نام پژوهشگر: فاطمه قناد
فاطمه کشوری لمیا رستمی تبریزی
در جرم شناسی متغیرهای مختلفی را به عنوان علل و عوامل تشکیل دهنده رفتار مجرمانه در نظر می گیرند. رابطه سواد و بزهکاری یکی از موضوعات مهم و در عین حال جدید جرم شناسی و جامعه شناسی جنایی می باشد. سواد یا توانایی خواندن و نوشتن یکی از ضروریات زندگی امروزی می باشد.درعین حال سواد و دانش می تواند موجبات گرایش انسان به بزهکاری را فراهم سازد. بزهکاری به عنوان یکی ازاشکال مهم کجروی و هنجار شکنی تحت تاثیر علل و عوامل مختلفی در جامعه به وجود می آید. درمورد میزان تاثیر گذاری سواد در امر بزهکاری نظرات مختلفی از سوی جرم شناسان متقدم و متاخر ابراز شده است. از دیدگاه جرم شناسان نخستین سواد مامنی برای انسان اجتماعی محسوب می شودو در پناه آن انسان می تواند در برابر آسیبهای اجتماعی خود را مصون سازد وکمتر به سمت ارتکاب جرم پیش رود. هرچند در بین این گروه از جرم شناسان دیدگاه جامع و کاملی در مورد نقش سواد در بزهکاری دیده نمی شود، اما به طور کلی این رویکرد حاکم است که سواد عامل بازدارنده در بزهکاری است. جرم شناسی نوین نگاه دوسویه ای به سواد دارد. از یک سو سواد را موثر در وقوع جرایم می داند. از سوی دیگر همچنان به مسئله بی سوادی تاکید می کند.پس از بررسی نظریات جرم شناسی مشخص می گردد که با گسترش فناوری و دانش در کنار استفاده صحیح، استفاده نادرست از سواد ودانش و فناوری هم،در بین افراد جامعه مرسوم شده است. بررسی رفتارهای بزهکارانه در سالهای اخیر نشان می دهد، استفاده از سواد و دانش به منظور بهره جستن از روشهای پیشرفته در بزهکاری امری معمول بوده و به طور کلی بیسوادییکیازعللمهمانحرافکودکانونوجوانانمحسوب می شود.ارزیابی ساختار بزهکاری با درنظر گرفتن معیار سواد و دانش نشان می دهد که جرایم علیه اشخاص، جرایم علیه اموال، تجاوز به عنف، اخذ مال به عنف، سرقت از جرایم مهم افراد بی سواد است. در مقابل جرایم سازمان یافته، جرایم رایانه ایو نیز جرایمی که توام با خدعه و فریب است از جرایم مهم باسوادان محسوب می گردد.یکی از بهترین راههای پیشگیری از اعمال مجرمانه که هدف و غایت اصلی تحقیقات جرم شناسی می باشد، استفاده از عامل سواد وتحصیلات در جهت کنترل رفتار مجرمانه است.
الهام کشاورز سرکار محمد صالح ولیدی
ناهنجاری ها و جرایم اجتماعی در تمام اعصار و جوامع وجود داشته است لیکن در برخی از شرایط با گسترش دامنه آنها معضلاتی ایجاد می شود که تداوم حیات اجتماعی را با خطر مواجه می کند. بروز این مسأله در جامعه ای که دارای فرهنگ غنی دینی و اخلاقی در حوزه زندگی فردی و اجتماعی است قابل تامل و دقت بیشتری می باشد. علائم هشدار دهنده ای نظیر افزایش نرخ ارتکاب جرایم با توجه به رشد جمعیت، افزایش تنوع جرایم، کاهش سن ارتکاب جرایم در میان زنان، ارتکاب علنی بسیاری از جرایم خلاف اخلاق و عفت عمومی نشان می دهد که سنگ بنای اجتماع یعنی خانواده و بلاخص دو قشر زنان و کودکان بیشتر در معرض آسیبها و تهدیدات جدی می باشند. لذا پیشگیری از جرم فرایند عقلانی است که گذشت زمان و تجربه، درستی آن را نشان خواهد داد. یکی از اهداف تشکیل پلیس زن در سازمان ناجا پیشگیری از جرایم علیه زنان و کودکان و پی جویی و مبارزه با مجرمان زن است. لذا پلیس زن می تواند با ارائه خدماتی از قبیل مشاوره و اطلاع رسانی به زنان قربانی خشونت، روان شناسی و آگاه سازی، اطمینان دادن به کودکان در معرض خطر، ایجاد زمینه فرهنگ پذیری و رعایت موازین اخلاقی و نیز ارتقای فرهنگ اخلاقی و انسانی در پیشگیری از جرم موثر باشد. لذا در این نوشتار ضمن توصیف مفهوم پیشگیری و مصادیق آن به صور بزه دیدگی زنان و کودکان به تفکیک و همچنین به بررسی نقش و رویکرد پلیس زن در پیشگیری کیفری و غیر کیفری (اجتماعی ـ وضعی) از جرایم علیه زنان و کودکان بزه دیده از منظر جرم شناسی پرداخته می شود.
