نام پژوهشگر: خدیجه رضایی
رضا جعفری حسین فقیهیان
اثر تابش گاما بر ظرفیت جذب و تغییرات ساختاری کلینوپتیلولیت طبیعی و فرم های تبادل یونی شده آن مورد بررسی قرار گرفت. این زئولیت طبیعی به وسیله ی روش های پراش سنجی اشعه ی ایکس(xrd) و فلورسانس اشعه ی ایکس(xrf) بررسی گردید که عمدتاً از کلینوپتیلولیت تشکیل شده است. شکل های اصلاح شده ی پتاسیمی، سدیمی، کلسیمی، سزیمی ونقره زئولیت تهیه گردید و ظرفیت جذبی آن ها برای حذف توریم و کروم (vi) از محلول های آبی تست شد و اثر غلظت اولیه بر روی جذب توریم و کروم (vi) در سیستم ناپیوسته مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. در مورد جذب توریم بیش ترین جذب مربوط به کلینوپتیلولیت کلسیمی بود که مقدار mg/g 7/198 در غلظت ppm 2500 به دست آمد هم چنین بازده جذب برای فرم های سدیمی، سزیمی، نقره، کلسیمی، طبیعی و پتاسیمی در غلظت ppm 3000 به ترتیب برابر 3/56%، 2/63%، 9/62%، 5/68%، 3/54% و 4/61% بدست آمد. میزان جذب کروم برای تمام فرم ها یکسان بود. هم چنین اثر تابش بر ظرفیت جذب کلینوپتیلولیت طبیعی و فرم های اصلاح شده ی آن بررسی گردید. مشاهده شد که تابش گاما تا دز mgy 2 اثری بر ظرفیت جذب و ساختار زئولیت نمی گذارد. مدل های ایزوترم فراندلیچ و لانگ مویر برای تشریح ایزوترم های تعادلی جذب توریم و کروم (vi) مورد استفاده قرار گرفتند که مدل لانگ مویر از تطابق خوبی با داده های آزمایشی برخوردار بود.
خدیجه رضایی حسین مفتخری
چکیده در اوایل قرن چهارم هجری تجزیه حکومت عباسیان و از هم پاشیدن قدرت آنان وگسترش کشمکش های داخلی را در بغداد شاهد هستیم. حکومت اسلامی به حکومت های کوچک تجزیه یافت و وحدت مذهبی در میان جامعه از بین رفت. در این قرن همزمان با حکومت آل بویه سلسله های دیگری نیز حکومت می کردند. دولت های سامانی و غزنوی که حامیان سرسخت خلافت و سنیان متعصبی بودند، برای دفاع از دین حنیف در مقابل بدعت تلاش فراوانی کردند. اما آنان در ایجاد وحدت چندان موفق نبودند. چنانچه غزنویان به بهانه های مختلف به سرکوب مخالفان مذهب سنی می پرداختند. اما با تصرف دارالخلافه بغداد توسط آل بویه شیعه مذهب، امیران بویهی تصمیم گرفتند راهکارها و سیاست هایی را برای حکومت کردن بر جامعه ای سنی و خلفایی که در نهایت ضعف بودند، بکار ببرند که سیاست تقریب بین المذاهب از مهمترین این سیاست ها بود. هر چند زد و خوردهایی که در زمان آل بویه بین سنی مذهبان و شیعیان رخ داد، با دوران پیش تفاوت داشت. یا حتی بعضی از امرای بویهی مانند معزالدوله پس از تسلط بر بغداد سعی کردند تا سنت های تشیع را در بغداد و نواحی تحت فرمان خود احیا کنند. اما از آنجایی که این مسئله با سیاست مذهبی خلافت در تعارض بود و مشکلاتی را برای حکومت آل بویه به وجود می آورد، امرای بعدی تصمیم به سیاست تقریب گرفتند. با وجود ابراز علاقه ای که عضدالدوله به ائمه شیعی می نمود سعی در منع تظاهرات ضد سنی داشت. هدف وی این بود که از اختلافات مذهبی و برخوردهای شدید فرقه ای جلوگیری کند و تا اندازه ای در این کار موفق بود. وی نه سیاست خلفای عباسی را که تسنن را واقعیت اسلام می دانستند قبول داشت و نه از سیاست معزالدوله و بختیار پیروی می کرد، که به شیعیان اجازه می دادند برخی مراسم خود را که به خشم بیشتر سنیان می انجامید دنبال کنند. بدین طریق موفق گردید فرقه گرایی را سرکوب کند. این سیاست موفقیت آمیز را امرای بعدی بویهی نیز ادامه دادند. با وجود درگیری هایی که میان دو حزب سیاسی شیعیان و حنابله در بغداد وجود داشت ، تعامل و وحدت نسبی میان فرق و مذاهب مختلف را شاهد هستیم. بطوری که این دوران یکی از درخشانترین دوران ها از نظر شکوفایی فرهنگ و تمدن در جهان اسلام می باشد که در سایه این وحدت به وجود آمد.