امروزه دانش به عنوان منبعی ارزشمند و استراتژیک و نیز یک دارایی مطرح است، در چنین ساختاری، دیگر صنعت، محور نیست بلکه محور، دانش است که در آن دانشکاران به کار مشغولند. با بررسی و تحلیل دانش و اهمیت ویژگی های آن در حیطه عملکرد سازمانها میتوان دریافت که برخورداری از دانش و اطلاعات روزآمد برای ادامه حیات سازمانها به یک ضرورت انکارناپذیر بدل شده است. مدیریت دانش یک دانش میان رشته ایست که به استقرار فرایندهای شناسایی، کسب، توسعه، تسهیم، کاربرد و نگهداری اطلاعات می پردازد به گونه ای که در عملکرد کارکنان و کیفیت کار بهبود حاصل شده و منجر به مزیت رقابتی سازمان گردد. رقابت جهانی، کم شدن کاربرد نیروی انسانی و افزایش کاربرد تکنولوژی در انجام امور، کم شدن زمان لازم برای تجربه و کسب دانش، از دست دادن دانش در اثر خروج کارکنان و ... سبب شده تا سازمانها جهت باقی ماندن در عرصه جهانی به مدیریت دانش روی آورند. در این تحقیق تلاش شده تا با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی به تجزیه و تحلیل نمونه آماری پرداخته و سه متغیر زیرساختی مدیریت دانش – فرهنگ، فناوری اطلاعات و فرایندهای دانشی – مورد بررسی قرار گیرد. به دلیل وسعت صنعت نفت در کشورمان و ماهیت عملیاتی سازمانهای مربوطه تاکنون تلاشی جهت کسب و نگهداری تجارب و دستاوردهای کارکنان و فعالان این حوزه و نهادینه ساختن فرهنگ تسهیم دانش به عمل نیامده است لذا در این تحقیق ضمن بررسی و تحلیل کلیه عناصر تاثیر گذار در استقرار مدیریت دانش مناسبترین الگو جهت پیاده سازی مدیریت دانش طراحی و پیشنهاد گردیده است.این مدل تنها مدل پیشنهادی است که نقش فرهنگ و لایه شناختی در آن مد نظر قرار گرفته شده و برای نخستین بار استراتژی مدیریت دانش به صورت منفصل از استراتژیهای سازمان تدوین و استراتژیهای بخشی آن پیشنهاد گردیده است. راهبرد و مراحل پیش بینی شده و ارائه شده در این تحقیق می تواند به عنوان الگویی برای تدوین استراتژی و پیاده سازی مدیریت دانش، مورد توجه سازمانهای مشابه قرار گیرد.

مزیت رقابتی از جمله مولفه هایی است که ماندگاری سازمان را تضمین می کند. کسب مزیت رقابتی به صورت تصادفی و بدون برنامه حاصل نمی شود بلکه سازمانها بایستی با تفکر و طراحی چارچوبهای علمی در این راستا حرکت کنند. مزیت رقابتی عبارت است از میزان جذابیت پیشنهادهای شرکت در مقایسه با رقبا از مشتریان است. ضریب رقابتی تمایز در ویژگیها یا ابعاد هر شرکتی است که آن را قادر به ارائه خدمات بهتر از رقبا به مشتریان می کند. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش یک تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. قلمرو این تحقیق شرکت همکاران سیستم است که یک شرکت خصوصی و نرم افزاری است. در این تحقیق نظر به اهمیت مزیت رقابتی و منحصر شدن و ماندگاری در بازار در مورد تمایز رقابتی و متغیرهای آن در شرکت همکاران سیستم صحبت شده است و هرکدام از این متغیرها را به صورت مجزا بررسی کرده ایم. در نهایت پرسشنامه تنظیم شده را بین مدیرا ن و کارمندان و مشتریان شرکت پخش کرده و این شرکت را به لحاظ اهمیت دادن به مزیت رقابتی وسهم بازار بیشتر مورد تحلیل قرار داده ایم. که کلیات فرضیات تحقیق مورد تایید قرار گرفت و نتیجه شد که شرکت به رقابتی شدن در بازار و ارزش افزوده و همچنین رضایت و خشنودی مشتریان که منتهی به سهم بازار و در آمد بیشتر برا ی شرکت شده است اهمیت و بها می دهد. در آخر پیشنهاد می شود که شرکت با برقراری کلاسهای آموزشی و توجه به راضی بودن کارمندان خود که منتهی به ماندگاری بیشتر آنها می شود و رضایت آنها ، رضایت بیشتر مشتری را به همراه دارد توجه افزون تری نماید.

چکیده پایان نامه پژوهش حاضر به منظور بررسی روابط ساده و چندگانه استعدادهای صنعتی فلانگان با کارآفرینی در کارآموزان صنعت نفت ایران طراحی و اجرا گردید. نمونه تحقیق مشتمل بر 842 نفر از کارآموزان یک دوره استخدامی در صنعت نفت می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمونهای هجده گانه صنعتی فلانگان و آزمون جهت گیری کارآفرینی استفاده گردید. فرضیه های این تحقیق مبتنی بر وجود روابط ساده و چندگانه بین استعدادهای صنعتی فلانگان و کارآفرینی بودند. نتایج ضرایب همبستگی ساده میان هریک از استعدادهای صنعتی فلانگان با کارآفرینی نشان دادند که بین سیزده استعداد نقشینه، دقت، درک اجزاء، بازبینی، ترکیب قطعات، ریاضی و استدلال، مقیاسها، حساب، واژگان، جدول ها، قضاوت و درک مطلب، ابتکار و حافظه با کارآفرینی رابطه مثبت معنی دار در دامنه ای بین 096/0 و 198/0 وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون به روش همزمان و مرحله ای نشان دادند که میان ترکیب خطی متغیرهای هریک از چهار گروه استعدادهای صنعتی فلانگان با کارآفرینی رابطه معنی دار وجود دارد. علاوه بر آن، متغیرهای مهم در پیش بینی متغیر ملاک (کارآفرینی) برای هرکدام از چهار گروه به ترتیب اولویت عبارتند از: توانایی های نقشینه و دقت از توانایی های روانی - حرکتی، توانایی درک اجزاء از توانایی های فضایی – دیداری، توانایی مقیاسها از توانایی های خاص و توانایی های قضاوت و درک مطلب، حافظه و واژگان از توانایی های شناختی عمومی. در نهایت نیز نشان داده شد که میان ترکیب خطی کلیه استعدادهای صنعتی فلانگان با کارآفرینی رابطه معنی دار وجود دارد و ضرایب همبستگی چندگانه بدست آمده در دامنه ای بین 129/0 و 247/0 قرار دارند. همچنین بهترین متغیرهای پیش بین برای کارآفرینی به ترتیب اولویت مقیاسها ، دقت و قضاوت و درک مطلب می باشند. کلید واژه ها : کارآفرینی، استعدادهای صنعتی فلانگان.

این پژوهش به شناسایی و تدوین راهبردهایی جهت واگذاری خدمات توانبخشی سازمان بهزیستی به بخش خصوصی پرداخته است. برای انجام این کار، ابتدا به مطالعه مدیریت راهبردی و آشنایی با روشهای مختلف تدوین راهبرد و انتخاب مناسب ترین روش و سپس به شناسایی الگوهای مختلف واگذاری خدمات و فعالیتها به بخش خصوصی و تدوین راهبردهایی مناسب جهت واگذاری خدمات توانبخشی به بخش خصوصی پرداخته شده است. جامعه آماری مورد بررسی در این پژوهش، شامل کلیه مدیران ارشد و مدیران میانی سازمان بهزیستی در دفتر توسعه و نظارت بر مراکز غیردولتی و مدیران ارشد و میانی و کارشناسان متخصص معاونت توانبخشی استان تهران می باشند که بر اساس آمار ارائه شده از واحد آمار سازمان شامل 42 نفر می باشد. در این پژوهش با توجه به تعداد اندک جامعه آماری واجد شرایط، نمونه گیری انجام نشده و از کل جامعه آماری به عنوان نمونه استفاده شده است. روش گردآوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه، مشاهده، روش کتابخانه ای و پرسشنامه بوده است. محقق در این پژوهش از 6 پرسشنامه استفاده کرده است که پرسشنامه شماره 1 باز و مابقی پرسشنامه ها بسته هستند. در این پژوهش یک سوال اصلی و هشت سوال فرعی مطرح گردیده است که محقق برای پاسخ به این سوالات و رسیدن به اهداف تحقیق، از چارچوبی به نام «چارچوب جامع تدوین راهبرد» استفاده کرده است. به این ترتیب که با استفاده از پرسشنامه ها و مصاحبه، فرصت ها و تهدیدات و همچنین نقاط قوت و ضعف سازمان بهزیستی در راه واگذاری ارائه خدمات توانبخشی به بخش خصوصی شناسایی گردیده و از طریق ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی، چربش نقاط قوت و ضعف نسبت به یکدیگر و نیز فرصت ها و تهدیدات نسبت بهم بررسی و با استفاده از ماتریس swot راهبردهای مناسب تدوین شد. سپس محقق با استفاده از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک و آزمون رتبه بندی فریدمن، اولویت بندی راهبردها را مشخص کرده است. نتایج حاصل از تحقیقات برای تدوین راهبردهای مناسب برای سازمان در راه واگذاری امور به بخش خصوصی، نشان داد که سازمان در این حوزه در منطقه محافظه کارانه قرار دارد. پس از تعیین نمره جذابیت، راهبردهای این منطقه با استفاده از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی و آزمون رتبه بندی فریدمن، اولویت بندی شد که ترتیب اولویت راهبردها به قرار ذیل می باشند: 1. تأکید بر واگذاری ارائه خدمات توانبخشی با بهره گیری از نظام «خرید خدمت» 2. تدوین و اصلاح قوانین حمایت کننده از بخش خصوصی جهت تسریع و تسهیل فرآیند واگذاری 3. آموزش و توانمند سازی کارکنان با رویکرد آموزش کوتاه مدت ضمن خدمت 4. مهندسی مجدد ساختار ، فرآیندها و روش های واگذاری در جهت جلوگیری از وقوع فساد اداری 5. تدوین و اصلاح قوانین و دستورالعمل های صدور مجوز فعالیت برای مدیران شاغل در سازمان لازم به ذکر است که این پژوهش از نوع توصیفی و کاربردی می باشد.

امروزه توجه به فرآیند مدیریت استراتژیک در سازمان های پویا بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است . در دنیای متلاطم کنونی که تغییرات روند روز افزونی به خود گرفته اند دیگر نمی توان کسب و کاری را بدون داشتن استراتژی و چشم اندازی قابل تحقق اداره نمود. مکاتب کلاسیک پیش تدبیری نیز بدلیل افزایش متغیرهای تاثیرگذار محیطی کارایی خود را از دست داده اند. علاوه بر این آنچه حائز اهمیت است توجه به کل فرآیند مدیریت استراتژیک شامل اجرا و کنترل استراتژی های تدوین شده سازمان است. مدل های گوناگونی برای پایش اثربخشی عملکرد استراتژیک سازمانها )است .bsc) تاکنون معرفی شده اند که یکی از بهترین و پر کاربرد ترین مدلها کارت امتیازی متوازن این مدل علاوه بر قابلیت پایش اثربخشی استراتژی ها ابزاری جهت تدوین نقشه استراتژی سازمان و تدوین استراتژی به شمار می رود. در این تحقیق با توجه به برخورداری دو شرکت مورد بررسی از استراتژی تدوین شده به ارزیابی این استراتژی ها و تاثیر آنها بر رضایت مشتریان ایرانی با توجه به بعد مشتریان کارت امتیازی متوازن پرداخته شده است. تعداد 25 مولفه تاثیرگذار بر رضایت مشتریان شناسایی و کلیه این (man دردوبعد (رضایت از شرکت اورین خودرو و رضایت از مارک تجاری مولفه ها از لحاظ میزان ایجاد رضایت در مشتریان مورد تحلیل قرار گرفته اند. رتبه بندی و اولویت آنها توسط آزمون تحلیل واریانس فریدمن مشخص گردید. آنچه از نتایج آزمون مشخص شد حاکی از این است که به استثنای برخی از مولفه ها که عدم رضایت مشتری را نشان داده اند در کل استراتژی های شرکتها موجب ایجاد رضایت در مشتریان ایرانی شده اند. در ادامه نقاط قوت و ضعف ، تهدید و فرصت شرکت اورین خودرو شناسایی و استراتژی های مناسب جهت فعالیت آتی شرکت تعیین و اولویت گذاری شدند که استراتژی توسعه بازار بعنوان نقطه مشترک با استراتژی های از پیش تدوین شده در اولویت اول قرار گرفت.

برند از زمره با ارزش ترین دارایی های یک بنگاه محسوب می شود؛ توجه به مفاهیمی چون برند، مدیریت آن و ارزش ویژه نام تجاری سبب دستیابی به جایگاهی مناسب در ذهن مشتریان می گردد. این مطالعه بر آن است با تاکید بر مدل آکر(1991) و با رویکرد مبتنی بر مصرف کننده، به بررسی پیمایشی بمنظور دستیابی به ارتباط ابعاد ارزش ویژه برند در مدل آکر(کیفیت درک شده، وفاداری برند، آگاهی برند، تداعی برند) با ارزش ویژه برند از دید مصرف کننده بپردازد. این تحقیق با درنظر گرفتن 413 نفر از مصرف کنندگان برند انتخابی سامسونگ در شهر تهران بعنوان نمونه آماری و استفاده از نرم افزار لیزرل و روش مدل یابی معادلات ساختاری به تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده می پردازد. نتایج حاکی از آن است که وفاداری به برند و تداعی برند تأثیر مستقیم بر ارزش ویژه نام ونشان دارند. همچنین رابطه مستقیم بین کیفیت درک شده از برند و آگاهی از برند با ارزش ویژه نام و نشان یافت نشد. از میان عواملی که دارای اثر مستقیم بر ارزش ویژه نام ونشان می باشند، وفاداری به برند دارای بیشترین اثر و تداعی برند در مراتب بعدی قرار می گیرد.

مقوله دانش و مدیریت دانش رفته رفته جای خود را در سازمان ها باز می کند. امروزه مدیران سازمان ها می دانند ماشین آلات، تجهیزات و ساختمان را نمی توان اصلی ترین دارایی یک سازمان به حساب آورد. آنچه به عنوان دارایی مهم هر سازمان به شمار می رود، دانش سازمانی است و مدیریت صحیح برآن باعث کسب مزیت رقابتی برای سازمان و درنهایت پیروز شدن بر رقبا خواهد شد. از آنجا که در خصوص دانش سازمانی و مدیریت آن تحقیقات اندکی صورت گرفته، ما در این تحقیق به مطالعه و بررسی نقش مدیریت دانش در سازمان ها برای کسب مزیت رقابتی پرداختیم. تحقیق حاضر با استفاده از پرسشنامه و نمونه گیری به روش تصادفی در خصوص اثرات مدیریت دانش از طریق افزایش یادگیری سازمانی، نوآوری و کیفیت بر دستیابی به کلاس جهانی سازمان ها در بانک ملی ایران در شهر تهران از کارشناسان و صاحبنظران، نظرسنجی نموده است. همچنین به منظور تحلیل داده ها از نرم افزارspss استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون و رتبه بندی فریدمن حاکی از آن است که پیاده سازی موفق مدیرت دانش در سازمان باعث کسب مزیت های رقابتی و بنیان نهادن موقعیت های جدید برای فرد و سازمان، کاهش هزینه، انعطاف پذیری بیشتر، بهبود تصمیم گیری، بهبود انگیزه کارکنان، کاهش بار کاری و افزایش بهره وری و نهایتاً دستیابی به معیارهای کلاس جهانی می شود.

پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت خدمات شرکت بیمه معلم از دیدگاه فرهنگیان (دررشته بیمه اتومبیل) و با استفاده از مدل سروکوال انجام گرفته است . در این پژوهش برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سروکوال استفاده شده است، این پرسشنامه ابزاری استاندارداست که به ارزیابی کیفیت خدمات می پردازد. جامعه آماری این پژوهش فرهنگیان سطح شهر تهران هستند که در سال 1387 اقدام به خرید و دریافت بیمه نامه اتومبیل(ثالث-بدنه) از شرکت بیمه معلم نموده اند و تعداد 23000 نفر بوده اند، و نمونه آماری آن شامل380 نفر از فرهنگیان می باشند که به همین منظور تعداد 380 پرسشنامه در طول سه هفته بین بیمه شوندگان توزیع و تعداد 354 پرسشنامه برگشت داده شد. پیش از تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده، پرسشنامه ها جهت بررسی دقت و درستی، مورد بررسی قرار گرفت و از این تعداد، 25 پرسشنامه به دلیل نقص در تکمیل حذف گردید و تجزیه و تحلیل اطلاعات بر روی 329 پرسشنامه باقی مانده که به صورت کامل جوابگویی شده بود، انجام گرفت. یافته های پژوهش در مجموع نشان میدهد که سطح خدمات دریافتی فرهنگیان از شرکت بیمه معلم پایین تر از انتظارات آنها می باشد و سطح انتطارات آنها را بر آورده ننموده است. همچنین نتایج نشان داد ترتیب اهمیت ابعاد در سطح انتظاری و دریافتی به صورت اطمینان خاطر، پاسخگویی ، قابلیت اعتبار، همدلی و محسوسات است.

چکیده امروزه صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت در صدد ارائه راه حلهایی برای بهبود کیفیت آموزشی می باشند. یکی از مهمترین راه حلهای ارائه شده استفاده از برنامه ریزی و تفکر استراتژیک به جای برنامه ریزی واکنشی است. با توجه به اینکه برنامه ریزی استراتژیک در سه سطح فراسوی کلان، کلان و خرد می باشد در این تحقیق برنامه ریزی استراتژیک در سطح خرد (مدرسه) و تأثیر آن در بهبود کیفیت عملکرد مدیران مورد توجه قرار گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی و پیمایشی بوده و هدف پژوهش کاربردی است. جامعه آماری مدیران دبیرستانهای شهرستان ورامین میباشد و حجم نمونه همان جامعه آماری انتخاب می شود که 40 نفر می باشد. ابزار گردآوری پژوهش شامل 2 پرسشنامه محقق ساخته است که اولی مربوط به سنجش میزان علمی بودن تدوین برنامه ریزی استراتژیک مدیران و دومی مربوط به نگرش و نظر مدیران در مورد برنامه ریزی استراتژیک و تأثیر آن بر روی بهبود عملکرد می باشد. برای تجزیه وتحلیل آماری نیز از نرم افزار spss استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که همه مدیران 50% از گامهای علمی برنامه ریزی استراتژیک و30% از مدیران 85% گامهای علمی را پیاده سازی کرده اند و برنامه ریزی استراتژیک اجرایی آنها ارتباط معنی داری با عملکرد آنها دارد.

چکیده پژوهش حاضر با به کارگیری روش توصیفی – پیمایشی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای ، منابع اینترنتی و استفاده از ابزار پرسشنامه، به منظورمطالعه تاثیر تفکر راهبردی در اجرای استراتژی های سازمان تامین اجتماعی اصفهان انجام پذیرفته است. اهداف این پژوهش شامل: تبیین تعاریف، مفاهیم و مبانی نظری تفکر راهبردی، تبیین تاثیر تفکر راهبردی بر اجرای استراتژی های سازمان تامین اجتماعی و شناسایی عوامل بازدارنده از به کارگیری تفکر راهبردی در سازمان تامین اجتماعی می باشد. این پژوهش بر روی کل جامعه آماری شامل 30 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد سازمان تامین اجتماعی اصفهان به صورت سرشماری صورت گرفت. داده ها پس از جمع آوری به وسیله پرسشنامه، با استفاده ازنرم افزار spssو آزمون آماری tمورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. تجزیه وتحلیل داده های آماری اثبات نمود که بهره گیری از تفکر راهبردی می تواند تاثیر مهمی در اجرای استراتژی های سازمان داشته باشد، هم چنین اثبات نمود که سازمان در اجرای استراتژی های خود با چالش هایی همچون نظریه پردازی محض، عمل گرایی محض، نگرش اداری محض یا سلسله مراتبی روبروست و در نهایت اینکه، اجرایی شدن استراتژی های سازمان تامین اجتماعی مستلزم ایجاد تحولات اساسی و منطبق با تغییرات سازمانی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد ازآنجا که سازمان تامین اجتماعی به عنوان بزرگترین و گسترده ترین نهاد نظام تامین اجتماعی کشور هم از نظر گستره فعا لیت ها و هم از نظر جمعیت تحت پوشش بوده و مرتباً در حال تعامل با محیط درونی و بیرونی است، با به کارگیری تفکر راهبردی می تواند به وجود آورنده تغییرات اساسی در برنامه های استراتژیک سازمان و در نهایت اجرای بهتر استراتژی های سازمان شود. کلید واژه ها: تفکر راهبردی، اجرای استراتژی، سازمان تامین اجتماعی

هدف اصلی این پ‍‍‍‍ژوهش بررسی نقش اعتماد ومهارت کامپیوتری مشتریان در پذیرش بانکداری الکترونیک در بانک سامان است.از آنجا که بانک سامان حدود6 سال است که به سیستم بانکداری الکترونیک متصل است،اما با این وجودما شاهد هستیم که این سیستم هاآنطور که انتظار می رفت توسط مشتریان مورد استقبال قرار نگرفته است.لذادر این تحقیق برآن شدیم،تا اعتماد ومهارت کامپیوتری مشتریان را به عنوان عوامل اثر گذار بر پذیرش بانکداری الکترونیک در بانک سامان در نظر بگیریم . به همین منظور384پرسشنامه بااستفاده ازفرمول جامعه نامحدوددرمیان مشتریان5 شعبه(شمال،غرب،شرق،مرکز،جنوب) بانک سامان توزیع گردیدو پرسشنامه پاسخ داده شده توسط محقق جمع آوری ومبنای تجزیه وتحلیل قرار گرفت.به منظور بررسی متغیرهای جمعیت شناختی آمارتوصیفی مورد استفاده واقع گردید. همچنین برای رد یا تایید فرضیه های تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون، و به منظوررتبه بندی فرضیات از آزمون فریدمن ، و در آخر به منظور بررسی تاثیر متغیر جنسیت بر پذیرش بانکداری الکترونیک از آزمون تی دو نمونه ای استفاده شد.در این پژوهش یافته های جانبی تحقیق نیز با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای مورد بررسی قرار گرفتند.تجزیه وتحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه وجود رابطه همبستگی بین کلیه متغیرهای پیشین و وابسته را تایید نمود.یعنی هر10فرضیه این تحقیق مورد تاییدقرار گرفت واما نتایج نشان داد که اهمیت این متغیرها از دیدگاه مشتریان یکسان نیست .از دیدگاه مشتریان سودمندی مشهود این سیستم ها بالاترین درجه اهمیت واعتماد در پایین ترین درجه اهمیت قرار دارد. در پایان براساس نتایج ومطالعات محقق،به بانک سامان پیشنهاد می شود که مزایای بانکداری الکترونیک را برای مشتریان به طور مشهودتری عنوان کرده تا آنها این مزایای را درک کرده و در نهایت استفاده از سیستم های بانکداری الکترونیک را بپذیرند. واژگان کلیدی:اعتماد،مهارت کامپیوتری، بانکداری الکترونیک، مدل پذیرش تکنولوژی .

سوال اساسی که در این پژوهش به آن پرداخته می شود ، این است که " چه استراتژی هایی برای مساجد جهت رسیدن به وضعیت مطلوب می توانند مفید و موثر باشند؟" در این تحقیق سعی داریم با شناسایی شکاف های موجود بین وضعیت فعلی مساجد با وضعیتی که یک مسجد آرمانی باید داشته باشد، و با استفاده از مدل تدوین استراتژی به روش swot به برطرف کردن آنها بپردازیم. بااستفاده از این روش ابتدا قوت و ضعف های داخلی و فرصت و تهدیدهای خارجی سازمان(در این تحقیق مساجد) مورد بررسی قرار می گیرند ،سپس با استفاده از ماتریس های swot ,ie , qspm و... به استخراج استراتژی های متناسب پرداخته می شود، که به ترتیب امتیاز اولویت بندی می شوند. ادبیات تحقیق در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول درباره مساجد ،تاریخچه، کارکردها، آسیب شناسی آنها و... است. بخش دوم نیز مربوط به استراتژی و تعریف آن، انواع استراتژی ها ،روش سوات و... می باشد. جامعه آماری تحقیق نیز مساجد شهر تهران(2600مسجد) می باشند که 100 مسجد به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند ، روش نمونه گیری نیز به صورت random (تصادفی) است. روش گردآوری داده ها نیز پرسشنامه ، مصاحبه و مشاهده بوده است . روش انجام تحقیق ،میدانی(توصیفی- پیمایشی) می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش موید این مطلب است که در ویژگی های مساجد فعلی ما با شرایط یک مسجد آرمانی و مطلوب شکاف وجود دارد و مساجد نتوانسته اند همگام با تغییرات محیطی حرکت کنند و فعالیت های خود را بازآفرینی و به روز نمایند ، در نتیجه از نظر منطقه استراتژیک در ناحیه محافظه کارانه قرار دارند و استراتژی های این ناحیه برای آنها تدوین شده است.استراتژی با اولویت اول آنها "برنامه ریزی های جامع و متناسب با نیازهای اقشار مختلف جامعه ، جهت کاربردی و به روز کردن فعالیت های مساجد" می باشد، که امید است با استفاده از این استراتژی ها بتوانند خود را به شرایط آرمانی نزدیک کنند.

مطالعه شایستگی یکی از موضوعات پژوهشی در زمینه مدیریت دانش است. توسعه شایستگی به افزایش بهره وری در سازمانها منجر میشود. موضوع این پژوهش، تدوین الگوی شایستگی مدیران پروژه صنعت نفت و گاز، و سوالات آن: رویکرد مناسب تدوین الگو و تعیین مولفه های شایستگی است. طبق روش شناسی اجرای پژوهش، ابتدا الگوهای شایستگی مختلف که برای مدیران سازمان، توسط سایر پژوهشگران تدوین و معرفی شده ، مطالعه و بررسی گردید. با توجه به ماهیت خاص پروژه های حوزه نفت و گاز ، شایستگی های عنوان شده توسط پژوهشگران ، با نظرسنجی از مدیران و صاحبنظران تلخیص و شایستگی های لازم برای مدیران پروژه نفت و گاز در قالب چارچوب الگوی پیشنهادی پژوهش تدوین گردید. با تعیین مولفه های هر شایستگی ، میزان اهمیت آنها بوسیله پرسشنامه از مدیران مجرب و کارشناسان ارشد صنعت مذکور استعلام شد. بعلاوه ، از طریق مصاحبه های حضوری، مصادیق هر یک از مولفه های شایستگی تعیین گردید. پس از تجزیه و تحلیل نظرات خبرگان ، شایستگی مدیران پروژه در صنعت نفت و گاز (13 شایستگی تخصصی و 11 شایستگی رفتاری) در قالب الگوی جامع سه قسمتی تدوین و ارائه شده است.

امروزه ناتوانی مدیران بازاریابی و بانکها، در بهره گیری از نام و نشان تجاری و ارتقای ارزش ویژه نام تجاری در ذهن مخاطبان باعث شده که صنعت بانکداری همواره با مشکل جایگاه سازی و خلق تصویر از نام تجاری میان مشتریان هدف مواجه باشد.این مطالعه بر آن است براساس مدل ارائه شده از سوی کلر و لهمان و با رویکرد مبتنی بر مشتری،به بررسی پیمایشی به منظور دستیابی به تاثیر ابعاد مختلف نام تجاری( آگاهی،تداعیات، نگرش،وفاداری و فعالیت) بر انتخاب بانک از سوی مشتریان بپردازد. بر این اساس پرسشنامه ای حاوی 30 سوال با استفاده از مقیاس لیکرت در ارتباط با مولفه های موجود در تحقیق طراحی گردید. این تحقیق با در نظر گرفتن 288 نفراز مدیران ارشد و مدیران مالی شرکت های کوچک و متوسط تهران بعنوان نمونه آماری و استفاده از نرم افزار spss به تجزیه و تحلیل داده های بدست آماده می پردازد. نتایج حاکی از آن است که آگاهی، تداعیات، نگرش و فعالیت در انتخاب مشتریان تاثیر دارد اما وفاداری در انتخاب مشتریان تاثیر ندارد.

عوامل موثر بر فرآیند اجرای استراتژیها در سازمان ازطریق مدل فزی اوکوموس مورد بررسی قرارگرفته و نهایتا 9 عامل در قالب عوامل اصلی و فرعی شناسایی واز طریق آزمون فریدمن و استیودنت اولویت بندی شده اند.این عوامل با توجه به سازمان مورد نظر پژوهش(بانک صادرات ایران)شناسایی و مورد بررسی قرارگرفته اند.

چکیده مساله موردمطالعه دراین تحقیق بررسی تاثیراستراتژی تمایزپورتربرعملکردسازمانی ازطریق بسته بندی کالا ها در7شرکت تولیدی موادغذایی درشهرصنعتی نظرآبادمی باشد.دراین تحقیق ابتداپژوهشگربامطالعه ادبیات مرتبط(کتابخانه,اسناد,مصاحبه)باموضوع موردبررسی,روش تحقیق توصیفی-پیمایشی انتخاب واجراگردید.برای جمع آوری داده هاپرسشنامه باطیف لیکرت تنظیم شدوسپس بااستفاده ازضریب آلفای کرونباخ,پایایی پرسشنامه موردبررسی قرارگرفت.این پژوهش ازنظرهدف کاربردی است .روش پژوهش درگروه پژوهشهای توصیفی-پیمایشی وازنظرمکانی درطبقه پژوهشهای میدانی وکتابخانه ای قرارمی گیرد.برای جمع آوری داده هاازپرسشنامه ومصاحبه استفاده شده است.روش نمونه گیری,تصادفی ساده بوده وبرای حجم نمونه ازفرمول محاسبه تعدادنمونه ازجامعه محدوداستفاده می شود.جامعه آماری60نفرکارشناسان و متخصصین بسته بندی,بازاریابی وفروش می باشند.تعدادنمونه بامحاسبه فرمول جامعه محدود45 نفر می باشند.درنهایت 40پرسشنامه برای تجزیه وتحلیل جمع آوری شد.برای آزمون فرضیه ها ضریب همبستگی پیرسون ,آمارتوصیفی واستنباطی توسط نرم افزارspssاستخراج گردید.نتایج تحقیق حاکی ازتاثیرگذاری استراتژی تمایزپورتربراجزاءعملکردشامل(فروش,سهم بازار)سازمانی ازطریق عناصر بسته بندی شامل(طرح,رنگ,اندازه)می باشندوبسته بندی باایفای نقش واسطه برارتقای فروش وسهم بازارمحصول نقش تعیین کننده دارد. واژه های کلیدی شامل: استراتژی تمایزپورتر,عناصربسته بندی(رنگ,طرح,اندازه) واجزاءعملکردسازمانی(فروش,سهم بازار) می باشد.

