نام پژوهشگر: صاحبعلی بلندنظر
ستاره امانی فر نصرت اله نجفی
در خاک های آلوده به فلزات سنگین کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی کاهش می یابد و سیستم خاک دچار مخاطره می گردد. همزیستی گیاه با قارچهای میکوریز آربوسکولار ) am ) در خاکهای آلوده به فلزات سنگین، رشد، تغذیه و مقاومت گیاه به فلزات سنگین را تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین همزیستی میکوریزی، می تواند نقش مهمی در گیاه پالایی داشته باشد. در این مطالعه گیاهان یونجه و سورگوم با دو گون? قارچ گلوموس اینترارادیسز (gi) و گلوموس موسه gm)) تلقیح و در گلدان های پلاستیکی با خاک استریل کشت شدند و گیاهان شاهد غیرمیکوریزی تلقیح نشده، باقی ماندند. چهار سطح سرب صفر، 200، 400 و 600 میلی گرم سرب بر کیلوگرم ( به ترتیب pb0، pb1، pb2 و pb3) با استفاده از نمک نیترات سرب به خاک اضافه شد. بذور یونجه بطور یکنواخت با باکتری سینوریزوبیوم ملیلوتی تلقیح شدند. نتایج نشان داد تلقیح گیاه یونجه با هر دو گون? قارچ میکوریز، سبب تقویت همزیستی ریزوبیومی در غلظت های بالای سرب خاک گردید. همچنین در سطوح سمی سرب وزن تر و خشک گیاهان، سطح برگ، شاخص کلروفیل گیاهان یونج? تلقیح شده با gi و gm، بطور معنی داری در مقایسه با گیاهان غیرمیکوریزی افزایش یافت. گیاهان میکوریزی غلظت فسفر بیشتری در مقایسه با گیاهان غیرمیکوریزی در ریشه و بخش هوایی داشتند. انتقال سرب از ریشه به بخش هوایی گیاهان تیمار gi بطور معنی داری کاهش یافت ولی قارچ gm تأثیر معنی داری بر انتقال سرب نداشت. در آزمایش که بر روی گیاه سورگوم انجام شد، تلقیح گیاهان با هر دو گون? قارچی بطور معنی داری سبب کاهش انتقال سرب به بخش هوایی شد، با این وجود، همزیستی با قارچ gm سبب کاهش قابل توجه (p<0.05) وزن تر و خشک گیاهان، سطح برگ و شاخص کلروفیل در سطوح بالای سرب، در مقایسه با گیاهان غیرمیکوریزی گردید.
زهرا سلگی جلال طباطبائی
گوجه¬فرنگی با نام علمی lycopersicon esculentummill یکی از سبزی¬های مهم است که به لحاظ داشتن ویتامین c، a و مواد غذایی نقش مهمی در سلامتی جامعه ایفا می¬کند. نظام¬های جدید تولید این محصول نیازمند عملیات مدیریت کارآمد، پایدار و از نظر محیطی سالم می¬باشند و در این نظام¬ها نقش نیتروزن به عنوان عامل کلیدی برای رسیدن به عملکرد مطلوب گوجه¬فرنگی انکارناپذیر است. جایگزین نمودن نیتروژن نیتراتی با کود اوره به عنوان منبع ارزان قیمت وتعدیل ph بستر ممکن است نقش مهمی بر رشد ، عملکرد این محصول داشته باشد. بدین جهت برای بررسی تاثیر کود اوره و سطوح ph بر رشد و عملکرد و کیفیت گوجه¬فرنگی آزمایشی در سال 1388-1387 در گلخانه¬ تحقیقاتی هیدروپونیک گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز صورت گرفت. در این آزمایش سه غلظت اوره (0و 50 و 100 میلی¬گرم در لیتر) و دو سطح ph(6 و 8) به صورت سه تکرار و شش تیمار در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی بر گوجه¬فرنگی رقم dual prid اعمال گردید بستر کشت مورد استفاده در این آزمایش، مخلوطی از پرلایت و ورمی کولایت ریز و درشت با نسبت حجمی (v/v 1:1) و در کانال¬های بتونی به طول سه متر و به تعداد 12 عدد بود. بر اساس نتایج بدست آمده از این آزمایش، خصوصیات رویشی گوجه¬فرنگی شامل تعداد برگ¬ها و وزن تر و خشک به طور معنی¬داری تحت تاثیر سطوح اوره و ph قرار گرفت به¬طوری¬که بیشترین و کم¬ترین تعداد برگ¬ها به ترتیب در غلظت های mg/l0 اوره (شاهد) و mg/l100 اوره مشاهده گردید. با افزایش غلظت اوره و ph، تعداد برگ¬ها در بوته گوجه¬فرنگی کاهش یافت. وزن خشک ساقه در تیمار اوره mg/l50 با ph=8 بیشترین مقدار بود. کود اوره وph بر شاخص¬های رشدی نظیر ارتفاع بوته، قطر ساقه، سطح برگ و وزن تر و خشک برگ ادامه چکیده پایان نامه اثر معنی¬داری نداشت. همچنین نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که سطوح مختلف اوره و ph بر خصوصیات فیزیولوژیکی نظیر شاخص کلروفیل و همچنین غلظت عناصری مانند نیتروژن برگ، پتاسیم برگ، اوره ساقه، ریشه و میوه تاثیر معنی¬داری داشت به طوریکه کاربرد کود اوره mg/l100 با ph=8 به طور معنی¬داری سبب افزایش این شاخص¬ها شد. فتوسنتز خالص، غلظت اوره در برگ، هدایت روزنه و نیترات دمبرگ با کاربرد کود اوره کاهش معنی¬داری داشتن. تاثیر تیمار اوره وph بر غلظت فسفر غیرمعنی¬دار بود. همچنین نتایج نشان داد که غلظت¬های مختلف کود اوره و سطوح ph بر صفات کیفی مانند قطر میوه، سفتی میوه بدون پوست، درصد مواد جامد محلول، ec آب میوه، اسیدیته قابل تیتراسیون و ویتامین ث اثر معنی¬داری گذاشته است به¬طوریکه بیشترین درصد مواد جامد محلول، ec آب میوه، اسیدیته قابل تیتراسیون و سفتی میوه بدون پوست در تیمار 100 میلی¬گرم در لیتر اوره مشاهده گردید و کم¬ترین این شاخص¬ها در تیمار شاهد مشاهده شد. قطر میوه گوجه¬فرنگی در تیمار 50 میلی¬گرم در لیتر اوره با ph=6 بیشترین مقدار بود. میزان ویتامین ث با کاربرد اوره کاهش پیدا کرد. ولی در ph آب میوه و سفتی میوه با پوست معنی¬داری مشاهده نشد. صفات کمی نظیر وزن تر و خشک میوه و تعداد خوشه گل به طور معنی¬داری تحت تاثیر تیمار¬ها قرار گرفتند به¬طوریکه تیمار در 100 میلی¬گرم در لیتر اوره بیشترین وزن تر و خشک میوه و تعداد خوشه گل مشاهده شد. همچنین نتایج نشان داد که تیمار اوره و ph بر عملکرد تاثیر معنی-داری داشت به طوریکه بیشترین عملکرد مربوط به تیمار 100 میلی¬گرم در لیتر اوره و کم¬ترین آن مربوط به تیمار شاهد می-باشد به¬طوریکه تیمار 100 میلی¬گرم در لیتر اوره 50% بیشتر از شاهد عملکرد داشت. بهترین غلظت کود اوره در هیدروپونیک برای گوجه¬فرنگی در این آزمایش تیمار 100 میلی¬گرم در لیتر با ph=6 باشد.
