نام پژوهشگر: رضا قاسمی فسایی
لیلا زارع عبدالمجید رونقی
به منظور مطالعه اثر تنش آبی و کاربرد دو کود بیولوژیک بر رشد و ترکیب شیمیایی ذرت و اسفناج و برخی ویژگی های فیزیکوشیمیایی یک خاک آهکی پس از برداشت، دو آزمایش گلخانه ای جداگانه اجرا شد. هر آزمایش به صورت فاکتوریل (2×3×4) و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار بود. تیمارهای مورد استفاده در آزمایش اول شامل چهار سطح ورمی کمپوست (0، 10، 20 و 30 گرم در کیلوگرم خاک) و سه سطح رطوبت ( 100، 80 و 60 درصد ظرفیت مزرعه) و دو گیاه ذرت و اسفناج بود. در آزمایش دوم تیمارها شامل چهار سطح نانوکود بیولوژیکی ( 0، 2.5، 5 و 10 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و سه سطح رطوبت ( 100، 80 و 60 درصد ظرفیت مزرعه) و دو گیاه ذرت و اسفناج بود. نتایج نشان داد که افزایش سطوح نانوکود بیولوژیک و ورمی کمپوست سبب افزایش معنادار وزن تر، وزن خشک و درجه سبزینگی هر دو گیاه مورد مطالعه شد. در حالی که با افزایش سطوح تنش آبی، وزن تر و وزن خشک هر دو گیاه به طور معناداری کاهش یافت، اما درجه سبزینگی برگ های هر دو گیاه ذرت و اسفناج افزایش معنادار داشت. با افزایش سطوح کودهای مورد استفاده، غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، مس و روی در اندام هوایی هر دو گیاه افزایش معنادار داشت. اما غلظت منگنز به دلیل رابطه ضدیتی با روی یا آهن به طور معناداری کاهش یافت. هرچند غلظت منگنز در هر دو گیاه در گستره کفایت بود. افزایش سطوح تنش آبی سبب افزایش معنادار غلظت عناصر در اندام هوایی ذرت و کاهش معنی دار غلظت فسفر، روی، مس، آهن و منگنز در اندام هوایی اسفناج شد. با افزایش سطوح تنش آبی و کودهای مورد استفاده، غلظت نیتروژن نیتراتی، فسفر و پتاسیم، روی، مس، آهن و منگنز در خاک پس از برداشت به طور معناداری افزایش یافت. با افزایش سطوح کودهای بیولوژیک، پ هاش خاک کاهش اما قابلیت هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک افزایش داشت. کاربرد نانوکود بیولوژیکی اثر معناداری بر درصد ماده آلی، جرم مخصوص ظاهری، تخلخل کل خاک و میانگین وزنی قطر خاکدانه ها نداشت و تنها سبب افزایش میانگین هندسی قطر خاکدانه ها شد. اما کاربرد ورمی کمپوست سبب افزایش معنادار ماده آلی خاک، تخلخل کل و میانگین وزنی و هندسی خاکدانه ها و کاهش معنادار جرم مخصوص ظاهری خاک شد. افزایش سطوح تنش آبی اثر معناداری بر درصد ماده آلی خاک و میانگین وزنی قطر خاکدانه ها نداشت، اما سبب کاهش معنی دار پ هاش، جرم مخصوص ظاهری خاک، میانگین هندسی قطر خاکدانه ها و افزایش قابلیت هدایت الکتریکی و تخلخل خاک شد.
رضا قاسمی فسایی عبدالمجید رونقی
در بیشتر خاکهای آهکی ایران به دلیل وجود مقدار زیاد کلسیم کربنات و بالا بودن پ هاش خاک ، قابلیت استفاده آهن کم می باشد. دو آزمایش در یک خاک لومی با مقدار آهن قابل استفاده کم از سری چیتگر (fine loamy, carbonatic, thermic, typic calcierepts) برای تعیین 1) اثر آهن بر رشد، عملکرد دانه و ترکیب شیمیایی 12 ژنوتیپ سویا و 2) ارزیابی استافده از یک نوع کلروفیل متر دستی چهت ارزیابی وضعیت آهن در سویا [glynie max (l.) merril] در شرایط گلخانه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با سه سطح آهن (0، 2/5 و 5 میلی گرم آهن در کیلوگرم خاک که منبع سکسترین آهن) و 12 ژنوتیپ سویا (چیپوا، اسلوان، آ3939-، لیندارین، کالاند، زان، هارکور، استیل، ولز، بلک هاک ، الجین و آ3935-) در قالب طرح کاملا تصادفی و با سه تکرار انجام گردید. در آزمایش اول گیاهان به مدت هشت هفته نگهداری شدند و در پایان این مدت از یک کلروفیل متر دستی جهت ارزیابی وضعیت آهن گیاه استفاده گردید در حالی که در آزمایش دوم گیاهان تا مرحله خشک شدن غلاف نگهداری شدند. نتایج نشان داد که کاربرد آهن سبب افزایش وزن خشک اندام هوایی ژنوتیپ های ولز، بلک هاک ، الجین و آ3237- و وزن خشک دانه بلک هاک گردید، اما سبب کاهش وزن خشک اندام هوایی استیل و آ3935- و وزن خشک دانه ولز گردید و بر سایر ژنوتیپها تاثیر معنی داری نداشت . به طور کلی کاربرد آهن سبب افزایش غلظت و جذب کل آهن و کاهش غلظت و جذب کل منگنز اندام هوایی و دانه گردید. کاربرد آهن سبب کاهش غلظت و جذب کل روی اندام هوایی و افزایش جذب کل روی دانه در اکثر ژنوتیپها گردید هر چند غلظت روی دانه تحت تاثیر کاربرد آهن قرار نگرفت . غلظت و جذب کل مس و فسفر تحت تاثیر کاربرد آهن قرار نگرفتو. قرائت کلروفیل متر برگ در مرحله هشت هفتگی گیاهان همبستگی معنی داری با مقادیر غلظت یا جذب کل آهن نشان نداد. در پایان برای ارزیابی دقیق تر وضعیت آهن در گیاه با استفاده از کلروفیل متر و تایید نتایج این پژوهش ، انجام آزمایشات بیشتر در شرایط صحرایی پیشنهاد می شود.