هدف از تحقیق حاضر، بررسی عوامل موثر بر پذیرش فن آوری اطلاعات بر اساس مدل دیویس (یکی از مدل های پذیرش تکنولوژی) درشرکت مادرتخصصی فرودگاههای کشورمی باشد. نتایج حاصله در پاسخ به سوالات تحقیق، عوامل موثر در پذیرش فناوری اطلاعات را در شرکت مذکور یافته و آنها را اولویت بندی می کند و آزمون فرضها تاثیر متغیرها را بر هم مشخص می سازد. همچنین با در نظر گرفتن شرایط خاص حاکم بر شرکت مذکور، محقق اثر دو سازه "برداشت ذهنی ازاعتماد به ارائه دهنده فن آوری" و "برداشت ذهنی ازتوانایی شخصی دراستفاده از فن آوری" را بر سایر متغیرهای مدل مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش ازبعد هدف کاربردی و ازبعد روش تحقیق ازنوع تحقیقات توصیفی -پیمایشی است که برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و مصاحبه استفاده گردید. به منظور سنجش روایی پرسشنامه، از روش روایی محتوی و نیز ترجمه ی معکوس بهره گرفته شدو اعتبارآن توسط متخصصین امر در صنعت هوانوردی و نیز استاد محترم راهنما تائید گردید و پایایی آن بوسیله ی آزمون آلفای کرونباخ برابر0.801 محاسبه شد. جامعه آماری این مطالعه را 53 نفر از کارکنان واجد شرایط شرکت تشکیل داده اند که با توجه به محدود بودن جامعه از روش تمام شماری استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضها نشان داد که متغیر برداشت ذهنی از سهولت استفاده از فن آوری اطلاعات بر سودمندی، تاثیر مثبت و معناداری دارد که این متغیر نیز بر نگرش به استفاده از فن آوری اطلاعات تاثیر مثبت دارد. همچنین برداشت ذهنی از توانایی شخصی بر هردو متغیرسهولت و سودمندی تاثیر مثبت و معنادار دارد و نیز نگرش به استفاده از فن آوری اطلاعات دارای تاثیر مثبت و معناداری بر تصمیم به استفاده از فن آوری اطلاعات می باشد که درنهایت منجر به تاثیر مثبت بر استفاده عملی از فن آوری خواهدشد. تحلیلهای حاصل از رگرسیون خطی نیز نشان می دهد که دو متغیر سودمندی و نگرش به ترتیب اثرگذارترین عوامل در پذیرش فن آوری اطلاعات از سوی کارکنان می باشند.

امروزه وجود تفکر استراتژیک درمدیران وبرنامه های آنها ، نقش به سزایی درمقابله با مشکلات وحل به موقع آنها دارد. فلذا درشرایط متحول امروز که فرصتها به سرعت درحال گذر می باشند ، سازمانها بایستی ضمن برداشتن هرگونه مانع دربرابر توسعه تفکراستراتژیک ، زمینه های لازم را برای حفظ ورشد سازمان خود فراهم نمایند. بنابراین احساس نیاز در استفاده از تفکراستراتژیک درتمامی سازمانها ، ازجمله در موسسه مالی واعتباری مهر که درحوزه بانکداری کشور فعالیت مینماید، ، به نظر میرسد جهت حضور فعال درمیان سایررقبا بطورجدی نیازبه بهره مندی مدیران خود از تفکراستراتژیک را دارد . هدف اصلی پژوهش حاضر سنجش میزان برخورداری ازتفکراستراتژیک درمدیران موسسه مالی واعتباری مهربراساس مدل جین لیدکا(عناصرتمرکزبرهدف و فرصت جویی هوشمندانه )می باشد.این تحقیق از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی وازلحاظ ماهیت وروش توصیفی بوده وباتکنیک پیمایشی انجام شده است. در این تحقیق برای دست یابی به اطلاعات بخش نظری از روش های مختلف کتابخانه ای مانند مراجعه منابع علمی ، کتابها ، مجلات معتبر ، مقالات و پایان نامه های مربوط به موضوع و جستجوی رایانه ای در سایت ها و پایگاه های اطلاعاتی مختلف ،و برای اطلاعات مربوط به موسسه از اسناد و اطلاعات ارائه شده ازسوی معاونت طرح وتوسعه سازمان استفاده شده است. این تحقیق بااستفاده از تهیه پرسشنامه محقق ساخته ، به بررسی وضعیت تمرکز برهدف وفرصت جویی هوشمندانه ، به عنوان دوعنصر ازالگوی عناصرتفکراستراتژیک جین لیدکا، درمیان مدیران حوزه مرکزی سازمان موردمطالعه باجامعه آماری 48نفر، پرداخته است. فلذا باگردآوری وتجزیه وتحلیل داده هابااستفاده ازآزمون مقایسه میانگین تی استیودنت مشخص شد که مدیران سازمان هریک درسطح متوسطی ازاین عناصر برخوردارند ودرنهایت میزان برخورداری جامعه آماری تحقیق ازتفکر استراتژیک جین لیدکا درحدمتوسط ارزیابی گردید.

بدلیل تحولات زیاد در شرایط داخلی و محیطی سازمان ها،بدون برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک تحقق اهداف سازمان در درازمدت ممکن نیست و سازمان ها ناچار هستند که با به کارگیری دیدگاه مدیریت استراتژیک سازمان خود را برای مقابله با شرایط وتحقق اهداف در آینده آماده نمایند. یکی از عوامل اصلی برای اثر بخشی برنامه استراتژیک،فرهنگ سازمانی است و فرهنگ موجود در سازمان ممکن است پشتیبان ویا مانع تحقق اهداف استراتژیک باشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر برنامه ریزی استراتژیک در اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران بوده است،و کوشش شده است تا مولفه های فرهنگ سازمانی بر اساس مدل هافستد (مردگرایی-زن گرایی،جمع گرایی- فردگرایی،فاصله قدرت و اجتناب از عدم اطمینان)و میزان همبستگی آنها با متغیر برنامه ریزی استراتژیک بررسی شوندروش پژوهش از نوع تحقیق توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارمندان دیپلم به بالا بوده است.حجم نمونه آماری 97 آزمودنی بود که به شکل تصادفی ساده تعیین و انتخاب شدند برای گرد آوری داده های پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی و برنامه ریزی استراتژیک استفاده گردیده است. سپس تعداد 97 پرسشنامه در بین کارمندان مورد نظر توزیع گردید که تعداد 80 پرسشنامه توسط آنها تکمیل گردید و برگشت داده شد.پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون اقدام به تجزیه و تحلیل داده ها شد و نتایج حاکی از آن است که بین سه مولفه فاصله قدرت، اجتناب از عدم اطمینان و مردگرایی با برنامه ریزی استراتژیک رابطه معنی داری وجود ندارد و تنها بین مولفه جمع گرایی و برنامه ریزی استراتژیک رابطه معنی دار وجود دارد. کلید واژگان:فرهنگ سازمانی،برنامه ریزی استراتژیک، مردگرایی-زن گرایی،جمع گرایی- فردگرایی،فاصله قدرت ،اجتناب از عدم اطمینان.

امروزه بسیاری از سازمان ها به این باور رسیده اند که یکی از با ارزش ترین دارایی هایشان، نام و نشان های تجاری محصولات و خدمات آن ها است و دستیابی به مزیت رقابتی، تنها با تکیه بر ویژگی های کارکردی محصولات و خدمات حاصل نمی شود؛ بلکه در عصر حاضر، نام ونشان تجاری تنها عامل متمایزکننده از رقبا است. از طرفی ارتباطات دهان به دهان موثرترین و ارزان ترین نوع تبلیغات بازاریابی می باشد و می تواند در پذیرش و عدم پذیرش اقلام جدید و انتخاب نام و نشان تجاری موثر باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین ارزش ویژه ی نام و نشان تجاری و ارتباطات دهان به دهان می باشد. بر همین اساس، برای نیل به هدف پژوهش، یک فرضیه ی اصلی و شش فرضیه ی فرعی مطرح شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی مشتریان گروه صنعتی نجاتی در شهرستان تبریز (آناتا) تشکیل می دهند. روش نمونه گیری پژوهش به صورت تصادفی خوشه ای است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر به دست آمده است و برای جمع آوری داده های لازم در مورد عملکرد مالی از اسناد و مدارک شرکت و برای جمع آوری داده های ارزش ویژه ی نام و نشان تجاری از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی پرسش نامه به صورت روایی صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و به تفکیک مولفه های ارزش ویژه ی نام و نشان تجاری محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون، تی تست و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که برجستگی نام و نشان تجاری، عملکرد نام و نشان تجاری، تصویرسازی ذهنی از نام و نشان تجاری، قضاوت ها نسبت به نام و نشان تجاری، احساسات نسبت به نام و نشان تجاری و هم نوایی با نام و نشان تجاری بر ارتباطات دهان به دهان، در مطالعه ی مشتریان گروه صنعتی نجاتی (آناتا) تاثیر دارد.

جغرافیای سیاسی افغانستان موید تنوع وسیع قومیتها در این کشور است. قومیتهایی که مرتبط به اقوام و ملل مختلف در کشورهای همسایه است.کشورهای ایران و افغانستان در حوزه فلات ایران قرار دارند. این حوزه به حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی معروف می باشد. اشتراکات در دین، تاریخ، فرهنگ و بویژه زبان، دو ملت همسایه ایران و افغانستان را با پیوندهای عمیق و ناگسستنی به هم وصل می کند به طوری که تحولات فکری، اجتماعی، فرهنگی در یک کشور به طور مستقیم بر تحولات کشور دیگر اثر داشته است.افغانستان در کنار تاجیکستان، تنها کشور فارس زبان است؛ ضمن اینکه بیش از 20 درصد جمعیت آن شیعه بوده و از نظر فرهنگی، نزدیک ترین کشور به ج.ا.ایران محسوب می شود. تحقیق حاضر با بهره گیری از اسناد و منابع موجود به پیوستگی قومی و مذهبی بین ایران و افغانستان پرداخته است.و در نهایت با تجزیه وتحلیل ، اثرات آن را بر همگرایی دو کشور بررسی می نماید.یافته های علمی تحقیق با ارائه یک دید سیستمی از عوامل پیوستگی قومی و مذهبی و چگونگی توسعه روابط دو کشور دستگاههای مسئول را در تصمیم گیریهای سیاست خارجی کمک می کند.

هدف از انجام این پژوهش کمک به فرایند جاری سازی استراتژی در بانک صنعت و معدن در راستای پیاده سازی برنامه راهبردی این بانکمی باشد.برای دستیابی به این منظور ابتدا به آسیب شناسی و بررسی موانع موجود بر سر راه اجرای استراتژی ها پرداخته و ضمن ارایه راهکارهایی جهت مرتفع نمودن موانع و مشکلات موجود با ارایه مدلی جدید به فرایند جاری سازی استراتژی کمک نمودیم. در این راستا تحقیق خود را در جامعه آماری کارکنان ستاد و شعب بانک صنعت و معدن به تعداد 1201نفر متمرکز کرده و از این میان نمونه آماری خود را کارکنان ستاد و شعب تهران بانک به تعداد 200 نفر قرار دادیم. روش جمع آوری داده ها در بخش فرضیات ÷رسشنامه می باشد.برای تحلیل از آزمون های خی دو ,فریدمن و فرض میانگین tاستفاده شد.

با توجه به سطح رقابتی که امروزه بین شرکت ها و سازمانها حاکم است ، سازمانها همواره به دنبال ارائه محصولات جدید و متنوع تر به بازار هستند تا به نحو بهتری بتوانند رضایت مشتریان را حاصل نموده و وفاداری آنها به برند شرکت را افزایش دهند. به همین دلیل فعالیت های تحقیق و توسعه از اهمیت ویژه ای در سازمانها برخوردار شده است چرا که مستقیما به فرایند تولید «آنچه مورد نظر مشتری است» کمک می کند. در این تحقیق درصدد هستیم تا با ارائه یک اثر پژوهشی و بررسی ابعاد مختلف ارزش ویژه برند از دیدگاه مشتریان و فعالیت های تحقیق و توسعه ، به مطالعه روابط بین این دو مقوله بپردازیم. در واقع ارتقای ابعاد نوآوری که شامل نوآوری فرآیند ، استراتژی نوآوری و نوآوری پایدار است (عمده فعالیت های تحقیق و توسعه) و این که چگونه r&d می تواند ابعاد ارزش ویژه برند را تحت تاثیر قرار دهد ، از اهداف اصلی این تحقیق به شمار می آید. همچنین درصددیم تا فعالیت های تحقیق و توسعه (از بعد هزینه ای) در شرکت پاکنام و تاثیرات آن بر ارزش ویژه برند (که یکی از عوامل تعیین کننده وفاداری مشتریان می باشد) را مورد بررسی قرار دهیم. از اینرو به منظور تهیه مطالب نظری از طریق کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی اقدام به تهیه مطالب و منابع مورد نیاز گردیده و با استفاده از اطلاعات بدست آمده و مطالعه عملی و بهره گیری از مطالعات نظری اقدام به طراحی پرسشنامه شد. جامعه آماری این تحقیق عبارت است از کلیه مشتریان و استفاده کنندگان از محصولات شرکت پاکنام. حجم نمونه نیز بر اساس رابطه ککران و در سطح خطای 5 درصد برابر با 384 عدد تعیین گردید که به شیوه طبقه ای اقدام به انتخاب نمونه مورد نظر گردید. روش انجام تحقیق روش توصیفی پیمایشی و روش همبستگی بوده و در تجزیه تحلیل داده ها از هر دو روش توصیفی و استنباطی (به کمک نرم افزار آماری spss) استفاده شده است .در روش توصیفی به بیان ویژگی های نمونه انتخابی از لحاظ فاکتورهای جمعیت شناختی و غیره پرداخته شده و در روش استنباطی با استفاده از رابطه همبستگی اسپیرمن و رگرسیون به آزمون فرضیات پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از میان مولفه های ارزش ویژه برند ، تنها یک عامل ( کیفیت ادراک شده) تحت تاثیر هزینه های تحقیق و توسعه قرار نمی گرفت و سایر عوامل ( وفاداری به برند ، تداعی برند و آگاهی از برند ) ، دارای ارتباط معناداری با هزینه های تحقیق و توسعه بودند.