راشد امامی صاحبعلی بلندنظر
به منظور مطالعه تاثیر سطوح نیتروژن در مقادیر مختلف رطوبتی بر کارایی جذب و مصرف نیتروژن و ارزیابی صفات کیفی، کمی و فیزیولوژیکی گوجه فرنگی، آزمایشی در سال 1388 در گلخانه تحقیقاتی گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز به اجرا در آمد. آزمایش با 4 سطح نیتروژن(0، 100، 200 و 300 کیلوگرم در هکتار) و سه سطح رطوبتی(fc کامل،fc 67% وfc 130%) بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار منظور گردید. نتایج نشان داد که خصوصیات رویشی شامل ارتفاع، تعداد برگ، سطح برگ، وزن تر و خشک برگ و ساقه به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح مختلف نیتروژن و مقدار رطوبت خاک قرار گرفت. با افزایش مقدار نیتروژن ارتفاع و تعداد برگ افزایش یافت. با افزایش مقدار نیتروژن سطح و وزن تر برگ در هر سه سطح رطوبت خاک افزایش یافت. این روند در مورد وزن خشک برگ، وزن تر و خشک ساقه در مقدار رطوبت ظرفیت زراعی صادق بود ولی در مقادیر رطوبتی دیگر تاثیر معنی داری نداشت. همچنین با افزایش مقدار نیتروژن در مقادیر مختلف رطوبتی خاک شاخص کلروفیل و نیترات دمبرگ افزایش یافتند. غلظت نیتروژن برگ با افزایش نیتروژن در هر سه سطح رطوبتی افزایش یافت. غلظت فسفر نیز تا سطح 200 کیلوگرم در هکتار در هر سه سطح رطوبتی اثر افزایشی، ولی مقدار 300 کیلوگرم در هکتار در هر سه سطح رطوبتی خاک از غلظت فسفر برگ کاسته شد. کارایی مصرف آب با افزایش مقدار نیتروژن در تیمار fc , fc 67%افزایش یافت ولی درfc 130% افزایش مقدار نیتروژن تاثیری بر کارایی مصرف آب نداشت. کارایی جذب نیتروژن با افزایش مقدار نیتروژن در تمام سطوح رطوبتی افزایش یافت. کارایی مصرف فیزیولوژیکی نیتروژن با افزایش مقدار نیتروژن مصرفی کاهش یافت. کاربرد نیتروژن و رطوبت خاک بر صفات کیفی مانند قطر و طول میوه، درصد مواد جامد محلول، ec آب میوه، اسیدیته قابل تیتراسیون اثر معنی داری گذاشت. با افزایش مقدار نیتروژن در رطوبت ظرفیت زراعی قطر میوه افزایش یافت. با افزایش مصرف نیتروژن از طول میوه ها در هر سه سطح رطوبتی خاک کاسته شد. درfc 67% وfc 130% با افزایش مصرف نیتروژن بر مقدار مواد جامد محلول افزوده شد. ec آب میوه تنها تحت تاثیر رطوبت خاک قرار گرفت و بیشترین آن درfc 67% دیده شد. اسیدیته قابل تیتراسیون تحت تاثیر نیتروژن و رطوبت خاک قرار گرفت. تعداد کل میوه با افزایش مقدار مصرف نیتروژن در هر سه سطح رطوبتی افزایش یافت ولی مقدار 300 کیلوگرم در هکتار در رطوبت ظرفیت زراعی تعداد میوه را کاهش داد. بیشترین درصد ماده خشک درfc 67% دیده شد. پوسیدگی گلگاه نیز تحت تاثیر مقدار نیتروژن مصرفی و رطوبتی خاک قرار گرفت. با افزایش مقدار نیتروژن، عملکرد در fc افزایش یافت ولی افزایش مصرف نیتروژن تاثیر چندانی بر عملکرد درfc 130% نداشت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مصرف کود نیتروژن به شرایط رطوبتی خاک بستگی دارد.
محمد رحمن پورآذر سیدجلال طباطبایی
تحقیقات قابل توجهی برای کاهش تجمع نیترات در سبزی ها انجام شده است که به طور اساسی در مدیریت تغذیه گیاهی، تکنولوژی کشاورزی و اصلاح سبزی ها بوده است. کاهو جزء سبزی های برگی است که استعداد تجمع نیترات را دارد و در تغذیه و رژیم غذایی انسان نقش مهمی دارد بنابراین توجه به کیفیت آن امری ضروری است. نیترات هم یکی از فاکتورهای کیفیت است که در سبزی مهمی مثل کاهو باید مورد توجه قرار گیرد. نیترات اغلب منبع اصلی نیتروژن قابل دسترس برای گیاهان است و احیاء آن به آمینواسیدها و دیگر ترکیبات نیتروژن دار، نیازمند انرژی نوری خورشید، رطوبت کافی، عناصر غذایی و دمای مناسب می باشد. تأمین co2به عنوان منبع کربوهیدرات می تواند در آسیمیلاسیون نیترات جذب شده تأثیر گذار باشد. بنابراین، این آزمایش به منظور بررسی تأثیر co2محیط ریشه روی غلظت نیترات و رشد گیاه صورت گرفت. آزمایش به صورت هایدروپونیک و در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل چهار سطح دی-اکسیدکربن (ml/min 600، 400، 200 و 0) و دو رقم کاهو به نام های کاهوی پیچ سبز کنیا و کاهوی فر قرمز ورسای انجام شد. این آزمایش در سیستم فلوتینگ اجرا شده و اکسیژن محیط ریشه توسط پمپ هوا تأمین شد. برای تزریق co2 از کپسول 30 کیلوئی استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که با افزایش میزان دی اکسیدکربن محیط ریشه، وزن تر و خشک گیاهان در هر دو رقم افزایش یافت. میزان کارآیی فتوسنتز در گیاهان تیمار شده با دی اکسیدکربن محیط ریشه دارای اختلاف معنی داری در مقایسه با گیاهان شاهد بودند. غلظت نیترات در برگ گیاهان تیمار شده با دی اکسیدکربن محیط ریشه با افزایش میزان تزریق دی-اکسیدکربن به محلول غذایی کاهش یافت.
