نام پژوهشگر: حسن رفیعی
فاطمه غفاری حسن رفیعی
هدف تحقیقی حاضر اثر بخشی رویکرد سیستمی بوئن بر تمایز یافتگی و عملکرد خانواده های دارای فرزند معتاد بود، که با استفاده از تئوری بوئن پروتلی 8 جلسهای طراحی و بر روی 5 نفر فرد معتاد و اعضای خانواده او صورت گرفت. 10 نفر معتاد و اعضای خانواده آنها به صورت تصادفی از 5 مرکز درمانی ترک اعتیاد به صورت تصادفی انتخاب و بهتصادف در دو گروه کنترل و آزمایش جای گرفتند.بدین ترتیب طرح تحقیق از نوع آزمایشی بود و نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که این نوع درمان تمایز یافتگی این افراد را بالا برده و عملکرد خانواده را بهبود می بخشد.
ستاره نوبهار آمنه ستاره فروزان
مطالعات سنجش کیفیت خدمات با هدف اطمینان از برخورداری آحاد جامعه از رفاه اجتماعی انجام می شود. سلامت به عنوان بخشی از سرمایه منابع انسانی هر جامعه محسوب می شود . بسیاری از سازمانها بخصوص سازمانهای خدماتی متناسب با آرمان و ماموریت شان رویکرد ویژه ای به مبحث کیفیت و مدیریت آن نموده اند مقیاس servqual شامل 22 جفت مولفه است که نیمی از آنها سطح مورد انتظار پاسخ دهنده از یک خدمت خاص را می سنجد و نیمه دوم سطح درک شده کیفیت ارائه شده بوسیله آن سازمان خاص را می سنجد . کیفیت خدمت بوسیله تفاضل بین نمرات سطح درک شده و سطح مورد انتظار خدمت اندازه گیری می شود . انتظار- ادراک = شکاف کیفیت خدمت این پژوهش درصدد آن است تا با توجه به اهمیت موضوع کیفیت خدمت رسانی در مراکز درمانی با تهیه نسخه فارسی پرسشنامه servqual به تجزیه و تحلیل کیفیت خدمات درمانی ارائه شده در یک مطالعه موردی (بیمارستان چشم پزشکی نور) بپردازد .بدین منظور برمبنای شکاف های 5 گانه کیفی خدمت ، نسخه فارسی این پرسشنامه با هدف سنجش سطح ادراکات و انتظارات بیماران از خدمات مرکز درمانی بدست آمد . در تحقیق حاضر نمونه آماری 200 نفر از بیمارانی که در ماه های تیر و مرداد به بیمارستان چشم پزشکی نور مراجعه نمودند ، بود . روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی ساده (در دسترس ) بود . درا ین مطالعه از روش استاندارد ترجمه رو به عقب برای ترجمه ابزار servqual استفاده شده است . نمره سروکوال در این پژوهش 0/5 بدست آمد که می توان گفت نمره مطلوبی برای مرکز درمانی مورد نظر می باشد و یعنی به اندازه 0/5 از انتظارات بیماران پاسخ داده نشده است .نمره ایده آل 0 می باشد . باکاربرد آزمون های آماری پایایی و روایی پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفت و نیز آزمون های آماری در 5 حوزه مفهومی شکل دهنده کیفیت خدمات شامل ظاهر تجهیزات و کارمندان ، توانایی در عمل به وعده ها ، پاسخگویی ، اعتماد و همدلی صورت گرفته است . نتایج نشان دهنده آن است که روایی و پایایی پرسشنامه در حد مطلوب بوده ولیکن بین انتظارات و ادراکات بیماران از کیفیت خدمات تفاوت معنی داری مشاهده شده است .
مصطفی امینی رارانی میر طاهر موسوی
طرح مسئله: نقش سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از تعیین کننده های اجتماعی سلامت برای رسیدن به جامعه ای سالم انکار ناپذیر است. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و بیانگرهای سلامت اجتماعی در ایران و شناخت تأثیرات سرمایه اجتماعی بر سلامت اجتماعی می باشد . روش: مطالعه از نوع همبستگی اکولوژیک بوده که در آن داده های مربوط به سرمایه اجتماعی از طرح ملی بررسی و سنجش سرمایه اجتماعی در ایران و داده های مربوط به بیانگر های سلامت اجتماعی از داده های موجود و مربوط به هریک از 30 استان کشور در سال 1386 جمع آوری و توسط نرم افزار spss تحلیل ثانویه شده اند. یافته ها: بین سرمایه اجتماعی و متغیرهای فقر، رشد طبیعی جمعیت، خشونت، میزان باسوادی، میزان بیکاری و پوشش بیمه به عنوان بیانگرهای سلامت اجتماعی رابطه آماری معنی داری وجود دارد. همچنین جهت رابطه در مورد متغیرهای فقر، رشد جمعیت و میزان بیکاری مثبت است. در مجموع پس از انجام تحلیل عاملی اکتشافی و محاسبه نمره سلامت اجتماعی کل، رابطه بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی کل در ایران، با مقدار همبستگی 54/0 - (p value = 0.001) تأیید شد و با توجه به ضریب تعیین 30 درصد، می توان اذعان داشت 30/0 تغییرات سلامت اجتماعی با تغییرات سرمایه اجتماعی قابل توضیح است. نتایج: رابطه مستقیم سرمایه اجتماعی با فقر، رشد جمعیت و بیکاری را چنین می توان توضیح داد که نوع غالب سرمایه اجتماعی در استان های کمتر توسعه یافت? کشور، سرمایه اجتماعی قدیم (سنتی) است که مبتنی بر روابط درون گروهی توأم با اعتماد محدود و خاص می باشد و این نوع سرمایه اجتماعی در استان های توسعه یافت? کشور دچار فرسایش شده و سرمایه اجتماعی جدید (مدرن) شکل نگرفته است و در این استان ها با نوعی توسعه نامتوازن مواجه هستیم. بنابراین توجه به انواع سرمایه اجتماعی و بخصوص نوع جدید آن در سیاستگذاری های سلامت باعث ارتقاء و بهبود سلامت اجتماعی جامعه ایران خواهد شد.
حمید نبوی حسن رفیعی
طرح مسئله : جهانی شدن یکی از مفاهیم کلیدی در تعیین کننده های اجتماعی سلامت بوده و بر سلامت جوامع بشری اثر گذار است. در این مطالعه به بررسی ساز و کار اثر جهانی شدن بر جنبه های مختلف سلامت از مسیر فقر و نابرابری پرداخته ایم. روش : این مطالعه از نوع همبستگی – اکولوژیک بوده و داده های موجود را تحلیل کرده ایم. سنجش جهانی شدن، جهانی شدن اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از طریق شاخص kof index of globalization ، فقر از طریق نسبت سرشمار فقر ، نابرابری درآمدی داخل کشورها از طریق ضریب جینی و جهت سنجش سلامت نیز از شاخص های ارائه شده توسط سازمان بهداشت جهانی در سال 2006 استفاده شده است. سپس با استفاده از نرم افزار spss به تحلیل عاملی شاخص های سلامت و در نهایت با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون به آزمون روابط میان متغیرها پرداخته ایم. یافته ها : میان نسبت سرشمار فقر و مرگ و میر و ابتلا (r = 0.68, p-value > 0.001)، پوشش نظام سلامت (r = - 0.30, p-value = 0.04)، هزینه های دولتی (r = - 0.46, p-value = 0.001) و غیر دولتی(r = - 0.34, p-value = 0.02) ، عامل محیطی (r = - 0.61, p-value < 0.001) و عامل جمعیتی (r = 0.34, p-value = 0.02) همبستگی معنی دار وجود دارد. همچنین میان ضریب جینی و مرگ و میر و ابتلا (r = 0.41, p-value = 0.005)، هزینه های غیر دولتی (r = - 0.39, p-value = 0.009)، منابع مطلق پزشکی یک (r = - 0.39, p-value = 0.009)، عامل محیطی (r = - 0.27, p-value = 0.01) و عامل جمعیتی (r = - 0.43, p-value = 0.003) نیز همبستگی آماری معنی دار مشاهده شده است. میان جهانی شدن و نسبت سرشمار فقر و ضریب جینی و شاخص های سلامت در تمامی ابعاد رابطه آماری معنی دار مشاهده نشده است. نتایج : مطابق یافته های این پژوهش می توان اذعان داشت جهانی شدن بر فقر، نابرابری درآمدی و سلامت اثر گذار نیست ولی با توجه به وجود همبستگی میان فقر و نابرابری درآمدی و سلامت می توان با کاهش فقر در جوامع و بهبود باز توزیع درآمد در داخل کشورها سلامت کشورها را ارتقا بخشید.
طاهره پاکدامن حسن رفیعی
چکیده: بیان مساله: از جمله موضوعهای نگران کننده در عصر حاضر، توسعه آسیب های اجتماعی، بویژه مصرف مواد می باشد. یکی از دلایل عمده مشکل اعتیاد خطر هنجار شدن مصرف مواد و نگرش مثبت به مواد و آثار آن می باشد. الگوهای زندگی، رفتار و شخصیت هر فرد انعکاس مستقیم و غیر مستقیم واقعیت ها یعنی محیط اجتماعی او در طول زندگی اش است. به این ترتیب اگر در جامعه ای عارضه های ناهنجار ی نظیر اعتیاد و ... دیده می شود باید ریشه و اساس آن را در درون جامعه و در روابط و مناسبات حاکم بر آن جستجو کرد. در این تحقیق برآنیم که به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و نگرش به مصرف مواد بپردازیم. روش: این مطالعه از طریق تحلیل ثانویه داده های جمع آوری شده توسط طرح ملی «سنجش سرمایه اجتماعی در ایران» که با حمایت سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی توسط موسوی و همکاران (1385) اجرا گردیده، و «پیمایش نگرش ایرانیان به مصرف مواد» که با حمایت ستاد مبارزه با مواد مخدر، توسط زکریایی و همکاران (1384) اجرا گردیده، انجام گرفته است. و برای بررسی روابط از آزمون همبستگی استفاده گردیده است. جامعه آماری جمعیت های مراکز استان های کشور است. یافته ها: یافته ها نشان دادند سرمایه اجتماعی با نگرش منفی به پدیده اعتیاد، با موثر دانستن عوامل فردی و خانوادگی در امر توصیه و پیشگیری از اعتیاد، و احساس مسئولیت و نگرانی در مورد مصرف مواد برای اقوام و آشنایان خود رابطه معنادار دارد. نتایج: در ایران میزان سرمایه اجتماعی درون گروهی بیشتر از سرمایه اجتماعی بین گروهی است. گرچه در این مطالعه رابطه سرمایه اجتماعی و نگرش منفی به اعتیاد معنادار است. یعنی سرمایه اجتماعی بالا با نگرش منفی به اعتیاد رابطه دارد. این رابطه مربوط به سرمایه اجتماعی سنتی می باشد. با توجه به روند رو به تحلیل سرمایه اجتماعی از نوع قدیم در شهرهای توسعه یافته تر نظیر تهران، اصفهان، ... و جایگزین نشدن آن با سرمایه اجتماعی مدرن لزوم تقویت سرمایه اجتماعی سنتی، همچنین ارتقا روابط انجمنی از طریق تشکیل نهادهای مدنی و مشارکت نهادمند مردمی به منظور تقویت سرمایه اجتماعی بین گروهی و شناخته شدن نقش آن در کنترل پدیده اعتیاد ضروری به نظر می رسد. کلید واژه: سرمایه اجتماعی مدرن، سرمایه اجتماعی سنتی، نگرش، مصرف مواد.
