نام پژوهشگر: احمد اعتمادی
مریم جمال نیک احمد اعتمادی
موضوع و طرح مساله (اهمیت موضوع و هدف): باتوجه به پیچیدگی و شمار قواعد برای تعامل با دیگران نیاز به آمورش مهارتهای اجتماعی از جمله جرات ورزی میباشد،که باتوجه به نقش عقاید غیر منطقی در ایجاد رفتارهای غیر جرات ورزانه استفاده از درمان شناختی مفید میباشد وهدف پژوهش بررسی میزان اثر بخشی آموزش گروهی باالگوی شناختی بک بر جرات ورزی زنان سرپرست خانوار می باشد. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع ،چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها: فرضیه پژوهش شامل آموزش گروهی مبتنی بر الگوی شناختی بک بر افزایش مهارت جرات ورزی موثر است.که در این خصوص از منابع فارسی و انگلیسی و مجموعه مقالات مربوطه استفاده شد. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم ،شیوه تحقیق ،جامعه مورد تحقیق ابزار ،شیوه گرد آوری و تجزیه تحلیل داده ها: از لحاظ روش شناسی ،تحقیق حاضر یک تحقیق نیمه آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانواری بودند که در انجمن همیاران استان قم عضویت داشتند. روش نمونه گیری و نمونه: روش نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری داوطلبانه بود.به این صورت که طی فراخوانی در انجمن همیاران استان قم از کلیه زنان سرپرست خانواری که به طور رسمی یا غیر رسمی عضو بودند دعوت به عمل آمد.در این پژوهش، از بین 74 زن عضو 30 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند که نهایتا در دو گروه 15 نفره به عنوان گروه آزمایش و گروه کنترل قرار داده شدند.ابزار پژوهش: ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه جرات آموزی گمبریل وریجی(1975)بود که توسط بهرامی (1375) ترجمه شده است.. در این پژوهش از روش های آمارتوصیفی همچون میانگین،انحراف استانداردوهمچنین در بخش استنباطی با در نظر گرفتن مفروضه های تحلیل کوواریانس از این تحلیل با بهره گیری از نرم افزار مربوطه جهت تعیین معناداری استفاده شد. یافته های تحقیق: دربررسی حاصل از پس آزمون مشاهده شد که میانگین نمرات جرات ورزی در زنان سرپرست خانوار درگروه آزمایش به میزان معنا داری بیشتر از گروه کنترل است. درصورتی که درپیش آزمون چنین تفاوتی مشاهده نمی شود. از نتایج حاصل استنباط می شود که تفاوت مشاهده شده درمیزان جرات ورزی دو گروه در پس آزمون ناشی از جلسات گروهی می باشد. پس این آموزش، میزان جرات ورزی این زنان را افزایش داده است و بدین صورت فرضیه پژوهش مبنی بر موثر بودن آموزش گروهی شناختی در افزایش جرات ورزی تایید می شود که نتیجه حاصله از پژوهش با نتایج حاصل از پژوهش ها همسو می باشد. نتیجه گیری و پیشنهادات: جهت اظهار نظر قاطعانه و بهتر درمورد نتایج حاصل ازاین پژوهش ، پیشنهاد می شود پژوهش های دیگری در همین زمینه در نمونه های متفاوت مانند زنان خانه دار انجام گیرد تا بتوان با فراهم سازی امکان مقایسه ، قدرت تعمیم نتایج را افزایش داد. درواقع انجام پژوهش با دخالت دادن عواملی چون خرده فرهنگ های متفاوت، مذهب و گرایش های مذهبی ، وضعیت اقتصادی – اجتماعی و خانوادگی می تواند سهم هریک از این متغیرها را درافزایش جرات ورزی تا حدودی مشخص کند.و– پژوهش مشابهی روی همسران این زنان صورت گیرد وارتباط آن با عواملی مثل رضایت زناشویی مورد بررسی قرار گیرد.
فهیمه اکرمیان کیومرث فرحبخش
این پژوهش در ارتباط با مقایسه ملاک های محتوایی و فرایندی همسرگزینی در افراد با میزان بالا و پایین خودمتمایزسازی در کاشان، در سال 88-87، صورت گرفته است. جامعه آماری این تحقیق، شامل کلیه دختران و پسران 20 تا 30 ساله شهر کاشان بودند که از میان آن ها 300 نفر(153مرد و 147)، به صورت داوطلب برای پر کردن پرسش نامه، انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات این تحقیق از پرسشنامه های ملاک های همسرگزینی و خودمتمایزسازی، استفاده شد. در این پژوهش 3 فرضیه مطرح شده که با بهره گیری از روشهای آمار استنباطی(آزمون t و آزمون خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و جداول و نمودارهای آن از طریق روش های آمار توصیفی، ارائه گردیده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که با 0/95 اطمینان، افراد با میزان خودمتمایزسازی بالا، ملاک های فرایندی و افراد با خودمتمایزسازی پایین، ملاک های محتوایی را مورد توجه قرار داده اند.. همچنین یافته ها حاکی از آن است که مردان و زنان در ملاک های محتوایی و فرایندی همسرگزینی متفاوتند. زنان بیشتر از مردان، هم به ملاک های محتوایی و هم به ملاک های فرایندی در انتخاب همسر توجه دارند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که به طور کلی زنان بیشتر از مردان به ملاک های انتخاب همسر پاسخ می دهند.
پریسا آقاگدی احمد اعتمادی
چکیده هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش انتخاب و کنترل گلاسر بر تحول هویت نوجوانان دختر دوره پیش دانشگاهی شهر اصفهان می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره پیش دانشگاهی که در ناحیه 5 آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 40 نفر برای نمونه تحقیق انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند به منظور بررسی تغییرات حاصله از اعمال متغیر مستقل ابتدا پیش آزمون بر روی دو گروه اجرا شد و سپس گروه آزمایش طی 10 جلسه ی آموزشی در معرض متغیر مستقل (آموزش انتخاب و کنترل گلاسر) قرار گرفتند و نهایتاً هر دو گروه در یک زمان مجدداً مورد اندازه گیری قرار گرفتند. روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی و ابزار مورد استفاده، پرسشنامه سنجش حالات هویت من بنیون و آدامز (eom-eis-2) می باشد به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و نمودار) و همچنین آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش انتخاب و کنترل گلاسر بر هویت آشفته و پیشرفت نوجوانان موثر است ولی بر هویت زودرس و تعویق افتاده آنان تأثیری ندارد. کلید واژه ها: انتخاب و کنترل گلاسر، هویت، نوجوانی.
سمیه پویا عبدالله شفیع آبادی
چکیده: هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های تاب آوری بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر و دختر دوره راهنمایی، در سال تحصیلی 89 -1388 در شهرستان زرین شهر انجام شده است........................................................................................... روش: در یک بررسی نیمه آزمایشی، از میان کلیه دانش آموزان پایه سوم راهنمایی ، به کمک پرسش نامه پرخاشگری (agq) ، 60 نفر گزینش شدند و به تفکیک جنسیت وبه تصادف در دو گروه آزمایش و گواه 15 نفری جای داده شدند. سپس آموزشهای تاب آوری در 8 جلسه 90 دقیقه ای در مورد دو گروه آزمایش پسر و دختر انجام شد و دو گروه گواه پسران و دختران، آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه آزمایش و گواه در پسران و دختران پس از پایان دوره آموزشی به پرسش نامه پژوهش پاسخ دادند. داده های به دست آمده به کمک آزمون های آماری t و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل کوواریانس در مرحله پس آزمون در دو گروه از نظر مولفه های پرخاشگری (p<0.05) تفاوت معنی دار نشان داد. به بیان دیگر پرخاشگری در گروه آزمایش کاهش یافت. و تحلیل tدر مقایسه میانگین نمرات دانش آموزان در مولفه های پرخاشگری، تنها بیانگر تفاوت پسران و دختران در کاهش مولفه خشم و عصبانیت بود............................................................................................................................ نتیجه گیری: آموزش مهارت های تاب آوری در کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر ودختر موثر است. کلید واژه: پرخاشگری، مهارت های تاب آوری،دانش آموزان راهنمایی.
بهمن بهمنی احمد اعتمادی
چکیده تمام نما: این پژوهش با توجه به کاستی های موجود در یافته های مبتنی بر طرح های آزمایشی یا نیمه آزمایشی معتبر در مورد مقایسه اثر بخشی روش های مداخله روان شناختی گوناگونی که با هدف کاهش درد و رنج روانی افراد مبتلا به سرطان وجود دارد، طراحی شده است. جامعه پژوهشی حاضر را بیماران مبتلا به سرطان سینه 20 تا 65 ساله مراجعه کننده به بخش انکولوژی بیمارستان امام حسین تشکیل می دهد که از بین آنها 40 نفر نمونه که سابقه بیماری روانپزشکی قبل از ابتلا به سرطان نداشته، غدد سرطانی آنها به سایر نقاط بدن منتشر نشده و در زمان غربالگری میزان افسردگی آنها متوسط به بالا بودند انتخاب و با استفاده از روش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. به عنوان پیش آزمون هر سه گروه در چهار متغیر افسردگی، امیدواری، عزت نفس و کیفیت زندگی سنجیده شده و سپس دو تا از گروه های مقایسه به تصادف انتخاب شدند تاهر یک در معرض یکی از دو روش مداخله "شناخت درمانی آموزش محور" و "گروه درمانی شناختی وجود گرا" قرار بگیرند. برنامه اجرای هر دو روش مداخله در قالب ملاقات های 90 دقیقه ای که هفته ای یکبار و برای دوازده هفته ادامه داشت پیش بینی و اجرا شد. سپس پس آزمون در مورد هر سه گروه مقایسه اجرا و داده ها با هدف محاسبه تحلیل کواریانس برای حذف اثر پیش آزمون بر پس آزمون، تحلیل واریانس برای بررسی تفاوت گروه ها وآزمون تعقیبی شفه برای بررسی معنی داری جفت مقایسه ها با استفاده از بسته آماری spss-16 پردازش شد. نتایج آزمون فرض ها نشان داده اند که: میانگین افسردگی در گروه درمانی شناختی وجود گرا کمتر از شناخت درمانی آموزش محور و افسردگی هر دو گروه نیز پایین تر از گروه گواه بوده و تفاوت ها از نظر آماری معنادار است. در متغیر امیدواری نیز تاثیر روش گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افزایش امیدواری بیشتر از روش شناخت درمانی آموزش محور و این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بوده و هر دو گروه نیز میانگین بیشتری نسبت به گروه کنترل به دست آوردهاند. در متغیر عزتنفس میانگین های دو گروه آزمایش با یکدیگر برابر اما با میانگین گروه کنترل تفاوت معنادار دارد. مقادیر میانگین نشان میدهد که عزت نفس در هر دو گروه نسبت به گروه گواه افزایش داشته و این تفاوت از نظر آماری معنی داراست. میانگین کیفیت زندگی در دو نوع مداخله شناخت درمانی آموزش محور و گروه درمانی شناختی وجود گرا با یکدیگر تفاوت نداشته اما نسبت به گروه کنترل بیشتر بوده است. این تفاوت ها نیز به لحاظ آماری معنی دار است. واژگان کلیدی:گروه درمانی شناختی وجودگرا، شناخت درمانی آموزش محور، افسردگی، امیدواری، عزت نفس،کیفیت زندگی، سرطان سینه،
فریبا حمیدزاده احمد اعتمادی
این پژوهش به منظوربررسی میزان اثربخشی درمان مبتنی برهیجانeft(شیوه فردی وزوجی) بر کاهش تعارضات زناشویی وخلق ارتباط موثرانجام گرفت.نمونه60 نفری(30مردو30زن)ازمیان مراجعین مراکز مشاوره وشعب شورای حل اختلاف دادگستری شهرکرمانشاه وبراساس مقیاس تعارضات زناشویی تجدیدنظرشده(mcq-r)بوستانی پور،براتی وثنایی انتخاب وبا جایگزینی تصادفی درسه گروه آزمایشی ویک گروه کنترل قرار گرفتند؛سپس درمان eft به صورت زوجی وفردی در مورد گروههای آزمایشی اجراشد. آزمون(mcq-r)،به عنوان پیش آزمون وپس آزمون مورداستفاده قرارگرفت.جهت تجزیه وتحلیل 4 فرضیه اصلی وفرضیه های جانبی پژوهش واهداف آن از آزمون تحلیل واریانس f نمرات اختلافی وآزمون تعقیبی شفه در سطح 01/0 و05/0 استفاده شد. نتایج نشان دادکهeft برکاهش تعارضات وخلق ارتباط به صورت معناداری اثر بخش بودوفرضیه اول تایید شد. همچنین نتایج حاکی ازآن بود که اثربخشی eft به صورت زوجی وفردی درکل گروه نمونه تفاوت معناداری نداشت اما شیوه فردی درزنان موثرتراز شیوه زوجی بود.واین درمان در مورد زنان کارایی بیشتری داشت.نتایج جانبی هم به شرح ذیل به دست آمد: رویکرد eft درعامل کاهش همکاری،کاهش رابطه جنسی ،افزایش واکنش های هیجانی،افزایش جلب حمایت فرزند،کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر ودوستان،افزایش رابطه فردی باخویشاوندان خود ،جداکردن امورمالی ازهمدیگر بین گروههامتفاوت بود،ودر زنان نسبت به مردان،زنان نسبت به توام ،زنان نسبت به کنترل،مردان نسبت به کنترل وتوام نسبت به مردان وکنترل تاثیر بیشتری داشت.