امروزه با توجه به تعداد روز افزون تعداد تولید کنندگان و رقابتی تر شدن شرایط بازار، سازمانها در تلاشند تا موجبات تمایز از رقبای خود را فراهم سازند و بدین وسیله ، همچنان بتوانند نظرات مشتریان را جلب نمایند. نوآوری یکی از متدهایی است که سازمانها با توسل به آن درصددند تا این هدف را محقق سازند. در واقع در چنین شرایط رقابتی و با وجود این تعداد رقیب ، نوآوری و تولید خلاقانه می تواند تنها راه حل تمایز محسوب گردد . توجه به نوآوری در صنعت داروسازی کشور از اهمیت دوچندان برخوردار است چرا که در اغلب این شرکتها، سیستمهای فروش مستقلی وجود ندارد و وظیفه فروش و توزیع محصولات، تماما توسط شرکتهای پخش و فروش صورت می گیرد. بنا بر این عملا شرکتها از ابزارهای محدودی به منظور جلب نظر مشتریان برخوردارند. بسیاری از محققین برای توجیه و تفسیر نوآوری و عوامل موثر بر آن ، نظریه ها و مدلهایی را عرضه داشتند و عوامل موثر بر نوآوری را چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت بررسی کرده اند با این حال ، توافق جمعی بر عوامل موثر بر نوآوری وجود ندارد .به ویژه در بلند مدت که سازمانها هنوز از الگوهای صحیحی به منظور تدوین و اجرای استراتژی های نوآوری محور برخوردار نیستند . از همین رو ، سازمانهایی که برنامه های بلند مدت و راهبردی تنظیم می کنند ، معمولا از خود سوال می کنند که چگونه می توانند تحقق نوآوری را در استراتژی های خود منظور نمایند؟ یا به طور کلی تر ، چه عواملی می تواند در تدوین استراتژی های نوآوری موثر باشند؟ چه عواملی به افزایش نوآوری در سازمانها منجر می گردد؟ و این که نوآوری به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارهای پیاده سازی استراتژی تمایز ، تا چه حد تحت تاثیر عوامل بازار و گرایشات استراتژیک قرار دارد؟ این تحقیق با هدف بررسی عوامل موثر بر افزایش نوآوری (کوتاه مدت و بلند مدت) و بهبود مستمر (نوآوری مستمر ) از منظر گرایش استراتژیک و گرایش بازار در صنعت دارو سازی کشور ( در سه شرکت رامو فارمین ، اسوه و کیمی دارو ) به انجام رسیده است .جامعه آماری در این تحقیق شامل مجموعه کارشناسان واحد های بازاریابی ، تحقیق و توسعه و مدیران میانی و ارشد 3 شرکت دارویی انتخاب شده می باشد که از میان آنها ، به روش تصادفی 156 نفر انتخاب و پرسشنامه در میان آنها توزیع و جمع آوری شده است. روش انجام تحقیق روش توصیفی پیمایشی و همبستگی بوده و ابزارهای گرد آوری اطلاعات شامل پرسش نامه و مشاهده مستقیم بوده است. در تجزیه تحلیل داده ها از هر دو روش توصیفی و استنباطی (و به کمک نرم افزار آماری spss) استفاده شده است . نتایج نشان می دهد که گرایش استراتژیک رابطه معناداری با توسعه و ارائه محصولات جدید و همچنین استراتژی نوآوری دارد . در عین حال ، رابطه معناداری میان گرایش استراتژیک و بهبو مستمر و فرایند نوآوری گزارش نگردید.همچنین رابطه معناداری میان گرایش بازار و سطوح مختلف نوآوری گزارش شده است.تحقیق حاضر ، از جمله معدود کارهایی است که در حوزه گرایش استراتژیک و بازار در شرکتهای دارویی، به انجام رسیده است. موضوع نوآوری نیز کمتر مورد توجه محققین داخلی قرار گرفته است.به ویژه در مورد استراتژی نوآوری و توسعه محصول جدید ، نمونه تحقیقات داخلی ، اندک است . واژگان کلیدی : بهبود مستمر ، استراتژی نوآوری ، فرایند نوآوری ، گرایش استراتژیک و گرایش بازار

تحقیق حاضر با هدف بررسی مقایسه ای تاثیر ویژگی های محصول شرکت زرو شرکت مک بر تصمیم خرید مشتریان آنها صورت گرفته است تا با این بررسی، در مجموع ، بتوان شرایطی فراهم کرد که منجر به رضایت هر چه بیشتر مشتریان و افزایش سهم بازار این دو شرکت شود. برای دستیابی به هدف فوق، همراه با بررسی کتب و مقالات و در نظر گرفتن نظریه های افراد صاحب سبک در علم مدیریت ، فرضیاتی تدوین شد که متغیرهای مستقل آن شامل : کیفیت ، ارکان بسته بندی ، و نام تجاری محصول و متغیر وابسته آن تصمیم خرید مشتریان بودند . جامعه آماری تحقیق نامحدود و شامل مشتریان محصول زرو مک ماکارون در فروشگاه های زنجیره ای شهروند در سطح شهر تهران و تعداد نمونه 800 نفر بوده است که از فرمول تعیین تعداد نمونه از جامعه نامحدود مشخص گردید. برای گردآوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و تهیه پرسشنامه ای با 15 سوال برای حالت ایده ال (درجه اهمیت ) و15 سوال برای حالت واقعی ( میزان رضایت ) برای سهولت در مقایسه ،هردو در یک صفحه طراحی و استفاده شده است . پس از جمع آوری و تلخیص داده ها به روش های آماری خی دو و آزمون فریدمن و آزمون u- من ویتنی مشخص شد که : 1- کیفیت ، ارکان بسته بندی ، نام تجاری محصول شرکت زر ماکارون بر تصمیم خرید مشتریان آن شرکت موثر است.( تمام فرضیات مورد قبول بودند) 2- کیفیت ، ارکان بسته بندی ، نام تجاری محصول شرکت مک ماکارون بر تصمیم خرید مشتریان آن شرکت موثر است.( تمام فرضیات مورد قبول بودند) 3- اولویت در رتبه بندی در بین مولفه های کیفیت از متغیرهای مستقل محصول زربا کیفیت پخت ، بین مولفه های بسته بندی ،با درج اطلاعات روی بسته بندی و بین مولفه های نام تجاری با عامل نام و نشان تجاری است . 4- اولویت در رتبه بندی در بین مولفه های کیفیت از متغیرهای مستقل محصول مک با کیفیت طعم ومزه است، بین مولفه های بسته بندی و بین مولفه های نام تجاری همانند محصول زر ماکارون می باشد. 5- بررسی وضیعت موجود با مطلوب در هردو شرکت نشان داد که این شرکتها می بایست تلاش بیشتری برای رساندن کیفیت محصولاتشان به حد ایده ال های مشتریان خود انجام دهند.لازم به ذکر است در مقایسه حالت های ایده ال و واقعی در ارکان کیفیت شرکت زر و در مقایسه حالت های ایده ال و واقعی ارکان بسته بندی شرکت مک رضایت بیشتر و در مقایسه حالت های ایده ال و واقعی در ارکان نام و نشان تجاری شرکت زردر جلب رضایت مشتریان خود موفق تر عمل کرده اند. کلید واژه ها: شرکت زر ، شرکت مک ، ویژگی های محصول ، تصمیم خرید .

تفکر استراتژیک نقش بسیار مهمی را در استمرار بقا و پیشرفت در محیط متغیر و پویای امروزی بازی می نماید که این امر نشانی بر اهمیت تحقیقات مرتبط با آن میباشد. تفکر استراتژیک، ابزاری است که به مدیران کمک می کند تا با تغییرات روبرو شده و برای ایجاد تحول، برنامه ریزی نموده و فرصت های جدید را خلق نمایند. هدف اصلی تحقیق، سنجش تطابق تفکر استراتژیک سازمان دانشگاه علوم پزشکی تهران است، با مولفه های مدل گلدمن است که شامل تفکر مفهومی تفکرسیستمی فرصت طلبی هوشمندانه و آینده نگری می باشد. پژوهش حاضر، یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد، و از نظر اهداف جزء تحقیقات کاربردی است. طبق مدل تفکر استراتژیک ارائه شده توسط گلدمن(2005) به ارزیابی تفکر حاکم در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران پرداخته است. برای تحلیل نتایج پروژه، پس از استخراج داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه استاندارد با ضریب آلفای کرونباخ 83/0% و از طریق نرم افزار spss ورژن16، از آزمون t تک نمونه، جدول فراوانی و نمودار ستونی استفاده گردیده است. جامعه آماری این تحقیق، مدیران ارشد ستادی دانشگاه می باشد و برای تعیین حجم نمونه از طریق فرمول کوکران به تعداد 92 نفر مشخص گردید، جهت تعمیم دهی بهتر از حجم نمونه 100 نفری استفاده گردید و پس از توزیع پرسشنامه ها 97 پاسخ جمع آوری گردید. آزمون و تحلیل های مرتبط با سوالات تحقیق، این نتیجه را تایید کرد که کلیه مولفه های مدل مورد نظر در سازمان مربوطه اجرا شده است و ترتیب مولفه ها با توجه به آزمون فریدمن به ترتیب تفکر سیستمی، تفکر مفهومی، آینده نگری و فرصت طلبی هوشمندانه می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدیران دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران درحدخوبی پایبند به تفکر استراتژیک هستند اما در میان مولفه های مدل بیش از همه تفکر سیستمی در این سازمان پیاده می شود.

به دلیل اهمیت موضوع فرآیند توسعه محصولات جدید و شیوه عملکردواحدهای سازمانی مختلف بر این فرآیند در این تحقیق نقش واحدهایمختلف به عنوان عامل مهم و اثرگذار در فرآیندتوسعه محصولات جدید در شرکت تاژ مورد بررسی قرار گرفت.پس از مطالعه پیشینه تحقیق و تئوریهای علمی مرتبط با آن, مدل با استفاده از انواع مدلهای مرتبط ارائه شد. « توسعه محصولات جدید » عملیاتی جامعه آماری را مدیران ارشد و عملیاتی شرکت تاژ و شرکتهای تابعه تشکیل داده اند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده که 42 پرسشنامه جمع آوری و تحلیل آماری مورد استفاده تحلیل واریانس است. برای مشخص کردن گروه متفاوت از سایرین ، از آزمون توکی بی استفاده شده. پس از توصیف ویژگیهای نمونه مورد بررسی، هر یک از سوالات تحقیق مورد آزمون قرار گرفته و نهایتاً با انجام تحلیلهای مدیریتی, نمره توان توسعه محصولات جدید در 3 بدست آمد که می توان اظهار کرد که شرکت تاژ در / شرکت تاژ برابر با 121 توسعه محصولات جدید از توان تقریباً متوسطی برخوردار است.

در این جهان که هر لحظه اش تغییر است موج سوم به سیطره ای دست می یابد که به شیوه های تازه خلق و بهره برداری از دانایی مبتنی است . تصمیم گیران استراتژیک همواره بدنبال حداکثر رساندن نتایج بوده اند . لذا به متفاوت بودن می اندیشند و تفاوت از آنجا ناشی می شود که کسی فرصتها را می رباید و دیگری نه . و این راز زنده و نو ماندن در دل تغییرات است . پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین تیپهای شخصیتی مدیران و کارآفرینی فردی آنان انجام گرفت. بجهت نتایج شاخص صنعت خودرو در ایران جامعه آماری پژوهش مدیران میانی شرکت ایران خودرو انتخاب شد و به روش نمونه گیری تصادفی 40 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند . نتایج حاکی از آن بود که رابطه معناداری بین تیپهای شخصیتی مدیران و میزان کارآفرینی فردی آنان وجود دارد واژگان کلیدی : شخصیت ،تیپهای شخصیتی ،کارآفرینی فردی ،مدیران میانی،ویژگیهای فرد کارآفرین ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش 2 پرسش نامه به شرح زیر می باشد. • پرسشنامه تیپ شخصیتی مایرز- بریگز که پرسشنامه هنجار شده است و برای تعیین تیپ شخصیتی توسط مدیران پاسخ داده شده است. • پرسشنامه محقق ساخته کارآفرینی فردی براساس طیف لیکرت است . روش تحقیق در این بررسی همبستگی است . برای تحلیل داده ها از نرم افزار (spss) استفاده شده است.

مطابق نتایج به دست آمده از این تحقیق سازمان مذکور میتواند عملکرد هر یک از کارکنان را در فرایند دستیابی به اهداف و استراتژی های سازمانی مورد ارزیابی قرارداده و با اعلام این معیارها به کارکنان به همراه نقشه استراتژی تعیین شده آنان را در درک مشخص و روشن تر از انتظارات سازمان از آنان یاری نماید. قلمرو موضوعی تحقیق ارائه شاخص های ارزیابی عملکرد سازمان توسعه تجارت ایران برمبنای کارت امتیازی متوازن و قلمرو زمانی تحقیق سال 1389 و قلمرو مکانی تحقیق سازمان توسعه تجارت ایران بوده و جامعه آماری کارشناسان خبره و مدیران سازمان توسعه تجارت ایران، و مراجعین این سازمان می باشد که جمعا بالغ بر 913 نفر است، با محاسبه حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران در سطح اطمینان 95 درصد 87 نفر به عنوان نمونه برای تکمیل پرسشنامه تعیین شد. اطلاعات مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه و روشهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss20 و excel2010 برای تحلیل داده ها استفاده گردیده و به منظور آزمون سوالات پژوهش و تعمیم نتایج نیز از آزمون t تک نمونه ای و جفت نمونه ای استفاده شده است. با استفاده از تحلیل نتایج پرسشنامه، رتبه بندی اهمیت 26 استراتژی سازمان و مقایسه آن با وضعیت موجود مشخص گردید که: 1. اهمیت استراتژی های تعیین شده در راستای دستیابی به اهداف متوازن هستند 2. اهمیت استراتژی ها با عملکرد سازمان مطابقت ندارد 3. دستیابی سازمان به استراتژی ها در هیچیک از حوزه ها مطلوب نبوده است 4. نیروها به صورت متوازن برای دستیابی به استراتژی های بکار گرفته نشده اند در پایان با استفاده از نتایج، اقدام به ترسیم نقشه استراتژی و تعیین شاخص های کلیدی و مدیریتی عملکرد و مسئول بهبود هر شاخص در هر چهار حوزه کارت ارزیابی متوازن گردید.

بسیاری ازفعالیتهای بازاریابی به دنبال ایجاد وفاداری در مشتریان هستند چون شواهد حاکی از آن است که وقتی رضایت مشتریان از خدمات شرکت تأمین نشود آنها به سمت رقبا تمایل پیدا می کنند. هدف محوری این تحقیق بررسی عوامل تأثیرگذار بر رضایت مشتریان در فروشگاههای زنجیرهای است.در همین راستا ضمن مطالعه تحقیقات گذشته و گردآوری اطلاعات از منابع معتبر،ارتباط متغیرهای مستقل تحقیق(کیفیت خدمات،ادراک قیمت،ذهنیت برند،ارزش پیشنهادی،ارتباطات،پاسخگویی و انتظارات) با متغیر وابسته تحقیق (رضایت مشتریان)و همچنین رضایت و رتبه های عوامل مستقل تحقیق در دو فروشگاه زنجیره ای هایپراستار و شهروند بررسی و مقایسه می شود.داده های مورد نیاز براساس چارچوب تحلیلی تحقیق ازطریق توزیع پرسشنامه ای با پایایی 95.3 درصد بین مشتریان در دسترس دو فروشگاه در سال 1391،جمع آوری و از طریق آزمون رگرسیون خطی،آزمون t در گروه های مستقل وآزمون فریدمن در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.نتایج در سطح اطمینان 95 درصد حاکی ازاین بوده است که در فروشگاه هایپراستار بین کیفیت خدمات،ادراک قیمت،ارتباطات و انتظارات با رضایت ودر فروشگاه شهروند بیهقی بین کیفیت خدمات،ذهنیت برند و ارتباطات با رضایت رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.نتایج دیگر بیلنگر این است که میانگین رضایت ایجاد شده در مشتریان هایپراستار تقریبا به میزان 14.5 درصد بیشتر از رضایت در فروشگاه شهروند است و از نظر مشتریان هردو فروشگاه ذهنیت برند بیشترین رتبه و ارزش پیشنهادی کمترین رتبه را داراست.