خدیجه نیکزاد جابر پناهنده
تره ایرانی (allium ampeloprasum ssp. persicum) گیاهی است که با وجود کشت و کار وسیع در کشور ما، چندان در سطح جهانی شناخته شده نیست. تره فرنگی نزدیک ترین سبزی مهم به تره ایرانی محسوب می شود. به منظور مطالعه ی رفتار میوزی و باروری دانه های گرده ی نتاج حاصل از تلاقی دو گیاه تره ایرانی و تره فرنگی، 10 ژنوتیپ تولیدی در طی سال های 1389 الی 1390 در آزمایشگاه ژنتیک و اصلاح سبزی های دانشگاه تبریز مورد بررسی قرار گرفتند. اوایل صبح گلهای نارس از ژنوتیپهای مختلف برداشت شد و تثبیت و رنگ آمیزی شدند. مراحل مختلف تقسیم میوز از نظر درصد سلول های مادر گرده ی دارای کروموزوم با تأخیر، پل های کروماتیدی و ریز هسته ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی باروری دانه های گرده ی و درصد رنگ پذیری دانه های گرده 10 ژنوتیپ هیبرید و 10 ژنوتیپ تره ایرانی انجام شد. تفاوت معنی داری بین 10 ژنوتیپ هیبرید از نظر درصد سلول های مادر گرده ی دارای کروموزوم با تأخیر در مراحل متافاز i ، ii و کل ( مجموع دو مرحله ی i و ii) و آنافاز i و کل ( مجموع دو مرحله ی i و ii) مشاهده شد. درصد سلول های مادر گرده ی دارای کروموزوم با تأخیر در مرحله ی متافاز i از 5/3 الی 1/19 درصد (با متوسط 76/7 درصد)، در مرحله ی متافاز ii از 0 الی 1/11 درصد ( با متوسط 6/4 درصد)، در متافاز کل از 9/3 الی 125/28 درصد ( با متوسط 8/9 درصد)، در مرحله ی آنافاز i از 0 الی 8/7 درصد ( با متوسط 25/3 درصد) و در آنافاز کل از 0 الی 7/15 درصد ( با متوسط 3/5 درصد) متغیر بود. در حالی که تفاوت معنی داری بین ژنوتیپ های مورد نظر از لحاظ درصد سلول های دارای ناهنجاری در مراحل آنافاز ii، پایان میوز i و اسپوراد مشاهده نشد. درصد ناهنجاری های میوزی کم در ژنوتیپ های هیبرید، می تواندنشان دهنده ی وجود شباهت کم بین کروموزوم های تره ایرانی و تره فرنگی باشد. تفاوت معنی داری بین ژنوتیپ ها از نظر درصد باروری و درصد رنگ پذیری دانه های گرده هم در هیبریدها و هم در ژنوتیپ های تره ایرانی مشاهده شد. در ژنوتیپ های هیبرید، درصد جوانه زنی دانه های گرده از 9/14 الی 1/43 درصد متغیر بود. درصد جوانه زنی دانه های گرده در ژنوتیپ های تره ایرانی (از 8/4 الی 4/36 درصد)، کاهش معنی داری را نسبت به درصد جوانه زنی دانه های گرده در 10 ژنوتیپ هیبرید مورد بررسی نشان داد. این درحالی است که درصد رنگ پذیری دانه گرده ی ژنوتیپ های هیبرید (با متوسط 3/88 درصد) با ژنوتیپ های تره ایرانی ( با متوسط 4/83 درصد) تفاوت معنی داری نداشت. همچنین، وجود همبستگی منفی و معنی دار بین درصد سلول های مادر گرده ی دارای کروموزوم با تأخیر در مراحل متافاز i و ii و آنافاز i و ii با درصد باروری و درصد رنگ پذیری دانه های گرده، نشان داد که باروری دانه های گرده تحت تأثیر میزان ناهنجاری های کروموزومی قرار می گیرند. بنابراین، می توان از آزمون باروری دانه های گرده به عنوان روشی سریع و مناسب برای بررسی وجود ناهنجاری های میوزی استفاده نمود.
طیبه حرفی سیدجلال طباطبایی
تربچه (raphanus sativus l.) یکی از سبزی هایی است که بدلیل سازگاری وسیع با شرایط آب و هوایی مختلف، عملکرد و ارزش غذایی بالا کاشته می شود. بنظر می رسد استفاده از نیترات دمبرگ می تواند شاخصی از نیترات ریشه باشد و بنابراین با اندازه گیری نیترات قسمت هوایی گیاه میزان نیترات ریشه را پیش بینی نمود و همچنین استفاده ازدستگاه کلروفیل متر(spad) نیز می تواند معیاری از نیتروژن گیاه را ارزیابی نماید. در این تحقیق اثر سطوح مختلف نیتروژن بر تجمع نیترات در غده و دمبرگ دو رقم تربچه (cherry belle و sparkler) بررسی شد. آزمایش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار نیتروژن (0،25، 50، 100و200 میلی گرم در لیتر) و 5 تکرار در گلدان های حاوی پرلایت انجام شد. پس از رشد کامل، خصوصیات رویشی شامل سطح برگ، تعداد برگ، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک ریشه همچنین طول و قطر ریشه اندازه گیری شد. مقدار نیترات ماده تر و خشک ریشه و دمبرگ و مواد جامد محلول در ریشه و دمبرگ وهمچنین شاخص کلروفیل برگ نیز اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که اثر تیمار نیتروژن بر روی صفات رویشی معنی دار بود بطوری که تیمارهای 100 و 200 میلی گرم در لیتر نیتروژن بیشترین تأثیر را در افزایش این صفات داشت. همچنین اثر رقم بر روی صفات رویشی گیاه تربچه معنی دار شد بطوری-که رقم sparkler نسبت به رقم cherry belle رشد بیشتری داشت. اثر تیمار نیتروژن بر روی مقادیر شاخص کلروفیل معنی دار بود و بیشترین مقدار مربوط به تیمارهای 100 و 200 میلی گرم در لیتر نیتروژن بود. همبستگی مثبت بین مقدار شاخص کلرفیل و تجمع نیترات در اندام های تربچه بود. کمترین میزان مواد جامد محلول در تیمار 200 میلی گرم در لیتر نیتروژن مشاهده شد. اثر تیمار نیتروژن روی مقدار نیترات ماده تر دمبرگ و ریشه معنی دار شد که بیشترین میزان نیترات مربوط به تیمارهای 100 و 200 میلی گرم در لیتر نیتروژن بود و میزان تجمع نیترات در دمبرگ بیشتر از غده بود. همبستگی مثبت بین نیترات ماده تر ریشه و دمبرگ وجود داشت. اثر تیمار نیتروژن بر روی نیترات ماده خشک برگ و ریشه معنی دار شد و بیشترین مقدار نیترات در تیمار 200 میلی گرم در لیتر نیتروژن و کمترین میزان در تیمار فاقد نیتروژن و 25 میلی گرم در لیتر نیتروژن مشاهده شد. همچنین همبستگی مثبت بین نیترات ماده خشک ریشه و برگ تربچه وجود داشت.
