نام پژوهشگر: محمد نبیونی
سیده مینا سلامت منش محمد نبیونی
مطالعات اخیراثبات کرده است که ترشح مایع مغزی نخاعی )csf (cerebrospinal fluid دربرخی شرایط نظیر هایپوناترمی، فشار داخل جمجمه ای، هیدروسفالی، ادم مغزی و میگرن افزایش می یابد. بخش اعظم csf توسط شبکه کوروئید موجود در بطن های مغزی ترشح میشود.aqp1,4دراغلب نواحی مغز بیان شده و یک نقش کلیدی در انتقال آب از طریق غشاء قاعده ای-جانبی سلولهای اپیتلیالی شبکه کوروئید ایفا میکنند. کورکومین از ریشه گیاه curcuma longa مشتق شده و دارای اثر ضدالتهابی بوده و توانایی عبور از سد خونی مغزی را دارد. اثر مهاری کورکومین روی کانالهای یونی مثل na+-k+ atp ase و آکواپورین ها در شرایط in vivo و in vitro به اثبات رسیده است. دراین پژوهش اثرمهاری کورکومین برآکواپورین های 1و4 شبکه کوروئید تحت شرایط in vivo مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور موش های رت نر نژاد ویستار با سن تقریبی 5-7 هفته به سه گروه شم، کنترل و تجربی تقسیم شده و به دو روش خوراکی و تزریق درون صفاقی تحت تیمار با کورکومین قرار گرفتند. از طریق تکنیک ایمونوهیستوشیمی وبا استفاده از آنتی آکواپورین 1و 4 بعنوان آنتی بادی اولیه و ایمونوگلوبین g بعنوان آنتی بادی ثانویه بیان آکواپورین 1و4 مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد که کورکومین قادر به کاهش بیان آکواپورین 1و4 در شبکه کوروئید موجود در بطن های جانبی مغز رت است. البته این کاهش بیان پیش از این در شرایط in vitroمورد بررسی قرار گرفته بود و در این تحقیق آزمایش فوق تحت شرایط in vivo انجام شد و نتایج بدست آمده پیشین را تایید نمود. این پژوهش نشان داد که غلظت کلینیکی بدست آمده از کورکومین (بعنوان یک داروی گیاهی) بیان آکواپورین 1و4 را کاهش داده و بنابراین احتمال داردیک اثر واضح برکاهش ادم مغزی داشته و سبب کاهش فشار مغزی در بیماری های هیدروسفالی شود.
فیروزه ترابی شکوفه انتشاری
در این تحقیق تاثیر سیلیکون و شوری و بر هم کنش آن ها بر جوانه زنی بذر و برخی شاخص های ریخت شناسی، تشریحی ، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه گاوزبان دارویی مورد بررسی قرارگرفت. آزمایش هادرشرایط کشت گلخانه و به صورت کشت هیدروپونیک انجام شد. دانه رست ها به ظروف پلی اتیلنی غیر قابل نفوذ به نور با حجم 5/1 لیترحاوی محلول غذایی پایه لانگشتــاین تغییریافته منتقل شدند. پس ازرشد دانه رست ها و رسیدن به مرحله 4 برگی، تیمارشوری وسیلیکون اعمال گردید . تیمارسیلیکون (na2sio3) درشش سطح( 0، 5/0، 1، 5/1، 2 و 5/2 میلی مولار) و شوری در دو سطح( 0 و 120 میلی مولار)کلریدسدیم (nacl ) صورت گرفت.نتایج حاصل از آزمایش هانشان می دهد که تنش شوری به طور معنی داری باعث کاهش خصوصیات جوانه زنی بذر گاوزبان گردید. در حالی که کاربرد سیلیکون به تنهایی و توأم با شوری باعث بهبود خصوصیات جوانه زنی بذر گردید. همچنین بررسی نتایج مربوط به شاخص های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی نشان داد که تنش شوری باعث کاهش پارامترهای رشد( وزن تروخشک ، سطح برگ )، مقدار رنگیزه های فتوسنتزی و غیر-فتوسنتزی، قندهای احیاکننده، ترکیبات فنلی، پروتئین محلول و کاهش فعالیت آنزیم کاتالازمی شود. در حالی که درگیاهان تیمار شده با شوری و سیلیکون این کاهش تعدیل می گردد. از طرف دیگر تنش شوری باعث افزایش مقدارپرولین،گلایسین بتائین، مالون دی آلدهید، سایر آلدئیدها و افزایش فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز و آسکوربات پراکسیدازگردید. این افزایش ها در واقع نشان دهنده فعال شدن سازوکارهای دفاعی گیاه درشرایط تنش شوری است. در تیمار توأم سیلیکون و شوری، سیلیکون با کاهش اثرات مضر تنش شوری باعث افزایش مقاومت گیاه نسبت به تنش شوری می شود و در مجموع در بین غلظت های مورد آزمایش در این پژوهش، غلظت 5/1 میلی مولار سیلیکون مناسب ترین غلظت می باشد. نتایج مربوط به بررسی های تشریحی گیاه در مرحله رویشی و زایشی نشان می دهدکه تنش شوری تاثیر مشخصی بر ساختمان ساقه و بویژه بافت آوندی، ضخامت بافت کلانشیم، ضخامت کوتیکول دارد. تغییرات تشریحی ایجاد شده در ریشه تحت تنش شوری شامل،کاهش قطر ریشه،کاهش تعداد لایه های پوست ریشه و سیستم آوندی کوچک تر می باشد. بررسی نتایج برش های عرضی برگ گاوزبان نشان می دهد که تحت تنش شوری، تغییرات تشریحی عمده شامل ضخیم شدگی کوتیکول، افزایش ضخامت بافت کلانشیم ، افزایش ضخامت پهنک برگ، کاهش فضاهای بین سلولی در مزوفیل برگ صورت می گیرد.از تغییرات جالب توجه دیگر در مرحله رویشی تغییر در ساختار و تراکم کرک و روزنه تحت شرایط تنش شوری می باشد.در مرحله زایشی نیز تنش شوری اثرات قابل توجهی بر نمو گامتوفیت نر و گامتوفیت ماده از جمله تغییر ساختار و ضخامت لایه های دیواره بساک ، شکل میکروسپور، چسبیدگی دانه های گرده و غیره دارد. نظر به اینکه شوری از دیدگاه های متفاوتی گیاه گاوزبان را تحت تاثیر قرار داده است و موجب تغییرات تشریحی در مرحله رویشی و زایشی آن شده است، لذا این تغییرات اغلب به صورت سازش هایی در گیاه مورد توجه قرار می گیرند تا شانس تحمل گیاه را نسبت به شوری افزایش دهند.کاربرد سیلیکون باعث می شود که بسیاری از این تغییرات تعدیل شده و بسیاری از خصوصیات نموی گیاه در تیمار هم زمان شوری و سیلیکون شبیه گیاه شاهد باشد.
محمد نبیونی مریم سیف نراقی
هدف: هدف از این تحقیق بررسی و مقایسه میزان شیوع اختلالات بیش فعالی نقص توجه و اضطراب در دانش آموزان دبستانی با نارسائی های ویژه در یادگیری و عادی شهر تهران در سال تحصیلی 90-1389 بود. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن زمینه ای می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر با نارسائی های ویژه در یادگیری و عادی که در مدارس ابتدائی شهر تهران مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه، حجم آن و روش نمونه گیری در این پژوهش از دو گروه همتا با ویژگی های مشترک سن، جنسیت، طبقه ی اجتماعی، مقطع و پایه ی تحصیلی که شامل 75 دانش آموز با نارسائی های ویژه در یادگیری (34 دختر و 41 پسر) از پایه ی اول تا پنجم و همچنین تعداد 75 نفر دانش آموز عادی (34 دختر و 41 نفر پسر) از دبستان های آموزش و پرورش منطقه ی 6 تهران انتخاب شده اند. روش جمع آوری داده ها در پژوهش روش انفرادی است که در اجرای آن از پرسشنامه آخن باخ فرم گزارش معلم (trf) برای دو گروه دانش آموزان عادی و دانش آموزان با نارسائی های ویژه در یادگیری استفاده شده است. روش آماری: در این پژوهش از مدل آماری t دو گروه مستقل استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون های آماری نشان داده تفاوت معناداری بین متغیرهای اختلالات نقص توجه بیش فعالی و اضطراب در دو گروه دانش آموزان با نارسایی های ویژه در یادگیری و عادی وجود دارد که این تفاوت در گروه دانش آموزان با نارسایی های ویژه در یادگیری بیشتر می باشد. لذا پیشنهاد می شود متخصصین و برنامه ریزان تعلیم و تربیت به اختلالات رفتاری این دست از دانش آموزان مخصوصاً بیش فعالی، نقص توجه و مشکلات اضطرابی توجه ویژه به عمل آورند.
فریده پویان منش محمد نبیونی
سندرم تخمدان پلی کیستیک نارسایی اندوکرینی است که با هایپراندروژنیسم، هایپرتکازیسم و عدم تخمک گذاری همراه است tnf-? در تنظیم فعالیت طبیعی تخمدان در مرحله ی رشد فولیکولی و زرده ای نقش بسزایی دارد و بیان بالای آن در بافت چربی سبب حالتی از چاقی و مقاومت به انسولین در انسان و جوندگان می گردد، چنانچه با تحریک فعالیت میتوتیک سلول های تک بینابینی و افزایش تعداد سلول های استروئیدوژنیک سبب پیشبرد سندرم تخمدان پلی کیستیک می گردد. آنتی مولارین هورمون در سلول های گرانولوزای فولیکول های اولیه وآنترال کوچک دیده میشود ولی به تدریج با توسعه فولیکو ل ها میزان بیان آن کاهش می یابد. این هورمون در مبتلایان به سندرم پلی کیستیک باعث عدم تخمک گذاری می شود. زهر زنبور عسل شامل انواع مختلفی از اجزاء فعال بیولوژیکی با خواص مختلف دارویی است. این مطالعه به منظور تشخیص امکان بهره-گیری از زهر زنبور عسل به عنوان یک عامل ضد التهابی و درمانی طراحی شده است. نظر به اثرات ضدالتهابی و ضدسرطانی زهر زنبور عسل بواسطه ی اثر مهاری آن بر بیان amhو tnf?این بررسی بر این فرضیه استوارگردید که میزان افزایش یافته ی بیان این فاکتور به کمک این زهر تقلیل یابد. بدین منظور 60 سر رت بالغ نژاد ویستار(wistar) با وزن20±170 گرم به دو گروه کنترل و گروه پلی کیستیک القا شده با استرادیول ولرات تقسیم گردیدند. به گروه پلی کیستیک 2mg/kg استرادیول والرات بصورت زیر پوستی تزریق شد. پس از 60 روز و تایید پلی کیستیک این گروه به مدت 10 روز متوالی تحت تزریق درون صفاقی 1mg/kg زهر قرار گرفتند. سپس به منظور مقایسه ی بافتی و بررسی ایمونولوژیک tnf? باروش ایمنوهیستوشیمی ،تخمدان ها ی هرسه گروه برداشت گردیدند. همچنین از سرم رت های سه گروه برای آزمایشات tnf? وآنتی مولارین هورمون به روش الایزا وقند وچربی به روش فتومتریک استفاده شد. داده ها با تست پارامتریک one-way anova آنالیز شدند. نتایج نشان داد که ضخامت لایه ی تکا در گروه تیمار شده با زهر زنبورافزایش معنا داری نسبت به گروه پلی کیستیک نشان داد. همچنین حضور جسم زرد در گروه سوم نشان از اثرات درمانی زهرزنبورعسل بر این سندرم داشت. نتایج حاصل از ایمونوهیستوشیمی افزایش بیان فاکتورtnf? در گروه سندرم پلی کیستیک نسبت به گروه کنترل را نشان داد، در حالی که میزان بیان این فاکتور در نمونه های تیمار شده با hbv کاهش یافت. سطوح قند وچربی خون در گروه pcos نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود در حالی که کاهش آن در گروه تیمار شده با زهر زنبور عسل مشاهده شد. نتایج حاصل از بررسی tnf? و amhباروش الیزا نشان دادکه زهر زنبورعسل باعث کاهش این دو فاکتور می شود ودرنتیجه باروری افزایش می یابد.زهر زنبور عسل دارای اثرات مهاری بر بیان tnf?در تخمدان بوده و زهر زنبورعسل سبب کاهش غلاف فولیکولی ،کاهش علائم التهاب وتولید جسم زرد می شود و با اعمال تخمک گذاری و تولید جسم زرد سبب بهبود هیستولوژیک تخمدان های پلی کیستیک و سوق آن به سمت تخمدان های سالم و فعال می گردد.
