نام پژوهشگر: محمد محمدپورعمران

ارائه مدل هایی از رفتار مصرف کننده آنلاین در محیط تجارت الکترونیک وکاربرد آن ها در طراحی سیستم های بازاریابی آنلاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی شمال - آم - دانشکده مهندسی صنایع 1390
  سمانه ملاحسنی   محمد محمدپورعمران

چکیده ابزار عمده ی رسیدن به اهداف بازاریابی، ارتباطات است و اینترنت جدیدترین و موثرترین وسیله ی ارتباطی می باشد. ابزاری را که اینترنت در تسهیل تجارت الکترونیک فراهم می کند غالباً تفاوت فاحشی با دیگر اجزای تجارت الکترونیک دارد. قبول خرید اینترنتی و انجام آن تا حد زیادی به ارتباطات مصرف کننده و چگونگی تعامل افراد با کامپیوتر بستگی دارد. این تحقیق در نظر دارد تا در راستای توسعه ی بازاریابی الکترونیک، روشی را برای آنلاین کردن سیستم های بازاریابی سازمان ها ارائه دهد تا مدیران را در جهت کسب بیشترین درآمد و رسیدن به بیشترین منفعت حمایت کند. از آنجایی که مشکل بزرگ روش های سنتی،عدم توجه به تعامل با مشتریان و عدم در نظر گرفتن نیازها، شرایط و نگرش مشتریان است، در سیستم بازاریابی آنلاین باید به مدل های رفتاری مشتریان توجه شود. در نتیجه در این رساله، مدل های مختلف رفتار مصرف کننده ی آنلاین در محیط تجارت الکترونیک و هم چنین الگوهای بازاریابی کلاسیک بویژه الگوهای آمیخته بازاریابی معرفی گردید و مدل آمیخته ی بازاریابی 2p+2c+3s که شامل 7 عنصر می باشد و مناسب برای تحلیل و تصمیم گیری در فضای مجازی و اینترنتی است، به عنوان الگوی بازاریابی مناسب برای بازاریابی الکترونیک انتخاب گردید. در این مدل ها مفاهیمی مطرح شده است که در آن ها باورهای مشتری را که به ترجیح انجام خرید اینترنتی نسبت به خرید از فروشگاه های سنتی می انجامد، تقویت می کند و هم چنین ادراک مشتریان از اعتماد در خرید الکترونیکی و تصمیم گیری مشتریان را بیان می کند. با ذکر تعاریف تجارت الکترونیک و اینترنت و گرایش به اعتماد و بیان مزایای خرید الکترونیک و تجارت الکترونیک میزان پذیرش تجارت الکترونیک توسط مصرف کننده مورد توجه قرار می گیرد که در نهایت منجر به خرید الکترونیک می شود. با تحلیل رفتار مصرف کننده که عاملی کلیدی برای موفقیت کسب وکار الکترونیک است، مدیران سازمان را در جهت تصمیم گیری برای فراهم آوردن سیستم بازاریابی آنلاین مناسب و امن هدایت می کند.

توسعه مدلی برای ارزیابی متوازن منابع انسانی در شرکت لاستیک پارس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی شمال - آم - دانشکده فنی 1392
  قاسم صفری   محمد محمدپورعمران

چکیده: کارکنان یکی از عوامل اصلی رشد و پیشرفت هر سازمانی هستند.در همین راستا نقش مدیریت منابع انسانی در چند سال اخیر به شدت مورد توجه قرار گرفته است. از طرفی ارزیابی شرط لازم برای مدیریت است.اگر چیزی را نتوان ارزیابی نمود، نمی توان آن را مدیریت کرد.به همین منظور شرکت های بسیاری اقدام به استفاده از مدل هایی برای ارزیابی عملکرد کارکنان خود می نمایند. این مدل های ارزیابی باید به گونه ای باشند که با استراتژی و چشم انداز سازمان همسو باشند. روش ارزیابی متوازن منابع انسانی با در مرکز توجه قرار دادن استراتژی و چشم انداز سازمان، شاخص هایی همه جانبه گر(مالی و غیرمالی) را برای ارزیابی عملکرد کارکنان طرح ریزی می کند و چارچوبی را برای پیاده سازی استراتژی های شرکت فراهم می آورد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش توصیفی- پیمایشی می باشد. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه در قالب مقیاس پنج رتبه ای لیکرت استفاده شده است. روایی پرسشنامه به روش محتوایی به تایید اساتید و خبرگان رسیده و پایایی آن نیز به روش آلفای کرونباخ (r=.806) محاسبه گردید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارشناسان،روسا و مدیران شرکت لاستیک پارس می باشد و حجم نمونه ی استخراجی با استفاده از جدول مورگان 84 نفر در نظر گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای spss و excel استفاده شده است و سطح معنی داری نیز در این پژوهش .05 (p<.05) در نظر گرفته شده است. فرضیه اصلی پژوهش بیان می دارد که سیستم ارزیابی متوازن منابع انسانی سبب همسویی فعالیت های سیستم منابع انسانی با استراتژی های سازمان می شود. نتایج آزمون فرضیه نشان داد که با سطح اطمینان 95 درصد سیستم ارزیابی متوازن منابع انسانی سبب همسویی فعالیت های سیستم منابع انسانی با استراتژی های شرکت می شود.

پیش بینی تقاضا برای بیمه عمر در ایران با استفاده از شبکه های عصبی
پایان نامه موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی شمال - آمل - دانشکده صنایع 1392
  روناک محمودیان جگرلوئی   محمد محمدپورعمران

چون بیمه عمر یکی از مولفه های تولید ناخالص داخلی است، پیش بینی مقدار آن با استفاده از متغیرهای اقتصادی کلان حائز اهمیت است. در این تحقیق از الگوی پیش بینی ساختاری و با بهره گیری از دو روش شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی و با استفاده از داده های سالانه مربوط به سالهای 1317 تا 1385 هجری شمسی به پیش بینی حق بیمه های عمر با استفاده از رگرسورهای تولید ناخالص داخلی و تورم پرداختیم.چند شبکه عصبی با معماری ها و الگوریتم های آموزشی مختلف و با استفاده از معیارهای میانگین خطا به توان دو و ضریب تعیین مقایسه شدند و نهایتاً شبکه عصبی پیش خور 3 لایه با الگوریتم آموزشی لونبرگ مارکواردت انتخاب شد. سپس به پیش بینی با رگرسیون خطی با روش حداقل مربعات معمولی پرداختیم و نتایج حاصل با خروجی شبکه عصبی مصنوعی منتخب بررسی شد. مشخص شد که با توجه به معیارهای فوق الذکر، شبکه عصبی مصنوعی عملکرد بهتری دارد.