عبد الرحیم شعبانی احمد اعتمادی
این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی آموزش آیین همسرداری بر اساس آموزه های اسلامی بر رضایت زناشویی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهرستان بابل صورت گرفت.آزمودنی های اینپژوهش، زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهرستان بابل که 33 زوج (جمعاً 66 نفر) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی،15زوج در گروه آزمایش و 15زوج در گروه کنترل، جایگزین شدند، هر زوج از گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت به صورت فردی تحت آموزش آیین همسرداری بر اساس آموزه های اسلامی قرار گرفت. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل، و ابزار اندازه گیری فرم کوتاه پرسشنامه ی 47 سوالی رضایت زناشویی انریچ بود.فرضیه های این تحقیق عبارتند از:1-آموزش آیین همسرداری بر اساس آموزه های اسلامی?بر افزایش میزان رضایت زناشویی زوج ها موثر است.2- آموزش آیین همسرداری بر اساس آموزه های اسلامی بر افزایش میزان ارتباط زوج ها موثر است.3- آموزش آیین همسرداری بر اساس آموزه های اسلامی بر افزایش مهارت حل تعارض زوج ها موثر است.4- آموزش آیین همسرداری بر اساس آموزه های اسلامی بر افزایش میزان رابطه جنسی زوجها موثر است. برای تحلیل داده های این پژوهش، از شاخص های آماری نظیر فراوانی، حداقل، حداکثر، میانگین و آزمون کوواریانس استفاده شد. نتایج تجزیه تحلیل نشان داد که آموزش آیین همسرداری بر اساس آموزه های اسلامی به طور معنی داری باعث افزایش میزان رضایت زناشویی، ارتباط، رابطه جنسی و مهارت حل تعارض زوج ها شده است. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، آیین همسرداری بر اساس آموزه های اسلامی می تواند رضایت زناشویی، و مولفه های مربوط به آن را در بین زوج ها بهبود ببخشد. بنابراین، این روش می تواند به عنوان الگویی در جهت افزایش رضایت زناشویی زوج ها در کارگاه های آموزشی به کار رود. کلید واژه ها: آیین همسرداری بر اساس آموزه های اسلامی، رضایت زناشویی.
سمیه آذرخش احمد اعتمادی
هدف از این پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش مدیریت والدین(pmt) به شیو? ساندرز بر کاهش پرخاشگری کودکان پسر مقطع ابتدایی بود. جامعه آماری در این پژوهش متشکل از مادران کودکان پسر مقطع ابتدایی 7 تا 11 سال مبتلا به پرخاشگری در سال تحصیلی 1389-1388 منطقه 4 شهر تهران بود. نمونه این پژوهش 40 نفر از مادران کودکان پسر پرخاشگر بودند که پس از اجرای پیش آزمون از بین مادرانی که کودکانشان بالاترین نمره را آورده بودند، انتخاب شدند و مادران به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. به منظور بررسی تغییرات ناشی از متغیر مستقل گروه آزمایش طی 10 جلسه آموزشی در معرض متغیر مستقل (آموزش مدیریت والدین به شیوه ساندرز) قرار گرفتند و نهایتا هر دو گروه در یک زمان مجددا مورد اندازه گیری قرار گرفتند. روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی و ابزار مورد استفاده پرسشنامه آخنباخ سیاهه رفتاری کودک (cbcl) بود. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت والدین به شیوه ساندرز (برنامه فرزند پروری مثبت) رفتارهای پرخاشگران? کودکان پسر را کاهش می دهد.
الهام یزدی احمد اعتمادی
فرضیه های این تحقیق عبارتند از اینکه : 1.آموزش مهارتهای ارتباطی بر سبک دلبستگی ایمن موثر است. 2.آموزش مهارت های ارتباطی بر سبک دلبستگی ناایمن - اجتنابی موثر است. 3. آموزش مهارت های ارتباطی بر سبک ناایمن - دوسوگرا موثر است. برای آزمودن این فرضیه ها از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شد. و پس از آموزش و اجرای پرسشنامه بر اساس طرح ارائه شده برای تحلیلنتایج از آزمون های توصیفی و استنباطی ( آزمون t ) استفاده شد و در نهایت نتایج زیر به دست آمد: 1. آموزش مهارتهای ارتباطی موجب افزایش سبک دلبستگی ایمن می شود. 2. آموزش مهارت های ارتباطی موجب کاهش سبک ناایمن - اجتنابی می شود. 3. آموزش مهارت های ارتباطی موجب کاهش سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا می شود.
حکمت کارگر احمد اعتمادی
هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر تحول بلوغ عاطفی دانشجویان دختر در آستانه ازدواج شهر ابرکوه در سال تحصیلی 89-1388بوده است. فرضیه اصلی این پژوهش عبارت بود از اینکه آموزش مهارت های ارتباطی بر تحول بلوغ عاطفی دانشجویان دختر موثر است. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت، مقیاس بلوغ عاطفی (ems) بود که در ایران توسط مهرانی (1386) هنجاریابی شده است. طبق گزارش وی پایایی این آزمون بر اساس روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی به ترتیب 83/ و 61/ و روایی آن از طریق روایی صوری محاسبه شده است. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر در آستانه ازدواج (نامزد و عقد کرده) شهر ابرکوه در سال تحصیلی 89-1388 بودند. نمونه گیری در این پژوهش به شکل تصادفی صورت گرفته است، بدین ترتیب که از میان دانشجویان 26-21 ساله در آستانه ازدواج، آزمون بلوغ عاطفی گرفته شد و از میان کسانی که در این آزمون نمره ای بین 106-89 (نشان دهنده ی بی ثبات بودن از لحاظ عاطفی) کسب نمودند، به شکل تصادفی 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای در برنامه آموزش مهارت های ارتباطی شرکت کردند. پس از اجرای آموزش از تمامی دو گروه گواه و آزمایش پس آزمون به عمل آمد، داده ها توسط آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که شیوه آموزش مهارت های ارتباطی بر بلوغ عاطفی دانشجویان موثر بوده است
نسیبه ستایی مختاری احمد اعتمادی
پژوهش روش ازمایشی را به کار برده است.جامعه شامل همه دانش آموزان دختر طلاق 12تا14 ساله شهر جیرفت در مقطع راهنمایی بود که در سال تحصیلی 89-88 با پدر زندگی می کردند و تعداد آنها برابربا 60 نفر بود .برای نمونه گیری از روش تصادفی ساده استفاده شد به صورتی که 15نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند و 15 نفر در گروه کنترل سپس آزمون رشد اجتماعی الیس وایتزمن اجرا گردید و بع آموزش خودکنترلی در طی 10جلسه یک ساعته ب گروه آزمایش داده شد و در آخر آزمون رشد اجتماعی (پس آزمون)گرفته شد و یافته ها فرضیه پزوهش را تایید کرد.
محمد جباری احمد اعتمادی
هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارت حل مسئله بر میزان تاب آوری دانش آموزان دبیرستانی شهر قدس بود.از بین مدارس متوسطه پسرانه دولتی، یک دبیرستان به تصادف انتخاب شد. در این دبیرستان 10 کلاس اول وجود داشت که تعداد دو کلاس انتخاب و سپس پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (25 سوالی) در مورد این دانش آموزان اجرا شد. کسانی که نمره پایینی در مقیاس تاب آوری کسب کرده بودنددر دوگروه آزمایش و گواه گمارده شدند و برنامه آموزش مهارت حل مسئله در مورد گروه آزمایش به مدت 8 جلسه اجرا گردید.در پایان نیز پس آزمون در مورد هردوگروه اجراشد ونتایج بوسیله تحلیل کواریانس استخراج شد. نتیجه نشان داد آموزش مهارت حل مسئله می تواند میزان تاب آوری دانش آموزان را افزایش دهد. از نتیجه این پژوهش می توان در برنامه های افزایش تاب آوری در گروه نوجوانان استفاده نمود.
الهام احمدی احمد اعتمادی
دف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران، خودکارآمدی و عزت نفس دانش آموزان شهر کرمانشاه بود. پژوهش از نوع همبستگی می باشد. در این راستا رابطه بین شیوه های فرزندپروری، خودکتارآمدی و عزت نفس مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهایی که در این پژوهش استفاده شدند عبارتند از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (gsesh)، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت، پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران و دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر کرمانشاه بود. نمونه آماری شامل 384 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر کرمانشاه و مادران آنها بوده است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد و داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش در سطح 05/0= و 01/0= نشان داد که: 1- بین شیوه های فرزندپروری و خودکارآمدی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 2- بین شیوه های فرزندپروری و عزت نفس دانش آموزان رابطه وجود دارد. 3- بین خودکارآمدی و عزت نفس دانش آموزان رابطه وجود دارد. 4- بین شیوه های فرزندپروری و میزان سواد مادران رابطه وجود دارد. 5- بین شیوه های فرزندپروری و میزان سن مادران رابطه وجود دارد.
عمر کیانی پور احمد اعتمادی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی و مقایسه دو شیوه درمانی برای کنترل خشم انجام شد. یکی از این شیوه ها موسیقی درمانی و دیگری شناخت درمانی بود.از طریق پرسشنامه خشم اسپیلبرگر نمونه مورد نظر انتخاب شد و سه گروه انتخاب شدند. دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل. بعد از پایان آزمایش پس آزمون گرفته شد. یافته ها نشان داد که موسیقی درمانی در افزایش کنترل خشم تاثیری ندارد اما شناخت درمانی به میزان چشمگیری کنترل خشم را افزایش داد.
محمدرضا مژدهی احمد اعتمادی
علی رغم شواهد معتبری که در ارتباط با اثر بخشی درمان های جدید اختلال اضطراب فراگیر به دست آمده است؛ هنوز سوالات زیادی در رابطه با فهم مکانیسم تغییر این درمان ها(درمان چرا و چگونه انجام می شود، بدون پاسخ است. مطالعه حاضر با هدف پاسخگویی به بخشی از این سوالات، به بررسی اثربخشی، میانجی های درمانی، مکانیسم تغییر، روند ایجاد تغییرات درمانی و موانع احتمالی به کارگیری شیوه درمانی پذیرش و تعهد، و ارائه راه حلهایی به منظور بهینه سازی شیوه های درمانی اختلال اضطراب فراگیر پرداخته است. به منظور دست یابی به نتایج دقیق و جامع، ترکیبی از روشهای کیفی (مطالعه موردی) و کمی (طرح تجربی تک موردی از نوع ab) به کار گرفته شد. نمونه پژوهش شامل پنج نفر (2 مرد و 3 زن) بود که از نظر سن، جنس، سابقه ابتلا به بیماری و همبودی با افسردگی، متفاوت بودند. این افراد با استفاده از روش «نمونه گیری هدفمند»، از بین 36 نفر عضو جامعه (12 مرد و 24 زن)،انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: scid-i (مصاحبه تشخیصی ساختار یافته) و پرسشنامه بالینی چندمحوری میلون،و پرسشنامه های اختلال اضطراب فراگیر-4، پذیرش، و زندگی مبتنی بر ارزش. پس از پایان دوره درمان، نمرات اضطراب فراگیر و نگرانی هر پنج مورد به طور معناداری کاهش یافت و هیچکدام از آنها ملاکهای تشخیصی این اختلال را دریافت نکردند. جهت بررسی مکانیسم اثر، روند ایجاد تغییرات درمانی در موردهای پژوهش به مورد بررسی قرار گرفت و براساس مطالعات گذشته و زمینه نظری، روند تغییرات دو متغیر? «پذیرش» و «زندگی مبتنی بر ارزش»، را مورد بررسی دقیق قرار دادیم. در نهایت مدل تغییرات درمانی ترسیم شد و نقش متغیرهای «پذیرش» و «زندگی مبتنی برارزش»، در ایجاد تغییرات درمانی مشخص گردید. در ادامه به منظور بهینه سازی درمان اختلال اضطراب فراگیر، راه حل هایی بر اساس یافته های پژوهش ارائه شد و موانع به کارگیری این درمان تشریح شد. همچنین بر اساس یافته های تحقیق، چند پیشنهاد پژوهشی و کابردی ارائه شد.
نرگس نصراصفهانی احمد اعتمادی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش معنا-محور بر عملکرد خانواده و صمیمیت زناشویی زنان انجام گرفت. روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش حاضر را 24 زن از زنان مراجعه کننده به یکی از خانه های سلامت منطقه 7 شهر تشکیل دادند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. متغیرهای وابسته در این پژوهش عملکرد خانواده و صمیمیت زناشویی بودند که با پرسشنامه سنجش خانواده و مقیاس صمیمیت زناشویی، ارزیابی گردیدند. متغیر مستقل نیز آموزش معنا-محور بود که طی 10 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t اختلافی تجزیه و تحلیل استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش معنا-محور در بهبود عملکرد خانواده و ابعاد آن یعنی حل مشکل، ارتباط، نقش، پاسخ دهی عاطفی، کنترل رفتار و مشارکت عاطفی و همچنین صمیمیت زناشویی زنان موثر بوده و میزان آنان را افزایش داده است. این یافته ها حاکی از آن است که معنا و تعامل خانواده ارتباط نزدیک و متقابل با هم دارند و داشتن معنای مشترک در زندگی زناشویی می تواند به عنوان روشی برای افزایش روابط صمیمانه در بین همسران و همچنین بهبود عملکرد خانواده آنان به کار رود.
