نام پژوهشگر: فرزانه نوری

اپتیمم سازی غنی سازی آرتمیا ارومیانا و آرتمیا فرانسیسکانا با روغن کلزا با تاکید بر میزان رشد، بقا و پروفیل اسیدهای چرب ناپلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1391
  سروه قادرپور   ناصر آق

تحقیق حاضر با هدف سازی غنی سازی آرتمیا ارومیانا و آرتمیا فرانسیسکانا با روغن کلزا با تاکید بر میزان رشد، بقا و پروفیل اسیدهای چرب ناپلی انجام پذیرفت. این تحقیق در قالب 18 گروه آزمایشی در هر دو گونه انجام گرفت. این دو گونه در تراکم های 50000، 100000 و 200000 ناپلی در لیتر با غلظت های 1/0، 2/0 و 3/0 گرم در لیتر روغن کلزا در دمای 1±28 درجه سانتیگراد و شوری 35 گرم در لیتر به مدت 18 ساعت غنی سازی شدند. داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس دوطرفه (multivariate) یا tindependent samples t-tes و آزمون دانکن مورد ارزیابی قرار گرفتند. در تمام بررسی ها، سطح معنی دار بودن آزمون ها 05/0> p نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که غنی سازی با روغن کلزا تاثیر معنی داری بر روی رشد، بقا و افزایش اسیدهای چرب 18 کربنه دارد (05/0>p). با افزایش مدت زمان غنی سازی در تیمارهای مختلف هر دو گونه، طول کل افزایش و درصد بقا کاهش یافت (05/0>p). میزان dha و epa و ara در تیمارهای مختلف هر دو گونه با افزایش مدت زمان غنی سازی به طور معنی داری تحت تاثیر قرار نگرفتند (05/0<p). میزان la، pufa،pufa (n-6)، pufa(n-3)، sfa، mufa و tfa در هر دو گونه به طور معنی داری افزایش یافتند (05/0>p) اما میزان ala در اکثر تیمارهای آرتمیا ارومیانا نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت اما در آرتمیا فرانسیسکانا افزایش آن در بعضی از تیمارها نسبت به شاهد مشاهده شد (05/0>p). با توجه به یافته های تحقیق آرتمیا ارومیانا در تراکم 100000 ناپلی در لیتر با غلظت 3/0 گرم در لیتر روغن کلزا به مدت 18 ساعت غنی سازی بهترین تیمار می باشد که این تیمار دارای حداکثر مقادیر اسیدهای چرب ala، pufa، pufa(n-3)، sfa و tfa نسبت به بهترین تیمار گونه فرانسیسکانا است (05/0>p). اگرچه از لحاظ میزان اسیدهای چرب la،epa ، dha، pufa (n-6) و mufa نسبت به گونه فرانسیسکانا مقادیر کمتری دارد ولی اختلاف معنی دار ندارد (05/0<p).

ارزیابی مقایسه ای اثرات هوشبری و پاسخ های فیزیولوژیک اسانس گل میخک (eugina caryophillata)? اسانس آویشن شیرازی(zataria multiflora bioss) وتریکائین متان سولفانات (ms222) در ماهی قزل آلای رنگین کمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1391
  سجاد رجایی فرد   سعید مشکینی

