نام پژوهشگر: محمد اورکی
لیلا مطبوعی محمد اورکی
هدف: بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی مارلت روی بهبود و پیشگیری از سوءمصرف مواد افیونی، هدف اصلی این پژوهش بود. روش: در یک طرح آزمایشی با اندازه گیری مکرر، 90 بیمار مرد با تشخیص وابستگی به مواد افیونی( بر پایه معیارهای dsm iv tr)، پس از دوره سم زدایی به روش تصادفی ساده از جامعه 180 نفری بیماران مراجعه کننده به یک مرکز ترک اعتیاد انتخاب و به صورت تصادفی منظم در دو گروه، آزمایشی و یک گروه گواه در هر گروه 30 نفر اختصاص داده شدند. گروه اول در طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند، آزمودنیها توسط مصاحبه ساختاریافته شاخص مصرف مواد افیونی oti و پرسشنامه سلامت عمومی فرم 28 سوالی، قبل از شروع درمان، پایان درمان و سه ماه پس از پایان درمان گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه دوم تحت نظر روانپزشک داروی نالترکسون دریافت کردند و گروه گواه هیچ نوع مداخله یا درمانی دریافت نکردند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و خی دو مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روش شناخت درمانی مبتنی بر الگوی مارلت در کاهش میزان بازگشت، افزایش اطاعت درمانی و مدت باقی ماندن در درمان و کاهش مصرف مواد افیونی، علائم جسمانی، اضطراب، بهبود عملکرد اجتماعی و وضعیت سلامت موثرتر است. نتیجه: به نظر می رسد به کارگیری روش مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی مارلت به نحو قابل توجهی اثربخشی درمان را در بهبودی و پیشگیری از بازگشت مواد افیونی افزایش می دهد و همچنین این رویکرد در درمان و پیشگیری از بازگشت مواد افیونی از کارآیی قابل ملاحظه ای برخوردار است.
هاجر ملکیان مجید صفاری نیا
هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه ادراک از سبک های فرزندپروری بر سبک دلبستگی، عزت نفس و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر تهران می باشد. روش پژوهش علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دبیرستان شهر تهران، که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل هستند، می باشد. نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفته است که در نهایت تعداد نمونه متشکل از 313 دانش آموز دختر دوره دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 90-89 بود. ابزارهایی که در این پژوهش برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفته اند شامل چهار پرسشنامه مقیاس ادراک از سبکهای فرزندپروری شفر(psq )،پرسشنامه دلبستگی کولینزورید(raas) )، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت(sei) و پرسشنامه سازگاری بل (bai) می باشند که روایی و پایائی آنها محاسبه شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها ازروشهای آمار توصیفی (شامل میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (شامل تحلیل واریانس چندمتغیره، تک متغیره و یکطرفه، آزمون توکی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان دادند که اثر ادراک دانش آموزان از شیوه های فرزندپروری والدین در دو سبک دلبستگی اجتنابی و دلبستگی اضطرابی تفاوت معناداری را در سطح خطای کمتر از 01/0 نشان داده اند. بین نمره کل عزت نفس دانش آموزان دختر مورد مطالعه در ادراکشان از شیوه های فرزندپروری والدین تفاوت معناداری وجود دارد. سایر نتایج دال بر آن بود که دانش آموزانی که ادراکشان از شیوه فرزندپروری والدین مستبدانه بوده نسبت به دانش آموزانی که ادراکشان از شیوه فرزندپروری والدین مقتدرانه و یا سهل گیرانه بوده از دلبستگی اضطرابی به مراتب بالاتری برخوردار بوده اند. با توجه به نتایج می توان چنین نتیجه گرفت که دانش آموزانی که ادراکشان از شیوه فرزندپروری والدین مستبدانه بوده است بصورت معناداری در مقایسه با دانش آموزانی که ادراکشان سایر شیوه های فرزندپروری والدین بوده دلبستگی اجتنابی پایین تری را گزارش داده اند. کلید واژه : سبکهای فرزند پروری، عزت نفس، دلبستگی ، سازگاری اجتماعی
کبری نوروزیان محمد اورکی
پژوهش حاضر به منظوربررسی رابطه بین تعهد سازمانی‘استرس شغلی‘باورهای مذهبی وعملکرد شغلی در مدیران مدارس متوسطه استان کهگیلویه و بویراحمد در سال تحصیلی 1390 به انجام رسید.ابتدا مبانی نظری و پیشینه تحقیق تشریح ، و در ادامه برای تجزیه و تحلیل داده ها از پرسشنامه های 1-آلن ومی یر1984 2-پرسشنامه عملکرد پاترسون 3-پرسشنامه فشارزای شغلی محمدرضاصفارزاده 1377 4-پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت استفاده شده است که بر روی نمونه جامعه آماری، شامل مدیران و کارکنان آموزش پرورش است. تعداد پاسخ دهندگان مجموعاً حدود 211 نفر spssاست. و داده های گروه نمونه با استفاده از نرم افزار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای پیش بینی تعهد سازمانی،استرس شغلی و باورهای مذهبی نقش قابل توجهی در تبیین نمرات عملکرد مدیران دارد.که چنین قدرت تبیینی در بعد تعهد سازمانی برای عملکرد شغلی 12درصد می باشد.یعنی نمره تعهد سازمانی مدیران حدود 12درصد از واریانس نمرات عملکرد شغلی مدیران را پیش بینی(تبیین)می کند(026/0p< و 127/0=b).همچنین استرس شغلی 8درصد از واریانس نمرات عملکرد شغلی مدیران را پیش بینی می نماید. 024,b=0/085) / (p<0.و در نهایت باورهای مذهبی 44 درصد از نمرات به به ترتیب اهمیت تاثیر بر عملکرد شغلی عبارتند از باور های مذهبی،تعهد سازمانی و استرس شغلی هستند. بنابراین می توان گفت از نظر اثر بخشی متغیر ها باور های مذهبی در نمونه حاضر بیشترین وزن واهمیت را دارد و پس از آن تعهد سازمانی و در نهایت استرس شغلی. از روی رگرسیون می توان عنوان کرد که سه متغیر مورد اشاره مجموعا بیش از 60 درصد واریانس نمرات عملکرد شغلی را تبیین می نماید.
رضا امیدی فر محمد اورکی
در تحقیقی که به منظور بررسی سبک های مدیریتی و تاثیر آن بر تعهد سازمانی و رضایت شغلی دبیران شهر تهران انجام گرفت از جامعه ی 5403 نفری کارکنان مناطقی که به عنوان خوشه انتخاب شده بودند تعداد 357 نفربراساس جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب و از روش پیمایشی جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد که پرسشنامه تعیین سبک مدیریت بین مدیران و پرسشنامه های تعهد سازمانی و رضایت شغلی بین دبیران توزیع و جمع آوری شد نوع پژوهش به دلیل کاربرد آن در مراکز آموزشی کاربردی است از نرم افزار spss و آنالیز واریانس جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد و نتایج زیر بدست آمد. 1 - با توجه به جداول5 – 12 مشاهده می شود بین سبک های رهبری 1 و 2( آمرانه استثماری و آمرانه پدرسالارانه ) و سبک های 2 و 3 (آمرانه پدرسالارانه و مشورتی ) و سبک های 2 و 4( آمرانه پدرسالارانه و مشارکتی ) تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین صورت که میزان تعهد سازمانی کارکنان تحت سبک رهبری آمرانه پدرسالارانه از میزان تعهد کارکنان تحت سبک رهبری آمرانه استثماری و مشورتی و مشارکتی کمتر است و نتیجه می شود سبک های مدیریتی متفاوت بر تعهد سازمانی کارکنان تاثیر گذار است . 2 – با توجه به جداول 4 – 12 مشاهده می شود که بین سبک های رهبری 1و4 ( آمرانه – استثماری و مشارکتی) و سبک های 2 و 4 ( آمرانه پدرسالارانه و مشارکتی ) تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین صورت که میزان رضایت شغلی کارکنان تحت سبک رهبری مشارکتی از میزان رضایت کارکنان تحت سبک رهبری آمرانه استثماری و آمرانه پدرسالارانه بیشتر است. و نتیجه می شود سبک های مدیریتی متفاوت بر رضایت شغلی کارکنان تاثیر گذار است .
