نام پژوهشگر: اسدالله واحد
معصومه طریقی عنصرودی اسدالله واحد
امروزه فقدان واحدهای مکفی بررسی ادبیات معاصر و آشنایی با نظریه ها و نظریه پردازان شاخص، امری ملموس در عرصه مطالعات دانشگاهی می باشد؛ ازسوی دیگر ادبیات غنی کلاسیک فارسی که بی شک رمز جاودانگی آن استظهار به مبانی غنی عرفانی است از جهت اعتباری که برای معتقدان خود دارد و از جهت در بر داشتن مباحثی درباره بینش آدمی نسبت به خویشتن، جهان و خدا حائز اهمیت است. در این میان لزوم نگریستن از دیدی نو به متون کلاسیک ادبی احساس می شود. نگارنده در این تحقیق به منظور آشنایی با یکی از نظریه های معاصر در عرصه نقد ادبی و تطبیق آن با یکی از متون عرفانی ادب فارسی، تحلیل مصیبت نامه عطار را از بعد ساختاری و روایی مد نظر قرار داده است. ریشه ساختارگرایی به فرمالیسم و مکتب پراگ (زبان شناسان روسی) می رسد. فرمالیسم یکی از مکاتب نقد ادبی درحوزه بررسی ادبیات از دیدگاه زبان شناسی است. به عقیده فرمالیست ها ادبیات یک مسئله صرفا زبانی است و لذا می توان گفت که زبان ادبی یکی از انواع زبان هاست و باید به آن از دیدگاه زبان شناسی نگریست. فرمالیست ها به جای تحلیل محتوای متون، تحلیل فرم آن را مد نظر خود قرار داده و معتقد بودند که محتوا صرفاً انگیزه ای برای فرم است. از نظر آنان زبان ادبی مجموعه انحرافاتی از هنجار متداول زبان و اثر ادبی مجموعه ای از تمهیداتی چون وزن، قافیه و ... است. نظریه فرمالیسم ریشه در نظریات فردینان دو سوسور، زبان شناس سوئیسی دارد. او معتقد است که زبان نظامی است متشکل از نشانه هایی که باید همانند نظامی کامل در یک برهه زمانی خاص مورد مطالعه قرار بگیرند؛ یعنی به روش همزمانی و نه در جریان تحول تاریخی آن، یعنی روش درزمانی. او این نشانه ها را متشکل از یک تصویر آوایی (دال) و یک مفهوم و معنی (مدلول) می داند که به صورت قراردادی و نه طبیعی برای آن دال انتخاب شده است. اما نقطه نظر اصلی او در تعریف جدیدی است که از زبان ارائه داده و برای آن دو وجه زبان و گفتار قایل شده است. زبان نهادی اجتماعی است که فرد قادر به خلق یا تغییر آن نیست اما گفتار، فعلی فردی است که به انتخاب فرد بستگی دارد. از نظر فرمالیست ها نیز مهم ترین عنصر اثر ادبی، زبان و ساختار آن است. اثر ادبی متنی است که در آن شاعر یا نویسنده با به کار گرفتن روش هایی، زبان متداول را در هم می ریزد تا زبانی تازه با نظامی جدید به وجود بیاورد و این همان چیزی است که از آن تعبیر به آشنایی زدایی می شود . آن ها همچنین معتقدند که شکل وسیله ای برای بیان محتوا نیست؛ بلکه محتوای اثر ادبی است که انگیزه ایجاد شکل اثر می شود. فرمالیسم دیری نپایید و بنا به علل سیاسی در روسیه سرکوب شد. بنابراین نظریه پردازان آن پراکنده شدند. از جمله آن ها رومن یاکوبسون بود به پراگ مهاجرت کرد و با استفاده از مبانی صورتگرایی به تدوین نظریه ساختارگرایی پرداخت. او با ارائه شش جزء برای هر ارتباط معتقد است که زمانی که ارتباط بر خود پیام تأکید داشته باشد نقش شاعرانه بر پیام تسلط می یابد. یعنی زمانی که خود کلمات برای ما اهمیت دارد نه آن که