هدف: امروزه برای سازمانها ساختن برند قوی حائز اهمیت است. برند قوی باعث می شود سازمانها حاشیه سودبیشتری داشته باشند، در فعالیتهای رقابتی و رکود بازار کمتر آسیب پذیر باشند و ضمن جذب همکاریها و حمایتهای بیشتر، فرصت هایی برای توسعه آن داشته باشند. اگرچه بنگاههای کوچک و متوسط با محدودیت منابع روبرو هستند ولی از این مهم مستثنی نمی باشند. لذا در این تحقیق به دنبال یافتن عوامل و چگونگی ساخت و مدیریت برند در بنگاههای کوچک و متوسط خصوصا در صنعت ict و ارائه راهکارهای مناسب و متناسب آن می باشیم. متدولوژی: این تحقیق به صورت میدانی دردو شرکت نرم افزاری و تامین کننده شبکه دسترسی در ایران/ تهران صورت پذیرفته است. ابتدا با استفاده از روش گراند تئوری، ادبیات تحقیق موجود گرداوری و پس از تعیین مقولات اصلی و کسب نظرات متخصصین و صاحبنظران ایرانی در آن خصوص، سوالات مصاحبه در چارچوب مقولات اصلی تهیه و از 14 تن از مدیران و مسئولان دو سازمان اساسا به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته به شیوه اشباع طرح ومقولات فرعی با بکارگیری رویکرد تحلیل محتوا- تحلیل متن بصورت استنباط استقرایی استخراج گردیده است. چندین بار رفت و برگشت در کدگذاریها صورت پذیرفت تا مقولات فرعی به پایایی لازم رسیدند. تحلیل محتوای کیفی مقولات با سنجش فراوانی موضوعی واحدهای ثبت در هر مقوله اصلی و میانگین گیری آنها صورت پذیرفته است. سپس مقولات فرعی به شیوه تکنیک دلفی با همکاری 10 تن از اساتید ودانشجویان رشته مدیریت با گرایشهای مختلف وآشنا به حوزه برند رده بندی گردیدند. تکنیک دلفی در این تحقیق به عنوان رویکرد کمکی و حمایتی بکارگرفته شده است. یافته ها: یافته های حاصل از مطالعه نشان می دهد که برندسازی و تقویت آن در بنگاههای کوچک ومتوسط امکان پذیر، ولی روش اجرای آن با سازمانهای بزرگتر متفاوت است. بطوریکه در بنگاههای کوچک ومتوسط اهمیت عوامل رفتاری- اخلاقی بر عوامل ابزاری اولویت دارد. همچنین مدیران ارشد هر دو سازمان مورد مطالعه نسبت به اهمیت برند و برندسازی مطلع ولی آنرا اولویت دوم و امتداد فروش می دانند. همچنین پژوهش نشان می دهد که این سازمانها اگرچه نسبت به اهمیت همکاریهای مشارکتی با سازمانهای بزرگ آگاه بوده ولی توجه چندانی به استفاده از قدرت برندهای شناخته شده تر از طریق برند مشترک نمی شود. چالش اصلی این بنگاهها مسائل مالی و انعطاف پذیری فرصت بالقوه آنها شناخته شده است. یافته های تحقیق فرصت بکارگیری شیوه های بازاریابی خلاقانه، بهره برداری از شبکه های ارتباطی و خصوصا بازاریابی دهان به دهان را در مقابله با محدودیتهای مالی نشان می دهد. همچنین به بنگاههای کوچک و متوسط خصوصا صنعت ict و در مطالعه ما دو سازمان آسیاتک و تل سی پیشنهاد می شود به تعریف هویتی مشخص و درونی سازی برند توجه ویژه ای داشته و درنظر داشته باشند که ساخت برند تنها مسئولیت مدیریت ارشد نیست، بلکه کلیه اعضا سازمان در ساخت برند درگیر هستند. همچنین توصیه می شود به فاکتورهای اعتماد، نوآوری، یکپارچگی، رویکرد محصول استراتژیک، همکاریهای مشترک خصوصا برند مشترک و بهره گیری از ویژگی انعطاف پذیری سازمان در راستای تدوین استراتژیهای برند و در نتیجه ایجادو تقویت ارزش برند خود بهره گیرند تا با کسب وفاداری بیشتر مشتریان هدف به سودآوری و توسعه برند خود در بلند مدت دست یابند.

دستیابی به همسویی و هم راستایی فی مابین کسب و کار و سیستم های اطلاعاتی از سالها پیش دغدغه اصلی مدیران ارشد اطلاعاتی سازمان ها بوده است. در خصوص این همسویی جنبه ها و زوایای متعددی مطرح شده است، اما بیشترین توجهات از جانب محققان در این رابطه معطوف به مبحث همراستایی استراتژیک این دو مقوله بوده است. هدف این تحقیق یافتن عوامل تاثیرگذار در همسویی استراتژیک کسب و کار و سیستم های اطلاعاتی در شرکت حفاری شمال است. در این تحقیق با بررسی عمیق ادبیات تحقیق سعی بر بررسی مدل های مختلف موجود در رابطه با مبحث همسویی شده است. در نهایت چارچوب مفهومی استفاده شده تا حد زیادی برگرفته از مدلی تحت عنوان مدل هم تکاملی کمپبل و پپارد می باشد. سوالات مطرح شده در این تحقیق پیرامون آنست تا میزان تاثیر عوامل موثر بر همسویی را بر یکدیگر و در نهایت بر همراستایی استراتژیک مورد سنجش قرار دهد. بر این اساس نظرات جمعی از کارشناسان فناوری و سیستم های اطلاعاتی و نیز برنامه ریزان سیستمی و مدیران کسب و کار شرکت حفاری شمال توسط پرسشنامه دریافت گردید و پس از بررسی نرمال بودن بر اساس آزمون همبستگی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله جز در مورد دو عامل، مدل مفهومی برگرفته شده از پپارد و کمپبل را تایید می کند.

در خلال سالیان گذشته رشته مدیریت پروژه در شرکتهای ساخت و ساز با ظهور جوامع مدیریت پروژه مانند موسسه مدیریت پروژه و انجمن بین المللی مدیریت پروژه شروع به رشد کرد و بالغتر شد. اما با گذشت قریب به 50 سال از ظهور سیستم مدیریت پروژه کماکان مشکلات در این حوزه باقی است. نگاه صرف مدیریت پروژه سنتی به معیارهای مالی و اهداف کوتاه مدت موجب غفلت شرکتها از اهداف بلند مدت سازمان و استراتژی کلی شرکت شده است. کماکان مدیران سعی دارند تا پروژه ها را در سه معیار زمان, هزینه وکیفیت به اتمام برسانند. از طرف دیگر در سالیان اخیر, دنیای کسب و کار به طور فزاینده ای پیچیده, نا مطمئن و رقابتی شده است. پروژه ها اکنون شامل موضوعات استراتژیک و ناملموس شده اند که به آسانی قابل اندازه گیری در جنبه های مالی نیستند. لذا برخی صاحبنظران با تعریف مفهوم مدیریت استراتژیک پروژه و با در نظر گرفتن عوامل موثر مهم دیگری مانند عوامل انسانی, رهبری, انگیزشی, محیطی و امثالهم به بررسی علم مدیریت پروژه از زوایای دست زده اند.در این صورت مدیریت استراتژیک پروژه ترکیبی از بکارگیری مفاهیم مدیریت استراتژیک در پروژه ها, در نظر گرفتن نیازهای عملیاتی برای انجام کارها, بعد رهبری برای انگیزش و الهام بخشی تیم پروژه و لحاظ کردن عوامل محیطی است که نه تنها باعث انجام بهتر پروژه ها در محدوده زمان و هزینه تعریف شده می شود, بلکه باعث خلق مزیت رقابتی پایدار و ارزش بیشتر برای سازمان در نیل به اهداف استراتژیک و بلند مدت خود می شود. هدف از این تحقیق بررسی عوامل موثر بر مدیریت استراتژیک پروژه در شرکتهای ساخت و ساز, اولویت بندی این عوامل و شناسایی مولفه های مهم تشکیل دهنده هر یک از آنها بوده که با بررسی تحقیقات پیشین انجام شده در این زمینه چهار عامل برتری عملیاتی, تمرکز استراتژیک, رهبری اثربخش و محیط مناسب را به عنوان عوامل موثر شناسایی کرده و با توزیع پرسشنامه در جامعه آماری سعی در دستیابی به اهداف خود دارد. با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل آمار توصیفی و استنباطی که توسط آزمونهای آماری پیرسون و فریدمن بر روی پرسشنامه ها انجام شد, مشخص گردید از بین عوامل یاد شده, عامل رهبری اثربخش بالاترین اولویت را داراست. بعد از آن به ترتیب عوامل برتری عملیاتی, تمرکز استراتژیک و محیط مناسب دارای اولویت می باشند.

مشارکت مدیران میانی در فرآیند استراتژی، موضوعی پیچیده و گسترده است که می تواند تحت تأثیر عوامل فراوانی، نتایج متفاوت وگاه متضادی را ایجاد نماید. در این تحقیق، با محدود کردن نگاه به سازمانهای صنعتی ای که از نظر گونه شناسی مایلز و اسنو تحلیل گر محسوب می شوند، بر اساس مدل مفهومی فلوید و وولدریج که این مشارکت را در چهار نقش تسهیل گری، جایگزین های پشتیبانی، ایجاد اطلاعات و پیاده سازی استراتژی های مدون طبقهبندی می نماید، تأثیر مشارکت مدیران میانی در عملکرد سازمان ها، مورد ارزیابی قرار گرفته است. به منظور بررسی موضوع، مدیران سطح میانی در سه شرکت با سه اندازه کوچک، متوسط و بزرگ، بوسیل? دو پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج بررسی، با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی، با عملکرد سازمان های منتخب مقایسه شد. به این ترتیب، مشخص شد که بین انداز? مشارکت کلی مدیران میانی و عملکرد سازمانی، رابطه ای مستقیم وجود دارد، بین میزان نقش پیاده سازی استراتژیهای مدون مدیران میانی و عملکرد سازمانی نیز رابطه ای مستقیم مشاهده شد و همچنین بین میزان نقش ایجاد اطلاعات مدیران میانی با عملکرد سازمانی، رابطه ای مستقیم و معنی دار وجود دارد. اما این رابطه بین نقش های دیگر مدیران میانی (شامل نقش تسهیل گری و نقش ایجاد اطلاعات) با عملکرد سازمانی، مشاهده نشد.

‏ رقابت در صنعت امروز، فضای انحصاری گذشته را در حیطه تولید کالا و حتی ارایه خدمات درهم شکسته است، ‏خصوصا"درصنعت بیمه که با توجه به مطرح شدن مسأله آزادسازی تعرفه ها، رقابت بیش از پیش اهمیت یافته ‏است. به عبارت دیگر از زمان ورود شرکت های بیمه خصوصی در صنعت بیمه ایران، رقابت در حال افزایش بوده و با ‏مطرح شدن موضوع آزادسازی تعرفه ها شرکت های بیمه نیاز به برنامه های خاصی جهت کاهش هزینه و کسب مزیت ‏رقابتی دارند. ‏ وفاداری به برند ‏ (نام تجاری) از جمله مقوله هایی است که در مسیر ارتقا و بهبود جایگاه چنین شرکتهایی کاملا تعیین ‏کننده است. در مورد مزایای در اختیار داشتن مشتریان وفادار، به دفعات صحبت شده است اما سوال اینجاست که ‏چگونه می توان مشتریانی وفادار در اختیار داشت؟ یا چگونه می توان مشتریان فعلی را به مشتریانی وفادار تبدیل ‏ساخت؟ در پاسخ به این سوال متدها و مدلهای گوناگونی ارائه شده است. یکی از این مدلها، تاکید بر روابط میان نام ‏تجاری – مشتری ‏ است. در این مدل بر این موضوع تاکید می شود که اگر برداشت و ادراک مشتری از نام تجاری ارتقا ‏یابد، خود به خود وفاداری اش نسبت به نام تجاری افزایش خواهد یافت. در واقع سوال اصلی ما در این تحقیق نیز ‏همین است که چگونه می توان بر پایه رابطه مشتری – نام تجاری، وفاداری مشتریان را بهبود بخشید؟در این میان و به ‏منظور تشریح بهتر عوامل رابطه مشتری-نام تجاری به توضیح مدیریت ارتباط استراتژیک پرداختیم. اما مدیریت ارتباط ‏استراتژیک چگونه می تواند این رابطه را تشریح نماید؟ آیا ابعاد این مدل می تواند به وفاداری بیشتر مشتریان به نام ‏تجاری مرتبط باشد؟ چه متغیر های واسطه ای نقش این روابط احتمالی را تعدیل یا تقویت خواهد نمود؟ این تحقیق با هدف بررسی عوامل مرتبط با وفاداری مشتریان با توجه به عوامل مدیریت ارتباط استراتژیک به انجام ‏رسیده است این موضوع به خصوص در شرکت های خدماتی و به طور دقیق تر شرکتهای بیمه ای مورد بررسی قرار ‏می گیرد. در واقع از آنجاییکه خدمات را نمی توان مانند محصولات برای مشتریان به شکل ملموسی تعریف نمود، ‏طبیعتا ایجاد وفاداری برای آن نیز دشوار تر است. به همین خاطر، در این تحقیق بر آن شدیم تا وفاداری مشتریان را از ‏جهات گوناگون مدیریت ارتباطی یا بازاریابی رابطه مند مورد بررسی و سنجش قرار داده تا بتوانیم روشهای کم هزینه ‏تر و موثر تری به منظور افزایش وفاداری مشتریان ارائه دهیم. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه مصرف کنندگان ‏و مشتریان شرکت های بیمه ای در شهر تهران می باشد که حداقل به مدت یکسال از خدمات بیمه ای یکی از شرکتهای ‏بیمه استفاده کرده باشند که از میان آنها به روش تصادفی 196 نفر انتخاب و پرسشنامه در میان آنها توزیع و جمع ‏آوری شده است. روش انجام تحقیق روش توصیفی پیمایشی و روش همبستگی بوده و در تجزیه تحلیل داده ها از هر ‏دو روش توصیفی و استنباطی (و به کمک نرم افزار آماری ‏spss‏) استفاده شده است نتایج نشان میدهند که ‏عوامل هشتگانه منحصر به فرد بودن، هزینه تغییر برند، رضایت از کارایی خدمات ارائه شده، رضایت از رویکردهای ‏عاطفی، امتیاز، اعتماد، ارتباط شخصی، لذت از طریق دو عامل تعهد و علاقه نسبت به برند خدماتی بر وفاداری ‏مشتریان نسبت به برند موثرند. همچنین نتایج نشان میدهد که سه عامل رضایت از رویکرد عاطفی، اعتماد و ارتباط ‏تصویر شخصی به طور مستقیم بر وفاداری مشتریان نسبت به برند موثرند. تحقیق حاضر از جمله معدود کارهایی ‏است که در تشریح روابط و عوامل موثر بر وفاداری از مدل ‏sbr‏ ‏sm.‎‏ استفاده کرده است که نحوه تاثیرگذاری بیش ‏از 8 متغیر اصلی را بر سطح علاقه و تعهد به نام تجاری و در مرحله بعد نسبت به وفاداری به نام تجاری مورد ‏سنجش قرار میدهد. ‏