اولدوز طهماسب پور صاحبعلی بلندنظر
هندوانه (matsum & nakai citrullus lanatus(thunb.) ) متعلق به تیره cucurbitaceae و جنس citrullus میباشد. تولید هندوانه مکعبی به عنوان یک سبزی میوه ای لوکس علاوه بر حمل و نقل آسان می تواند در رده محصولات صادراتی و ارزآور حائز اهمیت باشد. هندوانه مثل سایر محصولات میوه ای به کمبود کلسیم حساس بوده و ناهنجاریهایی همچون پوسیدگی گلگاه در آن ایجاد می شود. ضمن تولید هندوانه های مکعبی با توجه به قرار گرفتن میوه در یک محیط بسته امکان اختلال در توزیع کلسیم در میوه به دلیل فشاری که میوه جهت شکل پذیری متحمل می شود بیشتر خواهد شد. بدین جهت برای بررسی تاثیر محلول پاشی نمکهای مختلف کلسیم بر خصوصیات کیفی هندوانه مکعبی آزمایشی در سال 1389-1388 در گلخانه تحقیقاتی هیدروپونیک گروه علوم باغبانبی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز صورت گرفت. در این آزمایش تاثیر محلول پاشی نمکهای مختلف کلسیم در سه تکرار(هر واحد آزمایشی 4 گیاه) و شش تیمار (کلرید کلسیم، نیترات کلسیم، سولفات کلسیم، بورآمین کلسیم، کلات کلسیم و شاهد) با غلظت 2% بر روی میوه هندوانه رقم sugar baby در قالب طرح کامل تصادفی بررسی شد. گیاهان به صورت کشت بدون خاک ( بستر پرلایت + ورمیکولایت به ترتیب به نسبت 75% و 25% ظرفیت حجمی) و در کانالهای بتنی در گلخانه کشت شده و محلول پاشی بر روی میوه در سه نوبت اعمال گردیده و خصوصیات کیفی میوه ها مورد اندازه گیری و ارزیابی قرار گرفت. جهت تولید هندوانه های مکعبی نیز از جعبه های ساخته شده از ورقه های پلی کربنات استفاده شد. نتایج نشان داد که محلول پاشی نمکهای مختلف کلسیم بر شاخصهای فیزیولوژیکی شامل غلظت کلسیم و پتاسیم گوشت و پوست میوه و نیز صفات کیفی میوه شامل درصد مواد جامد محلول (tss)، ph عصاره میوه، سفتی بافت درونی و بیرونی میوه تاثیر معنی دار داشته ولی بر درصد اسیدیته قابل تیتراسیون، ec، محتوای ویتامین ث، وزن تر و خشک میوه، ضخامت پوست میوه و درصد ماده خشک تاثیر معنی داری نداشته است. بیشترین میزان ph در تیمار کلرید کلسیم و کمترین میزان آن در تیمار شاهد مشاهده گردید.بیشترین میزان tss نیز به ترتیب در تیمار نیترات کلسیم، کلرید کلسیم و برآمین کلسیم و کمترین میزان آن در تیمار کلات کلسیم مشاهده گردید. پس از آن تیمار شاهد کمترین میزان را داشت. سفتی بافت بیرونی میوه در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. بیشترین میزان آن در تیمار نیترات کلسیم و کمترین میزان در تیمار شاهد مشاهده گردید. پس از تیمار شاهد، تیمار سولفات کلسیم کمترین میزان را داشت. محلول پاشی با نیترات کلسیم به میزان 79% ، برآمین کلسیم به میزان 25% و کلرید کلسیم به میزان 22% نسبت به شاهد سفتی بافت بیرونی میوه را افزایش دادند. سفتی بافت درونی در سطح احتمال 5% معنی دار گردید. بیشترین میزان آن مربوط به تیمار کلرید کلسیم و کمترین میزان در تیمار سولفات کلسیم مشاهده گردید. پس از آن تیمار شاهد کمترین میزان را نشان داد. با توجه به نتایج ارزیابی سفتی بافت درونی و بیرونی میوه، بنظر می رسد محلول پاشی سولفات کلسیم بر روی میزان سفتی بافت میوه چندان موثر نبوده است. بیشترین میزان کلسیم گوشت میوه نیز در تیمار کلرید کلسیم و کمترین آن در تیمار سولفات کلسیم مشاهده گردید. در این آزمایش، تیمار کلرید کلسیم به میزان 5 برابر، تیمار برآمین کلسیم به میزان 4/4 برابر، تیمار نیترات کلسیم 8/3 برابر و تیمار کلات کلسیم 6/3 برابر نسبت به شاهد غلظت کلسیم گوشت میوه را افزایش دادند. میزان کلسیم پوست میوه نیز در تیمار سولفات کلسیم بیشترین میزان را داشت. این امر می تواند بدلیل حلالیت پایین و عدم تحرک سولفات کلسیم به درون میوه باشد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت محلول کلرید کلسیم، نیترات کلسیم و برآمین کلسیم جهت محلول پاشی هندوانه مکعبی مناسب می باشند.