چه مطلبی، در چه شرایطی و توسط چه کسی مطرح می شود. در تحلیل ساختارگرا نیز خود متن و فردیت آن نادیده گرفته می شود و آن را در قالب الگوها، نظام ها و ساختارهایی بررسی می کنند تا به ساختارهای پنهان در پس روایات دست یابند. در این شیوه معمولاً حضور نویسنده اهمیتی ندارد؛ چرا که از این دیدگاه، متن صرفاً حاصل کارکرد یک نظام دلالتی است و نه ساخته فرد. ساختارگرایی می کوشد تا بنیادی ترین اجزای متن را بررسی کند و از آن جا ادبیات از زبان نشئت می گیرد. پس تحلیل ساختارگرایانه مستلزم بررسی ساختاری خود زبان است؛ یعنی همان نظریه ای که سوسور مد نظر داشت. رابرت اسکولز ساختارگرایی را در وسیع ترین مفهوم آن، روش جست و جوی واقعیت نه در اشیای منفرد، بلکه در روابط میان آن ها می داند. رولان بارت، منتقد فرانسوی که نظریه پرداز اصلی این مکتب است عقیده دارد که ساختارگرایی واقعیت را می گیرد، آن را تجزیه می کند، سپس دوباره اجزا را با هم ترکیب می کند. بدین گونه در نقد ساختارگرا سه مرحله مهم وجود دارد: بدین ترتیب که منتقد ساختارگرا نخست ساختار هر اثر ادبی را به اجزای سازنده آن تجزیه می کند؛ سپس به بررسی ارتباط این اجزا با هم می پردازد و بالاخره در مرحله سوم به این مسئله توجه می کند که دلالت کلیت اثر بر چیست؟ در وهله اول شاید این سوال برای همه ما پیش بیاید که چرا فرمالیست ها توجه خود را به صورت و فرم آثار ادبی معطوف کرده اند و چرا باید این همه وقت را صرف چیزی که در درجه دوم اهمیت قرار دارد، کرده و به آن چه که اثر می خواهد به ما بگوید توجه نکنیم؟ بسیاری از ما نمی خواهیم درباره مسائلی مانند فرم و ساختار بحث کنیم. چون فکر می کنیم مباحثی از این دست، معنویت و روح آزاد اثری را که می خوانیم تضعیف می کند. هانس برتنس در پاسخ این گونه سوالات می گوید: «شاید ما نظر درستی داشته باشیم، اما در هر صورت فرم اجتناب ناپذیر است. هنر بدون فرم هیچ است، ما به هر شکلی که زبان را به کار بگیریم، در هر صورت با فرم سر و کار داریم؛ اما آیا ساختار هم مانند فرم اجتناب ناپذیر است؟» او معتقد است تشخیص ساختار به راحتی امکان پذیر نیست. تمامی عناصر یک متن به هم پیوسته اند و کارکردهای متعدد این عناصر و رابطه میان آن هاست که ساختار را تشکیل می دهد و برای ساختارگرایی، ساختار بسیار بنیادی تر از فرم است. فرم مقید به معناست؛ اما ساختار آن چیزی است که شکل گیری معنا را ممکن می سازد. ساختار چیزی است که معنا را به وجود می آورد و به ارائه آن یاری می رساند. شالوده های نظریه های روایتی نیز به جنبش فرمالیسم می رسد و تأثیر نظریه های فرمالیست های روسی در تدوین علم روایت شناسی انکار ناپذیر است. روایت شناسی، رویکردی ساختارگرا در مطالعه ادبیات داستانی است که هدف آن تقلیل داستان ها به یک ساختار اصلی و پایه و سپس بررسی تشابهات داستان ها به لحاظ ساختاری است. ولادیمیر پراپ و همه فرمالیست های روس، درصدد شناخت اجزای هسته ای مشترک در قصه های عامیانه و اسطوره ها بودند. مایکل تولان می گوید: «روایت توالی ادراک شده وقایعی است که ارتباط غیراتفاقی دارند و مستلزم وجود شخصیت های