یکی از نیازهای غیر قابل اجتناب انسانها، نیاز به موادغذایی می باشد که در این زمینه محصولات لبنی یه خاطر ویژگیهای منحصر بفرد در رشد و سلامت جامعه، جایگاه ویژه ای در سبد غذایی خانوار دارد.در جمهوری اسلامی ایران، شرکتهای متعددی در زمینه تولید و توزیع مواد لبنی فعالیت دارد که برابر مطالعات انجام شده صنایع شیر ایران "پگاه" در ردیف 100 شرکت برتر قرار دارد.با توجه به نقش و اهمیت تدوین استراتژی و میزان اثر آن بر موفقیت های شرکتهای تجاری در بازار رقابتی، در صورتی که هلدینگ پگاه بخواهد همچنان در بازار رقابتی موفق عمل نماید نیازمند تناسب استراتژی های بکار گرفته شده با فرهنگ سازمانی و سبک مدیریت می باشد. تحلیل حاضر به بررسی میزان تناسب فرهنگ سازمانی و سبک مدیریت با استراتژ های رقابتی سازمان، می پردازد. شرکت صنایع لبنی هلدینگ پگاه یکی از شرکتهای برتر صنایع غذایی در کشور می باشد.اگر شرکت می خواهد همچنان در بازار برتر و موفق عمل نماید باید بتواند نیازهای محیطی را بخوبی تامین کند. برای پیاده سازی و اجرای موفق این امر، نیازمند گزینه های استراتژی رقابتی، یک فرهنگ سازمانی متعالی و یک رهبری الهام بخش و برانگیزاننده جهت حمایت و پشتیبانی از این استراتژی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل: مدیران و کارشناسان شرکت صنایع لبنی هلدینگ پگاه می باشد که جمعاً تعداد آنها 70 نفر می باشد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات هم، روش همبستگی و آزمون رگرسیون چندگانه می باشد. به منظور تعیین معنی دار بودن الگوی رگرسیون از آماره f فیشر استفاده شده است. برای بررسی معنی دار بودن ضریب متغیرهای مستقل در هر الگو، از آماره t استیودنت در سطح اطمینان 95%، استفاده شده است. بدین منظور از نرم افزارهای excel و spss استفاده شده است. همچنین از آزمون دوربین- واتسون نیز برای بررسی نبود مشکل خود همبستگی بین جملات پسماند استفاده گردید.آزمون های آماری نشان می دهد که مشکل همخطی نیز بین متغیرهای مستقل پژوهش وجود ندارد. برای آزمون نرمال بودن خطاها، از آزمون کولوموگروف- اسمیرنوف (k-s) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد بین فرهنگ طایفه ای و بازار با استراتژی رقابتی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و فرهنگ سلسله مراتبی نیز رابطه معکوسی با استراتژی رقابتی دارد. سبکهای مدیریت مشارکتی و استبدادی-خیرخواهانه رابطه مستقیم و معناداری با استراتژی رقابتی دارند و سبک مدیریتی استبدادی رابطه معکوسی با استراتژی رقابتی دارد.

از آنجا که اهمیت تأثیر بنگاه های کوچک و متوسط در توسعه صنعتی- اقتصادی به ویژه صادرات یک کشور بر هیچکس پوشیده نیست، لذا هدف اصلی این تحقیق، بررسی عواملی است که بر توسعه صادرات صنایع کوچک و متوسط تأثیرگذارند. در این میان صنایع دستی ایران به عنوان بخش مهمی از این بنگاه های کوچک و متوسط محسوب شده و محصولات آن به عنوان یکی از کالاهای برجسته در سبد صادرات غیرنفتی ایران مطرح بوده و می باشد. به طوری که حدود 7% اشتغال کل کشور و معیشت چند میلیون نفر را به خود اختصاص داده است. این تحقیق به موردکاوی صادرات صنایع دستی استان زنجان پرداخته که در این راستا با دو پرسش اصلی مواجه می باشد؛ عوامل موثر بر توسعه صادرات صنایع دستی استان زنجان کدامند و میزان تاثیرگذاری آنها چقدر است؟ و راهکارهای عملی برای افزایش صادرات صنایع دستی استان زنجان کدامند؟ در این مطالعه براساس یافته های پژوهشی و موارد مطالعاتی در ادبیات و پیشینه تحقیق، با استفاده از روش ترازیابی مهمترین عوامل موثر در صادرات صنایع دستی مورد توجه قرار گرفته اند که عبارتند از: محیط، مدیریت، استراتژی، بخش بندی و آمیخته بازاریابی. همچنین ضمن استفاده از روش های آماری متناسب و با توجه به نقش و جایگاه مهم صنایع دستی در اقتصاد و صادرات غیرنفتی ایران، اولویت عوامل تأثیرگذار بر صادرات صنایع دستی ایران مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته و در ادامه با مقایسه دو وضعیت موجود و مطلوب، راهکارها و پیشنهاداتی کاربردی و عملی برای ارتقاء وضعیت صادرات صنایع دستی استان زنجان ارائه گردیده است.

بیان مسأله: رسانه های اجتماعی قواعد کسب وکارهای امروزی دنیا را تغییر داده اند، نه اینکه ساختار کسب وکار را عوض کردند باشند! بلکه کانال و نحوه تولید، توزیع و ارائه پیام را در کسب وکار دگرگون کرده اند. رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک، توئیتر، یوتیوب و گوگل پلاس و ... علاوه بر اینکه درصد زیادی مخاطب دارند، رشد بیشتری نسبت به رسانه های جمعی داشته اند. در سالهای اخیر رسانه های اجتماعی به فضایی تبدیل شده اند که سازمان ها و بنگاه های اقتصادی می توانند جهت آگاهی بیشتر جامعه (مصرف کنندگان) از خدمات و محصولاتشان از آن استفاده کرده و بهره فراوان ببرند. به دلیل شناخت ناکافی از رابطه عوامل موثر بر بکارگیری رسانه های اجتماعی در استراتژی های بازاریابی و تبلیغاتی ، فرصت های بیشماری نادیده گرفته شده و از بین می روند. از این رو شناخت و بررسی این عوامل امری ضروریست که در این رساله به این مهم پرداخته شده است. اهداف: در این رساله تأثیر بکارگیری رسانه های اجتماعی در استراتژی های ارتباطی بازاریابی مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است ضمن بررسی عوامل تأثیرگذار بر آن، راهنمایی بر پایه علمی جهت شناخت بیشتر رسانه های اجتماعی و کارکردهای آن فراهم شود. بدین منظور به وسیله ی متغیرهای موثر بر بکارگیری رسانه های اجتماعی که عبارت است از: زیرساخت ها، موانع قانونی، پذیرش مشتریان و فرهنگ اجتماعی، به بررسی عنوان تحقیق پرداخته شد. روش تحقیق: برای مطالعه موردی، مشتریان و کارکنان شعب بانک تجارت استان تهران انتخاب شدند. روش تحقیق روش میدانی است و جامعه ی تحقیق شامل 276 نفر بود که اطلاعات آنان توسط پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. برای بررسی فرضیات تحقیق از آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون استفاده گردید. نتیجه: نتایج نشان داد که بین متغیر بکارگیری رسانه های اجتماعی و استراتژی های ارتباطی بازاریابی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ و همچنین بین متغیرهای زیرساخت ها، موانع قانونی، پذیرش مشتریان و فرهنگ اجتماعی جهت بکارگیری رسانه اجتماعی در استراتژی های ارتباطی بازاریابی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین تأثیر متغیرها به ترتیب اولویت مشخص گردید: موانع قانونی ( %44 )، فرهنگ اجتماعی ( %26)، پذیرش مشتریان (%23)، زیرساخت ها(ی فنی) (%22).

چکیده ارزش ویژه برند شایع ترین عبارتی است که برای بیان عملکرد یک برند به کار می رود و همچنین در ارزش مالی ترازنامه شرکتها مورد ارزیابی قرار می گیرد. هدف این تحقیق بررسی ارتباط بین ارزش ویژه برند و تعهد مشتریان در بانک ملت تهران است. در این پژوهش ارزش ویژه برند از 4 مؤلفه تشکیل شده است که عبارتند از : آگاهی از برند،وفاداری به برند، درک کیفیت برند، تصویر ذهنی از برند. جامعه آماری پژوهش، کلیه مشتریان شعب بانک ملت تهران می باشد.این تحقیق از نوع کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی - همبستگی می باشد. به علت نامحدود بودن جامعه آماری، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 312 نفر به عنوان نمونه و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و سپس توسط روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری(sme) مورد تحلیل قرار گرفتند. ابزار پژوهش در این بررسی شامل دو پرسشنامه بود که پایایی آنها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها به شیوه روایی محتوا بر اساس نظر اساتید مجرب و صاحب نظر مورد تایید قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه ارزش ویژه برند 943/0 و برای پرسشنامه تعهد مشتریان برابر با 817/0 بدست آمد که هر دو در محدوده قابل قبول می باشند. بررسی نتایج با استفاده از نرم افزار spss وlisrel نشان داد که در بانک ملت تهران بین ارزش ویژه برند و مؤلفه های آن با تعهد مشتریان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین درک کیفیت برند به عنوان موثر ترین مولفه ارزش ویژه برند شناسایی گردید. کلید واژه: ارزش ویژه برند، تعهد مشتری، بانک

از آنجائیکه چابکی یک نیاز اساسی برای سازمانهای امروزی است که در فضای جهانی فعالیت می کنند ، پس مدیران سازمانهابرای بقاء باید به ابزارهای لازم برای بالا بردن سطح چابکی مجهز شوند. با توجه به این مهم که اصلی ترین محرک چابکی تغییر است این مدیران باید بتوانند با مهارت خاصی تمامی کارکنان را برای پذیرش تغییر و تحول در سازمان آماده نمایند.از سوی دیگر در سازمانهایی که با ناهمگونی فرهنگی روبرو هستیم مدیران باید به ابزاری به نام هوش فرهنگی نیز مجهز باشند تا بتوانند کارکنان را برای پذیرش تغییر آماده سازند. در این پژوهش با مطالعه سازه جدید و چند وجهی هوش فرهنگی که هم ابعاد شناختی و هم ابعاد رفتاری را در بر می گیرد ،به بررسی رابطه آن با چابکی سازمانی در شرکت های بازرگانی که مدیران در تعامل با فرهنگهای مختلف هستندپرداخته شده است.این تحقیق از نوع همبستگی است و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و مدیران بخشهای بازرگانی بودند که 141 نفر آنها به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند .جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های چابکی و هوش فرهنگی با روایی و پایایی مناسب استفاده گردید و با استفاده از نرم افزارهای آماری lisrel,spss موضوع مورد بررسی قرا گرفت.نتایج بدست آمده حاکی ازآن است که همبستگی بالایی میان هوش فرهنگی کلی و چهار بعد آن با چابکی سازمانی وجود دارد ،بدین معنا که با بالا رفتن هوش فرهنگی مدیران میتوان انتظار داشت که چابکی سازمانی نیز افزایش یابد.

بدون تردید صنعت سیمان یکی ازصنایع پایه درهرکشورمحسوب می شود.درایران نیزاین صنعت درطول عمر بیش از هشتاد ساله خود،نقش مهمی را در آبادانی این مرز وبوم ایفاکرده است. برای سالیان طولانی، بدلیل وجودمنابع عظیم ارزان انرژی نظیر نفت وگاز، این صنعت در حاشیه امن قرار داشت .برنامه دولت جهت افزایش تولید سیمان موجب شدتاتولید این محصول استراتژیک بویژه در یک دهه اخیر افزایش قابل توجهی یابد.درسال 1387، تولید بر تقاضا پیشی گرفت.پس از آن طرح هدفمند سازی یارانه ها اجرا شد واین صنعت را با چالشهای جدی مواجه ساخت.در این پژوهش سعی شده است تاتاثیرات هدفمند سازی یارانه ها(واقعی شدن قیمت انرژی) بر صنعت سیمان کشور بررسی گرددوسپس استراتژیهای مناسبی که در این مقطع مناسب به نظر می رسد پیشنهاد گردد. روش تحقیق توصیفی است که با رویکرد مدیریت استراتژیک بر اساس مدل برایسون وبا استفاده ازپیمایش نظرات خبرگان،پیرامون قوتها وضعفها وفرصتها وتهدیدات اولویت دار وتحلیل آماری به کمکt تست واستفاده از روش تحلیل شبکه ای برای اولویت بندی استراتژیها در راهکارها پیاده سازی شده است .حوزه این تحقیق، شرکتهای تولید کننده سیمان در سراسر کشورایران وجامعه آماری شامل40 نفرازکارشناسان،مدیران وخبرگان این صنعت می باشد.ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ومصاحبه می باشد.نتایج تحقیق نشان می دهد که درمیان عوامل بررسی شده،واقعی شدن قیمت حاملهای انرژی برآیتمهای"توان تولید"و"مصرف سیمان درکشور"تاثیری نداشته است وبر موارد"سوددهی کارخانجات وارزش آنها در بورس"،"اداره واحدهای سیمانی بدلیل افزایش هزینه های جاری"و"صادرات بدلیل افزایش هزینه های حمل"تاثیرمنفی داشته است.همچنین برای این موقعیت زمانی راهکارهایی پیشنهاد شده اند که به ترتیب اولویت"کاهش هزینه ها"،"تثبیت بازارهای موجود"،"مشارکت با هلدینگهای بین المللی"،"یافتن بازارهای جدید"،"تولید انواع سیمان"،"تولید محصولات متنوع سیمانی"و"حفظ موقعیت فعلی" می باشند.که هر شرکت با توجه به شرایط خاص خود می تواند یک یا چند راهکار را بکار گیرد.

در این تحقیق سعی شده است میزان اثربخشی سیستم مدیریت ارزش کسب شده را در پروژه احیاء مستقیم نی ریز در شرکت مهندسی بین المللی فولاد تکنیک بررسی شود . بدین منظور با بررسی تحقیقات انجام شده در این زمینه پس از تعیین شاخص ها از مدل ساختار توصیفی به ارائه فرضیه در هر یک از وجوه شاخص ها می پردازیم . این تحقیق در دو برهه زمانی مساوی قبل از پیاده سازی سیستم مذکور و بعد از استقرار سیستم بررسی می شود . سپس به منظور بررسی شاخص های سیستم مدیریت ارزش کسب شده و با نظرات افراد مرتبط در پروژه اقدام به تهیه پرسشنامه ای کردیم که به ارزیابی کلیه شاخص های ارائه شده و در نتیجه تمامی فرضیات می پردازد . از سوی دیگر کلیه شاخص ها با استفاده از تکنیک ارزش کسب شده قبل و بعد از اجرای سیستم مذکور بدست می آید و میزان اثر بخشی آنها اندازه گیری می شود . در پایان نیز به مقایسه شاخص های بدست آمده از دو روش فوق و تحلیل دلایل عدم انطباق بین نظرات کارشناسان و سیستم مدیریت ارزش کسب شده و بررسی دلایل انحراف بین پیشرفت برنامه ای و واقعی پروژه و همچنین به بررسی دیگرعلل تاثیر گذار در بهبود اثر بخشی پروژه می پردازیم .