الهه پیروزفر فاطمه قناد
پیشگیری جرم در آموزه های اسلامی کاملا با پیشگیری جرم شناسانه یکسان نیست بلکه می توان شباهت هایی از این دو را یافت و بعنوان یک دیدگاه تلفیقی بهره برد البته این به معنای از دست دادن جوهر اصلی هر یک از این دو دیدگاه نیست ُدر این تحقیق که حول محور بزه دیده تالیف شده پیشگیری از جرم بر اساس پیشگیری وضعی ُ اجتماعی و همینطور حمایت از بزه دیده پس از ارتکاب جرم در قالب ساختار های حمایتی عدالت ترمیمی بیان شده است .در پیشگیری اجتماعی که حول محور فرد ُ محیط یا رشد او می باشد در اسلام مصادیق متعددی وجود دارد که برای فرد از ابتدای تولد و حتی قبل از آن در مراحل کودکی بلوغ ُ رشد میانسالی دستوراتی دارد ُ محیط خانواده را با آموزه های خود سالم سازی می کند و محیط فرهنگی ُسیاسی که منجر به پیشرفت انسان می شود را معرفی می نماید وهمینطور اقتصاد مبتنی بر تولید و عدالت اجتماعی و امنیت اقتصادی خانواده درجلوگیری از ارتکاب جرم وبزه دیده شدن مطرح گردیده است وبحث مهم آموزش چه در خانواده و حقوق اجتماعی افراد بسیار حاپز اهمیت قرار گرفته است.رویکرد دوم اسلام بخش دوم بزه دیدگی است که اصلاح ذات البین و گذشت وایجاد حمایت های روانی واقتصادی و کاهش آلام بزه دیده از محورهای مورد تاکید اسلام است از منظر جرم شناسی نیز بعد از شناخت رابطه معنادار بین بزه دیده - بزه کار و بزه جرم شناسان به این مساله قاپل شدند که حیطه پیشگیری را در معنای وسیعتر وهمه جانبه تر باید بکارگرفت به این معنی که راهکارهایی برای عدم بزه دیدگی و حذف عوامل بزه دیدگی در دو قالب اصلی پیشکیرزی وضعی و اجتماعی در قالب اقدامات کنشی اراپه دادند و همینطور برای کاهش بزه دیدگی ثانوی یا متعدد اقدامات واکنشی در قالب حمایت های عدالت ترمیمی که از اواخر قرن بیستم بپردازند که از مهمترین این اقدامات توجه خاص به بزه دیدگان و اعده باز پروری و درمان بزه دیدگان و جبران خسارت این افراد را در کاهش جرم بسیار موثر دانستند البته دراین تحقیق با رویکرد تطبیقی دو حوزه و همینطور کاربری این مساله در جامعه کنونی به راهکارهای جدیدی پرداخته شده است که مطمح نظر است و سعی در نگاهی نو به مساله بزه دیده محوری شده است تا تاثیر آن در کاهش جرم متبلور گردد البته آز آمار نیز در این تحقیق بهره گرفته شده است.