تجربه گراست که ما انسان ها از تجربه آنان درس می گیریم». او مشخصات اصلی و تعیین کننده روایت را وقایع متوالی و به هم پیوسته، افراد برجسته سازی شده و فرآیند گذر از بحران به حل بحران می داند. روایت شناسی، علم مطالعه دستورزبان روایت هاست که وجوه مشترک و متفاوت روایت ها را مورد امعان نظر قرار می دهد. روایت شناسی یا علم ادبیات با ادبیت ادبیات سرو کار دارد و در واقع، نوعی نقد فرمالیستی- ساختاری است که به مطالعه روابط حاکم بر ساختار اثر ادبی می پردازد. نگارنده در این پایان نامه، تحلیلی از مصیبت نامه عطار با توجه به این دو رویکرد ارائه داده است. عطار در این منظومه به جهان هایی از تجربه عرفانی دست یافته که در دیگر آثار او به این گسترش و ژرفا خود را نشان نمی دهد. بدون شک علت کم شناختگی این منظومه، نام آن است که غالباً تصور می شود کتابی است در فن مصیبت سرایی و نوحه خوانی؛ حال آنکه عطار در این اثر، سوگنامه تبار انسانی و اضطراب های بیکران و جاودانه آدمی و مشکلات ازلی و ابدی بشر را سروده است و این که در عرصه معرفت شناسی همه کائنات سرگشته اند و گرفتار مصیبت. این پایان نامه در چهار فصل تدوین شده است: در فصل اول کلیات لازم برای وارد شدن به بحث بررسی متن در حد توان معرفی شده اند و سعی شده است دورنمایی از انواع نظریه های ادبی و به ویژه ساختارگرایی، فرمالیسم و روایت شناسی ارائه شود. همچنین به صورت مجمل به معرفی عطار و مصیبت نامه او پرداخته شده است. در فصل دوم ساختار متن مصیبت نامه مورد تحلیل قرار گرفته است که مبنای کار ما در این فصل علاوه بر کتاب ارزشمند دکتر اکبر اخلاقی، مقاله «در آمدی بر سخن کاوی» اثر دکتر کاظم لطفی پور ساعدی بود. ساختار متن یا انسجام متنی شامل روابط و مناسبات میان عبارات جمله ها و فصل هاست که از اثر کلیتی همبسته و منسجم می سازد و آن را از مجموعه ای از جمله ها که به طور تصادفی کنار هم چیده شده باشد، متمایز می کند. ابزارهای آفریننده همبستگی متنی در سه سطح دستوری، لغوی و پیوندی، که هر یک شامل زیرشاخه های مربوط به خود می باشند، بررسی شده اند و ما برای پرهیز از اطاله کلام در مورد شواهد، خواننده محترم را به متن پایان نامه ارجاع می دهیم. در فصل سوم، ساختار نظم بر اساس الگوی جلد اول کتاب «از زبان شناسی به ادبیات» اثر دکتر کورش صفوی مورد بررسی قرار گرفته است. اما در فصل چهارم با توجه به نظریات مختلف محققان روایت، به بررسی ساختار و شاکله اصلی مصیبت نامه، بدون در نظر گرفتن جزئیات خاص داستان و یا جزئیات حکایات فرعی آن پرداخته ایم. برداشتی شخصی از کلیت این نظریات در کنار کتاب دکتر اخلاقی مبنای بررسی ما بوده است. علی رغم زحمات و راهنمایی های بی دریغ استاد راهنمای گرامی، آقای دکتر واحد، نگارنده در تدوین این رساله با دو مشکل عمده مواجه بود: اول فقدان رساله ای در این موضوع در کتابخانه دانشکده و دوم این که منابع دست اول مورد مطالعه اغلب ترجمه شده و به همین سبب گاه گویای مطلب نبوده و برای خود نگارنده مبهم و گنگ بودند. امید است عذر موجهی باشد برای پوشش نقایص و کاستی های بی شمار این پایان نامه.