تکنیک تحلیل پوششی داده ها (data envelopment alalysis)، یک روش محاسباتی تعیین میزان عملکرد گروهی از سازمانها و یا واحدهای تصمیم گیری با زمینه فعالیت مشابه است که از طریق محاسبه نسبت متغیرهای ستاده به متغیرهای داده هر واحد تصمیم گیری انجام می گیرد و امکان ارزیابی و مقایسه میزان کارآیی واحدهای اجرایی را با یکدیگر، شناسایی کارآترین واحدهای اجرایی، شناسایی واحدهای اجرایی ناکارآ و تعیین ابعاد ناکارآیی آنها فراهم می آورد. هدف از این تحقیق، رتبه بندی شرکتهای حمل و نقل جاده ای فعال در ایران با رویکرد تحلیل پوششی داده ها می باشد که بطور پیوسته به مدت 4 سال از سالهای 1384 لغایت 1387 از طریق اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران عضو اتحادیه بین المللی حمل و نقل (iru) بوده اند. برای این منظور با نظر کارشناسان و اساتید امر، اطلاعات متغیرهای ورودی و خروجی 45 شرکت حمل و نقل بین المللی عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در یک دوره 4 ساله ابتداء میانگین گیری شده و سپس با سه مدل بازدهی به مقیاس ثابت، بازدهی به مقیاس متغیر و بازدهی غیر صعودی (از مدلهای این رویکرد) توسط نرم افزار حل مسائل تحلیل پوششی داده ها (ems 1.2) بصورت نهاده گرا محاسبه و رتبه بندی اولیه آنها در سه فهرست مجزا و مربوط به هر مدل انجام شد. در ادامه رتبه بندی نهائی براساس روش شمارشی انجام شده و طی آن کارآمدترین و ناکارآمدترین شرکت ها در این رتبه بندی مشخص شد. با توجه به متغیرهای انتخاب شده برای محاسبه توسط سه مدل فوق، نقش و میزان تأثیر هر متغیر در اندازه کل کارآئی و ارتقاء عملکرد هر شرکت در هر مدل مشخص شد. با در نظر گرفتن اهمیت نقش ارزیابی عملکرد برای کمک به بهبود و اصلاح برنامه ریزی استراتژیک هر سازمان و موسسه، می توان با استناد به نتایج حاصل از این تحقیق به نقاط ضعف برنامه ریزی استراتژیک شرکتهای حمل و نقل بین المللی فعال در ایران پی برده و از این نتایج در اصلاح آن برای بهینه سازی عملکرد استفاده نمود. همچنین نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به شناخت مشکلات شرکتهای حمل و نقل توسط سازمانهای دست اندکار امور حمل و نقل کشور کمک نماید.

گسترش پدیده دورکاری علاوه بر دارا بودن پتانسیل های بالقوه ای که منافع آن نصیب سازمان ها می گردد منجر به ایجاد تعادل در کار و زندگی و افزایش کیفیت زندگی کاری و کاهش برخی هزینه ها می شود. از این رو در این پایان نامه عوامل موثر بر اجرای دورکاری و امکان اجرای دورکاری در دفتر رسیدگی به اسناد پزشکی سازمان تامین اجتماعی استان اصفهان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این پایان نامه با توجه به مصاحبه های انجام شده از نخبگان و متخصصان و همچنین مطالعات پیشین، متغیرهای فرهنگ سازمانی، زیرساخت قانونی، زیرساخت ارتباطات و اطلاعات، زیرساخت آموزشی، خصوصیات دموگرافیک، ویژگی های فردی و ارائه مزایا به عنوان عوامل موثر بر اجرای دورکاری و امکان اجرای آن شناسایی گردید. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه طراحی شده توسط محقق، که از روایی و پایایی مناسبی برخورار بوده، استفاده شده است. در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی 52 نمونه جمع آوری شده است.نتایج به دست آمده نشان می دهد که متغیرهای زیرساخت آموزشی، ارائه مزایا، زیرساخت ارتباطات و اطلاعات، ویژگیهای فردی، فرهنگ سازمانی، زیرساخت قانونی و خصوصیات دموگرافیک به ترتیب اهمیت، تاثیر معنادار و مثبتی بر روی اجرای دورکاری دارد. بر پایه تحقیقات بیشتر مشخص گردید در نمونه مورد بررسی بین زنان و مردان، در متغیرخصوصیات دموگرافیک و بین کارکنان و مدیران در متغیرهای زیرساخت آموزش و ارائه مزایا و بین زنان و مردان دورکار و غیردورکار در متغیرهای خصوصیات دموگرافیک و ارائه مزایا تفاوت معنادار و بین سن افراد نمونه و مولفه های زیرساخت قانونیو ارائه مزایا رابطه منفی و معناداری در شناسایی عوامل موثر بر اجرای دورکاری وجود دارد. در خصوص امکان اجرای دورکاری از دیدگاه مدیران دفتر رسیدگی به اسناد پزشکی، امکان اجرای کلیه متغیرهای بیان شده مثبت و معنادار بوده ولی این امکان برای متغیرهای زیرساخت ارتباطات و اطلاعات و زیرساخت آموزشی کمتر از سطح متوسط می باشد، لیکن از دیدگاه کارکنان امکان اجرای دورکاری در کلیه متغیرها بجز زیرساخت آموزشی، مثبت و معنا دار و در سطح بیش از متوسط می باشد، اما از منظر متغیر زیرساخت آموزشی معنادار نبوده و در سطح کمتر از متوسط ارزیابی شده است. همچنین بین سن افراد نمونه و مولفه های زیرساخت قانونی و زیرساخت ارتباطات و اطلاعات رابطه منفی و معنادار و بین زنان و مردان دورکار و غیردورکار درمتغیرهای ویژگی های فردی و زیرساخت ارتباطات و اطلاعات در امکان سنجی اجرای دورکاری، تفاوت معناداری وجود داشت. واژگان کلیدی: کار، دورکاری، دورکار،شناسایی عوامل موثر بر دورکاری، امکان سنجی اجرای دورکاری، دفتررسیدگی بهاسناد پزشکی سازمان تامین اجتماعی.

این پژوهش، به طراحی یک سیستم خبره فازی برای ارزیابی عملکرد موسسات آموزش عالی) مطالعه موردی:دانشگاه آزاد نجف آباد)، می پردازد. در این تحقیق از الگوی کارت امتیازی متوازن، به عنوان روشی که با دیدگاهی جامع، مجموعه متنوعی از شاخصهای عملکردی را در سازمان بررسی میکند، به عنوان ابزاری جهت دسته بندی شاخص های مورد نظر در چهار بعد کارت امتیازی متوازن (مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری)، بهره گرفته شد. پس از انتخاب شاخص های مورد نظر، اولویت بندی و ارزش گذاری شاخص ها طبق نظر خبرگان و با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی انجام گرفت. پس از تعین اولویت شاخص ها در مرحله قبل و با استفاده اوزان به دست آمده ، به عنوان وزن قواعد موجود در پایگاه قواعد نرم افزار matlab ، یک سیستم خبره فازی ارزیابی عملکرد ، طراحی گردید. سپس سیستم طراحی شده جهت ارزیابی در اختیار خبرگان قرار ورفت. ارزیابی جداگانه ای نیز در خصوص شاخص های منتخب، با استفاده از روش طیف لیکرت صورت گرفت که نتایج حاصل از هر دو روش، همخوانی مناسبی با یکدیگر داشتند که این خود گویای کارآمدی سیستم فازی طراحی شده می باشد. از نقاط قوت این پژوهش میتوان به استفاده از نظریه مجموعه های فازی در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی اشاره نمود. که با توجه به ماهیت فازی متغیرهای دخیل در امر ارزیابی عملکرد، باعث افزایش کارایی این فن در جمع آوری نظرات خبرگان و تشکیل پایگاه دانش سیستم نهایی شده است. همچنین معیارهای دخیل در امر ارزیابی، به کمک این تکنیک نسبت به یکدیگر رتبه بندی شده اند که این امر به ارزیابی عملکرد با دقت بیشتر کمک می نماید. وجه تمایز و برتری دیگر این پژوهش با مطالعاتی که تا کنون در این زمینه انجام شده، طراحی یک سیستم خبره ارزیابی عملکرد با استفاده از توابع، قواعد و متغیرهای فازی می باشد که ضمن ایجاد انعطاف پذیری در امر تصمیم گیری، مواردی همچون دانش، تجربه و قضاوت انسانی را در قواعد سیستم خبره وارد می کند.

بیان مسئله: صنعت گردشگری بزرگترین صنعت در جهان است. گردشگری صنعتی فرابخشی، چندپاره و ترکیبی از صنعت مختلف است و حوزه های مختلفی را شامل سازمان های دولتی، شرکت های خصوصی، موسسات غیرانتفاعی را در برمی گیرد. سازمان جهانی جهانگردی هشدار داده است که بسیاری از برنامه ها و سیاست ها برای گردشگری که در سطح ملی آماده شده است، به ندرت اجرا شده است. کشور ایران دارای منابع و جاذبه¬های گردشگری زیادی است که قابلیت سرمایه گذاری زیادی را دارند. عدم اجرای سیاست های گردشگری در کشور در حالی است، که دارا بودن تمام ویژگی های تاریخی و فرهنگی و طبیعی مانند کوه، کویر، جنگل و دریا در کنار یکدیگر، ایران را به موزه ای طبیعی با کلکسیونی از جاذبه های تبدیل کرده است. در میان جدول عناصر شیمایی مندلیف عنصری را نمی توان یافت که در این خاک یافت نشود. تنوع پوشش گیاهی در ایران به گونه ای است که 70 درصد کل گونه های گیاهی جهان در ایران یافت می شود و از این تعداد 2520 نوع، گونه بومی و منحصر به ایران وجود دارد. علاوه بر آن وجود مناطق حفاظت شده (11 پارک ملی، 4 اثر طبیعی، 25 پناهگاه حیات وحش و 48 منطقه حفاظت شده) 160 گونه از پستانداران که معادل کل گونه های قارة اروپاست، 500 نوع پرنده، 270 نوع ماهی، غارها، تالاب ها، رودخانه ها و دریاچه ها و جاذبه های فرهنگی و تاریخی منحصر به فرد تنها گوشه ای از جاذبه های این مرز و بوم را تشکیل می دهد. نکته قابل توجه آنکه طی چهاردهه در دنیا و در ایران هنوز هیچ پاسخ روشنی به علت عدم اجرای سیاست های گردشگری داده نشده است. روش پژوهش: این تحقیق از نظر هدف بنیادی محسوب می شود و از نظر روش جزء تحقیقات توصیفی-پیمایشی می باشد. جهت مشخص نمودن عوامل اثر گذار بر اجرای سیاست های گردشگری از 4 دور دلفی استفاده شده است. تعداد اعضای گروه دلفی 30 نفر می باشد. تعداد جامعه آماری 252 نفر جهت آزمون مدل و روش نمونه گیری تصادفی و فرمول نمونه گیری نیز کوکران برای جامعه محدود بوده است. جهت سنجش اثرگذاری هر یک از متغیرها بر اجرای سیاست های گردشگری از آزمون تحلیل عاملی، تحلیل مسیر، sme در نرم افزار لیزرل و آزمون تی استودنت استفاده شده است. نتایج پژوهش: نتایج این پژوهش نشان داد که طی سال های برنامه اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم توسعه اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی کشور بعد از انقلاب، عملکرد این صنعت هرگز به حد اهداف تعیین شده در بخش گردشگری نرسیده است. نتایج حاکی از آن است که هشت عامل ذیل و زیرمجموعه های آن بر اجرای سیاست های گردشگری اثر مثبتی دارند. این عوامل عبارتند از 1- تدوین هدف و سیاست های گردشگری 2- عوامل محیطی اثرگذار بر اجرای سیاست های گردشگری 3- عوامل مربوط به ویژگی های رفتاری و شخصیتی مجریان 4- عوامل مربوط به تخصص و مهارت مجریان 5- عوامل مربوط به بازیگران سیاست های گردشگری 6- عوامل سازمانی اثرگذار بر اجرای سیاست های گردشگری 7- عوامل مربوط به منابع و ابزارهای اثرگذار بر اجرای سیاست های گردشگری. 8- عملکرد مناسب مجریان در اجرای سیاستهای گردشگری کشور. همچنین مؤلفه های هر کدام از موارد فوق مورد شناسایی و تحلیل قرار گرفته، که در مدل ارائه شده است. پیشنهادهای پژوهش:. از اهم پیشنهادهای این پژوهش می توان به ایجاد ساختار اداری قابل انعطاف، کاهش تمرکز، ایجاد فرهنگ قوی سازمانی و آموزش مجریان در سازمان های مجری سیاستهای گردشگری اشاره کرد، از دیگر پیشنهادهای می توان به کارآمد نمودن مقررات، ارائه تسهیلات مختلف به بخش خصوصی سرمایه گذار در صنعت گردشگری، تسهیل و حذف روادید ، ایجاد عزم ملی برای توسعه گردشگری، تدوین سیاست¬های گردشگری با مشارکت بازیگران سیاست های گردشگری و طراحی سیستم ارزیابی عملکرد را می توان نام برد.

به منظور آگاهی از سطح انتظارات و ادراکات کاربران از کیفیت خدمات دریافتی از وب گاه ها، باید از ابزارها و مدل¬های «کاربر مدار» مانند ابزار وب کوال استفاده کرد. چرا که یکی از روش¬های مناسب ارزیابی کیفیت خدمات الکترونیکی، شیوه ای است که براساس دیدگاه های کاربران باشد. سنجش این مقوله با توجه به روند رو به رشد اهمیت بانکداری اینترنتی در میان مشتریان بانک ها از اهمیتی بسیار بالا برخوردار می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه کیفیت خدمات الکترونیکی با رضایت الکترونیکی کاربران سامانه بانکداری اینترنتی بانک ملت شیراز می باشد. «وب کوال» به عنوان مدل ارزیابی کیفیت صفحات وب، می کوشد تا تصویری از کیفیت وب سایت از دیدگاه کاربران، ارائه دهد. بدین منظور مدلی مشتمل بر سه بُعد مربوط به کیفیت وب سایت طراحی شده تا تأثیر این ابعاد بر رضایت مشتریان مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کاربران سامانه بانکداری اینترنتی بانک ملت در شیراز می‏باشند که از میان آنان طبق فرمول کوکران نمونه ای به حجم 384 نفر گرفته شده است. برای گردآوری اطلاعات نیز از پرسشنامه محقق ساخته با پایایی سنجیده شده بوسیله آلفای کرونباخ 0.85 و روایی محتوایی تآئید شده بوسیله اساتید و خبرگان بهره گرفته شده است. در نهایت داده های بدست آمده نیز با روشهای آماری رگرسیون چندگانه به مرحله آزمون گذاشته شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که بین کیفیت خدمات الکترونیکی با رضایت الکترونیکی کاربران رابطه¬ی مستقیم وجود دارد و در بررسی تأثیرات ابعاد کیفیت خدمات بر رضایت الکترونیکی کاربران، بُعد کیفیت اطلاعات دارای بیشترین تأثیر بوده و ابعاد کیفیت تعامل با سایت و قابل استفاده بودن سیستم به ترتیب در رده های بعدی قرار گرفته اند.

