نام پژوهشگر: تیمور مرجانی
سهیلا صادقی تیمور مرجانی
انتخاب سبد سهام مطلوب و بهینه یکی از دغدغه های اصلی همه سرمایه گذاران اعم از حقیقی و حقوقی می باشد. مسئله انتخاب سهام شامل ایجاد سبد سهامی می شود که مطلوبیت سرمایه گذار را حداکثر سازد، از طرفی سرمایه گذاران به منظور اتخاذ تصمیم های سرمایه گذاری در شرایط متغیر بورس اوراق بهادار، نیازمند افزایش قابلیت و دقت مدل های مورد استفاده می باشند. مدل های بسیاری در رابطه با مسئله انتخاب سهام بکار گرفته شده اند که هر یک از آنها با محدودیت هایی روبرو بوده اند. این تحقیق با توجه به معیارهای موثر بر انتخاب سهام شرکت ها، با ترکیب روش های تصمیم گیری چندمعیاره ، مدلی را به منظور انتخاب سبد سهام بهینه در شرایط عدم قطعیت ارائه می کند. افزون بر این، مدل ارائه شده در این تحقیق، نیازها و الزامات سرمایه گذاران را از طریق تکنیک های قابل انعطاف برآورده می سازد. این پژوهش به روش کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش و از طریق ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری در این تحقیق شامل سه سطح بود، در سطح اول 50 شرکت فعال تر بورس اوراق بهادار تهران به منظور انتخاب سبد سهام مورد بررسی قرار گرفتند، سطح دوم جامعه مورد مطالعه، مدیران عامل شرکت های کارگزاری، سرمایه گذاری و خبرگان بودند که نظراتشان برای انتخاب و وزن دهی معیارها مورد استفاده قرار گرفت. سرمایه گذاران غیرحرفه ای حاضر در تالار بورس تهران نیز در سطح سوم جامعه مورد بررسی، جهت تعیین وزن معیارهای اصلی سرمایه گذاری (ریسک و بازده) انتخاب شدند. در این تحقیق ابتدا به منظور ارزیابی و رتبه بندی 50 شرکت برتر و انتخاب سهام برتر، قضاوت کارشناسان و رویکرد ترکیبی فرایند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس بازه ای بکارگرفته شد. سپس از طریق امتیازات بدست آمده از تکنیک تاپسیس بازه ای تعداد سهام تحت مطالعه محدود شدند. داده های استخراج شده از صورت های مالی شرکت ها و گزارش های بورس از سالهای 88 تا 90 بصورت بازه ای در تکنیک تاپسیس بازه ای قرار گرفتند تا بطور مناسبی منعکس کننده نوسانات و عدم اطمینان جهان واقعی باشند. در مرحله بعد بهینه سازی بر اساس الگوی میانگین-نیم واریانس مارکویتز برای سه گروه از سرمایه گذاران ریسک گریز، ریسک پذیر و خنثی نسبت به ریسک انجام و سبدهای بهینه برای هر گروه تعیین شدند. سپس نتایج اجرای مدل های بهینه سازی برای هر سه گروه سرمایه گذار ارائه و سبدهای سهام متشکل از 15 سهم برای هر گروه تعیین شد. در انتها با در نظر گرفتن معیار شارپ، به بررسی عملکرد سبدهای سهام تشکیل شده پرداخته شد. نتایج بدست آمده نشان داد که هر سه سبد سرمایه گذاری بهتر از سبد بازار عمل کرده اند؛ همچنین مقایسه سبدهای سهام نشان داد زمانی که سرمایه گذاران ریسک بیشتری را متحمل می شوند بازده بیشتری بدست می آورند.