یعقوب خردمندیان معصومه معدن کن
عناصر داستانی یکی از معیارهای ادبی است که درباره بخش های تشکیل دهنده داستان و ویژگی های آن بحث می کند به همین دلیل با توجه به آن می توان جنبه هایی از آثار داستانی را نقد کرد. منظومه های فارسی نیز از آنجا که روایتی داستانی دارند می توان با استفاده از این عناصر بهتر شناخت و به میزان موفقیت نویسندگان این آثار در ارائه مطلب به مخاطب پی برد. منظومه خسرو و شیرین نظامی یکی از بهترین و مهمترین منظومه ها در ادب فارسی است بنابراین با این معیار می توانیم این منظومه را نیز بهتر بشناسیم و معرفی کنیم. همچنین می توان میزان موفقیت در تقلید و نوآوری منظومه های تقلیدی از این منظومه را هم به وسیله این محک ارزیابی کرد. در این پایان نامه سعی شده است منظومه خسرو و شیرین نظامی و نظیره های آن با توجه به عناصر داستانی نقد شود. همچنین از آنجا که اصل داستان از روایتی تاریخی بوده و بر اساس عشق و خیال پردازی سراینده آفریده شده، نقش عشق و خیال در آفرینش داستان مورد بررسی قرار گرفته است.. بنابر این تحقیق چنین استنباط شد که عناصر داستان در این کاربرد دارد اما نقش این عناصر در منظومه خسرو و شیرین یکسان نیست. به این معنی که برخی از این عناصر به طور صحیح و ابتدایی در داستان به کار برده شده، بعضی از این عناصر نیز در شکل گیری داستان نقش مهمی بر عهده دارند ولی با این وجود ایراداتی نیز بر آن وارد است و دسته دیگر از این عناصر نیز به شکلی در داستان نمود پیدا کرده اند که در داستانهای امروزی کمتر به این نحوه ارائه می شوند. به این ترتیب می-توان این منظومه را داستان نامید اما به دلیل قدیمی و منظوم بودن، تفاوت هایی از نظر ساختار داستانی با داستانهای امروزی دارد. همچنین کاربرد این عناصر در نظیرههای منظومه خسرو و شیرین نیز همانند این منظومه است اما با کیفیتی به مراتب پایین تر. همچنین چنین نتیجه گرفته شد که نظامی اصل این روایت را از تاریخ اخذ کرده اما با استفاده از تخیل خلاق خود از این روایت داستانی زیبا آفریده است و در این داستان عشق مطلوب خود را منعکس کرده است. شاعران مقلد او نیز با استفاده از تخیل خود در روایت نظامی تغییراتی ایجاد کرده و منظومه ای دیگر با تفاوتهایی جزئی آفریده اند.
صغری اصغری اسدالله واحد
فهم و درک قواعد دستوری به ویژه ساختمان فعل و جمله در هر متنی موجب آموزش آسان و درست آن می شود؛ بررسی ساختمان فعل و جمله در دیوان حافظ که از متون زیبای فارسی است علاوه بر یادگیری آسان آن بسیاری از دقایق آن را آشکار می سازد و طرح مباحث دستوری در قالب جملات و ترسیم نمودار و تعیین نقش نحوی کلمات در زیر نمودار موجب حل شدن بسیاری از مشکلات دستوری می گردد. در میان مباحث دستور زبان فارسی، شناخت ساختمان فعل و جمله، در دستور تاریخی از اهمیّت بسیاری برخوردار است؛ بنابراین بررسی مباحث مذکور در متون کلاسیک فارسی امری ضروری است. در این پایان نامه که متشکّل از دو فصل است، به بررسی ساختمان فعل و جمله در دیوان حافظ پرداخته شده است. فصل اوّل پایان نامه ساختمان ظاهری و زمان افعال را بررسی می کند. ساختمان افعال ابتدا در چهار قسمت افعال ساده، پیشوندی، مرکب و عبارتهای فعلی بررسی شده و سپس به چهار مبحث افعال اسنادی، ناقص، دعایی و تابع پذیر پرداخته شده است؛ سپس زمان افعال در نه قسمت فعل ماضی مطلق، استمراری، بعید، نقلی و التزامی و فعل مضارع اخباری و التزامی و فعل مستقبل و فعل امر و نهی بررسی شده و برای هر مورد اوّلین نمونه از دیوان حافظ ذکر شده است. در فصل دوّم پایان نامه ساختمان جمله در دو بخش جمله ساده و مرکّب بررسی شده است. جمله های ساده شامل جمله های دو، سه و چهار جزئی می باشد و جمله های مرکب از جمله های مرکب دو فراکردی شروع شده و با جمله ی مرکب شش فراکردی خاتمه می یابد و برای هر نمونه، از کوچکترین جمله ساده تا جمله مرکّب شش فراکردی یک نمودار درختی رسم شده است.