محمد امین ذاکری اصل شاهین اوستان
s. aegyptiaca سبزی هالوفیت بوده که با توجه به روند گسترش شوری خاک ها می تواند بیشتر مورد توجه قرار گیرد. این گیاه یکساله و بومی خاک های شور و شور- سدیمی می باشد. به منظور ارزیابی تاثیر شوری و نیتروژن بر رشد، صفات کیفی و فیزیولوژیک آن و نیز توانایی گیاه پالایی این گیاه آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار به اجرا در آمد. فاکتور اول شامل 5 سطح شوری nacl (10، 20، 40، 60 و 80 ds m-1) و 3 سطح نیتروژن (25، 50 و 75 mg kg-1 نیتروژن از منبع اوره) بعنوان فاکتور دوم بود. پس از رشد اولیه ی گیاهان تیمارهای شوری اعمال گردید و نیتروژن نیز طی دو مرحله به فاصله 10 روز به گلدان ها اضافه شد. نتایج نشان داد که با افزایش شوری تا 20 ds m-1 وزن تر، وزن خشک برگ، ساقه و ریشه افزایش، و با افزایش بیشتر شوری این صفات کاهش یافتند. کاربرد 75 mg kg-1 نیتروژن در شوری 20ds m-1 موجب افزایش وزن خشک و تر گردید. با افزایش شوری ارتفاع، شاخص کلروفیل و نیتروژن کل کاهش و پرولین و مواد جامد محلول افزایش نشان دادند. همچنین با افزایش سطح شوری تا 40ds m-1 نشت الکترولیت، ویتامین ث و سدیم افزایش یافت و با افزایش بیشتر شوری تا 60 و 80 ds m-1 این شاخص ها کاهش یافتند. افزایش سطح نیتروژن موجب افزایش معنی دار محتوای آب نسبی، شاخص کلروفیل، پرولین، نیتروژن کل و نیترات گردید. در حالی که نشت الکترولیت و ویتامین ث کاهش یافتند. بیشترین میزان تجمع ماده خشک، سرعت رشد محصول و سرعت رشد نسبی مربوط به شوری 20 ds m-1 بود. در پایان آزمایش مشخص گردید s. aegyptiaca قادر به کاهش قابلیت هدایت الکتریکی خاک می باشد و با افزایش سطح شوری این قابلیت گیاه کاهش می یابد. بیشترین میزان کاهش قابلیت هدایت الکتریکی مربوط به شوری 20 ds m-1 و کاربرد 75 mg kg-1 نیتروژن بود که موجب کاهش قابلیت هدایت الکتریکی خاک از 20ds m-1 به 4/4ds m-1 گردید.
کیوان کریمی صاحبعلی بلندنظر
باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن نقش مهمی در تامین نیاز گیاهان به عناصر غدایی گیاهان دارند. این باکتری ها معمولا در اطراف ریشه گیاه مستقر شده و در تامین و جذب عناصر غذایی نقش دارد. همچنین قارچ های میکوریز نیز اهمیت ویژه ای در چرخه عناصر غذایی به ویژه فسفر دارند که بصورت همزیستی با گیاهان باعث ایجاد مقاومت به خشکی می شوند. به منظور بررسی اثر کارایی باکترهای تحریک کننده رشد گیاهان و قارچ های میکوریز آربوسکولار بر رشد، عملکرد و صفات کیفی تره ایرانی آزمایشی به صورت مزرعه ای و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار و 3 تکرار در مزرعه به اجرا در آمد. در این آزمایش بذر تره ایرانی توده محلی تبریز با کودهای زیستی شامل: باکتری هایpseudomonas putida p13،pantoea agglomerans p5 (موجود در کود زیستی بارور2)، باکتری azotobacter (موجود در کود زیستی نیتروکسین)، باکتری های azospirillum ac46i، azospirillum ac49v?، باکتری هایpseudomonas fluorescence chao،pseudomonas putida tabriz و دو گونه قارچ میکوریز آربوسکولار glomus versiforme، glomus intraradices تلقیح و کاشته شد. گیاهان پس از رشد کافی برداشت و میزان عملکرد هر تیمار به طور جداگانه برداشت و توزین گردید و شاخص های کیفی شامل ویتامین ث، پروتئین محلول، tss، تندی، پلی فنل کل، محتوای کلروفیل، فسفر، نیتروژن کل، پتاسیم، درصد ماده خشک و شاخص های کمی شامل عملکرد و سطح برگ از چین دوم به بعد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخص های ارتفاع گیاه، سطح برگ، وزن تر، درصد کلنیزاسیون، محتوای کلروفیل، ویتامین ث، پلی فنل کل، فسفر و نیتروژن در سطح احتمال 1 درصد و وزن خشک، عملکرد، اسیدپیروویک، پروتئین های محلول، درصد ماده خشک و مقدار جذب فسفر و نیتروژن در سطح احتمال 5 درصدتحت تاثیر تیمار کودهای زیستی معنی دار شده است که تیمار تلفیقی قارچ های میکوریز به همراه باکتری های تثبیت کننده نیتروژن به ویژه azotobacter نتایج بهتری را نسبت به بقیه تیمارهای میکروبی در افزایش صفات کمی و کیفی تره ایرانی داشته است.
حسین عزتی کنده صاحبعلی بلندنظر
باکتری های حل کننده فسفات و تثبیت کننده نیتروژن نقش مهمی در تامین نیاز گیاهان به عناصر غذایی را دارند. این باکتری ها در اطراف ریشه گیاه مستقر شده و در تامین و جذب عناصر غذایی نقش دارند. همچنین قارچ های میکوریز نیز اهمیت ویژه ای در چرخه عناصر غذایی به ویژه فسفر دارند که به صورت همزیستی با گیاهان باعث ایجاد مقاومت به خشکی می شوند. به منظور بررسی اثر کارایی باکتری های محرک رشد گیاهان و قارچ های میکوریز آربوسکولار بر رشد، عملکرد و صفات کیفی پیاز خوراکی توده هوراند آزمایشی مزرعه ای به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 8تیمار و 3 تکرار در مزرعه به اجرا در آمد. در این آزمایش پیاز خوراکی توده هوراند با باکتری های azospirillum ac46iو pseudomonas fluorescens chao ویک گونه قارچ میکوریز آربوسکولارglomus intraradices تلقیح و کاشته شد. در مرحله پیازدهی، تعداد برگ، نسبت پیازدهی و وزن تر و خشک بوته و در مرحله رسیده سوخ، عملکرد و شاخص های کیفی شامل tss، فسفر، پتاسیم، درصد ماده خشک اندازه گیری شد. اثر تیمار بر tss، تعداد پوسته خارجی، تعداد مرکز و چند قلویی، غلظت پتاسیم، معنی دار نبود. ولی تعداد برگ، وزن تر پیاز، وزن خشک پیاز، قطر گردن سوخ، طول بوته، وزن تر کل پیاز، شاخص برداشت، درصد ماده خشک، تعداد فلس خوراکی، قطر سوخ در زمان برداشت، عملکرد، درصد کلنیزاسیون، غلظت فسفر، نسبت پیازدهی و محتوای کلروفیل در سطح احتمال 1درصد و وزن خشک اندام هوایی، طول شبه ساقه، قطر سوخ، وزن تر برگ، در سطح احتمال 5درصد تحت تاثیر تیمار باکتری های محرک رشد گیاه و قارچ میکوریز معنی دار بود. که تیمار تلفیقی قارچ های میکوریز به همراه باکتری های محرک رشد گیاه (pgpr) نتایج بهتری را نسبت به بقیه تیمارهای میکروبی در بهبود صفات کمی و کیفی پیاز خوراکی توده هوراند داشت. در مواردی تاثیر باکتری ها و قارچ میکوریز به صورت منفرد بیشتر از ترکیب تلفیقی بود و همچنین در بعضی تیمارها ترکیب تلفیقی باکتری های محرک رشد و قارچ میکوریز نتایج مثبتی را به همراه داشته است.