ترانه بهاری پور تیمور مرجانی
دانشگاه ها به عنوان عوامل کلیدی در توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، نقش مهمی را در آموزش سرمایه های انسانی ایفا می کنند. تجزیه و تحلیل عوامل موثر بر رشد و توسعه در تمامی جوامع توسعه یافته و یا در حال توسعه نشان می دهد که بهره وری و اثربخشی سیستم های آموزشی در هر کشوری، توسعه فراگیر و رشد آن کشور را ارتقاء می دهد. نتایج پژوهش های صورت گرفته در کشورمان حاکی از آن است که کارکنان دانشگاه ها از مولفه های کیفیت زندگی کاری همچون فرصت رشد و امنیت مداوم، توسعه قابلیت های انسانی، حقوق و دستمزد منصفانه، محیط کاری ایمن و بهداشتی، فضای کلی زندگی و غیره گلایه دارند. در این میان با توجه به افزایش رقابت در میان دانشگاه های کشور به منظور توسعه و تعالی علم، ادب و فرهنگ، تربیت دانش آموختگان برتر و ارتقاء رتبه علمی کشور، توجه به مقوله غنی سازی شغل بیش از پیش حائز اهمیت می گردد تا از این طریق کارکنان احساس نمایند که واقعاً به سازمان تعلق دارند و با ارتقاء شاخص های کیفیت زندگی کاری آنان، انگیزه، نرخ ماندگاری و بهره وری فردی و سازمانی افزایش یابد. در این راستا، تحقیق پیش رو با هدف تبیین رابطه بین غنی سازی شغل و کیفیت زندگی کاری کارکنان غیر هیئت علمی دانشگاه های دولتی و غیر دولتی شهر تهران صورت گرفته است که بر این اساس یک فرضیه اصلی و پنج فرضیه فرعی تدوین گشت. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان غیر هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ (یکی از بزرگترین و برترین دانشگاه های غیر دولتی کشور) و دانشگاه تهران (نماد آموزش عالی کشور) بود. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه های استاندارد از 347 نفر از کارکنان غیر هیئت علمی دو دانشگاه مذکور به صورت احتمالی طبقه ای گردآوری شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل رگرسیون و فریدمن تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش با تائید فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی و رد فرضیه فرعی سوم، گویای آن بود که بین مولفه های غنی سازی شغل (تنوع مهارت ها، هویت شغل، استقلال شغل و بازخورد) به غیر از اهمیت شغل و کیفیت زندگی کاری کارکنان؛ رابطه همبستگی مثبت، مستقیم و معناداری وجود دارد.
الهام اشراقی تیمور مرجانی
جهان امروز، در حال ورود به اقتصاد دانش¬محور است، دانش و سرمایه فکری به¬عنوان یکی از منابع اصلی برای مزیت¬رقابتی در اقتصاد دانش¬محور شناخته شده¬اند. سرمایه انسانی (اصلی¬ترین عنصر سرمایه فکری) از دارایی¬های ارزشمندی در توسعه سازمان به¬حساب می¬آید هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر استقرار مدیریت دانش به عنوان متغیر مستقل، بر میزان وابستگی سازمان به سرمایه انسانی ماهر به عنوان متغیر وابسته است. در این پژوهش فرآیند مدیریت دانش ترکیبی از مدل¬های ارائه شده توسط صاحب¬نظران در نظر گرفته شد که این ترکیب شامل: خلق دانش، اکتساب دانش، سازماندهی دانش، تسهیم دانش و کاربرد دانش می¬شود. این پژوهش کاربردی و توصیفی(پیمایشی) است. جامعه آماری تمامی شرکت¬های نرم¬¬افزاری شهر تهران است، روش گردآوری مطالب، کتابخانه¬ای و داده¬های آن از طریق پرسشنامه استاندارد و محقق¬ساخته بدست آمده است. نمونه آماری شامل ??? نفر از مدیران عالی و میانی ?? شرکت نرم¬افزاری فعال در حوزه اتوماسیون اداری است. از آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه و آزمون فریدمن برای تجزیه و تحلیل داده¬ها و آزمون فرضیه¬ها استفاده شده است. یافته¬¬های پژوهش حاکی از آن است که استقرار مدیریت دانش بر میزان وابستگی به سرمایه انسانی ماهر در شرکتهای نرم افزاری شهر تهران تأثیر دارد و همچنین خلق دانش، اکتساب دانش، سازماندهی دانش، تسهیم دانش و کاربرد دانش (هر یک بطور مجزا) بر میزان وابستگی سازمان به سرمایه انسانی ماهر در شرکتهای نرم افزاری شهر تهران تأثیر دارد.