بیهوشی به عنوان یک ابزار مدیریتی کارآمد در آبزی پروری مطرح می باشد از این رو همواره دستیابی به یک داروی بیهوش کننده مناسب جهت بیهوشی سریع با بازگشت طولانی مدت و ایمن از جمله دغدغه محققیق علوم شیلاتی بوده است. در پژوهش حاضر به منظور تعیین موثرترین غلضت بیهوش ابتدا ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 5±70 گرم در معرض غلضت های 50 ، 100، 150، 200 ، 250 و300 میلی گرم در لیتر اسانس های گل میخک و آویشن شیرازی و غلظت های 50 ، 100، 150، 200 میلی گرم در لیتر ms222 قرار گرفته، سپس با ثبت زمان رسیدن ماهیان به مراحل 3 و 4 بیهوشی و نیز زمان برگشت ماهیان به مراحل 3 و 4 احیا، بهترین غلضت و زمان بیهوشی ماهیان با هر کدام از مواد بیهوش کننده تعیین و مورد مقایسه قرارگرفت. در مرحله بعد به منظور تعیین lc50 و اثر کشندگی مواد مذکور، ماهیان قزل آلای رنگین کمان به مدت 10 دقیقه در معرض غلضت های ذکر شده از مواد بیهوش کننده قرار گرفته و سپس به آب جاری فاقد مواد بیهوش کننده برگشت داده شدند و با مرده تلقی کردن ماهیان کاملاً بی حرکت تا 2 ساعت، درصد تلفات و در نهایت lc50 مواد بیهوش کننده مذکور تعیین و مورد مقایسه قرار گرفت. در مرحله بعد به منظور بررسی اثر غلضت مناسب مواد بیهوش کننده بر فاکتورهای خون شناسی, ماهیان با بهترین غلضت بدست آمده در مرحله قبل بیهوش شدند. خونگیری در زمان های صفر،1 ,6 و24 ساعت و از طریق ورید ساقه دمی صورت گرفته و تعداد کل گلوبول های قرمز، میزان هموگلوبین، درصد هماتوکریت، تعداد کل گلبول های سفید و درصد لکوسیت های مختلف با روش های استاندارد اندازه گیری و اثرات مواد بیهوش کننده مذکور بر پارامترهای خون شناسی بررسی شد. در مرحله بعد به منظور مشاهده پاسخ های فیزیولوژیک ماهی تحت استرس، ماهیان قزل آلای رنگین کمان ابتدا به مدت 15 دقیقه در دو تیمار جداگانه مواد بیهوش کننده (50 میلی گرم در لیتر) و مخلوط مواد بیهوش کننده (50 میلی گرم در لیتر) و نمک به میزان 5 گرم در لیتر قرار گرفته و سپس به مدت 15 دقیقه در معرض استرس کاهش آب قرار گرفتند. در هر کدام از تیمارهای ذکر شده در دقایق 30 در حال تیمار و نیز 1، 6 و 24 ساعت پس از رفع استرس، از ماهی ها نمونه خون اخذ شده و با جداسازی پلاسما میزان کورتیزول، کلر، میزان گلوکز، پروتئین کل، آمونیاک، آلبومین، کلسیم، ایمنوگلوبولین و لاکتات دهیدروژناز پلاسما با روش های استاندارد جهت ارزیابی پاسخ های فیزیولوژیک ماهی تحت استرس اندازه گیری شد. نتایج نشان داد هرچه غلظت ماده بیهوش کننده کمتر شود، ایجاد بیهوشی از آن آهسته تر و بازگشت از بیهوشی زودتر اتفاق می افتد. بهترین غلضت بیهوشی برای هر سه ماده بیهوش کننده 100 میلی گرم در لیتر بدست آمد . میزان lc50 برای اسانس گل میخک، اسانس آویشن شیرازی و ms222به ترتیب 81/164 ? 97/155 و 6/131 گرم در لیتر 316/1 میلی گرم در لیتر بدست آمد. در بررسی پارامترهای خون شناسی برای هر سه ماده بیهوش کننده، تعداد کل گلبول های سفید و درصد هتروفیل به طور معنی داری تا یک ساعت بعد از بیهوشی افزایش داشتند و 24 ساعت بعد از بیهوشی به میزان طبیعی خود رسیدند (05/0p<). درصد لنفوسیت ها در موقع استفاده از اسانس آویشن شیرازی در یک ساعت بعد از بیهوشی افزایش و 24 ساعت بعد از بیهوشی به میزان طبیعی خود برگشت. هیچ تغییر معنی داری در سایر فاکتورها دیده نشد (05/0p<). نتایج این تحقیق نشان می دهد که سه ماده بیهوش کننده اسانس گل میخک، اسانس آویشن شیرازی و ms222 اثرات قابل توجهی بر پارامترهای خونی ندارند. نتایج پاسخ های فیزیولوژیکی ماهیان تحت استرس به این صورت بود که میزان کورتیزول، گلوکز و پروتئین کل در هر سه ماده بیهوش کننده و هر دو تیمار ماده بیهوش کننده با و بدون نمک و همچنین گروه شاهد افزایش معنی داری در دقیقه 30 (دقیقه 15 اعمال استرس) داشت و در بالاترین میزان خود بودند و یک ساعت بعد از اعمال استرس تا 24 ساعت روند کاهشی در میزان آنها دیده شد (05/0p<). میزان آمونیاک در بیهوش کننده های اسانس آویشن شیرازی، ms222 و گروه شاهد بعد از اعمال استرس به صورت معنی داری افزایش داشت در حالی که در اسانس گل میخک تغییر معنی داری نداشت. میزان کورتیزول، گلوکز، آمونیاک و پروتئین کل در گروه شاهد به صوت معنی داری در دقیقه 30 (دقیقه 15 اعمال استرس) نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود (05/0p<).همچنین استفاده از 5 گرم در لیتر نمک به همراه مواد بیهوش نسبت به تیمار فقط ماده بیهوش کننده اختلاف معنی داری درمیزان فاکتورهای بیوشیمیایی نشان نداد (05/0p<).