مرضیه پورقاسمی مصطفی اقلیما
زنان دارای همسر معتاد اغلب مورد آزارهای جسمی و زبانی قرار می گیرند ، از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند، دارای مشکلات شخصیتی و ارتباطی با دیگرانند ، مدیریت خشم نداشته ،دارای آشفتگی ارتباطی ، خشونت ، نشانگان افسردگی ، استرس واضطراب و فشارهای عاطفی هستند (محمدخانی 1387، نوری 1387، )یافته های منتج از این پژوهش ها حاکی از عدم پردازش مناسب این افراد به نقشی که در خانواده دارند ، عدم شناخت از احساسات و عواطف خویش ، پایین بودن اعتماد به نفس و ابراز وجود واختلال عاطفی است ،که از عوامل کاهش عملکردهای فردی محسوب می شود. در زمینه سوء مصرف مواد نیز مشخص شده که چهار عامل ، عزت نفس پایین ، ناتوانی در بیان احساسات ، فقدان مهارتهای ارتباطی و تاثیر پذیری اجتماعی با مشکل ( مصرف مواد ) ارتباط دارد (کاویان 1380) ضعف در کارکرد فردی اعضاء خانواده بر کارکرد خانواده نیز بی تاثیر نیست ،که تحقیقات متعدد ناکارآمدی و وجود مشکل در عملکرد خانواده معتادان را نشان می دهد (منسئی 1378، شیبانی 1383،قوانلو1383،آقابخشی 1378) یکی از رویکردهایی که در چند ساله اخیر بدان پرداخته شده است و سبب افزایش توانمندیهای فردی و افزایش کارکرد می شود فراگیری مهارتهای زندگی است . آموزش مهارتهای زندگی به افراد و گروه ها با هدف تقویت مهارت های مقابله ای و افزایش توانایی های روانی - اجتماعی ، نقش بسیار تعیین کننده ای در پیشگیری از بروز مشکلات ، مواجهه و مقابله با آنها و در نهایت بهبود کیفیت زندگی وکارکرد خانوادگی دارد.مهارتهای زندگی شامل : مهارتهای خود آگاهی ، همدلی ، مقابله با استرس و هیجانات منفی ، کنترل خشم ، ارتباط موثر و بین فردی ، تصمیم گیری و حل مساله است . فقدان مهارتها و توانمندیها و عدم آگاهی در زمینه های برخورد مناسب در قرار گرفتن در شرایط بغرنج و پیچیده ای همچون زندگی در کنار فرد معتاد آسیب هایی را برای اعضاء خانواده بدنبال دارد. چنین شرایطی توانایی خانواده را در انجام وظایفی که بر عهده دارد با نقصان مواجه نموده و اعضای خانواده نقش های متناسبی که می بایست بر عهده بگیرند را نمی پذیرندو یا تخصیص نقش در بین اعضاء خانواده بصورت صحیح صورت نمی گیرد. ارتباطات کلامی روشن و واضحی بین آنان رد بدل نمی شود.همچنین خانواده نیازهای هیجانی اعضایش را بر آورده نمی کند و کیفیت علاقه و نگرانی اعضاء نسبت به هم در کمترین سطح ممکن قرار دارد.اعضای خانواده تاثیر محدودی از لحاظ حفاظتی و حماینی بر یکدیگر داشته و سبک های کنترل رفتاری غیر سازنده ای را بر هم اعمال می کنند .در تشخیص مشکل و حل مساله و راهکار هایی که در این فرایند از اعضاء خانواده انتظار می رود، کمترین توانایی را از خود بروز می دهند.این یافته ها بر اساس پژوهش هایی است که در رابطه با کارکرد خانوادههای معتاد صورت گرفته و حاکی از افت عملکرد و جنبه های کنشی خانواده است. (نوری 1387،احسانی 1385شیبانی1383 ، قوانلو1383، منشئی1378،لئونارد و روبرتر 1988) از مداخلات موثر و مفیدی که اثرات مثبت آن از طریق تحقیقات ثابت شده است آموزش مهارتهای زندگی به افراد است . این رویکرد آموزشی هم به لحاظ پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر و هم توانمند سازی افراد در نحوه عمل و رفتار در موقعیت های تنش زا به روش کارآمد، مورد ارزیابی قرارگرفته است .هدف برنامه های آموزشی ، هم افزایش عملکرد مربوط به تکلیف است و هم بر افزایش کفایت عمومی انسان در موقعیت های مختلف زندگی توجه می نماید (برنشتاین ، ترجمه سهرابی 1377). بر طبق پژوهشی که اسکیلینگ و همکارانش (2003)در مورد آموزش مهارتهای ارتباطی بر روی زوجین انجام داده اند ، نتایج موید آن بود که آموزش مهارتهای ارتباطی بر کاهش ارتباط منفی زوجین تاثیر مثبت دارد. همچنین یالسین و همکاران (2007)در یافتند با آموزش مهارتهای ارتباطی به زوجین تغییرات رفتاری در آنان مشاهده شده و تاثیر مثبتی بر ارتقاء روابط دارد.ناکوتری و راجرز (1995)نیز داشتن مهارتهای ارتباطی را بر وضعیت سازگاری زناشویی موثر دانستند. این در حالی است که یکی از ابعاد کارکرد خانواده یعنی ارتباط در این مداخله آموزشی (آموزش مهارتهای زندگی) به زنان دارای همسر معتاد دستخوش تغییر گردد و ارتباطات مثبت و سازنده ای بین اعضاء خانواده بخصوص زوجین شکل گیرد . در پژوهش های دیگر نیز نتایج مشابهی بدست آمد:افزایش عزت نفس با توانایی بیشتر حل مساله رابطه دارد ( تلادو و همکاران ????) مداخلات آموزشی مهارتهای زندگی ، تأثیر مثبتی در کاهش خشم و تظاهرات منفی خشم، ایجاد آرامش و کنترل هیجانات در افراد دارد (دفنباخر و همکاران ????) . آموزش مهارت حل مساله با کاهش افسردگی و افزایش میزان کفایت شخصی و توانایی در روابط بین فردی افراد تاثیر مثبت دارد(شریفی 1372).همانطور که پیش بینی مثبتی از آموزش مهارتهای زندگی در افزایش عزت نفس ، کاهش خشم ، حل مساله وکنترل هیجانات در افراد بدست آمده است . مداخله آموزشی برای افرادی همچون زنان دارای همسر معتاد که با گسیختگی های عاطفی و در معرض از هم پاشیده شدن خانواده به دلیل اعتیاد همسر مواجهند توانایی و مدیریت آنان را در جنبه های کارکردی خانواده را افزایش دهد.شاید افزایش مهارت و توانمندی زنان دارای همسر معتاد بعنوان عضوی از یک سیستم در کانون خانواده بتواند زمینه ساز تغییر شرایط و رفتار و کار آمد شدن کنش های خانواده باشد.کارکرد خانواده با توجه به مدل مک مستر از شش بعد برخورد دار است که استین هاور و همکاران (1967) کارکرد خانواده را توانایی خانواده در انجام وظایفی که بر عهده دارد بیان کرده اند .ابعاد شش گانه کارکرد خانواده شامل: ارتباط ، نقش ، پاسخگویی عاطفی ، همراهی عاطفی ، کنترل رفتار و حل مساله در نظر گرفته شده است . از آنجایی که کارکرد خانواده های معتاد از ضعف های بسیاری برخوردار است ، از یک سوء کنش های خانواده (کنترل رفتار ، نقش های اعضاء ، حل مساله )و از سویی دیگر ارتباطات اعضاء و ابراز احساسات و همدلی بین آنان دچار اختلال گشته است . این پژوهش به تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر بهبود کارکرد خانواده زنان دارای همسر معتاد پرداخته و این موضوع را بررسی می کند که آیا آموزش مهارت زندگی در ارتباط بین اعضاء خانواده، نقش ها و مسئولیت هایی که بر عهده دارند ، کنترل رفتار ، پاسخگویی عاطفی و حل مساله موثر می باشد ؟ روش پژوهش تحقیق حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی است که با استفاده از طرح تحقیق "پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل" انجام شده است.جامعه مورد پژوهش زنان دارای همسر معتاد شهرستان کرج می باشد . نمونه مورد مطالعه 30 نفر زنان دارای همسر معتادی است که به همراه شوهرانشان برای سم زدایی و بازتوانی آنان به مرکز امید سبز بهزیستی شهرستان کرج مراجعه کرده اند . نمونه مورد پژوهش با استفاده از نمونه گیری در دسترس از میان زنان دارای همسر معتاد انتخاب شده و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته اند . اجرای پژوهش طی مراحل زبر صورت گرفت:ابتدا با هدف نمونه گیری ، همتا سازی آزمودنی ها و جایگزینی آنها در دو گروه "آزمایش " و "کنترل " سعی گردید تا افراد نمونه مورد انتخاب از لحاظ سن ، تحصیلات ، مدت زمان تاهل و تعداد فرزند همتا شوند تا بتوان به گرو ههای آزمایش و کنترل معادل دست یافت. از این رو ، آزمودنی ها در متغیر های مداخله گر "سن " ، "تحصیلات "، "مدت تاهل "، "تعداد فرزند"همتا گردیدند تا تاثیر آن ها روی متغیر وابسته (کارکرد خانواده ) به حداقل برسد.پس از جایگزینی تصادفی افراد در دو گروه آزمایش و کنترل ، هر دو گروه از نظر کارکرد خانواده مورد ارزیابی قرار گرفتند و در واقع پرسشنامه کارکرد خانواده (fad)به صورت پیش آزمون روی آنها به اجرا در آمد. در مرحله بعد به اجرای برنامه مهارت زندگی روی گروه آزمایش پرداخته شد . این برنامه بر اساس یک راهنمای آموزشی مدون که به منظور آموزش مهارتهای زندگی به افراد توسط سازمان بهزیستس کشور تهیه و تنظیم گردیده بود به مدت 8جلسه(دو ساعته)تنظیم و به آموزش مهارتهای خود آگاهی ، همدلی ، نحوه برقراری ارتباط موثر ، تصمیم گیری و حل مساله پرداخته شد. آموزش ها به صورت گروهی اجراء گردید و دراین روند از روشهای مشارکت فعالانه شرکت کنندگان از جمله ایفای نقش ، بحث گروهی و پرسش و پاسخ استفاده شد. لازم به ذکر است که در طول این مدت هیچ گونه مداخله ای روی گروه کنترل صورت نگرفت . در مرحله آخر ، پس از پایان یافتن برنامه آموزش مهارت زندگی ،هردو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ کارکرد خانواده مورد سنجش قرار گرفت.بدین ترتیب که مقیاس "کارکرد خانواده"بار دیگر به صورت پس آزمون به اجرا در آمد و داده های حاصل وارد مرحله تجزیه و تحلیل آماری گردید. نتیجه گیری و پیشنهادات فرضیه اصلی : آموزش مهارتهای زندگی بر بهبود کارکرد خانوادگی زنان دارای همسر معتاد موثر است . همانطور که قبلآ آورده شده مولفه کارکرد خانواده از خرده مقیاس های ارتباط ، نقش ، کنترل رفتار ، پاسخ دهی عاطفی ، همراهی عاطفی و حل مساله تشکیل شده است و نتایج مقایسه هر یک از خرده مقیاس ها بطور جداگانه در پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش ، آورده می شود .از لحاظ مقیاس توانمندی ارتباطی زنان دارای همسر معتاد گروه آزمایش در نمره میانگین پیش آزمون و پس آزمون در سطح 95/0 در صد اطمینان تفاوت معنا داری مشاهده نشد. در مقیاس نقش بین نمرات میانگین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معنا داری دیده نشد . در مقیاس کنترل رفتارنمره میانگین گروه آزمایش در پیش آزمون و پس آزمون با 95 در صد اطمینان تفاوت معنا داری وجود داشت. در نمره مقیاس پاسخ دهی عاطفی گروه آزمایش، بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت . در مقیاس همراهی عاطفی، بین نمرات میانگین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معنا داریمشاهده شد.همچنین در مقیاس حل مساله نمرات میانگین پیش آزمون و پس آزمون در گروه آْزمایش تفاوت معنا داری وجود دارد . در پژوهشی که یالسین و همکاران (2007) در مورد اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر 67 خانواده داوطلب در دو گروه آزمایش و کنترل انجام دادند.