نام پژوهشگر: حبیب‌الله آقابخشی

بررسی رابطه سرمایه اجتماعی خانواده و فرار دختران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1390
  زهرا زمانی   سوسن کباری

در این پژوهش فرار دختران به عنوان پدیده ای که عامل ایجاد اختلال در نظم اجتماعی است مورد بررسی قرار گرفته است. این سوال در این زمینه قابل طرح است که فرار دختران به عنوان یک پدیده اجتماعی را چگونه می توان در ارتباط با دیگر پدیده های اجتماعی و جامعه در کلیت آن توضیح داد و تبیین نمود؟ نظر به اینکه ماهیت و محتوای سرمایه اجتماعی به گونه ای است که با مسائل مطرح در حوزه اجتماعی در ارتباط قرار می گیرد. می توان این فرض را معتبر در نظر گرفت که سرمایه اجتماعی یکی از متغیرهای موثر بر فرار دختران است. این سوال قابل طرح است که آیا احتمال فرار در میان دخترانی که در خانواده با فرسایش سرمایه اجتماعی روبه رو بوده اند نسبت به سایرین بیشتر است یا خیر؟ بنابراین طرح فرار دختران به عنوان یک مسأله اجتماعی و تبیین ارتباط آن با سرمایه اجتماعی خانواده ضرورت انجام تحقیق حاضر می باشد. روش مورد استفاده در این تحقیق، پیمایش علی- مقایسه ای است که با استفاده از تکنیک پرسشنامه مصاحبه ای انجام شده است. این تحقیق در برگیرنده دو جامعه آماری است. جامعه آماری گروه مورد مطالعه(دختران فراری) که شامل دخترانی است که در بازه زمانی انجام این تحقیق یعنی از فرودین 1390 تا شهریور 1390 در مراکز بهزیستی تهران نگهداری می شوند وجامعه آماری گروه مورد مقایسه(دختران غیر فراری) که عبارتند از دخترانی که در بازه زمانی انجام این تحقیق به همراه خانواده خود زندگی می کنند. حجم نمونه در هر گروه 50 نفرمی باشد. یافته های این تحقیق نشانگر این است که بین متغیرهای حضور بزرگسالان در منزل، صمیمیت اعضای خانواده، ارتباطات و پیوندهای اجتماعی خانواده، اعتماد اجتماعی خانواده، عضویت و مشارکت خانواده در شبکه های اجتماعی، حمایت اجتماعی و فرار دختران رابطه معنادار وجود دارد.

دینداری و سلامت اجتماعی زنان مبتلا به بیماری های خاص
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - پژوهشکده علوم اجتماعی 1392
  کبری واعظی   ابوتراب طالبی

مقدمه: سلامت اجتماعی گاه یک ویژگی فردی و بخشی از سلامت فرد و گاه در مفهوم تعیین کننده های اجتماعی سلامت و زمانی نیز ویژگی جامعه و مترادف با جامعه سالم به شمار می آید. هر جامعه ای با توجه به شرایط موجود تعریف متفاوتی از سلامت اجتماعی دارد و ویژگی هایی را برای آن برمی شمارد. عوامل فراوانی بر روی سلامت اجتماعی نقش تعیین کننده دارند. دین به عنوان یک نظام معنایی بر تمایلات شخصی و ترجیحات افراد تأثیر دارد. از این رو سلامت اجتماعی و تجربه آن نیز از باورهای دینی افراد تأثیر می پذیرد. در این پژوهش که با مشارکت 24 نفر از زنان مبتلا به بیماری خاص انجام شد، نسبت التزامات مذهبی بر فهم و تجربه آنان از سلامت اجتماعی در زندگی روزمره مورد بررسی قرار گرفت. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناخت و توصیف نسبت دینداری و سلامت اجتماعی زنان مبتلا به بیماری خاص صورت گرفت. روش بررسی: با توجه به ماهیت مسأله پژوهش یعنی از یک سو سنخ شناسی دین و از سوی دیگر فهم و تجربه سلامت اجتماعی که هر دو از مسائلی هستند که شناسایی آنها احتیاج به دستیابی به تجارب ذهنی و عملی افراد مورد مطالعه دارد، از این رو از روش شناسی کیفی استفاده شد. سپس با روش تحلیل تماتیک، داده های گردآوری شده مورد تحلیل قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاری، مشاهده مشارکتی و اسناد و مدارک استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش در بخش دینداری عبارت است از کشف سبک های خدامدار، نیت مدار، اخلاق مدار، گزینشی و فایده گرا. فهم زنان مبتلا به بیماری های خاص از سلامت اجتماعی در رویکرد سلامت اجتماعی به عنوان بخشی از سلامت فرد، در بردارنده مقوله های مشارکت اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و شکوفایی اجتماعی است. در رویکرد تعیین کننده های اجتماعی سلامت در بردارنده عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی- درمانی است؛ و در رویکرد سلامت اجتماعی به مثابه جامعه سالم، نشانگرهای جامعه سالم شامل: نبود اعتیاد، نبود طلاق، نبود فقر و نابرابری اقتصادی، نبود خودکشی، نبود فساد و فحشا، نبود خشونت، نبود سرقت و دزدی، رعایت حقوق افراد، رضایت از زندگی و امنیت اجتماعی است. نتیجه گیری: نتیجه کلی پژوهش این است که برداشت افراد مورد مطالعه از نسبت دینداری با سلامت اجتماعی عبارت است از دینداری و مشارکت اجتماعی، دینداری و انسجام اجتماعی، دینداری و رضایت از زندگی و دینداری و کاهش آسیب های اجتماعی.

