نام پژوهشگر: بهی حدایق
توحید تیموری بهی حدایق
تفسیرمفهومی وبررسی اشکال مختلف دگردیسی در گفتمان های مرتبط: از مسخ تا پساانسان گرایی: با بهره گیری از نظریه فوکو به کوشش توحید تیموری هدف این رساله، مطالعه و تحلیل صورت های مختلف دگردیسی، به عنوان درون مایه برجسته در سه گفتمان مرتبط است. همانگونه که فوکو در نظریه جامعه شناسی گفتمانی خود بر استخراج معنا در شرایط تاریخی تاکید دارد، این رساله به مطالعه دگردیسی، نحوه شکل گیری، ارتباط نظامی و مفاهیم مرتبط با آن در گفتمان های مرتبط می پردازد. درابتدا، مسخ به عنوان نوعی دگردیسی، درارتباط با گفتمان معناباختگی تجزیه و تحلیل می شود. درواقع مسخ، دگردیسی را براساس مراتب و نظام سیستمی گفتمان معناباختگی تعریف می کند. سپس دگردیسی ایدئولوژیک از دیدگاه گفتمان آخرالزمانی مورد مطالعه قرار می گیرد. این گفتمان، دگردیسی را عدم کارایی یک ایدئولوژی می داند که نتیجه آن عدم کارایی سوژه ها در تبیین هویت است و به تبع آن سوژه ها تغییر ماهیت و تغییر شکل می دهند. بر این اساس، موضوع پساانسانیت نیز مورد بررسی قرار می گیرد که برطبق ارا نظریه پردازان می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد: فروانسان و فراانسان. بخش پایانی این تحقیق به بررسی دگردیسی تحت گفتمان علم می پردازد که این مفهوم را در کاربردی کردن علوم مختلف، تکنولوژی و برچیدن محدودیت ها با کمک دانش می بیند. به بیان دیگر، امکان بوجود آوردن چنین تغییری توسط علم توضیح داده می شود. درنتیجه، این تحقیق برآن است که دگردیسی را عمدتا در ارتباط با گفتمان های مرتبطی که توانایی عرضه آن را دارند دسته بندی کرده و اشکال مختلف ان را تحلیل نماید.
فاطمه محمدی امراله ابجدیان
اگرچه طنز بر کمدی های یونان و روم باستان چیره نیست، بن جانسون، نمایشنامه نویس کلاسیک، در تلفیق طنز با کمدی متبحر است. کمدی رنسانس تنها بر واقعگرایی و طنز استوار نیست، بلکه رویکردی رومنس گونه و عاطفی دارد. جانسون بر این عقیده است که کمدی رومنتیک به راستی نمایانگر این گونه ی ادبی نیست، زیرا که از دید او کمدی باید به رفتار مردم در زندگی واقعی وابسته باشد؛ کمدی باید حماقت ها و کاستی ها را به سخره بگیرد و با وجود اینکه پایانی شاد می یابد آن ها را اصلاح کند. از سوی دیگر، کمدی رومنتیک شیکسپیر از نواقص انسان ها انتقاد نمی کند. مضمون این گونه کمدی، عشق و شعر است و برداستانی عشقی که به وصال و شادمانی می انجامد، استوار است. پیرنگ اینگونه نمایشنامه ها چندان پیچیده نیست و هیچ گونه درونمایه ی اخلاقی یا طنزآمیز ندارد. از مسیر دشوار عشق پیروزمندانه می گذرد و در پایان به وصال می رسد. تضاد میان این دو گونه کمدی تنها در ارتباط آنها با واقعیت گرایی تفسیر نمی شود؛ بلکه پافشاری آن ها بر مقاصد متفاوت انسان هاست که موجب تمایز آن ها از یکدیگر است.
داود شاه پسندی پروین قاسمی
هدف اصلی پایان نامه ی حاضر بررسی سرشت طنز منظوم قرن هجدهم در ادبیات انگلیسی می باشد که در آن نویسنده ی پایان نامه کوشیده است تا با مطالعه ی دقیق و بررسی موشکافانه ی گزیده ای از مهمترین طنزهای جان درایدن و الکساندر پوپ به این مهم دست یابد. بدین منظور، در ابتدا نویسنده مفهوم طنز و کارکردهای آن و همچنین سیر تاریخی شکل گیری طنز از ابتدا تا کنون را در فصل نخست بررسی نموده است. سپس در ادامه شخصیت و خصوصیات ذهنی طنزنویس مورد بررسی موشکافانه و دقیق قرار گرفته است. ذکر پیشینه و اهمیت تحقیق نیز پایان بخش فصل یک می باشد. فصل دوم چار -چوب نظری است که در آن طنزهای نویسندگان روم باستان، هوراس و جونال، به دقت بررسی شده و ویژگی های منحصر بفرد آن به شرح و تفصیل بیان شده اند. در این فصل همچنین مطالبی در خصوص تاریخچه و ساختار طنز منظوم روم باستان ارائه شده است. فصل سوم و چهارم که قسمت اصلی پایان نامه ی حاضر را تشکیل می دهند به ترتیب به طنز دوره ی بازگشت پادشاهی و قرن هجدهم اختصاص داده شده اند. فصل سوم بررسی و تحلیل طنز دوره ی بازگشت پادشاهی با تاکید بر آثار جان درایدن به عنوان مهمترین طنزپرداز آن دوره می باشد. در فصل چهارم که به طنز قرن هجدهم اختصاص یافته است گزیده ای از مهمترین طنزهای الکساندر پوپ مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار گرفته است. پایان بخش مطالعه فصل پنجم می باشد که در آن نتایج مطالعه ی حاضر به اجمال بیان گردیده است.