زهرا زارع مستمند صاحبعلی بلندنظر
خیار یکی از مهم ترین گیاهان تیره کدوئیان است و از نظر اقتصادی در بین سبزی ها در جهان مقام چهارم را بعد از گوجه فرنگی، کلم پیچ و پیاز خوراکی دارا است. توسعه تکنولوژی و همچنین دوره رشد کوتاه این محصول امکان کشت آن را در اکثر مناطق آب و هوایی فراهم کرده است. یکی از فنونی که در گلخانه ها جهت افزایش عملکرد خیار و تسهیل عملیات داشت اعمال می شود هرس است. جهت بررسی تأثیر هرس بر روی صفات کمی و کیفی خیار گلخانه ای آزمایشی به صورت گلدانی در بستر خاک، در قالب طرح اسپلیت پلات که رقم خیار گلخانه ای به عنوان کرت اصلی و شش روش تیمار هرس به عنوان کرت فرعی اجرا شد. بعد از کشت بذرها و رشد بوته ها به روش های: 1: هدایت به صورت یک شاخه و حذف تمام ساقه های جانبی 2: هدایت به صورت یک شاخه و حذف ساقه های فرعی بعد از یک میوه 3: هدایت به صورت یک شاخه و حذف ساقه های فرعی بعد از دو میوه 4: هدایت به صورت دو شاخه و بدون ساقه های فرعی 5: هدایت به صورت دو شاخه و یک میوه در ساقه های فرعی 6: هدایت به صورت دو شاخه و دو میوه در ساقه های فرعی، هرس شدند؛ و صفات زمان گلدهی، اولین برداشت میوه، تعداد میوه های بدشکل، ریزش گل و میوه ها، عملکرد، عملکرد غیر بازارپسند و صفات کیفی میوه (طول، قطر، وزن، مواد جامد محلول، ph و ec ) بررسی شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر هرس بر روی عملکرد و تمامی صفات به جز مواد جامد محلول معنی دار است، بطوریکه هرس یک شاخه با دو میوه در ساقه های فرعی بیشترین عملکرد را تولید نمود و هرس یک شاخه بدون ساقه های فرعی کمترین عملکرد را داشت. اثر رقم نیز با توجه به خصوصیات ژنتیکی همچون تعداد گره روی ساقه و میزان شاخه دهی، تاثیر معنی داری روی تمامی صفات به جز تعداد میوه بد شکل، عملکرد غیر بازار پسند و ec داشت. اثر متقابل هرس و رقم نیز بر روی صفاتی همچون تعداد میوه در بوته، زمان گلدهی، زمان برداشت، ec و عملکرد بوته معنی دار بود. بطوریکه رقم نگین و هرس یک شاخه با دو میوه در ساقه های فرعی بیشترین عملکرد و رقم ویدا با هرس یک شاخه و حذف تمام ساقه های فرعی کمترین عملکرد را داشت.
مهنا ملاولی حسین ناظمیه
چکیده: به منظور مطالعه اثر قارچهای میکوریز آربوسکولار بر رشد، خصوصیات فیزیولوژیکی و برخی متابولیتهای ثانویه در ارقام مختلف پیاز خوراکی آزمایشی در سال زراعی 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز واقع در خلعت پوشان به اجرا درآمد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به اجرا در آمد. فاکتور اول دارای چهار سطح، شامل سه گونه قارچ میکوریز آربوسکولار (¬glomus versiforme، g. intraradices، g. mosseae) و شاهد بدون میکوریز و فاکتور دوم، 5 رقم پیاز خوراکی (4 رقم بومی قرمز آذر شهر، هوراند، قولی قصه زنجان، سفید کاشان و رقم تجاری رزیتا) با 3 تکرار بود. نتایج بدست آمده نشان داد که بین توده¬¬های مورد مطالعه از نظر رشد، عملکرد، صفات کیفی و ارزش تغذیه¬ای تنوع زیادی وجود دارد. به طور کلی، ارقام دارای پوست قرمز شامل، آذرشهر و رزیتا، ارزش تغذیه¬ای بالاتری نسبت به سایر ارقام دارا بوده و از نظر صفات کیفی، بین ارقام مورد مطالعه چنین روندی برقرار بود: قرمز آذرشهر? قرمز رزیتا> قولی قصه> صورتی هوراند> سفید کاشان. تلقیح با قارچ میکوریز سبب افزایش رشد، عملکرد و صفات کیفی در تمامی ارقام مورد مطالعه شد و گونه¬های میکوریز بکار رفته نیز از نظر افزایش رشد و صفات کیفی تنوع قابل ملاحظه¬ای را نشان دادند. از نظر رشد و عملکرد گونه g. mosseae بیشترین پاسخ را نشان داد و از نظر جذب عناصر غذایی و افزایش سنتز متابولیتهای ثانویه در گونه¬های g. versiforme و g. intraradices بهترین پاسخ مشاهده شد. از نظر محتوای فلاونوئیدی ، رقم قرمز آذرشهر بعنوان رقم دارای بالاترین محتوای کوئرستین شناخته شده و با توجه به اثر مثبت کوئرستین در جلوگیری از بسیاری بیماریها، بعنوان رقم دارای بالاترین ارزش تغذیه¬ای در بین ارقام مورد مطالعه، معرفی ¬گردید.