مطالعه ی اثرات استفاده ی هم زمان پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم (lactobacillus plantarum) و پرِبیوتیک زایلوالیگوساکارید (xylo oligosaccharides) بر پارامتر های رشد، فعالیت آنزیم های گوارشی، پاسخ-های ایمنی، ترکیب شیمیایی عضله و مقاومت در برابر شوک های محیطی در ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1392
  مسعود بهرام بیگی   ناصر آق

هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثرات هم زمان پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم (lactobacillus plantarum) و پرِبیوتیک زایلوالیگوساکارید (xylo oligosaccharides) بر پارامترهای رشد، فعالیت آنزیم های گوارشی، پاسخ های ایمنی، ترکیب شیمیایی عضله و مقاومت در برابر شوک های محیطی در ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) بود. برای این منظور تعداد 420 قطعه بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با وزن متوسط (3 ± 77) گرم به مدت 14 روز با شرایط آزمایشگاهی سازگار گردید. پس از سازگاری، ماهی ها در 8 تیمار و هر تیمار با 3 تکرار به ترتیب زیر توزیع شدند: تیمار1 (شاهد): تغذیه با جیره ی پایه، تیمار 2، 3 و 4: تغذیه شده با جیره ی پایه حاوی به ترتیب 5/0، 1 و 2 درصد پربیوتیک زایلوالیگوساکارید. تیمار 5، 6 و 7 تغذیه با جیره ی پایه حاوی به ترتیب 5/0، 1 و 2 درصد پرِبیوتیک زایلوالیگوساکارید و cfu108 پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم در هر گرم غذا، تیمار 8 با جیره ی پایه حاوی cfu108 پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم در هر گرم غذا تغذیه گردید. ماهیان به مدت 63 روز طبق تیمارهای فوق تغذیه شدند. طبق نتایج بدست آمده تأثیر منفی معنی داری در پارامترهای رشد، تغذیه، ترکیب شیمیایی عضله، ترکیب اسیدهای چرب، میزان فعالیت آنزیم های گوارشی و پارامترهای خون شناسی تیمارهای مختلف در مقایسه با تیمار 1 مشاهده نشد (05/0p>). بیشترین میزان خاکستر در تیمار 5 مشاهده شد که با تیمارهای 3 و 4 اختلاف معنی دار مشاهده گردید. بیشترین میزان لیزوزیم و آنتی بادی در تیمار 8 که به طور معنی داری بالاتر از تیمار 1 بود دیده شد (05/0p<) هم چنین بیشترین میزان فعالیت سیستم کمپلمان در تیمار 7 که به طور معنی داری بالاتر از تیمار 1 و بقیه ی تیمارها بود مشاهده گردید (05/0p<). پس از اعمال استرس هایپوکسی میزان بازماندگی تیمار 3 نسبت به سایر گروه های آزمایشی به طور معنی داری بالاتر بود (05/0p<) میزان گلوکز و کورتیزول تیمار 3 (تغذیه شده با جیره پایه حاوی 1 درصد پرِبیوتیک زایلوالیگوساکارید) در مقایسه با تیمار1به طور معنی داری پایین تر بود (05/0p<). استفاده پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم و پرِبیوتیک زایلوالیگوساکارید در جیره ماهی قزل آلای رنگین کمان باعث تحریک سیستم ایمنی و مقاومت در برابر استرس هیپوکسی شد.