الهام سلطانی تیمور مرجانی
امروزه درصد قابل توجهی از سازمان ها و بنگاه ها، ساختار پروژه ای را پذیرفته اند و این گرایش به سوی پروژه محوری روز به روز در حال افزایش است. در عصر حاضر پروژه ها موتورهای نوآوری و تغییر هستند، آنها ایده ها و استراتژی های سازمان ها را به محصولات و خدمات جدید تبدیل می کنند. با این وجود، اکثر سازمان ها در اجرای پروژه های خود با چالش های جدی روبه رو می باشند و پروژه ها به اهداف زمان و بودجه دست پیدا نمی کنند، یا در جلب رضایت ذینفعان و انتظارات آنان، شکست می خورند. رشد سریع و قابل توجه صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات در فعالیت های عملیاتی و مدیریتی سازمان ها این فناوری را به بخش جدایی ناپذیر سازمان ها تبدیل کرده است. با وجود رشد شتابان این صنعت، نتایج مطالعات مختلف بیانگر این موضوع است که موفقیت پروژه های فناوری اطلاعات با مشکلات اساسی رو به رو هستند. تحقیقات نشان می دهد که همسویی مدیریت پروژه و استراتژی کسب و کار، می تواند منجر به موفقیت سازمان ها در اجرای استراتژی و افزایش عملکرد شود. سازمان های پروژه محور، برقراری همسویی مدیریت پروژه با استراتژی های کسب و کار را رویکردی کلیدی در افزایش موفقیت پروژه ها قلمداد می کنند. تحقیق حاضر با هدف شناسایی تأثیر همسویی استراتژی کسب و کار و مدیریت پروژه بر موفقیت پروژه در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات صورت گرفته است. محقق جهت بررسی این تأثیر و با مطالعه مبانی نظری تحقیق، و با توجه به الگوی مفهومی همسویی استراتژی کسب و کار و مدیریت پروژه بر موفقیت پروژه در این پژوهش، پنج فرضیه را مورد بررسی قرار داد. این تحقیق به لحاظ دسته بندی بر مبنای هدف یک تحقیق کاربردی می باشد و بر حسب نحوه گردآوری داده ها، یک تحقیق توصیفی و از شاخه پیمایشی می باشد. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده های تحقیق، از پرسشنامه استفاده شد. تحلیل های آماری بر روی 144 پرسشنامه جمع آوری شده از مدیران ارشد، مدیران پروژه و تیم های پروژه شاغل در شرکت های فناوری اطلاعات و ارتباطات در شهر تهران صورت گرفت. نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان می دهد که بین مدیریت پروژه و مولفه های آن با استراتژی کسب و کار همبستگی مستقیم و مثبت وجود دارد. همچنین، با توجه به یافته های پژوهش، همسویی استراتژی کسب و کار و مدیریت پروژه، بر موفقیت پروژه تأثیر مثبت دارد.
مینو سادات حسینی سهی تیمور مرجانی
سازمان ها برای تحقق اهداف خود از منابع بی شماری استفاده می نمایند. یکی از مهمترین منابع در عصر حاضر، نیروی انسانی می باشد، بیگمان نیروی انسانی ماهر و کارآمد یکی از مهمترین ابزارها برای رسیدن به اهداف سازمان است. مفهوم هوش هیجانی می تواند از طریق افزایش توانایی تشخیص و تفکیک احساسات خود و دیگران و استفاده از دانش هیجانی در جهت هدایت تفکر و رفتار خود و دیگران، یکی از عوامل موثر در تعهد سازمانی باشد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر هوش هیجانی بر تعهد سازمانی در شرکت دارویی برکت است، که با یافتن این رابطه تعهد سازمانی کارکنان شرکت دارویی برکت را بهبود و به تحقق اهداف این سازمان کمک کند و موجبات ارتقاء بهرهوری را فراهم کند. روش انجام این تحقیق توصیفی و جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان شرکت دارویی برکت بوده است. نمونه آماری در این پژوهش 130 نفر بود، که در این پژوهش نمونه آماری برابر جامعه آماری می باشد. ابزار اندازه گیری این پژوهش مشتمل بر، پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی به منظور طبقه بندی اطلاعات و ترسیم جداول و نمودارها استفاده شد و همچنین از روش های آمار استنباطی مانند آزمون کلوموگروف اسمیرونف، آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون رگرسیون چندگانه، آزمون تی و فریدمن استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد تأثیر هوش هیجانی و تمام مولفه های آن به جز خودکنترلی با تعهد سازمانی کارکنان در شرکت دارویی برکت پذیرفته شده است. همچنین بر اساس نتایج آزمون فریدمن، خودآگاهی دارای بیشترین و خود کنترلی دارای کمترین اهمیت از دید کارکنان می باشد. در این پژوهش نیز معادله خط رگرسیون با ضریب ثابت و سه مولفه خود آگاهی، همدلی و خودانگیزی تشکیل گردید.