رقیه قصابی باقر صدری نیا
نحوه ی زندگی زنان و موقعیت آنان در خانواده و جامعه از جمله موضوعاتی است که در ادبیات داستانی معاصر بازتاب گسترده ای یافته است، با این حال نوع نگرش زنان و مردان نویسنده به این موضوع از جهات مختلف متمایز به نظر می رسد. در پایان نامه ی حاضر آثار جلال آل احمد و سیمین دانشور مورد مطالعه قرار گرفته است تا از طریق آن ضمن بررسی مشابهت و تفاوت نگرش آنان به موضوع زنان، تأثیر خاستگاه طبقاتی و پیشینه ی متفاوت تربیتی آنان در نوع رویکرد به مسئله ی زنان نیز نشان داده شود. این رساله در سه فصل تدوین شده است؛ در فصل اول و دوم داستان های دو نویسنده به طور جداگانه معرفی و بررسی شده است و در فصل پایانی با مقایسه ی نحوه ی تلقی و رویکرد آنان به موضوع به نتیجه گیری پرداخته ایم.
هیوا سلامی اسدالله واحد
بررسی مسائل اجتماعی از ویژگی تحقیق حاضر است دراین پژوهش سعی برآن است که اندیشه های اجتماعی مولانا درآثار منثور مورد بررسی قرار گیرد.
ابراهیم پوردرگاهی اسدالله واحد
مسئلهء ولایت مهمّ ترین مسئلهء تصوّف و عرفان اسلامی است. به همین جهت در اکثر کتب نثر عرفانی، فصل یا فصولی جداگانه به بررسی ولایت و مباحث مربوط به اولیاء الله اختصاص یافته و در آثار منظوم نیز به این موضوع، عنایتی خاصّ بوده است. از منظر این کتب، معنای مفعولی ولیّ بر معنای فاعلی آن غلبه دارد. لذا اصطلاح اولیاء الله - در معنای اخصّ- به مجذوبان حقّ اطلاق می شود. محسنین ، جامع ترین مصداق اولیاء الله و اصحاب کهف - از دیدگاه برخی متون عرفانی- صورت نمادین ایشان در قرآن است. در اعتقاد بعضی، نبوّت بر ولایت ، و نبیّ بر ولیّ افضل است. در نظر عدّه ای دیگر، با وجود برتری ولایت بر نبوّت در شخص نبیّ ، ولیّ بر نبیّ فضیلت ندارد. گروهی از این نیز فراتر رفته و خواصّ اولیای مسلمان را - به لحاظ تقرّب معنوی- برتر از انبیای پیشین دانسته اند. بحث ختم ولایت در تصوّف با حکیم ترمذی شروع و با ابن عربی به کمال خود می رسد؛ و لیکن دربارهء مصادیق خاتم ولایت مطلقه و مقیّده ، میان مکتب فکری ابن عربی و پیروان او، و مذهب و عرفان شیعه، اختلاف اساسی وجود دارد. موضوع آگاه بودن یا نبودن ولیّ به ولایت خود، از موضوعاتی است که محلّ اختلاف بوده و در بعضی متون عرفانی پرداخت هایی کلّی به آن شده است. اولیاء گاهی با نیروی همّت و زمانی با اعمال و رفتار خاصّ خود، مردم را هدایت می کنند. در هدایت خاصّ ، مجذوبان سالک بیشتر از سایر اولیاء ، شایستهء مقام پیری هستند؛ هرچند اولیای مستور نیز- در مواردی اندک- از هدایت و ارشاد خواصّ عرفا مضایقه نمی کنند. در مورد انکار و اثبات کرامت نیز دیدگاه ها مختلف است. در برخی از کتب عرفانی برای اثبات کرامات اولیاء الله ، دلایل عقلی و مستندات نقلی ارائه شده است. از دیدگاه عرفا، اگر چه نقض و خرق عادت ، قدر مشترکِ کرامت، معجزه و استدراج است؛ میان کرامت و معجزه و- به ویژه-کرامت و استدراج، تفاوت های اساسی وجود دارد.