سید مجید کیایی ضیابری محمد اورکی
هدف : تعیین ارتباط ویژگیهای شخصیتی بر میزان ولع مصرف شیشه در مددجویانی که تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار دارند . روش: پرسشنامه ی شخصیتی سرشت و منش -125 (tci-125 ) کلونینجرکه برای جمعیت هنجار و ناهنجار کاربرد دارد وپرسشنامه ی سائق مواد برای شیشه (متامفتامین) (ddq ) که جهت بررسی ولع مصرف شیشه در زمان حال استفاده می گردد.افراد نمونه به شیوه ی خوشه ای و در دسترس به تعداد 80 نفر مددجویان تحت درمان با متادون انتخاب شدند.اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون t یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . یافته ها: نتایج نشان داد افراد تحت بررسی درابعاد نوجوئی و آسیب-پرهیزی نمره ی بالاتر و درابعاد پاداش-وابستگی،پشتکار،خود-راهبری، همکاری و خود-فراروی نمره ی پایین تر از هنجار جامعه کسب نمودند و همچنین ولع مصرف شیشه با بُعد نوجوئی رابطه ی مستقیم(002/0p<) و با بُعد همکاری ارتباط معکوس (001/0 p<) داشت . نتیجه گیری: با شناسائی ویژگی های شخصیتی وهمچنین میزان شدت درک ولع مصرف مواد توسط مددجویان تحت درمان نگهدارنده مواد می توان ماندگاری و یا خروج افراد از درمان را پیش بینی نمود
سمیه برزگر محمد اورکی
پژوهش حاضر از جمله پژوهشهای آزمایشی میدانی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است که به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی در سازگاری فردی- اجتماعی نوجوانان بزهکار در کانون اصلاح و تربیت استان همدان انجام شده است. 40 نفر نوجوان زیر 18 سال به صورت تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب و به شیوه تصادفی ساده به دو گروه 20نفری گمارده شدند.قبل از انجام مداخله آزمایشی (ارائه متغیر مستقل) دو گروه با استفاده از پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا (ctp) پیش ازمون شدند. سپس گروه آزمایشی به مدت سه جلسه دو ساعته تحت آموزش مهارتهای زندگی به صورت گروهی قرار گرفتند ( مهارت های رفتار به خود، رفتارهای مربوط به دیگران، رفتارهای مربوط به محیط و رفتارهای مربوط به کار). یک هفته پس از انجام مداخله باردیگر هر دو گروه با استفاده از آزمون (ctp) پس آزمون شدند. نتایج آزمون تحلیل واریانس چنمد متغیری بر روی تفاضل نمرهای پیش ازمون و پس آزمون نشان داد که نوجوانان بزهکار گروه های آزمایشی و گواه از لحاظ 12 خرده مقیاس ازمون سازگاری فردی اجتماعی کالیفرنیا (ctp) متفاوت اند. در نهایت یافته ها گواه آن است که آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش سازگاری فردی و اجتماعی در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح تربیت استان همدان می شود. در رابطه با سلامت روان نیز آزمودنی های گروه کنترل و گواه هر دو با تست gqh مورد پیش آزمون قرار گرفتند . 20 نفر از کل تعداد مورد آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و در آخر از همان 20 نفر گروه کنترل دوباره پس آزمون سلامت روان گرفته شد.یافته های گروه گواه آن است که آموزش مهارت های زندگی در سلامت روان نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت استان همدان تاثیری ندارد
مریم محسنی محمد اورکی
این پژوهش یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با هدف تعیین و مقایسه-ی اثربخشی برنامه ی درمانی لیدکامب و مدل درمانی خواسته ها و توانمندی ها بر کاهش شدت لکنت کودکان پیش دبستانی می-باشد. در این پژوهش 20 کودک لکنتی پیش دبستانی از کلینیک-های دانشگاهی و مراکز گفتاردرمانی دولتی و مهدکودک های سطح شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه 10 نفره جایگزین شدند و به مدت 12 جلسه ی انفرادی تحت تاثیر برنامه ی درمانی لیدکامب و مدل درمانی خواسته ها و توانمندی ها قرار گرفتند. شدت لکنت کودکان هر دو گروه بر اساس شاخص درصدهجاهای لکنت شده (%ss)در سه مرحله ی پیش تست ، میان تست و پس تست اندازه گیری و اطلاعات به دست آمده از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. بر اساس یافته های تحلیل واریانس با اندازه گیرن مکرر مشخص شد که: 1- هر دو برنامه ی درمانی لیدکامب و مدل درمانی خواسته ها و توانمندی ها توانسته اند در میزان شدت لکنت کودکان پیش دبستانی از نظر آماری کاهش معناداری پدید آورند ( 01/0p< ).2- با وجود این که برنامه ی لیدکامب از نظر درمانی ارزش بیشتری نسبت به مدل درمانی خواسته ها و توانمندی ها داشت و در کاهش شدت لکنت کودکان پیش دبستانی موثرتر بود ولی تفاوت مشاهده شده از نظر آماری معنادار نبود. در مجموع، نتایج پژوهش حاضر، نقش موثر برنامه ی درمانی لیدکامب و مدل درمانی خواسته ها و توانمندی ها را در کاهش شدت لکنت کودکان پیش دبستانی تایید نمود. علاوه بر این، بر اساس این تحقیق مشخص شد؛ هر دو روش درمانی اثربخشی تقریبا یکسانی بر کاهش شدت لکنت کودکان پیش دبستانی دارند.
نسترن شیرازی محمد اورکی
دیابت یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که با مشکلات روانشناختی به ویژه خشم رابطه ی زیادی دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت خشم بر سلامت عمومی، اطاعت درمانی، کنترل قند خون و خشم در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش در یک تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، از بین 200 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به یک مطب خصوصی، تعداد 28 نفر که پس از پاسخ گویی به پرسشنامه حالت- صفت بیان خشم 2، در این آزمون نمره ی بالا کسب کرده بودند به روش نمونه گیری داوطلبانه ی در دسترس انتخاب شدند. سپس این بیماران به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند و علاوه بر گرفتن آزمایش hba1c خون، پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی و پرسشنامه سنجش رفتارهای خودمراقبتی در دیابت به منظور بررسی اطاعت درمانی، در مورد آنها اجرا شد. سپس اعضای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 90 دقیقه ای در دوره ی آموزش مدیریت خشم که به شیوه ی شناختی- رفتاری برگزار شد، شرکت کردند. پس از پایان مداخله، افراد هر دو گروه با استفاده از همان ابزارها، مورد ارزیابی مجدد از لحاظ متغیر های مذکور قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (نمودار، میانگین، انحراف استاندارد) و برای تأیید فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها پس از اتمام مداخله، کاهش میزان خشم و کاهش قند خون (hba1c) در گروه آزمایش معنادار بود. همچنین افزایش نمره سلامت عمومی و اطاعت درمانی در گروه آزمایش معنادار گزارش شد. نتیجه گیری آموزش مدیریت خشم با رویکرد شناختی- رفتاری می تواند در کاهش میزان خشم، کنترل قند خون و همچنین بهبود سلامت عمومی و اطاعت درمانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 اثربخش باشد. بنابراین ارائه ی چنین آموزش هایی در کنار سایر مداخلات پزشکی به عنوان بخشی از درمان و مراقبت جامع دیابت، توصیه می گردد.
حوریه جهان مهر محمد اورکی
هدف پژوهش حاضر بررسی گشتالت درمانی گروهی برکاهش افسردگی وافزایش خودکارآمدی وعزت نفس بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی بود. بااستفاده ازنمونه گیری دردسترس ازمیان مبتلایان به اختلال هویت جنسی ،16نفرانتخاب وباتوجه به تمایلشان ،در دوگروه آزمایش وکنترل توزیع شدند(8نفربرای هرگروه)برای جمع آوری داده هاابتدا پیش آزمون (پرسشنامه افسردگی بک،پرسشنامه خودکارآمدی شرر،پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت وپرسشنامه mmpi«71سوالی») ازهردوگروه گرفته شدسپس گروه آزمایش به مدت هشت جلسه تحت مداخله گشتالت درمانی گروهی قرارگرفت.سپس ازهردوگروه پس آزمون(پرسشنامه افسردگی بک،پرسشنامه خودکارآمدی شرر،پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت وپرسشنامه mmpi«71سوالی») گرفته شد.نتایج توسط آزمون تی تحلیل شد.نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان دادمداخله گشتالت درمانی گروهی برکاهش افسردگی،خودکارآمدی ،عزت نفس بیماران مبتلابه اختلال هویت جنسی موثراست.این نتایج تلویحات ضمنی مهمی درباره مداخله گشتالت درمانی گروهی برروی بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی داردوضرورت درنظرگرفتن مداخلات روانشناختی ازجمله گشتالت درمانی گروهی رادرکنارمداخلات درمانی براین افرادرا موردتاکیدقرارمی دهد
حسن خوشبخت محمد اورکی
انتخاب شد و ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه 22 سوالی محقق ساخته با ضریب آلفای کرونباخ بیشتر از 7/0 دارد که توسط معلمان و دانش آموزان مدارس هر سه مقطع تکمیل شد. با دقت در نتایج بدست آمده از پژوهش مشخص شده که چهار ویژگی مدیر مدارس که مورد بررسی قرار گرفته تاثیری زیاد بر علاقه مندی و اجرای طرح های پژوهشی توسط معلمان و دانش آموزان در مدارس دارد که مهمترین نقش و ویژگی مدیر از دیدگاه دانش آموزان ارتباط مدیر مدرسه با انجمن اولیا و مربیان و از دیدگاه معلمان رشته تحصیلی مدیر مدرسه و همچنین ارتباط مدیر مدرسه با انجمن اولیا و مربیان می باشد.با توجه به تأثیرگذاری عوامل می توان ابتدا به اهمیت ایجاد علاقه مندی و اجرای طرح های پژوهشی در مدارس و در گام دوم به نقش مدیر مدرسه اشاره نمود.