آزیتا شبرنگی مسعود شیدایی
در این پژوهش میدانهای الکترومغناطیسی با شدتهای پایین روی بذرهای گیاه کلزا و ذرت بدو حالت خشک و مرطوب اعمال شد. میدانهای الکترومغناطیسی توسط منبع تغذیه ای با ولتاژ v 220 در سیم لوله ای بطول 50cm و قطر 12cm باهزار دور سیم مسی به قطر 0/5mm ایجاد گردید. شدت میدانهای ایجاد شده 1، 3، 5، 7و 10 mt و هر کدام در چهار زمان تیمار 2،1،3و 4 ساعت بود. شاخص های متفاوت رشد شامل : جوانه زنی بذرها، طول ریشه ، طول ساقه، وزن زی توده تازه و خشک دردانه رستهای 7 روزه و در گیاهان بالغ اندازه گیری شد. بررسی ها روی نمونه هایی که بیشترین و کمترین رشد را تحت تیماره نشان دادند متمرکز گردید. این نتایج در گیاه کلزا به ترتیب در تیمار با شدت 10mt و زمان 4 ساعت به صورت بذر خشک و تیمار با شدت 10 mt و زمان تیمار 2 ساعت روی بذر مرطوب مشاهده گردید. در گیاه ذرت این تیمارها در شدت های 10mt و 3 و زمان 4 ساعت روی بذر مرطوب مشاهده گردید. مطالعات ساختار تشریحی در دانه رست های پیش تیمار شده کلزا با شدت 10mt,و زمان 4 ساعت به صورت بذر خشک نشان دهنده افزایش چوبی شدن و گسترش استوانه مرکزی نسبت به شاهد بود. بررسی ساختار تشریحی در دانه رست های پیش تیمار شده ذرت نشان داد که استوانه مرکزی در مجموع وسعت بیشتری نسبت به شاهد دارد و سلولهای پارنشیم پوستی نیز درشتتر هستند. آوندهای چوبی نیز رشد و گسترش بیشتری نشان دادند. بررسی های ستوژنتیکی در کلزا نشان داد که تقسیمات میتوری درنمونه هایی که با شدت 10mt زمان h 4روی بذر خشک اعمال شده 61% افزایش و در نمونه هایی که با شدت 10mt زمان 2h روی بذر مرطوب اعمال گردید 35% افرایش داشتند در صد ناهنجاریهای کروموزومی در تیمار اول که با افزایش رشد همراه بود 24% افزایش و در تیمار دوم که با کاهش رشد همراه بود تقریبا 5 برابر افزایش نسبت به شاهد نشان داد. مطالعات سیتوژنتیکی در ذرت نشان داد که درصد ناهنجای کروموزمی در شدت روی بذر مرطوب اعمال گردید 35% افرایش داشتند در صد ناهنجاریهای کروموزومی در تیمار اول که با افزایش رشد همراه بود 24% افزایش و در تیمار دوم که با کاهش رشد همراه بود تقریبا 5 برابر افزایش نسبت به شاهد نشان داد. مطالعات سیتوژنتیکی در ذرت نشان داد که درصد ناهنجای کروموزمی در شدت 3mt با زمان تیمار 11/48% 4h کاهش ودر تیمار با شدت 10mt و زمان تیمار 13/1% 4h افزایش نسبت به نمونه شاهد داشت. تقسیمات میتوزی در شدت 3/23% 3mt افزایش و در شدت10mt 1/9% کاهش نشان داد. در مطالعه میوزی با افزایش ناهنجاری های کروموزومی در هر دو گیاه ذرت و کلزا مواجه شدیم . همچنین مطالعه میوزی در گیاه کلزا نشانگر کاهش شدید فرکانس کیاسما بود . تعداد کوادری والان کاهش و یونی والان افزایش معنی دار نشان داد. تعداد کروموزم های کیاسما بود. تعداد کوادری والان کاهش و یونی و الان افزایش معنی دار نشان داد. تعداد کروموزوم های حلقوی کاهش و کروموزوم های خطی افزایش معنی دار داشت .(po.o5 در سنجش کمی پروتیین کل در گیاه کلزار در هر دو تیمار استفاده شده افزایش نشان داد و در گیاه ذرت نتایج بعکس بود. در سنجش کیفی پروتیین کل به روش sds-page نیز تعداد باندهای تراکم و شدت آنها در نمونه های تیمار شده هر گونه نسبت به نمونه های شاهد تغیر یافت. مطالعه تغییرات فعالیت آنزیمهای تنشی کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز توسط دستگاه طیف سنج نشانگر کاهش در گونه کلزا وافزایش در گونه ذرت بود p0/05 استفاده از مارکر مولکولی rapd به منظور مطالعه تنوع ژنتیکی ایجاد شده نشانگر افزایش تنوع در نمونه ها یحت تیمار بود. افزایش تنوع ژنتیکی در گیاه ذرت تیمار شده بیشتر از گیاه کلزای تحت بیمار بود. مطالعه پارامترهای مختلف رشد و نمو در دانه رست های رشد یافته از بذرهای محصول گیاهان پیش تیمار شده حاکی از افزایش رشد در گیاه کلزا در شدت 10mt و زمان 4 (بذر خشک) بود و در گیاه ذرت با کاهش رشد در هر دو شدت 3mt و 10 مواجه شدیم اما وزن زی توده خشک در ریشه دانه رست های ذرات افزایش یافت که اختلاف معنی داری نشان نداد p0/05 نتایج نشان می دهند که به طور کلی میدانهای الکترومغناطیسی در تیمارهای مورد آزمایش می توانند سبب تغییرات مولکولی گردند. همچنین ناهنجاریهای کروموزمی را سبب می شوند ودر نتیجه روی رشد و نمو گیاهان کلزا (دو لپه و c3 و ذرت (تک لپه و c4 اثر می گذارند. این دو گونه در برخی پارامترهای سنجش شده واکنش متفاوتی در مقابل امواج الکترومغناطیسی بکار گرفته شده از خود نشان می دهند. همچنین مطالعه رشد و نمو دردانه رست های نسل دوم نشانگر واکنش متفاوت این دو گونه گیاهی در مقابل این تنش بود
رباب داور رضا درویش زاده
توانایی و عملکرد دانه ها در جوانه زنی و تولید گیاه تحت شرایط مختلف تاثیر به سزایی در تحمل ته تنش های محیطی و موفقیت محصولات تجاری دارد. بنابراین بایستی در برنامه های تولید و بهبود نژاد گیاهان در نظر گرفته شود برای تعیین موقعیت ژنتیکی ژهای کنترل کننده قدرت دانه رست ها و رشد و نمو آفتابگردان جمعیتی از لاین های خالص نوتر کیب (rils) که با استفاده از روش بالک تک بذری و از تلاقی بین pac2 و rha266 تولید شده بود به کار گرفته شد. آزمایش با استفاده از طرح کاملا تصادفی با شش تکرار انجام شد. آنالیز واریانس داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین لاین های خالص نوترکیب و والدین آنها وجود دارد . بین لاین های خالص نو ترکیب و والدین آنها تنوع ژنتیکی وسیع و همچنین پدیده تفکیک متجاوز برای صفات مورد مطالعه مشاهده شد. مکان یابی ژنها با استفاده از نقشه پیوستگی ssr/aflp بسیار متراکم حاوی 495 نشانگر صورت گرفت. صفات مختلف مربوط به جوانه زنی و رشد و نمو دانه رست ها مطالعه شدند و چندین مکان ژنی برای صفات سرعت جوانه-زنی زمان ظهور دانه رست ها زمان رشد و نموی چهار برگی طول ریشهچه طول ساقچه وزت تر ساقهچه و ریشهچه وزن خشک ساقهچه و ریشهچه شناسایی شد. درصد تنوع فنوتیپی بیان شده توسط هر qtl های هم مکان برای صفات مختلف در چندین گروه پیوسته شناسایی شد که همبستگی فنوتیپی موجود بین صفات را تایید می کند. پوسیدگی یقه ساقه ناشی از قارچ sclerotinia sclerotiorum عامل اصلی کاهش محصول آفتابگردان می باشد جایگاه ژنهای کنترل کننده مقاومت جزیی به پوسیدگی بخش پایه ای ساقه با استفاده از جمعیت ذکر شده در بالا و نقشه پیوستگی ژنها مشخص شد. آلودگی با جدایه ssu107 قارچ s.sclerotioram در شرایط کاملا کنترل شده در یک طرح کاملا تصادفی با شش تکرار انجام شد. توزیع فراوانی ژنوتیپ ها در حساسیت به بیماری پوسیدگی قسمت پایه ای ساقه الگوی پیوسته ای را نشان داد که نشان دهنده چند ژنی بودن مقاومت به اسکلروتینیا و پدیده تفکیک متجاوز می باشد. هفت qtl با اثرات کوچک شناسایی شد که تاییدی بر چند ژنی مقاوت به s.sclerotiorum می باشد. در این مطالعه حساسیت 35 ژنوتیپ آفتابگردان ، شامل لاین های خود گشن نوترکیب و والدین آنها لاین های m7 جهش یافته حاصل از پرتو دهی با اشعه گاما و چندین ژنوتیپ از مناطق جغرافیایی مختلف در برهمکنش با هشت جدایه s.sclerotiorum ارزیابی شد. تفاوت معنی داری در برهمکنش ژنوتیپ ها با جدایه های مختلف مشاهده شد. در کل لاین lr57 مقاومت بالایی را به تمام ژنوتیپ ها نشان داد. مراحل نفوذ و برهکنش پاتوژن –میزبان در سطح گیاه و درون سلول ها در آفتابگردان 12، 24 و 48 ساعت پس از الودگی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج ازمایش نشان داد که نفوذ قارچ مستقیما از طریق کوتیکول صورت گرفت و در مراحل بعدی هیف ها به صورت درون و بین سلولی رشد کردند و پس از تکثیر در داخل بافت ها با ایجاد شکستگی یا از طریق روزنه ها در سطح گیاه ظاهر شدند. تغییر در سیستم آنتی اکسیدانی لاین های حساس و مقاوم آلوده به s.sclerotiorum پسا از 24،12،6،3 و 48 ساعت از شروع آلودگی مورد بررسی قرار گرفت. تولید سوپر اکسید و رادیکال های هیدروکسیل با اندازه گیری میزان مالون دی آلدهید به عنوان معیاری از پراکسیداسیون لیپیدها مشخص شد. چندین پارامتر آنزیمی و غیر آنزیمی مثل فعالیت آنزیم های سوپراکسیداسیون لیپیدها مشخص شد. چندین پارامتر آنزیمی و غیر آنزیمی مثل فعالیت آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز، کاتالاز، آسکوربات پراکسداز گایاکول پراکسیداز میزان پرولین و محتوای پروتیین کل اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که ژنوتیپ های آلوده انفجار اکسیداتیو و سیستم های آنتی اکسیدانی مختلف را در پاسخ به تنش زیستی حاصل از آلودگی اسکروتینیا به کار می برند. اگرچه این واکنش hr و مرگ سلولی ناشی از آن برای پاسخ به پاتوژن های بیوتروفیک لازم می باشد، ولی آفتابگردان را در مقابل بیماری حفاظت نمی کند. ژنوتیپ های حساس و مقاوم پاسخ متفاوتی را در واکنش به بیماری نشان دادند. بیان پروتین های مربوط به مقاومت پاتوزنی در لاین های حساس و مقاوم مورد مقایسه قرار گرفتن. آلودگی قارچی باعث تجمع پروتیین های تنشی با وزش مولکولی پایین در لاین حساس و مقاوم شد. الگوی باند-های پروتیینی در این دو لاین تفاوت های را نشان داد. تا به امروز بدلیل نبود نشانگرهای مولکولی مناسب هنوز امکان گزینش بر اساس نشانگر برای مقاومت به s.sclerotiorum وجود ندارد. شناسایی نشانگرهایی با اتصال کاملا نزدیک به ژن های کنترل کننده برای مطالعات آینده ضروری می باشد. بنابرانی نقشه یابی با دقت بالای qtls احتمالا برای تهیه نشانگرهای معتبر و قابل اطمینان می تواند در پروژه های اصلاحی به منظور تولید ارقام مطلوب استفاده شود(گزینش به کمک نشانگر) اما بایستی قبل از به کارگیری با دیگر روش های نقشه یابی مورد تایید قرار گیرند. ژیوتیپ های استفاده شده از ارزش بالایی برای به کارگیری در برناه های تحقیقاتی جهت تولید ارقامی با مقاومت پایدار برخوردار هستند. تفاوت در فعالیت سیستم آنتی اکسیدانی و سیستم های مقاومتی شناسایی شده در این مطالعه می تواند در انتخاب و تولید ژنوتیپ هایی با سطوح مقاومتی بالا مهندسی ژنوتیپ های مقاوم به بیماری و تولید نشانگر ها انتخاب ارقام مقاوم مفید باشد.
آذر شیخ الاسلامی محمد نبیونی
فوتودینامیک تراپی (pdt) روشی است که با اسفتاده همزمان از یک ماده شیمیایی و نور به تخرب بافت سرطانی می پردازد. شباهت بین تومور و چنین تازه لانه گزینی شده قراوان است هر دو توده هایی از سلول های با سرعت تقسیم بالا هستند که حالت تهاجمی به بافت های مجاور دارند و سیستم عروقی جدیدی می گسترانند. و از آنجاییکه بارداری خارج رحمی (eup) درمان قطعی ندارد و درمان های قدیمی (دارویی و جراحی) گزینه های کارآمدی نیستند بکارگیری pdt برای درمان بارداری خارج رحمی پیشنهاد می شود. در این مطالعه رت حامله بیهوش پایین شکم باز و رحم بر سطح شکم قرار گرفت. ماده حساس به نور هماتوپورفیرین بطور موضعی به داخل جفت یکی از جنین ها تزریق و به فاصله 5 دقیقه لیزر (nd:yag,532,50mw) به همان بخش تاییده شد. رحم به داخل شکم بازگرانده و پس از 48 ساعت نتیجه کار از طریق آنالیزهای هیستولوژیک بررسی و سلامت بافت رحم تیمار شده پس از زایمان با رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی برای پروتیین a-smooth muscle actin) sma تایید گردید. 48 ساعت پس از جراحی تفاوت آشکاری از لحاظ اندازه و رنگ در جنین های تیمار شده مشاهده گرددید. در نمونه های کنترل جفت و جنین سالم و طبیعی بوده در نمونه تیمار شده جفت و چنین به شدت آسیب دیده بدون اینکه اسیب آشکاری در بافت رحم مشاهده شود. نتایج سونوگرافی و مطالعات بافتی این است که قدرت باروری حفظ می شود این کار روش جدیدی از بکارگیری فتودینامیک برای حذف واحدهای جنینی جفتی در رت حامله است که مدلی برای درمان حاملگلی خارج رحمی در انسان محسوب می شود. آنالیز بافتی حیوانات تیمار شده عدم وجود آسیب ساختاری پایداری را در رحم تایید می کند. حیوان حامله تیمار شده دوباره جفتگیری کرده مراحل بارداری و زایمان مجدد را با موفقیت پشت سرگذاشت که نتایج حاصل از سونوگرافی و مشاهدات ماکروسکوپی مبین آن است درنهایت در حالتی که درمان مناسبی برای حاملگی خارج رحمی که درصد شیوع نسبا بالایی نیز دارد (1000/20-10 حاملگی ها) وجود ندارند pdt می تواند روش مناسبی محسوب شود.
طیبه رمضانی فرزین محمد نبیونی
مقدمه هدف : سرطان خون مزمن،cml، نوعی ناهنجاری وابسته به تکثیرکلونال سلول های میلوئیدی است که با کروموزوم فیلادلفیا شناخته می شود.در cml سلول ها انکوپروتئین bcr-abl را بیان می کنند که اثر آن افزایش فعالیت کینازی در سلول است. رده سلولی k562 یکی از بهترین مدل ها درآزمایشات in vitro می باشد که می توانند با موادمتنوعی مانندhemin به اریتروئید متمایز شوند.زهر زنبور عسل ترکیبی از پپتیدهای مختلف، آنزیم ها،آمین های بیولوژیک فعال و ترکیبات غیر پپتیدی می باشد.بعلاوه رتینوئیک اسید نقش مهمی در تنظیم رشد و تمایز در انواع سلول های نرمال و سرطانی دارد، این ترکیب می تواند ازمسیرهای متفاوت تکثیر سلولی را مهار، تمایز و آپوپتوز را القاء کند . مواد وروش ها: در تحقیق حاضر اثر bv به تنهایی و بصورت ترکیب با atra برتمایز رده سلولی k562 به سمت دودمان اریتروئیدی مورد سنجش قرار گرفت. سلول های k562 با غلظت های مختلف bv در زمان های مختلف تیمار شدندو میزان سمیت bvبا سنجش mttبررسی شد. از سنجش کلونی برای ارزیابی توانایی bv بر مهار کلونی زایی در سلول های k562 استفاده شد و تغییرات مورفولوژیکی این رده سلولی در پی تیمار با زهر زنبور عسل با رنگ آمیزی رایت – گیمسا بررسی شد. تست بنزیدین برای امتحان اثرات زهر در القا تمایز این رده سلولی به سمت دودمان اریتروئید استفاده گردید. بحث ونتیجه گیری :در تحقیق حاضربا سنجش mtt نشان داده شد کهbvدر دوزهای بالا باعث مهار تکثیر و القاء آپوپتوز در رده سلول های لوکیمیایی k562 می شود و این ماده غلظت های?g/ml 5/5 تا 5/6 باعث مرگ %50 سلول ها در 24 ساعت و غلظت های بین?g/ml 5/3 تا 5/4 باعث مرگ 50%سلول ها در 48 ساعت می شود. نتایج بدست آمده از بررسی های مورفولوژیکی و تست بنزیدین نشان داد که غلظتهای کمتر(?g/ml 5/2 تا4 ) باعث تمایزاین سلول ها به سمت دودمان اریتروئیدی در96 ساعت می شود. داده های بدست آمده از سنجش کلونی ها نشان داد که غلظت ?g/ml1 از bvمنجر به مهار %50 کلونی زایی سلول های k562در 7 روز می شود. هم چنین ما نشان دادیم که هم افزایی bv وatra باعث افزایش تمایز در این رده سلولی می شود.. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که زهر بتواند در القا تمایز سلول های توموری به سمت سلول های دودمان اریتروئیدی موثر باشد
زهره زارع عادله دیوسالار
بهترین مسیر انتقال دارو به بافت هدف سیستم جریان خون می باشد که اکثر بافت های بدن را پوشش می دهد. پروتئین آلبومین سرم انسانی (hsa)، فراوانترین پروتئین موجود در پلاسما می باشد که نقش مهمی در انتقال متابولیت ها و داروها ایفا می کند. نانوامولسیون ها به دلیل ویژگی های منحصر به فردی که دارند به عنوان حامل های دارویی و عامل های ضد میکروبی معرفی شده اند. در مطالعه حاضر، تغییرات ساختاری پروتئین حامل خون، hsa، تحت برهمکنش با دو نانوامولسیون با طراحی جدید، به عنوان یک سیستم حامل دارویی جدید و یک عامل ضد قارچی (نانوامولسیون دارای ماده موثره بنزالکونیوم کلراید) با استفاده از اسپکتروسکوپی فلوئورسانس و cd در دماهای مختلف 25 و 37 درجه سانتیگراد مورد بررسی قرار گرفت. دو تکنیک dls و sem برای اندازه گیری اندازه ذره و پراکنش اندازه ذرات به کار گرفته شد. اندازه متوسط ذرات با استفاده از dls 227 نانومتر بدست آمد. مقدار توزیع، 134/0 بود که نشان می دهد اکثر ذرات در نانوامولسیون اندازه یکسانی دارند. تصویر sem نانوامولسیون به طور واضح، پراکنش هموژنی از ذرات با مورفولوژی کروی که اندازه 200 نانومتر دارند را نشان داد. نتایج فلوئورسانس ذاتی نشان داده که با افزایش غلظت نانوامولسیون، شدت نشر hsa کاهش می یابد. ماکزیمم نشر با افزایش غلظت نانوامولسیون به تدریج به سمت طول موج های بلندتر جابجا می-شود که خاموشی چشمگیری در فلوئورسانس را باعث می شود که بیانگر این است که ریشه تریپتوفان پروتئین در محیط هیدروفیل تر قرار گرفته است و کنفورماسیون پروتئین به دلیل ترکیب شدن با نانوامولسیون تغییر یافته است. اطلاعات نشر ans در تایید فلوئورسانس ذاتی نشان داد که افزودن نانوامولسیون به پروتئین منجر به افزایش در شدت فلوئورسانس شده است. این مسئله نشان داده می شود که برهمکنش بین نانوامولسیون و پروتئین منجر به انتقال قسمت هیدروفوبی داخل hsa به بیرون می شود. همچنین، نتایج طیف cd نشان می دهد که دو نانوامولسیون باعث کاهش ساختار مارپیچ ? در پروتئین می گردند. از نتایج بالا می توان فهمید که اتصال نانوامولسیون های با طراحی جدید به hsa باعث تغییرات چشمگیری در ساختار و کنفورماسیون آن می شود که می توان آن را به عنوان اثرات جانبی سیستم امولسیونی تازه طراحی شده در نظر گرفت. همچنین سمیت نانوامولسیون جدید فاقد ماده موثره در in vivo نیز مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 500 ماکرولیتر از نانوامولسیون بدون ماده موثره به موش های نر (30 تا 40 گرمی) تزریق شد. 1، 5 و 10 روز بعد از در معرض قرار گرفتن، موش ها بیهوش شده و خون آنها برای مارکرهای بیوشیمیایی عملکرد کلیه و کبد جدا شد. بافت های ریه و کبد نیز جدا شد و مطالعات هیستوپاتولوژی بر روی آنها انجام گردید. هیچ اختلاف معناداری در سطح آنزیم های کبد (مانند آسپارتات ترانس آمیناز، آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز) یا پارامترهای بیوشیمیای عملکرد کلیه (مانند سطح ازت اوره و کراتینین) و پارامتر لیز سلولی (لاکتات دهیدروژناز) در هیچ یک از زمان های مورد مطالعه بین گروههای کنترل، شم و مورد آزمایش مشاهده نگردید. مطالعات هیستوپاتولوژی بر روی بافت های کبد و ریه هیچ شواهد سمیت کبدی و یا ریوی را نشان نداد. همه نتایج بالا پیشنهاد می کند که نانوامولسیون جدید یک حامل دارویی کاملا بی خطر می باشد. کلمات کلیدی: نانوامولسیون، پروتئین آلبومین سرم، سمیت، فلوئورسانس، حامل دارو
سارا میرسپاسی هما محسنی کوچصفهانی
لوسمی حاد پرومیلوسیتی یکی از انواع لوسمی میلوئیدی است که سلول ها در مرحله پرومیلوسیت تمایز میلوئیدی متوقف شده اند. امروزه برای درمان سرطان غیر از شیمی درمانی ترکیبی، از روش تمایز درمانی توسط عوامل تمایز دهنده نیز استفاده می شود. -l آسکوربیک اسید موجب مهار تکثیر و القاء تمایز بر روی رده سلولی hl-60 می گردد. چون استفاده از غلظت بالای تمایز دهنده به دلیل اثرات جانبی امکان پذیر نیست، لذا سعی می شود با استفاده از ترکیباتی قدرت تمایزی آنها را افزایش داد.