نتایج موید آن بود که تغییرات رفتاری در زوجین معنی دار بوده و آموزش ها تاثیر مثبتی بر ارتقاء روابط داشته است و می تواند در دراز مدت تاثیرات عمیقی بر رفتار زوجین داشته باشد . همچنین اسکیلینگ و همکارانش (2003) دریک پژوهش طولی مهارتهای ارتباطی 39 زن و 38 مرد که با برنامه آموزشی پیشگیری و ارتقاء رابطه تحت بررسی قرار گرفتند. یافته ها برای مردان ، کاهش در ارتباط منفی ، افزایش در ارتباطات مثبت و کاهش خطر در آشفتگی های ناگهانی در خانواده مردان را نشان داد و در مورد زنان نیز افزایش در ارتباط مثبت را گزارش کرد . در همین مقوله ، مارکمن و هالوگ (1998) طی آموزشی که در جهت ارتقاء رابطه بین همسران داشتند ، پیشرفت قابل ملاحظه ای را مشاهده کردند ، ولی در یک سوم موارد مدتی بعد، از کیفیت ارتباط مطلوب اثری دیده نشد. (به نقل از هالفورد و ساندرز، 1996) توضیحی در این اثر منفی در مطالعات ون فلت و همکارانش (1997)که تاثیر آموزش مهارتهای ارتباطی را مورد بررسی قرار دادند ، مشاهده می شود . آنها در یافتند که تحقیقات جهت بررسی نیازهای خانواده های خاص در افزایش رضایت آنها ناکافی بوده است . ( همان منبع ) همسو نبودن معناداری فرضیه اول با پژوهش های فوق چنین بررسی می شود که، ارتباط یک تعامل دو طرفه است، هم زن و هم مرد هر دو می بایست تحت آموزش قرار گیرند. مداخله آموزشی در صورتی دارای اثر مثبت و قابلیت پیش بینی است که زن و مرد در خانواده (زوجین ) آموزش مهارتهای ارتباطی را بطور مشترک دریافت دارند و اطلاعات آموخته شده را در خانواده به کار بندند . اگر چه زنان دارای همسر معتاد آموزش مهارتهای زندگی را دریافت کرده اند و نمرات میانگین پیش آزمون و پس آزمون نفاوت محسوسی داشته است . اما به نظر می رسد آموزش ندیدن شوهران معتاد در تعاملات دوطرفه و روابط کلامی بی تاثیر نبوده و شاید یکی از عوامل در عدم معناداری شدن مقیاس ارتباط در کارکرد خانواده گردیده است. در تشریح عدم معنادار شدن فرضیه دوم مبنی بر تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر بهبود نقش زنان داری همسر معتاد می توان بر اساس مدل مطرح شده اپستین (1996) ، نقش های به هم وابسته اعضای خانواده معتاد را چنین عنوان کرد که : آنها را در جهت بهبودی مقاوم می سازد (به نقل از داجن و همکاران ، ترجمه رنجگر1383)، این نکته ای است که روتاندا و همکاران (2001)نیز به آن اشاره کرده اند که همسر از شوهرش در برابر اعتیاد حمایت می کند و حتی در کنار وی همراهیش می کند . در واقع به عنوان یک توانمند کننده شوهر ، عمل می کند . طی مصاحبه ای که با این همسران شده ، از نظر آنها ، تغییر کردن ، مستلزم سازگاری مجدد با سایر نقش های خانواده است زیرا آنها طی مدتها ، نقش های فعلی را پذیرفته و به آن عادت کرده اند ، بنابراین در مقابل تغییر مقاومند . همچنین تاثیر عوامل جانبی ، از جمله، اقتصاد خانواده و سیستم های حمایتی خانواده ها در روند درمانی را نمی توان نادیده گرفت . وضعیت مالی ضعیف و همچنین عدم حمایت خانواده هر یک از زوجین بر شرایط روحی مراجعه کنندگان تاثیر داشته باشد . ( به نفل از قهساره 1387) شخصیت افراد تحت آموزش است که به صورت عاملی مداخله گر در اثر بخشی آموزش بوده و مقاومت مراجعین را افزایش می دهد. در پی زندگی با یک فرد مصرف کننده مواد مخدر ، خانواده به سوی آسیب پذیری سوق داده می شود . چنانچه موس 1990( به نقل از ریچتاریک 3و همکران ، 1997) بیان می کند ، افسردگی و آشفتگی های روحی و روانی در بین افرادی که همسر مصرف کننده دارند ، میزان استرس را در خانواده ها نشان می دهد و این ازدواج ها به روابطی پر از استرس ، فشار و نگرانی را برای همسران به همراه دارد به نظر می رسد برخی از ویژگی های شخصیتی ، با تشکیل جلسات مشاوره ای با برنامه ریزی آموزشی دقیق تر اصلاح شود . با توجه به همه آنچه گفته شد به نظر می رسد که ارائه پیشنهادات کاربردی و تخصصی با توجه به نتایج بدست آمده بتواند مفید واقع شود . این پیشنهادات به شرح زیر آمده است . -مداخلات مددکاری و کارشناسی در خانواده و سعی در بهینه سازی محیط آن و روابطی که بین اعضاء خانواده حکم فرماست با توجه به یکی از عوامل زمینه ساز و عود اعتیاد(خانواده ) می تواند بستر مناسبی برای تغییر و تثبیت رفتارهای صحیح و مطلوب در اعضاء خانواده بشمار آید. -آموزش افرادی که در کنار فرد مصرف کننده مواد مخدر زندگی می کنند اعم از آموزش در زمینه شناخت بیماری اعتیاد ، عوامل موثر در بروز آن ، مسائل و مواردی که در ارتباط با فرد معتاد وجود دارد و ارتقاء مهارتهای ارتباطی و موقعیت های استرس زا از اموری است که باید بطور ویژه بدان پرداخته شود . - آموزشهای ویژه مهارتهای زندگی با رویکرد پیشگیری از اعتیاد و بر اساس مسائل و مشکلات ویژه ای که خانواده های معتاد دارند. -آموزش مهارت های زندگی علاوه بر اعضاء خانواده های معتاد برای فرد سوء مصرف کننده مواد مخدر نیز توصیه می گردد. -توجه به مساله پیشگیری چند بخشی ، یعنی ایجاد فرصت های اجتماعی اقتصادی و قانونی و تامین اجتماعی متناسب با نیازها و مشکلات زنان ، مساله ای بسیار اساسی است. -از آنجا که افزایش آگاهی در یک طیف به تناسب آن نگرش را نیز تغییر می دهد، لزومآ افزایش آگاهی کوتاه مدت به تغییر در رفتار و ایجاد مهارت منجر نمی شود ، آموزش بلند مدت و کارگاهی با هدف ایجاد مهارت به افراد نزدیک به فرد سوء مصرف کننده مواد مخدر توصیه می شود که در طول زمان تکرار و تجدید شود .لذا اختصاص زمان طولانی تر برای ارائه آموزش مهارتهای زندگی و با تاکید بر بعضی از مهارتها با جزئیات و انجام تمرینات بیشتر به نظر کارساز می رسد . زنان دارای همسر معتاد معمولآ تلاش خود را برای حفظ و بقای نظام خانواده انجام می دهند و در کنار این تلاش همه مساعی خود را نیز برای بهبود شوهر مبذول می دارند . اما همسر و فرزندان در این روند دستخوش آسیب های نگران کننده ای می شوند که لزوم بخشهای حمایتی و پیشگیری کننده ضرورت یافته و پیگیری آن الزامی است . محدویت های پژوهش -1جامعه آماری محدود بود زیرا زنان دارای همسر معتاد نیز از بیماری هم وابستگی اطلاعی نداشته وبرای شرکت در جلسات آمادگی لازم را نداشتند و نسبت به تحت آموزش قرار گرفتن و حضور در مراکز ترک اعتیاد امتناع می کردند. 3-فشردگی مطالب آموزشی و ارائه آن در مدت زمان محدود از محدودیت های تحقیق محسوب می گردد. -4تعداد جلسات آموزشی برگزار شده 8جلسه بود که برای ارائه مفاهیم و مطالب به تعدا د بیشتر جلسات احتیاج بود. 5-اکثر زنان شرکت کننده در پژوهش خانه دار بودند و از لحاظ اقتصادی و مالی به همسرانشان وابسته می باشند . همین امر سبب شد تا در بعضی از جلسات به علت مشکلات اقتصادی و ضعف مالی حضور نیابند .
حامد زندیان حمیرا سجادی
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی رابطه کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان اردبیل با کیفیت زندگی جانبازان که در طول جنگ تحمیلی و پس از آن دچار ضایعات جانبازی شده اند. 110 نفر از 1680 جانباز بالای 25% جانبازان حاضر به شرکت در این مطالعه شدند. روش بررسی: جهت بررسی کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده از پرسشنامه رضایت سنجی servqual و برای سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامه فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی whoqol-bref استفاده شد. میانگین سنی جانبازان مورد مطالعه 10/49 سال (انحراف معیار 07/5 سال) با محدوده سنی 40 تا 60 سال بود. جانبازان شرکت کننده از لحاظ نوع جانبازی به ترتیب شامل جانبازان اعصاب و روان 57 نفر(8/51 درصد)، جانبازان شیمیایی 29 نفر (4/26 درصد)، جانبازان قطع عضو 18 نفر (4/16 درصد)، جانبازان قطع نخاع 5 نفر (5/4 درصد) و جانبازان نابینا 1 نفر (9/0 درصد) قرار داشتند. جانبازان از لحاظ درصد جانبازی شامل جانبازانی که در محدوده 49% تا 25% با 70 نفر دارای بیشترین فراوانی بودند(77 درصد). یافته ها: کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده از نظر جانبازان شرکت کننده در مطالعه با کسب میانگین نمره 86/ 94 و انحراف معیار 25/24 (از دامنه 22 تا 110) در حد قابل قبول گزارش شد. بین کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده با حیطه های جسمانی، روانی، اجتماعی و محیطی کیفیت زندگی رابطه معناداری (p=0/05 و p?0/001) مشاهده شد. میانگین نمره کیفیت زندگی جانبازان 82/78 با انحراف معیار 26/12 بدست آمد. در نهایت با توجه به ضریب همبستگی 42/0 و ضریب تعیین 17/0 مشخص شد که بین کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده و کیفیت زندگی جانبازان مورد مطالعه رابطه مثبت و معناداری در سطح 001/0 وجود دارد که بیان می دارد با افزایش کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده باعث افزایش کیفیت زندگی جانبازان می گردد. در ضمن رابطه بین متغیرهای درصدجانبازی، نوع جانبازی، میزان تحصیلات، دفعات مراجعه به بنیاد و سطح درآمد با متغیر کیفیت زندگی رابطه معناداری کشف نگردید.
حوا رمضانی آلاشتی حسن رفیعی
مقدمه و هدف: مطابق با dsmiv-tr ، وابستگی به مواد الگوی غیر انطباقی مصرف یک ماده است، که به ناراحتی قابل ملاحظه از نظر بالینی منجر می شود.فرد مبتلا میل دائم به مصرف مواد دارد ، وقت زیادی را صرف آن می کند و فعالیتهای اجتماعی ، شغلی و تفریحی فرد مختل می شود. این افراد در مهارتهای اجتماعی خویش دچار نقص هستند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین اثربخشی آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی در پیش آگهی درمان اعتیاد در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد مراجعه کننده به کلینیک تهران بود. روش بررسی: این تحقیق از نوع مداخله ای بوده که طی آن 20 نفر از افراد مراجعه کننده به کلینیک تهران که شرایط ورود به آزمون را داشتند، انتخاب شدند و تحت ارزیابی با آزمون acis و تست آزمایشگاهی و پرسشنامه خود ارزیابی جرم، اشتغال و روابط خانوادگی قرار گرفتند. 10 نفر به عنوان گروه آزمایش در طی 10 جلسه 2 ساعته و هفته ای دو بار در گروه آموزش مهارتهای اجتماعی شرکت کردند، 10 نفر در گروه شاهد نیز در لیست انتظار باقی ماندند و درمان های معمول خود را داشتند. یافته ها: یافته ها، حاکی از آن بود که بعد از یکماه پیگیری، مهارتهای ارتباطی و تعاملی افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنا داری افزایش یافته است ( 05/0 p<). هیچ یک از افراد گروه آزمایش و شاهد عود نداشتند و یک نفر از گروه شاهد دچار لغزش شد. در حوزه جرم، روابط خانوادگی و وضعیت اشتغال بین گروه آزمایش و شاهد تفاوت معناداری حاصل نشد( 05/0 p> ). بحث: شرکت در آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی در بهبود مهارتهای ارتباطی و تعاملی و خرده مقایسهای آن ( نگاه کردن، حرکات و اشارات، حرکات ماهرانه، ابراز وجود، درخواست کردن، شروع تعامل، ابراز احساسات، تداوم سخن، تشریک مساعی، تمرکز کردن و روابط)بعد از یکماه پیگیری موثر بوده است.