فاطمه ابراهیمی تیمور مرجانی
در دهه های اخیر تلاش های متنوعی به منظور بهبود عملکرد در بخش دولتی صورت گرفته است. بنابراین انتظار می رود که سازمان های دولتی به طور مستمر در جهت شناسایی توانایی ها و ضعف ها و همچنین افزایش عملکرد و اثربخشی اقدام نمایند. از آنجاکه مدیریت دانش یکی از حیاتی ترین عوامل بهبود عملکرد و اثربخشی سازمان ها در عصر حاضر است، به یک مسئله مهم در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های راهبردی تبدیل شده و پژوهش های متنوعی در زمینه ارتباط مدیریت دانش و عملکرد سازمانی صورت گرفته است. لذا در این پژوهش به بررسی رابطه توانمندسازهای مدیریت دانش، چرخه مدیریت دانش و عملکرد سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که یکی از مهم ترین نهادهای تصمیم گیری و اجرایی در زمینه آموزش و پرورش کشور است، پرداخته شده است. پژوهش های زیادی در زمینه مدیریت دانش صورت گرفته اما در این پژوهش سعی برآن شد تا فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و فناوری اطلاعات و رهبری به عنوان توانمندسازهای مدیریت دانش در نظر گرفته شود و همچنین به بررسی رابطه چرخه مدیریت دانش ویگ و عملکرد سازمانی با توجه به مدل اچیو پرداخته شود. این پژوهش که در میان مدیران و کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی صورت گرفته است، از نوع کاربردی و توصیفی، همبستگی است و همچنین از پرسشنامه به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بین هر چهار توانمندساز و چرخه مدیریت دانش و همچنین چرخه مدیریت دانش و عملکرد سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی رابطه معناداری وجود دارد.
زهره حسنی تیمور مرجانی
فضای کنونی کسب و کار روز به روز پیچیده تر و غیر قابل پیش بینی تر می شود. تغییرات اساسی در فناوری و محیط های اقتصادی ، سازمان ها را در سراسر جهان با فرصت ها و چالش های بسیاری مواجه کرده است که به سلامت عبور کردن از آنها نیازمند تدبیر و برنامه ریزی است. پروژه ها به ابزار مهمی برای توسعه و تغییر در سازمان تبدیل شده اند، در جهان امروز نه تنها تعداد پروژه ها رو به فزونی گذاشته است بلکه پیچیدگی پروژه و به تبع آن تأثیر عملکرد پروژه ها بر نتایج نهایی سازمان ها روز به روز افزایش یافته است. مطالعات نشان می دهد که درصد قابل توجهی از پروژه ها در دستیابی به موفقیت به هر دلیلی با چالش جدی روبه رو می باشند. در نتیجه سازمان ها باید به دنبال یافتن راهکار جهت انجام سریع، ارزان و بهتر پروژه ها باشند، یکی از شرکت هایی که در این فضای پر چالش با مشکل روبه رو شده است شرکت سدید جهان صنعت است. این شرکت پروژه محور مورد مطالعه این تحقیق است و در زمینه نفت و گاز و مخازن فعالیت دارد. این پژوهش به بررسی نقش دفتر مدیریت پروژه در موفقیت پروژه در سازمان های پروژه محور می پردازد.
دانا دیبایی تیمور مرجانی
نجمن های خبرگی باعث توسعه و پیشرفت سرمایه اجتماعی می شود و در دنیا سازمان های متعددی وجود دارند که به کمک مدیریت دانش و برپایی انجمن های خبرگی، بهره وری بالاتری داشته اند. تشکیل انجمن های خبرگی با رویکرد مدیریت دانش از جمله مزایای رقابتی برای سازمان ها بوده و سازمان ها بر این عقیده اند که کسانی که در این انجمن ها عضو هستند، منافع مختلفی کسب می کنند. درسال های اخیر مدیریت دانش در اغلب سازمان ها و در بسیاری از حوزه های تخصصی از جمله حوزه مدیریت حمل و نقل شهری مورد توجه قرار گرفته است و مطالعات اندکی در این خصوص انجام شده است. بنابراین در این پژوهش سعی شده است عوامل موثر بر ایجاد و پیاده سازی انجمن های خبرگی در حوزه مدیریت حمل و نقل شهری شهرداری تهران شناسایی و بررسی شوند.