چیمن جمالی محمد اورکی
هدف این پژوهش تعیین تاثیر غنی سازی ارتباط بر میزان سازگاری زناشویی و سلامت روان دانشجویان متاهل می باشد. این پژوهش کاربردی (نیمه آزمایشی) از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این مطالعه را زوج های دانشجوی دانشگاه پیام نور تشکیل داده اند. که در حدود 600 نفر بودند. نمونه پژوهش 60 نفر(30 زوج) بوده که یکی از زوجین الزاما دانشجوی دانشگاه پیام نور ارومیه می باشد. زوجین به روش تصادفی در دو گروه کنترل (15 زوج) و گروه آزمایشی (15زوج) قرار گرفتند. متغیر مستقل غنی سازی روابط بود که در 10 جلسه روی گروه آزمایش انجام شد. در گروه کنترل نیز که شامل 15 زوج است هیچ مداخله ای صورت نگرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری زناشویی (اسپاینر) و آزمون سلامت روان (scl90-r) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون t وتحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: غنی سازی روابط بر افزایش سازگاری زوجین (t=7/45) و افزایش سلامت روان زوجین(t=7/41) موثر می باشد. نتیجه گیری: مهارت غنی سازی روابط، سازگاری زناشویی و سلامت روان زوجین را افزایش می دهد. و از کشمکشهای زناشویی و عوارض ناشی از آن جلوگیری می کند.
الهه نجفیان دهکردی مهناز علی اکبری دهکردی
هدف : این پژوهش به منظور بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری با اختلالات رفتاری و آمادگی اعتیاد در فرزندان 9 تا 12 ساله معتادان خودمعرف به مراکز درمانی و مقایسه آنها با فرزندان دارای والدین غیر معتاد بود . روش : به این منظور انجام این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس تعداد 317 کودک دارای والدین معتاد 9 تا 12 ساله ( دختر و پسر ) را از 15 مرکز درمانی دولتی و خصوصی ترک اعتیاد در سطح شهر شهرکرد که داوطلبانه جهت درمان مراجعه نموده بودند و تعداد 317 کودک همکلاسی آنها که دارای والدین غیر معتاد بودند انتخاب شدند. پرسشنامه فرزندپروری دیاناباوم ریند توسط والدین این کودکان ، پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر فرم معلم توسط معلم آنها و پرسشنامه آمادگی اعتیاد دکتر زرگر توسط خود این کودکان تکمیل گردید. طرح پژوهش : طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و چند متغیری می باشد اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش های همبستگی و رگرسیون چند متغیری ، همچنین تی مستقل و روش تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد . یافته ها : نتایج نشان داد که بین شیوه های فرزندپروری با اختلالات رفتاری رابطه وجود دارد . شیوه فرزندپروری مستبدانه در سطح p<0/05 با اختلالات رفتاری رابطه مثبت دارد و شیوه فرزندپروری سهل گیرانه با اختلالات رفتاری در سطح p<0/01 رابطه مثبت دارد. همچنین بین شیوه های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیر والدین با آمادگی اعتیاد فرزندان رابطه مثبت وجود دارد و بین اختلالات رفتاری با آمادگی اعتیاد رابطه مثبت وجود دارد . بین شیوه های فرزندپروری والدین ، اختلالات رفتاری و آمادگی اعتیاد فرزندان والدین معتاد با والدین غیر معتاد تفاوت معنی دار وجود دارد . نتیجه گیری : با توجه به اینکه نتایج این پژوهش نشان داد که شیوه فرزندپروری والدین می تواند در پیش بینی اختلالات رفتاری و امادگی عتیاد فرزندان معتادان و غیر معتادان نقش داشته باشد لذا نه تنها نتایج این پژوهش برای خانواده ها مهم می باشد بلکه می تواند مورد توجه مراکز درمان اختلالات ، مراکز مشاوره و مددکاری و به ویژه آموزش و پرورش و همین طور مراکز درمان اعتیاد بهزیستی قرار گیرد تا با سرمایه گذاری بیشتر در حیطه های آموزش رسمی و غیر رسمی و در همان سال های ابتدایی شکل گیری شخصیت کودکان در آموزش خانواده ها در زمینه غنی سازی محیط خانواده کوشا باشند .
ساناز خدادوست محمد اورکی
هدف : هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله ی شناختی – رفتاری مارلات با اثربخشی مداخله ی گروه درمانی مبتنی برمراحل تغییربرمیزان بهبود، اطاعت درمانی و پیشگیری ازبازگشت روی بیماران مرد وابسته به کراک درمقایسه با بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش : دریک طرح آزمایشی، 45 بیمارمرد، باتشخیص وابستگی به کراک برپایه ی معیارهای dsm-iv-tr، پس از سم زدایی انتخاب و برحسب تصادف در دو گروه آزمایشی (گروهی با مداخله ی گروه درمانی مبتنی برمراحل تغییرو گروه دیگربا مداخله شناختی – رفتاری مارلات) و یک گروه در لیست انتظار جای داده شدند. برای گروه درمانی مبتنی برمراحل تغییر16 جلسه ی 90 دقیقه ای و درمجموع 24ساعت، برای گروه مداخله شناختی – رفتاری مارلات 12 جلسه 120 دقیقه ای و درمجموع 24 ساعت، بصورت گروهی تحت درمان قرارگرفتند. آزمودنی ها به کمک مصاحبه ساختاریافته oti وپرسشنامه سلامت عمومی 28 –ghq، پیش ازآغازدرمان، پس از پایان جلسات آموزشی و پایان مرحله پیگیری 3 ماهه، پس از درمان گروهی ارزیابی شدند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر وآزمون خی دو تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که هردوروش گروه درمانی مبتنی برمراحل تغییرو مداخله شناختی – رفتاری مارلات درمیزان بهبودی (0001/0sig =)، افزایش پیشگیری ازبازگشت (0001/=0sig)، افزایش اطاعت درمانی و باقی ماندن دردرمان (0001/0sig =) درسطح معناداری 05/0 (05/0>p ) در بیماران مرد وابسته به کراک ازمتادون درمانی به تنهایی اثربخش تر هستند. نتایج : به نظرمی رسد بکارگیری گروه درمانی مبتنی برمراحل تغییرومداخله ی شناختی – رفتاری مارلات نسبت به متادون درمانی تنها در میزان بهبودی، پیشگیری ازبازگشت و اطاعت درمانی بیماران مرد وابسته به کراک موثرترهستند.
زینب شیخی مجید صفاری نیا
تحقیقات گذشته نشان داده است که محتوای رویا با شناخت در بیداری همسویی دارد و می تواند مفاهیم ذهنی و دغدغه های افراد را آشکار کند. ما از طریق پژوهش حاضر به بررسی علمی بخشی از محتوای رویا پرداخته ایم. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه خودپنداره در رویا و خود واقعی در سبکهای هویتی مختلف در بین دانش آموزان دختر دبیرستانی می باشد. روش پژوهش حاضر شامل توصیفی است. بدین منظور که دو متغیر هویت و خودپنداره را به صورت زمینه یابی و از طریق پرسشنامه های سبک هویت sis برزونسکی و خودپنداره راجرز اما بخش رویا از طریق تحلیل محتوا و فرم رویای اخیر( فرم آخرین رویا) دامهاف مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران دبیرستانها غرب تهران ( منطقه22) می باشد. با توجه به حجم جامعه، حجم نمونه مورد بررسی در پژوهش حاضر با توجه به متغیرها و ماهیت پژوهش 180 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. داده ها و اطلاعات لازم پس از جمع آوری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها با توجه به نوع تحقیق از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش آمار توصیفی از شاخصهای پراکندگی و مرکزی چون دامنه، میانه، میانگین، واریانس و...، و در بخش آمار استنباطی جهت بررسی فرضیه ها از t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد همچنین برای بررسی فرم آخرین رویا از سیستم هال/ون دی کسل استفاده شد. نتایج نشان داد که: از ویژگی های خودپنداره در رویا، ویژگی خودمنفی نگری در سبک های اطلاعاتی و سردرگم هر دو در سطح 01/0p= معنی دار می باشد اما در سایر ویژگی های خودپنداره(بدبیاری بدنی، هیجان های منفی، موفقیت رویا بین و درصد تنه به آناتومی) بین سبک های هویتی مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارند. از سوی دیگر، نتایج آنالیز واریانس یک راهه در بررسی خود واقعی دختران بر اساس سبک های هویتی مختلف(اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم) نیز نشان داد که: بطور کلی تفاوت معناداری بین خود واقعی در سبک های مختلف وجود ندارد. همچنین از ویژگی-های خودپنداره در رویا، ویژگی هیجان های منفی در افراد با خودپنداره طبیعی وغیر طبیعی در سطح 05/0p= معنی دار می باشد اما در سایر ویژگی ها(خود منفی نگری ، بدبیاری بدنی ، موفقیت رویا بین و درصد تنه به آناتومی) بین افراد با خودپنداره طبیعی و غیر طبیعی رابطه معنی دار نمی باشند. نتایج آزمون t مستقل نیز نشان داد که با 99 در صد اطمینان بین خودواقعی افراد که خودپنداره طبیعی دارند با افرادی که خودپنداره غیرطبیعی دارند تفاوتی معناداری وجود دارد .