نورمحمد پیلوار حسن رفیعی
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر درآمدهای نفتی بر رفاه جامعه ایران طی سال های 1347 تا 1387 می باشد. فرضیه های پژوهش به بررسی رابطه درآمد های نفتی و رفاه و همچنین رابطه درآمدهای نفتی و ضریب جینی می پردازند. متغیر های مورد استفاده در این پژوهش، درآمد های نفتی، ضریب جینی، ارزش افزوده بخشهای کشاورزی، نفت، خدمات و صنعت، درآمدهای نفتی و غیر نفتی، درآمد ملی و سرانجام رفاه محاسبه شده طی دوره چهل سال می باشند. ابتدا جهت بررسی ایستای متغیرها آزمون دیکی فولر تعمیم یافته بر روی متغیرها انجام شد. سپس با استفاده از تابع رفاه سن و با سه سناریو رفاه اجتماعی طی طی این دوره محاسبه شده است. برای بررسی بهتر فرضیه ها رابطه درآمد ملی و ارزش افزوده بخشهای مختلف و همچنین درآمدهای غیرنفتی با رفاه توسط روش خود رگرسیون برداری انجام شد. نتایج یافته ها نشان می دهد درآمدملی در مجموع بر رفاه اثر مثبت داشته ولی این اثر با افزایش وزن میانگین درآمد در تابع رفاه سن کاهش می یابد. ارزش افزوده بخش صنعت در هر سه سناریو اثر مثبت بر رفاه دارد و در بلند مدت باعث افزایش رفاه می شود. درآمدهای غیر نفتی تاثیرمنفی بر رفاه دارند چون سیستم مالیاتی کارا نیست شاهد این اثر منفی بر رفاه هستیم. نفت در مجموع اثر مثبت بر رفاه داشته ولی در بلند مدت شاهد کاهش این اثر مثبت هستیم. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای افزایش رفاه جامعه باید ارز به دست آمده از نفت را وارد بخش صنعت کرد تا با تولید ثروت و اشتغال به بهبود رفاه جامعه منجر شود.در واقع متغیر اصلی و کلیدی در این پژوهش ارزش افزوده بخش صنعت است. بخش کشاورزی را باید از حالت سنتی خارج و مدرن ساخت تا شاهد اثر مثبت این بخش بر رفاه باشیم. بخش خدمات نیز به علت ناکارآمدی با نوسان زیاد و اغلب منفی بر رفاه تاثیر می گذارد.درآمدهای غیر نفتی دولت نیز که اغلب مالیات است در یک سیستم درست و منظم قادر است بر رفاه اثر مثبت داشته باشد. کلید واژه: درآمدهای نفتی، درآمدهای غیر نفتی، ارزش افزوده، رفاه اجتماعی، خودرگرسیون برداری
ذبیح اله واحدسرکارآباد میرطاهر موسوی
این پژوهش مستند به یافته های طرح ملی سنجش سرمایه اجتماعی در ایران(1386) می باشد که تلاش شده است وجوه اشتراک و افتراق سرمایه اجتماعی بین دو مرکز استان آذربایجان شرقی(تبریز) و آذربایجان غربی(ارومیه) مشخص و تجزیه تحلیل لازم صورت پذیرد با استفاده از نظرات و رویکردهای موجود در سرمایه اجتماعی می توان چنین نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی در دو شهر تبریز و ارومیه بر اساس داده های طرح فوق ارتباط معنی داری با دین،مذهب و قومیت دارد که مقدار سرمایه اجتماعی در تبریز93/1 و در ارومیه 83/1 می باشد و بیشترین مقدار سرمایه اجتماعی مربوط به قوم کرد با 58/2 و کمترین آن مربوط به قوم عرب با 2 درصد بوده در بین مذاهب نیز بیشترین مقدار سرمایه اجتماعی مربوط به مدهب سنی با 43/2 و کمترین آن مربوط به مذهب شیعه با 84/1 می باشد. چناچه جامعه با استفاده از نهادها و ساختارهای موجود نتواند بین ادیان و اقوام مختلف بر اساس سند چشم انداز احساس ایرانی بودن در آحاد ملت را تقویت کند روز به روز شاهد فرسایش سرمایه اجتماعی خواهیم بود و در خلاء آن با تقویت سرمایه اجتماعی درون گروهی بین ادیان و اقوام مختلف بستر آسیب های اجتماعی فراهم می شود. در این پژوهش ضمن بررسی و آنالیز مقدار سرمایه اجتماعی در دو شهر( ارومیه و تبریز)، به علل تفاوت های آنها نیز اشاره شده است.
داود قاسم زاده میرطاهر موسوی
مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی با شادی در بین شهروندان تهران می پردازد. پیشرفت های سریع فن آوری و اطلاع رسانی، خلائی را برای انسان معاصر به وجود آورده است. موج فزاینده افسردگی و بسیاری از مشکلات روحی- اجتماعی نشان از پایین بودن زمینه های شادی در بین مردم دارد. با مرورمتون تحقیق چنین برداشت می شود که سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی بر شادی مردم تاثیرگذار هستند که در این پژوهش هم این موضوع مطمح نظر بوده است. روش: روش مورد استفاده در این تحقیق، همبستگی مقطعی می باشد. و از ابزار پرسشنامه برای جمع-آوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شهروندان بالای 18 سال شهر تهران می باشد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که همبستگی بالایی بین سرمایه اجتماعی درون گروهی(0.49)، و برون گروهی (0.44) و شادی وجود دارد. در این پژوهش فرضیه های مربوط به تحصیلات، وضعیت تاهل،منطقه محل سکونت، درآمد، بهای منزل مسکونی، وضعیت اشتغال با شادی رابطه مستقیم و مثبت دارد و با تعداد اعضای خانواده رابطه معکوس را نشان داد. ولی رابطه ای بین سن و جنسیت و شادی وجود نداشت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی ، تحصیلات، وضعیت تاهل، درآمد، منطقه محل سکونت، وضعیت اشتغال 36درصد از متغیر شادی را تبیین می کنند. سرمایه اجتماعی درون گروهی بیشتر از سرمایه اجتماعی برون گروهی بر شادی تاثیرگذار است ولی این تفاوت زیاد نیست. سرمایه اجتماعی برون گروهی و شادی در پهنه اقتصادی- اجتماعی بالا بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است.
سعید سلطانی بهرام حسن رفیعی
چکیده طرح مسئله: در دوران اخیر بدن به منزله مستقیم ترین و در دسترس ترین قرارگاهی که می تواند حامل و نمایشگر تفاوت های شیوه زندگی و شکل های هویت باشد، اهمیت اساسی یافته و جسم به یک اصل هویتی بدل شده است. در این مطالعه رابطه منابع سه گانه هویت (مدرن، دینی و ملی) با مدیریت بدن مورد بررسی قرار گرفته است. روش شناسی: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی، رابطه منابع سه گانه هویت (مدرن، ملی و دینی) و مدیریت بدن با روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. حجم نمونه 400 نفر از زنان متأهل شهر تهران هستند که با فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. در این تحقیق پیمایشی از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطه مثبت و معنی داری بین هویت مدرن و مدیریت بدن وحود دارد. لیکن دو منبع دیگر هویت، یعنی هویت ملی و هویت دینی رابطه معنی داری با مدیریت بدن ندارند. نتایج: نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که چهار متغیر سطح تحصیلات، منطقه محل سکونت، هویت مدرن و هویت ملی در کل توانسته اند 29 درصد واریانس مربوط به مدیریت بدن را تبیین کنند. کلیدواژه ها: مدیریت بدن، منابع هویت، هویت مدرن، هویت ملی، هویت دینی، زنان متأهل
حسن رفیعی مهرداد محمدی
هدف از این تحقیق بررسی اثر سلنیوم و ویتامین e روی عملکرد تولید مثلی میشهای استان گیلان بود. بدین منظور 60 میش تالشی 3 ساله (با میانگین وزنی 2±38 کیلوگرم) در یک طرح کاملا تصادفی در دو منطقه گیلان (املش و ماسال) به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند (هر منطقه 30 راس). در میش های گروه اول هیچگونه درمانی صورت نگرفت (گروه شاهد). به میش های گروه دوم قبل از قوچ اندازی و بره زایی 10 میلی لیتر سلنیوم+ویتامینe (با نام تجاری سلنوفرول) داخل عضلانی تزریق شد. میش های گروه سوم قبل از قوچ اندازی تا بره زایی و بمدت 6 ماه، 3/0 میلی گرم مکمل سلنیت سدیم و 20 واحد بین المللی ویتامین e در کیلوگرم ماده خشک کنسانتره بصورت خوراکی دریافت کردند. برای بررسی تفاوت بین دو شهر از طرح بلوک های کاملا تصادفی استفاده شد. صفات تولید مثلی باروری، باروری در اولین فحلی، چندقلوزایی، قصر، بره دهی، زایش و همچنین وزن تولد مورد بررسی قرار گرفتند. براساس نتایج به دست آمده، وزن تولد و صفات تولید مثلی مورد نظر تفاوت معنی داری را بین تیمارها، در دو منطقه املش و ماسال نشان ندادند ( 05/0 < p ). نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از سلنیوم همراه با ویتامین e نتوانست باعث بهبود عملکرد تولیدمثلی میش های تالشی شود.
امین عادل نیا حسن رفیعی
مقدمه:هم اکنون پرداخت ازجیب (فرانشیز) بیمه شدگان در کشور برای نسخ دارویی در بخش سرپایی معادل 30% قیمت کل نسخه دارویی است .این مقدار پرداخت فرانشیز در خانواده های دارای بیمار مزمن و صعب العلاج ؛ باعث افزایش مواجهه با هزینه های کمرشکن درمانی می شود . هدف این پژوهش ارزیابی تمایل به پرداخت بیمه شدگان سازمان تامین اجتماعی برای عدم مواجهه با هزینه کمرشکن نسخ دارویی(بیمه تکمیلی نسخ دارویی) بود. روش بررسی:این پژوهش مقطعی از طریق پیمایش به وسیله پرسشنامه مصاحبه محور در جامعه بیمه شدگان سازمان تامین اجتماعی اصفهان اجرا گردید . مصاحبه شوندگان بصورت تصادفی از میان بیمه شدگان سرپرست خانوار مراجعه کننده به درمانگاه قدس اصفهان انتخاب گردیدند . روش ارزشگذاری مشروط برای برآورد میانگین تمایل به پرداخت پاسخگویان مورد استفاده قرار گرفت . روایی و پایایی این روش با مطالعات متعددی اثبات گردیده است .آزمونهای تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون طبقه ای در نرم افزار spss برای ارزیابی ارتباط متغیرها و تحلیل عوامل موثر بر مقدار تمایل به پرداخت مورد استفاده قرار گرفت . یافته ها: پاسخگویان تمایل به پرداخت مبلغ میانگین 3496(sd=2392) تومان از هزینه نسخ دارویی در مقابل معافیت از پرداخت هزینه نسخ بالاتر از صدهزار تومان بودند . نتایج تحلیل رگرسیون طبقه ای نشان دهنده بیشترین تاثیر سطح درآمد بر مقدار تمایل به پرداخت بود. نتیجه گیری: سازمانهای بیمه گر می توانند با کاهش پوشش بیمه ای نسخ دارویی با قیمت کمتر از مقدار تمایل به پرداخت برآورد شده ؛ هزینه نسخ دارویی با قیمت بیش از صدهزار تومان را افزایش دهند .
مریم خطیبی نژاد حسن رفیعی
از آنجاییکه تفکر انتقادی نقش مهمی در حل مشکلات و اتخاذ تصمیمات پیچیده دارد ، و همچنین سوء مصرف مواد مخدر یکی از مهمترین مشکلات عصر حاضر می باشد که گستره جهانی دارد لازم است این توانایی در نوجوانان پرورش یابد. هدف از این مطالعه تعیین رابطه تفکر انتقادی با نگرش به اعتیاد در نوجوانان بود . مواد و روشها:پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیلی است که در تحقیق تحلیلی آزمودن فرضیه انجام می گیرد درا ین پژوهش ، با توجه به معیارهای مورد نظر 360نفر از دانش آموزان دختر و پسر متوسطه شهرقم که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بودند ، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند . پس از توضیح هدف پژوهش و روش کار برای دانش آموزان به منظور اندازه گیری رابطه تفکر انتقادی و نگرش به اعتیاد از پرسشنامه کالیفرنیا فرم ب و سنجش نگرش به اعتیاد استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و آزمونهای تی و ضریب همبستگی پیرسون آنالیز شدند . یافته ها: نتایج نشان داد ،متغیرهای نگرش به اعتیاد و تفکر انتقادی در بین دانش آموزان متوسطه در سطح معنی داری 05/0با مقدار ضریب همبستگی 145/0ryx=- با یکدیگر به صورت منفی ارتباط معنادار دارند . همچنین متغیرهای نگرش به اعتیاد و تفکر انتقادی (نمره کل ) در بین دانش آموزان متوسطه دختر در سطح معنی داری 05/0 با مقدارضریب همبستگی161/0r=- با یکدیگر به صورت منفی ارتباط معنی دار ی دارند .با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون رابطه خطی معنی داری بین دو متغیر در بین دانش آموزان متوسطه پسر با مقدار104/0- r= وجود ندارد . نتیجه گیری:بر اساس این یافته ها به نظر می رسدبه طور کلی تفکر انتقادی بالا میتواند میزان نگرش منفی به اعتیاد یا به عبارتی کاهش میزان نگرش به اعتیاد را به همراه داشته باشد . لازم به ذکر است هر چه تفکر انتقادی در دختر ان بیشتر نگرش منفی تری نسبت به اعتیاد دارند و بالعکس . اما در پسر ان افزایش و کاهش تفکر انتقادی در نگرش به اعتیاد تاثیری ندارد . وهمچنین وضعیت نگرش به اعتیاد و تفکر انتقادی در دانش اموزان شهر قم در حد پایین است. واژه های کلیدی :تفکر انتقادی ، نگرش به اعتیاد ،نوجوانان ، شهر قم
عباس خزایی حسن رفیعی
پیش زمینه: درمان اعتیاد به شیشه از جمله دشوارترین درمانها است. طبق منابع علمی بهترین درمانها برای این گروه از معتادان، آن هایی هستند که با نیازهای این افراد سازگار باشند. برای رسیدن به این هدف درک و شناسایی تجارب افراد معتاد به شیشه در جریان ترک، میتواند شناخت ارزشمندی از چگونگی تجربه شدن آن روش درمانی و تأثیر ات آن بر بیماران فراهم آورد. هدف این مطالعه شناسایی تجارب معتادین به شیشه در جریان درمان بود. روش : این مطالعه، با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا انجام گرفت. مکان انجام مطالعه مرکز باز توانی وردی کرج بود. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته و مشاهده در عرصه استفاده شد. برای نمونهگیری از روشهای هدفمند و گلوله برفی استفاده شده و تا اشباع داده ها که تعداد نمونهها به ?? نفر رسید ادامه یافت. یافته ها: نتایج مطالعه بیانگر آن است که تجربیات افراد شرکتکننده در این مطالعه به دو طبقه اصلی:?. مسیر درمان و بهبود مشتمل بر ? گام اصلی شامل هفته اول حضور در مرکز_ مشارکت در برنامه های مرکز_ بهبود.2. و عوامل موثر بر موفقیت درمان شامل خصوصیات و نقش تیم درمان _ ویژگیهای مرکز باز توانی _ مشارکت و نقش یکی از بنیانگذارانna _ بازگشت به معنویت_داوطلبانه بودن_ نقش همتایان قابل تقسیم است. نتیجه گیری: با توجه به مقولات استخراج شده از مطالعه، به نظر میرسد در طراحی مدل درمانی برای معتادین به شیشه بهتر است به برنامههایی که مسیر درمان و بهبود را شکل میدهند و عواملی که به موفقیت این مسیر و کل درمان کمک میکنند توجه نمود و از آنجایی که برنامههای درمانی مرکز با مدل های موفق دنیا در زمینه درمان اعتیاد به شیشه همسو بود شرکت کنندگان این درمان را مثبت ارزیابی نمودند.
