفتگی و مقدار ولتاژ قله صورت گرفت و تعامل سمت پاسخ × بزرگی برای هیچ کدام معنادار نشد. همچنین این تعامل در مولفه های slrp و rlrp معنادار نبود. یافته مهم دیگر بالا بودن سرعت تعیین زوج بودن عدد 8 و عدد واژه هشت نسبت به سایر اعداد و عدد-واژگان بود. این تفاوت بویژه در سطوح رفتاری، ادراکی و انتخاب پاسخ مشاهده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در افراد ایرانی پردازش کمیت متفاوت می¬باشد. موثر بودن سمت نگارش خط در عدم مشاهده snarc در افراد ایرانی مورد تایید قرار نگرفت. احتمالا این تفاوت ناشی از نحوه دسترسی به ویژگی¬های معنایی اعداد از جمله دانش زوج-فردی می¬باشد. همچنین نشان داده شد که عدد 8 و عدد- واژه هشت بصورتی غیر قابل انتظار سریعتر از اعداد کوچکتر پردازش می شود. این مطالعه قادر به توضیح این مطلب نبوده و انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه ضروری می باشد.
علی جهان رسول نورالسناء
در این پروژه سعی شده است پس از تشریح اصول طراحی آزمایشات گامهای اجرای آن بیان و روشهای مختلف بکار گرفته شده در بهینه سازی مدلهای چندهدفه در طراحی آزمایشات تشریح گردد. سپس الگوریتمی به منظور تلفیق میانگین و انحراف معیار مشخصات کیفی، با توجه به ضریب قابلیت فرآیند و ایجاد سهولت در تعیین حد پائین اهداف ارائه گردیده است بطوریکه خروجی این الگوریتم بهینه سازی مساله با روشهایی چون اهداف حددار، برنامه ریزی آرمانی غیرخطی، توابع مطلوبیت ، روش p - l روش دسترسی به مقصد، روش مقاصد رضایت بخش ، گفرین ، semop و یا swt خواهد بود. الگوریتم فوق در یک مطالعه موردی به منظور مینیمم کردن انحراف معیار و ماکزیمم نمودن میانگین دو مشخصه کیفی و مینیمم نمودن قیمت تمام شده محصول بکار گرفته شده است و مساله غیرخطی حاصله با استفاده از روش اهداف حددار طی الگوریتم grg حل شده است .