سولماز مشروطی بناب صاحبعلی بلندنظر
خیار با نام علمی(cucumis sativus l.) از تیره کدوئیان بوده و عمدتا تک پایه می باشد. خیار گیاهی علفی و یکساله است. با توجه به شرایط آب و هوایی ایران و مشکل کمبود آب کاربرد خارجی اسید سالیسیلیک می تواند نقش مهمی در تنظیم رشد و نمو گیاه در شرایط تنش بازی کند و سبب افزایش تحمل به تنش های زیستی و غیر زیستی به ویژه کمبود آب شود. بدین جهت برای بررسی تاثیر اسید سالیسیلیک در تعدیل تنش کمبود آب بر خیار رقم سوپر استار، آزمایشی به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سال 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز واقع در خلعت پوشان در سه تکرار صورت گرفت. فاکتور اول تنش کمبود آب با سه تیمار 60%، 80% و 100% fc و فاکتور دوم اسید سالیسیلیک در 5 سطح 0، 5/0، 1، 5/1، 2 میلی مولار بود. اسید سالیسیلیک در سه مرحله با فاصله دو هفته به صورت محلول پاشی اعمال گردید. صفات مختلف از قبیل تعداد گل نر، تعداد برگ و شاخه های جانبی، rwc ،پروتئین محلول، آنزیم کاتالاز و پراکسیداز و مالون دی آلدئید اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر تنش کمبود آب در تولید گل نر، تعداد برگ، تولید شاخه جانبی، محتوای آب نسبی برگ، میزان کلروفیل a، کلروفیل کل و مالون دی آلدئید معنی دار است. همچنین نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر تیمار اسید سالیسیلیک بر محتوای آب نسبی برگ، میزان کلروفیل a، پروتئین محلول، آنزیم پراکسیداز، آنزیم کاتالاز و مالون دی آلدئید معنی دار می باشد. بر طبق نتایج به دست آمده اثر متقابل آبیاری و اسید سالیسیلیک بر میزان کلروفیل a، کلروفیل کل و مالون دی آلدئید معنی دار بود. در مجموع به نظر می رسد کاربرد خارجی اسید سالیسیلیک در افزایش مقاومت به تنش کمبود آب در خیار مناسب باشد.
کامران قاسمی صاحبعلی بلندنظر
نقش عنصر سلنیوم در سلامت انسان و پیشگیری از برخی بیماری ها به اثبات رسیده است و سیر خوراکی به عنوان یک گیاه تجمع دهنده-ی سلنیوم می تواند به منظور غنی سازی این عنصر در اولویت قرار گیرد. مقادیر بالای سلنیوم حتی در گیاهانی مانند سیر نیز سمیت داشته و موجب اختلال در رشد گیاه و تنش می شود. استفاده از مواد هیومیکی علاوه بر افزایش رشد ریشه و جذب مواد غذایی به عنوان یک ماده آنتی استرس می تواند تا اندازه زیادی تنش ناشی از تغذیه سلنیوم را تعدیل کرده و کاهش در عملکرد ناشی از آن را جبران نماید. در این پژوهش، به منظور مطالعه اثر سلنیوم و هیومیک اسید بر عملکرد و ارزش غذایی سیر خوراکی آزمایشی در دو سال متوالی به صورت فاکتوریل با دو فاکتور سلنیوم و هیومیک اسید در منطقه تیرتاش مازندران انجام شد. سلنیوم به غلظت های: صفر، 10، 20 و 30 میلی گرم در لیتر و هیومیک اسید به غلظت های صفر، 10 و 20 کیلوگرم در هکتار مورد استفاده قرار گرفتند. با توجه به نتایج حاصله از دو سال آزمایش متوالی تیمار se10h20 از نظر عملکرد دارای برتری نسبت به سایر تیمارهای مورد آزمایش بوده است. تیمار سلنیوم موجب کاهش رنگیزه های فتوسنتزی و کارتنوئیدها شد. حداکثر فعالیت آنزیم پراکسیداز در تیمار se30h0 بوده است. غلظت 30 میلی گرم در -لیتر سلنیوم موجب افزایش معنی دار فعالیت آنزیم کاتالاز گردید. میزان گوگرد کل و آلیسین نتایج مشابهی را نشان داد و هر دو صفت در تیمار se 0h20 حداکثر مقدار را داشتند. همچنین همبستگی منفی بین غلظت سلنیوم بکار رفته و میزان آلیسین بدست آمد. به طور خلاصه بررسی اثر متقابل دو تیمار هیومیک اسید و سلنیوم بیانگر آن است که غلظت های پایین سلنیوم (10 میلی گرم در لیتر) به همراه میزان بالای هیومیک اسید (20 کیلوگرم در هکتار) علاوه بر افزایش معنی دار عملکرد و اجزای عملکرد، اثرات منفی سلنیوم و تنش حاصل از این عنصر بر گیاه سیر را کاهش می دهد. از دیگر سو کاهش میزان آلیسین و گوگرد –و احتمالا سایر ترکیبات ارگانوسولفور موجود در سیر- ناشی از محلول پاشی سلنیوم تا اندازه زیادی تعدیل می گردد. به نظر می رسد هیومیک اسید با افزایش جذب عناصر غذایی به ویژه گوگرد، از سمیت سلنیوم برای گیاه سیر بکاهد.
سعید فلاح سید جلال طباظبایی
چکیده: عامل ph به عنوان غلظت یون های h+ یا oh- است که یکی از مهم ترین ویژگی های ریزوسفر محسوب می شود، به طوری که برجذب عناصر غذایی، فعالیت نسبی ریز جانداران، رشد گیاه و کیفیت محصول تأثیر دارد و به طور مستقیم می تواند جذب کاتیون های معدنی و آنیون ها را تحت تأثیر قرار دهد به عبارت دیگر حلالیت عناصر غذایی به شدت تحت تأثیر ph محیط کشت است، بنابراین ایجاد یک ph مناسب در محیط کشت یک عامل بسیار مهم در حفظ تعادل عناصر غذایی است و در محصولات گلخانه ای می تواند یک عامل محدودکننده باشد که قابلیت جذب عناصر غذایی و به دنبال آن رشد گیاه می تواند تحت تأثیر ph محیط کشت و محلول غذایی قرار گیرد. لذا این تحقیق باهدف بررسی سه سطح ph (5/5، 7، 5/8) به صورت تناوبی در محلول غذایی بر عملکرد و خصوصیات رشدی و فیزیولوژیکی خیار در کشت هایدروپونیک با طرح آزمایشی از نوع طرح پایه کاملاً تصادفی که شامل 7 تیمار (5/5= ph: محلول غذایی با ph ثابت 5/5، 5/8= ph: محلول غذایی با ph ثابت 5/8، 7= ph: محلول غذایی با ph ثابت 7 (میانگین دو سطح ph قبلی)، (1)5/8: (1)5/5= ph محلول غذایی با دو سطح ph متغیر 5/5 و 5/8 با تناوب 1 روز از هر ph ، (2)5/8 : (2)5/5= ph محلول