خدیجه فلاح زاده مریم شاه حسینی
مقدمه: اکتین هسته ای با بکارگیری عوامل تغییر دهنده ساختار کروماتین و فاکتورهای بازآرایی ساختار کروماتین در نواحی تنظیمی ژن های فعال، در رونویسی درگیر است. در سال های اخیر توجه روز افزونی به نقش اکتین و پروتئین های اتصالی به اکتین در تنظیم جایگیری زیر سلولی تنظیم کننده های رونویسی طی فرآیندهای مختلف سلولی معطوف شده است. در تحقیق حاضر نقش اپی ژنتیکی اکتین هسته ای در تنظیم بیان ژن های مارکر پرتوانی oct4 (pou5f1) و nanog، ژن های مارکر آغاز تمایز عصبی nestin و pax6 و هم چنین ژن cyp19a1 در سلول های کارسینومایی جنینی انسانی، قبل و بعد از القای سلول ها با رتینوئیک اسید ارزیابی شد. روش کار: در تحقیق حاضر دودمان سلولی کارسینومایی جنینی انسانی ntera2/nt2 به عنوان مدل سلولی انتخاب شد که در محیط کشت dmem با سرم 10% کشت داده شد. تعدادی از فلاسک های حاوی سلول ها، تحت تیمار با رتینوئیک اسید قرار گرفت و فلاسک های تیمار نشده نیز به عنوان سلول های روز صفر جمع شده و در فریزر ?c 70- ذخیره شد. سلول های القا شده با رتینوئیک اسید، سه روز بعد از تیمار به عنوان سلول های روز سه جمع شده و در فریزر ?c 70- ذخیره شد. در بخش ارزیابی بیان ژن، پس از استخراج rna از هر دو نوع سلول تیمار شده و تیمار نشده، با استفاده از تکنیک rt-pcr و real-time pcr سطوح بیان ژن ها پیش و پس از القا بررسی شد. در گام بعد از روش رسوب گذاری ایمنی کروماتین chromatin immunoprecipitation (chip) و به دنبال آن real-time pcr برای بررسی میزان اتصال پروتئین های beta-actin و rna polymerase ii به نواحی تنظیمی ژن های ذکر شده در سلول های روز صفر و روز سه استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل کاهش معنی داری را در بیان ژن های oct4 (pou5f1) و nanog و هم چنین افزایش بیان معنی داری را در ژن هایnestin، pax6 و cyp19a1 نشان داد. هم چنین حضور هر دو پروتئین rna polymerase ii و beta-actin در نواحی پروموتری این ژن ها قبل و بعد از القای عصبی مشاهده شد که تغییر در میزان اتصال دو پروتئین ذکر شده به ناحیه پروموتری ژن های nestin، pax6 و تعدادی از پروموترهای ژن cyp19a1 معنی دار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده مشاهده می شود که وقتی محصولات رونویسی بین دو وضعیت القا شده و القا نشده دچار تغییرات قابل ملاحظه ای می شود، تفاوتی در میزان اشغال پروموتر توسط ماشین رونویسی دیده نمی شود و یا اینکه تغییرات حضور ماشین رونویسی در ناحیه پروموتر بر خلاف انتظارات است. از آنجایی که در این مطالعه نواحی پروموتری ژن های کاندید بررسی شد، نتایج حاصل نشان می دهد که مرحله محدود کننده سرعت در تنظیم بیان این ژن ها احتمالا مرحله یا مراحلی بعد از تشکیل کمپلکس پیش آغازین در پروموتر است. بنابراین پروموترهای مطالعه شده بیانگر نواحی آماده باش برای رونویسی هستند. تنظیم این گونه پروموترها وابسته به مرحله یا مراحلی بعد از بکارگیری rna polymerase ii در کنترل بیان ژن است. این یافته ها به نقش اپی ژنتیکی اکتین هسته ای در فرآیند تمایز سلولی اشاره می کند و هم چنین بر نقش beta-actin به عنوان زیرواحدی از rna polymerase ii تأکید می کند.
اعظم یاراحمدی محمد نبیونی
اثر زهر زنبور عسل و d-آلفا توکوفرول سوکسینات d(ویتامین e) بر القاء تمایز رده ی سلولی سرطانی پرومیلوسیتی .hl-60 لوسمی حاد پرومیلوسیتی شایعترین لوسمی در میان بزرگسالان است. که با جابجایی کروموزومی (15 و 17) و همچنین توقف سلول ها در مرحله ی پرومیلوسیت مشخص می شود.رده ی سلولی hl-60 یک رده ی سلولی متعلق به لوسمی حاد پرومیلوسیت است و رده ی سلولی مناسبی جهت بررسی تکثیر ، تمایز و مرگ سلولی می باشد . امروزه از روش تمایز درمانی جهت درمان سرطان استفاده می شود. مطالعات قبلی نشان داده اند که ویتامین e سبب مهار تکثیر و القاء تمایز سلول های hl-60 به سمت مونوسیت می شود. با توجه به اینکه استفاده از غلظت های بالای ویتامین e دارای اثرات جانبی بوده و استفاده از این دوزها جهت القاء تمایز امکان پذیر نیست، لذا سعی می شود با استفاده ازترکیباتی با خاصیت ضد تکثیری، توان تمایزی آن را افزایش داد.ازآنجائیکه اثرات ضد تکثیری زهر زنبور عسل بر روی رده های سلولی سرطانی گوناگون اثبات شده است، اثر آن برعملکرد ضد تکثیری و تمایزی ویتامین e بررسی شد در این مطالعه رده سلولی hl-60 در محیط rpmiکشت داده شد. سپس اثرزهر زنبورو d- آلفا توکوفرول سوکسینات به تنهایی و همراه با یکدیگر بر روی تکثیرو تمایز رده ی سلولی hl-60 بررسی شد .از روش شمارش سلولی با تریپان بلو و سنجش mtt جهت تعیین غلظت های سمی و غیر سمی زهر زنبورو d- آلفا توکوفرول سوکسینات و رنگ آمیزی رایت –گیمسا و تست احیاء nbt جهت بررسی تمایزاستفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار instate 3 و آزمون آماری one-way anova استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که غلظت های غیر سمی زهر می توانند توان ضد تکثیری و تمایزی d- آلفا توکوفرول سوکسینات (ویتامین ( eرا افزایش دهند وامید است درآینده بتوان از این ترکیب جهت افزایش توان تمایزی ترکیبات تمایز دهنده استفاده نمود. کلید واژه: رده ی سلولی سرطانی حاد پرومیلوسیت ، زهر زنبور عسل، ویتامینe، تمایزدرمانی.
لیلا کرمی صدیقه مهرابیان
چکیده در این پژوهش نمونه های گیاه حرا از دو منطقه بردخون و عسلویه در استان بوشهر جمع آوری شدند. در منطقه عسلویه گیاهان تحت تنش حاصل از آلودگی فعالیت کارخانجات پتروشیمی، نفت و گاز قرار دارند. به منظور بررسی اثرات آلاینده های محیطی بر گیاه حرا در منطقه عسلویه، ساختار تشریحی- تکوینی اندام های رویشی آن با استفاده از روشهای متداول سلول و بافت شناختی با بکار گیری میکروسکوپ نوری بررسی و با نمونه های شاهد در منطقه بردخون مقایسه شد. همچنین سنجش کمی و کیفی پروتئین کل و چندین آنزیم ضد تنشی و بیان ژن آنها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. علاوه بر این به علت وجود ترکیبات فعال زیستی در این گیاه خواص ضد جهشی و ضد سرطانی عصاره های آبی و اتانولی برگ به ترتیب بر روی باکتری جهش یافته سالمونلا تیفی موریوم 100ta و سلولهای سرطان خون hl-60 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایشها نشان داد که: با توجه به تولیدمثل زنده زایی در گیاه حرا تکوین مریستم های ریشه و ساقه در پروپاگول، هنگام اتصال میوه به گیاه مادری صورت می گیرد. این گیاه دارای تنوع سیستم ریشه ای زیرزمینی و ریشه های هوایی به نام پنوماتوفور می باشد. در هر دو منطقه مورد بررسی در طی مراحل مختلف تکوین تفاوت هایی در ویژگی های ریخت شناسی، ساختار تشریحی مریستم و ریشه های گیاه دیده شد. در منطقه عسلویه عمده تغیرات شامل گسترش سطحی ریشه ها در زیر خاک، پنوماتوفورهای طویل و منشعب، تغییر در ساختار آئرانشیمی پوست، فعالیت مریستم های پسین و تعداد دستجات آوندی می باشد. ساختار تشریحی مریستم راس ساقه با ساختار عمومی گیاهان دولپه مشابه بود. تغییرات ساختاری قابل توجه در منطقه عسلویه شامل افزایش تعداد و شدت رنگ پذیری سلولهای ناحیه مریستم در مرحله دانه رستی، کاهش سطح مریستم و یک جفت مریستم های جوانه های جانبی بسیار رشد یافته بر سطح آن در درختان بالغ نسبت به منطقه بردخون می باشد. به طور کلی ساختار تشریحی محور زیر لپه ای مشابه ساختار ریشه ای بود. در منطقه عسلویه قطر محور زیر لپه ای کمتر و سلولهای ناحیه پوست با اشکال بیضی و کشیده نسبت به سلول های کروی شکل بردخون به یکدیگر متصل شده بودند. ساختار تشریحی محور روی لپه ای مشابه ساختار ساقه گیاهان دو لپه بود. افزایش تعداد لایه های بافت کلانشیم، فیبر، کامبیوم آوندی با فعالیت حلقوی و آوندهای چوبی پسین فراوان از تغییرات مشاهده شده در محور روی لپه در منطقه عسلویه نسبت به بردخون می باشند. ساختار تشریحی میانگره نیز مشابه محور روی لپه ای بوده ولی در سطح اپیدرم کرک مشاهده شد که در طی مراحل تکوین تعداد کرک های بالغ بیشتر به طوریکه در دومین میانگره سلولهای تشکیل دهنده آنها در حال از هم پاشیدگی دیده شدند. تغییرات تکوینی در منطقه پوست و استوانه آوندی میانگره ها وجود فیبر در دور تا دور دستجات آوندی، ساختار حلقوی و پیوسته کامبیوم آوندی و سلولهای پارانشیمی با تزئینات دیواره ای چوبی شده در مغز می باشد. در منطقه عسلویه تراکم کرکها در سطح اپیدرم بیشتر، ضخامت دیواره لیگنینی فیبر کمتر و با فضای داخل سلولی بیشتری دیده شد. گیاه حرا دارای برگهای ساده با پهنک کامل که دارای کرک و کریستال های نمکی بر سطح آن می باشد. ویژگی های کلی ریخت شناسی برگها در هر دو منطقه مشترک ولی در منطقه عسلویه درختانی با برگهای پیچ خورده، ناهنجاری های شکلی، نکروزه و آفت زده دیده شد. ساختار تشریحی برگ مشابه ساختار اکثر گیاهان دو لپه ای بوده که البته با توجه به زیستگاه خاص این گیاهان، ویژگیهای منحصر به فردی در برگ های آنها دیده شد. در طی مراحل تکوین تغییرات ساختار تشریحی برگ شامل افزایش تعداد کرک، کاهش تعداد غده های نمک، افزایش ضخامت کوتین در سطح اپیدرم، افزایش ابعاد پارانشیم ذخیره کننده آب، گسترش فضاهای بین سلولی در پارانشیم اسفنجی و افزایش تعداد دسته های آوندی می باشد. کرک و غده نمکی در حال نمو در طی تمام مراحل تکوین برگ دیده شد. مقایسه ساختار تشریحی برگ نشان می دهد که تغییرات در منطقه عسلویه بیشتر شامل افزایش تراکم کرکها بر سطح اپیدرم تحتانی، کوتینی شدن سلولهای تشکیل دهنده کرک، چوبی شدن سلولهای پارانشیمی تشکیل دهنده غلاف آوندی در رگبرگ اصلی و مشاهده فیبر دور تا دور دستجات آوندی می باشد. ساختار تشریحی دمبرگ تقریبا مشابه ساقه ولی در سطح شکمی آن کرکهای چندسلولی یک ردیفی و غده های نمک فراوان دیده می شود. ساختار تشریحی دمبرگ برگهای جوان و بالغ در هر دو منطقه تقریبا مشابه بوده اما در منطقه عسلویه سلولهای اسکلرانشیمی فراوان در بافت زمینه ای دمبرگ برگهای بالغ دیده شد و همچنین تعداد دسته های آوندی چوب و آبکش بیشتر شده بود. در گیاه حرا در طی مراحل مختلف تکوین انواع کرکهای غیر ترشحی و ترشحی (غده نمک) مشاهده می شود که دارای تنوع زیادی در شکل، اندازه و تعداد سلولهای تشکیل دهنده در اندام های مختلف می باشند. بررسی های بیوشیمیایی نشان می دهند که غلظت کل پروتئین محلول در منطقه عسلویه بیشتر از بردخون و در هر دو منطقه مورد بررسی بالاخص بردخون غلظت پروتئین برگ بالغ بیشتر از جوان می باشد. برگ بالغ منطقه بردخون دارای بیشترین تنوع پروتئینی بوده و باند پروتئینی با وزن مولکولی 42 کیلو دالتون پهن ترین و پر رنگ ترین باند می باشد که شدت و پهنای آن در منطقه عسلویه نسبت به بردخون بیشتر بود. فعالیت آنزیم پراکسیداز برگها در منطقه عسلویه در مقایسه با بردخون کاهش در حالیکه آنزیم های سوپر اکسید دیسموتاز و پلی فنل اکسیداز افزایش فعالیت نشان دادند. نتایج حاصل از اندازه گیری بیان ژن مس-روی سوپراکسید دیسموتاز سیتوزولیcu-zn sod(sod1) در گیاه حرا نشان داد که این ژن تنها در منطقه عسلویه (تحت تنش ) بیان شده و در گیاهان کنترل بردخون بیان نشده است. ژن آسکوربات پراکسیداز پراکسیزومی papx1 با بیان بیشتر در نمونه های برگ بردخون در هر دو منطقه مورد بررسی بیا ن شد. اثر ضد جهشی عصاره های آبی و اتانولی برگ جوان و بالغ گیاه حرا در حضور ماده جهش زا با استفاده از تست ایمز سنجش شد. تعداد کلونی های جهش یافته در حضور هر دو عصاره آبی و اتانولی با و بدون فعال کننده متابولیکی کاهش یافتند. عصاره اتانولی نسبت به آبی فعالیت ضد جهشی بالاتری را نشان داد. هیچ تفاوتی در بود یا نبود مخلوط s9 در بین سنجش ها دیده نشد. بالاترین (%71) میزان بازدارندگی بر روی باکتری جهش یافته سالمونلا تیفی موریوم در عصاره اتانولی برگ بالغ منطقه بردخون دیده شد. فعالیت ضد سرطانی عصاره اتانولی برگ گیاه حرا با استفاده از تستmtt سنجیده شد. نتایج القاء سیتوتوکسیسیتی عصاره در سلولهای hl-60 را با میزانic50 های 600و400 و280 میکروگرم بر میلی لیتر به ترتیب بعد از 24و48 و72 ساعت در یک روش وابسته به زمان و دوز نشان داد. آنالیز فلوسیتومتری القاء آپوپتوز در سلولها را با استفاده از آنکسین v تایید کرد. از نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که درختان حرا واقع در منطقه عسلویه تحت تنش بوده و رشد صنعت این اکوسیستم بی نظیر را نابود خواهد کرد. کلمات کلیدی: ساختار رویشی، پروتئین کل، آنزیم های آنتی اکسیدان، بیان ژن، خواص ضد جهشی- ضد سرطانی، حرا
هاله فلاحی قراگوز ÷ریسا جنوبی