طه صادری اسدالله واحد
بسیاری از رباعیات منسوب به خیام(ف 513-515ق) در برخی از متون نظم و نثر فارسی به نام شاعران دیگر نیز ضبط شدهاست. این امر علاوه بر ایجاد تردید در مورد صحت انتساب این رباعیات به خیام، انتساب چنین رباعیاتی را به شاعران دیگر نیز دشوار میسازد. اختلاف در انتساب رباعیات تا حدی است که گاه برای یک رباعی، نام هفت شاعر در منابع مختلف درج شده است. بیش از یک سده است که پژوهشگران ایرانی و خارجی دربارهی صحت انتساب این قبیل رباعیات تحقیق کردهاند اما ضرورت پژوهشهای بیشتر در این زمینه همچنان به قوت خود باقی است. برای تحقیق در این زمینه 1274 رباعی منسوب به خیام از منابع مختلف جمع آوری شد و به همراه نام نسخ حاوی رباعی در برگه هایی جداگانه ثبت گشت. رساله ی حاضر با انتخاب پنج شاعر عطار، باباافضل، مولوی، مجدهمگر و حافظ که تعداد قابل توجهی رباعی مشترک با خیام دارند، به بررسی صحت انتساب این رباعیات مشترک می پردازد و با مطالعه ی تاریخ نسخ و تحلیل سبکی و محتوایی، سراینده ی هر رباعی را معین می کند. اگر رباعی متعلق به شاعری دیگر باشد، با دلیل، انتساب آن را به خیام و شاعران نامبرده رد کرده، سراینده ی رباعی را معرفی می کند. از سویی با انجام پایان نامه ی حاضر، سراینده ی سیصدوسی وچهار رباعی که به چند شاعر منسوب شده بود، مشخص می شود و از سوی دیگر رباعیات اصیل خیام و رباعیاتی که انتسابشان به خیام اقوی است، شناخته می گردد و باعث می شود دامن خیام از برخی رباعیات سست و رکیک که به ناحق به نام وی رایج شده است، پاک شود. پژوهش حاضر در پنج بخش تدوین شده است. هر بخش شامل رباعیات مشترک یک شاعر با خیام است که در مجموع، رباعیات مشترک خیام با پنج شاعر(عطار، باباافضل، مولوی، مجدهمگر، حافظ) بررسی می شود. هر بخش بر اساس موضوع رباعی ها به چند فصل تقسیم شده که در کنار بررسی نسخه ای، سبکی و محتوایی تک تک رباعیات، روند انتساب موضوعی آن ها را هم میسر می سازد.
