نام پژوهشگر: حمیدرضا زمانی
حمیدرضا زمانی علی افضلی کوشا
چکیده ندارد.
حمیدرضا زمانی علیرضا گلپایگانی
در تمام دوره های تاریخی هنر فرم و محتوا همیشه از اهمیت خاصی برخوردار بوده است . فرم به مثابه ابزاری کلیدی و محتوا به مصداق دستمایه و راهی جدید همیشه و همیشه در راستای هم بوده و در طول دوره های مختلف به تناسب شناخت و درک عمومی از آنها طرفداران و منتقدانی داشته اند. در همه حال انسان برای بیان عقاید. تفکرات . چاره راهها. و بیان برداشتهای خود نیاز به ابزاری دارد که ما در اینجا از آن به عنوان فرم یا تکنیک یاد کرده ایم. فرم یا تکنیک در حقیقت و تقریبا تنها جنبه قابل لمس یا این جهانی محتوا است . حال ما در راستای این تحقیق مسائلی را مطرح نمودیم که اهمیت فرم و محتوا را در هماهنگی و عدم هماهنگی مورد مکاشفت قرار داده اند. اما نکته ایکه ما به این مقوله اضافه کردیم عنصری به نام هنرمند بود در بیانی کلی محتوا در شرایطی خاص بر ذهن هنرمند حادث میگردد و پس از آن هنرمند با تکیه بر ابزارها و موادیکه در اختیار دارد و میزان آشنائی اش با آنها به بیان محتوا می پردازد. در صال ما بدون در نظر گرفتن مخاطب در بررسی مسئله فرم و محتوا به این قضیه رسیدیم که برای این مسئله باید مثلثی در نظر بگیریم که رئوس آن به قرار: محتوا. فرم (تکنیک و موضوع و هنرمند است . محتوا و فرم دو عنصر غیرقابل تفکیک هستند هر فرمی حتی اگر هنرمند به محتوایی قبل از به وجود آوردن آن نیاندیشیده باشد. حاوی محتوایی برای بینندگان خواهد بود و حسی را در آنها برخواهد انگیخت . حال آن عنصری که این فرم و محتوا را در اختیار دارد و می تواند آن را فراز و نشیب بخشد انسان است و در معنایی کاملتر هنرمند چراکه هنر بدون وجود انسان نمود پیدا نمی کند. انسان نیز موجود تاثیرگیر و تاثیرگذار است و به همین دلیل شرایط محیطی و سایر مسایل اجتماعی نیز هرچند غیرمستقیم اما موثر در این روند می باشند.