مصرف میوه و سبزیجات احتمال وقوع بیماری های مزمن مثل بیماری های قلبی و سرطان را کاهش می دهد. سرطان بیماری مرگ باری است و هر گونه راه حلی برای مبارزه و درمان آن بسیار حائز اهمیت می باشد. ترکیبات گیاهی مخصوصاً فنل ها در میوه ها و سبزی ها مهم ترین ترکیبات فعال زیستی برای سلامتی انسان می باشند. سیب ها از خانواده رزاسه به عنوان یکی از مهم ترین منابع آنتی اکسیدانی به خصوص ترکیبات پلی فنلی به شمار می روند. مواد تشکیل دهنده و غلظت این ترکیبات فنلی در بین گونه های مختلف و در محیط های مختلف متفاوت است. در تحقیق حاضر اندام های زایشی سیب از نظر تکوینی و همچنین مراحل مختلف نموی در دانه ی گرده و تخمک بررسی گردید. ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه ی سیب در سه رقم رشد یافته در آذربایجان غربی با استفاده از روش به دام اندازی رادیکال آزاد(dpph)و همچنین روش قدرت آنتی اکسیدانی احیای فریک (frap)، و محتوای فنل تام آن ها باروش فولین سیوکالتو بررسی شد. فعالیت ضد تکثیری میوه های سیب همچنین روی سلول های سرطانی تخمدان انسان (a27cp80) با روش سنجش mtt مورد مطالعه قرار گرفت. در مطالعات تکوینی بساک، سلول مادر گرده، میوز، تتراد ها و تشکیل کالوز، میکروسپور و دانه گرده بالغ مشاهده شد، و مشخص شد که در سیب تتراد ها از نوع تتراهدرال و تترا گونال می باشند. در طول مطالعات تکوینی دیواره بساک، نوع سلول های تاپی از نوع ترشحی تعیین شد. در نمو تخمک نیز سلول مادر مگاسپور، تمایز و نمو سلول های کیسه ی رویانی مورد مطالعه قرار گرفتند. در سیب نیز مانند سایر نهاندانگان کسیه ی رویانی از نوع پلی گونوم و مونواسپوری می باشد. همبستگی قوی بین مقادیر frap و مقادیر dpphنشان داد که آنتی اکسیدان های موجود در این گیاهان توانایی به دام اندازی رادیکال dpph و همچنین احیای آهن را دارند، و همبستگی معنی دار بین قدرت آنتی اکسیدانی و محتوی توتال فنل در این گیاهان گواه این بود که ترکیبات فنلی مسئول اصلی خاصیت آنتی اکسیدانی این گیاهان می باشند. نتایج نشان داد که خاصیت آنتی اکسیدانی و محتوای فنلی رقم رد دلیشس نسبت به رقم گلدن دلیشس و رقم گرانی اسمیت بسیار بیش تر بود(p?0.05) و لی تفاوت معنی داری در خاصیت آنتی اکسیدانی دو رقم گلدن دلیشس و گرانی اسمیت وجود نداشت. مطالعات کشت سلولی با روش سنجش mttنیز نشان داد که هر سه رقم دارای فعالیت ضد تکثیری می باشند ولی فعالیت ضد تکثیری رقم رد دلیشس نسبت به دو رقم دیگر بیش تر بود. نتایج به دست آمده یک پایه ی علمی را برای استفاده از این گیا هان در مصرف روزانه و آتیه دارو های رایج و عمومی ارائه می کند.
رویا گنجی محمد نبیونی
: بیماری، پیری، اشعه ویا شیمی درمانی به منظور درمان سرطان، می توانند منجر به از دست دادن کامل ظرفیت باروری و نارسایی زودرس تخمدان در زنان شوند. به منظور حفظ باروری، بهبود روش های انجماد و کشت فولیکول ضروری به نظر می رسد. انجماد وکشت فولیکول های پره انترال به عنوان روشی برای کاهش خطر آلودگی توسط سلول های بدخیم به کار می رود. کشت جنین انسان تا مرحله بلاستوسیست، هنوز تا حدودی ناکارآمد می باشد. شرایط in vitro با شرایط in vivo در دستگاه تولید مثل ماده، جایی که جنین از تأثیرات مضر عوامل موجود محافظت می شود، متفاوت است. ملاتونین به صورت غیر مستقیم نقش مهمی به عنوان یک آنتی اکسیدان دارد و به صورت مستقیم به عنوان یک حذف کننده رادیکال های آزاد عمل می کند و scf یک عامل بقا برای انواع مختلفی از سلول ها می باشد. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی تأثیر غلظت های مختلف scf و ملاتونین بر رشد و نمو فولیکول ها و جنین های دو سلولی موش سوری، قبل و بعد از انجماد شیشه ای بود. روش کار: فولیکول های پره انترال با قطر 180-150 میکرون از تخمدان های موش سوری نابالغ 19-17 روزه نژاد nmri جدا شدند. فولیکول های منجمد- ذوب شده( با روش کرایولاک) یا تازه در قطره های محیط کشت mem ?- حاوی غلظت های مختلف scf ( 0, 50, 100ng/ml ) و ملاتونین ( 0, 10, 100, 500 pm, 1, 10,100 nm) به مدت 7 روز کشت داده شدند. القاء تخمک گذاری در in vivo با تزریقiu 7.5 pmsg و 46 تا 48 ساعت بعد iu7.5 hcg به موش های ماده انجام شده و سپس با موش های نر در یک قفس قرار داده شدند. جنین های دو سلولی از لوله های رحمی جمع آوری شدند. جنین های تازه یا منجمد-ذوب شده در محیط کشت t6 همراه با غلظت های مختلف ملاتونین (0, 1, 10, 100 nm,1, 10 µm) و scf (0, 1, 20, 50,100ng/ml ) کشت داده شدند. یافته ها: افزایش قابل توجهی در میزان بقاء فولیکول ها در غلظت های 50 , 100 ng/ml scf(تازه و منجمد) (p<0.05) و (p=0.0001) 10 pm ملاتونین (منجمد) در مقایسه با گروه کنترل دیده شد. اووسیت های مرحله متافاز میوز ii در غلظت های 50 ng/ml , 100 scf (بدون انجماد) بیشتر از سایر گروه ها بود(p=0.001). تعداد اووسیت های متافاز میوز ii در غلظت 50 ng/ml scf (منجمد) به طور قابل توجهی افزایش یافت(p=0.004) . تعداد بلاستوسیست ها در غلظت های 50ng/ml scf و nm 100و10 ملاتونین به طور قابل توجهی بیشتر از گروه کنترل بود(p<0.02). تعداد بلاستوسیست ها در گروه جنین های منجمد-ذوب شده توسط scf و ملاتونین تحت تأثیر قرار نگرفته بود. نتیجه گیری: کشت فولیکول های تازه و منجمد- ذوب شده موش سوری، همراه با ng/ml scf 50تعداد فولیکول های زنده و اووسیت های بالغ را افزایش می دهد. pm 10ملاتونین میزان بقاء فولیکول-ها را افزایش می دهد. ملاتونین و scf تعداد بلاستوسیست ها را در کشت جنین های تازه افزایش می دهند.
هانیه جلالی مسعود سلیمانی
فاکتور رشد عصبی به عنوان عضوی از خانواده نوروتروفینها نقش مهمی در حفظ و ترمیم انواع نورونها ایفا می کند. جهت غلبه بر موانع استفاده موضعی از این فاکتور بعنوان دارو، پیوند سلولهای حامل ژن این فاکتور به محل آسیب دیده می تواند روش مناسبی باشد. سلولهای بنیادی تنه ای نامحدود یا ussc بعنوان زیر گروهی از سلولهای بنیادی موجود در خون بند ناف ویژگیهای مناسبی جهت استفاده در ژن درمانی دارا می باشند و نتایج امیدبخشی از پیوند آنها در بیماریهای تخریبی سیستم عصبی کسب شده است. براساس پتانسیلهای قابل توجه این سلولها جهت استفاده در مباحث ژن درمانی، در تحقیق حاضر تولید رده سلولی ussc حامل ژن ngf که قادر به ترشح فاکتور ngf فعال و کارآمد باشد، مورد توجه قرار گرفت. سلولهای ussc از خون بند ناف جداسازی شده و در محیط کشت dmem کشت شدند. ژن ?ngf در وکتور لنتی ویروسی حاوی پروموتور ef? کلون شد و ویروس لنتی ویروسی بر اساس روش نسل سوم تولید ویروس تولید شد و روشهای elisa، real time pcr، mtt، هم کشتی و ایمونوسیتوشیمی جهت بررسی سلولهای ussc حامل ژن ngf مورد استفاده قرار گرفتند. انتقال ژن ?ngf و افزایش بیان این ژن در سلولهای ussc منجر به تولید رده سلولی شد که قادر به تولید میزان معنی داری پروتئین ngf بود. سلولهای ussc تولید کننده ngf دارای ماندگاری زیستی بالا و ویژگیهای مورفولوژیکی و ایمونولوژیکی قابل قبولی جهت پیوند به سیستم عصبی بودند. بیان طولانی مدت ژن ngf، ماندگاری زیستی بالا و بیان نشانگرهای عصبی اولیه، نتایجی بود که سلولهای ussc را گزینه ای مناسب جهت استفاده بعنوان حاملینی سلولی برای انتقال ژن ngf به نواحی آسیب دیده سیستم عصبی پیشنهاد می نماید.
سکینه آذری محمد نبیونی
بررسی تآثیر کورکومین بر بیان آکواپورین5 در سلول های سرطانی روده بزرگ انسان(ht-29) سرطان روده بزرگ جزو بیماری های خطرناک بوده و از نظر شیوع سومین سرطان شایع و دومین علت مرگ ومیر ناشی از سرطان در جهان محسوب می شود. خطرابتلا به این سرطان تحت تاثیر دو عامل محیطی وفاکتورهای ژنتیکی می باشد. آکواپورین ها، پروتئین های کانال آبی بوده که نقش مهمی را در انتقال آب در بافتهای اندوتلیالی و اپی تلیالی بر عهده دارند. این پروتئنها در تکثیر، مهاجرت، آنژیوژنز و تهاجم سلولهای سرطانی نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. بیان aqp5 در مراحل اولیه سرطان روده القاء می شود. القای بیان aqp5 این حدس را بر می انگیزد که aqp5 یک نیروی به پیش برنده در آغاز سرطانزایی روده است. کورکومین(1,6-heptadiene-3,5-dione-1,7-bis(4-hydroxy-3-methoxyphenyl)یک ترکیب فنلی طبیعی مشتق شده از ریزوم گیاه curcuma longa است.تا کنون خواص آنتی اکسیدانی، ضدالتهابی و ضد سرطانی کورکومین بر دودمان های سلولی متعددی از جمله روده ثابت شده است. کورکومین از جمله فیتوکمیکالهایی است که در استراتژی chemoprevention در راستای بلوکه کردن، کند کردن و یا برگشت پروسه سرطانزایی مهم است. مطالعات نشان داده که کورکومین می تواند مانع بروز سرطان راست روده شده ویا آنرا به تاخیربیندازد. در این مطالعه فرض بر آن بود که کورکومین می تواند سطوح پروتئین aqp5 را در سلولهای سرطانی روده، ht-29کاهش دهد.بااین هدف، سلولهای ht-29 در محیط کشت dmem کشت داده شده و با غلظت های متفاوت کورکومین به مدت 24،48 و 72 ساعت تیمار شدند. درصد بقای سلولها با آزمون mtt سنجیده شد. سپس سلولها با غلظتهای µm30 و50 کورکومین به مدت 48 ساعت تیمار شدند. به منظور بررسی تاثیر کورکومین بر بیان aqp5، تکنیک های وسترن بلات و ایمونوسیتوشیمی انجام گردید. نتایج حاصل از آزمون mtt نشان داد که کورکومین به صورت وابسته به زمان و دوز، تکثیر و بقای سلولهای سرطانی روده ht-29 را کاهش می دهد. یافته های حاصل از تکنیکهای ایمونوسیتوشیمی و وسترن بلات، کاهش میزان پروتئین aqp5 را در سلولهای تیمار شده با کورکومین، در مقایسه با سلولهای کنترل نشان دادند. بر اساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که کورکومین می تواند سطوح پروتئین aqp5 را در سلولهای ht-29 کاهش دهد. لذا پیشنهاد می شود به عنوان مهار کننده aqp5 در مهار سرطانزایی روده مفید باشد. با توجه به نقش aqp5 در سرطانزایی و پیشرفت سرطان روده، مهار بیان aqp5 ممکن است یک روش درمانی جدید در پیش گیری و درمان سرطان روده باشد. واژگان کلیدی: سرطان کولورکتال، کورکومین، آکواپورین 5، رده سلولیht_29 in vitro survey of the effect of curcumin on aqp 5 gene expression in human colorectal cancer cell line (ht_29) colorectal carcinoma is a dangerous disease and the third most common type of cancer and the second cause of death by cancer in the world. the risk of this cancer is influenced by both environmental and genetic factors. the aquaporins (aqps) are water channel proteins playing a major role in water movements through epithelial and endothelial tissues. these proteins play a main role in proliferation, migration, angiogenesis and invasion of cancer cells. expression of aqp5 induced in the early stages of colon cancer. induction of aqp5 expression in colon cancer suggests that aqp5 is probably a driving force in colon carcinogenesis. curcumin (1,6-heptadiene-3,5-dione-1,7-bis(4-hydroxy-3-methoxyphenyl) is a natural phenolic compound, derived from the rhizome of curcuma longa. so far, antioxidant, anti inflammatory and anti cancer properties of curcumin on numerous cell lines specially colon has been proved. curcumin is a kind of phytochemicals important in chemoprevention strategy, to slow, block, or reverse the process of carcinogenesis. several researches have suggested the possible role of curcumin to prevent or delay the diagnosis of colorectal cancer. we hypothesized that curcumin can reduce the level of aqp5 protein in ht-29 colon cancer cells. by these aim, ht-29 colorectal cancer cell lines were cultured in dmem medium and were treated with different concentrations of curcumin for 24,48 and 72 hour. cell viability measured by mtt assay. then cells were treated with 30, 50 µm of curcumin for 48hour. western blot analysis and immunocytochemistry performed to examine the effect of curcumin on the expression of aqp5. mtt assay indicated that curcumin decreased cell viability and proliferation in a time and dose dependent manner. western blot and immunocytochemistry showed the decreased amount of aqp5 protein in treated cell with curcumin compared to untreated cells. according to the findings of this study, it can be concluded that curcumin can reduce the level of aqp5 protein in ht-29 cancer cells. so it suggest that curcumin can be useful in inhibition of colon carcinogenesis. based on the role of aqp5 in colon carcinogenesis and development, inhibition of the expression of aqp5, may provide a novel therapeutic target in prevention and treatment of colon cancer. keywords: colorectal carcinoma, curcumin, aquaporin 5, ht_29 cell line.