غذایی با دو سطح ph متغیر 5/5 و 5/8 با تناوب 2 ، (3)5/8 : (3)5/5= ph محلول غذایی با دو سطح ph متغیر 5/5 و 5/8 با تناوب 3 روز، (4)5/8 : (4)5/5= ph محلول غذایی با دو سطح ph متغیر 5/5 و 5/8 با تناوب 4 روز) و 4 تکرار انجام شد. گیاهان به صورت کشت بدون خاک (بستر پرلایت + ورمی- کولایت – به ترتیب 75% و 25% ظرفیت حجمی) و در بالشتک ها در گلخانه کشت شد، عملکرد، خصوصیات رشدی و فیزیولوژیکی خیار در دو مرحله یعنی در طول رشد گیاه از ابتدای دوره ی میوه دهی و در انتهای رشد شامل ارتفاع بوته، سطح برگ، شاخص کلروفیل برگ، وزن تر و خشک، مواد جامد قابل حل (tss) میوه و دم برگ، ec آب میوه، سفتی بافت میوه، فسفر، پتاسیم، کلسیم برگ و میوه و همچنین نیتروژن کل برگ اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که تیمارهای مختلف ph تأثیر معنی دار در سطح احتمال یک درصد بر عملکرد داشتند، و تیمارهای (2)5/8 : (2)5/5= ph و (3)5/8 : (3)5/5= ph به ترتیب نسبت به 7=ph، 25 و 15 درصد افزایش عملکرد را نشان دادند. همچنین سطح برگ، وزن تر و خشک بوته و همچنین وزن خشک میوه تیمارهای (2)5/8 : (2)5/5= ph و (3)5/8 : (3)5/5= ph بیشتر از سایر تیمارها بود اگرچه با 7=ph اختلاف معنی داری نداشت و کمترین سطح برگ، وزن تر و خشک بوته مربوط به 5/8= ph بود، ولی کمترین وزن خشک میوه را 5/5= ph داشت، همچنین ضریب همبستگی نسبتاً قوی 76/0r2= بین صفت سطح برگ با میزان عملکرد مشاهده گردید. بیشترین شاخص کلروفیل مربوط به تیمار (3)5/8 : (3)5/5= ph بود اگرچه با سایر تیمارهای تناوب اختلاف معنی دار نداشت ولی با تیمار 7=ph در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. ph های متناوب باعث افزایش درصد مواد جامد محلول (tss) و ec آب میوه شد، به طوری که بیشترین (tss) و ec آب میوه مربوط به تیمارهای (2)5/8 : (2)5/5= ph و (3)5/8 : (3)5/5= ph بود که نسبت به سایر تیمارها در سطح یک درصد اختلاف معنی دار نشان دادند. تیمارهای ph های متناوب همچنین باعث افزایش غلظت عناصر در برگ و میوه نسبت به تیمار 7=ph شد، بیشترین غلظت فسفر و کلسیم در برگ و میوه مربوط به تیمار (2)5/8 : (2)5/5= ph بود، درصورتی که بیشترین میزان پتاسیم برگ و میوه مربوط به تیمار (3)5/8 : (3)5/5= ph بود. به طورکلی تیمار ph های متناوب باعث افزایش جذب و کارایی عناصر و درنتیجه شرایط رشدی و فیزیولوژیکی بهتر گیاه و در نهایت عملکرد بیشتر خیار در کشت هیدروپونیک شد و با توجه به این آزمایش به نظر می رسد که تیمارهای (2)5/8 : (2)5/5= ph و (3)5/8 : (3)5/5= ph مناسب ترین تناوب را در جهت افزایش عملکرد در خیار دارد.
زهرا ذهیری بشمن صاحبعلی بلندنظر
هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (pahs) از جمله ترکیبات آلاینده آلی می باشند که از منابع مختلف نظیر احتراق سوخت های فسیلی به محیط آزاد شده و بخشی از آنها وارد خاک می شوند، که علاوه بر اثرات سوء زیست محیطی و کاهش رشد گیاهان، وارد پیکر گیاهان می گردند و می توانند باعث آلودگی زنجیره های غذائی شوند. فنانترن از جمله فراوان ترین pahs در محیط می باشد که به-دلیل حلالیت پایین در آب و پایداری در طبیعت، از اهمیت خاصی برخوردار می باشد و دارای تأثیرات متعدد منفی بر جنبه های مختلف رشد و نمو در گونه های گیاهی است. یکی از راه های کاهش ورود ترکیبات آلاینده در گیاهان و افزایش مقاوت آن ها، استفاده از همزیستی میکوریزی است.از این رو در این پژوهش هدف، بررسی تأثیر همزیستی میکوریزی در مقاومت گیاه گندم در تنش فنانترن است. این پژوهش در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه متغیر و 12 تیمار و هر تیمار در سه تکرار به انجام رسید. متغیرها شامل ترکیب فنانترن در سه غلظت صفر و 50 و ppm100 و دو گونه قارچ میکوریزی از جنس glomus شامل گونه های glomus versiform و glomus intraradice بود. پارامترهای مربوط به جوانه زنی بذرها و رشد دانه رست ها، پارامترهای فیزیولوژیک و بیولوژیک نظیر میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز، غلظت مالون دی آلدهید، غلظت رنگیزه های فتوسنتزی، و نهایتا غلظت فنانترن در گیاهان تلقیح شده و نشده مورد اندازه گیری قرار گرفت. بر اساس نتایج به-دست آمده، در میزان فعالیت آنزیم کاتالاز تغییر چشم گیری مشاهده نشد. آنزیم پراکسیداز و میزان پروتئین نیز با افزایش غلظت فنانترن، افزایش پیدا کرد. بطوری که بیشترین افزایش در تیمار ppm100 از مخلوط دو نوع میکوریز و کمترین افزایش در تیمار ppm 50 از میکوریز gv (glomus versiform) و میکوریز gi (glomus intraradice) حاصل شد. بیشترین افزایش در غلظت پروتئین نیز در تیمار ppm 100 فاقد میکوریز و کمترین افزایش در تیمار ppm50 در گیاهان تلقیح شده با هر دو نوع میکوریز مشاهده گردید. همچنین بیشترین افزایش در غلظت مالون دی آلدهید در تیمار ppm 100 از فنانترن بدست آمد. تغییر چشم گیری در میزان کلروفیل a برگ مشاهده نشد. با این-حال کلروفیل b و کاروتنوئیدها و کلروفیل کل، روند افزایشی را در غلظت های ppm 50 فاقد میکوریز نشان دادند. میزان فسفر اندام هوایی و ریشه نیز افزایش را در غلظت ppm 50 از فنانترن نشان داد. بیشترین افزایش در غلظت فنانترن در اندام هوایی و خاک تیمارهای ppm 100 فاقد تلقیح میکوریزی مشاهده شد.
صاحبعلی بلندنظر ناصر علی اصغرزاده
چکیده ندارد.
مهنا ملاولی صاحبعلی بلندنظر
چکیده ندارد.