نازنین شادابی احمد اعتمادی
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش تصویرسازی ارتباطی بر دلزدگی زناشوئی زنان متاهل انجام شد. ابتدا از بین خانه های سلامت شهرداری منطقه 22 تهران، یک خانه سلامت به صورت تصادفی انتخاب شد و سپس پیش آزمون انجام شد و از بین خانم هایی که بیشترین نمره را آزمون دلزدگی زناشوئی(cbm) کسب نمودند، 24 نفر انتخاب گردید، سپس آنها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش به صورت هفتگی به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت اموزش قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون دلزدگی زناشوئی بوده است.برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین نمره های پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معنادار وجود داشت ولی بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل تفاوت معناداری وجود نداشت . با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش تصویرسازی ارتباطی بر کاهش دلزدگی زناشوئی زنان به صورت کلی و هم در 3بعد دلزدگی جسمانی، دلزدگی عاطفی و دلزدگی روانی موثر بوده است.
صادق باران اولادی احمد اعتمادی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی امید درمانی بر انگیزش پیشرفت انجام گرفت.این پژوهش از نوع پیش آزمون _پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان پسر پایه دوم مقطع کارودانش شهرستان بهارستان استان تهران بود. که از این میان 30 نفر از دانش آموزان به تصادف انتخاب و پس از اجرای پرسشنامه انگیزش پیشرفت (acmt) به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند.آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش امید درمانی قرار گرفتند؛ گروه کنترل در این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که انگیزش پیشرفت در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است(p?0/001). این پژوهش نشان داد که امید درمانی باعث افزایش انگیزش پیشرفت می گردد. کلید واژه ها: انگیزش پیشرفت، امید درمانی، دانش آموزان، کار و دانش
سمیه عباسی احمد اعتمادی
موضوع این تحقیق اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل بر کاهش افسردگی مادران کودکان کم توان ذهنی شهر تهران می باشد وهدف از انجام آن تعیین اثر بخشی آموزش بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل برمیزان افسردگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی است. اما اهمیت این موضوع از آن جهت است که نخستین شبکه روابطی که هریک از انسانها رادربرگرفته ،خانواده است. خانواده یک نظام فعال و پویا است و همانند هرنظام دیگری هدف آن تعادل جویی است. در هرزمان یک عامل بحران زا می تواند تعادل این نظام را برهم زده و طیفی از مشکلات روانی رادر نظام خانوادگی برانگیزاندکه اثرات بسیار زیانبار و بحران عظیمی را در خانواده به همراه دارد. حضورکودک کم توان ذهنی باایجاد مشکلات مراقبتی برای خانواده و بویژه تجربیات استرس زا برای والدین همراه است. چنین وضعیتی مانع از آن می شود که خانواده بتواند کارکردهای متعارف خود نظیر تربیت فرزندان ،روابط اجتماعی ،اشتغال، اوقات فراغت و روابط زناشویی را به نحو مطلوبی داشته باشد. درشرایط فعلی و علی رغم یافته های فوق به خانواده های کودکان کم توان ذهنی به اندازه کافی توجه نمی شودو گاهی دست اندرکاران آموزش کودکان دارای نیازهای ویژه از کنار والدین- این مهمترین منبع اطلاعات درباره کودک و قویترین حامی کودک- به سادگی می گذرند. از آنجا که استرس و فشار روانی عملاّ توانایی مادر را برای مقابله با مشکل کاهش می دهد لذا اهمیت این تحقیق از آن جهت است که با آشنایی به وضعیت استرس می توان با اتخاذ تدابیری از میزان آن کاست که این امر به نوبه خود موجب افزایش توان مادر در برخورد با مشکلات کودک کم توان ذهنی می شود. بررسی های انجام گرفته در ایران حاکی از آن است که بیشتر مطالعات و تحقیقات در مورد خانواده هایی که فرزند عقب مانده دارند. مربوط به مراقبت و توانبخشی فرزند معلول بوده و درمورد تجربه مادران از داشتن فرزند کم توان ذهنی تحقیق خاصی انجام نشده است. در راستای نقش مهم زنان در زمینه ارتقاء بهداشت کودک و خانواده و توانمندی لازم آنان در ارائه خدمات حرفه ای و تخصصی شان و کاهش اثرات آسیب پذیری آنان و ایفای نقش های همسری، مادری ضرورت انجام این تحقیق را توجیه می نماید. فرضیه این پژوهش این است که مشاوره گروهی به روش بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل بر کاهش افسردگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی موثر است. یکی از نعمت های بسیارارزشمند پروردگار برخورداری ازسلامت تن وروان است، وبهره مندی از این نعمت بی ماننددرگرو رعایت موازین بهداشتی درطول زندگی است. افسردگی یکی ازرایجترین انواع ناراحتی های روانی است که باعث مراجعه به روان پزشکان می گردد. به دلایل مختلفی معمولاّ درصد بیشتری از بانوان دچار افسردگی می شوند. نسبت زنان به مردان افسرده در ممالک پیشرفته صنعتی تقریباّ 2به 1 است(براون و هریس،1987،به نقل از هاشم نژاد،1386). والدین به ندرت انتظاردارندکه بچه ای معلول یا ناتوان داشته باشند،آنها همیشه دررویا هایشان فرزندآینده خودرا زیبا، جذاب، باهوش، ویا درکل آرمانی مجسم می کنند. قطعی شدن تشخیص کم توانی ذهنی کودک درهنگام تولد می تواند منجر به بحران عظیمی درخانواده شود. باتوجه به اینکه کم توانی ذهنی آثاروتبعات بسیاری درزندگانی افراد می گذارد، والدین واکنش های عاطفی شدیدی نسبت به این نقص ازخود نشان می دهند. بخشی به این علت می تواند باشد که کودک کم توان مسوُلیت های زیادی بردوش والدین می گذارد وهمه خانواده را درگیرمی کند. شواهد بسیاروجوددارد که والدین کودکان ناتوان به دلیل سازگاری باشرایط خاص، بیش از والدین دیگر، متحمل استرس و فشارمی شوند(برسلاوودیویس ،1986، هانسون، الیس و دپه ، 1989، پال و کوئین ،1987، سینگر و ایروین ،1989 ،وتیزوکوتز ،1986 به نقل از هاشم نژاد، 1386). مطالعات دیگر، نیزنشان داده اند که خانواده های دارای کودک کم توان ذهنی نسبت به خانواده های کودکان عادی ازسطوح استرس بالاتری برخوردارند(برای مثال دیسون ، 1991؛انستی و اسپنس 1986). وایت(1971) اشاره کرده است مادر ممکن است از طریق انکار به افکار و احساسات آشفته اش راجع به واقعیت غم انگیز عقب ماندگی رفتار کند(رهسپار، 1377). همچنین نتایج پژوهش ها حاکی ازآن است که کودکان والدین افسرده در مقایسه با کودکان والدینی که اختلال خلقی ندارند بیشتردر معرض افسردگی هستند. مادران مبتلا به بیماری افسردگی درمقایسه بامادران گروه کنترل درروابط خودباکودکانشان بیشترباخلق منفی عمل می کردند(لاووجی ،1991) وپاسخدهی ودرگیری عاطفی کمتری بافرزندانشان داشتند( گودمن و براملی ،1990،به نقل از هاشم نژاد،1386). دردهه های اخیر برای کمک به سلامت روانی و تغییر رفتار ناسازگارانه از روشهای درمانی شناختی نیز بهره فراوان گرفته شده وتوجه شناخت درمانگری بربازسازی شناختی مراجعین بوده است(کوپ و کراو ،1998). طرح مفهوم بازسازی شناختی برای نخستین باردرادبیات بالینی به کارهای الیس (1962) وبک (1967و1976) نسبت داده می شود(زارب ،1992). اغلب نظریه هایی که زیر بنای آنهادرمان شناختی است(مک مولین وگیلز،1989و مک مولین ،1981) از درمانهای الیس و بک مشتق شده اند. باوجود این در برخی زمینه ها بین آنهاتفاوت وجود دارد(فری 1991،ترجمه صاحبی و همکاران ،1382). بازسازی شناختی می تواند با بسیاری ازاشکال درمانی ترکیب شود(کوری ،2001 ترجمه اعتمادی و هاشمی ،1385). به طورمثال بهره گیری از ابزارهایی مانندتمثیلات روشن، داستانها، استعاره های مناسب ، تصویر سازی ذهنی در به کاربردن خلاق و موثر شناخت درمانی کمک می کنند(نیومن ،2000 به نقل از نظیری ،1383). مضمون (باورهای هیجانی) در قالب کلام نمی گنجد ودر چنین مواقعی استفاده از قصه تمثیل و شعر بیانگر مضمون یک اتفاق است (تیزدل ،1993). امروزه با استفاده از چارچوب نظری رویکردهای درمانی و در فرایند ضابطه بندی مشکل مراجع، می توان به طور دقیق تر از تمثیل در فرایند بازسازی شناختی (شناخت درمانگری) استفاده کرد.
سالومه سادات ترابی احمد اعتمادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودکنترلی بر بهبود رضایت از زندگی و افزایش خویشتن پنداری زنان خانه دار مراجعه کننده به سراهای فرهنگی منطقه هفت شهر تهران به روش آزمایشی صورت گرفت. جامعه این پژوهش شامل تمام زنان خانه دار مراجعه کننده به سراهای فرهنگی منطقه هفت تهران بودند، برای نمونه گیری یکی از سراهای فرهنگی منطقه هفت تهران به تصادف انتخاب شد و آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند(هر گروه با دوازده نفر عضو). سپس آزمون های خویشتن پنداری راجرز و رضایت از زندگی دینر(پیش آزمون ها) در هر دو گروه اجرا گردید و بعد آموزش خودکنترلی در طی ده جلسه یک ساعته به گروه آزمایش داده شد و در آخر آزمون های خویشتن پنداری راجرز و رضایت از زندگی دینر(پس آزمون ها) گرفته شد. یافته ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل کواریانس تحلیل شد و نتایج، هر دو فرضیه پژوهش را تایید کرد. یافته ها نشان داد با اطمینان بیش از 99% می توان گفت آموزش خودکنترلی باعث بهبود خویشتن پنداری شده است و با اطمینان بیشتر از 95% می توان گفت آموزش خودکنترلی باعث افزایش رضایت از زندگی شده است.
ملیحه شهرستانی احمد اعتمادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی رویکرد شناختی-روان نمایش گری بر اصلاح باورهای ارتباطی ناکارآمد زنان متاهل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متاهل ساکن خوابگاه های دانشگاه علامه طباطبایی در سال 1390 می باشند. نمونه شامل 30 نفر خانم متاهل است که با روش نمونه گیری تصادفی از بین 44 نفر داوطلب شرکت در این طرح آموزشی، انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش سیاهه باورهای ارتباطی زناشویی (rbi) می باشد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. مداخله آزمایشی به مدت 8 جلسه 2 ساعته و یک بار در هفته بر روی اعضاء گروه آزمایش اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و آزمون فرضیه ها، از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش رویکرد تلفیقی شناختی-روان نمایش گری بر اصلاح باورهای ارتباطی ناکارآمد زنان متاهل گروه آزمایش موثر بوده است.
شهره جعفری احمد اعتمادی
این پزوهش با هدف بررسی تأثیر مشاوره گروهی با تأکید بر حمایت درمانی به روش درمان بین فردی (ipt) بر میزان افسردگی سالمندان مرد انجام شد.نمونه آماری این پزوهش را سالمندان مرد افسرده ای تشکیل دادند که در آزمون مقیاس افسردگی سالمندی gds،(پیش آزمون) نمره 8 و بالاتر را کسب کرده بودند.نمونه شامل 16 نفر برای ورود به تحقیق مناسب تشخیص داده شده بودند که این 16 نفر به طور تصادفی در گروه های آزمایش (8 نفر)و کنترل(8 نفر)قرار گرفتند.گروه آزمایش در 12 جلسه مشاوره گروهی با رویکرد درمان بین فردی که هر جلسه به مدت 60 دقیقه بود شرکت نمودند.در پایان جلسات پرسش نامه مقیاس افسردگی سالمندان به عنوان پس آزمون اجرا گردید. فرض پزوهش که عبارت بود از مشاوره گروهی با تأکید بر حمایت درمانی به روش درمان بین فردی بر میزان افسردگی سالمندان مرد موثر است ، با استفاده از روش تحلیل کو واریانس و با توجه به سطح معنی داری(p<0/01)تأیید می گردد. یعنی کاهش افسردگی آزمودنی های شرکت کننده در گروه آزمایش را می توان به درمان بین فردی نسبت داد.
