نام پژوهشگر: عباس مسعودی
رامتین طهماسبی قره شیران هما بهبهانی
کار این رساله از تولید یک نظریه شروع می شود و به ترسیم طرح اولیه ای خاتمه می یابد. برای تولید این نظریه ابتدا نظریات قبلی پیرامون هنر را در گفتار فلاسفه مورد بررسی قرار داده اما خود هنر واژه ای است که مفهوم آن وابسته به بسیاری زمینه ها و مفاهیم دیگر است. دراین رساله زمینه های اجتماعی-اقتصادی و سیاسی نادیده انگاشته شده اند، و بجز اشارات کوتاه بیشتر تمرکز روی مفاهیم کلیدی و راهبرنده ای است که به تفسیر کلمه هنر کمک می کند. چون نگاه هنر متاثر از ادراک و برداشت منتقد از واقعیت است، مفاهیمی مثل ادراک و واقعیت مورد کنکاش قرار می گیرند. این کنکاش ابتدا از فلاسفه یونان پیش از افلاطون شروع می شود ، در آن جا مشخص می شود که پارمیندس اولین فیلسوفی است که رسما ادراک را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. سپس در آرا افلاطون به نوعی برداشت قدسی از واقعیت مواجه می شویم، افلاطون واقعیت جهان مادی را امری فراحسی قلمداد می کند و آنرا کلا توهم می خواند و بجای آن واقعیت مطلق مثلی را علم می کند ، سپس با فاصله چندین قرن به کانت می رسیم. وی شناخت را به دو گونه حسی و عقلی تقسیم می کند و نتیجه می گیرد ادراک عقلی برتر از ادراک حسی است . از اینرو هرچه مربوط به تجربه و متعلقات حسی می باشد را در سطح پائین تری قرار می دهد اما آنرا یکسره رد نکرده ، در آخر نیچه در تقابل با این نظریات خردپرستانه راه افراط را پیموده و ادراک از جهان را به جهان نمود تفسیر کرد و جهان بود را دروغین خواند. این بررسی راهی را به سوی نگاه به هنر از دید این فلاسفه که از میان انبوه فلاسفه استخراج شده اند می گشاید.در بخش نتیجه گیری چنین استدلال می شود که واقعیت نوعی ادراک شخصی است و هنر می تواند به تفسیر این جهان کمک کند. بعد از آن به معضلات هنر معماری اشاره ای می شود و در آخر نظریه ای بر پایه آزادی و پذیرش واقعیات این جهان که با دیده آری گوی کار می کند و هنر را راهی برای خلق آن می داند بوجود می آید. سپس مصداقهای عملی این تئوری را در طرح اولیه می بینیم.