نام پژوهشگر: حیدر جانعلیزاده چوب بستی
مهدی سپهر حیدر جانعلیزاده چوب بستی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر سرمایه فرهنگی خانواده بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره های راهنمایی و متوسطه شهرستان جوین انجام شده است. موفقیت تحصیلی به عنوان متغیر وابسته بر حسب نمره معدل و نمرات برخی دروس دیگر تعریف گردید. مطابق نظریه ی سرمایه ی فرهنگی، مدل های بازتولید فرهنگی و تحرک فرهنگی و همچنین تحقیقات تجربی و قابل دسترس، مفهوم سرمایه ی فرهنگی تعریف (نظری و عملیاتی) شد. به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی، 400 نفر از بین دانش آموزان دوره های راهنمایی و متوسطه شهرستان جوین انتخاب شدند و با 369 نفر از والدین این دانش آموزان به صورت حضوری مصاحبه به عمل آمد. نتایج این پژوهش نشان می دهد از بین شاخص های مختلف سرمایه فرهنگی سه شاخص: دانش والدین از نهاد آموزشی، منش های فرهنگی و رفتار مطالعاتی آنها بیشترین سهم را در پیش بینی نمرات معدل سال دانش آموزان کل نمونه ایفاء می نمایند (0.518 = ). از جمله یافته های دیگر این تحقیق آن است که هرچند سرمایه فرهنگی والدین تاثیر قابل ملاحظه ای بر موفقیت تحصیلی فرزندان آنها دارد ولی سرمایه فرهنگی خانواده چنین ارتباطی با طبقه و سرمایه اقتصادی آنها ندارد. این یافته می تواند به عنوان مدلی جدید در این عرصه تلقی شود، و همگرایی فرهنگی نامیده شود.
مصطفی عیزاده حیدر جانعلیزاده چوب بستی
مقالات مندرج در مجلات علمی، بهترین وسیله برای تعامل و ارتباطات علمی میان دانشمندان شناخته می شوند. این مقالات که از غربال داوری عالمان هر رشته گذشته اند ، به خوبی می توانند نمایندگی اجتماعات علمی متبوعشان را عهده دار باشند. بنابراین بررسی این مقالات تنها آگاهی از مطالب علمی آنان نیست، بلکه گویای وضعیت اجتماع علمی آن حوزه از دانش نیز هست. پژوهش حاضر به بررسی تعاملات و روابط علمی میان جامعه شناسان، با استفاده از ابزارهای علم سنجی و تحلیل شبکه های اجتماعی می پردازد. به جهت بررسی وضعیت اجتماع علمی و ارزیابی رفتار اطلاع یابی فعالان رشته ی جامعه شناسی، مقالات سه نشریه ی «مجله جامعه شناسی ایران»، «مطالعات جامعه شناختی» (نامه علوم اجتماعی سابق) و «فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی»، طی سال های 1381 تا 1390 مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج این تحقیق در دو بخش علم سنجی و تحلیل شبکه سامان می یابد. نتایج بخش علم سنجی حاکی از آن است که استفاده از کتاب بیشترین منابع مقالات را به خود اختصاص داده است. همچنین استناد به منابع داخلی به طور متوسط در هر مقاله دو مرتبه بیشتر از منابع خارجی بوده است. میانگین تعداد منابع برای هر مقاله در حدود 31 منبع می باشد. در حالی که 48 درصد مقالات تک نویسنده بودند، تنها 2/0 درصد مقالات دارای چهار یا پنج نویسنده می باشند. به طور کلی 543 نویسنده در این سه نشریه در طی ده سال مشارکت داشته اند ، که پرکار ترین آن ها مرحوم دکتر عبداللهی با 17 مقاله بوده است. در بخش تحلیل شبکه، با ترسیم و تحلیل سه نوع شبکه ی استنادات، هم نویسندگی و همکاری بین دانشگاهی، مشخص شد که در دو شبکه ی اول، شاهد جامعه ای پاره پاره و از هم گسیخته هستیم. الگوی شبکه ی ستاره ای به وفور در این دو شبکه به چشم می خورد، که نشان از فرد محور بودن اجتماع است. هیچ مسیر ادامه داری در شبکه ی استنادات به چشم نمی خورد، که نشان از پیگیری موضوعی در مقالات باشد. تراکم شبکه بسیار اندک است، به طوری که چگالی شبکه ی هم نویسندگی برابر 004/0 می باشد، یعنی از هر هزار رابطه ی ممکن برای همکاری در نگارش مقالات تنها چهار رابطه شکل گرفته است. 104 نفر از نویسندگان به کلی منزوی بوده و در شبکه حضور ندارند. شبکه ی همکاری بین دانشگاهی، دارای شکلی متمرکز حول دو مرکز اصلی دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی است. در نهایت، با توجه به محدودیت های این پژوهش، شاید بتوان گفت که اجتماع علمی در جامعه شناسی ایران هنوز شکل نگرفته است و به نظر می رسد حتی در مسیر تکوین هم نباشد.