فرزانه شجاع الدینی مجید کاظمی
هدف: اضطراب و افسردگی از عوامل زمینه ساز و پی آیند بیماری سکته قلبی می باشد که برطرف شدن افسردگی و اضطراب این بیماران گام مهمی در جهت کاهش سکته مجدد و زندگی بدون اضطراب و افسردگی می باشد . لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر رفتاردرمانی شناختی بر اضطراب و افسردگی بیماران دچار سکته قلبی می باشد. روش کار: این مطالعه تجربی که بر روی 30 نفر از بیماران بستری در بخش ccu با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب که به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش جایگزین شدند انجام گردید. برای گروه آزمون ده جلسه مداخله رفتار درمانی شناختی بصورت انفرادی اجرا شد و گروه کنترل تحت مداخله ای قرار نمی گرفت. برای هر دو گروه قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه نشانه های اختلا ل روانیscl-90 تکمیل گردید. اطلاعات در پایان وارد کامپیوتر و با استفاده از نرم افزار spss 16 و آزمون های آماری کای دو، مان ویتنی، تی و تی زوج مورد آنالیز قرار گرفت. یافته ها: دربررسی مقایسه میانگین نمره نشانه های افسردگی بین دو گروه قبل از درمان با هم هیچ تفاوت معنا داری نداشتند اما بعد از درمان میانگین نمره افسردگی در گروه آزمون کاهش معنی دار داشت. اما در مقایسه میانگین نمره نشانه های اضطراب بین دو گروه قبل از درمان تفاوت نداشت اما بعداز درمان گروه دریافت کننده رفتار درمانی شناختی نشانه های اضطراب کمتری را داشتند. نتیجه گیری: مداخلات رفتار درمانی شناختی بصورت انفرادی بر اضطراب و افسردگی بیماران سکته قلبی موثر است و با آموزش مداخلات رفتار درمانی شناختی به بیماران و پرسنل و بکارگیری این مداخلات می توان گامی را در جهت کاهش افسردگی و اضطراب پس از سکته قلبی در بیماران برداشت.
سمیه مطلبی محمد اورکی
در جهان پر شتاب امروزی یادگیری الکترونیکی به عنوان شیوه نوین کسب دانش و آموزش تلقی می گردد که به سرعت در حال رشد، توسعه و تحول بوده و در همه عرصه های یادگیری خصوصا در زمینه آموزش عالی رو به افزایش و گسترش است. اما گسترش بدون برنامه ریزی و در کنار آن نبود آمادگی های لازم جهت نهادینه ساختن این شیوه جدید آموزشی می تواند اثرات و خسارات جبران ناپذیری بر پیکره آموزش ،یادگیری و انتقال دانش داشته باشد. از این رو جهت بستر سازی و توسعه یادگیری الکترونیکی لازم است تا به بررسی میزان آمادگی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، اساتید و دانشجویان پرداخته شود. هدف پژوهش حاضر سنجش میزان آمادگی یادگیری الکترونیکی اعضای هیئت علمی و اساتید مدعو دانشگاه پیام نور آذربایجان شرقی می باشد. این تحقیق از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. در این تحقیق از روش کمی استفاده شد که از طریق پیمایش و با بکارگیری پرسشنامه به بررسی میزان آمادگی یادگیری الکترونیکی موجود جهت پیاده سازی این شیوه یادگیری پرداخته شده است. از نظر عملیات آماری این تحقیق از یک جهت از نوع تحقیقات توصیفی است و از یک جهت از نوع تحقیقات همبستگی است.جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه اعضای هیئت علمی و اساتید مدعو دانشگاه پیام نور استان آذربایجان شرقی که در سال 91-90 مشغول تدریس و خدمت هستند با توجه به آمار موجود تعداد اعضای هیئت علمی و اساتید مدعو دانشگاه پیام نور استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 90-89، به ترتیب 171 و 3010 نفر بوده است و در مجموع جامعه آماری 3181 نفر شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 97 به دست آمد که در مجموع 158 پرسشنامه با دقت بالایی تکمیل گردید. در تحقیق حاضر از روش نمونه گیری چند مرحله ای آزمودنی ها استفاده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار تحلیلی از نرم افزار spss استفاده شد. آمار استنباطی مورد استفاده در این پژوهش شامل ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن، آزمون های ناپارامتری چون آزمون من ویتنی و کروسکال والیس و تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون فریدمن بود.نتایج تحلیل عاملی نشان داد که 8 عامل مهارت در فناوری اطلاعات، تکنولوژی های یادگیری الکترونیکی، مهارت های تدریس در آموزش الکترونیکی، تسلط بر زبان انگلیسی، آموزش نوین و کتابخانه اینترنتی، نگرش و فناوری اطلاعات، آموزش سنتی و کتابخانه و مشوق آموزشی و مالی حدود 74.43 درصد واریانس کل متغیرها را تبیین کردند.
لیلی سیه جانی محمد اورکی
هدف: بررسی رابطه بین اختلالات توجه، ویژگی های شخصیتی با میزان پاسخ به درمان (ماندگاری در درمان) در گروهی از مصرف کنندگان مت آمفتامین (شیشه) روش: گروه نمونه در این پژوهش شامل 200 نفر(100 نفر زن و 100 نفر مرد) بوده که به روش تصادفی و در دسترس از میان سوءمصرف کنندگان شیشه 20 تا40 سال با سابقه مصرف حداقل 6 ماه و یا بیشتر که در کمپ های درمانی تحت درمان اقامتی بودند، انتخاب شدند. ویژگیهای شخصیتی توسط پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر و عملکرد توجه توسط آزمونهای نرم افزاری استروپ و عملکرد پیوسته سنجیده شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از روش رگرسیون چند متغیره، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد اکثریت آزمودنیها (89% زنان و79 %مردان) دوره درمان اقامتی خود را به اتمام رساندند. نتایج حاصل نشان داد، افرادی که دوره درمان خود را به پایان رساندند در مقایسه با افرادی که دوره درمان را ناتمام رها کردند در ابعاد آسیب پرهیزی و پشتکار نمرات بالا در حالیکه افرادی که درمان را به اتمام نرساندند در بُعد نوجویی نمرات بالا کسب کردند. تفاوتی در عملکرد توجه در بین دو گروه دیده نشد. همچنین اطلاعات جمعیت شناختی افراد نشان داد، بعد نوجویی با دفعات ترک و طول مدت مصرف شیشه با اختلالات در عملکرد توجه پایدار همبستگی دارد. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش میتوان نتیجه گیری کرد که عامل ویژگیهای شخصیتی پیش بینی کننده بهتری نسبت به عملکرد توجه برای ماندگاری در درمان می باشد. اگر چه پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری جهت بررسی رابطه بین اختلال در فرایند توجه و نقایص شناختی با رها کردن ناتمام درمان صورت گیرد. توجه به نقش ویژگیهای شخصیتی و عملکردهای شناختی در نتایج درمانی در به کارگیری راهکارهای مناسب جهت افزایش ماندگاری مددجویان در درمان مفید می تواند باشد
ستاره جهینی محمد اورکی
پژوهش حاضر با هدف بررسی امکان استقرار نظام آموزش مجازی در دانشگاه پیام نور از دیدگاه روسا و اعضای هیات علمی دانشگاههای پیام نوراستان آذربایجان غربی انجام شد. بدین منظور شاخص های آموزش مجازی در این دانشگاهها مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای بررسی شده، عوامل مالی - فنی، انسانی، فرهنگی – اجتماعی و اجرایی بودند. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی که 21 نفر و همچنین اعضای هیأت علمی که 118 نفر است، می باشد. کلیه اعضای جامعه به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخته شامل 31 سوال با درجه بندی لیکرت که عوامل فنی – مالی، انسانی، فرهنگی - اجتماعی واجرایی را مورد بررسی قرار می دهد، که به شیوه ی لیکرت در یک مقیاس پنج درجه ای طراحی شدند. اطلاعات مربوط به نمونه ی آماری نیز به دو روش میدانی(مراجعه حضوری)و فرستادن پرسشنامه از طریق پست الکترونیک برای اساتید و روسای دانشگاههای پیام نور استان جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل توصیفی و تحلیل استنباطی (تحلیل عاملی) استفاده شد. با توجه به نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که ده عامل استخراج شده 71.51 درصد از واریانس کل موانع و مشکلات استقرار و توسعه آموزش مجازی را تبیین نموده اند. 10 عامل شناسایی شده شامل عوامل اجرایی، انسانی، مالی، آموزشی، فرهنگی، فنی، اجتماعی، نگرشی، اداری وزیر ساختی می باشند.