تاثیر دوره های نوری و تراکم بر شاخص های رشد، پاسخ های فیزیولوژیک و ترکیبات بیوشیمیایی بدن astacus leptodactylus (eschscholtz, 1823)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده منابع طبیعی دریا 1392
  اردوان فرهادی امیری   فرزانه نوری

در مطالعه ی حاضر تاثیر دوره های نوری (6،12 و 18 ساعت روشنایی در روز) و تراکم ذخیره سازی (10،20 و 40 عدد خرچنگ در هر متر مربع) بر astacus leptodactylus در طی 8 هفته در شرایط آزمایشگاهی در 9 تیمار مورد بررسی قرار گرفت. دوره های نوری و تراکم بر شاخص های رشد، بازماندگی، ترکیبات بیوشیمیایی بدن و پاسخ های فیزیولوژیک این گونه دارای تاثیرات معنی دار بودند (p<0.5). میزان رشد و پوست اندازی در خرچنگ های نگهداری شده در دوره های نوری 6 و 12 ساعت روشنایی بالاتر از دوره ی نوری 18 ساعت روشنایی بود (p<0.5). اما دوره ی نوری 18 ساعت روشنایی بازماندگی بالاتر نسبت به دیگر دوره های نوری داشت (p<0.5). خرچنگ های نگهداری شده در تراکم پایین میزان رشد و بازماندگی بالاتری را نسبت به تراکم های دیگر نشان دادند (p<0.5). تراکم بالا با دوره ی نوری بالا باعث بروز پاسخ های استرسی در خرچنگ ها با افزایش سطوح لاکتات، گلوکز و پروتئین کل شدند (p<0.5). میزان ترکیبات بیوشیمایی بدن تحت تاثیر دوره های نوری قرار گرفت (p<0.5). در دوره ی نوری 18 ساعت روشنایی افزایش درصد چربی خام و کاهش خاکستر و رطوبت لاشه مشاهده گردید (p<0.5). نتایج نشان دادند که اگر چه دوره ی نوری طولانی باعث کاهش میزان رشد و پوست اندازی گردید اما افزایش دوره های نوری می تواند باعث افزایش بازماندگی در تراکم های بالا گردد. با توجه به نتایج مطالعه ی حاضر دوره ی نوری 18 ساعت روشنایی و تراکم 10 عدد خرچنگ در هر متر مربع مناسب ترین شرایط برای نگهداری پیش مولدین این گونه می باشد.

تعدیل اثرات ضد تغذیه ای آفلاتوکسین b1 در جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان با استفاده از اسانس دارچین و مخلوط بنتونیت با دیواره سلولی مخمر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1393
  مسلم سلیمی بنی   فرزانه نوری