مریم سهرابی احمد اعتمادی
هدف : هدف این مطالعه بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر وابستگی هیجانی دانش آموزان دختر پایه اول مدرسه شبانه روزی جعفر آباد مغان می باشد. روش کار: مطالعه بر روی 30 نفر از دانش آموزان دختر پایه اول انجام شد که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) تقسیم شدند. ابزار مطالعه، پرسشنامه وابستگی به دیگران ( روبرت ام ای – جی هرشفیلد – جی ال کلرمن- اج جی گوگ – آی بارت ) بود که در مرحله پس آزمون و پیش آزمون اجرا شد. آموزش حل مسئله در 11 مرحله انجام شد . داده ها بوسیله آمار توصیفی و t مستقل و با استفاده از نرم افزار spss 15 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج مطالعه نشان دهنده کاهش معنی دار0/01>p وابستگی هیجانی در گروه آزمایش بعد از اعمال مداخله می باشد ، همچنین نتایج تحلیل آماری نشان داد ؛ خودمختاری0/01>p و اعتماد اجتماعی 00/01> p به طور معنی داری بعد از آموزش حل مسئله افزایش می یابد.. نتیجه گیری : آموزش مهارت های حل مسئله بر دانش آموزان دبیرستان شبانه روزی باعث کاهش وابستگی هیجانی و ارتقاء خودمختاری و افزایش اعتماد اجتماعی می شود. و توجه بیشتر به آموزش حل مسئله را می طلبد. کلید واژه: وابستگی هیجانی،خودمختاری،اعتماداجتماعی
اکبر راضی احمد اعتمادی
چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره ی گروهی وجودی بر منبع کنترل و رضایت زناشویی در زنان متاهل40- 20 ساله انجام شد. روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ی این پژوهش را20 نفر از زنان مراجعه کننده به یکی از خانه های سلامت منطقه 22 شهر تهران تشکیل دادند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. متغیرهای وابسته در این پژوهش منبع کنترل و رضایت زناشویی بودند که با پرسشنامه منبع کنترل (درونی - بیرونی) راتر،و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، بصورت پیش آزمون- پس آزمون، ارزیابی گردیدند . متغیر مستقل نیز مشاوره ی گروهی وجودی بود که طی 9 جلسه، در مورد گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که مشاوره ی گروهی به شیوه ی وجودی بر منبع کنترل در سطح معناداری (p<0/01) و بر رضایت زناشویی در سطح معناداری (p<0/05) موثر می باشد، همچنین مشاهده شد که میزان تغییرات در افراد داری منبع کنترل بیرونی بالا و رضایت زناشویی پایین، بیشتر می باشد. کلید واژه ها: مشاوره گروهی وجودی، منبع کنترل، رضایت زناشویی
عباس علیمرادیان احمد اعتمادی
تحقیق حاضر با هدف مشخص کردن تاثیر خودافشایی بر پرخاشگری انجام شد. به این منظور نمونه ای به حجم 30 نفر از بین نوجوانان 18-15 ساله زندانی در زندان مشهددر سال 90انتخاب شد.جهت اندازه گیری پرخاشگری آزمودنی ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری استفاده شد.پس از اجرای پرسشنامه پرخاشگری30 نفر از کسانی که بالاترین نمره را کسبکرده بودند انتخاب شده و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش از 10 جلسه یک ساعته آموزش خودافشایی طی 10 روز برخوردار شد (متغیر مستقل) و گروه کنترل هیچگونه آموزشی را دریافت نکرد.فرضیه های تحقیق به شرح ذیلبود: فرضیه 1: آموزش خرده مهارت خودافشایی بر پرخاشگری نوجوانان زندانی تاثیر دارد. فرضیه 2: آموزش خرده مهارت خودافشایی بر میزان پرخاشگری فیزیکی آزمودنی ها تاثیر دارد. فرضیه 3: آموزش خرده مهارت خودافشایی بر میزان پرخاشگری کلامی آزمودنی ها تاثیر دارد. فرضیه 4: آموزش خرده مهارت خودافشایی بر میزان خشم آزمودنی ها تاثیر دارد. فرضیه 5: آموزش خرده مهارت خودافشایی بر میزان خصومت آزمودنی ها تاثیر دارد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد و فرضیه های فوق همگی تائید شدند.
بریسا کرمی احمد اعتمادی
چکیده پژوهشی با عنوان "اثربخشی آموزش رویکرد آرنولد لازاروس بر بهبود رابطه ی مادر-دختر" انجام شد. که این نوع پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. در این پژوهش جامعه ی آماری، کلیه دختران مقطع راهنمایی شهر روانسر در سال تحصیلی 89-90 می باشد. نمونه ی آماری، 30 نفر از دخترانی هستند که در پیش آزمون نمره پایین کسب کرده اند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از آن دانش آموزان دختر گروه آزمایش طی 11 جلسه رویکرد لازاروس را آموختند، در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی ندیدند. پس از اتمام آموزش ،دانش آموزان ،دانش آموزان هر دو گروه مجددا آزمون مادر –دختری را تکمیل نموده و نمرات محاسبه شده در 2 مرحله ، ثبت گردید. سپس معنی داری میانگین تفاوت نمرات با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و از طریق آزمون تی استودنت برای گروه های مستقل و وابسته محاسبه گردید. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه مقیاس رابطه ولی-فرزند فرم مادر-فرزند که توسط فاین مورلند و شوبل ساخته شده است می باشد که روایی و پایایی ابزار قبلا اندازه گیری شده و مورد تایید می باشد. این پژوهش یک فرضیه داشت که شامل این بود که درمان رابطه ای مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس باعث بهبود رابطه ی مادر-دختر می باشد، که نتایج فرضیه را تایید کردند. چکیده پژوهشی با عنوان "اثربخشی آموزش رویکرد آرنولد لازاروس بر بهبود رابطه ی مادر-دختر" انجام شد. که این نوع پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. در این پژوهش جامعه ی آماری، کلیه دختران مقطع راهنمایی شهر روانسر در سال تحصیلی 89-90 می باشد. نمونه ی آماری، 30 نفر از دخترانی هستند که در پیش آزمون نمره پایین کسب کرده اند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از آن دانش آموزان دختر گروه آزمایش طی 11 جلسه رویکرد لازاروس را آموختند، در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی ندیدند. پس از اتمام آموزش ،دانش آموزان ،دانش آموزان هر دو گروه مجددا آزمون مادر –دختری را تکمیل نموده و نمرات محاسبه شده در 2 مرحله ، ثبت گردید. سپس معنی داری میانگین تفاوت نمرات با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و از طریق آزمون تی استودنت برای گروه های مستقل و وابسته محاسبه گردید. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه مقیاس رابطه ولی-فرزند فرم مادر-فرزند که توسط فاین مورلند و شوبل ساخته شده است می باشد که روایی و پایایی ابزار قبلا اندازه گیری شده و مورد تایید می باشد. این پژوهش یک فرضیه داشت که شامل این بود که درمان رابطه ای مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس باعث بهبود رابطه ی مادر-دختر می باشد، که نتایج فرضیه را تایید کردند. چکیده پژوهشی با عنوان "اثربخشی آموزش رویکرد آرنولد لازاروس بر بهبود رابطه ی مادر-دختر" انجام شد. که این نوع پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. در این پژوهش جامعه ی آماری، کلیه دختران مقطع راهنمایی شهر روانسر در سال تحصیلی 89-90 می باشد. نمونه ی آماری، 30 نفر از دخترانی هستند که در پیش آزمون نمره پایین کسب کرده اند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از آن دانش آموزان دختر گروه آزمایش طی 11 جلسه رویکرد لازاروس را آموختند، در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی ندیدند. پس از اتمام آموزش ،دانش آموزان ،دانش آموزان هر دو گروه مجددا آزمون مادر –دختری را تکمیل نموده و نمرات محاسبه شده در 2 مرحله ، ثبت گردید. سپس معنی داری میانگین تفاوت نمرات با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و از طریق آزمون تی استودنت برای گروه های مستقل و وابسته محاسبه گردید. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه مقیاس رابطه ولی-فرزند فرم مادر-فرزند که توسط فاین مورلند و شوبل ساخته شده است می باشد که روایی و پایایی ابزار قبلا اندازه گیری شده و مورد تایید می باشد. این پژوهش یک فرضیه داشت که شامل این بود که درمان رابطه ای مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس باعث بهبود رابطه ی مادر-دختر می باشد، که نتایج فرضیه را تایید کردند. چکیده پژوهشی با عنوان "اثربخشی آموزش رویکرد آرنولد لازاروس بر بهبود رابطه ی مادر-دختر" انجام شد. که این نوع پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. در این پژوهش جامعه ی آماری، کلیه دختران مقطع راهنمایی شهر روانسر در سال تحصیلی 89-90 می باشد. نمونه ی آماری، 30 نفر از دخترانی هستند که در پیش آزمون نمره پایین کسب کرده اند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از آن دانش آموزان دختر گروه آزمایش طی 11 جلسه رویکرد لازاروس را آموختند، در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی ندیدند. پس از اتمام آموزش ،دانش آموزان ،دانش آموزان هر دو گروه مجددا آزمون مادر –دختری را تکمیل نموده و نمرات محاسبه شده در 2 مرحله ، ثبت گردید. سپس معنی داری میانگین تفاوت نمرات با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و از طریق آزمون تی استودنت برای گروه های مستقل و وابسته محاسبه گردید. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه مقیاس رابطه ولی-فرزند فرم مادر-فرزند که توسط فاین مورلند و شوبل ساخته شده است می باشد که روایی و پایایی ابزار قبلا اندازه گیری شده و مورد تایید می باشد. این پژوهش یک فرضیه داشت که شامل این بود که درمان رابطه ای مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس باعث بهبود رابطه ی مادر-دختر می باشد، که نتایج فرضیه را تایید کردند. چکیده پژوهشی با عنوان "اثربخشی آموزش رویکرد آرنولد لازاروس بر بهبود رابطه ی مادر-دختر" انجام شد. که این نوع پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. در این پژوهش جامعه ی آماری، کلیه دختران مقطع راهنمایی شهر روانسر در سال تحصیلی 89-90 می باشد. نمونه ی آماری، 30 نفر از دخترانی هستند که در پیش آزمون نمره پایین کسب کرده اند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از آن دانش آموزان دختر گروه آزمایش طی 11 جلسه رویکرد لازاروس را آموختند، در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی ندیدند. پس از اتمام آموزش ،دانش آموزان ،دانش آموزان هر دو گروه مجددا آزمون مادر –دختری را تکمیل نموده و نمرات محاسبه شده در 2 مرحله ، ثبت گردید. سپس معنی داری میانگین تفاوت نمرات با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و از طریق آزمون تی استودنت برای گروه های مستقل و وابسته محاسبه گردید. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه مقیاس رابطه ولی-فرزند فرم مادر-فرزند که توسط فاین مورلند و شوبل ساخته شده است می باشد که روایی و پایایی ابزار قبلا اندازه گیری شده و مورد تایید می باشد. این پژوهش یک فرضیه داشت که شامل این بود که درمان رابطه ای مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس باعث بهبود رابطه ی مادر-دختر می باشد، که نتایج فرضیه را تایید کردند.
فتانه عمارتی مهوش شهیدی
چکیده در این پژوهش به بررسی رابطه بین ویژگیهای پنجگانه شخصیتی با سبک زندگی و سلامت عمومی معلمان شهرستان کاشان پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان زن در سنین بین 30 تا 50 سال مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان شهرستان کاشان در درسال تحصیلی90-89 تشکیل می داد. روش نمونه گیری در این پژوهش به شکل تصادفی خوشه ای بود. از بین 330 معلم زن شهرستان کاشان 200 نفر اعضای نمونه به شمار آمدند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از سه ابزار استفاده گردید:1- پرسشنامه ویژگیهای شخصیتیneo-ffi که شامل 60 سوال بود و به طور کلی برای ارزیابی پنج عامل شخصیتی روان نژندی، برونگرایی، انعطاف پذیری، توافق و وجدانی بودن به کار می رود که به صورت بسته پاسخ وبه روش لیکرت پنج گزینه ای می باشد. که هر کدام از عاملها 12 سوال را به خود اختصاص می دهند.2- پرسشنامه ghq-28 برای ارزیابی سلامت عمومی (شکایات جسمانی، اضطراب، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی ) به کار برده شد که شامل 28 سوال چهار گزینه ای و به روش لیکرت نمره گذاری می شود. و هر زیر مقیاس 7 سوال را به خود اختصاص می دهد. 3- پرسشنامه basic-a برای ارزیابی سبک زندگی (علاقه اجتماعی، کنار آمدن، مسئولیت پذیری، نیاز به تایید و محتاط بودن) به کار برده شد که شامل 62 سوال به صورت بسته پاسخ وبه روش لیکرت پنج گزینه ای می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی صورت گرفت. در قسمت مربوط به توصیف داده ها از روشهای آماری توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد...) و برای آزمون فرضیه های پژوهشی از روشهای آماری استنباطی از جمله ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده گردید. در پایان نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که معلمان دارای سلامت عمومی بیشتر دارای ثبات هیجانی بیشتر، برونگراتر و نسبت به تجربه های جدید بازتر هستند و نسبت به زندگی خود و اطرافیان مسئولیت پذیرترند. همچنین سبک وشیوه ای که معلمان برای خود انتخاب کرده اند وابسته به دوران کودکی آنان می باشد و با ویژگی های شخصیتی برونگرایی و توافق پذیری و مسئولیت پذیری رابطه بیشتری دارد. کلمات کلیدی: ویژگی های شخصیتی، سبک زندگی، سلامت عمومی.