گلسیما عزیزی محمد اورکی
بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی و توانمندسازی مدیران و معاونین مدارس شهرستان میانه دکتر محمد اورکی1، دکتر هاشم نعمتی، گلسیما عزیزی* استادیار گروه علوم تربیتی ، دانشگاه پیام نور تهران جنوب استادیار گروه علوم تربیتی. ، دانشگاه پیام نور مشهد دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی ، دانشگاه پیام نور تهران جنوب [email protected] میانه- دانشگاه پیام نور میانه مدیر آموزشی، 2226062 – 0423، تلفن همراه 09141248088، golsimaazizi @yahoo.com * چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی و توانمندسازی مدیران و معاونین مدارس شهرستان میانه می باشد. از نظر عملیات آماری کمی است و این تحقیق از یک جهت از نوع تحقیقات توصیفی است و از یک جهت از نوع تحقیقات همبستگی است .تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری در این تحقیق مدیران و معاونین مدارس( ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان) دولتی و غیر دولتی شهرستان میانه می باشد بر اساس آمار اداره آموزش و پرورش شهرستان 185 مدیر و 492 معاون در کلیه مدارس شهری و روستایی و در سه مقطع ( ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان ) در سال تحصیلی 90-91 مشغول به خدمت هستند. حجم نمونه محاسبه شده 88 به دست آمد که برای دقت بیشتر در مجموع 110 پرسشنامه با دقت بالایی تکمیل گردید. در تحقیق حاضر از روش نمونه گیری چند مرحله ای آزمودنیها استفاده گردیده است. در تحقیق حاضر با توجه به نوع تحقیق و متغیرهای موجود از دو نوع روش اسنادی و میدانی برای جمع آوری اطلاعات به شرح زیر بهره گرفته شد. برای جمع آوری اطلاعات لازم در این تحقیق از دو پرسشنامه استاندارد که به منظور سنجش توانمندی و یادگیری سازمانی تدوین شده، استفاده گردیده است. میزان، پایایی ابزار اندازه گیری با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برای هر دو پرسشنامه برابر با 912/. به دست آمده است. در بخش آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون ؛ اسپیرمن و مجذور اتا و در کنار آن از آزمون های ناپارامتری چون آزمون فریدمن، کروسکال والیس و آزمون کالماگروف اسمیرنوف جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss نسخه 18 استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین یادگیری سازمانی مدیران و معاونین مدارس و احساس شایستگی، احساس استقلال، احساس موثر بودن، احساس معنی دار بودن شغل، احساس اعتماد میان همکاران رابطه مثبت و معنی داری در سطح 99 درصد وجود دارد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین توانمندسازی و ابعاد چشم انداز مشترک و توسعه شایستگی های کارکنان رابطه مثبت و معنی داری در سطح 99 درصد وجود دارد. همچنین بین توانمندسازی و فرهنگ سازمانی، اشتراک دانش و تفکر سیستمی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 95 بدست آمد. رهبری مشارکتی و کار و یادگیری گروهی رابطه معنی داری با توانمند سازی نداشتند. نتیجه آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین توانمندسازی و یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 99 درصد وجود دارد و فرضیه تحقیق مورد تائید قرار گرفت. بررسی ابعاد توانمندسازی از طریق آزمون فریدمن نشان داد که تفاوت معنی داری در سطح 99 درصد بین ابعاد توانمندسازی وجود دارد همچنین بررسی ابعاد یادگیری سازمانی از طریق آزمون فریدمن نشان داد که تفاوت معنی داری در سطح 99 درصد بین ابعاد یادگیری سازمانی وجود دارد . کلید واژگان: study of the relationship between organizational learning on empowering managers and deputy city miyaneh schools. m.oraki1, h. nemati2,g.azizi3* 1- prof. of education , payame noor university tehran 2- prof. of education , payame noor university mashhad 3- ma student education management, payame noor university tehran golsimaazizi @yahoo.com * abstract the main objective of this study was to investigate the relationship between organizational learning and empowerment of miyanhe managers and assistant city schools are. of operations research and quantitative analysis of the study was descriptive and correlational research is one of a kind. the purpose of this study is applied. the population of the study and assistant principals in schools (elementary, miyanhe and high schools) are public and private city center. according to the city department of education 185 and 492 deputy director of urban and rural schools at all three levels (elementary, miyanhe and high school) are served in school year 90-91. the calculated sample size was 88 for a more precise total of 110 questionnaires were completed with high accuracy. subjects in the study of multi-stage sampling procedure was used. depending on the variables of the two types of research papers and field methods were used to collect data as follows. data collected in this study, two standard questionnaires designed to measure competencies and organizational learning, is used. rate measurement reliability using cronbachs alpha method, for both questionnaires with 912/. in inferential statistics, pearson correlation, spearman and non-parametric tests such as the chi eta and the friedman test, kruskal-wallis and kalmagrvf smirnov test for the analysis of questionnaire data was used.is obtained. for data analysis and statistical software spss version 18 is used. test results showed that the correlation between organizational learning assistants and school administrators feel the sense of independence and a sense of trust between partners occupation significant positive correlation between 99 percent of the exist. test results showed that the correlation between the empowerment and development of a shared vision and competence of staff are positive and significant at the 99% level. between empowerment and organizational culture, knowledge sharing and systems thinking positive and significant relationship between the level of 95 points. participative leadership and empowerment were significantly related to work and learn in groups. pearson correlation test showed a significant positive relationship between empowerment and organizational learning is present in 99 percent of research hypothesis was confirmed. dimensions of empowerment through the friedman test showed a significant difference between the 99 percent of capacity there. also check the dimensions of organizational learning through the friedman test showed a significant difference between the dimensions of organizational learning is at 99 percent. keywords: organizational learning, empowerment, competencies, effectiveness ,city miyaneh
ستار صیدی مجید صفاری نیا
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده، شخصیت جامعه پسند، جهت گیری مذهبی و سلامت روان در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج به تفکیک مقطع تحصیلی انجام گرفته است. روش: این مطالعه مقایسه ای بین یک نمونه 373 نفری(شامل 147دختر و 226پسر) است که به صورت تصادفی متناسب با حجم جامعه از بین دانشجویان دانشکده های مختلف انتخاب شده اند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های حمایت اجتماعی ادراک شده(پارک و همکاران، 2002)، مجموعه شخصیت جامعه پسند(پنر،2002)، جهت گیری مذهبی(آلپورت و فگین،1963)، و سلامت روان(گلدبرگ،1972) می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss18 و آزمون آماری t برای گروه های مستقل در سطح معناداری05/0>p آنالیز شدند. یافته ها: نتایج نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده دانشجویان پسر از والدین به طور معنی داری کمتر از دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی است اما بین حمایت اجتماعی ادراک شده از دوستان تفاوت معناداری مشاهده نشد. و میان حمایت اجتماعی ادراک شده دانشجویان دختر و پسر از معلمان و سلامت روانی آنان تنها در مقطع تحصیلات تکمیلی تفاوت معنی دار دیده شد. بین رفتارهای جامعه پسند دختران و پسران دانشجو به تفکیک مقطع تحصیلی تفاوتی وجود ندارد. همچنین، آزمون t در جهت گیری مذهبی دانشجویان دختر و پسر در سطح 05/0 تنها در مقطع کارشناسی و در جهت گیری مذهبی درونی (004/0p=) معنادار شده است. نتیجه گیری: همگام با تغییر مشابه برخی متغیرها در دوجنس که نشان از تشابهات است. تفاوتهای جنسیتی نیز بین دختران و پسران در متغیرها دیده می شود.
فاطمه خالقی محمد اورکی
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان تلفیقی شناختی ـ رفتاری مبتنی برخنده درمانی و یوگای لگن بر روی رضایت زناشویی، افسردگی و سلامت عمومی در زنان مبتلا به سردمزاجی انجام شده است. روش: این مطالعه برروی 30 نفر از زنان مبتلا به سردمزاجی که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به همین روش به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند انجام شد. قبل از اجرای مداخله تمام شرکت کننده ها پرسشنامه رضایت زناشویی(enrich)، پرسشنامه سلامت عمومی(ghq-28)، پرسشنامه افسردگی بک(فرم کوتاه) و پرسشنامه جمعیت شناختی را پرنمودند. سپس گروه آزمایشی تحت مداخله درمانی شناختی رفتاری با توجه به خنده درمانی و یوگای لگن قرار گرفتند این مداخله در هشت جلسه دو ساعتی، هرهفته یک جلسه اجراشد، گروه کنترل هیچ نوع مداخله رواندرمانی دریافت ننمودند. پس ازاجرای مداخله شرکت کننده ها دوباره پرسشنامه ها را پرنمودند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس نمرات کسب شده از پرسشنامه رضایت زناشویی، سلامت عمومی و افسردگی بک نشان دادند که بین گروه های آزمایش و کنترل، اختلاف معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: درمان تلفیقی تلفیقی شناختی ـ رفتاری برمبنای خنده درمانی و یوگای لگن منجر به بهبود روابط زناشویی و افزایش سلامت عمومی و کاهش میزان افسردگی در زنان مبتلا به سردمزاجی می شود.
