نام پژوهشگر: محمدرضا شریعتمدار
مهدی روحی غلامرضا بهروزی لک
موضوع حکومت و حاکمیت در اسلام از مهمترین مباحثی است که بیشترین تحقیق و بررسی ها را در طول تاریخ به خود اختصاص داده است. این مباحث و مجادلات که بر سر جانشینی از حضرتش می باشد از فردای رحلت پیامبر اکرم (ص) آغاز و تا کنون نیز ادامه داشته است. در اواخر صده نوزده میلادی و قرن بیست حوادثی رخ داد که جهان اسلام را به بازنگری در اصول حکومتی خود وا داشت. از طرفی فروپاشی امپراطوری بزرگ عثمانی حکایت از غروب و افول نظام خلافت داشت و کشور شیعی ایران نیز در گیر و دار مبازره بین استبداد مطلقه پادشاهی و برپایی حکومتی دینی بود. فروپاشی عثمانی نظریه پردازان سنی را به تعجیل واداشت تا جایگزینی مناسب برای عثمانی پی ریزی نمایند تا علاوه بر اینکه منطبق با سیره سلف باشد با زندگی امروزی نیز سازگار باشد. در مقابل اندیشه شیعی پس از فرو گذاردن مسیر پر پیچ و خم مشروطه موفق به ارائه الگوی جدید مردم سالاری دینی بر پایه ولایت فقیه گردید. در این شرایط بیداری اسلامی حاکی از ادامه وجود بحران در کشورهای اسلامی بوده و نیاز به ارائه طرحی نو که مطابق با نیاز های امروزی و برپایه ی اصول بجای مانده از سلف باشد را دو چندان می کرد. این نوشتار در صدد طرح راهکاری برای حل این بحران و ارائه الگویی از ولایت فقیه متناسب با جهان سنی است چرا که به اعتقاد نگارنده شروط و اوصاف متوقع در خلیفه سنی تقریباً قابل تطبیق بر شروط و اوصاف فقیه حاکم است. علمای سلف از اهل سنت نیز به طور پراکنده بر شرط اجتهاد خلیفه اشاره نموده اند و خلیفه مورد توقع خود را با قدرت اجتهاد مسلم داشته اند. که با گرد آوری مجموعه این نظرها می توان به این نکته دست یافت که اجتهاد حاکم از مسلمات اندیشه سنی بوده و حتی برخی ادعای اجماع نیز کرده اند. به اعتقاد نگارنده هرچند خلافت و ولایت فقیه در نام و اصطلاح جدای از یکدیگرند ولی در اوصاف و شرایط همپوشانی دارند که در این نوشتار به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.
خدابخش عبدلی داود مهدوی زادگان
در پژوهش حاضر ، به این سوال پاسخ داده می شود که سازوکارهای انتقاد سیاسی در حکومت اسلامی با تأکید بر دیدگاه امام خمینی و آیت الله خامنه ای چیست.در پاسخ،فرضیه ای مطرح شده که برگرفته از متون دینی ، دیدگاهها و بیانات امام خمینی و آیت الله خامنه ای می باشد و آن اینکه انتقاد سیاسی می تواند در قالب های مختلفی چون «امر به معروف و نهی از منکر»و نیز در قالب «نصیحت» و «مشورت» صورت پذیرد.طبیعتا با توجه به آسیب های فراوانی که حیطه قدرت و سیاست را تهدید می کند لذا نگاه های نقادانه و تیزبین که در موقع مناسب خود ،به گوشزد کردن نقاط لغزش به حاکمان مملکت اسلامی بپردازند به کمک طلبیده می شوند.تحقیق حاضر تلاش کرده است با بیان شالوده ها و بنیان های اساسی، ضرورت نقد و انتقاد در عرصه مهم سیاست و حکومت را مورد بررسی قرار دهد و در این میان به مباحثی چون «آزادی»و «مردم سالاری دینی» و« استبداد ستیزی» ،«مسوولیت پذیری و پاسخگو بودن» پرداخته و مرزهای انتقاد، شناسایی و خطوط قرمز آن مورد تبیین واقع شده است.نتیجه اینکه می توان در قالبهای پرمحتوا و باظرفیتی چون« امر به معروف و نهی از منکر» و با تصویب قوانین لازم برای اجرایی کردن اصل هشتم قانون اساسی و نیز زمینه سازی صحیح برای حضور رسانه های گروهی مثل روزنامه ها و مطبوعات و نیز سایتهای مختلف خبری و تحلیلی و تشکلات حزبی و انجمن های مردم نهاد،در راستای جامه عمل پوشاندن به اصول 24،26و 27 قانون اساسی،بستر لازم برای تحقق سازوکارهایی چون «نصیحت» و «مشورت» و ابراز و انعکاس دیدگاه های انتقادی از حکومت اسلامی را فراهم نمود.امری که در دوره حاکمیتی هرچند کوتاه پیشوایان معصوم(ع) من جمله حضرت علی(ع) بارها ملاحظه می شود.