حسین رسول زاده میرجلیل اکرمی
در ادبیات فارسی، «شعر»، بیان ویژه فرهنگی، شناخته شده است و می تواند جایگزین همه اشکال ادبی و هنری دیگر باشد و به خوبی وظایف آنها را به عهده بگیرد. بی تردید «شعر» بستر بیشتر «نمایش»ها و یا به تعبیری بهتر «نمایش»گونه ها در ادبیات فارسی بوده است. این که اولین نقّالی ها و تعزیه ها به زبان شعر بوده اند گواه این ادعاست که پژوهش در قابلیت های نمایشی متون ادب فارسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در حقیقت، تلفیق شعر و نمایش به دریافت های نوینی در زمینه زیبایی شناسی و معناشناسی در آثار ادبی منجر می شود و با این نگرش می توان، فنون بلاغت و ابزارهای بیانی را با اسلوب و کاربردی نوین در آثار ادبی جستجو کرد. بخش اول پژوهش حاضر با نگرشی «نمایشی» به این مهم پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که درک قابلیت های نمایشی در اینگونه آثار می تواند فرصت مغتنمی برای رویکرد دوباره و اثرگذار به این شاهکارهای ادبی-هنری باشد. در دوره مشروطه، با نگاشته شدن نخستین «نمایشنامه»های منظوم و منثور، زمینه ای قابل توجه برای تلفیق شعر و درام فراهم شد که «شعر نمایشی جدید» حاصل این پیوند است. علاوه بر این، بسیاری از آثار معاصر ادبیات فارسی در زمینه شعر(قالب های سنّتی و نو)، ساختاری کاملاً نمایشی دارند که بررسی این آثار نیز اهمیت ویژه ای در شناخت ویژگی های شعر معاصر دارد. استفاده از عناصر نمایشی همچون؛ داستان، صحنه پردازی نمایشی، دیالوگ، شخصیت پردازی و ... از ویژگی های شعر معاصر است. بخش دوم پژوهش حاضر، با در نظر گرفتن عواملی همچون میزان تأثیرگذاری و موفقیت شاعران در ارائه شعر نمایشی و همچنین بهره گیری آنها از عناصر نمایش، به بررسی اشعار میرزاده عشقی، نیمایوشیج، محمدحسین شهریار، منوچهر شیبانی، مهدی اخوان ثالث، سیاوش کسرایی و محمدرضا شفیعی کدکنی پرداخته است.
وحید پورعبدالله کرداباد ابراهیم اقبالی
موضوع پایان نامه ی حاضر تحقیق در مبانی زیبایی شناسی اشعار نیّر تبریزی است. عناصر چهارگانه ی علم بیان شامل تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه، نقش مهمی در زیبایی کلام و تأثیر سخن دارد؛ بنابراین ما با بررسی دیوان اشعار نیّر از منظر علم بیان، سعی داشتیم وجوه زیبایی شعر وی را نشان دهیم و در عین حال شواهدی تازه و متنوع برای مباحث کلی و جزئی بیان ارائه دهیم.
سهیلا پورتقی مغانلو اسدالله واحد
مسئله حیات، ممات و معاد از جمله مهم ترین موضوعاتی است که در آثار شاعران و نویسندگان زبان فارسی از جمله سعدی انعکاس قابل توجهی داشته است. با توجه به این که این مسائل با نحو? نگرش مذهبی و جهان بینی شعرا ارتباط تنگاتنگی دارد و عقاید مذهبی، مباحث اخلاقی و نحو? نگرش به جهان، اساس حرکت ذهنی شعرا از جمله سعدی را تشکیل می دهد، این مباحث در اشعار او نمود بارزی دارد. در شعر سعدی روح مذهبی بر جنب? فلسفی غلبه دارد و فلسف? او فلسف? حیات است و او مبادی دینی و هر آنچه را در پیوند با این موضوع می باشد، به انواع گوناگون در شعر و نثر خود آورده است. رسال? حاضر در سه فصل تدوین شده است. فصل اوّل: حیات، فصل دوم: ممات و فصل سوم: معاد. در بخش های هر یک از این فصول مباحث فرعی و وابسته به مدخل اصلی، مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. وی در بخش حیات به تمام مظاهر آن توجه داشته است. از قبیل: توصیف حیات دنیوی، نظام آفرینش، توصیه های اخلاقی و موارد دیگر. در بخش مرگ نیز بحث هایی هم چون: شهادت، احتضار و کیفیت موت گروه های مختلف انسان ها و مباحثی از این قبیل را ذکر کرده است، و در نهایت در بخش معاد نیز رکن استوار اندیش? وی در تمام مباحث ذکر شده و در این قسمت بر روز رستاخیز و نشر آدمیان و به تبع آن رسیدگی به اعمال، استوار است.
فهمیده حاجی زاده اسدالله واحد
چکیده ندارد.
غنچه نجفی اسدالله واحد
چکیده ندارد.
محسن ابراهیم پوررندی امین پاشااجلالی
چکیده ندارد.
مسعود دهقانی معصومه معدن کن
چکیده ندارد.
علی حسن زاده اسدالله واحد
چکیده ندارد.
ستار پیرعین الدین باقر صدری نیا
چکیده ندارد.
حمیده حرمتی کبلو اسدالله واحد
چکیده ندارد.