شهین اینانلو احمد اعتمادی
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش خودمتمایزسازی بر افزایش رضامندی از زندگی زنان می باشد. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است عبارت است از1) پرسش نامه خود متمایز سازی (dsi-r): این پرسش نامه توسط یونسی (1385) در ایران هنجار شده است. پایایی آن با استفاده از روش باز آزمایی 81% و روایی محتوایی آن با استفاده از روش همسانی درونی 83% گزارش شده است. 2) پرسش نامه رضایت از زندگی (tswls): البرزی و همکاران (1381( پایایی آن را با استفاده از روش آلفای کرونباخ 85% و روایی آن را 84% گزارش کرده اند. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه زنان 35-25 سال متاهل که در پاییز 1389 از طریق فراخوان به دبستان اباصالح واقع در شهرک اندیشه مراجعه نموده بودند. نمونه گیری در این پژوهش به طور تصادفی صورت گرفته است. به این ترتیب که از طریق فراخوان از زنانی که مایل به شرکت در این دوره آموزشی بودند، دعوت به عمل آمد، 70 نفر برای شرکت در این دوره ثبت نام کردند. از بین 70 زن مراجعه کننده، پس از مصاحبه اولیه جهت تعیین شرایط شرکت در این دوره (عدم مصرف داروهای روانی، عدم شرکت در درمان روان شناختی دیگر به طور همزمان، علاقه و تعهد به حضور در تمام جلسات) و سپس تکمیل پرسش نامه خود متمایز سازی، 30 نفر را که متمایز یافتگی پایین داشتند انتخاب شدند. سپس پرسش نامه رضایت از زندگی توسط این 30 نفر تکمیل شد. از این 30 نفر 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 70 دقیقه ای در برنامه آموزش خودمتمایزسازی که توسط پژوهشگر تدوین شده بود شرکت کردند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از اجرای برنامه آموزش، از 2 گروه آزمایش و کنترل پس آزمون به عمل آمد و داده ها توسط تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی در افزایش رضامندی از زندگی زنان موثر بوده است. واژه های کلیدی: خود متمایز سازی، رضامندی از زندگی، گسلش عاطفی، جایگاه من، واکنش عاطفی، آمیختگی با دیگران.
مهرداد حاجی حسنی احمد اعتمادی
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی گشتالت درمانی گروهی و رویکرد شناختی- رفتاری گروهی بر میزان ابراز وجود در دانش آموزان دوره راهنمایی بوده است. توجه فزاینده به ابراز وجود و به روز شدن آموزش مهارتهای زندگی، حاکی از آشکار شدن ارزشهای گوناگون این مهارت است که هر روز پژوهش های زیادی بر آن مهر تایید می زنند. در این تحقیق جهت افزایش ابراز وجود از دو رویکرد گشتالت درمانی و شناختی- رفتاری استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر دوره راهنمایی بود که به روش نمونه گیری خوشه ای دو مدارس انتخاب شد. سپس آزمون ابراز وجود گمبریل و ریجی اجرا و تعداد 30 دانش آموز که ابراز وجود کمتری داشتند به تصادف انتخاب و به به صورت تصادفی در سه گروه گشتالت درمانی، شناختی- رفتاری و کنترل جایگزین شدند. جلسات گروه درمانی گشتالت درمانی و شناختی رفتاری هر کدام 8 جلسه دو ساعتی بود و گروه کنترل هیچ گونه مداخله دریافت نکرد. در تمرین های گشتالتی شرکت کنندگان کارهای ناتمام را مورد توجه قرار می دادند، نحوه مواجه شدن با نیازهایشان را یاد می گرفتند و به طرف کامل کردن آن نیازهای ناتمام پیش می رفتند. در این جلسات شرکت کنندگان ترغیب می شدند که مسولیت رفتارهای آشکار و پنهانشان را بر عهده بگیرنند. در جلسات گشتالت درمانی جهت افزایش میزان ابراز وجود افراد از فنون بازی نقش، گفتگو با صندلی خالی، تمرین های آرمیدگی، واژگون سازی و صندلی داغ استفاده گردید. در این تحقیق، گشتالت درمانی تمرکز عمده ای بر خودآگاهی و مسولیت پذیری داشت. در جلسات گروهی شناختی رفتاری سعی می شد در قالب نظریه a-b- c الیس و نظریه شناختی بک افکار و عقاید نامعقولی که باعث می شد افراد ابراز وجود نشان ندهند کشف و به صورت منطقی مورد بحث و بررسی قرار بگیرند تا افراد بتوانند افکار منطقی را جایگزین افکار غیر منطقی یشان نمایند.گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نمی کرد. پس از پایان آزمایش از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد تا اثربخشی و مقایسه گروهها مورد اندازه گیری قرار گیرد. جهت تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس و نیز آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج نشان داد که دو رویکرد گشتالت درمانی و درمان شناختی- رفتاری بر افزایش ابراز وجود تاثیر معنادار داشته است اما تفاوت بین گشتالت درمانی و شناختی رفتاری در میزان تاثیر بر افزایش ابراز وجود معنادار نبوده است. بنابراین، دو فرضیه اول تحقیق مورد تایید قرار گرفته است اما فرضیه سوم تحقیق مورد تایید قرار نگرفته است.
سیمین محمدی احمد اعتمادی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین هر یک از پنج عامل بزرگ شخصیت با میزان رضایت زناشویی در زنان مزدوج پایین 17 سال و بالای 25 سال می باشد. جامعه ی آماری شامل زنانی هستند که قبل از 17 سالگی و بعد از 25 سالگی در استان کردستان ازدواج کرده اند. آزمودنی ها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی دراستان کردستان( بانه – سقز- سنندج) به تعداد 300 نفر انتخاب گردیدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی نئو و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ می باشند. نتایج پژوهش نشان داد که بین زوجین زیر 17 و بالای 25 سال از نظر ویژگی های شخصیتی ( روان رنجورخویی، سازگاری و گشودگی به تجربه) و رضایت زناشویی تفاوت معنادار ( 01/0 ? p ) وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین سن ، روان رنجورخویی با رضایت رابطه منفی معنادار ( 01/0 ? p ) و بین سازگاری و گشودگی به تجربه با رضایت زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیر روان رنجورخویی به میزان 44/ 0- واریانس تغییرات رضایت زناشویی را تبیین می کند و بدین معنی است که روان رنجورخویی به عنوان پیش بینی کننده قوی، رضایت زناشویی را پیش بینی می کند.گشودگی به تجارب است که مقدار بتای آن 12/0 می باشد، 12 درصد واریانس رضایت زناشویی و سازگاری با ضریب بتای 104/0 ، 10 درصد واریانس تغییرات رضایت زناشویی را تبیین می کند.
سیما قدرتی احمد اعتمادی
چکیده: موضوع پژوهش ارزیابی اثربخشی آموزش نظری? "گستردن و ساختن" و ترکیب آن با شعردرمانی در کاهش تعارضات ارزشی والد – فرزند در بین دختران نوجوان دبیرستانی بود. نظریه گستردن و ساختن به بررسی عواطف مثبت در افراد می پردازد.شعردرمانی نیز به تخلیه روانی افراد کمک می کند. جامعه آماری در این پژوهش، نوجوانان دختر 18-15 سال غرب شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 36 نفر از دانش آموزان یکی از دبیرستان های منطقه 2 تهران، که دارای تعارضات ارزشی با مادران خود بودند به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل( در هر گروه 12 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای سنجش در این پژوهش، دو پرسشنامه سلسله مراتب ارزش های شخصی و مقیاس راهبردهای تعارض بودند که دارای روایی و پایایی مناسبی می باشند. روش تحقیق به صورت نیمه تجربی بود و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. این پژوهش دارای 9 فرضیه بود: این فرضیه ها عبارتند از اینکه آموزش نظری? گستردن و ساختن و ترکیب" نظری? گستردن و ساختن با شعردرمانی" بر کاهش تعارضات ارزشی، افزایش استدلال، کاهش پرخاشگری کلامی و کاهش پرخاشگری فیزیکی موثر است. فرضی? آخر نیز به مقایس? این دو روش درمانی با یکدیگر می پرداخت. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که فرض صفر در هشت فرضی? اول رد شد و در مورد فرضی? آخر فرض صفر رد نشد. آزمون تعقیبی lsd نشان داد که تفاوت تاثیر این دو روش در کاهش تعارض ارزشی والد- فرزند معنی دار نمی باشد. به طور کلی این پژوهش نشان داد آموزش نظریه گستردن و ساختن و نیز ترکیب آن با شعر درمانی باعث کاهش تعارضات ارزشی والد- فرزند، افزایش قدرت استدلال، کاهش پرخاشگری کلامی و فیزیکی در دختران نوجوان می شود. واژه های کلیدی: نظریه گستردن و ساختن، شعردرمانی، تعارضات ارزشی ، استدلال، پرخاشگری
مجید رییسی احمد اعتمادی
در این پژوهش، رابطه ی بین هوش معنوی و امیدواری با کیفیت زندگی دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. متغیر های هوش معنوی وامیدواری به عنوان متغیر های پیش بین ومتغیر کیفیت زندگی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است.هوش معنوی به عنوان زیر بنای باورهای فرد، نقش اساسی در زمینه های گوناگون به ویژه در ارتقاء میزان کیفیت زندگی افراد دارد. همچنین داشتن امید به آینده باعث می شودکه افراد بتوانند در بالا بردن کیفیت زندگیشان در تمامی ابعاد آن موفق تر باشند.روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر اردل بود که به نسبت جمعیت دانشگاه وبا در نظر گرفتن نسبت جنسیت، تعداد 240 نفر(64 پسر و 176 دختر) از بین رشته های مختلف علوم انسانی، علوم ریاضی و فنی به عنوان نمونه ی این پژوهش و به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند.نمونه ی منتخب از بین دانشجویان مقطع کارشناسی و افراد زیر 25 سال برای انجام پژوهش انتخاب گردیدند.جهت انجام این پژوهش از پرسش نامه های هوش معنوی ساخته ی کینگ، پرسش نامه ی امیدواری اشنایدر و پرسش نامه ی کیفیت زندگی ساخته ی فتاح استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از ارتباط بین متغیر های هوش معنوی و امیدواری با کیفیت زندگی بوده است. ضریب همبستگی بین هوش معنوی و امیدواری برابرr=0/41 بوده که این همبستگی در سطحp<0/0001 بوده است. همچنین بین هر دو متغیر های پیش بین پژوهش یعنی هوش معنوی وامید واری نیز رابطه ی معناداری وجود داشته است که ضریب همبستگی بین این دو متغیر برابر باr=0/38 بوده و در سطح p<0/0001 معنادار بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش همچنین از ارتباط بین هوش معنوی و کیفیت زندگی حکایت دارد و این که تفاوت معناداری بین دانشجویان دختر و پسر در رشته های علوم انسانی و علوم ریاضی(پایه) از نظر میزان این 3 متغیر وجود دارد.
مجتبی رییسی سرتشنیزی احمد اعتمادی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه رابطه امیدواری با هوش اجتماعی و سخت کوشی در دانش آموزان پسر پیش دانشگاهی صورت گرفته است. نمونه مورد پژوهش شامل 120 نفر دانش آموز پسر پیش دانشگاهی بود که از ناحیه 2 شهرکرد به صورت تصادفی انتخاب شدند. از این تعداد 40 نفر در رشته علوم انسانی، 40 نفر در رشته ریاضی و 40 نفر در رشته علوم تجربی مشغول به تحصیل بودند. ابزار سنجشی این پژوهش را سه پرسشنامه هوش اجتماعی، سخت کوشی و امیدواری تشکیل می دادند. با توجه به تحلیل های آماری انجام شده و یافته های بدست آمده به هر سه فرضیه پژوهش 1-بین هوش اجتماعی و امیدواری، رابطه وجود دارد. 2- بین سختکوشی و امیدواری رابطه وجود دارد. 3- فرضیه سوم: بین میانگین نمرات دانش آموزان رشته های مختلف (انسانی،تجربی،ریاضی ) در عامل هوش اجتماعی تفاوت وجود دارد پاسخ داده شد. فرضیه اول اینگونه پاسخ داده شد: با توجه به ضریب همبستگی به دست آمده (204/0) بین هوش اجتماعی و امیدواری رابطه معناداری وجود دارد، بنابراین با اطمینان 95% نتیجه می گیریم بین هوش اجتماعی و امیدواری رابطه معناداری وجود دارد. و پاسخ فرضیه دوم نیز بدین گونه است: بین سخت کوشی و امیدواری رابطه وجود دارد با توجه به این که ضریب همبستگی بدست آمده (565/0) می باشد، بنابراین با اطمینان 95 درصد نتیجه می گیریم بین سخت کوشی و امیدواری رابطه وجود دارد و فرضیه سوم: بین میانگین نمرات دانش آموزان رشته های مختلف (انسانی،تجربی،ریاضی ) در عامل هوش اجتماعی تفاوت وجود دارد نیز با تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت که مورد تائید قرار نگرفت.
هادی اسمخانی اکبری نژاد احمد اعتمادی
پژوهش حاضر، تلاشی در جهت بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر افسردگی بود. در این پژوهش، منظور از روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت، روش درمانگری نوینی است که توسط دوانلو ابداع شده است. به این ترتیب، از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه استفاده شد. بدین منظور، 24 نفر از دانش آموزان پسر سال چهارم دبیرستان های شهر تبریز که در سال تحصیلی 90- 1389 مشغول به تحصیل بودنند با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای (طبقه ای) انتخاب و به وسیله آزمون افسردگی بک مورد آزمون قرار گرفتند. به طوری که پس از انتخاب یک ناحیه به قید قرعه از بین پنج ناحیه آموزش و پرورش تبریز و سپس انتخاب پنج مدرسه از بین مدارس دولتی پسرانه این ناحیه، یک جلسه هماهنگی با مدیران مدارس منتخب در خصوص هدف این پژوهش برگزار و در جلسه ای دیگر، توضیحاتی در خصوص هدف این پژوهش به دانش آموزان و خانواده های آنان ارائه شد. دانش آموزانی که مایل به شرکت در این پژوهش بودند، با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک، در هر پنج مدرسه، مورد آزمون قرار گرفتند. پس از نمره گذاری پرسشنامه ها، 24 نفر از افرادی که نمره آزمون افسردگی بک آن ها بین 21 تا 30 (نسبتاً افسرده) بود به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (12 نفر) و گروه گواه (12 نفر) قرار گرفتند. هر یک از اعضای گروه آزمایش، طی 2 ماه، 8 جلسه (هر هفته یک جلسه) روان درمانی با رویکرد پویشی فشرده کوتاه مدت را به صورت انفرادی در یکی از کلنیک های خصوصی کلان شهر تبریز دریافت نمودند، در حالی که اعضای گروه گواه هیچ نوع درمانی را دریافت نکردند. کل جلسات روان درمانی فردی، 96 جلسه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون هر دو گروه (آزمایش و گواه) با استفاده از آزمون t همبسته، به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. سپس تفاضل نمره های پیش آزمون و پس آزمون هر دو گروه (آزمایش و گواه) محاسبه و با استفاده از آزمون t مستقل مورد مقایسه قرار گرفت. فرضیه پژوهشی عبارت بود از این که: روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت در کاهش افسردگی دانش آموزان پسر موثر است. آزمون فرضیه نشان داد که بین گروه گواه و آزمایش بعد از اعمال متغیر مستقل، یعنی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت، از نظر میزان افسردگی تفاوت معنی داری وجود دارد (0/000p=). با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که، روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت در کاهش افسردگی دانش آموزان پسر موثر است.