نسیم عباس پور مریم شریفیان ثانی
چکیده مقدمه: افراد در قالب سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی قابلیتهای خود را افزایش می دهند و در عین بدست آوردن امکان کنترل زندگی خود از حمایتهای محیطی و اجتماعی که در شبکه های ارتباطیشان بوجود آمده برخوردار می شوند که این نقش موثری در سلامت روان دارد. لذا در این پژوهش به بررسی رابطه انواع سرمایه اجتماعی با سلامت روان پرداخته ایم بعلاوه با توجه به اهداف اختصاصی این پژوهش رابطه انواع سرمایه اجتماعی با سلامت اجتماعی و سلامت روانی- اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. روش: روش تحقیق پیمایش و از طریق ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بوده است. تعداد 100 نفر از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد رابطه معنی داری بین سرمایه اجتماعی درون گروهی و سلامت روان (05/0 > p، 369/0 = r) و سلامت روانی- اجتماعی (05/0 > p، 019/0 = r) وجود دارد در حالیکه بین سرمایه اجتماعی درون گروهی و سلامت اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد (05/0 < p). هم چنین بین سرمایه اجتماعی برون گروهی و سلامت روانی (05/0 < p) و سلامت روانی – اجتماعی (05/0 < p)رابطه معناداری وجود ندارد اما بین سرمایه اجتماعی برون گروهی و سلامت اجتماعی(05/0 > p، 322/0 = r) رابطه وجود دارد. متغیرهای سن، جنسیت و محل سکونت از بین متغیرهای دموگرافیک رابطه معنی داری را با سلامتی نشان دادند. نتیجه: سرمایه اجتماعی درون گروهی تاثیر مثبتی بر سلامت روانی و سلامت روانی- اجتماعی دارد در حالی که سرمایه اجتماعی برون گروهی تاثیری بر سلامت روانی و سلامت روانی- اجتماعی ندارد. کلید واژه ها: سرمایه اجتماعی درون گروهی، سرمایه اجتماعی برون گروهی، سلامت روانی، سلامت اجتماعی
شمسیه نوشادی هادی معتمدی
طرح مسئله: این پژوهش به منظور اثر بخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش رضایت زناشویی زنان مراجعه کننده به مرکز مداخله در خانواده به منظور کاهش طلاق شهرستان بیجار انجام شده است. روش: طرح مورد استفاده در این پژوهش، طرح آزمایشی (آزمایه دارای گروه کنترل تصادفی) است. جمعیت مطالعه،کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز مداخله در خانواده به منظور کاهش طلاق در سال 1390 در شهرستان بیجار بودند. با اجرای پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ در زنان مراجعه کننده به مرکز مداخله مذکور 60 زن در دو گروه مداخله (30نفر) و کنترل (30 نفر) به طور تصادفی قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت 1 ماه، تحت 8 جلسه آموزش گروهی براساس رویکرد تحلیل رفتار متقابل قرار گرفت. گروه کنترل تحت مداخله نما (خواندن رمان بینوایان) قرار گرفتند و در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی براساس رویکرد تحلیل رفتار متقابل موجب افزایش معنادار (p<0.001) در سطح رضایت زناشویی زنان شرکت کننده شده است. نتایج: آموزش گروهی بر اساس رویکرد تحلیل رفتار متقابل را میتوان روش آموزشی مناسبی جهت افزایش رضایت زناشویی در زنان و پیشگیری از طلاق دانست.
فریبا درخشان نیا مصطفی اقلیما
سلامت مفهومی بسیار وابسته به شرایط محیطی جامعه است از همین رو در هر جامعه و فرهنگی و در هر سطحی از توسعه یافتگی، تعریف و مفهوم خاصی از آن مطرح می شود. به دلیل چند بعدی بودن مفهوم سلامت تعاریف متعددی از آن وجود دارد ولی به نظر می رسد سلامت اجتماعی مفهوم پیچیده تری است و بستگی بیشتری نیز به شرایط بومی دارد. از آنجا که لازم است مفهوم جامعه سالم بر اساس ویژگی ها و مشخصات هر جامعه بررسی و تبیین گردد لذا مطالعه حاضر ، به دنبال رسیدن به تعریفی از سلامت اجتماعی بر اساس نظر متخصصین و صاحبنظران ایرانی در حوزه سلامت اجتماعی است. روش و مشارکت کنندگان : به همین منظور ، در این مطالعه کیفی تلفیقی که با استفاده از روش چند بعدی سازی انجام گرفته است، ویژگیها و ابعاد سلامت اجتماعی، بر اساس نظر متخصصین و صاحبنظران حوزه سلامت اجتماعی با استفاده از تکنیک دلفی ( در طول 3 مرحله (گردش) و نیز مصاحبه فردی با متخصصین و با بکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی ، استخراج گردید. همچنین در راستای افزایش قابلیت اعتماد مطالعه ، برای دستیابی به ویژگی های جامعه سالم بر اساس تجارب و ادراکات شهروندان تهرانی ، بحث های گروهی متمرکز انجام گرفته و نتایج ، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی استخراج شده و در دور (راند) دوم جهت اطلاع و استفاده متخصصین ، ضمیمه پرسشنامه دلفی گردیده است. نتایج : نتایج مطالعه حاضر ، بر اساس نظر متخصصین ، ویژگی های ذیل را ، به عنوان ابعاد (طبقات ) اصلی سلامت اجتماعی تبیین نموده است: از نظر متخصصین ، جامعه ای سالم است که در ابعاد 10 گانه ی "نظام اقتصادی، جامعه مدنی، چتر حمایتی رفاه اجتماعی، سلامت همگانی،آسایش(well-being)، سلامت خانواده،فرهنگ و ارزشهای اجتماعی ، سلامت جسمی، مشکلات اجتماعی، جایگاه و روابط بین المللی "دارای شرایط مناسبی باشد.( هر کدام از این ابعاد دارای زیر طبقات و بیانگرهایی است که در فصل چهارم رساله ، بصورت مبسوط شرح داده می شود.) بحث و نتیجه گیری : مطالعه حاضر نشان می دهد که بخشی از نظرات متخصصین به عنوان ویژگی های جامعه سالم دارای اشتراکاتی با تجارب سایر کشورها ست. البته طبقه بندی ها متفاوت است ولی بیانگر هایِ زیر مجموعه، در تعدادی از شاخص های موجود دنیا در زمینه سلامت اجتماعی نیز مطرح شده است و می توان گفت عمومیت بیشتری دارد. از جمله : نظام اقتصادی، چتر حمایتی رفاه اجتماعی ،سلامت همگانی، آسایش (well-being)، فرهنگ و ارزشهای اجتماعی، سلامت جسمی و مشکلات اجتماعی .ولی بخشی دیگر از این ابعاد، مختص جامعه ماست .مانند بُعد "جامعه مدنی" و "جایگاه و روابط بین المللی" که بنا به شرایط جامعه ما از نظر متخصصین ایرانی مطرح شده است. پیشنهاد می شود بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه ، شاخص ترکیبی طراحی و وضعیت سلامت اجتماعی کشور (به تفکیک استانهای مختلف ) مورد بررسی قرار گیرد و امید است سیاست گذاران و برنامه ریزانِ حوزه سلامت اجتماعی ، از یافته های این مطالعه ، بهره برداری نمایند.
زهرا حلاج رباب صحاف
در مجموع یکی از مهمترین مسائلی که در مطالعه وبررسی پیامدهای عملکردی معنویت در پیش روی محققین ومتخصصین قرارداد توسعه مقیاسهای مناسب برای ارزیابی ها وانجام تحقیقات مداخله ای در میان سالمندان جهت بهبود عملکردشان در این دوران می باشد. در این تحقیق با توجه به همخوانی درونی وپایایی در بازآزمایی بالای پرسشنامه وهمچنین تایید روایی صوری(ظاهری) ،روایی محتوی وروایی عاملی پرسشنامه ،می توان اظهار داشت که نسخه فارسی ترجمه شده در این تحقیق با ابزار اصلی مطابقت دارد واز آن می توان به عنوان یک ابزار سنجش معنویت معتبر در سالمندان ایرانی استفاده کرد
سیدحبیب رجبی حسن رفیعی
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر هزینه های دولت بر سلامت اجتماعی طی سال های 1347 تا 1388 می باشد. فرضیه های پژوهش به بررسی رابطه هزینه های دولت و سلامت اجتماعی می پردازند. متغیرهای مورد استفاده در این پژوهش، هزینه های عمومی، دفاعی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی و سلامت اجتماعی طی دوره 42 ساله می باشند. شاخص ترکیبی سلامت اجتماعی شامل فقر، خشونت، رشد جمعیت، آموزش، بیمه و... می باشد. ابتدا جهت بررسی ایستای متغیرها آزمون دیکی فولر تعمیم یافته بر روی متغیرها انجام شد. برای بررسی بهتر فرضیه ها رابطه هزینه های دولت با سلامت اجتماعی توسط روش خودرگرسیون برداری انجام شد. نتایج یافته ها نشان می دهد هزینه های عمومی در مجموع بر سلامت اجتماعی اثر مثبت داشته و در بلند مدت باعث افزایش سلامت اجتماعی می شود. هزینه های دفاعی، اجتماعی، و اقتصادی در مجموع بر سلامت اجتماعی اثر مثبت دارد ولی در بلند مدت این اثر خیلی زیاد نیست. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای افزایش سلامت اجتماعی باید این روند در مورد هزینه های عمومی حفظ و ادامه یابد. اما در مورد هزینه های دفاعی، اجتماعی و اقتصادی این روند باید اصلاح گردد. از این رو باید دید آیا واقعاً منابع مالی که برای این حوزه ها اختصاص داده شده، برای این حوزه نیز سرمایه گذاری شده است؟ همچنین به نظر می رسد که نبود دانش کافی برای مدیریت منابع مالی در این بخش می تواند تأثیر زیادی بر عملکرد این حوزه ها داشته باشد.
سید حسین رجبی حسن رفیعی
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بودجه های آموزشی بر رفاه اجتماعی طی سال های 1347 تا 1388 می باشد. فرضیه های پژوهش به بررسی رابطه هزینه های آموزشی و رفاه اجتماعی می پردازند. متغیرهای مورد استفاده در این پژوهش،بودجه های ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه و رفاه اجتماعی طی دوره 42 ساله می باشند. ابتدا جهت بررسی ایستای متغیرها آزمون دیکی فولر تعمیم یافته بر روی متغیرها انجام شد. سپس با استفاده از تابع رفاه سن و با سه سناریو رفاه اجتماعی طی این دوره محاسبه شده است. برای بررسی بهتر فرضیه ها رابطه بودجه های آموزشی با رفاه اجتماعی توسط روش خودرگرسیون برداری انجام شد. نتایج یافته ها نشان می دهد بودجه های دانشگاه در مجموع بر رفاه اجتماعی اثر مثبت داشته و در بلند مدت باعث افزایش رفاه اجتماعی می شود. بودجه های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در مجموع بر رفاه اجتماعی اثر مثبت دارد ولی در بلند مدت این اثر خیلی زیاد نیست. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای افزایش رفاه اجتماعی باید این روند در مورد هزینه های دانشگاه حفظ و ادامه یابد. اما در مورد هزینه های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان این روند باید اصلاح گردد. از این رو باید دید واقعاً منابع مالی که برای این حوزه ها اختصاص داده شده، تا چه اندازه برای این حوزه ها نیز سرمایه گذاری شده است. همچنین به نظر می رسد که نبود دانش کافی برای مدیریت منابع مالی در این بخش می تواند تأثیر زیادی بر عملکرد این حوزه ها داشته باشد.