مسعود باقرپور زارچی شهربانو عریان
مقدمه: اریتروپوئتین یک فاکتور رشد خون ساز است. این ماده به عنوان یک محافظت کننده قوی سلول می تواند بقاء سلولی را در طول آسیب های متفاوت وارد شده به سیستم عصبی مرکزی مانند آلزایمر القائی در هیپوکامپ را افزایش دهد. اگرچه، سد خونی مغزی از ورود پروتئین های بزرگ مانند اریتروپوئتین (34 کیلو دالتون) به مغز جلوگیری می کند. هدف: از این مطالعه یافتن روشی جایگزین نسبت به روش مرسوم تزریق صفاقی برای تحویل اریتروپوئتین به مغز توسط دور زدن سد خونی مغزی است. روش ها: نرهای بالغ ویستار جهت القاء آلزایمر توسط تزریق داخل بطنی استرپتوزوتوسین، بیهوش شدند. اولین تزریق اریتروپوئتین به صورت سیسترنامگنایی، بعد از القاء آلزایمر انجام شد و سپس برای 3 روز تزریق سیسترنامگنایی با دوز های متفاوت جهت تعیین دوز مناسب انجام شد. حیوانات به 6 گروه آزمایشی جهت ارزیابی اثرات غلظت های مختلف اریتروپوئتین در مقایسه با نمونه کنترل تقسیم شدند. نتایج: اریتروپوئتین با دوز هایu/kg 50و 100 به شدت میزان اختلالات حافظه را کاهش داد و در دوز 500 به دلیل مسمومیت دوزی اختلالات حافظه افزایش یافت. نکته قابل توجه اینکه در تمام دوز های تعیین شده برای تزریق در سیسترنامگنا سطح هماتوکریت در حد طبیعی باقی مانده بود. این داده ها نشان می دهد که اریتروپوئتین اثرات ضد التهابی و ضد آپپتوزی، حتی با القاء آلزایمر در موش های رت دارد. این فعالیت های اریتروپوئتین ممکن است در کاهش آسیب های مغزی به دنبال القاء آلزایمر نقش داشته باشد.
منیژه کریمیان پیرو شهربانو عریان
قطع جریان صفرا از کانالیکول های صفراوی به روده کلستاز نامیده می شود. در سندروم کلستاز تغییر سطح اسیدها، نمک های صفراوی، اندوتوکسین ها و اوپیوئیدها با آنسفالوپاتی کبدی و آسیب مغزی همراه است. همچنین سطح آمونیاک، دوپامین، وازوپرسین و اسمولاریته طی کلستاز تغییر می کند. تحقیقات نشان داده که، تغییر در میزان عوامل یاد شده می تواند بیان آکواپورین-4 را تحت تأثیر قرار دهد. هسته پاراونتریکولار هیپوتالاموس از نواحی اسموسنسور و موثر در اخذ آب می باشد، و آکواپورین-4 نیز در آن بیان می شود. لذا در این مطالعه تأثیر بستن مجرای صفراوی بر تغییرات هیستولوژیک هسته پاراونتریکولار هیپوتالاموس و نیز میزان تراکم آکواپورین-4 ، مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه بر روی رت های نر نژاد ویستار انجام شد. حیوانات به سه گروه شاهد (بدون جراحی)، گروه شم (جراحی بدون انسداد مجرای صفراوی) و گروه کلستاتیک (جراحی همراه با انسداد مجرای صفراوی) تقسیم بندی شدند. پس از دو هفته موش ها تحت بی هوشی کشته شده و مغز آن ها بلافاصله خارج شد.از نمونه های مغز پس از تثبیت و قالب گیری، مقاطع بافتی با ضخامت 6 میکرون تهیه گردید. مقاطع با روش هماتوکسیلین – ائوزین و تکنیک ایمونوهیستوشیمی و با میکروسکوپ نوری مورد ارزیابی قرار گرفتند. چهارده روز پس از کلستاز؛ نکروز، کاهش تراکم سلولی، هسته های پررنگ (هتروکروماتین) و چروکیده در بافت هسته پاراونتریکولار مشاهده گردید. همچنین تراکم آکواپورین-4 در هسته مورد نظر کاهش یافته بود. داده ها نشان داد که، تغییرات بافتی مانند نکروز، هسته های پررنگ و چروکیده، کاهش تراکم سلولی و کاهش تراکم آکواپورین-4 در هسته مورد نظر دیده شد. با توجه به یافته های دیگران اندوتوکسین ها می توانند باعث ایجاد آسیب بافتی شوند، افزایش دوپامین و آمونیاک و هیپوکسی نیز می تواند سبب کاهش بیان آکواپورین-4 شود، بنابراین، این احتمال وجود دارد که کلستاز از طریق افزایش اندوتوکسین ها، دوپامین، آمونیاک و هیپوکسی، باعث ایجاد آسیب بافتی و کاهش تراکم کانال آبی-4 گردیده است.
سیامک یاری محمد نبیونی
در طی مراحل اولیه تکوین، پس از بسته شدن(انسداد) لوله عصبی، مایع آمنیوتی محبوس شده در لوله عصبی تحت عنوان مایع مغزی نخاعی((csf نامیده می شود. در ابتدا مایع مغزی نخاعی از طریق نورواپی تلیوم پوشاننده لوله عصبی ترشح می گردد و با پیشرفت فرایند تکوین لوله عصبی، اپی تلیوم شدیداً رگ دار شده ای تحت عنوان شبکه کوروئیدی شروع به ترشح بخش عمده ای از csf در طول حیات، می نماید. آنالیز پروتئومیکی csf پیشنهاد می کند که این مایع دارای شمار زیادی مورفوژن و سیتوکین می باشد که در زمان ومکان و در طی زندگی جنینی تغییر می کند.شواهد حاکی از آن است که مایع مغزی نخاعی جنینی(e-csf)، نقش مهمی را دز تکوین مغز جنین ایفا می کند. هدف از این تحقیق، بررسی اثرات تکوینی مایع مغزی نخاعی جنینی روزهای مختلف بر روی تکثیر و تمایز سلول های پروژنیتور عصبی می باشد. در این مطالعه، csf از محل سیسترنا مگنای جنین رَت روزهای16، 17، 18، 19 و 20 و با استفاده از پیپت پاستورهای مویینه شده با حرارت و با بهره گرفتن از خاصیت مویینگی، جمع آوری شد. سلول های پروژنیتور عصبی در محیط کشت فاقد سرم، همراه با میتوژن-ها(egf و fgf-2 هر کدام 20ng/ml)، مکمل n2 به میزان 2 در صد و 1 در صد پنی سیلین استرپتومایسین، کشت داده شدند. کشت های سلولی در دمای c°37 و رطوبت اتمسفر و 5 در صد co2، انکوبه شدند. هر دو روز یک بار، محیط کشت تازه به همراه فاکتور های رشد به کشت های سلولی افزوده شد. آزمون mtt برای تعیین بقای سلولی و تکثیر سلول ها بکار گرفته شد. مطالعات بررسی تمایز سلول ها به روش ایمونوسیتوشیمیایی صورت پذیرفت. همچنین بیان ژن های تمایزی با استفاده از تکنیک rt-pcr نیز انجام گرفت. آنالیز های مورفومتریک بوسیله نرم افزار تحلیل تصاویر انجام گرفت. داده ها از لحاظ آماری به روش one-way anova، به همراه تست tukey’s post hoc صورت گرفت. داده ها به صورت میانگین±sem، نمایش داده شدند. و تفاوت های داده ها در (p<0.05,0.01, 0.001) معنی دار اعلام شدند. رشد و بقای سلول های پروژنیتور عصبی در کشت های تیمار شده با csf روزهای جنینی 16، 17 و 18 به شکل معنی داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش پیدا کرد. همچنین کاهش معنی داری در در صد سلول های gfap+ در کشت های تیمار شده با csf روزهای 16، 17 و 18 مشاهده شد ولی هیچ تفاوتی در درصد سلول های gfap+ کشت های تیمارشده با csf روزهای 19 و 20، در مقایسه با گروه های کنترل، مشاهده نشد. همچنین csf روزهای جنینی 17 و 18 به شکل معنی داری باعث افزایش تعداد نوروسفیــرها، اندازه نوروسفیرها و القای مهاجرت سلولی می گردد. نتایج حاصل از این تحقیق پیشنهاد می کند که e-csf باعث تغییر قدرت تکثیر، تمایز و مهاجرت سلولهای پروزنیتور عصبی به روش وابسته به سن جنین، می گردد.
الهام حویزی محمد معصومی
شکل گیری اندودرم قطعی (definitive endoderm) یکی از مراحل مهم در تکوین اندام های مشتق از اندودرم مانند پانکراس و کبد در مهره داران می باشد. به همین دلیل، تولید اندودرم به عنوان منبعی برای تولید انواع سلول های کارآمد در درمان بیماری های مرتبط با این اندام ها از جمله دیابت و بیماری های کبدی از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، با توجه به بحث سلول درمانی، معرفی روش هایی تعریف شده تر، کاراتر و کم هزینه تر برای تولید اندودرم بسیار سودمند خواهد بود. به دلیل خاصیت پر توانی سلول های پرتوان القا شده انسانی (hipscs)، عدم وجود ناسازگاری ایمونولوژی و عدم وجود مشکلات اخلاقی سلول های hips برای تمایز به همه انواع سلول های انسانی و به عنوان یک منبع سلولی نامحدود برای سلول درمانی در موقعیت های متنوع کلنیکال مورد توجه اند. در اینجا برای تولید سلول های hips، سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق شده از پرده ملتحمه mscs)) بوسیله لنتی ویروس های حاوی ژن های sox2, oct4, klf4و cmyc ترانسداکت شدند. در این مطالعه ما توان تمایزی سلول های hips بر داربست نانوفیبر pla/gelatin پوشش داده شده با ماتریژل تحت تاثیر فاکتورهای رشد اگزوژن (activin a/wnt3a و ide1 ) به سلول های اندودرم قطعی را مورد بررسی قرار دادیم. در این تحقیق داربست pla با استفاده از ژلاتین تعدیل گردید و به منظور الکتروریسی، pla و ژلاتین در حلال hfip با نسبت های مختلفی حل گردیدند (pla:gelatin at 3:7 and 7:3) و خصوصیات داربست نانوفیبر با روش ft-ir و با استفاده از میکروسکوپ الکترونی sem بررسی گردید. تمایز سلول های hips به سلول های اندودرم قطعی بوسیله آشکارسازی مارکرهای sox17، foxa2 و gsc با استفاده از روش های ایمونوسیتوشیمی و qrt-pcr انجام گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان دهنده توانایی تمایز سلول های hips به عنوان یک منبع جدید سلولی به سلول های اندودرم قطعی با کارایی بالا بوده و همچنین اثر مثبت محیط کشت سه بعدی بر تکثیر و تمایز سلول های اندودرم قطعی، که می تواند ماتریکسی برای سلول های اندودرمی ایجاد و تقلید کننده سیستم in vivo باشد، را شرح می دهد. بعلاوه یافته های حاصل از مقایسه فاکتورهای مختلف نشان می دهد که اگرچه هر دوی سیگنال های ide1 وactivin a/wnt3a می توانند برای تمایز سلول های hips به سلول های اندودرم قطعی مورد استفاده قرار گیرند اما استفاده از مسیر activin a/wnt3a هم در شرایط کشت 3بعدی و هم کشت 2 بعدی موثر و کاراتر از فاکتور ide1 می باشد.
مهدی نجفی کاکاوند شهربانو عریان
بیماری آلزایمر از مهمترین بیماری های تحلیل برند? عصبی است که همراه با کاهش نورون ها در چندین منطقه مهم برای یادگیری و حافظه، به خصوص در ناحیه هیپوکامپ است. این بیماری به دنبال تولید رادیکال های آزاد و استرس اکسیداتیو بروز می کند. با توجه با اینکه مشخص شده است که اریتروپویتین(epo) باعث القا نوروژنز در هیپوکامپ می شود، در این تحقیق از epo جهت درمان رت های آلزایمری شده استفاده گردید. از سوی دیگر مطالعات نشان داده که ترکیبات آنتی اکسیدانی اثر فوق العاده ای در تقویت حافظه و کنترل بیماری آلزایمر دارند. همچنین مشخص شده است که منیزیم دارای خاصیت آنتی اکسیدانی می باشد. بنابراین در این مطالعه اثرات دوزهای مختلف epo و منیزیم کلرید بر سرعت یادگیری و بهبودی حافظه در رت های آلزایمری مورد بررسی قرار گرفت. برای ایجاد مدل آلزایمری از تزریق دو طرف? استرپتوزوسین(streptozotocin یا stz) درون بطن های جانبی رت های نر استفاده شد. رت ها اریتروپویتین را با دوزهای 2000 و5000 و 7000 واحد برکیلوگرم و منیزیم کلرید را با دوزهای 5/2 و 5 و 5/7 میلی مولار دریافت کردند. برای بررسی حافظه و یادگیری رت ها از تست یادگیری اجتنابی غیرفعال استفاده شد. زمان ورود به اتاق تاریک و مدت ماندن در اتاق تاریک پارامترهای اصلی برای ارزیابی حافظه اجتنابی و یادگیری بودند. شاخص های یادگیری و حافظه در گروه stz در مقایسه با گروه-های کنترل و شم به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرد و بر عکس تیمار با اریتروپیتین و منیزیم کلرید به طور قابل ملاحظه ای باعث افزایش سرعت یادگیری و بهبودی حافظه در ر ت های آلزایمری شد. این یافته ها نشان می دهد که اریتروپویتین و منیزیم می توانند در درمان آلزایمر و بهبود آسیب های یادگیری و حافظه ناشی از آن مناسب باشند.
احد مرادی محمد نبیونی
سلول های بنیادی ، سلول های تمایز نیافته با قدرت تکثیر و خودنوزایی بالا هستند که توانایی ایجاد انواع سلول های تمایز یافته تحت تاثیر سیگنال های بیولوژیکی را دارا هستند و که در اکثر موجودات پرسلولی وجود دارند. سلول های بنیادی مزانشیمی به عنوان سلول های چند توانی در نظر گرفته می شوند که توانایی تمایز به سلول های بالغ بسیاری از بافت های بدن را دارند. بند ناف انسانی بافتی است که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. سلول های بنیادی مزانشیمی از قسمت های مختلف بند ناف قابل جداسازی می باشد. این قسمت ها شامل خون بند ناف ، ساب اندوتلیوم ورید نافی و ژله وارتون می باشد. در قسمت ژله وارتون ، سلول های بنیادی مزانشیمی از سه بخش نسبتا مجزا جداسازی می شود: منطقه پری واسکولار، منطقه اینتر واسکولار و ساب آمنیون. در این مطالعه جداسازی سلول های پری واسکولار ژله وارتون به روش کشت قطعه ی بافتی و با کشت ژله وارتون شریان بندناف انجام شد. سلول ها پس از گذشت یک هفته الی 10 روز از بافت جدا شدند و شروع به تکثیر کردند و بررسی بنیادینگی آن در پاساژ سوم و با نشانگرهای cd105+ , cd90+ و cd45- و به روش فلوسایتومتری انجام شد. در این مطالعه برای بررسی تمایز این سلول ها به سمت سلول های زایای جنسی از محیط شرطی سلول های بیضه نابالغ رت استفاده شد. محیط شرطی، محیطی است بر گرفته از سلول های کشت شده در یک دوره ی زمانی معین؛ به این صورت که سلول ها در محیطی کشت می شوند و این سلول ها متقابلا موادی به این محیط ترشح می کنند. این مواد می تواند سیتوکین ها، فاکتور های رشد، مواد شیمیایی و دیگر مواد ترشحی باشد. طبق گزارشات بیضه در این مرحله منبع غنی از فاکتور های رشد متعدد مانند gdf9,scf,lif,fgf?,bmp4 و بسیاری دیگر مواد را تولید می کند که برای تمایز سلول های زایا ضروری هستند. برای تهیه محیط شرطی در این مطالعه، سلول های بیضه ی رت نابالغ یک هفته ای کشت داده شد و محیط آن پس از یک هفته هر دو روز یک بار جمع آوری شد. برای القای تمایز به سلول های زایا، سلول های بنیادی در پاساژ سوم و هر دو روز یکبار با 50% محیط شرطی سلول های بیضه ی نابالغ رت و غلظت 2 میکرومولار آل-ترانس رتینوئیک اسید تیمار شدند و تغییرات مورفولوژیکی سلول ها در روز های 7 و 14 بررسی شد. برای بررسی اثر محیط تمایزی روی بقای سلولی از سنجش mtt در روزهای 1، 7، 14 استفاده شد.
