نام پژوهشگر: مصطفی راستی فر
مصطفی راستی فر غلامعلی شرزه ای
رشد جمعیت و گسترش شهرها تقاضا برای انواع محصولات غذایی را افزایش داده است . با توجه به محدودیت زمینهای کشاورزی، افزایش تولید محصولات کشاورزی بدون بهبود بخشیدن به تکنولوژی تولید و بهینه نمودن ترکیب هاده های تولیدی امکان پذیر نمی باشد. این امر مستلزم وجود شناخت کامل از ساختار تولید این محصولات است . تحقیق حاضر تلاشی در جهت شناخت بیشتر ساختار تولید برنج در استان گیلان می باشد. بدین منظور و با فرض اینکه تابع تولید برنج در این استان از پنج نهاده تولید نیروی کار، ماشین آلات ، نهاده های واسطه، زمین و "سایر عوامل تولید" بهره می گیرد، دو سیستم معادلات متشکل از تابع هزینه ترانسلاگ و تقاضای مشتق شده برای نهاده ها به روش "رگرسیون های به ظاهر نامرتبط تکراری" برآورد گردیده است . یکبار کلیه نهاده ها متغیر فرض شده و تابع بلندمدت برآورد گردیده و بار دیگر نهاده زمین نهاده ای ثابت در نظر گرفته شده و توابع در شرایط کوتاه مدت برآورد گردیده است . نتایج حاکی از این است که در بلندمدت نیروی کار و ماشین آلات و نیروی کار و زمین جانشین یکدیگر هستند. در کوتاه مدت نیروی کار و "نهاده های واسطه" و نیروی کار و ماشین آلات جانشین یکدیگر می باشند. مقدار کشش جانشین بین نهاده های فوق الذکر کوچک و نزدیک صفر می باشد. کشش جانشینی بین بقیه نهاده ها در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار نمی باشد. در ادامه کشش های قیمتی و متقاطع تقاضا برای هر یک از نهاده های تولید برآورد گردیده است . مهمترین نتیجه این تحقیق وجود انعطاف پذیری بسیار کم در تولید برنج استان گیلان می باشد. بدین معنی که قابلیت جانشینی بین نهاده های تولید بسیار کم می باشد. این امر سبب می گردد سیاستهای قیمتی در فرآیند تولید قابلیت تاثیرگذاری زیادی نداشته باشد. لذا برای افزایش تولید سیاستهای غیرقیمتی همچون افزایش مقیاس تولید پیشنهاد می گردد. در پایان این تحقیق پیشنهادهای دیگری برای سیاستگذاری بهتر ارائه شده است .