فرهاد عبادی حسن رفیعی
این تحقیق با هدف بررسی همبستگی امکانات شهری و برآورد شیوع اعتیاد در محله های شهرری به اجرا درآمد. در این راستا، 600پرسشنامه از 20 محله شهرری به صورت نمونه گیری خوشه ای تهیه گردید ونوع تحقیق توصیفی – تحلیلی یا پیمایش مقطعی است. امکانات شهری اعم از کتابخانه، سینما ، پارک ، فروشگاه های بزرگ، پاساژ، خانه فرهنگ/محله، روزنامه فروشی ، مدرسه ، مسجد و سالن ورزشی با داده های پرسشنامه، همبستگی از نوع پیرسون گرفته شد. یا فته های تحقیق نشان می دهد بین کتابخانه، سینما ، سالن ورزشی ، پاساژ، خانه های فرهنگ ، مدرسه ، مسجد ، روزنامه فروشی و فروشگاه های بزرگ و شیوع اعتیاد ارتباط معناداری وجود ندارد به استثنای فرضیه مربوط به پارک p:0/03)) بیانگر آنست که همبستگی بین شیوع اعتیاد و برخورداری محله از امکانات پارک معنادار است. بدین صورت که با افزایش پارک در هر محله شیوع اعتیاد نیز افزایش یافته است. کلید واژگان: اعتیاد،امکانات شهری، برآورد اعتیاد ، فقر و نابرابری درآمد
مهدی کریمی سید هادی معتمدی
چکیده هدف: هدف از انجام این پژوهش آشنایی با وجوه مختلف ورود فناوری به زندگی قشر دانشجو و بررسی و شناسایی علل یا پیامدهای استفاده نادرست از اینترنت ( اعتیاد به اینترنت ) است. روش بررسی: این مطالعه از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران در سال 1392 بودند و تعداد نمونه در این تحقیق 153 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای (مقطع تحصیلی و جنس دانشجویان) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز و پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ بود. داده ها به وسیله نرم افزار spss و با آزمون های ضریب همبستگی پیرسون ، رگرسیون چند متغیره و خی دو تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در ابعاد سلامت اجتماعی بین انسجام اجتماعی (p=.001)، شکوفایی اجتماعی (p=.009)، مشارکت اجتماعی (p=.000) با اعتیاد به اینترنت رابطه منفی و معنادار است ولی بین انطباق اجتماعی (p=.164) و پذیرش اجتماعی (p=.947) (از ابعاد سلامت اجتماعی) با اعتیاد به اینترنت رابطه معنا دار به دست نیامد، اما در مجموعبین سلامت اجتماعی دانشجویان و اعتیاد به اینترنت(p=.002)رابطه معنادار و منفی وجود دارد. در میان متغیرهای دموگرافیک بین سن و اعتیاد به اینترنت رابطه معنی دار و منفی وجود دارد اما بین جنسیت، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، وضعیت اشتغال و وضعیت تاهل با اعتیاد به اینترنت رابطه معنادار به دست نیامد. نتیجه گیری: سلامتاجتماعی با اعتیاد به اینترنت رابطه معکوس دارد.اما این که اعتیاد به اینترنت سبب اختلال در سلامت اجتماعی می شود یا برعکس، از این تحقیق قابل استنتاج نیست و نیازمند تحقیقات بعدی است. کلید واژه ها: سلامت اجتماعی- اینترنت- اعتیاد به اینترنت - دانشجویان
فاروق بهرامی سیدهادی معتمدی
چکیده طرح مسأله:فرسودگی شغلی به توصیف تغییرات منفی در نگرش، روحیه و رفتار افراد در فشارهای مربوط به شغل، شرایط کاری و حرفه ای نامساعد می پردازد. از سویی دیگر نگرشی وجود دارد مبنی بر اینکه داشتن معنا و هدف غایی در زندگی موجب تحمل شرایط سخت و نامساعد در انسانها می شود. هدف پژوهش حاضر شناخت رابطه فرسودگی شغلی و معنویت در کارکنان زندان که از جمله مشاغل سخت و با فرسودگی بالا شناخته شده است، می باشد. روش:جامعه و نمونه پژوهش 250 نفر از کارکنان مرد زندان کرمانشاه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تمام شماری، کلیه کارکنان بخش داخلی زندان مرکزی کرمانشاه می باشد.جهت گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامهو برای تحلیل آنها، از روش همبستگی و آزمون های آماری کالموگراف- اسمیرنوف، آزمون تی مستقل، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد بین فرسودگی شغلی و معنویت و همچنین ابعاد معنویت( تقرب به خدا، توکل به خدا، تقدیر گرایی، عقاید معنوی، زندگی معنوی) و فرسودگی شغلی، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بدین معنی که چنانچه سطح معنویت در فرد بالا باشد وی کمتر دچار فرسودگی شغلی می شود. نتایج:نتایج بدست آمده در این تحقیق با نتایج حاصل از پژوهش های محققین دیگری که در این زمینه پژوهش کرده اند دارای همسویی و همخوانی می باشد.نتایج مبین این مطلب بود که معنویت بالای افراد موجب کاهش فرسودگی شغلی میشود و نیز تقرب به خدا، توکل به خدا و تقدیر گرایی که ازجمله ابعاد معنویت هستند،نسبت به سایر ابعاد معنویت بیشترین رابطه معنادار با فرسودگی شغلی را دارا می باشند. کلید واژه ها: زندان،فرسودگی شغلی، کارکنان زندان،مددکاری اجتماعی،معنویت.
سیده محبوبه حسینی میر طاهر موسوی
مقدمه: سرطان پستان که از شایع ترین سرطان ها در زنان است، جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیماران را در برمی گیرد. می توان با تقویت روابط بیمار با خانواده، اجتماع واستفاده از روش های حمایتی و مشاوره ای به میزان زیادی به ارتقاء سطح کیفیت زندگی این بیماران کمک نمود. اگر یکی از درمان های اجتماعی استفاده از سرمایه اجتماعی باشد، بر آن شدیم تا تأثیرات سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی، سطح درد و میزان پذیرندگی درمان را در مبتلایان به سرطان پستان، بررسی نماییم . روش: این تحقیق، تحقیق مداخله ای با چینش پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه مقایسه تصادفی است و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعه ی آماری، زنان مبتلا به سرطان پستان در مراحل 1 و 2 در استان چهارمحال و بختیاری می باشد. یافته ها: پس از اجرای مداخله میزان سرمایه اجتماعی،کیفیت زندگی و پذیرندگی درمان در گروه مداخله افزایش و سطح درد کاهش یافته است. اما در گروه مقایسه متغیرهای مذکور کاهش یافته یا تغییری نکرده اند. همچنین بین سرمایه اجتماعی در هر دو بعد با کیفیت زندگی در هر چهار مقیاس و با پذیرندگی درمان همبستگی مثبت و مستقیم وبا درد همبستگی منفی و معکوس دیده میشود. نتیجه:افزایش سرمایه اجتماعی در هر دو بعد درون گروهی و بین گروهی، باعث ارتقاء کیفیت زندگی در چهار مقیاس سلامت و کارکرد، اجتماعی/ اقتصادی، روانشناختی / معنوی و خانواده، افزایش پذیرندگی درمان شده و تاثیری معکوس بر میزان درد داشته است. لذا پیشنهاد میشود از راه ها و روشهای ارتقا دهنده ی سرمایه اجتماعی به عنوان راهی جهت بهبود کیفیت زندگی، افزایش پذیرندگی درمان و کاهش درد استفاده شود. واژه های کلیدی:پذیرندگی درمان ، درد ، سرمایه اجتماعی ، سرطان پستان، کیفیت زندگی
حسین محققی کمال حسن رفیعی
مقدمه: هدف این مطالعه تدوین یک شاخص بومی رفاه اجتماعی با ابعاد مختلف، ارزیابی روند رفاه اجتماعی با استفاده از آن و بررسی مهمترین عوامل مرتبط با آن می باشد. روش: نخست شاخصی برای سنجش رفاه اجتماعی در ایران و متناسب با شرایط این کشور طراحی شد و سپس روند رفاه اجتماعی در 44 سال اخیر از 1347 تا 1390 اندازه گیری گردید. ابعاد شاخص رفاه اجتماعی به روش دلفی انتخاب و با تحلیل عاملی اکتشافی مناسب تشخیص داده شدند. برای ترکیب ابعاد، مقادیرآنها به نمره z استاندارد شدند. برای آزمون تحلیل حساسیت از جدول وزنی یکسان و تورش دار استفاده شد. سپس با استفاده از روش رگرسیون برداری با وقفه های توزیعی عوامل موثر بر شاخص جدید بررسی و تحلیل گردید. یافته ها: با توجه به طولانی بودن دوره بررسی، شاخص رفاه اجتماعی فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است اما بطور کلی شیب شاخص تا اواسط دوره کاهشی و بعد از آن افزایشی بوده است. بر اساس شاخص رفاه اجتماعی، بهترین و بدترین عملکرد به ترتیب مربوط به سالهای1351 و 1368 می باشد. علاوه براین، نتایج نشان داد که شاخص های رفاه سن و شاخص رفاه اقتصادی در طول سه برنامه توسعه یعنی 1368 تا 1382 تغییر چندانی نکرده اند اما شاخص ترکیبی رفاه اجتماعی به دلیل داشتن ابعاد و بیانگرهای بیشتر و متنوع تر، تغییرات رفاه اجتماعی را بهتر نشان می دهد. استان یزد و استان سیستان و بلوچستان به ترتیب بهترین و ضعیف ترین عملکرد را در شاخص رفاه اجتماعی استان های کشور به خود اختصاص دادند. همچنین در بین عوامل موثر بر شاخص رفاه ایران، صنعتی شدن در بلندمدت بیشترین تاثیر را بر آن داشته است. بحث: انتظار می رود نتایج این پژوهش در زمینه ساخت شاخص بومی رفاه اجتماعی ایران، امکان ارزیابی و پایش مستمر سیاست ها و برنامه های رفاه اجتماعی را میسر سازد.
سمانه کربلیوند حسن رفیعی
در هر جامعه ای پیوندهای اجتماعی موجه شامل علاقه به دیگران؛ تعهد به خانواده، شغل، دوستان؛ مشغولیت و مشارکت مداوم در فعالیت زندگی و اعتقاد به ارزش ها و اصول اخلاقی جامعه (که به زعم اینجانب مفهوم سرمایه اجتماعی را تداعی می کند) می باشد، که گسست و ضعف در هر یک از این پیوند ها، باعث بروز رفتارهای نابهنجار و انحرافی در فرد می شود که ممکن است پیش زمینه هر گونه اعتیاد قرار گیرد. لذا با توجه به اهمیت این موضوع در جامعه ی امروزه، ما در این مطالعه به بررسی رابطه ی انواع سرمایه اجتماعی با اعتیاد به اینترنت پرداخته ایم. این مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی بر روی 382 نفر از دانشجویان دانشگاه های استان تهران که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای وارد مطالعه شده بودند، صورت پذیرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خود ساخته اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه ی اعتیاد به اینترنت یانگ (iat)، طیف سراج و همچنین طیف سام استفاده شد و سپس داده های به دست آمده توسط نرم افزار spss19 و از طریق آزمون های خی2، t-test، anova، رگرسیون مرحله ای و لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از مجموع حجم نمونه ی انتخابی، 30/1 درصد (115 نفر) دانشجویان وابسته به اینترنت بودند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین سرمایه اجتماعی درون گروهی با اعتیاد به اینترنت، همچنین سرمایه اجتماعی درون گروهی در ابعاد مشارکت اجتماعی، همدلی اجتماعی و اعتماد اجتماعی با استفاده از فضای مجازی، تفاوت و رابطه آماری معناداری وجود ندارد (0/05<p). اما بین سرمایه اجتماعی درون گروهی در بعد حمایت اجتماعی با استفاده از فضای مجازی رابطه آماری معناداری مشاهده شد (0/05>p). در بخش متغیرهای زمینه ای نتایج حاکی از آن بود که جنسیت رابطه ی آماری معنادار ( 0/05 >p) و مقطع تحصیلی رابطه ی آماری غیرمعناداری با استفاده از فضای مجازی و اعتیاد به اینترنت دارد (0/05<p). در کل نتایج گویای این مطلب است که سرمایه اجتماعی برون گروهی با پدیده ی اعتیاد به اینترنت و میزان استفاده از فضای مجازی در ارتباط می باشد درحالیکه سرمایه اجتماعی درون گروهی به جزء در بعد حمایت اجتماعی، رابطه ای با اعتیاد به اینترنت و میزان استفاده از فضای مجازی ندارد.