ریحانه رمضانی محمد نبیونی
چکیده مقدمه: سیگنالینگ بوسیله خانواده wnt از گلیکوپروتئین های ترشحی یکی از مکانیسم های اساسی است که تکثیر سلولی، قطبیت سلولی و تعیین سرنوشت سلولی را در طی تکوین جنینی و هموستازی بافتی هدف قرار می دهد. لذا، جهش های مسیر wnt اغلب به نقص های تولد، سرطان، و سایر بیماری ها می انجامد. یک مسیر مهم wnt سیگنالینگ که به شدت مورد مطالعه قرار گرفته است مسیر wnt سیگنالینگ اصلی است که از طریق تنظیم مقدار بتاکتنین که برنامه های بیان ژن های تکوینی کلیدی را کنترل می کند، تنظیم می شود. این مسیر سیگنالینگ در فرایند های تکوینی جنینی مانند تشکیل محور و الگوبندی سیستم عصبی مرکزی نقش دارد. wnt به رسپتور هایش یعنی lrp6 و fz متصل می شود که این اتصال فسفوریلاسیون lrp6 را توسط کازئین کیناز 1? (ck1?) و گلیکوژن سنتاز کیناز 3 (gsk3) القا می کند. این فرایند به عملکرد disheveled (dvl) نیاز دارد و منجر به کارگیری تنظیم کننده منفی axin و بنابراین تثبیت بتاکتنین می شود. اخیرا برای شناسایی اجزای ناشناخته مسیر wnt سیگنالینگ پژوهش های زیادی انجام شده است و پرورنین رسپتور شناسایی شده است. اما هنوز سئوالات زیادی درباره نقش این پروتئین در مسیر wnt، بدون پاسخ باقی مانده است. روش: در این تحقیق به منظور بررسی نقش پرورنین رسپتور در wnt سیگنالینگ از طریق بررسی برهمکنش آن با wnt3a و fz5 در سلول های انسانیhek293t و همچنین مطالعه اثر بیان wnt3a بر روی مقدار پرورنین رسپتور در سلول هایhek293t و یا تحریک سلول های بیان کننده پرورنین رسپتور توسط wnt3a در طول زمان، از تکنیک ایمنوپرسیپیتیشن استفاده کردیم. نتایج: نتایج ایمنوپرسپیتیشن به صورت ضعیف اما معنادار برهمکنش بین prr و wnt3a را اثبات کرد اما هیچ برهمکنشی را بین پرورنین رسپتور و fz5 نشان نداد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به اهمیت wnt سیگنالینگ در تکوین جنینی و نقش آن در بیماری های انسان از جمله سرطان، این مطالعه در راستای یافتن اجزای ناشناخته درگیر در این سیگنالینگ انجام گرفت و نتایج، نقش پرورنین رسپتور را به واسطه برهمکنش با wnt3a، یکی از لیگاندهای مهم این مسیر، تایید کرد که این نتیجه می تواند زمینه ای برای مطالعات وسیع تر در رابطه با ارتباط پرورنین رسپتور و wnt سیگنالینگ فراهم آورد. واژگان کلیدی: پرورنین رسپتور، wnt سیگنالینگ و سلول های .hek293t
فرزانه رستمی سراب محمد نبیونی
سرطان پروستات شایع ترین سرطان بدخیم در مردان می باشد و بعد از سرطان ریه دومین علت مرگ و میر ناشی از انواع سرطان در مردان است. تحقیقات بالینی و آماری روند بدخیمی سرطان پروستات را با عوامل مختلفی مانند سن، عوامل ژنتیکی، عوامل هورمونی و غیره نسبت می دهند. با توجه به عوارض درمان های تهاجمی و غیر تهاجمی معمول، ترکیبات گیاهی به دلیل مزیت های مختلف از جمله دسترسی سریع و هزینه مناسب و همچنین اثرات ضد سرطانی ثابت شده، جهت استفاده در روند درمانی سرطان از جمله همراه شیمی درمانی مورد توجه قرار گرفته اند. دوکسوروبیسین یکی از داروهای شیمی درمانی که دارای طیف وسیع درمانی در انواع سرطان ها از جمله سرطان پروستات است. از اثرات بسیار مهم این دارو تحریک آپوپتوز در سلول های سرطانی است. سیلی مارین بعنوان یک داروی گیاهی به دلیل اثرات ضد التهابی و ضد تکثیری می تواند در درمان انواع سرطان ها از جمله سرطان پروستات مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر اثرات ضد تکثیری عصاره سیلی مارین و داروی دوکسوروبیسین در رده سلولی سرطان پروستات انسانی du-145 به صورت جداگانه و اثر ترکیبی این دو دارو در مهار تکثیر سلول های سرطانی پروستات مورد بررسی قرار گرفت.
اکرم تایانلوی بیک محمد نبیونی
سندرم تخمدان پلی¬کیستیک (pcos) متداول ترین اختلال اندوکرینی در زنان در سنین تولید مثلی می باشد و متداول¬ترین علت عدم تخمک¬گذاری، ناباروری و پرموئی در سرتاسر دنیا می¬باشد. pcos با مقاومت به انسولین و هیپرانسولینمی مرتبط می¬باشد که نقشی اساسی را در آندروژن های افزایش یافته توسط تخمدان های پلی-کیستیک زنان با مقاومت به انسولین مربوط به pcos ایفا می¬کند که این افراد در معرض افزایش ریسک پیشرفت دیابت نوع 2ملیتوس و درجات پایین التهاب می باشند. nafld طیفی از بیماری های کبدی است که در برگیرنده نفوذ چربی در 5 درصد هپاتوسیت ها (steatosis)، نفوذ چربی بعلاوه التهاب (nash)، فیبروز و در نهایت سیروز، در غیاب مصرف بیش از حد الکل می باشد. nafld با ویژگی های سندرم متابولیک، از قبیل چاقی شکمی، مقاومت به انسولین، عدم تحمل گلوکز یا دیابت ملیتوس نوع2(dmt2) و دیس لپیدمیا بسیار مرتبط است. اشتراک و همپوشانی اصلی بین pcos و nafld مقاومت به انسولین می باشد. گزنه به عنوان یک گیاه داروئی با توجه به خواص ضد التهابی و آنتی اکسیدانی و هیپوگلیسمیک خود، باعث بهبود دیابت نوع 2 و کاهش التهاب، فیبروز و نکروز، به عنوان علائم nafld می شود. از اینرو، اثرات تعدیل کنندگی گزنه بر عملکرد کبد در رت های pcos مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه تجربی، 144 رت بالغ نژاد ویستار به گروه های کنترل، pcos و تیمار شده با گزنه تقسیم شدند. گروه pcos تحت تزریق زیر جلدی 2mg استرادیول والرات قرار گرفتند، بعد از 60 روز و تائید پلی کیستیک، گروه تجربی تحت تزریق درون صفاقی دوزهای (150,250, 450 mg/kg bw) عصاره گزنه قرار گرفتند. بعد از 21 روز، رت ها بوسیله کلروفرم بی هوش شده و نمونه های خونی و کبدهای آنها به منظور انجام رنگامیزی های هماتوکسیلین و ائوزین و تری کروم ماسون و ارزیابی سرولوژیکی جمع آوری شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار instat3 و با روش anova one-way مورد ارزیابی قرار گرفت و p<0.05 به عنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد. برش های بافتی کبدی و آزمایشات سرولوژیکی نشان دهنده کاهش تعداد سلول های نکروتیک و تجمع کلاژن در بافت های کبدی و مواد کلاژن مانند فیبریلاری احاطه کننده ورید مرکزی کبد، مقاومت به انسولین، crp، آنزیم های کبدی، il-6 و تغییر در سطوح هورمون های lhو fsh و پروفایل لیپیدی در رت های pcos تیمار شده با غلظت های مختلف گزنه بود. از آنجائیکه pcos به عنوان یک حالت با درجه پایین التهاب توصیف می شود، نتایج حاکی از آن است که گزنه با افزایش حساسیت به انسولین و کاهش نکروز و فیبروز کبدی احتمالا باعث کاهش التهاب و بهبود علائم سندرم متابولیک در pcos شده و اثرات حفاظتی قابل توجهی بر کبد داشته باشد.
روح اله نوری نژاد محمد نبیونی
خلاصه تکوین جنینی یکی از حساس ترین مراحل زندگی یک جانور است . این مرحله به شدت تحت تأثیر عوامل داخلی و محیطی قرار می گیرد . با توجه به این که امروزه آفت کش های(سموم) کشاورزی به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرند ، تأثیرات تراتوژنیک این آفت کش ها بر مراحل تکوین جنینی یکی از چالش های بهداشتی پیش روی بشر است . در این تجربه اثرات تراتوژنیک ایمیداکلوپراید و پریکوسن1 به عنوان دو نمونه از آفت کش ها مورد استفاده در کشاورزی بر قدرت تولید مثلی رت نژاد ویستار ماده بررسی شده است. تعداد 50 سر رت ماده بالغ تحت شرایط استاندارد آزمایشگاهی نگهداری شده و پس از جفت گیری با رت های نر (منو گامی) و مشاهده ی پلاک واژنی ، از روز هفتم تا روزهای شانزده و بیستم حاملگی ( در دوره های 10 تا 14 روزه) مورد تزریق وریدی ایمیداکلوپراید(imidacloprid)،پریکوسن(precocene) وایمیداکلوپراید و پریکوسن به صورت توأم به مقدار mg/kg 10 (در هر روز) قرار گرفتند. با توجه به ضرورت های هرآزمایش از سنین مختلف جنین ها و نوزادان متولد شده جهت فعالیت های آزمایشگاهی همچون بررسی میزان بیان ژن dax1 با استفاده از تکنیک rt-pcr ،اندازه گیری میزان هورمون های استرادیول، پروژسترون ، تستوسترون ، fsh وlh ، اندازه گیری وزن و قطر تخمدان ها،اندازه گیری قطر و تعداد فولیکول های مختلف تخمدانی،اندازه گیری قطر لایه گرانولوزا فولیکول های مختلف ، بررسی مدت زمان انتظار برای جفت گیری و بررسی تعداد جنین های متولد شده در هر زایمان استفاده شده است. داده های به دست آمده در این تجربه نشان می دهد ، کاهش معنی داری در پارامترهای تولید مثلی در گروه های تیمارشده با گروه کنترل و شم مشاهده می شود.بنابراین می توان نتیجه گرفت که آفت کش های imi و pre1 توان باروری و تولید مثلی موش های ماده رت نژاد ویستار را کاهش می دهند.
سعیده پرورده گشتی هما محسنی کوچصفهانی
مقدمه : جنتامایسین یک آنتی بیوتیک آمینوگلیکوزیدی است که در درمان طیف وسیعی از عفونت های باکتریایی به خصوص باکتری های گرم منفی مورد استفاده قرار می گیرد. عصاره چای سبز با دارا بودن فلاونوئیدهای کاتچین اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی دارد. aqp1یک کانال آبی واقع در توبول های کلیوی است که در انتقال آب از عرض غشاهای توبولی نقش دارد . هدف این مطالعه ارزیابی اثر عصاره چای سبز بر روی بیان ژن aqp1 در سمیت کلیوی ناشی از جنتامایسین در رت نر نژاد ویستار می باشد. روش ها : در این مطالعه تجربی از 42 رت نر نژاد ویستار با وزن 160 – 200g استفاده شد؛ که به 7 گروه تقسیم شدند (n=6) شامل گروه کنترل (بدون تیمار)، گروه شم (تزریق درون صفاقی سرم فیزیولوژی )، گروه تجربی1( تزریق درون صفاقی 20 mg/kg جنتامایسین)،گروه تجربی 2و 3 (تزریق درون صفاقی چای سبز با دوز mg/kg 100 و200 )،گروه تجربی 4 و5 (تزریق درون صفاقی جنتامایسین و mg/kg 100 و200 چای سبز ). تمامی تیمار ها به صورت درون صفاقی و به مدت 10 روز انجام شد و تغییرات بیوشیمیایی خون و نیز تغییرات کلیه بررسی شد. نتایج : جنتامایسین در مقایسه با نمونه کنترل موجب نکروز اپیتلیوم لوله کلیوی و اتساع آنها، تجمع مواد هیالینی ائوزینوفیلی در برخی لوله های کلیوی، نفوذ سلول های التهابی منونوکلئر وکاهش بیان ژن aqp1 در توبول پروکسیمال اشاره نمود. سطوح کراتینین و اوره خون نیز افزایش معناداری را نسبت به نمونه کنترل نشان داد. استفاده از عصاره چای سبز در غلظت mg/kg 100 توانست آسیب ایجاد شده توسط جنتامایسین را بهبود ببخشد اما در دوز mg/kg 200 بهبودی مشاهده نشد. نتیجه گیری و بحث : عصاره چای سبز بسته به دوز و مدت زمان مناسب می تواند اثر حفاظتی نسبی در برابر سمیت کلیوی ناشی از جنتامایسین اعمال نماید. واژه های کلیدی: اوره ، جنتامایسین ،عصاره چای سبز ،کراتینین، مسمومیت کلیوی ،هیستوپاتولوژی ، aqp1
لطیفه کریم زاده باردیی محمد نبیونی
سندرم تخمدان پلی کیستیک(pcos) اختلال سیستم تولیدمثلی و نارسایی اندوکرینی است که با رشد سریع اولیه ی فولیکولی و عدم انتخاب یک فولیکول غالب از ذخیره ی افزایش یافته ی فولیکولی، هایپراندروژنیسم، افزایش آنژیوژنز، جریان خون تخمدانی و متعاقبا عدم تخمک گذاری مزمن همراه است. این سندرم همچنین به عنوان یک بیماری التهابی با افزایش سطح سیتوکین ها و نیز افزایش crp سرم معرفی شده است. نظر به اثرات آنژیوژنیک سیکلواکسیژناز2 (cox-2) و نیز با توجه به اثرات مهاری زهر زنبور عسل(hbv) بر آنژیوژنز پاتولوژیک و بیماری های التهابی مانند آرتریت روماتویید، در این تحقیق تلاش گردید اثرات زهر زنبور عسل بر بیان cox-2 در لایه های مختلف فولیکول های تخمدانی بررسی گردد. بدین منظور تعدادی رت بالغ نژاد ویستار(wistar) که از نظر سیکل استروس دارای سه دوره سیکل منظم استروس بودند انتخاب شده و به دو گروه کنترل(cont) و گروه مبتلا به pcos القا شده با استرادیول ولرات(ev) تقسیم گردیدند. به گروه ev دو میلی گرم استرادیول ولرات(شرکت داروسازی ابوریحان) بصورت زیر پوستی وتک مرحله ای تزریق شد. پس ازگذشت 60 روز و اطمینان از القای سندرم در رت ها با استفاده از بررسی های هیستولوژیک، رت ها به عنوان گروه پلی کیستیک تیمار شده با زهر زنبور عسل(hbv) به مدت 10 روز متوالی تحت تزریق یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن حیوان، به صورت درون صفاقی قرار گرفتند(ev+ hbv). گروه شم از گروهev، حلال استرادیول یعنی روغن کنجد و گروه شم از گروه ev+hbv به همان میزان حلال hbv یعنی سالین دریافت کردند. پس از 10 روز موش ها را کشته و تخمدان ها به منظور مقایسه ی مورفولوژیکی و بافتی و بررسی ایمونولوژیک cox-2 برداشت گردیدند. گروه های شم در اولین سری آزمون به دلیل عدم تفاوت با گروه کنترل حذف گردید. داده های بدست آمده با تست پارامتریک one-way anova آنالیز شدند. نتایج نشان داد که ضخامت لایه ی گرانولوزا و غلاف فولیکولی، شمار و اندازه ی کیست ها در گروه ev+hbv کاهش معنا داری نسبت به گروه ev نشان داد. حضور جسم زرد در گروه ev+hbv و نیز کاهش میزان سرمی crp در این گروه نشان از اثرات درمانی hbv بر این سندرم داشت. علاوه بر مشاهدات هیستولوژیک و بررسی های هورمون های جنسی در سرم خون، این نتایج با کاهش بیان cox-2 در مکان های اختصاصی بیان cox-2 در تخمدان همخوانی داشت. زهر زنبور عسل دارای اثرات مهاری بر بیان cox-2 در تخمدان بوده و با کاهش بیان cox-2 سبب کاهش لایه های گرانولوزا و غلاف فولیکولی، کاهش علایم التهاب و تعدیل هورمون های جنسی می شود و با اعمال تخمک گذاری و تولید جسم زرد سبب بهبود موروفولوژیک، هیستولوژیک و متابولیک تخمدان های پلی کیستیک همراه با التهاب و سوق آن به سمت تخمدان های سالم و فعال می گردد.