در این پژوهش اثر آفلاتوکسینb1، نوعی جاذب ترکیبی و اسانس دارچین به صورت جدا و ترکیبی بر میزان فعالیت آنزیم¬های گوارشی، ترکیب شیمیایی لاشه و شاخص¬های رشد و کارایی تغذیه بچه ماهیان قزل¬آلای رنگین¬کمان بررسی شد. بدین منظور 828 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 00/2±10 گرم به طور تصادفی در 36 مخزن 300 لیتری توزیع گردیدند که به مدت 61 روز تحت 12 تیمار قرار گرفتند. در انتهای آزمایش از هر تیمار 6 قطعه بچه ماهی جهت بررسی شاخص¬های مورد نظر جدا گردید و از آنها نمونه¬برداری شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده¬های کل دوره نشان داد که در مورد فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز، اثر متقابل آفلاتوکسین- اسانس- جاذب اثر معنی¬دار داشت(05/0>p). در مورد فعالیت آنزیم آلکالین پروتئاز، اثرات اصلی و متقابل مربوط به اسانس، جاذب، جاذب-اسانس، جاذب-آفلاتوکسین و اسانس آفلاتوکسین از نظر آماری معنی¬دار بود (05/0>p). در مورد فعالیت آنزیم لیپاز نیز اثرات عوامل اصلی و متقابل اسانس، جاذب، جاذب-اسانس، جاذب-آفلاتوکسین، اسانس-آفلاتوکسین و جاذب-اسانس-آفلاتوکسین از نظر آماری معنی¬دار بود (05/0>p). در مورد شاخص¬های رشد و کارایی تغذیه، نتایج حاصل از ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه و شاخص وضعیت نشان دادند که تنها در تیمارهای تغذیه شده با جیره حاوی اسانس اختلاف معنی¬دار بود(05/0>p). در مورد افزایش وزن بدن، اثر مربوط به عوامل اسانس، اسانس-آفلاتوکسین و جاذب-اسانس-آفلاتوکسین معنی¬دار بود(05/0>p). در مورد سنجش شاخص کبدی اثر اصلی مربوط به عوامل جاذب، اسانس و آفلاتوکسین معنی¬دار بود (05/0>p). در مورد نتایج حاصل از سنجش ضریب کارایی پروتئین، چربی، انرژی و ارزش تولیدی چربی و انرژی، اثر اصلی مربوط به عوامل اسانس و آفلاتوکسین معنی¬دار بودند(05/0>p). اما در مورد ارزش تولیدی پروتئین اثر اصلی مربوط به عوامل اسانس و آفلاتوکسین و اثر متقابل اسانس-آفلاتوکسین معنی¬دار بودند(05/0>p). در مورد داده¬های مربوط به ترکیب شیمیایی لاشه، نتایج حاصل از درصد چربی و رطوبت نشان داد که تیمارهای تغذیه شده با جیره حاوی اسانس، اختلاف معنی¬داری از خود نشان دادند(05/0>p). در مورد درصد خاکستر نیز تیمارهای تغذیه شده با جیره حاوی اسانس و جاذب اختلاف معنی¬دار نشان دادند(05/0>p). و در مورد درصد پروتئین نیز اثر مربوط به عامل¬های اسانس-آفلاتوکسین و جاذب-اسانس-آفلاتوکسین معنی¬دار بودند(05/0>p). این نتایج نشان داد که جاذب مورد استفاده در این پژوهش نیاز به بازنگری داشته چرا که پیش¬بینی مورد نظر در مورد جذب سم و دفع آن به خوبی محقق نشده است و همچنین با توجه به تاثیرات متفاوت اسانس مورد استفاده، مطالعات بیشتری پیرامون سطح مورد استفاده از اسانس باید صورت پذیرد.

تاثیر جایگزینی جلبک dunaliella salina با ترکیب سبوس برنج، سبوس گندم به همراه پروبیوتیک lactobacillus rhamnosus بر بازماندگی، رشد، ارزش غذایی و فعالیت آنزیم های گوارشی artemia franciscana
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1393
  شاه نور عشقی   فرزانه نوری

آرتمیا با نقش مهم و کلیدی در تغذیه آبزیان پرورشی بخصوص سخت پوستان از دهه های پیش در تمام جهان مورد توجه خاصی بود. هزینه اصلی پرورش آرتمیا مربوط به غذای رایج آن یعنی جلبک های تک سلولی نظیر دونالیلا سالینا می باشد. در این مطالعه ما فرآورده های فرعی و ارزان قیمت کشاورزی مثل سبوس گندم و سبوس برنج را جایگزین این جلبک نموده و برای تغذیه آرتمیا مورد استفاده قرار گرفت همچنین از پروبیوتیک لاکتوباسیلوس رامنوسوس نیز در گروهی از این تیمارها مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاکی از آن بود که با بررسی های ارزش غذایی، رشد و بقاء آرتمیاهای مورد پرورش در طول 17 روز توانایی این محصولات فرعی در جایگزینی با جلبک دونالیلا سالینا بوده و در بیشتر موارد حتی نتیجه بهتری نیز داده است.