تینا صیرفی حسن رفیعی
مقدمه : کانون اصلاح و تربیت مکانی برای اصلاح و بازپروری کودکان و نوجوان بزهکار است. به منظور اجرای موفقیت آمیز برنامه های بازپروری ، لازم است کارشناسان از تجارب این افراد مطلع شوند . این مطالعه با هدف تبیین تجارب و دیدگاه های مددجویان از اقامت در کانون اصلاح و تربیت استان تهران انجام گردید . روش : پژوهش کیفی حاضر از روش تحلیل محتوای قیاسی – استقرایی بهره برد . جامعه پژوهش ، مددجویان مقیم و کارکنان حرفه ای کانون اصلاح و تربیت استان تهران بودند . با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و تارسیدن به حد اشباع داده ها ، تعداد 41 نفر ( 26 نوجوان معارض قانون و 15 نفر از کارکنان حرفه ای ) بررسی شدند . داده ها با شیوه های مشاهده مشارکتی ، مصاحبه ، یادداشت در عرصه گردآوری شد . یافته ها : از بررسی یافته ها 249 کد مفهومی بدست آمد . از این تعداد : 65 کد مفهومی در طبقه ی تعامل مددجویان با یکدیگر ( در 1 زیر طبقه اصلی به نام قدرت ) ، 91 کد مفهومی در طبقه ی تعامل مددجویان و کارکنان ( در 2 زیر طبقه اصلی با عنوان تعامل کارکنان با مددجویان و تعامل مددجویان با کارکنان ) ، 34 کد مفهومی در طبقه ی ارتباط مددجویان با محیط و امکانات ( در 2 زیر طبقه اصلی محیط مادی و معناهای نسبت داده به محیط ) ، 37 کد مفهومی در طبقه ی تعامل مددجو و خانواده ( در 2 زیر طبقه اصلی مددجویان واجد ملاقات حضوری و مددجویان فاقد ملاقات حضوری ) و در آخر 22 کد مفهومی در طبقه ی تجارب شخصی مددجویان ( در 2 زیر طبقه اصلی ، مشغولیت های ذهنی و باورهای مددجویان ) قرار گرفت . نتیجه گیری : یافته های پژوهش حکایت از تجربه ی نسبتا مطلوب مددجویان از محیط ( از حیث بهداشت و رفاه نسبی ) اما تجربه ای نامطلوب از نظر تعاملات انسانی و نیز شرایط کسالت آور حبس داشت . تجربیات مددجویان علاوه بر تعامل با محیط عینی و تعاملات انسانی ، تحت تاثیر ادامه ی آثار دادگاه نیز بود . کلید واژه ها : بزهکار - مددجو – کودک ونوجوان معارض قانون - کانون اصلاح و تربیت – تجربه – پژوهش کیفی
یونس اکبری سید حسین سراج زاده
این پژوهش در پی بررسی مطالعه تغییرات رفتار و نگرش دانشجویان نسبت به مواد مخدر و عوامل اجتماعی موثر برآن در طول دوران تحصیل می باشد. روش انجام این کار با استفاده از طرح پیماشی طولی پس نگر صورت گرفت. جمعیت نمونه این تحقیق شامل 299 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه خوارزمی بوده است. نظریه مورد استفاده در این پژوهش شامل نظریه پیوند اجتماعی، فرصت افتراقی، پیوند افتراقی، احساس آنومی و نظریه ناکامی (شکست عشقی و تحصیلی) بودند. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که بین متغیرهای مستقل و زمینه های (جنسیت، وضعیت تاهل، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، رشته تحصیلی در دانشگاه، فرصت افتراقی، التزام، پیوند افتراقی، مشغولیت، احساس آنومی، شکست تحصیلی ، شکست عشقی) و متغیرهای وابسته ( تغییر رفتار و نگرش نسبت به مواد) ارتباط معنی داری وجود دارد. با این وجود کیفیت رابطه این متغیر ها با نگرش نسبت به مواد با کیفیت رابطه بین آنها و متغیر رفتار نسبت به مواد و همچنین سیگار متفاوت بود. در جمعیت نمونه این تحقیق درصد دانشجویانی که در طول تحصیل تغییر نگرش مثبتی نسبت به مواد داشته اند (33.3) درصد، دانشجویانی که تغییر نگرش نداشته اند (35.9) درصد و دانشجویانی که تغییر نگرشی منفی نسبت به مواد داشته اند (30.8) درصد بوده اند. این ارقام برای دو متغیر تغییر رفتار نسبت به مواد و تغییر رفتار نسبت به سیگار نیز به شرح زیر می باشد: تغییر رفتار مثبت نسبت به سیگار(22.4) درصد عدم تغییر رفتار (69.9) درصد، تغییر رفتار منفی نسبت به سیگار (7.7) درصد و برای متغیر تغییر رفتار مثبت نسبت به مواد(30.1) درصد، عدم تغییر رفتارنسبت به مواد (62) درصد و تغییر رفتار منفی نسبت به مواد (8 ) درصد می باشد. به طور کلی می توان چنین استنباط کرد که شدت تغییر رفتار نسبت به مواد و سیگار بیش از تغییر نگرش می باشد، بیشترین رابطه بین متغیرهای التزام، مشغولیت و فرصت افتراقی و متغیر تغییر رفتار و نگرش نسبت به مواد وجود دارد. واژگان کلیدی: تغییر رفتار، تغییر نگرش، مواد مخدر، دانشجویان، التزام، فرصت افتراقی، مشغولیت.
فردین علی پور گراوند حمیدرضا خانکه
چکیده مقدمه: شواهد فزاینده حاکی از آن است که برخی از مردم برای بازگشت به زندگی اجتماعی پس از وقوع حوادث و بلایا با چالشهایی مواجه می باشند. با این حال، درک کافی پیرامون فرآیند بازگشت مردم به زندگی اجتماعی پس از حوادث و بلایا وجود ندارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی فرآیند توانبخشی اجتماعی و درک چگونگی بازگشت مردم به زندگی اجتماعی پس از حوادث و بلایا صورت گرفته است. روش: این مطالعه بر مبنای روش شناسی نظریه زمینه زاد در سالهای 1391 تا 1393 انجام شده است. 27 نفر از مردم زلزله زده و 11 نفر از افراد دارای تخصص از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه، مشاهده، و بحث گروهی متمرکز تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. تحلیل داده ها بر طبق رویکرد اشتراوس و کوربین 2008 صورت گرفت. یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد که سرگردانی و بلاتکلیفی اجتماعی انتزاعی ترین مفهومی بود که از داده ها استخراج و به عنوان متغیر مرکزی، سایر طبقات را به یکدیگر متصل می نمود. در طی فرآیند تحلیل داده ها، 8 طبقه اصلی دیگر در قالب عوامل زمینه ساز، کنش/ واکنش، پیامد و بستر پارادایم استخراج شد که عبارتند از کم بنیگی اجتماع، فقدان توانبخشی همه جانبه، هدررفت مجدد دارائیها، غفلت از سرمایه اجتماعی محلی، مشکلات روانی- اجتماعی، عوامل ساختاری، بازتعریف ناگزیر هویت، و ناتوانی در بازسازی حیات اجتماعی. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که مسیر بازگشت مردم به زندگی اجتماعی پس از وقوع حوادث و بلایا از کم بنیگی اجتماع شروع و با طی مسیری از چالشهای مختلف از جمله سرگردانی و بلاتکلیفی اجتماعی شرایط برای بازسازی حیات اجتماعی فراهم نشده است. برنامه ای همه جانبه برای تقویت فرآیند توانبخشی اجتماعی پس از وقوع حوادث و بلایا با حضور مددکاران اجتماعی، می تواند شرایط را برای جامعه ای با آسیب پذیری کمتر و تاب آوری بیشتر فراهم کند. کلید واژه ها: توانبخشی اجتماعی، سرگردانی اجتماعی، حوادث و بلایا، زلزله، نظریه زمینه زاد.
سجاد سجادی رمضانعلی قادری ثانوی
اهداف: این پژوهش به تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی زوج¬های جوان پرداخته است. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده که با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. به این منظور در این مرکز با استفاده از فراخوان، داوطلبانی که حائز شرایط بودند به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و آزمایش تقسیم گردیدند. تعداد آزمودنی¬ها بعد از ریزش60 نفر بوده که از این میان سهم گروه مداخله 28 نفر و سهم گروه کنترل 32 نفر می¬باشد. گروه¬ مداخله در 8 جلسه آموزش مهارت های زندگی شامل خودآگاهی، حل مسأله، تصمیم گیری، ارتباطات موثر و ابراز وجود شرکت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله¬ای دریافت نکردند. ابزار این مطالعه پرسشنام? زوجی انریچ است. جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از آزمون¬های تحلیل کواریانس و آماره¬های توصیفی استفاده گردید. یافته ها: آموزش مهارت های زندگی تأثیر معناداری بر افزایش سطح رضایت زناشویی در زوج¬های جوان داشته است. هم چنین بین میانگین گروه مداخله و کنترل، در متغیر¬های مورد بررسی (رضایت زناشویی، ارتباطات) تفاوت معنی¬دار وجود دارد و آموزش مذکور بر حل تعارض و تحریف¬آرمانی تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان گر آن است که آموزش مهارت های زندگی روشی موثر برای افزایش سطح رضایت زناشویی در زوج¬های جوان است.
داور زارع شیرینکند محمد علی محمدی
هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش بی سازمانی اجتماعی در یادگیری اجتماعی جرم و بزه در بین نوجوانان شهر تهران بود. به این منظور ابتدا به بررسی ادبیات تحقیق پرداخته شد و سپس مفاهیم و تئوریهای تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. نوآوری تحقیق حاضر در بیان متغیر واسط یادگیری اجتماعی بزهکاری بوده است. تقریبا در بررسی متون مربوط به بی سازمانی اجتماعی نقش یادگیری اجتماعی در ادبیات مربوطه یا نادیده گرفته شده است و یا اینکه در درون متغیر بی سازمانی اجتماعی (دیده شده) بوده است. با این حال شکاف مربوطه به این دلیل است که عمدتا بی سازمانی اجتماعی به عنوان یک متغیر بیرونی مستقیما بر روی بزهکاری نوجوانان تاثیر ندارد. بلکه عمده ترین تاثیر آن در این است که از طریق یادگیری اجتماعی در بروز رفتارهای انحرافی نقش بازی می کند. یادگیری اجتماعی یعنی ایجاد، حفظ، و تعدیل در رفتار فرد در درون اجتماعی است که در آن زندگی می کند. بنابراین منظور این است که فرد انسانی که در جامعه بی سازمان زندگی می کند، بالقوه توانایی یادگیری انواع جرم و کجروئی را دارد. ممکن است سوال شود که هستند افراد انسانی که درر محلات بی سازمان زندگی می کنند ولی به جرم و بزه مبتلا و یا آن را انجام نمی دهند ...در جواب باید گفت که ممکن است از جامعه شناس انتظار داشته باشیم که از جامعه آغاز کند و از این جهت که او ممکن است مطالب زیادی برای ارائه در این بحث همگانی را داشته باشد، زیرا که شعور متعارف درباره ی بزه و جرم تمایل به مقصر دانستن صرف افراد کجرو به جای جست وجوی علل زیربنایی دارد.با این وصف اینگونه فهم جامعه شناختی فهم جامعی ازجرم، بزه بدست نمی دهد. نه هر شخص بیکاری به جرم متمایل می شود و نه هر که در جامعه ای می زید که اخلاق موضوع مشاجره است مرتکب جرم و بزه می شود.جامعه شناسی می تواند به ما بگوید که کدام شرایط اجتماعی ممکن است احتمال وقوع بزه و جرم را بیشتر و یا کمترکند ولی نه آن که چه کسی مرتکب جرم می شود یا آنکه درباره ی مجرمان به عنوان افراد چه باید کرد.. نوآوری تحقیق حاضر در این بوده است که شکاف حاضر را پر کرده و این بیشتر مربوط به تاکید بر متغبر یادگیری اجتماعی به عنوان متغیر واسط در بروز رفتارهای بزهکارانه بوده است.
کیوان اعظمی رمضانعلی قادری ثانوی
مقدمه: بزهکاری امروزه یکی از مهمترین مسائل اجتماعی ایران است زیرا می تواند مشکلات عدیده ای از قبیل قتل، خشونت، پرخاشگری، تجاوز و دیگر جرایم دوره ی بزرگسالی... را سبب شود. سبکهای فرزندپروری والدین و همنشینی با همسالان بزهکار نیز از مهمترین علل شناخته شده بزهکاری است و در این مطالعه می خواهیم ببینیم آیا بزهکاری نوجوانان تحت تأثیر سبکهای فرزندپروری والدین و همنشینی با همسالان قرار دارد یا نه؟ روش: این پژوهش، توصیفی - تحلیلی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر 18 – 14 سال شهر تهران است که با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 384 نفر از آنها برای تحقیق انتخاب شده اند. یافته ها: ابتدا پایایی و روایی ابزارهای پژوهش با استفاده از آزمون آلفای کرنباخ و تحلیل عامل اکتشافی مورد سنجش قرار گرفت و نتایج یافته ها حاکی از آن است که سه سبک فرزندپروری سهل گیرانه و مقتدرانه و مستبدانه 38/2 درصد از تغییرات گرایش به سمت مصرف مواد و الکل و 33/6 درصد از گرایش به سمت درگیری و نزاع و دو متغیر مصرف مواد و الکل و نزاع و درگیری، 48/3 درصد از تغییرات متغیر تخریبگری و 70/8 درصد از تغییرات متغیر خشونت و درگیری را تبیین نمودند. نتیجه گیری: سبک فرزندپروری مستبدانه ارتباطی با همنشینی با همسالان بزهکار و پدیده بزهکاری نداشت و سبک فرزندپروری سهل گیرانه موجب گرایش نوجوانان به همسالان بزهکار و مصرف مواد و الکل و نزاع و درگیری و نهایتا خشونت و تخریبگری می شود و سبک فرزندپروری مقتدرانه مانع از گرایش نوجوان به همسالان بزهکار و بروز پدیده بزهکاری می شود. پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین هیچ تاثیری بر گرایش نوجوانان به همسالان بزهکار و بروز پدیده بزهکاری نداشت. نوجوانانی که در خانه های سازمانی زندگی می کنند به مراتب تخریبگری و خشونتشان نسبت به سایر نوجوانان در خانه های شخصی و استیجاری بیشتر است.