سولماز خلیفه پروین رستمی
هدف مطالعه حاضر بررسی دخالت گیرنده های دوپامینی هسته نوکلئوس اکامبنس در اثرات شبه اضطرابی ناشی از تزریق نیکوتین درون آمیگدال مرکزی می باشد. موش های نر نژاد ویستار مورد استفاده قرار گرفتند. حیوانات در محدوده آمیگدال مرکزی می باشد. موش های نر نژاد ویستار مورد استفاده قرار گرفتند. حیوانات در محدوده ی وزنی 280-220 گرم بوده و تحت سیکل نوری 12:12 نور/تاریکی در دمای 23 درجه سانتی گراد نگهداری شدند و آب و غذای کافی در اختیار آنها قرار داده شد. داروهای مورد استفاده عبارتند از : آنتاگونیست دوپامینی d1 یعنی (0/06, 0/125, 0/25, 0/5 ug/rat) sch-23390، آنتاگونیست دوپامینی d2 یعنی سولپیراید (0/25, 0/5, 0/75, 1 ug/rat) و نیکوتین (0/5, 1, 1/5 ug/rat) حیوانات دارای کانول در پوسته نوکلئوس اکامبنس سمت چپ مغز و آمیگدال مرکزی سمت چپ مغز، دارو دریافت کردند. شاخص ورود به بازوی باز (oae) و زمان ورود به بازوی باز (oat) برای اندازه گیری اضطراب مورد استفاده قرار گرفت و مجموع دفعات ورود به بازوها برای اندازه گیری فعالیت حرکتی (loc) به کار رفت. تزریق نیکوتین درون آمیگدال مرکزی با دوز (1ug/rat) کاهش معنی داری در درصد زمان سپری شده در بازوی باز (oat%) را نشان داد، ولی اثر قابل توجهی بر درصد ورود به بازوی باز (0/5 ug/rat)sch آنتاگونیست گیرنده دوپامینی d1، باعث افزایش %oat، %oae شد که نشان دهنده اثر شبه اضطراب زدایی این دارو است. تزریق همزمان دوزهای بی اثر آنتاگونیست (0/125, 0/25 ug/rat) sch و سولپیراید (0/75 ug/rat) به همراه دوز موثر نیکوتین (1ug/rat) افزایش دهنده %oat و %oae بود ولی اثری بر فعالیت حرکتی نداشت. نتایج می تواند نشان دهنده دخالت انتقالات دوپامینی از طریق گیرنده های d1, d2 قشر نوکلئوس اکامبنس در اثرات شبه اضطرابی ناشی از تزریق نیکوتین در آمیگدال مرکزی در دستگاه epm باشد.
زهرا صفایی نژاد محمد نبیونی
زهر زنبور ((bee venom=bv ترکیبی است که بصورت سنتی برای تسکین درد و درمان بیماری¬های التهابی مزمن مانند آرتریت روماتوئیدها مورد استفاده بوده است. مطالعات اخیر تأثیر بالقوه زهر زنبور را در درمان سرطان اثبات می¬کنند. ملیتین و فسفولیپازa2 دو جزء اصلی زهر زنبور می¬باشند که از بین این دو ملیتین بعنوان جز اصلی فعال زهر زنبور برای القاء آپوپتوز و دارا بودن اثرات ضد توموری شناخته شده است. از طرف دیگر یک مشکل اساسی که در مورد سیس پلاتین و مشتقات آن وجود دارد عوارض جانبی آنها بر روی کلیه¬ها است. این در صورتی است که این ترکیبات همچنان به عنوان عوامل ضد توموری کاربرد دارند. به علت تشابه شیمی فضایی پالادیوم به پلاتین، امروزه بسیاری از محققین در حال طراحی و ساخت کمپلکس¬های پالادیومی جدید و بررسی خواص ضد¬توموری آنها می¬باشند تا با دارا بودن بیشترین خاصیت ضد¬توموری دارای حداقل میزان سمیت باشند. لذا هدف از این پژوهش بررسی اثرات ضد¬توموری زهر زنبور عسل و کمپلکس پالادیوم بای پریدین دای تیو کربامات نیترات به صورت جداگانه و توأم بر روی رده سلولیmolt-4می-باشد. با این هدف سلولهای molt-4در محیطrpmi-1640 همراه با fbs10%،unit/ml100پنی سیلینوmg/ml100استرپتومایسین کشت شدند. در ادامه سلولها با زهر زنبور و کمپلکس پالادیوم به صورت جداگانه و توأم به مدت 24 و 48 ساعت تیمار شدند. پس از طی مدت زمان مورد نظر، آنالیز مورفولوژی سلولها با استفاده از میکروسکوپ معکوس،درصد بقاء سلولها توسط آزمون mttو نوع مرگ سلولی القاء شده توسط این ترکیبات توسط آنتی¬بادی انکسینv و به روش فلوسیتومتری مورد مطالعه قرار گرفت و سپس میزان بیان کاسپاز3 با استفاده از کیت کاسپاز3 به روش رنگ سنجی بررسی شد. بر اساس نتایج حاصل ازتست mtt میزان cc50 زهر زنبور پس از طی 24 و 48 ساعت به ترتیب3/6 و?g/ml6/0 و میزان cc50 کمپلکس پالادیوم پس از طی 24 و48 ساعت به ترتیب 7/1و?m8/0 بود. آنالیز مورفولوژیکی و نتایج حاصل از آنتی بادی انکسین v نشان داد که مرگ القاء شده توسط زهر زنبور و کمپلکس پالادیوم اساساً از نوع آپوپتوز می¬باشد. مسیر آپوپتوتیک فعال شده با کمپلکس پالادیوم و ترکیب این کمپلکس با زهر زنبور وابسته به کاسپاز3 بود در صورتی که زهر زنبور در الگوی غیر وابسته به کاسپاز3 موجب القاء آپوپتوز گردید. بر اساس یافته های حاصل از این مطالعه زهر زنبور و کمپلکس پالادیوم قادر به القاء آپوپتوز در یک الگوی وابسته به دوز و زمان در این سلولها می¬باشند و اثرات سیتوتوکسیک این ترکیبات در حضور یکدیگر تقویت می¬گردد. در پایان این گونه نتیجه گیری شد که زهر زنبور و کمپلکس پالادیوم دارای اثرات ضد¬توموری چشمگیری به صورت جداگانه و توأم می¬باشند و با انجام مطالعات بیشتر می¬توانند بعنوان ترکیبات ضد¬توموری کارآمدی مورد استفاده قرار گیرند.
نفیسه اصلاحی پروین رستمی
اضطراب یک پدیده ی پیچیده با علل و نتایج اجتماعی و روانی مهم می باشد. از دیرباز اضطراب و ترس از جمله مباحث مهم روان شناختی بوده و همواره برای کنترل اضطراب راه حل ها و داروهای مختلفی با مکانیسم اثرات متفاوت ارائه شده است. درک مکانیسم دخیل در این رابطه ما را به سمت یافتن داروهای جدیدتر و درمان موثر تر آن هدایت می نماید. در مطالعه ی حاضر، دخالت گیرنده های دوپامینی ناحیه تگمنتوم شکمی (vta) در اثرات شبه اضطرابی ناشی از تزریق نیکوتین درون آمیگدال مرکزی (cea) مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق که به روش elevated plus-maze(epm) انجام شد از موش های صحرایی (rat) نر بالغ نژاد ویستار استفاده شد. جانوران پس از جراحی و کانول گذاری یک طرفه (سمت چپ) در ناحیه ی cea و vta یک هفته دوره ی بهبودی را طی کرده و برای تست آماده شدند. تزریق نیکوتین درون آمیگدال مرکزی با دوز (1ug/rat) کاهش معنی داری در درصد زمان سپری شده در بازوی باز (%oat) و درصد ورود به بازوی باز (%oae) نشان داد، ولی اثری برفعالیت حرکتی نداشت که نشان دهنده پاسخ شبه اضطرابی است. تزریق دوزهای مختلف sulpiride آنتاگونیست گیرنده دوپامینی (0,2, 0, 3, 0, 7, 1 ug/rat)d2 داخل vta اثرخاصی در %oae و یا %oat نداشت. این درحالی است که تزریق sch آنتاگونیست گیرنده دوپامینی d1 (دوز 0/5ug/rat) به درون vta باعث افزایش %oae, %oat شد که نشان دهنده اثر شبه اضطراب زدایی این دارو است. تزریق همزمان دوزهای مختلف آنتاگونیست ها به همراه دوز موثر نیکوتین (1ug/rat) افزایش دهنده %oat و %oae بود ولی اثری بر فعالیت حرکتی نداشت. نتایج می تواند نشان دهنده دخالت گیرنده های d1 و d2 ناحیه ی تگمنتوم شکمی در بیان اضطراب و تاثیر این گیرنده ها در اثرات شبه اضطرابی ناشی از تزریق نیکوتین در آمیگدال مرکزی در دستگاه epm باشد. در بررسی بافتی که از طریق رنگ آمیزی h&e در برش عرضی از آمیگدال در نمونه ی تیمار شده با نیکوتین انجام گرفت، تفاوت قابل ملاحظه ای از نظر تعداد سلول ها بین گروه کنترل که سالین دریافت نموده بودند و گروه تیمار شده با نیکوتین مشاهده نشد.
پریسا غیبی هما محسنی کوچصفهانی
مقدمه و هدف : بافت چربی دارای سلول های بنیادی چند توانی است که قابلیت خودنوزایی و تکثیر بدون تمایز را دارا هستند. احتمال می رود که سلول های بنیادی این بافت تحت القا فاکتورهای موجود در مایع زجاجیه به سمت فیبری شده پیش روی کنند. هدف از این تحقیق بررسی قابلیت های سلول های بافت چربی در تمایز به گروهی از سلول های اپیتلیومی می باشد. روش مطالعه : سلول های بنیادی از بافت چربی ناحیه کشاله ران موش نژاد nmri با استفاده از روش استاندارد چسبندگی به ظرف کشت جدا شده و برای شناسایی بنیادی بودن سلول ها، از مارکر oct4 و روش ایمونوسیتوشیمی و فلوسایتومتری استفاده گردید. همچنین سلول های بنیادی بافت چربی از لحاظ بیان مارکرهای cd29, cd90, cd45 , cd 31 بررسی شدند. سپس سلول ها تحت القا زجاجیه چشم گاو به مدت 14 و 21 روز با درصدهای مختلف 10، 20، 30، 40 درصد از مایع زجاجیه نسبت به محیط کشت قرار گرفتند. بیان مارکرهای کریستالین آلفا در نمونه های تجربی و کنترل با روش ایمونوسیتوشیمی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها : سلول های بنیادی بافت چربی موش نسبت به مارکر oct4 پاسخ مثبت نشان دادند. بیان دو مارکر خونی cd45 و cd31 در این سلول ها منفی بود و بالعکس میزان بیان مثبتی را نسبت به مارکر مزانشیمی cd29 و cd90 داشتند. بررسی های مورفولوژیکی پس از تیمار نشان داد که سلول های تیمار شده با غلظت 40% از مایع زجاجیه از لحاظ شکل ظاهری نسبت به سلول های گروه کنترل کشیده تر و به صورت موضعی به موازات هم آرایش یافتند و نیز در داخل هسته آنها تعداد هستک ها افزایش یافت . بیان مثبت مارکر کریستالین در نمونه های تجربی تمایز آنها را به سمت فیبرهای عدسی تایید کرد. بر اساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که بر اساس مورفولوژی و پاسخ مثبت سلول های گروه تجربی، سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق شده از بافت چربی در اثر تیمار با زجاجیه می تواند به سلولهای شبه فیبر عدسی متمایز شوند.
نسیم اسلامی هما محسنی کوچصفهانی
سلولهای بنیادی مزانشیمی سلولهایی تمایز نیافته با قدرت تکثر بالا هستند که توانایی تمایز به رده های مشتق شده از بافت های مزودرمی و غیر مزودرمی را دارا هستند. یکی از منابع مناسب برای جداسازی این سلولها مایع آمنیوتیک است. سلولهای بنیادی مزانشیمی موجود در مایع امنیوتیک سلولهای چند توانی هستند با قدرت خودنوزایی و تکثیر بالا که فاکتور oct4 را بیان می کنند. این سلول ها توانایی تمایز به انواعی از سلولهای هر سه لایه زاینده مانند سلولهای استخوانی ، چربی ، عضلانی ، عصبی، اندوتلیالی و کبدی را در مجاورت محیط های تمایزی ویژه دارا هستند . یکی از محیط هایی که میتواند جهت تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی مورد استفاده قرار گیرد مایع زجاجیه است که با تحریک بیان کریستالین ها باعث تخصص یابی ساختاری آنها به سلولهای فیبری عدسی می گردند. در سلولهای عدسی چشم مهره داران سه نوع پروتئین آلفا، بتا و گاما کریستالین وجود دارد. آلفا کریستالین ها پروتئین های عمده سلول های فیبری عدسی چشم هستند که به دو گروه عمده aa و ab کریستالین تقسیم بندی می شوند. در این مطالعه سلول های بنیادی مزانشیمی از مایع آمنیوتیک موش های ماده باردار بر اساس خاصیت چسبندگی این سلول ها به سطح ظروف کشت جداسازی شده و در محیط کشت dmem به همراه fbs و آنتی بیوتیک کشت داده شدند. سلول های جداسازی شده پس از پاساژ اول جهت بررسی بیان oct4 و مارکرهای سلول های مزانشیمی مورد مطالعه قرار گرفتند. این سلول ها از نظر مورفولوژی شبیه به فیبروبلاست بودند. بیان فاکتور oct4 که یک فاکتور اختصاصی سلول های بنیادی است در این سلول ها به روش ایمنوسیتوشیمی مورد تایید قرار گرفت. همچنین مزانشیمی بودن این سلول ها با بررسی بیان مارکرهای سلول های بنیادی مزانشیمی به روش فلوسیتومتری نشان داده شد. جهت القای تمایز سلول های پاساژ 3 در محیط کشت حاوی fbs و آنتی بیوتیک و مایع زجاجیه گرفته شده از چشم گاو به مدت 14 و 21 روز کشت داده شدند. بیان آلفا کریستالین ها در سلول های تحت تیمار به روش ایمنوسیتوشیمی ارزیابی شد. بررسی ایمنوسیتوشیمی سلول های تحت تیمار نشان داد که سلول های تحت تیمار در محیط حاوی 40 % مایع زجاجیه، آلفا کریستالین ها را بیان کردند و به سمت سلول های فیبری عدسی تمایز پیدا کردند. یافته های حاصل از این کار تحقیقاتی نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق شده از مایع آمنیوتیک موش oct4 و cd29 را بیان می کنند اما cd90 , cd31, cd45 را بیان نمی کنند و در in vitro می توان با مایع زجاجیه تمایز این سلول ها را در جهت تشکیل سلول های فیبری عدسی چشم تحریک کرد.