حبیب رضا حسنی حیدر جانعلیزاده چوب بستی
این پژوهش به منظور بررسی رابطه میزان پایبندی اعضای هیات علمی به هنجارهای علم با بهره وری علمی در دانشگاه مازندران انجام شده و چارچوب نظری تحقیق مبتنی بر نظریه مرتن بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه مازندران می باشد. که از 244 نفر آنها تعداد 132 پرسشنامه جمع آوری گردید. بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت که میزان پایبندی پاسخگویان به هنجارهای علمی در حد زیاد ارزیابی می شود. چرا که 84.8 درصد پاسخگویان تا حد زیادی به هنجارهای علمی پایبندند و تنها میزان پایبندی 0.8 درصد افراد در حد کم می باشد. همچنین؛ میزان پایبندی 14.4 درصد افراد به هنجارهای علمی در حد متوسط قرار دارد. از مقدار میانگین ها می توان استنباط کرد بعد اشتراک گرایی بالاترین شدت پاسخ ها را به خود اختصاص داده است و بعد شکاکیت کمترین اهمیت را در میان پاسخگویان داراست. همچنین؛ 8.3 درصد افراد اصلا بهره وری علمی ندارند و میزان بهره وری 84.1 درصد افراد نیز در حد کم و خیلی کم ارزیابی می شود. در مقابل ، میزان بهره وری علمی تنها 5.3 درصد افراد در حد زیاد و خیلی زیاد قرار دارد. بهره وری علمی 2.3 درصد پاسخگویان نیز در حد متوسط می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان بهره وری علمی پاسخگویان مرد بیشتر از میزان بهره وری علمی پاسخگویان زن می باشد. و این حاکی از تاثیرگذار بودن متغیر جنسیت بر بهره وری علمی است؛ بهره وری علمی پاسخگویان مرتبه استادی در بالاترین سطح و بهره وری علمی پاسخگویان مرتبه مربی در پائین ترین سطح قرار دارد. همچنین؛ یافته های پژوهش وجود رابطه بین پایبندی به هنجارهای علمی مطرح شده مرتن و بهره وری علمی را مورد تایید قرار می دهند البته این را هم باید مدنظر داشت که این رابطه بسیار ضعیف است. باید اضافه نمود که شدت رابطه ابعاد متفاوت پایبندی به هنجارهای علمی با بهره وری علمی متفاوت می باشد. و رابطه سه بعد عام نگری، شکاکیت و بی طرفی عاطفی با بهره وری علمی تقریبا درحد صفر (فقدان رابطه) می باشد اما رابطه اشتراک گرایی با متغیر وابسته مذکور در حد ضعیف می باشد.