مهشید جعفرزاده احمد علی پور
هدف اصلی این پژوهش مقایسه راهبردهای مقابله ای، سلامت روانی، حمایت اجتماعی و سبک های دلبستگی افراد دارای اختلال هویت جنسی با افراد بدون اختلال هویت جنسی است. روش تحقیق حاضراز نوع علّی- مقایسه ای است که به بررسی تفاوت دو گروه از افراد دارای اختلال هویت جنسی و بدون اختلال هویت جنسی درمتغیر های راهبردهای مقابله ای،سلامت روانی،حمایت اجتماعی و سبک های دلبستگی می پردازد.جامعه پژوهش:جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراددارای اختلال هویت جنسی وافراد بدون اختلال هویت جنسی شهر تهران است. روش نمونه گیری از طریق نمونه گیری ازجامعه دردسترس بود.حجم نمونه٦٠نفر تعیین شده که از این تعداد٣٠ نفر افراد دارای اختلال هویت جنسی و٣٠ نفر افراد معمولی بدون اختلال هویت جنسی که از طریق همتاسازی فردی در ویژگی های سنی وسطح اقتصادی-اجتماعی خانواده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های استاندارد راهبردهای مقابله ای کارور، شیرو وینتراب(۱۹۸۹)، پرسش نامه ٢٨سئوالی سلامت روانی گلدبرگ، مقیاس حمایت اجتماعی فلمینگ و همکاران(١٩٨٢) وآزمون سبک های دلبستگی raas است. برای آزمون فرضیه های تحقیق،اطلاعات جمع آوری شده به وسیله پرسشنامه ها توسط روش های توصیفی و روش های استنباطی از جمله آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته های این پژوهش نشان داد مقایسه راهبردهای مقابله ای، سلامت روانی، حمایت اجتماعی و سبک های دلبستگی افراد دارای اختلال هویت جنسی با افراد بدون اختلال هویت جنسی نشان داد که افراد دارای اختلال هویت جنسی بیشتر از افراد بدون اختلال هویت جنسی از راهبرد مقابله ای هیجان مدار استفاده می کنند، از حمایت اجتماعی و خانوادگی ضعیف تری برخوردارند و سطح سلامت روان ایشان نیز پایین تر است.سبک دلبستگی ایمن در بین ایشان کمتر و سبک دلبستگی اجتنابی فراوان تر است و سبک دلبستگی دوسوگرا در دو گروه تفاوت معناداری ندارد. با توجه به یافتهه ای پزوهش می توان نتیجه گرفت: راهبردهای مقابله هیجان مدار در کاهش بهداشت روانی و شیوه مساله مدار در افزایش آن نقش دارد. و راهبرد های مقابله ای هیجان مداردر کاهش سلامت روان ایشان نقش دارد. همچنین کیفیت روابط اجتماعی و روابط خانوادگی و نوع سبک دلبستگی این افراد تأثیر منفی بر یکدیگر داشته و چرخه ای معیوب را تشکیل می دهند.
مریم حسن زاده دهنویی احمد علیپور
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین افسردگی، اضطراب، توانایی بدنی و میزان احساس درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید انجام گرفته است. مطالعه ی حاضر در میان 415 نفر از بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید که در بیمارستان شریعتی دانشگاه تهران و مطب روماتولوژیست تحت درمان دارویی متداول قرار دارند انجام شد. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش نمونه گیری در دسترس بوده است و پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب کتل، das-28، توانایی بدنی haq و خط کش درد در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت و روش تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی و روش های آمار استباطی همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافته ها بیان کننده این بود که افسردگی و اضطراب معناداری با احساس درد در بیماران آرتریت روماتوئید دارد، همچنین میزان فعالیت و پیشرفت بیماری در بیمارانی که ازافسردگی و اضطراب رنج می برند، رابطه مثبت معناداری دارد، و بیماران بیشتر از اضطراب آشکار رنج می برند تا اضطراب پنهان.
گیتا گرامی محمد اورکی
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان تلفیقی شناختی ـ رفتاری برمبنای الگوی سلیگمن و درمان پزشکی بر روی سازگاری زندگی، سلامت عمومی و پیروی درمانی زنان مبتلا به سرطان انجام شده است. روش: این مطالعه برروی بیماران زن مبتلا به سرطان که ازتاریخ اول خردادماه تا اول آبان ماه سال1391 به بخش شیمی درمانی بیمارستان امام حسین(ع) مراجعه کردند، اجرا شد به این ترتیب که ازبین 92مراجعه کننده در تاریخ مذکور32نفربه روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با همین روش به دو گروه آزمایش و گواه(16آزمودنی درهرگروه) تقسیم شدند. قبل از اجرای مداخله تمام شرکت کننده ها پرسشنامه سلامت عمومی، سازگاری بل و پرسشنامه خودمراقبی را پرنمودند. سپس گروه آزمایشی تحت مداخله درمانی شناختی رفتاری با توجه به نظریه خوش بینی سلیگمن طی 10 جلسه قرار گرفت (هرجلسه شامل دو جلسه1/5ساعتی آموزش مدیریت خشم و مدیریت استرس، یک جلسه 1/5ساعتی تمرین گروهی ایروبیک و تن آرامی می شد؛ علاوه براین ازبیماران برای ناهار و چندمیان وعده متناسب با رژیم درمانی بیماران سرطانی پذیرایی می شد). گروه گواه هیچ نوع مداخله رواندرمانی دریافت ننمودند. پس ازاجرای مداخله، شرکت کننده ها دوباره پرسشنامه ها را پرنمودند. یافته ها: نتایج حاصل از نشان داد که بین نمرات کسب شده از پرسشنامه سلامت عمومی و سازگاری زندگی بل بین گروه های آزمایش و گواه، اختلاف معناداری وجود دارد. همچنین آزمون تحلیل کوواریانس در زمینه پیروی درمانی نشان دهنده ی تفاوت معنادار بین گروه آزمایشی درمقایسه با گروه گواه است. نتیجه گیری: درمان تلفیقی مقایسه اثر بخشی درمان تلفیقی شناختی ـ رفتاری برمبنای الگوی سلیگمن منجر به افزایش سازگاری زندگی و بهبود سلامت عمومی شده و پیروی از درمان را در زنان سرطانی ارتقاء می بخشد
فرحناز بادی محمد اورکی
روان شناسان از دیرباز در صدد یافتن عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی بوده اند. شناخت نگرش دینی، سبک های مقابله ای، شادکامی و رابطه آنها با پیشرفت تحصیلی نواجوانان می تواند به ارتقا سطح آموزشی یاری رساند. در نظریات گذشته بر عملکرد شناختی افراد در آزمونهای هوش تکیه می شد و روان شناسان سعی در طبقه بندی افراد در سطوح مختلف هوش داشتند. اما در سالهای اخیر، گروه وسیعی از روان شناسان به این باور رسیدند که هوشبهر تنها محدوده ای از مهارت های کلامی و منطقی افراد را ارزیابی می کند و هیچ گونه پیش بینی از پیشرفت تحصیلی آنان در آینده ارائه نمی دهد؛ از این رو در نظریات اخیر اهمیت عوامل شخصیتی در پیشرفت تحصیلی مورد تاکید قرار گرفته است. تئوری های جدید دیدگاه نوینی را درباره پیش بینی عوامل موفقیت در زندگی از جمله پیشرفت تحصیلی و مقابله کارآمد با عوامل فشارزا که منشأ اختلالات روانی اند فراهم آورده است. مطالعه حاضر به بررسی رابطه پیشرفت تحصیلی، شادکامی، سبک های مقابله ای و نگرش دینی می پردازد. در این پژوهش که به روش پیمایشی صورت گرفته، حجم نمونه 340 نفر و جامعه آماری، دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر ابهر می باشد. یافته های پژوهش حاکی از وجود همبستگی معنادار بین پیشرفت تحصیلی و نگرش دینی، پیشرفت تحصیلی و شادکامی، سبک های مقابله ای و شادکامی، نگرش دینی و شادکامی و نیز نگرش دینی و سبک های مقابله ای می باشد. بین پیشرفت تحصیلی و سبک های مقابله ای رابطه ای به دست نیامد؛ همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که از بین متغیرهای مستقل مورد بررسی تنها نگرش دینی رابطه ای معنادار با پیشرفت تحصیلی داشته است
ماهرخ درگاهی محمد اورکی
اختلال استرس پس از سانحه 1(ptsd)یک اختلال اضطرابی می باشد.که در واکنش به ضربه شدید جسمی وروانشناختی بوجود می آید. ضربه ورویداد شدید تولید یک احساس استرس وتنیدگی، ترس ووحشت، درماندگی وناامیدی می کند. مانند تهدید یا آسیب جدی به خودفرد یا به افرادی که دوست می دارد.در لوگوپراپی سعی می شود که بیماران یا مراجعان از طریق کار، تجربه، عشق، تغییر نگرش نسبت به رنج هاوسختی های غیر قابل اجتناب، وخلاقیتها ونوآوری ها معنای منحصر به فرد زندگی خود را بیابند. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی معنا درمانی (لوگوتراپی) بر پیروی از درمان، سلامت عمومی، وکاهش شدت نشانه ها اختلال استرس پس از سانحه (ptsd) بود.برای بررسی این موضوع سه فرضیه مطرح شد. الف ) اثر بخشی معنادرمانی در افزایش سلامت عمومی بیماران مبتلا بهptsd. ب) اثر بخشی معنادرمانی در افزایش پیروی درمان در بیماران مبتلا بهptsd. ج) اثر بخشی معنادرمانی در کاهش شدت نشانه های اختلال استرس پس از سانحه مبتلایان بهptsd . برای بررسی فرضیه های پژ وهش از طرح نیمه آزمایشی(پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شد.نمونه شامل 24 نفر از بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه که به روش داو طلب وقابل دسترس انتخاب شدند سپس به روش تصادفی ساده در گروه آزمایش(12نفر)وگروه کنترل(12نفر ) جایگزین شدند. ابزار ها شامل پرسشنامه سلامت عمومی (ghq28) ، پرسشنامه پیروی از درمان و مقیاس می سی سی پی(m-ptsd) بود.برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش ازروش آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش نشان داد که معنادرمانی سلامت عمومی وپیروی از درمان بیماران مبتلا به اختلال ptsdرابه طور معناداری افزایش داده است.همچنین معنادرمانی به طور معناداری شدت نشانه های اختلال استرس پس از سانحه را کاهش داد بدین ترتیب فرضیه های پژو هش مورد تأیید قرار گرفت. در این پژوهش ما دریافتیم که بیماران مبتلا به ptsdوقتی در زندگی جاری خود معنا وهدف بالا تری که منحصر به خود آنهاست بیابند از علایم بیماری خود فاصله می گیرند ونگرش خود را نسبت به ضربه وارد شده تغییر می دهند. و آن را به عنوان هدیه ای که باعث قوی تر شدن آنان گشته درنظر می گیرند واز این رهگذر رضایت خاطر ، امیدواری و پذیرش رنج غیر قابل تغییر، در آنان به وجود می آید و دردها ورنج هایشان التیام می یابد. نتایج این پژوهش می تواند برای بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه وخانواده های آنان ، بیمارستان های روانپزشکی و مراکز وکلینیک های مشاوره روانشناختی مورد استفاده قرار گیرد.
