نام پژوهشگر: فریبا خادمی

بررسی دیدگاه های ماکس وبر درباره ی نقش و کارکرد دین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1393
  فریبا خادمی   حجت الله جوانی

چکیده ماکس وبر، یکی از جامعه شناسان مشهور قرن نوزدهم، اساسی ترین مساله نظری ای که در رساله اولیه اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری مطرح کرد این است که آیا درک بشر از جهان هستی و علایق دنیوی شان در قالب چنین چهارچوب ادراکی، می تواند مناسبات اجتماعی و کنش های عینی شان را، به خصوص در حوزه ی کنش اقتصادی، متاثر سازد. برای پاسخ به این پرسش، وبر دو جهت گیری نظری را مطرح کرد. در جهت گیری اول ، او سعی کرد کنش را از نظر «ذهنی» و از طریق فهم انگیزه های کنشگر تفسیر کند. وبر می پنداشت که این تفسیر ذهنی لزوما منجر به مجموعه تفسیرهای کلی فردگرایانه نمی شود زیرا «الگو هایی نوعی از معنا» وجود دارند که جامعه شناس می تواند آنها را در ذهن مجسّم کند. او این موارد را به صورت نمونه های آرمانی، مانند اخلاق پروتستانی و سرمایه داری نوین تدوین کرد. دومین جهت گیری نظری وبر بر ارتباط بین نظام های معنایی و علایق افراد مبتنی بود. علاوه بر این توجهات اولیه وبر به دین به منزله یک منبع محرّک تغییر اجتماعی بود نه منبع مقوّم ثبات جوامع. اساسا اندیشه وبر درباره جامعه بطورکل بر این اصل استوار بوده است که رفتار انسان ها در جوامع گوناگون فقط هنگامی قابل فهم است که در چهارچوب تلقی آنان از هستی قرار گیرد، اصول جزمی دینی و تعابیر آنها جزوی از این جهان بینی است و برای درک رفتار افراد و گروه ها ، ناگزیر باید دین را هم درک کرد و در حقیقت وبر خواسته است ثابت کند که تلقی های دینی عملا از عناصر تعیین کننده ی رفتارهای اقتصادی اند و در نتیجه، یکی از علل دگرگونی ها اقتصادی جوامع به شمار می روند. تعلق خاطر وبر در جامعه شناسی دینی اش رفتار معنی دار دینی انسان بوده است. بیشترین تاملات وبر از این لحاظ تاثیر رفتار دینی بر اخلاق و اقتصاد و در مرحله بعد تاثیر آن بر سیاست و آموزش و پرورش بوده است.