محسن رجایی پناه حیدر جانعلیزاده چوب بستی
چکیده: این مطالع? با چند هدف مشخص از جمله: 1. تلاش برای شناسایی ویژگی های جمعیت شناختی (مثل : سن، جنس، ترتیب تولّد)، آموزشی( مانند: آخرین مدرک تحصیلی، رشت? تحصیلی، دانشگاه های محل تحصیل) و اجتماعی (نظیر : وضعیت تأه?ل و منشاء اجتماعی) نخبگان بالقو?ه 1 یا استعدادهای برتر 2.- سعی برای کسب آگاهی از عوامل اجتماعی موثّر (مثل ویژگی های خانوادگی، حمایت خانواده، دیگران مهم، روابط اجتماعی با نخبگان) در کسب نخبگی علمی آن ها و 3. - تلاش برای کسب آگاهی از عوامل اجتماعی موثّرِ مهم تر و حوادث سرنوشت ساز در کسب نخبگی علمی آن ها صورت گرفت. با ابتناء بر رویکردهای درونگرا و برونگرا در جامعه شناسی علم و بهره گیری از تحقیقات صورت گرفته در خصوص این موضوع، پرسشنام? تحقیق بر مبنای اصول مصاحب? نیمه ساخت یافته تنظیم گردید . جمعیت آماری این تحقیق، کل استعدادهای برتر شهرستان شیراز و حجم نمونه 21 نفر نخبه یا استعداد برتر بودند که به روش گلوله برفی شناسایی شدند و در مصاحبه شرکت نمودند. تحقیق از نوع کیفی و روش آن، توصیفی ملهم از پیمایشی است. برخی از یافته های تحقیق به شرح زیر است: % از مجموع پاسخگویان، 29 % زن و 71 % مرد بودند. همچنین 29 % از پاسخگویان مجرد و 71 % متأهل بودند. 48 30 ساله ها با 29 % و کمترین سن - در شهر، 14 % در روستا و 38 % در ایل متولد شده اند. بیشترین گروه سنی را 35 را 13 ساله ها با 5% به خود اختصاص داده اند. 38 % از مصاحبه شوندگان با مدرک دکترا بالاترین تعداد و 5 % با مدرک ابتدایی کمترین تعداد را داشتند. علاوه بریافته های مذکور، 81 % از پاسخگویان از خانواده به عنوان مهم ترین عامل اجتماعی و تنها نهاد تأثیرگذار جدی در فرآیند نخبگی یاد نمودند و پس از آن نهاد مدرسه را با 14 % و نهاد دانشگاه را تنها با سهم 5 درصدی در رتبه های بعدی قرار دادند. از نگاه مصاحبه شوندگان، در کنار نقش 37 درصدی 33 %، تلاش / پدران و 34 درصدی مادران، دیگر عوامل موثر در کسب نخبگی علمی عبارت بودند از: علاق? زیاد با 5 مستمر و پشتکار هر دو با 29 % . پاسخگویان همچنین به نقش معلمان مدرسه و استادان نخبه و دانشمند، به ترتیب 46 % از پاسخگویان یکی از عوامل موثر برتقویت توانایی و نیل به / با سهم 54 درصدی و 39 درصدی معتقد بودند. 5 نخبگی را توکّل به خدا و ایمان به یاری او ذکر کردند. پاسخگویان، به عوامل تأثیرگذار مهم دیگر چون : رخداد های سرنوشت ساز، رویکرد معنوی، حمایت همسر، نقش دوستان، رقابت و نقش سایر اعضای خانواده نیز اذعان داشتند که به صورت تحلیلی در بخش تجزیه و تحلیل داده ها آمده است. واژه های کلیدی: نخب? علمی؛ استعدادهای برتر؛ عوامل اجتماعی؛ موفقیت؛ رویکرد درونگرا؛ رویکرد برونگر
نسترن جعفری حیدر جانعلیزاده چوب بستی
ما در این پژوهش به دنبال بررسی وضعیت بیگانگی تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی شهرستان بجنورد بوده ایم. جامعه آماری این دانشجویان در سال تحصیلی 94-93 به تعداد 214 نفر می باشد و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 137 نفر برآورد شد و داده ها به روش پیمایش و ابزار پرسشنامه جمع آوری و جهت تجزیه و تحلیل از نرم افزار spss استفاده گردید. چارجوب نظری تحقیق با تاکید بر رویکرد درونگرا و برونگرا مورد بررسی قرار گرفت و عوامل موثر بر بیگانگی تحصیلی به دو بخش عوامل درون دانشگاهی و برون دانشگاهی تقسیم شد. نتایج تحقیق نشان داد از میان عوامل برون دانشگاهی، ناکارامدی برنامه ای تربیت و جذب دانش آموختگان دانشگاهی (بیشترین تاثیر: 77/0) و پایین بودن مقام و منزلت تحصیل، علم و عالم بر متغیر وابسته (بیگانگی تحصیلی) تاثیر داشته است. همچنین از عوامل درون دانشگاهی موثر بر بیگانگی تحصیلی، متغیرهای ضعف توانایی دانشگاه در ایجاد و توسعه شایستگی های کانونی، پایین بودن تسهیلات و تجهیزات و ابزار کار تخصصی در دانشگاه با متغیر بیگانگی تحصیلی رابطه داشته اند. از میان متغیرهای زمینه ای تحقیق نیز تنها جنسیت با بیگانگی تحصیلی رابطه معنادار دارد و سایر متغیرها رابطه معناداری با بیگانگی تحصیلی نداشته اند. واژگان کلیدی: بیگانگی تحصیلی، عوامل اجتماعی، تحلیلی جامعه شناختی، دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی واحد بجنورد.