یاسمین حقیرشریف زمینی محمد نبیونی
آکواپورینها دسته ای از پروتئینهای تراغشایی (اینتگرال) ایجاد کننده کانال های آبی در غشای سلولها هستند که موجب انتقال آب به صورت دو طرفه در دو سوی غشای پلاسمایی میشوند. تاکنون ?? نوع مختلف از این کانالهای آبی در پستانداران شناسایی شده است. ازاین میان آکواپورینهای ?،?،?و?? درسیستم اعصاب مرکزی بیان میشوند. آکواپورین ?، در غشای راسی سلولهای اپی تلیالی شبکه کوروئید بیان شده و نقشی اساسی در تولید مایع مغزی – نخاعی دارد. آکواپورین چهار نیز به صورت ترانسکریپت در سیتوپلاسم این سلولها دیده شده و به نظر میرسد در نقل و انتقال آب در اجزای درون سلولی نقش داشته باشد. بیان این دو آکواپورین معمولا در حالات پاتولوژی دستگاه عصبی مرکزی تغییر میکند. به نظر میرسد استفاده از مهارکننده های بیان آکواپورین یک و فعال کنندگان بیان آکواپورین ?، میتوانند به عنوان عوامل جلوگیری کننده از اِدم و رفع اِدم مفید واقع گردند. زهر زنبور عسل با دارابودن خواص ضد التهابی در بهبود بسیاری از حالات بیماری مانند اگزما، آرتریت، میگرن، مالتیپل اسکلروزیس، پارکینسون، سردرد، التهاب عنکبوتیه و. . . مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجایی که معمولا التهاب و اِدم با یکدیگر همراه هستند به نظر میرسد تنظیم نقل و انتقال آب از طریق کانال آبی آکواپورین و تنظیم بیان انها نقش مهمی در کنترل التهاب داشته باشد. بنابراین هدف از این تجربه سنجش احتمال استفاده از زهر زنبور عسل به عنوان ماده ای ضد التهابی در رفع حالات اِدمی دستگاه عصبی مرکزی، از طریق تنظیم بیان آکواپورینهای ?و? در بافت ترشح کننده قسمت اعظم مایع مغزی – نخاعی یعنی سلولهای اپی تلیالی شبکه کوروئید است. برای دستیابی به این هدف از کشت اولیه سلولهای اپی تلیالی شبکه کوروئید استفاده شد. هر بارمغز تعداد? تا ? عدد موش صحرایی نژاد ویستار از هر دوجنس با سن تقریبی ? تا ? هفته خارج شده، بافت شبکه کوروئید از بطنهای جانبی آن خارج شده و پس از شستشو در محلول فسفات بافر سالین همراه با آنتی بیوتیکهای پنی سیلین – استرپتومایسین?/??، پس از هضم آنزیمی و مکانیکی سلولهای جدا شده در پلیتهای پوشش داده شده با ژلاتین ?/?? در محیط کشت پایه dmem همراه با افزودنی های : فاکتور رشد اپی تلیالی (egf)، سیتوزین آرابینوزید (ca)و پنی سیلین – استرپتومایسین و ??? سرم جنین گوساله(fbs) کشت داده میشوند. سیتوزین آرابینوزید جهت جلوگیری از رشد سلولهای استطاله دار تنها در سه روز اول کشت به محیط اضافه میگردند. پس از رسیدن سلولها به حد مناسب رشد تیمار با غلظتهای(µg)/ml?/?، ?/?، ?، ?? و ??زهر زنبور عسل جهت تست mtt و تعیین ic50 انجام شد. ic50 به دست آمده(µg)/ml?/? بود. سپس تیمارسلولی با غلظتهای مختلف زیرغلظت ic50 وتستهای مولکولی ایمنوسیتوشیمی و فلوسیتومتری انجام گردید. فعال شدن پروتئین کیناز c و التهاب در بسیاری موارد همراه با یکدیگر اتفاق می افتند. زهر زنبور عسل با دارا بودن ترکیبی به نام ملیتین قدرت مهار این پروتئین کیناز و کاهش التهاب را دارد. تنظیم نفوذپذیری وبیان کانالهای پروتئینی آکواپورین ?و? از طریق پروتئین کیناز cانجام میگردد. به این صورت که فعال کنندگان این پروتئین کیناز موجب افزایش نفوذپذیری و بیان پروتئین آکواپورین ?و کاهش نفوذپذیری و بیان پروتئین آکواپورین ? میگردد. بنابراین به نظر میرسد کاهش بیان آکواپورین ?و افزایش بیان آکواپورین ?، در اثر تیمار سلولهای اپی تلیالی شبکه کوروئید با زهر زنبور عسل در تجربه ما در اثر مهار این پروتئین کیناز باشد.
حبیبه غفورنیان مهناز آذرنیا
سندرم تخمدان پلی کیستیک (pcos)ناهنجاری تولید مثلی هورمونی و اختلال متابولیکی می باشدکه طی آن عناصر اکسیداتیو در خون بالا می رود.چای سبز بواسطه ی دارابودن کاتچین ها، آنتی اکسیدان بسیار قوی محسوب می شود.در این تحقیق اثر عصاره هیدروالکلی چای سبز بر رت های pcos سنجیده شد.در این مطالعه ی تجربی، 96 سر رت ویستار با میانگین وزنی 20± 200 تحت تجویز استرادیول والرات قرار گرفتند.پس از 60 روز رت ها به یک گروه کنترل(pcos) و 3 گروه تجربی تحت تزریق داخل صفاقی عصاره چای سبز با مقادیرmg/kg bw 50 و 100و 200 به مدت 10 روز تقسیم شدند.در پایان دوره غلظت سرمیfsh،lh و تستوسترون با روش elfsa و انسولین و گلوکز به ترتیب با روش های الایزا و گلوکز اکسیداز مورد سنجش قرار گرفتند. میزان مقاومت به انسولین با استفاده از homa محاسبه شد. در این تحقیق همچنین سطح مارکرهای التهابی il-6 و crp با الایزا سنجیده شده است .مقادیر بدست امده در بین گرو ههای درمانی با استفاده از روش one- way anova و در سطح p<0/05مورد آنالیز قرار گرفت.نتایج حاکی از کاهش غلظت سرمی هورمون lh ، crp و il-6 در گروه های درمانی تیمار شده با عصاره چای سبز بود، بنحوی که در هر سه دوز اختلاف معنی داری را نسبت به گروه کنترل از خود نشان دادند.همچنین در دزهای 100 و 200 کاهش معنی دار میزان تستوسترون را مشاهده کردیم.کاهش انسولین و گلوکز وهمچنین مقاومت به انسولین تنها در دوز200 مشاهده شد. مطالعات هیستومورفومتریک نیز نشان دهنده افزایش تعداد فولیکول ها و تغییرات ضخامت تکای فولیکولی در جهت بهبود سندرم تخمدان پلی کیستیک است.با توجه به خاصیت انتی اکسیدانی جای سبز این احتمال وجود دارد که تاثیرات مثبت ان بر کاهش علایم pcos از طریق اثر بر مسیر استرس اکسیداتیو می باشد.چای سبز را می تواند یک داروی بالقوه موثر جهت درمان pcos و دیابت نوع دو و مقاومت به انسولین در نظر گرفته شود.
شیرین زین الدینی محمد نبیونی
سرطان پستان در حدود یک سوم تمامی سرطان های زنان را شامل می شود؛ به طوری که گفته می شود از هر 8 زن، یک نفر در طول عمر خود به آن مبتلا می گردد. روش های معمول در درمان سرطان از قبیل جراحی، شیمی درمانی، رادیوتراپی و... علاوه بر سلول های توموری بر سلول های طبیعی نیز اثر کشندگی دارند و داروهای سنتتیک و شیمیایی دارای اثرات جانبی زیادی بوده و مصرف مداوم این داروها سبب افزایش مقاومت بدن نسبت به آنها می شود. به منظورکاهش چنین عوارضی، مطالعات متعددی جهت استفاده از سایر داروها و یا ترکیبات طبیعی و گیاهی در کنار داروهای شیمیایی صورت گرفته است که همگی نشان دهنده ی موثر بودن روش های ترکیبی در کاهش عوارض این داروها بوده است. ترکیبات گیاهی به این دلیل که در مقایسه با داروهای سنتتیک بسیار متنوع بوده و علاوه بر فعالیت بیولوژیک موثر دارای اثرات جانبی کمتری نیز می باشند، بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. دوکسوروبیسین یکی از داروهای رایج در شیمی درمانی است که دارای طیف وسیع درمانی در انواع سرطان ها از جمله سرطان پستان است. از اثرات بسیار مهم این دارو تحریک آپوپتوز در سلولهای سرطانی است. اگرچه این دارو در درمان سرطان می تواند موثر باشد مهار سیستم ایمنی، کاردیومیوپاتی، اثر روی سلول های طبیعی و مقاومت دارویی از چالش های مهم استفاده از آن به شمار می آید. در پژوهش حاضر اثر عصاره بنفشه معطر بر سلول های سرطانی پستان و همچنین اثر هم زمان آن با دوکسوروبیسین به عنوان دارویی رایج در شیمی-درمانی به منظور کاهش دوز این دارو و در نتیجه کاهش عوارض آن برسلول های سرطانی پستان رده ی t47-d مورد بررسی قرار گرفت. سلول های t47-d متعلق به سرطان پستان، از انستیتو پاستور ایران تهیه شده و در محیط کشت rpmi-1640 حاوی 10% fbs و 1% آنتی بیوتیک های پنی سیلین و استرپتومایسین در دمای c?37 و فشارco2 5% در فلاسک های cm325 کشت و تکثیر شدند. پس از آن جهت تعیین غلظت ic50، شمارش با تریپان بلو و تست mtt انجام شد. همچنین برای تعیین نوع مرگ القا شده در اثر تیمار با عصاره بنفشه معطر، دوکسوروبیسین و ترکیب سینرژیک این دو میزان بیان annexin-v توسط تست فلوسایتومتری مورد بررسی قرار گرفت. آنالیزهای آماری با استفاده از نرم افزار graph pad prism و flomax انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره بنفشه معطر موجب القای آپوپتوز در سلول های سرطانی پستان رده ی t47-d می گردد و از طرفی سبب افزایش اثر دوکسوروبیسین در تیمار به صورت سینرژیک نسبت به حالت جداگانه در دوزهای پایین تر می گردد؛ چرا که میزان بیان annexin-v که در تیمار دوکسوروبیسین به تنهایی 53/39% بود؛ حین تیمار به صورت سینرژیک به 8/50% افزایش یافت. از نتایج حاصل از این مطالعه می توان چنین پیشنهاد نمود که عصاره بنفشه معطر با توجه به مکانیسم های شناخته شده و اثرات ضدسرطانی تعیین شده، می تواند در درمان سرطان پستان مورد توجه قرار گیرد و در صورت استفاده به همراه داروهای شیمیایی ضدسرطان از جمله دوکسوروبیسین، موجب افزایش اثرات ضد سرطانی این داروها در غلظت های پایین تر با عوارض جانبی کمتر گردد.
سعیده خوشنود هما محسنی کوچصفهانی
متوترکسات یک داروی شیمی درمانی آنتی متابولیت است که بطور متداول در انواع سرطان¬ها و بیماری¬های خودایمن نظیر آرتریت روماتوئید تجویز می¬شود. علی رغم اثرات درمانی قابل ملاحظه، سمیت کلیوی مهمترین عارضه جانبی درمان با متوترکسات محسوب می¬گردد. آکواپورین¬ها کانال¬های آبی هستند که در باکتری¬ها، گیاهان و اغلب اندام¬های پستانداران همچون کلیه، چشم، مغز و شش حضور دارند. کلیه پستانداران اولین اندامی است که تعادل میان دریافت و خروج آب و املاح را برقرار می¬کند و آکواپورین1 عضوی از 7 آکواپورین موجود در کلیه¬ی پستانداران است که واسطه¬گر حرکت اسمزی آب از عرض سلول¬های اپیتلیال پوشاننده¬ی توبول پروکسیمال، شاخه نازک پایین رونده لوپ هنله و اندوتلیوم پوشاننده¬ی شاخه پایین رونده عروق مستقیم است. مصرف دارو¬ها طی بیماری سبب تغییرات فیزیولوژیک در بدن می¬گردد و بررسی مکانیسم آن¬ها می¬تواند در بهبود عوارض جانبی دارو مفید باشد. مواد موثره¬ی موجود در داروهای گیاهی پیوسته از یک حالت تعادل بیولوژیک برخورداراند، لذا در بدن انباشته نشده و اثرات جانبی به بار نمی¬آورد و از این رو برتری قابل ملاحظه¬ای نسبت به داروهای شیمیایی دارند. میوه تمشک قادر است سیستم¬های بیولوژیک را از مضرات رادیکال¬های آزاد حفظ کند. هدف از این مطالعه بررسی اثر حفاظتی عصاره هیدروالکلی میوه تمشک بر بیان آکواپورین1 و سمیت کلیوی ناشی از مصرف متوترکسات در رت نر نژاد ویستار می¬باشد. بدین منظور 54 رت نر بالغ نژاد ویستار به 9 گروه تقسیم شدند: گروه اول کنترل (سالم)، گروه دوم شم (نرمال سالینml/kgbw 1/5( گروه سوم تک دوز متوترکسات (mg/kgbw20) را در روز سوم، گروه 4الی6 عصاره تمشک (به ترتیبmg/kgbw 100، 200 و 400) را به مدت ده روز پیاپی و گروه 7الی 9 تک دوز متوترکسات (mg/kgbw20) را در روز سوم و یکساعت پس از تزریق عصاره¬ها (به ترتیبmg/kgbw 100، 200 و 400) دریافت نمودند. تمامی تزریقات بصورت درون صفاقی انجام گرفت. در روز 11پس از شروع آزمایش حیوانات توسط تنفس کلروفرم کشته شده و به منظور بررسی تغییرات بافتی، ایمونوهیستوشیمی و سرولوژیک، سرم¬های خون جمع آوری و بافت¬های کلیه درمحلول فرمالین تثبیت شد. نتایج حاکی از افزایش معنادار اوره، کراتینین و اسید اوریک سرم و کاهش بیان آکواپورین1 در گروه دریافت کننده داروی متوترکسات به نسبت گروه کنترل بود، رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین نیز آپوپتوز، واکوئله و پوسته پوسته شدن توبول، بهم ریختگی، هموراژی و آتروفی گلومرول و علاوه بر این افزایش فضای ادراری را در گروه دریافت کننده داروی متوترکسات نمایان ساخت. تیمار با عصاره هیدروالکلی میوه تمشک به شیوه وابسته به دوز کاهش بیان آکواپورین1 و تغییرات بافتی و سرولوژیک ناشی از مصرف متوترکسات را تعدیل نمود. براساس یافته¬های ما می¬توان نتیجه گیری کرد که میوه تمشک با دارابودن خواص آنتی اکسیدانی فراوان بتواند در بهبود شرایط و عوارض جانبی ناشی از مصرف متوترکسات موثر واقع شود.
محمد حسین محمدی مهدی آبادی حسنی محمد نبیونی
با توجه به اینکه اکثرفاکتورهای رشد نوروتروفیک موجود در csf جنینی مشابه فاکتورهای رشدی می باشد که تمایز نورونی را در سلول های بنیادی القا می کند ونظر به اینکه تمایز سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی تحت تاثیر فاکتورهای مختلف به سمت رده های عصبی مختلف می رود ، با یک فرضیه منطقی می توان انتظار داشت که سلولهای بنیادی مشتق از بافت چربی تحت تاثیر csf جنینی به سمت رده های عصبی تمایز یابند.
علیرضا صاحبی شاهم آبادی محمد نبیونی
مایع مغزی-نخاعی جنینی (e-csf) ازشبکه های کوروئید به داخل بطن های مغزی ترشح می-شود. این مایع منبعی از فاکتورهای رشد ترشحی است که می تواند محیطی مناسب را برای تکثیر و تمایز مغز در حال تکوین فراهم کند. سلول های بنیادی تاج عصبی اپیدرمی (epi-ncscs) سلول های بنیادی چندتوانی هستند که در منطقه ی بالج فولیکول مو بالغ واقع شده اند. در این مطالعه، تاثیر مایع مغزی-نخاعی جنینی بر روی تمایز سلول های بنیادی تاج عصبی اپیدرمی بررسی شد.
مریم رحیمی محمد نبیونی
چکیده ندارد.
حامد ادهم هما محسنی کوچصفهانی
چکیده ندارد.
محدثه محمدی ساردو محمد نبیونی
چکیده ندارد.
ساره رجبی زلتی مهناز آذرنیا
چکیده ندارد.
مریم رحیمی محمد نبیونی
چکیده ندارد.
ساره رجبی زلتی مهناز آذرنیا
چکیده ندارد.
الهام حویزی کاظم پریور
چکیده ندارد.