رویا خوانساری سیدحسین فلاح زاده
در فصل اول این پژوهش ابتدا مشروعیت و نظریه های دانشمندان دربار? آن مطرح شده است در فصل دوم آن به نحو? پیدایش قاجاریه و اوضاع سیاسی – اجتماعی آن پرداخته شده در آن چگونگی به حکومت رسیدن آقا محمدخان قاجار و تسلط او بر اوضاع کشور، فتحعلی شاه و جنگ های ایران و روسیه محمد شاه و نحو? تعاملش با علما، اقدامات ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمد علی شاه و تلاشش به برگشت به حکومت مطلق و اوضاع احمد شاه بیان شده است. که می توان در آن حوادث ایران و اوضاع اجتماعی و سیاسی آن و جنبش ها مطرح شده است. در فصل سوم مواجه? پادشاهان قاجار با مشروعیت تا مشروطه است که بحث اذن و جهاد دو پادشاه اول در آن بیان شده و از نحو? برخورد پادشاهان با علما و حفظ ظواهر دینی شان آمده است و نیز به فرهنگ دینی اجتماعی سیاسی مردم آن دوران که فرهنگ پدرسالاری بوده پرداخته شده و از تحول این فرهنگ و آگاهی مردم در زمان ناصرالدین شاه بحث شده است. درفصل چهارم از مشروطیت و سیر آن گفته شده که چگونه مشروعیت مشروطه خواهان زیر سوال رفت و از آن فرد مسبتدی بنام رضاخان به حکومت رسید. با طولانی شدن حکومت ناصر و نیز زیاد شدن ظلم و استبداد اوو واگذاری امتیازات بی حد و حصر به بیگانگان، رابط? علما و مردم با حکومت به تقابل تبدیل شد. علما در منابر و جلسات موعظه از کارهای حکومت و حکومتیان پرده برداشته و مردم را آگاه کردند و اولین شورشها به رهبری علما بر علیه حکومت قاجار با استبداد حکومت سرکوب شد تا اینکه بزرگترین رویارویی حکومت و ملت در جنبش تنباکو به وقوع پیوست و حکومت تسلیم مردم شد. بعد از این جنبش، مردم به رهبری علما و روشنفکری روشنفکران آگاه شدند و با دیدن ظلم و ستم روز افزون شاه و اطرافیانش و نیز تسلط هر چیز بیشتر بیگانگان به مقابله با حکومت به پا خاستند و مشروعیت حکومت را زیر سوال بردند و خواستار مشروطیت شدند. مظفرالدین شاه با امضای فرمان مشروطیت، اندک مشروعیت حکومت را حفظ کرد اما محمد علی شاه با مخالفت با مشروطیت و نپذیرفتن محدودیت وظایف خود، سرانجام با فتح تهران توسط مشروطه خواهان از سلطنت خلع شد و پسرش احمدشاه به پادشاهی برگزیده شد. اما با انزوای علما و به حکومت رسیدن مشروطه خواهان غربگرا، مشروعیت مشروطه نیز از بین رفت.
عباس علی نصرآبادی غلام رضا بهروز لک
چکیده ندارد.