فریدون اسلامی احمد اعتمادی
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر کاهش سهل انگاری و افزایش مسئولیت پذیری در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه علامه بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دانشکده های حقوق و علوم اجتماعی انتخاب شدند و سپس از بین دانشجویان مقطع کارشناسی این دو دانشکده با استفاده از نمونه گیری در دسترس(داوطلبانه) 100نفر که در فاصله سنی 19 تا 24 سال بودند انتخاب شدند. پرسشنامه های سهل انگاری و مسئولیت پذیری در مورد این 100 دانشجوی دختر مقطع کارشناسی اجرا شدند. در نهایت تعداد 24 نفر از دانشجویانی که بالاترین نمره را از پرسشنامه سهل انگاری و پائین ترین نمره را از پرسشنامه مسئولیت پذیری کسب کرده بودند به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل که تعداد هر گروه 12 نفر بود جایگزین شدند(لازم به ذکر است که از بین 24 نفر انتخاب شده 6 نفر متأهل بودند که به صورت تصادفی 3نفر در گروه آزمایش و 3نفر در گروه گواه جای گرفتند). این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی " پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل" بود. برای اندازه گیری مسئولیت پذیری و سهل انگاری اعضای نمونه از پرسشنامه های سهل انگاری تاکمن(1995) و مسئولیت پذیری کردلو (1389) استفاده شد. پس از اجرای پرسشنامه ها روی هر دو گروه کنترل و آزمایش، اعضای گروه آزمایش به مدت 8جلسه و هر جلسه به مدت یک و نیم ساعت در جلسات واقعیت درمانی شرکت کردند، هیچیک از اعضای گروه کنترل در جلسات واقعیت درمانی شرکت نداشتند. پس از اتمام دوره واقعیت درمانی، پرسشنامه ها مجدداً در مورد هر دو گروه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از اجرای پیش آزمون و پس آزمون از روشهای آمار توصیفی (نمایش اطلاعات جمعیت شناختی نمونه) و روشهای آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس با رعایت مفروضه ها) استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که فرضیه پژوهشگر تایید شده است و واقعیت درمانی، سهل انگاری را در دانشجویان کاهش و مسئولیت پذیری را در آنان افزایش می دهد.
فرزانه طاهری احمد اعتمادی
چکیده هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه سخت رویی و مسولیت پذیری با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان است. برای دستیابی به اهداف پژوهش از روش تحقیق همبستگی استفاده شد. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های عادی شهر کرد می باشند که در سال تحصیلی 1390-1389 اشتغال به تحصیل داشتند. ازجامعه آماری مذکور273 نفر باروش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.جهت سنجش متغییر های پژوهش از پرسشنامه های سخت رویی، مسولیت پذیری و فرسودگی تحصیلی استفاده شد هر سه این پرسشنامه ها دارای روایی و پایایی قابل قبولی هستند و در جامعه ایرانی هنجار یابی شده اند. برای تحلیل فرضیه های پژوهش از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه سخت رویی با فرسودگی تحصیلی در سطح031/0>p و رابطه مسولیت پذیری با فرسودگی تحصیلی در سطح 0001/0>p معنی دار است که هردو این رابطه ها از نوع معکوس می باشد. همچنین نتایج نشان داد که سخت رویی و مسولیت پذیری 5/14% از کل واریانس نمرات فرسودگی تحصیلی را پیش بینی می نمایند. در بررسی رابطه مولفه های فرسودگی تحصیلی مشاهده شد هرسه مولفه خستگی تحصیلی، بی علاقگی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی رابطه معکوس و معنی داری با سخت رویی و مسولیت پذیری دارند.
شهناز فیروزی احمد اعتمادی
چکیده در تحقیق حاضر اثر بخشی آموزش شادکامی در غلبه بر احساس تنهایی دانش آموزان دختر مقطع اول دبیرستان شهر کرج بررسی شد . که آزمودنی ها از میان 4 کلاس ، از مرکز دبیرستان مالک اشتر با حدود 90 دانش آموز انتخاب شدند و تست احساس تنهاییucla در قالب طرح نیمه آزمایشی (پیش آزمون ، پس آزمون با گروه کنترل) بین آنها اجرا شد. که حداقل نمره در این پرسشنامه 20 وحداکثر نمره 80 می باشد. و ازمیان افرادی که نمره آنها یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود، دو گروه 15 نفری به عنوان گروه های آزمایش وکنترل به طور تصادفی تشکیل شد. سپس آموزش شادکامی فوردایس برای گروه آزمایش در 10 جلسه اجرا شد، و بعد از پایان آخرین جلسه آموزش، پس آزمون اجرا شد. نتایج یافته ها با استفاده از میانگین، میانه، انحراف استاندارد ودامنه تغییرات به عنوان آمار توصیفی و جداول و نمودار داده ها و همچنین تجزیه و تحلیل کوواریانس به عنوان آمار استنباطی نشان داد که اختلاف میانگین تفاوت پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش که تحت آموزش شادکامی بوده ا ند با گروه کنترل در سطح (05/0 ) معنادار است. بر این اساس با اطمینان بیشتر از 95% می توان گفت که فرضیه پژوهش ( آموزش شادکامی به روش فوردایس احساس تنهایی دانش آموزان دختر اول دبیرستان را کاهش میدهد)، تایید شده است و فرض صفر رد می شود. کلید واژه ها: شادکامی، احساس تنهایی، دانش آموزان
کاوه چراغی احمد اعتمادی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مشاوره گروهی آدلری بر کاهش میزان کمرویی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه شهرستان سقز در سال تحصیلی91-1390بود. روش پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر سال اول متوسطه شهرستان سقز بودند. برای انتخاب نمونه مورد نظر از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. پس از انتخاب دبیرستان و برای سنجش میزان کمرویی اعضا از پرسشنامه کمرویی استنفورد یک بار به عنوان پیش آزمون و یک بار به عنوان پس آزمون استفاده گردید. سپس با توجه به نمره آزمون دانش آموزان در پرسشنامه کمرویی، 15 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب و به عنوان گروه آزمایش و15 نفر نیز به صورت تصادفی انتخاب و به عنوان گروه کنترل تعیین گردیدند. برای هر دو گروه پیش آزمون اجرا و سپس برای گروه آزمایش 8 جلسه مشاوره گروهی آدلری اجرا شد. به منظور حذف اثر پیش آزمون ازشاخص آماری تحلیل کوواریانس استفاده گردید، نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر آماری در سطح 05/0 معنادار می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده فرضیه پژوهش مبتنی بر اثر بخش بودن مشاوره گروهی آدلر بر کاهش میزان کمرویی مورد تائید قرار گرفت.
حسین محمودی احمد اعتمادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین باورهای غیرمنطقی با تاب آوری و نگرش به سوء مصرف مواد مخدر در دانشجویان صورت گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تهران بود که از بین آنها براساس جدول مورگان 342 نفر(171 نفر پسر و 171 نفر دختر) به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (ibt)، مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون(cd_ris) و پرسشنامه نگرش سنج مواد مخدر دلاور و همکاران استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی با تاب آوری و نگرش به مواد مخدر رابطه معناداری وجود دارد، به این صورت که کسانی که باورهای غیرمنطقی بالاتری دارند تاب آوری پایین تر دارند(p<0/001) و (r= -0/34) و نگرش مثبت تری به مصرف مواد مخدر دارند(p<0/001) و (r= 0/32) و همچنین بین تاب آوری با نگرش به مواد مخدر در سطح معناداری (p<0/001) و (r= -0/29) رابطه معناداری)در جهت معکوس) وجود دارد.
افشین دشتی احمد اعتمادی
چکیده: هدف: اعتیاد معضلی است که جوامع بشری را به سوی انحطاط سوق می دهد چرا که اعتیاد به مواد مخدر چدیده ای زیستس، اجتماعی و روانی است که هزینه های بسیار زیاد و مخربی را برای هر یک از حوزه های اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی جامعه بر جای می گذارد.کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. با توجه به اینکه درصد بیشتر کشور ما جوان است، اعتیاد قشر جوان تهدیدی علیه سلامت و آینده کشور است. از این رو برنامه ریزی، تدوین و اجرای روشهای پیشگیری ضروری می باشد. لذا بر این اساس در این پژوهش سعی شده است با استفاده از آموزش پیشگیری از اعتیاد نگرش نوجوانان نسبت به سوئ مصرف مواد مخدر را تغییر داده و آنها را در مقابل این آتش ویرانگر ایمن سازیم. روش: تحقیق حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است که با هدف تعیین تأثیر آموزش پیشگیری از اعتیاد بر تغییر نگرش نسبت به مواد مخدر و اعتیاد در دبیرستانهای پسرانه شهر تکاب انجام شده است. بدین منظور 4 فرضیه تدوین شد وبرای آزمون آنها از میان دانش آموزان یک کلاس از یک دبیرستان تعداد 15 نفر به عنوان گروه آزمایش و 15 نفر دیگر به عنوان گروه کنترل به صورت تصادفی انتخاب شدند و سپس گروه آزمایش به مدت 40 روز در 8 جلسه آموزش پیشگیری از اعتیاد را دریافت کردند اما بر روی گروه کنترل هیچ متغیری اعمال نشد. در پایان هر دو گروه توسط فرم ب مقیاس نگرش سنج نسبت به اعتیاد پس آزمون شدند. داده ها توسط روش های آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج تحلیل آماری نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر نگرش نسبت به مواد مخدر در دانش آموزان موثر بوده است. بحث:همانطور که مشخص گردید آموزش پیشگیری از اعتیاد بر نگرش نسبت به مواد مخدر در دانش آموزان موثر بوده است. توجه به پیشینه نظری و تحقیقاتی حاکی از آن است که روش آموزش پیشگیری از اعتیاد بدلیل کاربردی نگاه کردن به جنبه های مختلف و ابعاد متفاوت زندگی انسان ها، در انواع پیشگیری از جمله پیشگیری از مصرف سیگار، مشروبات الکلی، مواد مخدر، رفتارهای پرخاشگرانه و سایر موارد دربیشتر کشورها نقش موثر و بسزایی داشته است. با توجه به این مباحث به محققان توصیه می شود در بحث پیشگیری، به آموزش پیشگیری از اعتیاد و ارائه آموزش های پیشگیرانه در مدارس توجه َبیشتری داشته باشند
ایمان یوسف زاده احمد اعتمادی
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه اضطراب مرگ و نقش واسطه ای خودتعیینی با فرسودگی شغلی بوده است. جامعه این پژوهش کلی? پرسنل مراکز فوریت های پزشکی شاغل در شهر تهران را در بر گرفته است که شامل 536 نفر می شدند. نمونه پژوهش 213 نفر بودند که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این بررسی، مقیاس انگیزش درونی دسی و رایان (imi)، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (mbi) و مقیاس اضطراب مرگ تمپلر بودند.بین اضطراب مرگ و فرسودگی شغلی و همچنین بین فرسودگی شغلی و خودتعیینی ارتباط معناداری وجود دارد. مدل پیشنهادی در این پژوهش از برازش لازم برخوردار است و این نشان دهنده تأثیر نسبی خودتعیینی در ارتباط فرسودگی شغلی با اضطراب مرگ است.
مرتضی کمالی احمد اعتمادی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی بر باورهای غیر منطقی و احساس تنهایی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان نطنز، انجام پذیرفت. این تحقیق از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پسر اول متوسطه شهرستان نطنز، تشکیل دادند. به منظور انتخاب آزمودنی ها ابتدا با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر بطور تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش، 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی گروهی بر مبنای الگوی مایکل فری قرار گرفتند. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه باورهای غیر منطقی اهواز(4ibt-a) وپرسشنامه نسخه تجدید نظر شده احساس تنهایی(ucla) بودکه به صورت گروهی اجرا شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که 1- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر باورهای غیرمنطقی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی شناخت درمانی گروهی در کاهش میزان باورهای غیرمنطقی دانش آموزان تأثیر دارد. 2- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر احساس تنهایی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی درمان شناختی گروهی در کاهش میزان احساس تنهایی دانش آموزان تأثیر دارد و در مجموع شناخت درمانی گروهی بر مبنای الگوی مایکل فری موجب بهبود نسبی شاخص های باورهای غیرمنطقی و احساس تنهایی در گروه های شرکت کننده شده است.