سیدمحمدحسین جوادی حسین فکرآزاد
هدف از پژوهش حاضر، بررسی سهم هر یک از عوامل روانی، اجتماعی، جمعیت شناختی و محیطی - رفتاری موثر بر رفتار و تصادفات رانندگی در پسران جوان کلان شهر تهران به منظور طراحی مدل روانی- اجتماعی در راستای کاهش تصادفات و اثرات ناشی از آن می باشد. روش: برای رسیدن به هدف های پژوهش از یک رویکرد ترکیبی استفاده شد. داده های کیفی با روش تحلیل محتوای کیفی عرفی و قراردادی و با استفاده از پرسشنامه نیمه ساختاریافته از جوانان مشارکت کننده جمع آوری شد ومورد تحلیل قرارگرفت. پژوهش کمی با روش همبستگی انجام شد، نمونه ای مشتمل بر 253 نفر از پسران 18 تا 24 سال شهر تهران که به علت تصادف به مراکز بیمه، بیمارستان ها، کانون اصلاح تربیت و زندان مراجعه کرده بودند، به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب گردید یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که از میان متغیرهای روان شناختی تنها عامل پرخاشگری توانست تصادفات را در جوانان پیش بینی کند. از میان عوامل اجتماعی موثر بر تصادفات، ادراک قوانین پلیس، سبک رانندگی و عوامل سال رانندگی، مصرف مواد و الکل، گواهی نامه و سابقه زندان و جرم قادر به پیش بینی تصادفات بودند که در مجموع عوامل روانی اجتماعی موثر بر تصادفات عامل ادراک قوانین پلیس و سال رانندگی با ضریب بتای 18/0 و 30/0 قوی ترین پیش بین تصادفات به شمار می آیند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد توجه به متغیرهای اجتماعی وروان شناختی موثر بر رفتار و تصادفات رانندگی می تواند پیش بین مناسبی برای تقلیل رفتارهای خطر آفرین رانندگی جوانان ودرنتیجه کاهش میزان تصادفات رانندگی ایشان باشد.
مرتضی دانائی فر معصومه معارف وند
مطالعات نشان داده است که کمتر از 10 درصد از سوءمصرف کنندگان مواد به صورت داوطلبانه برای درمان مراجعه می کنند. در چنین شرایطی مداخلات راغب سازی نقش مهمی در ورود به درمان این افراد ایفا می کنند. در حال حاضر مداخلات راغب سازی از قبیل مدل جانسون و کرافت وجود دارد، اما هر یک از این مداخلات مشکلات خاص مربوط به خود را دارند. از این رو این مطالعه به منظور «طراحی و ارزشیابی مداخله کوتاه راغب سازی مبتنی بر مددکاری اجتماعی در منزل برای ورود مردان سوء مصرف کننده به درمان»انجام گرفت. این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی انجام گرفته است. نمونه گیری به روش تمام شماری از میان تمامی مردان سوء مصرف کننده مواد غیر راغب به درمان که خانواده های آنان در طی تابستان 1393 در جلسات توجیهی خانواده برگزار شده توسط جمعیت خیریه تولد دوباره، حضور داشتند، همچنین شرایط ورود به پژوهش را دارا و مایل به شرکت در پژوهش بودند، انجام شد. شرکت کنندگان (56 نفر) به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش (28 نفر) بین یک تا سه جلسه مداخله راغب سازی مبتنی بر مددکاری اجتماعی در منزل را علاوه بر خدمات مشاوره ای معمول در مرکز، دریافت کردند در حالی که گروه کنترل (28 نفر) تنها خدمات مشاوره ای معمول را دریافت نمودند. وضعیت هر دو گروه در دو نوبت زمانی هفته اول پس از اجرای مداخله (پیگیری اول) و سه ماه پس از آن (پیگیری دوم) از نظر ورود به درمان و ماندگاری در درمان مورد پیگیری قرار گرفت. یافته ها نشان داد که در پیگیری اول گروه آزمایش به طور معناداری بیش از گروه کنترل وارد درمان شدند (75 درصد در مقابل 7/10 درصد)، همچنین در پیگیری دوم ماندگاری در درمان در گروه آزمایش به طور معناداری بیش از گروه کنترل بود (7/60 درصد در مقابل 3/14 درصد).
اشرف کربلایی نوری سید علی حسینی
اختلال اسکیزوفرنیا بر تمامی ابعاد زندگی افراد تأثیر می گذارد. آموزش مهارت های زندگی اجتماعی از اثر بخشی خاصی برخوردار است. این تحقیق از نوع کارآزمایی کنترل شده تصادفی است. افراد دچار اسکیزوفرنیا هستند در دو گروه افراد بستری و سرپایی بررسی شده اند. گروه آزمون مهارت های مدیریت دارو، علائم بیماری، مهارت های محاوره ای و ساماندهی اوقات فراغت" را آموزش دیدند. گروه کنترل دقیقا به همان میزان خدمات کاردرمانی دریافت کردند. نتایج حاکی از آن است که آموزش "مهارت های زندگی اجتماعی و مستقل" سبب افزایش عملکرد کلی، بهبود کیفیت زندگی ، کاهش علائم منفی، و افزایش سطح رضایت از خدمات، کاهش تجربیات منفی و افزایش تجربیات مثبت خانواده ها در گروه افراد بستری و سبب بهبود کیفیت زندگی ، و کاهش تجربیات منفی خانواده افراد دچار اسکیزوفرنیا در گروه افراد سرپائی شده است.
حسن رفیعی مهرانگیز خورشیدی
چکیده ندارد.
محمد باباخانی حسن رفیعی
مفهوم مدرن عدالت توزیعی بر توزیع عادلانه منابع و منافع جامعه بین اقشار مختلف تأکید دارد. از طرف دیگر سلامت بعنوان یکی دیگر از مقوله های رفاه اجتماعی تحت تأثیر وضعیت شاخص های عدالت توزیعی قرار می گیرد. در این پژوهش رابطه بین شاخص های عدالت توزیعی و سلامت طی سال های 1385-1363 مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه از نوع تحلیل همبستگی اکولوژیکی می باشد. برای اندازه گیری عدالت توزیعی بعنوان متغیر مستقل از شاخص های نابرابری درآمدی، فقر و مخارج دولت در سلامت استفاده شده است و برای بررسی سلامت از شاخص های امید به زندگی و مرگ و میر کودکان زیر 5 سال استفاده شده است. برای اجرای پژوهش ابتدا دادهای مورد نیاز مطالعه را ازمرکز آمار تهیه کرده و سپس با استفاده از نرم افزار stata و excel شاخص های مورد نظر استخراج شدند. و در نهایت روابط بین شاخص ها توسط نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. بطور کلی طی سال های مورد بررسی روند شاخص های نابرابری درآمدی و فقر نزولی و روند شاخص های سلامت صعودی می باشد. تحلیل رگرسیون نشان داده که شاخص های عدالت توزیعی با شاخص های سلامت رابطه دارند. اما با انجام تحلیل همبستگی جزئی رابطه بین شاخص ها معنی دار نخواهد بود. نتایج رگرسیون دو متغیره نشان می دهد که فقر نسبت به نابرابری درآمدی قدرت تبیین کنندگی بیشتری دارد و انجام رگرسیون سه متغیره مشخص شد مخارج دولت در سلامت بیشترین قدرت تبیین کنندگی شاخص های سلامت را دارد. با توجه به نتایج طی سال های مورد بررسی، با بهبود شاخص های عدالت توزیعی شاخص های سلامت نیز ارتقاء یافته است. همچنین در میان شاخص های عدالت توزیعی مورد بررسی مخارج دولت در سلامت بیشترین رابطه و قدرت تبیین کنندگی را نشان می دهد. لذا به نظر می رسد توجه دولت به سرمایه گذاری در بخش سلامت جهت نیل به اهداف عدالت توزیعی و ارتقاء شاخص های سلامت مطلوب می باشد.
نوراله مرادی کله لو حسن رفیعی
به طور کلی زنان امید به زندگی بیشتری از مردان دارند که می تواند متأثر از شرایط بیولوژیکی آنها باشد. امید به زندگی سالم زنان نیز از مردان بیشتر است ولی به نظر می رسد که زنان، مخصوصاً در کشورهای کمتر توسعه یافته و توسعه نیافته، به نسبت طول عمری که دارند از امید به زندگی سالم بیشتری برخوردار نیستند. این موضوع حاوی این نکته است که در این کشورها برابری جنسیتی رعایت نمی شود و در حق زنان اجحاف صورت می گیرد. در این پژوهش به بررسی رابطه نابرابری جنسیتی با شکاف جنسیتی امید به زندگی سالم در چندین سال می پردازیم.مطالعه حاضر تحلیلی و از نوع همبستگی می باشد. داده های لازم برای متغیر امید به زندگی سالم از گزارش های سازمان جهانی بهداشت استخراج شده است. داده های مربوط به نابرابری جنسیتی نیز هر ساله توسط سازمان ملل متحد که به صورت گزارش های توسعه انسانی منتشر می شوند انتخاب شده اند. دوره تحلیلی مورد نظر سال های 2001 تا 2004 است. در پایان با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون به بررسی رابطه بین دو متغیر اصلی پرداخته شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد بین شاخص های آموزشی ، اقتصادی، درآمد زنان( متغیرهای مربوط به نابرابری جنسیتی) با فاصله جنسیتی امید به زندگی سالم رابطه همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. بین شاخص های سیاسی زنان با فاصله جنسیتی امید به زندگی سالم رابطه آماری معنی داری وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که شاخص آموزش پیش بینی کننده معنی دار فاصله جنسیتی امید به زندگی سالم است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اهمیت متغیر های اقتصادی – اجتماعی در سلامت می باشد.
حسین تولائی حسن رفیعی
توسعه اجتماعی یکی از ابعاد اصلی فرایند توسعه و هدف اصلی توسعه ملی است. اما به نظر می رسد که مشکلات اجتماعی مانع تحقق توسعه اجتماعی می شوند یا دست کم روند دستیابی به آن را به تأخیر می اندازند. یکی از این مشکلات اجتماعی؛ کارکودکان است. کودکان کارگر امروز در سنین بزرگسالی نه تنها به نیروی فعال جامعه در روند تحقق توسعه اجتماعی تبدیل نمی شوند بلکه باری بر دوش جامعه خواهند شد. در این پژوهش به دنبال این هستیم که جهت رابطه همبستگی کارکودک و توسعه اجتماعی را تعیین کنیم. مطالعه تحلیلی و از نوع همبستگی گروهی تقاطعی یا قطری (cross-lagged) است. جامعه آماری این پژوهش کل کشورهای جهان بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 34 کشور در سطوح مختلف توسعه که آمارهای مربوط به میزان کارکودک و شاخص توسعه اجتماعی آنها در دو سال 2000 و 2006 موجود بودند، انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی تقاطعی و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها نشان دادند که شاخص های سن امید به زندگی، میزان جمعیت شهری که به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارند و میزان جمعیت باسواد بالای 15 سال با میزان کارکودک رابطه منفی و معنادار داشته و شاخص های میزان کودکان کم وزن زیر 5 سال و میزان جمعیت با درآمد کمتر از 1 دلار در روز با میزان کارکودک رابطه مثبت و معنادار دارند. اما هیچ رابطه ای بین شاخص ضریب جینی با میزان کارکودک به دست نیامد. در روش همبستگی تقاطعی نیز روابط (میزان کارکودک 2000 با شاخص توسعه اجتماعی2006) و (شاخص توسعه اجتماعی 2000 و میزان کارکودک 2006) منفی و معنادار شدند. نمی توانیم با اطمینان اعلام کنیم که میزان کارکودک در سال 2000 به طور مستقیم بر شاخص توسعه اجتماعی در سال 2006 تأثیر می گذارد. همچنین نمی توانیم با اطمینان ادعا نماییم که شاخص توسعه اجتماعی در سال 2000 بر میزان کارکودک در سال 2006 تأثیرگذار است. بلکه این روابط به طور غیر مستقیم برقرار است.