نام پژوهشگر: غالب قدیری
غالب قدیری حسین کریمی
تعارض و تزاحم ادله، یک مبحث مهم در اصول فقه شیعه است که موارد کاربرد فراوانی در خود جای داده است . این مطلب ضامن اجرای صحیح احکامی که از روایات و حادیثی که بدست ما رسیده است می باشد. بخصوص آنجایی که میان احادیث اختلاف و برخورد پیش می آید. در این رساله ضمن تعریف اصول موضوع، یعنی تعارض و تزاحم احادیث به قواعد راه حل دو یا چند حدیث تعارض یا متزاحم پرداخته شده است . در این باره سه قاعده برای متعارضین متعادلین ذکر نموده که بیان می نماید راه حلهای رفع تعارض میان دو حدیث متعادل. این قواعد عبارتند از: قاعده اولیه که به حکم عقل ثابت نمودیم در صورت تعارض میان دو دلیل، بصورتی که هیچگونه ترجیحی در میان نباشد هر دو دلیل تساقط می شوند (اذا تعارضا تساقطا) و اما قاعده ثانویه که مربوط به احادیث و روایت در مورد تعارض دو دلیل متعارض ، به اثبات رسید که در اینجا احتیاط جاری است و نظر به قائلین به تخییر را رد کردیم. و اما قاعده سوم که قاعده جمع است ، این قاعده بیان می کند در صورتی که امکان داشته باشد میان دو دلیل جمع کنیم بهتر است از کنار گذاشتن آن دو است (الجمع مهما امکن اولی من الطرح). و اما آنجایی که دو دلیل متعارض ، متراجحین باشند در این باب عمل به مرجحات را واجب دانستیم (با ذکر دلایلی که شیخ انصاری در کتاب رسائل خود بیان نموده است ) و مرجحاتی که از احادیث و روایات استنباط می شوند را به ترتیب ذکر نمودیم و به مسائل فرعی که در پی موارد اصلی ذکر شده، نیز پرداخت شد و آنها را از اقوال مختلف بیان کردیم من جمله مرجحات و برتری مرجحات و در تجاوز از مرجحات و انقلاب نسبت و ... و همچنین یک تاریخچه مختصر در عین حال مفید از بحث مذکور نوشته و سیر تحول و تطور تاریخی آن را با توجه به دور مختلف اصولی بیان نمودم. به جهت اینکه احادیث و روایات یکی از ممترین و اصلی ترین منابع احکام واقعی ما را تشکیل می دهند و همچنین همین احادیث و روایات در صورت تعارض و یا تزاحم، موجب مشکل و مانع در جهت رسیدن به حکم واقعی می گردند و بعضا سبب ایجاد اختلاف میان علما و عامه می شوند. در نتیجه این بحث در جهت حل چنین موارد، نقش مهم و بسزایی را بازی می کند. در این باب مطالب زیاد و مفید نگاشته شده و درباره آنها بحث و گفتگو شده، لکن این حقیر در این رساله سعی نمودم که مطالب مهم در نظرات علما برجسته را جمع آوری نموده و نظر صحیح را انتخاب کنم و ضمنا سوالاتی که در این باب مجهول و نامفوم هستند را مطرح نموده و به آنها پاسخ داده ام و بالاخره مطلب دیگری که در این رساله عنوان نمودم خلاصه ای از تاریخچه و سیر تحول این بحث است که نوشته و کتابی که اختصاص به بحث تاریخی این باب باشد، وجود ندارد و سعی کردم که آن را بر وفق و طبق سیر تحولی دور اصولی و فقهی شیعه تنظیم و بیان کنم. باشد که مورد رضای حق قرار گیرد.