نام پژوهشگر: علی اکبر لبافی
ندا اصل فلاح الهام امینی
روال رایج شهرسازی ایران دچار سرسپردگی به حرکت سواره شده است، در واقع در سنت شهرسازی رایج، برنامه ریزی برای ماشین همواره مقدم بر برنامه ریزی برای انسان است. کاهش کیفیت محیط شهری از پیامدهای این امر می باشد. حاد شدن مشکلات شهری مانند آلودگی محیط، دشواری رفت و آمد، نا امنی راه ها، انحطاط مراکز تاریخی شهرها، افت کیفیت فضاهای شهری، مشکلات خرید و دسترسی به خدمات، مشکلات رفت و آمد ناتوانان، افزایش فشارهای روانی، افول ارزش های بصری و ... مسئولین شهری را بر آن داشته تا واکنش گسترده ای علیه سلطه حرکت موتوری از خود نشان دهند. به کار گیری دوچرخه در سیستم حمل و نقل غیر موتوری به عنوان بخشی از سیستم حمل و نقل شهری و ایجاد تسهیلات لازم برای استفاده ایمن از دوچرخه، از جمله تغییرات نوین بوده است. البته استفاده از دوچرخه نیازمند وجود امکانات و شرایط مناسب می باشد و عوامل مختلفی در میزان استفاده از این وسیله موثر می باشند، در این پایان نامه ما به بررسی این عوامل پرداخته ایم، در واقع هدف این پایان نامه عبارت است از "بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده از دوچرخه به عنوان سیستم حمل ونقل درون شهری". در این پژوهش که از نوع کاربردی می باشد، از روش تحقیق توصیفی و موردی زمینه ای استفاده شده است. برای بررسی مبانی نظری موجود در این زمینه و نیز تجارب دیگر کشورهای جهان و استخراج شاخص ها از ابزار مطالعات کتابخانه ای و برای شناخت وضع موجود در محدوده مورد مطالعه از اسناد و مشاهدات میدانی، استفاده گردیده است. شاخص های استخراج شده از مبانی نظری و تجربیات موفق جهانی به سه دسته کالبدی، مدیریتی و فرهنگی تقسیم شده و فرضیات مطرح شده مورد آزمون قرار گرفتند. برای آزمون فرضیه اول آزمون دوجمله ای و برای آزمون فرضیات دوم، سوم و چهارم آزمونt تک نمونه ای به کار برده شده است. طبق نتایج به دست آمده هر چهار فرضیه اثبات شده که نشان گر وجود مشکلات کالبدی، مدیریتی و فرهنگی و در نتیجه شرایط نامناسب موجود در محدوده مورد مطالعه می باشد. در انتها برای رتبه بندی وضعیت شرایط حاکم بر منطقه از آزمون فریدمن استفاده کرده ایم که طبق نتایج به دست آمده بیشترین مشکلات موجود به ترتیب مربوط به شرایط فرهنگی، کالبدی و مدیریتی می باشد.
سارا غلامعلی پور الهام امینی
پیاده روی قدیمی ترین شکل جابه جایی انسان در فضاست که می توان آن را حق طبیعی استفاده کنندگان از فضای شهری دانست. تا چند قرن پیش اکثر شهرها در مقیاس حرکت عابر پیاده بوده اند، ولی اکنون محورهای پیاده به علت تسخیر شهر توسط وسایل نقلیه و چیرگی آن بر انسان، مورد کم توجهی جدی قرار گرفته اند، تا آنجایی که قابلیت پیاده مداری در محیط های مسکونی و تجاری نیز به شدت مورد تهدید واقع شده است و در نتیجه استقبال افراد از پیاده مداری در این گونه محیط ها چندان خوشایند نمی باشد. این در حالی است که امروزه با استفاده از تکنولوژی پیشرفته حمل و نقل، جابه جایی به صورت پیاده بایستی ایمن و راحت صورت پذیرد، در صورتی که حق تقدم عابر پیاده در استفاده از فضا همیشه با تهدید از طرف وسایل نقلیه موتوری روبرو بوده و نادیده گرفته شده است. در نتیجه می توان با شناسایی شاخص ها قابلیت پیاده مداری در محیط های مسکونی – تجاری را افزایش بخشید، که همان هدف اصلی پژوهش می باشد. در این پژوهش که از نوع کاربردی است، برای اثبات فرضیات از روش تحقیق توصیفی و موردی- زمینه ای استفاده شده است. برای مبانی نظری موجود در این زمینه و نیز تجارب دیگر کشورهای جهان و استخراج شاخص ها، از ابزار مطالعات کتابخانه ای و برای شناخت وضع موجود محله یوسف آباد از اسناد و مشاهدات عینی، استفاده گردیده است. شاخص های استخراج شده به دو مولفه کلی فرهنگی و کالبدی تقسیم شده اند و سپس به چهار شاخص کیفیت سفر، فرم شهری، زیر ساخت ها و سیاست ها و برنامه ها تقسیم شده است. برای آزمون فرضیه اصلی با عنوان "به نظر می رسد شاخص های فرهنگی و کالبدی به عنوان شاخص های موثر در جهت افزایش پیاده روی و برقراری ارتباط میان محیط های مسکونی و تجاری می باشند." ، از روش تحلیل عاملی و برای آزمون فرضیات فرعی از روش رگرسیون تک متغیره و در نتیجه برای رتبه بندی شاخص ها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. طبق نتایج به دست آمده مابین دو مولفه کلی فرهنگی و کالبدی، جایگاه مولفه فرهنگی بالاتر از کالبدی می باشد و شاخص امنیت نسبت به شاخص سلامت به عنوان شاخص های فرهنگی، در ارتقاء قابلیت پیاده مداری ارجحیت دارد. هم چنین مابین دو شاخص دسترسی و پیوستگی شبکه، شاخص دسترسی در رتبه بالاتری قرار گرفته است.
مسلم کرمی محسن احد نژاد
مناطق مرکزی شهرهای تاریخی مانند شهر زنجان از مراکز فرهنگی، مذهبی، تجاری، بازرگانی و اداری تشکیل شده است که این مراکز با توجه به تنوع و تراکم بالای کاربریهای جای گرفته در آن، به عنوان کانون های اصلی مراجعات، مبادلات، معاملات و مراودات روزانه مطرح بوده و تعداد سفرها، جابجاییها و نقلو انتقالات در آنها نسبت به سایر قسمتهای شهر در سطح بالاتری قرار دارد و باعث افزایش تراکم در شبکه معابر مراکز شهری و بروز مشکلات ترافیکی در آنها گردیده که عموماً برای عبور و مرور این نوع و حجم از ترافیک طراحی نگردیده اند. در این تحقیق با توجه به قرار گرفتن حدود نیمی از کاربریهای تجاری خدماتی شهر زنجان در بافت مرکزی شهر، این بافت بعنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از آمارگیری، تنظیم پرسشنامه و بکارگیری اطلاعات طرح تفصیلی به تخمین حجم سفر جذب شده به بافت پرداخته شد و توان ظرفیت شبکه معابر، تأسیسات و زیرساخت های حمل و نقل در پاسخگویی به این حجم از ترافیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه اینکه اولاً بازار تاریخی شهر مهمترین عامل در جذب سفر به بافت مرکزی می باشد. ثانیاً شبکه معابر موجود که حدود 50 سال پیش ایجاد گردیده در ساعات اوج ترافیک پاسخگوی این حجم از ترافیک موجود نمیباشد و تأسیسات و زیر ساختهای حمل و نقل بخصوص سیستم حملونقل عمومی و پارکینگ تناسب قابل قبولی با نیازهای روزانه ندارد.