شیما حیدری محمد اورکی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی های ویدیویی اکشن بر کارآمدی خواندن و میزان توجه انتخابی بینایی کودکان نارساخوان انجام گرفت. روش: در این پژوهش که از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود،از میان دانش آموزان پسر نارساخوان 9 تا 11ساله مراجعه کننده به مرکز ویژه ناتوانی های یادگیری شهرستان خرمدره در سال تحصیلی 92-93 ،30 کودک به عنوان نمونه آماری به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و سپس از نمونه انتخابی، 15نفر در گروه آزمایش و 15نفردر گروه کنترل بکار گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه و در هر جلسه ، 80 دقیقه به انجام یک بازی ویدیویی اکشن پرداخت.بعد از مداخله از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.برای جمع آوری داده ها از آزمون اختلال خواندن نصفت (1380)، نرم افزار آزمون استروپ، آزمون ماتریسهای پیشرونده رنگی ریون و آزمون بیش فعالی/کمبود توجه(adhd) اقتباس شده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (csi-4) استفاده شد.داده های پژوهش توسط نرم افزار (spss) و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در آزمون اختلال خواندن در سطح معناداری (05/0p<)، تفاوت معناداری میان گروه آزمایش و گواه از نظر مدت زمان خواندن، مجموع خطاهای خواندن و درک مطلب مشاهده شد.در آزمون استروپ نیز در سطح معناداری مفروض،بین دو گروه به لحاظ زمان آزمایش همخوان و ناهمخوان، پاسخ صحیح همخوان و ناهمخوان،و زمان واکنش همخوان و ناهمخوان تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که بازی ویدیویی اکشن باعث افزایش کارآمدی خواندن و توجه انتخابی بینایی کودکان نارساخوان گروه آزمایش شده است.ثانیاً،نتایج حاکی از پایداری اثرات بعد از گذشت 2 ماه در گروه آزمایش بود و در عین حال درمانی جدید،سریع و مفرح نیز برای اختلال خواندن ارائه شد
مریم هاشمی محمد اورکی
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی مداخله ذهن آگاهی یکپارچه با رفتار درمانی شناختی بر بهبود ی وپیشگیری ا ز عودبیماران مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شده است. روش: این مطالعه برروی 25 نفر از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به روش نمونه گیری تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه گوا ه تقسیم شدند، اجراشد. قبل از اجرای مداخله تمام شرکت کننده ها پرسشنامه چک لیست اختلالات روانی(scl-90-r)و پرسشنامه غربالگری مانیای یونگ را پرنمودند. سپس یک گروه آزمایشی تحت مداخله درمانی ذهن آگاهی یکپارچه با درمان شناختی رفتاری و گروه آزمایشی دیگرتحت درمان شناختی رفتاری طی8 جلسه قرار گرفتند؛ گروه گواه درانتظار درمان هیچ نوع مداخله رواندرمانی دریافت ننمودند. پس ازاجرای مداخله و سه ماه بعد از اجرای مداخله های روان درمانی، شرکت کننده ها دوباره پرسشنامه ها را پرنمودند. یافته ها: درمان مداخله ذهن آگاهی یکپارچه با رفتار درمانی شناختی و رفتاردرمانی شناختی، نسبت به دارودرمانی منجر به افزایش رفتارهای سازش یافته تر و کاهش شدت رفتار مانیایی و در نتیجه کاهش میزان عود دربیماران دوقطبی تحت دارودرمانی می شود. نتیجه گیری: اجرای روان درمانی بهمراه دارو درمانی باعث کاهش رفتارهای ناخوشایندو مانیا و درنتیجه احساس سلامتی و رضایتمندی بیشتر در افراد مبتلا می شود. واژه های کلیدی: بهبودی، پیشگیری از عود، اختلال دوقطبی، ذهن آگاهی یکپارچه با رفتار درمانی شناختی، رفتار درمانی شناختی
نپتون ویسه تهرانی محمد اورکی
موضوع : اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر روی کاهش نشانه ها وبهبود عملکرد اجرایی کودکان مبتلا به adhd 6 تا11 سال شهر تهران هدف تحقیق : هدف وانگیزه این پژوهش اثربخشی نوروفیدبک برروی کاهش نشانه ها و بهبود عملکرد اجرایی کودکان بیش فعال وکمبود توجه میباشد واز آنجائیکه این کودکان جهت رفع علائم و کنترل اختلال خود وبهبود آن از داروهای محرک زا استفاده میکنند . ولی از آجائیکه مصرف دارو در بلندمدت موجب عوارض جانبی بسیار میباشد ، شاید با استفاده از این روش بتوان بصورت بی زیان از نشانه های رنج آور خود رهایی یابند . نمونه گیری وروش کار : طرح پژوهش از نوع آزمایشی بالینی و 8 کودک مبتلا به بیش فعالی و کمبود توجه برپایه معیارهای dsm-iv-tr به روش تصادفی ساده در دو گروه دختر و پسر انتخاب شدند . ارزیابی بصورت پیش آزمون وپس آزمون انجام گرفت و هردو گروه پس ازارزیابی اولیه به مدت 30 جلسه وسه روز درهفته به مدت 20 دقیقه آموزش نوروفیدبک برروی این کودکان اجرا شد . وسپس پس از پایان 30 جلسه این کودکان تحت ارزیابی ثانویه قرار گرفتند. ابزار پژوهش : جهت ارزیابی از تست های تشخیصی tova ، پرسشنامه کانرز – فرم والدین - تست های حافظه n-back و وکسلر ( فراخنای ارقام و رمز نویسی ) که جهت سنجش حافظه فعال کاربرد دارند ، مورد استفاده قرار گرفت . تجزیه التحلیل آماری : روش آماری مورد استفاده در این پژوهش از آمار توصیفی ( میانگین وانحراف معیار ) وآمار استنباطی از ( تحلیل کوواریانس چند راهه ) در نظر گرفته شد. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که روش آموزش نوروفیدبک بر بهبود نشانه ها وعملکرد اجرایی این کودکان اثر بخش بوده و همچنین آموزش نوروفیدبک نشان دهنده این بود که ماندگاری اثر درمانی اش نسبتا" قابل قبول و اطمینان بخش تر در برابر درمان دارویی است
سپیده شاهمرادی محمد اورکی
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر نوروفیدبک ودرمان ترکیبی نوروبیوفیدبک بر کاهش علائم اختلال وسواس- جبری بود. بدین منظور 12 نفر از افراد مبتلا به اختلال وسواس در هر دو جنس با روش انخاب هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها در 3 گروه 4 نفری در قالب گروه های مداخله (آزمایش 1و2 که تحت تمرین نوروفیدبک ونوروبیوفیدبک بر اساس امواج مغزیشان می باشند) و یک گروه کنترل (که تنها دارو درمانی می شدند) قرار گرفتند. تحقیق حاضر شامل دو متغیر مستقل(نوروفیدبک ونوروبیوفیدبک) و دو متغیر وابسته( کاهش علایم وسواس فکری- عملی و اضطراب) می باشد. مداخله آزمایشی، در قالب 2 پروتکل به اجرا درآمد که به مدت 10 هفته، هفته ای 3 جلسه به صورت یک روز در میان به تمرین پرداختند. افراد جهت اندازه گیری متغیر وابسته در پیش و پس آزمون شرکت کردند.