گرمان مقدور ممکان احمد اعتمادی
چکیده زمینه:ذهن آگاهی روشی است که باعث بالا رفتن آگاهی و تغییر نگرش در افراد می شود. نگرش نسبت به انتخاب همسر و زندگی زناشویی از جمله مسائلی است که میزان موفقیت این انتخاب را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف: پژوهش حاضر درصدد بررسی اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی بر تغییر نگرش های ناکارآمد انتخاب همسر در دانشجویان دختر مجرد مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 92-93 بود. روش بررسی: از نوع تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است.. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع ارشد دانشگاه علامه طباطبائی در سال تحصیلی92- 93 بودند که از طریق فراخوان دعوت شدند و از 51 نفر داوطلب پس از گرفتن آزمون و مشخص شدن افرادی که نگرش ناکارآمدشان بالا بود، به صورت تصادفی 12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه به مدت 2:30 ساعت و در 1 روز هفته تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. در این تحقیق از پرسش نامه نگرش های ناکارآمد انتخاب همسر استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر تغییر نگرش های ناکارآمد انتخاب همسر در دانشجویان دختر مجرد تأثیر معنی داری داشته است (1./p<.). بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی موجب تغییر نگرش های ناکارآمد انتخاب همسر دانشجویان دختر می شود؛ بنابراین می توان روش بکار گرفته شده در پژوهش حاضر را روش مناسبی جهت مداخلات روانی – تربیتی و مشاوره ای و درمانی در دختران مجرد قلمداد نمود. کلید واژه ها: ازدواج،انتخاب همسر.ذهن آگاهی، نگرش
محمد کریمی زیوه احمد اعتمادی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر رشد اجتماعی و پذیرش اجتماعی دانش آموزان پایه اول متوسطه ناحیه 5 شهر تهران، انجام پذیرفت. این تحقیق از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پسر اول متوسطه ناحیه 5 آموزش و پرورش شهر تهران، تشکیل دادند. با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر بطور تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش، 10 جلسه 2 ساعته تحت آموزش مهارت های ارتباطی مانند مهارتهای ارتباط کلامی و غیرکلامی، شناسایی اجزای ارتباط، گوش دادن فعال، کارآمدتر کردن ارتباط کلامی، برقراری اعتماد، روابط دوستانه، موانع برقراری ارتباط موثر و مدیریت تعارض قرار گرفتند. آزمون های مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه رشد اجتماعی الیس وایتزمن و پرسشنامه پذیرش اجتماعی کراون و مارلو بود که به صورت گروهی اجرا شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که 1- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر رشد اجتماعی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی آموزش مهارت های ارتباطی در افزایش رشد اجتماعی دانش آموزان تأثیر دارد. 2- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر پذیرش اجتماعی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی آموزش مهارت های ارتباطی در افزایش پذیرش اجتماعی دانش آموزان تأثیر دارد. و آموزش مهارت های ارتباطی در مجموع موجب بهبود نسبی شاخص های رشد اجتماعی و پذیرش اجتماعی در گروه های شرکت کننده شده است.
صادق کثیر احمد اعتمادی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی براساس برنامه سازمان بهداشت جهانی بر نگرش به زندگی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان شهید رجایی شهرستان دزفول انجام شد. پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان شهیدرجایی دزفول در سال تحصیلی 1393-1392تشکیل دادند.به منظور انتخاب آزمودنی ها،ابتدا پرسشنامه نگرش به زندگی در بین دانشجومعلمان توزیع شد،پس از محاسبه نمرات آنها،از بین دانشجومعلمانی که پایین ترین نمرات را دریافت کردند(14تا25)،به طور تصادفی30 نفرانتخاب شده و در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند.گروه آزمایش10جلسه90 دقیقه ای تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفتند.تنها پرسشنامه مورد استفاده در پژوهش،پرسشنامه تجدیدنظرشده شاخص نگرش به زندگی بود،که توسط باتیستا(1998) تدوین شده است.داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارspss-version18وکوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که بین عملکرد افراد دو گروه درپس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد.یعنی آموزش مهارتهای زندگی درتغییر نگرش معنادار به زندگی دانشجومعلمان تأثیر دارد.
عزالدین علوی کیومرث فرحبخش
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین پایگاههای هویت و خودپنداره شغلی با مشکلات تصمیم گیری شغلی در دانش آموزان پسر مقطع دوم دبیرستان شهرستان تهران انجام شد.جامعه پژوهش حاضر عبارت است از دانش آموزان پسر مقطع دوم دبیرستان در سه رشته علوم انسانی و علوم تجربی و ریاضی و فیزیک مدارس دولتی منطقه 6 و7 اموزش و پرورش شهرستان تهران که در سال 92 – 93 مشغول به تحصیل بودند.با توجه به تحقیقات مشابه و گستردگی جامعه،کل نمونه 341 نفر بود.روش نمونه گیری حاضر براساس نمونه گیری خوشه ای تصادفی انجام شد. به این صورت که از بین مدارس مقطع دوم دبیرستان از سه رشته مذکور مناطق 6 و 7 شهر تهران که تعداد آنها(8 مدرسه برای منطقه 6 و 11مدرسه برای منطقه 7) بود که از این بین بطور تصادفی 4 مدرسه انتخاب شد که سهم هر منطقه 2 مدرسه بود که مدارس شهید رجائی و باهنر از منطقه 7 و مدارس آیت الله سعیدی و موسی ابن عمران انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های پایگاه هویت و خودپنداره شغلی و مشکلات تصمیم گیری شغلی استفاده شد.برای تحلیل داده های پژوهش از روش آمار توصیفی و جهت تحلیل آزمون فرضیه های پژوهش از روش آمار استنباطی که شامل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون اینتر است، استفاده شد.نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان داد که بین پایگاههای هویت و مشکلات تصمیم گیری شغلی رابطه معنادار و منفی وجود دارد.و همچنین بین خودپنداره شغلی و مشکلات تصمیم گیری شغلی نیز رابطه معنادار و منفی وجود دارد.همچنین نتیجه فرضیه ی بین پایگاههای هویت و خودپنداره شغلی و مشکلات تصمیم گیری شغلی رابطه معناداربود به طوری که پایگاههای هویت و خودپنداره شغلی 10درصد با هم دیگر مشکلات تصمیم گیری شغلی را پیش بینی میکنند. کلید واژه ها: پایگاههای هویت ، خودپنداره شغلی ، مشکلات تصمیم گیری شغلی
کریم بادوام احمد اعتمادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه که در رشته ی علوم انسانی مشغول به تحصیل بودند؛ در سال تحصیلی 93-1392 صورت گرفت. این پژوهش یک تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بوده، به این صورت که از میان دبیرستان های دولتی اسفراین تعداد سه مدرسه که آمادگی همکاری را داشتند انتخاب و سپس نمونه گیری از مدرسه ای انجام شد که بیشترین نمره را در پرسشنامه فرسودگی تحصیلی کسب کرده بودند که در این تحقیق دبیرستان پسرانه فردوسی بود. تعداد 30 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل(15نفر) جایگزین شدند. جلسات آموزش ذهن آگاهی در مورد گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه اجراء شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه فرسودگی تحصیلی بروسو و همکاران(2007) بوده که آلفای کرونباخ آن در این تحقیق 3/78 بدست آمد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارspss و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که نمره ی فرسودگی تحصیلی دانش آموزان در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است، بنابراین آموزش ذهن آگاهی بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه در سطح p > 0/001 موثر واقع شده است. دو مورد از مولفه های فرسودگی تحصیلی یعنی خستگی تحصیلی و بی علاقگی تحصیلی نیز در گروه آزمایشی به طور معناداری کاهش یافتند، اما کاهش در مولفه ی سوم یعنی ناکارآمدی تحصیلی از نظر آماری معنادار نشد.
سلیمان احمدبوکانی احمد اعتمادی
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی تعیین رابطه جهت گیری مذهبی و سبک های فرزند پروری والدین بر میزان سلامت روان دانش آموزان موفق و ناموفق است. بدین منظور نمونه ای 300 نفری از دانش آموزش دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان بوکان به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه سلامت عمومی (ghq)، شیوه های فرزند پروری بامریند و جهت گیری مذهبی آلپورت است. روش اجرا بدین صورت بود که ابتدا مدارس مورد نمونه گیری به صورت تصادفی انتخاب، سپس در داخل مدارس مورد نمونه گیری، به صورت تصادفی کلاس های دانش آموزان برای شرکت در نمونه تحقیق انتخاب شد. درنهایت داده های 278 نفر آزمودنی به منظور تحلیل وارد نرم افزار spss شدند، مدت زمان تقریبی لازم برای پر کردن پرسشنامه ها 40 دقیقه بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها داده های از روش رگرسیون همزمان و همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر وجود همبستگی منفی بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه و جهت گیری درونی با ابعاد مختلف سلامت روانی و همچنین وجود همبستگی مثبت بین شیوه های فرزند پروری استبدادی، سهل گیر و جهت گیری بیرونی با ابعاد مختلف سلامت روانی دانش آموزان موفق و ناموفق شهرستان بوکان می باشد. با توجه به نتایج حاصل تقویت مراکز مشاوره در مدارس با هدف پایش وضعیت تحصیلی دانش آموزان و شناسایی عوامل آسیب زا؛ و بالاخره جلب مشارکت و تعامل خانواده ها با سیستم آموزشی در سطح مدارس، ضروری به نظر می رسد.
سجاد مطهری احمد اعتمادی
پژوهش حاضر، باهدف بررسی تأثیر روان درمانی شناختی دیدگاه مایکل فریش بر دشواری در تنظیم هیجان و پیشگیری از عود افراد معتاد تحت درمان نگه دارنده متادون انجام گرفت. این پژوهش ازنظر نوع هدف کاربردی و ازلحاظ اجرا نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مردان معتاد به مواد افیونی تحت درمان نگه دارنده ی متادون مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد آرامش شهر یزد در تابستان سال 1393 بود. نمونه پژوهش شامل 30 مرد بود که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد مستقر شدند. اعضای گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه تحت آموزش به شیوه روان درمانی شناختی دیدگاه مایکل فریش قرار گرفتند و بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (ders) بود. همچنین در پس آزمون از هر دو گروه آزمایش و کنترل آزمون سنجش مورفین در ادرار به عمل آمد. داده ها توسط نرم افزار spss نسخه 18 و روش آماری تحلیل کوواریانس و خی دو تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین نمرات دشواری در تنظیم هیجان گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (05/0 > p). علاوه بر این میزان عود به مصرف مواد در افراد شرکت کننده در گروه تحت روان درمانی شناختی دیدگاه مایکل فریش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کمتر بود. یافته های پژوهش حاضر، گواهی بر مفید و موثر بودن روان درمانی شناختی مبتنی بر دیدگاه مایکل فریش، در کاهش دشواری در تنظیم هیجان و پیشگیری از عود به مصرف مواد مخدر در معتادان تحت درمان نگه دارنده ی متادون بود.
علی بیگماز احمد اعتمادی
چکیده این پژوهش با بررسی تاثیر آموزش شادکامی فوردایس بر میزان افسردگی دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان شهرستان دهگلان انجام گرفت. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت، پرسشنامه افسردگی بک (21 سوالی) بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان شهر دهگلان در سال تحصیلی 91-90 بود. حجم نمونه شامل 24 نفر از دانش آموزان دبیرستان پسرانه از مدرسه چمران شهر دهگلان بود. این آزمودنیها بیشترین نمره را در پرسشنامه افسردگی بک کسب کرده بودند. این آزمودنیها بطور تصادفی در آزمایشی(12) و کنترل(12) جایگزین شدند. به گروه آزمایش به مدت 10 جلسه یک ساعتی روش شادکامی فوردایس آموزش داده شد، در حالی که به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. بعد از پایان دوره از هر دو گروه دوباره آزمون افسردگی بک به عمل آمد، در نهایت داده های حاصل از انجام مرحله پیش آزمون و پس آزمون و مقایسه میانگین های گروه آزمایش و گروه کنترل با استفاده از آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی( تحلیل کواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از فرضیه تحقیق نشان می دهدکه پیش آزمون به عنوان متغیر کمکی با پس آزمون رابطه معنا داری داشته است که نتیجه تحلیل کواریانس بعد از برداشتن اثر متغیر کمکی تفاوت معنا داری را بین دو گروه کنترل و آزمایش نشان می دهد که مقدارf مشاهده شده 468/20 با درجات آزادی1و21 بزرگتر از مقدار بحرانی می باشد و سطح معناداری مشاهده شده کمتر از 01/0 می باشد. پس با اطمینان 99% می توان گفت که فرضیه مامبنی بر" آموزش شادکامی فوردایس بر میزان افسردگی دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان شهرستان دهگلان موثر است."تایید می شود.
حسین امیری طلب احمد اعتمادی
زمینه و هدف: احساس غربت می تواند زمینه ساز احتمال بروز اضطراب، افسردگی، مصرف مواد و الکل و حتی خودکشی باشد. همچنینرابطه نامتعارف اجتماعی نیز می تواند به اختلالات هیجانی، تحریف هویت، افت تحصیلی، بارداری ناخواسته، بیماری های مقاربتی و تجاوزهای جنسی منجر شود که هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تفکیک خویشتن بر احساس غربت و رابطه نامتعارف اجتماعی در بین دانشجویان دختر بود. روش بررسی: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دختران کارشناسی ورودی سال 91 به دانشگاه علامه طباطبایی بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای دو دانشکده انتخاب و از طریق اطلاعیه و انجام غربالگری20نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل 10 نفره گمارده شدند. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه 5/1 ساعته به صورت یکبار در هفته تحت آموزش قرار گرفتند. در این تحقیق از پرسشنامه احساس غربت و کیفیت رابطه با غیر هم جنس استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش تفکیک خویشتن بر احساس غربت و رابطه نامتعارف اجتماعی تاثیر معنی داری داشته است (p?0/05). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که آموزش خودمتمایزسازی موجب کاهش احساس غربت و کاهش آسیب های رابطه نامتعارف اجتماعی می شود؛ بنابراین می توان روش بکار گرفته شده در پژوهش حاضر را روش مناسبی جهت مداخلات روانی- تربیتی و مشاوره ای در دانشجویاندختر قلمداد نمود.