بررسی شیوه های فرزند پروری پدران و مادرانی که فرزندانشان از مهد کودک استفاده می کنند.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1380
  علیرضا ایزدپور   حبیب الله آقابخشی

منظور از شیوه های فرزندپروری پدران و مادران در این پژوهش مجموع رفتارها، نگرش ها و گفتار آنان است که در خانواده نسبت به فرزندان خود دارند. در این تحقیق شیوه فرزندپروری کل پدران و مادرانی که فرزند آنان از دو مهدکودک بهزیستی در شهرستان گرمسار استفاده می کنند که شامل یکصد ذوج می شوند به روش نمونه گیری سرشماری ، با توجه به سه الگو شیوه فرزندپروری 1 - سهل گیری 2 - استبدادی 3 - دمکراسی مورد بررسی قرار گرفت. دراین پژوهش چگونگی وضعیت شیوه فرزندپروری والدین در جامعه مورد مطالعه با توجه به اینکه آنان در انجام این مهم تا چه میزان با هم هماهنگی و اتفاق نظر دارند مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت نتایج ذیل حاصل شد. 1 - پدران و مادران الگو و شیوه فرزندپروری دمکراسی را نسبت به دو شیوه دیگر ترجیح می دهند. 2 - والدین در اتخاذ سه شیوه مذکور ( سهل گیری ، استبدادی و دمکراسی ) از هماهنگی و اتفاق نظر لازم برخوردارند. 3 - میزان تحصیلات پدران و مادران در اتخاذ شیوه فرزندپروری آنان موثر است . 4 - 67 ددرصد از پدران و مادران در رابطه با شیوه فرزندپروری سهل گیری و 5/64 درصد نیز در شیوه استبدادی به عنوان بی نظر اعلام نظر نموده اند که قابل توجه می باشد.

مطالعه تطبیقی در زمینه اصول مدیریت مشارکتی از دیدگاه مدیران و کارکنان ادارات بهزیستی شهرستانهای استان فارس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1380
  علی اصغر شیربانی   حبیب الله آقابخشی

کارکنان هر سازمان به دلیل داشتن نظرات ، افکار وخلاقیتهای متنوع و متفاوت با ارزش ترین سرمایه ها به حساب می آیند به همین منظور می توان گفت یکی از مدیریتهایی که می تواند به این سرمایه با ارزش ومتناسب با خصوصیات و روحیات آنها، هویت ببخشد مدیریت مشارکتی است . در این نوع مدیریت به نیروی انسانی تنها به عنوان ابزاری جهت نیل به اهداف سازمان نگریسته نمی شود. ارزش دادن به اندیشه ها ، پیشنهادها، خلاقیتها، آموزش ، مشارکت دادن آنها در تصمیم گیریهای امور سازمان به فعال سازی آنها برای تحقق کارآمدتر و اثربخش تر اهداف سازمانی کمک می کند.