مهدی یزدیان ثابت احمد علی پور
این تحقیق به منظور مقایسه اثرات هماهنگ سازی امواج مغزی بوسیله اصوات بین آئورال و ایزوکرونیک بر کاهش حالت و رگه اضطراب کارکنان یک شرکت تحقیقاتی مهندسی در شهر تهران انجام شده است. جامعه آماری همه کارکنان در آن شرکت بود. کارمندانی که نمراتشان در مقیاس حالت اضطراب یک یا چند انحراف استاندارد بالاتر از حد متوسط بوده به صورت تصادفی به گروه های آزمایشی و کنترل اختصاص یافتند .نمونه پژوهش شامل 45 نفر بود که 15 نفر به اصوات بین آئورال ، 15 به اصوات ایزوکرونیک و 15 نفر به گروه کنترل اختصاص یافتند. طرح پژوهش آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده های پرسشنامه حالت-رگه اسپیلبرگر (stai-y) بود. گروه های آزمایشی به اصوات بین آئورال و ایزوکرونیک که بر روی یک قطعه موسیقی بدون کلام ضبط گردیده بود به مدت 4 هفته و3 جلسه در هر هفته گوش دادند. هر جلسه حدود 20 دقیقه به طول انجامید. در همان زمان، گروه کنترل به موسیقی پس زمینه بدون هیچ گونه اصوات هماهنگ کننده گوش دادند. ارائه و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده آمار توصیفی و استنباطی بوسیله تحلیل کوواریانس (ancova) با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. یافته ها نشان داد که هماهنگ سازی امواج مغزی بوسیله اصوات بین آئورال منجر به کاهش معنادار حالت اضطراب (p <0.001) و رگه اضطراب (p <0.018) در مقایسه با گروه کنترل می شود و اصوات ایزوکرونیک منجر به کاهش معنادار حالت اضطراب (p <0.001) می شود ، اما کاهش معناداری بر رگه اضطراب (p <0.068) نسبت به گروه کنترل ندارد.
عطیه کاوه محمد احسان تقی زاده
زمینه و هدف:پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثر بخشی آموزش سخت رویی بر میزان امید به زندگی و استرس ادراک شده معتادان مرکز ترک اعتیاد انجام شد. روش تحقیق و جامعه آماری: پژوهش حاضر شامل کلیه معتادان ترک اعتیاد مرکز راه سلامتی استان البرز بوده که تعداد آنها 223 نفر می باشد. که بر اساس جدول مورگان 120نفر به عنوان نمونه انتخاب که پس از اجرای پرسشنامه امید به زندگی و استرس ادراک شده 65 نفر دارای بالاترین میزان استرس و و کمترین میزان امید به زندگی بودند که از این تعداد 40 نفر از نوجوانان بطور تصادفی ساده انتخاب شدند که 20نفر به عنوان گروه آزمایش و 20نفر به عنوان گروه کنترل در پژوهش شرکت کردند . تجزیه و تحلیل داده ها: از روش های آماری میانگین- انحراف استاندارد, واریانس حداقل و حداکثر نمرات برای نشان دادن ویژگی های جمعیت شناختی هر دو گروه بهره گرفته شد. از آزمون کوواریانس برای مقایسه وضعیت گروه ها با خودشان در قبل و بعد از اجرای کلاس های آموزشی و اجرای متغیر مستقل و مقایسه وضعیت گروه ها با یکدیگر در قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل بهره گرفته شده است. از نمودار هم برای نشان دادن واضح تر اثر متغیر مستقل بهره گرفته شده است. تجزیه و تحلیل آماری به کمک بسته نرم افزاری spss18 صورت گرفت. یافته ها:گروه آزمایش در 10جلسه به مدت 3 ماه آموزش دریافت کردند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام برنامه آموزشی پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد . نتایج بدست آمده با استفاده از شاخص آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش سخت رویی در گروه آزمایش بر امید به زندگی و استرس ادراک شده در سطح p<0/01 معنا دار بوده است. نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت آموزش سخت رویی بر بهبود استرس ادراک شده و افزایش امید بر زندگی موثر است.
مهرالسادات علوی دهکردی محمد اورکی
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر سلامت روان و کاهش علائم اختلال استرس پس ازسانحه(ptsd) در جانبازان جنگ بود. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی است. 28 نفر از جانبازان مرد شهر اصفهان که دارای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سپس در دو گروه آموزش ذهن-آگاهی و گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه آزمایش آموزش ذهن آگاهی انجام شد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه ی علائم روان شناختی و مقیاس اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون های تعقیبی توکی و بنفرونی استفاده شد. نتایج: یافته های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش های ذهن آگاهی به طور معنی-داری بر کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه(روانشناختی و بالینی-جسمانی) جانبازان اثربخش بوده است (01/0>p). بحث: یافته ها از اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر اعلائم روانشناختی، جسمانی جانبازان با اختلال استرس پس از سانحه حمایت می کند و تلویحات مهمی در توجه به درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش مشکلات جانبازان ptsd دارد.
مریم مناف زاده گودرز صادقی هشجین
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هایپرلیپیدمی بر اضطراب و واکنش به درد حرارتی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 32 سر موش سوری نر و ماده با میانگین وزنی 25 گرم تشکیل می دهد. در ابتدا موش های نر و ماده به صورت تصادفی هر کدام به چهار گروه (جمعا" هشت گروه) تقسیم گردیدند. به منظور گردآوری اطلاعات، برای ارزیابی اضطراب، ابتدا با استفاده از ماز بعلاوه ای شکل مرتفع زمان و تعداد استقرار موش ها در بازوهای باز و بازوهای بسته محاسبه شد سپس به منظور ارزیابی درد، موش ها در دستگاه هات پلیت قرار گرفتند. پس از خون گیری و انجام آزمایشات مربوط به کورتیزول، آنالیز داده ها با نرم افزار spss و با استفاده از آزمون های کروسکال والیس و یومن ویت نی ارزیابی و سطح معنی داری مساوی یا کمتر از 05/0 درنظر گرفته شد. نتایج معناداری را در آنالیز داده های مربوط به مدت زمان استقرار موش ها در بازوی بسته بین گروه کنترل با گروه های بیمار و بیمار تحت درمان "lpd-cnt، cnt"؛ "lpd-dzp، cnt"وهمچنین بین گروه های بیمارو سالم تحت درمان "lpd-cnt، dzp" دیده شد. در داده های مربوط به تعداد دفعات ورود موش ها به بازوهای بسته نیز بین گروه های کنترل وسالم تحت درمان "dzp، cnt" وهمچنین بین گروه های تحت درمان "dzp، lpd-dzp" اختلاف معنی داری را مشاهده کردیم که نتایج این دوآزمون نشان می دهد که هایپرلیپیدمی می تواند یکی از عوامل بروز اضطراب در حیوان باشد زیرا حیوان مدت زمان بیشتری را در بازوهای بسته سپری کرده و تردد بیشتری را بین بازوها داشته که می تواند به دلیل کنجکاوی حیوان باشد. در بخش مربوط به داده های کورتیزول نیز در بین گروه کنترل و گروه های تحت درمان "cnt و dzp" و "cnt و lip-dzp" نیز اختلاف معناداری را یافتیم که موید این مطلب است که با تزریق دیازپام، در خون حیوان کورتیزول بیشتری ترشح شده که به معنای داشتن اضطراب بیشتر نیست بلکه به معنای غلبه بر بی استرسی مطلق یا ریلکسی بیش از حد می باشد زیرا در این شرایط بدن نیاز به میزان مشخصی کورتیزول دارد تا به حالت نرمال برسد بنابراین با فیدبک منفی کورتیزول بیشتری تولید می کند. اگر بدن کورتیزول کافی هم نداشته باشد، شاید انواع دیگری از مشکلات بروز کنند. در بخش مربوط به آزمون واکنش به درد حرارتی نیز ازنظر آماری هیچ تفاوت معنی داری بین دو جنس نر و ماده مشاهده نشد.
فرشته حسنی اسطلخی محمد اورکی
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان تلفیقی شناختی ـ رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس بر بهبودی و کاهش عود نشانه های مبتلایان به کهیر با در نظر گرفتن نقش میانجی ویژگی های شخصیتی انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. از میان کلیه بیماران مبتلا به کهیر مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی پوست و موی رازی شهر رشت70 نفربه شیوه دردسترس انتخاب و توسط آزمون نشانگان استرس خدایاری فرد از نظر میزان استرس غربال شده و30 نفر که میزان استرس آنها یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود به عنوان نمونه انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. سپس ویژگی های شخصیتی و میزان استرس آنها را سنجیده و برای گروه آزمایش مداخله گروهی شناختی- رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و 3 ماه پس از اتمام درمان میزان عود با تشخیص پزشک و خود بیمار در گزارش فردی مجدداً سنجیده شد. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد بین مولفه های شخصیتی و استرس رابطه معناداری بین آزمودنی های گروه آزمایش و گواه و همچنین بین کل شرکت کننده ها وجود ندارد در نتیجه می توان گفت که بعد از اجرای مداخله، تغییرات حاصله در نتیج? تاثیر خود مداخله بوده است نه مشخصه های شخصیتی افراد شرکت کننده. مداخله گروهی شناختی رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس (در بیماران مبتلا به کهیر)منجر به کاهش معنی دار استرس در گروه آزمایش شده است. اما، مداخله گروهی شناختی رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس در بهبودی و کاهش عود نشانه های بیماران مبتلا به کهیر اثر معنی داری نداشته است. نتیجه گیری: درمان شناختی-رفتاری منجر به کاهش استرس بیماران مبتلا به کهیر میشود.ولی در بهبودی و کاهش عود نشانه های مبتلایان به کهیر موثر واقع نشده است. با توجه به این که در روش درمانی تلفیقی مذکور تلاش شده که بیشتر حوزه های آسیب دیده در کوتاه مدت تحت پوشش قرار گیرد و نیز با توجه به فرضیه های تحقیقی پژوهش حاضر، اثربخشی درمان شناختی- رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس بر بهبودی و کاهش عود نشانه های مبتلایان به کهیر با در نظر گرفتن نقش میانجی ویژگی های شخصیتی تایید نشد.