امروزه سازمان ها نیازمند نسلی از کارکنان می باشند که بتوانند فراتر از وظیفه و نقش تعیین شده در شرح شغلی شان عمل نمایند. این نسل از کارکنان هستند که می توانند در تغییرات موفقیت آمیز سازمان مشارکت داشته و سازمان را در پیشبرد هر چه بهتر اهداف و استراتژی هایش یاری رسانند. در عین حال باید توجه داشت که استراتژی های سازمانی در خلأ اجرا نمی شوند، بلکه باید توسط کارکنان سازمان به اجرا درآیند؛ پس نقش آن ها، نقشی کلیدی است. لذا لزوم توجه و بررسی رفتار کارکنان به ویژه رفتارهای اختیاری آنان که جزو الزامات رسمی شغل آن ها محسوب نمی شود، اما به طور چشمگیری در بهبود و عملکرد آن ها و بالطبع بر اجرای استراتژی ها و کسب موفقیت سازمان اثرگذار خواهد بود، بسیار حیاتی و ضروری می باشد. لذا این تحقیق به بررسی تأثیر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان بر اجرای موفق استراتژی های سازمانی (مورد مطالعه: شرکت ایساکو) پرداخته است. یافته ها حاکی از آن بود که که شرکت ایساکو در متغیر جوانمردی در وضعیت نامناسب، در متغیرهای رفتار کمک کننده، ابتکارات فردی، رفتار مدنی و خود بهبودی در وضعیت مناسب و در متغیرهای وفاداری سازمانی و اطاعت سازمانی در وضعیت مطلوب قرار دارد. از منظر کلی نیز شرکت ایساکو در رفتار شهروندی سازمانی در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین یافته ها نشان داد که رفتار شهروندی سازمانی بر اجرای موفق استراتژی های سازمانی اثرگذار است.

در این پژوهش به بررسی رابطه بین مدیریت دانش و سبک رهبری و تبیین سبک رهبری توانمندساز مدیریت دانش پرداخته شده است. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان و مدیران ستادی بانک ملت در تهران تشکیل می دهند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از حیث شیوه گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. برای بررسی رابطه بین متغیرها از نرم افزارهای آماری spss و در مدل معادلات ساختاری از نرم افزار pls استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بین سبک رهبری تحولی و تبادلی با مدیریت دانش رابطه مثبت وجود دارد و بین سبک رهبری عدم مداخله گر و مدیریت دانش رابطه ای وجود ندارد. در نهایت سبک رهبری تبادلی به عنوان سبک رهبری توانمندساز مدیریت دانش در بانک ملت شناسایی شد.

هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر اخلاق اسلامی کار براثر بخشی استراتژی های مدیریت دانش که شامل استراتژی شخصی سازی مدیریت دانش واستراتژی تدوین مدیریت دانش میباشدبوده که براین اساس پرسش نامه ایی شامل 19سوال برای شاخص های اخلاق اسلامی و8سوال برای استراتژی های مدیریت دانش میباشدروایی این تحقیق ازروایی محتوا وپایایی ان از روش الفای کرونباخ بدست امده و به منظور بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق ازمدل یابی معادلات ساختاری در قالب نرم افزار amosاستفاده گردیده.

منابع انسانی به عنوان کلیدی ترین منابع سازمانی، زمانی به طور کارآمد و اثربخش به کار گرفته خواهد شد که با نگرش استراتژیک مدیریت شود. رویکرد استراتژیک در مدیریت منابع انسانی به مفهوم به کارگیری فنون و روشهایی نوین است که سازمان بتواند با اتکا به آنها در برابر محیط ناپایدار واکنش مناسب نشان داده و منابع انسانی را در جهت کسب عملکرد سازمانی بالا بسیج کند. لذا این پژوهش به بررسی تأثیر کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد سازمانی در تولیدکنندگان مواد غذایی استان اصفهان پرداخته است. یافته ها حاکی از آن بود که انتخاب نوع استراتژی کسب و کار در شرکت ها بر کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی شامل آموزش، استخدام، پاداش خدمات و مشارکت کارکنان به صورت معناداری اثرگذار است. از سویی دیگر، کارکردهای استخدام، مشارکت کارکنان و پاداش خدمات بر عملکرد سازمانی شرکت های مذکور تاثیر معنا دار داشته اند. این در حالی است که میان کارکرد آموزش کارکنان و عملکرد سازمانی رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج به دست آمده نشان می دهند که میانگین کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی در شرکت های مذکور در سطح متوسطی قرار دارد. منابع انسانی به عنوان کلیدی ترین منابع سازمانی، زمانی به طور کارآمد و اثربخش به کار گرفته خواهد شد که با نگرش استراتژیک مدیریت شود. رویکرد استراتژیک در مدیریت منابع انسانی به مفهوم به کارگیری فنون و روشهایی نوین است که سازمان بتواند با اتکا به آنها در برابر محیط ناپایدار واکنش مناسب نشان داده و منابع انسانی را در جهت کسب عملکرد سازمانی بالا بسیج کند. لذا این پژوهش به بررسی تأثیر کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد سازمانی در تولیدکنندگان مواد غذایی استان اصفهان پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران ارشد شرکت های تولید کننده مواد غذایی ثبت شده در لیست سازمان غذا و دارو استان اصفهان می باشد. بدین منظور از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که آلفای کرونباخ آن برای بخش استراتژی کسب و کار 0.85 ، برای کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی 0.89 و برای عملکرد سازمانی 0.84 بدست آمد. یافته ها حاکی از آن بود که انتخاب نوع استراتژی کسب و کار در شرکت ها بر کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی شامل آموزش، استخدام، پاداش خدمات و مشارکت کارکنان به صورت معناداری اثرگذار است. از سویی دیگر، کارکردهای استخدام، مشارکت کارکنان و پاداش خدمات بر عملکرد سازمانی شرکت های مذکور تاثیر معنا دار داشته اند. این در حالی است که میان کارکرد آموزش کارکنان و عملکرد سازمانی رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج به دست آمده نشان می دهند که میانگین کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی در شرکت های مذکور در سطح متوسطی قرار دارد.

هدف کلی تحقیق حاضر بررسی و ارزیابی تاثیرات عوامل مدیریتی موثر بر مدیریت دانش در شرکت های اپراتور مخابراتی می باشد. به منظور بررسی مدیریت دانش از نظریه جاشپارا و به منظور بررسی وضعیت مدیریت دانش از عوامل مدیریتی که بر روی پیاده سازی موفق مدیریت دانش موثر هستند، از نظریه وانگ و اسپینوال با یازده فرضیه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر کارکنان شرکت های اپراتور مخابراتی است که تعداد آنها 682 نفر می باشد. حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 250 برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ایی است که با توجه به تعریف عملیاتی عوامل مدیریتی موثر بر مدیریت دانش در شرکت های اپراتور مخابراتی، نظریه های جاشپارا، وانگ و اسپینوال تنظیم گردیده، که پس ازسنجش روایی و پایایی آن دراختیار جامعه مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه ها، جمع آوری و اطلاعات حاصله تلخیص،طبقه بندی و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(آزمون های کولموگورف اسمیرنوف، پیرسون، اسپیرمن، رگرسیون دو متغیره و) به وسیله نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل بیانگر آن است که متغیر های ارزیابی، فرهنگ، آموزش و فناوری اطلاعات اثر بخشی زیادی بر مدیریت دانش دارند. همچنین متغیر هایی که اثربخشی متوسطی بر مدیریت دانش داشته اند عبارتند از: رهبری و حمایت مدیریت ارشد، مشوق ها، مدیریت منابع انسانی، اهداف و راهبرد و فعالیت های سازمانی. دو متغیر فعالیت های سازمانی و زیرساخت های سازمانی هم کمترین اثر بخشی را بر مدیریت دانش دارا بودند.

موفقیت، میزان دستیابی به اهداف سازمانی یا به عبارتی تطابق با اهداف عملکردی است؛ و بلوغ سازمان، توانایی حفظ یا توسعه عملکرد در بلندمدت و نتیجه رضایت مداوم ذینفعان در طول زمان است. پارادایم «بلوغ سازمانی» امروزه تا حد بسیار زیادی جایگزین «موفقیت» در ادبیات مدیریت سازمان ها شده است و تقریباً اغلب سازمان ها به نوعی کسب موفقیت های پایدار را در نظام ارزشی خود تعریف می کنند. بلوغ سازمان ، توانایی حفظ یا توسعه عملکرد در بلند مدت و نتیجه ی تداوم رضایت ذینفعان سازمان در طول زمان است . از طرفی ، امروزه دانش تنها منبع مطمئن برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار در سازمان ها به شمار می آید. به علاوه دانایی ، ابزار ی جهت کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار در اختیار سازمان ها قرار داده است و سازمان ها هر روز بیشتر به اهمیت دانش به عنوان منبعی استراتژیک پی می برند. در این پژوهش ضمن معرفی مدل های مدیریت بلوغ سازمان و مدیریت دانش ، مدلی جهت سنجش و اندازه گیری درجه بلوغ سازمان ارایه می گردد. رویکرد اصلی این پژوهش ،استفاده از فعالیت های مدیریت دانش جهت ایجاد بلوغ سازمانی است.

چکیده محیط مدیریتی امروز با ویژگی هایی همچون تغییرات پیچیده و غیرخطی و رقابت بدون حیطه بندی قابل تعریف است. تفکر استراتژیک رویکردی است که مکمل برنامه ریزی استراتژیک بوده و می تواند در جهت مقابله ی سیستماتیک با معضلات، درک فرصت هاو تخصیص بهینه-ی منابع کمیاب کمک نماید. از سوی دیگر، نداشتن استراتژی این فرصت را برای دیگران ایجاد می کند که استراتژی خود را به ما و کشوری که در آن زندگی می کنیم، القا کنند که با توجه به اهمیت تعادل استراتژیک در موازنه ی نوین قدرت؛ تحول در بسیاری از مفاهیم از جمله مفهوم قدرت را سبب گشته که طرح قدرت هوشمند بیانگر چنین تحولی است. در واقع قدرت هوشمند پاسخی به ناکامی های قدرت سخت و محدودیت های قدرت نرم برای تبیین و درک پیچیدگی ها و دگرگونی های مدیریت جدید جهانی و سیاست است. در این پژوهش با رجوع به نظر متخصصان نتایج قابل توجهی از نظر خبرگان رقم خورد: 1. رابطه ی مثبت متوسط و معنی دار دو طرفه بین دو متغیر تفکر استراتژیک و قدرت هوشمند و تقویت سینرژیکی یکدیگر 2. تبیین 19 درصدی تغییرات قدرت هوشمند توسط متغیر تفکر استراتژیک 3. وجود قوی ترین همبستگی قدرت هوشمند با توجه به محیط و ضعیف ترین با خلق چشم انداز 4. وجود بیشترین تأثیرپذیری از تفکر استراتژیک از جانب قدرت نرم و کمترین تأثیرپذیری از جانب قدرت نیمه سخت 5. تأثیر هماهنگ و معنی دار تمامی مولفه های تفکر استراتژیک بر ابعاد قدرت هوشمند.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

دانشگاه پیام نور استان تهران به عنوان یک مرکز آموزش عالی با دارا بودن سیستم انعطاف پذیر آموزش نیمه حضوری چون دیگر سازمان ها برای هدایت موثر و کارا به مدیریت استراتژیک نیاز دارد، یکی از مراحل اصلی در مدیریت استراتژیک مرحله برنامه ریزی استراتژیک است. انجام فرایند برنامه ریزی استراتژیک بدون چارچوب مناسب امکان پذیر نیست.از این رو از آنجا که این دانشگاه باید پاسخگوی ذی نفعان مختلفی باشد و همچنین قوانین فراسازمانی و عوامل محیط داخلی و خارجی خویش را در نظر بگیرد، به الگوی برنامه ریزی استراتژیک متناسب خویش نیازمند است.تحقیق حاضر به منظور ارائه مدل مناسب برنامه ریزی راهبردی آن دانشگاه انجام شده است و بدین منظور اجزای مهم در فرایند برنامه ریزی استراتژیک آن مرکز تعیین و در وضعیت موجود مورد بررسی قرار گرفتند. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی-پیمایشی است و جامعه آماری آن را مدیران و معاونین دانشگاه پیام نور استان تهران و روسای مراکز و واحدهای آن تشکیل داده اند که شامل 59 نفر می باشند و با مراجعه به جدول مورگان و بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه آماری 52 نفری انتخاب گردید.نتایج حاصل از آزمون های خی دو و تی نمونه های زوجی نشان داد که اجزای در نظر گرفته شده بسترسازی سازمانی، تحلیل ذینفعان، قوانین فراسازمانی، تدوین ماموریت، تجزیه و تحلیل محیط داخل و خارج، تعیین اهداف بلند مدت، تدوین و انتخاب استراتژی در مدل فرایند برنامه ریزی استراتژیک آن دانشگاه حائز اهمیت هستند و بین وضعیت موجود و مطلوب آن اجزا در برنامه ریزی استراتژیک آن دانشگاه تفاوت معناداری وجود دارد.

امروزه با افزایش رقابت در میان تولیدکنندگان کالا و ارائه دهندگان خدمات،مشتریان هر سازمان مهمترین سرمایه آن بوده و بقای سازمان منوط به وفاداری آنان می باشد. در واقع اولین دلیل برای تعیین رضایت مشتریان،خفظ بقای آنها است. پژوهش حاضر در صدد بود میزان رضایت مشتریان منطقه 2 شهرداری تهران را از کیفیت ، عملکرد و بطور کلی از کارکرد مرکز سامانه مدیریت شهری 137 بسنجد.جامعه آماری شامل کلیه ساکنین و شاغلین یکسال گذشته منطقه 2 بود که در طی این یکسال حداقل یکبار با مرکز سامانه مدیریت شهری 137 تماس گرفته و داوطلب شرکت در این تحقیق بوده اند. بدین منظور پژوهشگر از طریق فرمول تعداد حجم نمونه که باید 20 الی 25 برابر سوالات پیش بین باشد ، تعداد 160 نفر را به عنوان تعداد حجم نمونه انتخاب نمود. به منظور جمع آوری نظرات مشتریان در این خصوص ، پرسشنامه محقق ساخته ای با 16 سوال که در آن گویه های مختلفی با استفاده از طیف لیکرت 5 گزینه ای مطرح شده بود در بهار 1388 بین افراد نمونه توزیع شد . این پرسشها از نظر محتوایی روا و از روش ضریب آلفای گرونباخ899/0 معتبر بود.نتایج پرسش نامه ها با استفاده از نرم افزار آماری spss و محاسبه جداول فراوانی ، درصد و ... مورد تجزیه و تحلیل و بحث و تفسیر قرار گرفت و مهمترین پارامترهای رضایت یا نا رضایتی مشتریان از این مرکز استخراج شد. نتایج پژوهش تا حدودی هم راستا با پژوهش های پیشین انجام شده در مورد شهرها و مناطق دیگر بود. بطور کلی با توجه به نتایج بدست آمده از گویه های پرسشنامه بیشترین توفیق مرکز137 در برقراری ارتباط موفق و مناسب شهرداری با مشتریان و همچنین نحوه برخورد مناسب اپراتورهای 137 بوده است. از طرفی کمترین میزان رضایت به میزان سرعت ارائه خدمات شهرداری از طریق مرکز سامانه 137 و وجود فرآیند مناسب برای ردیابی علایق و سلایق مشتریان اختصاص داشته است. پژوهشگر پس از انجام این پژوهش و با توجه به نتایج برآمده از دل تحقیق ، به ارائه برخی پیشنهادها و توصیه های کاربردی پرداخته است.