پرویز خدادادیان احمد اعتمادی
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به اعتیاد به مواد مخدر از طریق رگه های شخصیت و سبک های تفکر در دانش آموزان دبیرستانی شهر کرمانشاه بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 300 نفر از دانش آموزان پسر، دبیرستان های شهرکرمانشاه در چهار رشت? علوم انسانی، تجربی، ریاضی و فنی و حرفه ای به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عاملی نئو(neo-ffi)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر و مقیاس استعداد اعتیاد(aps) استفاده شده است. داده ها به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون، و رگرسیون همزمان، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی مقبولیت و وظیفه شناسی و همچنین سبک های تفکر قانونگذارانه و قضایی با گرایش به اعتیاد رابطه ی منفی و معنی داری در سطح001/0>p و بین ویژگی شخصیتی روان نژندی و گشودگی به تجربه با گرایش به اعتیاد رابطه ی مثبت و معنی دار در سطح 001/0>p وجود دارد. بین ویژگی شخصیتی برونگرایی و نیز سبک تفکر اجرایی با گرایش به اعتیاد رابطه ی معنی داری یافت نشد. بر اساس پژوهش، این نتیجه حاصل شد که رگه های شخصیت و سبک های تفکر می توانند از عوامل پیش بینی کننده گرایش به مصرف و سوء مصرف مواد باشند. لذا به مربیان و مشاوران امور تربیتی، مدیران نهادهای مربوط به امور نوجوانان و جوانان، سیاستگذاران فرهنگی، نهادهای آموزشی، که مخاطبان این پژوهش هستند، پیشنهاد می شود در برنامه های پیشگیری از اعتیاد که برای دانش آموزان در نظرمی گیرند، به این عوامل توجه ویژ? شود.
حسین کشاورزافشار احمد اعتمادی
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی الگوی تحلیل سازه های شخصی و درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمام زوجهای متعارض شهر تهران بود که در سال 92-91 به مراکز مشاوره استان تهران مراجعه کرده بودند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در 3 گروه 15 زوجی جایگزین شدند. ومداخلات درمانی دریافت کردند. داده ها با پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه47 سئوالی گردآوری و با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان سازه های شخصی در مقایسه با درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی موثرتر بود و لی پس از 3 ماه پیگیری تفاوتی بین دو گروه یافت نشد و همچنین دربین ابعاد رضایت زناشویی درمان هیجان مدار در بعد شخصیتی و الگوی تحلیل سازه های شخصی دربعد ارتباط موثرتر بودند.. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که الگوی تحلیل سازه های شخصی می تواند به عنوان یک گزینه مداخلاتی در آشفتگیهای زناشویی مورد استفاده قرار بگیرد.
سهیل کرنی احمد اعتمادی
اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال رایج و ناتوان کننده ای است که زندگی افراد مبتلا به این اختلال را تحت تأثیر قرار می دهد و می تواند افراد را از موقعیت های اجتماعی دور کند.مواجهه درمانی موثرترین مداخله روانشناختی برای افراد با اختلالات اضطرابی است. بازخورد گروهی و بازخورد تصویری میتواند روش موثری برای تصحیح خودانگاره تحریف شده و تغییر تأثیر توجه معطوف به خود باشد.
فریده سادات سجادی پور احمد اعتمادی
چکیده ندارد.
جواد ابراهیمی احمد اعتمادی
چکیده ندارد.
حسین چهاردولی احمد اعتمادی
چکیده ندارد.
اشرف کونانی احمد اعتمادی
چکیده ندارد.
هادی مزینانی احمد اعتمادی
چکیده ندارد.
زهرا محبی فرامرز سهرابی
چکیده ندارد.
علی نیلوفری احمد اعتمادی
چکیده ندارد.
فاطمه شادکام رفعت احمد اعتمادی
چکیده ندارد.
عادل کریمی احمد اعتمادی
چکیده ندارد.
افسر خلیلی فرامرز سهرابی
مصرف سوء مواد مخدر، به عنوان یکی از آسیب ها و انحرافات اجتماعی و روانی، واقعیت نوینی است که آفت بزرگ بشریت در عصر کنونی نام گرفته است. کشور جوان ما نیز این قاعده مستثنی نیست. از این رو برنامه ریزی، تدوین و اجرای روش های پیشگیری ضروری می باشد. بر این اساس در این پژوهش سعی شده است با استفاده از آموزش تفکر انتقادی، نگرش نوجوانان نسبت به سوء مصرف مواد را تغییر داده و آن ها را در برابر این بلا ایمن سازیم. این پژوهش یک طرح آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس از آزمون با گروه کنترل است که با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت تفکر انتقادی بر تغییر نگرش دانش آموزان دبیرستان های شهر یزد نسبت به سوء مصرف مواد اجرا شده است. بدین منظور پنج فرضیه تدوین شد: 1- آموزش مهارت تفکر انتقادی، بر مؤلفه شناختی نگرش نسبت به مواد مخدر در دانش آموزان مؤثر است. 2- آموزش مهارت تفکر انتقادی، بر مؤلفه عاطفی نگرش نسبت به مواد مخدر در دانش آموزان مؤثر است. 3- آموزش مهارت تفکر انتقادی، بر مؤلفه رفتاری نگرش نسبت به سوءمصرف مواد در دانش آموزان مؤثر است. 4- آموزش مهارت تفکر انتقادی، بر نگرش کلی نسبت به مصرف مواد در دانش آموزان مؤثر است. 5- تأثیر آموزش مهارت تفکر انتقادی به مدت سه ماه پایدار است. برای آزمون این فرضیه ها، 40 نفر از دانش آموزان پسر پایه اول از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. گروه آزمایش به مدت 2 ماه در 8 جلسه 5/1 ساعته آموزش مهارت تفکر انتقادی شرکت کردند اما بر گروه کنترل هیچ متغیری اعمال نشد. سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای سنجش میزان پایداری این آموزش، 3ماه بعد از پس آزمون، از گروه آزمایش پس آزمون دیگری به عمل آمد. داده ها توسط روش های آماری تحلیل کوواریانس و آزمون لوین و t توسط نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج آماری نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد، مؤثر بوده است، لیکن این تأثیر در مؤلفه عاطفی نگرش معنادار نبود. پایداری آموزش به مدت 3 ماه هم تأیید گردید. همان طور که مشخص گردید، آموزش مهارت تفکر انتقادی می تواند به نوجوان کمک کند تا با استفاده از مجموعه ای از مهارت ها، از دانش و ذکاوت خود استفاده نموده و به منطقی ترین موقعیت درباره موضوعی خاص (مواد مخدر) دست یابد و با استفاده از این مهارت فردی بتواند برموقعیت های پر خطر مثل گرایش و تمایل به سمت مواد مخدرغلبه پیدا کند. با توجه به این مباحث، به محققان توصیه می شود در تهیه و اجرای رویکردهای پیشگیرانه، به مهارت تفکر انتقادی توجه بیشتری داشته باشند.
مرضیه صدارت مرنی احمد اعتمادی
این تحقیق تاثیر آموزش مهارت های مثبت اندیشی را در کاهش اعتیاد پذیری دانش آموزان بخش ملارد، با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل وآزمایش مورد بررسی قرار داد.به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای ابتدا از بین دو منطقه آموزشی بخش ملارد ، یک منطقه به طورتصادفی انتخاب وسپس از بین دبیرستان های منطقه دو دبیرستان انتخاب گردید.در ادامه از هر دبیرستان چهار کلاس در پایه اول (120نفر از هر دبیرستان)انتخاب وپرسشنامه اعتیاد پذیری در مورد آنها اجرا گردید.در نهایت ازبین کسانی که بالاترین نمرات را در پرسشنامه کسب کرده بودند،30نفر انتخاب که 15نفر آنها در گروه آزمایش و15نفر در گروه کنترل ،به طورتصادفی جایگزین شدند.پس از تشکیل گروهها ، متغیر مستقل (دوره آموزشی )، در طی 10جلسه 1ساعته ، برای گروه آزمایش اجرا گردید ؛ اما برای گروه کنترل آموزشی ارائه نگردید.در پایان دوره آموزشی ، پرسشنامه اعتیادپذیری مجددا برای هر دو گروه آزمایش وکنترل اجرا گردید. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون tو با نرم افزار spssمورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته های تحقیق در مورد هر یک از فرضیه های تحقیق یعنی 1 فرضیه اصلی و3 فرضیه فرعی به شرح زیرهستند: فرضیه اصلی: آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر کاهش اعتیادپذیری نوجوانان دختر موثر است. بر اساس نتایج تحقیق tمحاسبه شده 3/517- از t جدول2/048 ،با درجه آزادی 28بزرگترمی باشد.بنابراین،نتایج تحقیق این فرضیه را تایید نمود. ومیتوان با 95درصد اطمینان بیان کرد که: آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر کاهش اعتیادپذیری نوجوانان دختر موثر بوده است. فرضیه های فرعی1: آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر کاهش آمادگی اعتیاد نوجوانان دختر موثر است. براساس نتایج تحقیق t محاسبه شده 3/504- از t جدول 2/048،با درجه آزادی 28بزرگترمی باشد.بنابراین،نتایج تحقیق این فرضیه را نیز تایید نمود. فرضیه 2: آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر کاهش اعتراف به اعتیاد نوجوانان دختر موثر است. بر اساس یافته های تحقیق این فرضیه تایید نشد . بنابراین میتوان بیان کرد که : این آموزش ها تاثیری در کاهش اعتراف به اعتیاد نوجوانان نداشته است. فرضیه 3: آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر کاهش وابستگی به الکل ودارودر نوجوانان دختر موثر است. این فرضیه نیز با 95درصد اطمینان تایید شد. بر اساس نتایج تحقیق tمحاسبه شده 3/778- از t جدول بزرگ ترمی باشد. بنابراین می توان بیان کرد که :آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر کاهش وابستگی به الکل ودارودر نوجوانان دختر موثربوده است. بنابر این باتوجه به نتایج به دست آمده می توان با آموزش مهارت های مثبت اندیشی به دانش آموزان در کاهش اعتیاد پذیری آنها نقشی موثر ایفا نمود.
سیروس سورگی احمد اعتمادی
ویژگیهای حاضر در پی شناخت ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان خلاق و مقایسه آنها با ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان غیرخلاق می باشد. تعداد کل نمونه مورد بررسی 205 نفر، شامل 102 پسر و 103 دختر شاغل به تحصیل در مراکز آموزشی استعدادهای درخشان، پایه اول و دوم وقطع دبیرستان در شهر بیرجند می باشد. برای تعیین گروه خلاق و غیرخلاق، ابتدا آزمون خلاقیت بر روی کلیه آزمودنیهای اجرا شده و پس از تشکیل جدول توزیع فراوانی نمرات خلاقیت ، آزمودنیهایی که نمره خلاقیت کلی آنها بالاتر از q3 (چارک سوم) بود، بعنوان گروه خلاق و افرادی که نمره خلاقیت شان کمتر از q1 (چارک اول) بود بعنوان گروه غیرخلاق تعیین شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل: -1 آزمون خلاقیت تکمیل تصاویر گاکولین -2 آزمون شانزده عاملی شخصیت کتل (16pf) می باشد که بصورت گروهی اجرا شدند. روش تحقیق، زمینه یابی و روش آماری مورد استفاده در این پژوهش عبارتست از: آزمون مقایسه میانگین های دو گروه مستقل، آزمون t استودنت . براساس تجزیه و تحلیل بعمل آمده، نتایج پژوهش حاکی است که: -1 دانش آموزان خلاق و غیرخلاق در عامل i (حساسیت هیجانیˆسخت و خشن) با هم تفاوت معنی داری دارند، بدین معنا که دانش آموزان خلاق حساسیت هیجانی بیشتری دارند. -2 دانش آموزان دختر خلاق و غیرخلاق از لحاظ ویژگیهای شخصیتی پرسشنامه شانزده عامل کتل تفاوت معنی داری با هم ندارند. -3 دانش آموزان پسر خلاق نسبت به پسران غیرخلاق گرایش بیشتری به حساسیت هیجانی و تسلط برخوردارند و دانش آموزان پسر غیرخلاق گرایش بیشتری به حادثه جویی دارند. -4 پسران خلاق نسبت به دختران خلاق گرایش بیشتری به سلطه گری دارند. -5 دانش آموزان دختر غیرخلاق نسبت به پسران غیرخلاق گرایش بیشتری به حساسیت هیجانی و خودکفایی دارند. -6 دختران نسبت به پسران از حساسیت هیجانی بیشتری برخوردارند. -7 بین میانگین نمرات خلاقیت دختران و پسران تفاوت معناداری وجود دارد، بعبارت دیگر پسران نسبت به دختران از خلاقیت بیشتری برخوردارند.
مسعود نیکفرد احمد اعتمادی
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نقشهای جنسیتی آندروژن ، زنانه ومردانه از نظر منبع کنترل درونی و بیرونی وحرمت نفس می باشد.