نام پژوهشگر: محمدرضا سجادی
محمدرضا سجادی احمد ساعی
این پژوهش صرفا به رسم رفع تکلیف و ادای وظیفه ای تحصیلی که بر ذمه هر جوینده دانش است به رشته تحریر در نیامده که برخاسته از دغدغه ای هماره برای عدالت بوده است . از عدل و عدالت سخن بسیار به میان آمده و به قول مولاعلی، وسعت و گستره وصف آن نیز بسیار بوده است : اما در مقام واقعیت و عمل دایره ای تنگ یافته است . دایره ای آنچنان ضیق که عقل کناره گرفته از خیال و هیاهوهای عامه پسند نیز در آغاز، پرسه در کوچه های آن را دشوار و داعیه عملی ساختنش را ناممکن می پندارد. این دشواری را، فقدان تعریفی واحد و مشترک از عدالت و اختلافات بسیار در مورد آن که بیشتر ریشه در بحثهای کلامی و فلسفی دارد، دو چندان می سازد. با وجود این نباید تسلیم گشت و از ارزیابی واقعیتها با معیار عدالت بعنوان ارزشی فداملی و فراتاریخی، دوری گزید. شاید برای برخی کاربرد عدالت بعنوان قاعده و قانون به دلیل فقدان تعریف مشترک و واحد از آن وقائم بودنش به عنوان وصف به یک موصوف منطقی به نظر نیاید، اما گرفتار شدن در چنبره اشکالها و سئوالهای عقلی، منجربه غفلت از جستجوی عدالت در جامعه خواهد شد. باید میان اندیسه و واقعیت جامعه رابطه ای مستمر و دیالکتیکی برقرار ساخت و رد پای عدالت را تا هر جا که ممکن آید پی گرفت و با استخراج نظریه ای واقع گرایانه در این چارچوپ ، تصویری درست از جامعه ای عادلانه به دست آورد. بر همین مدار، پژوهش حاضر شکل گرفته و تلاش گردیده آثار برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بر زندگی اقتصادی افراد جامعه و میزان سازگار سیاست تعدیل اقتصادی با عدالت اجتماعی در ایران مورد ارزیابی قرار گیرد.