نام پژوهشگر: محسن فرشادفر
سیمین خانی سیما نصری
شدت حس درد و پاسخ رفتاری به درد در دو جنس نر و ماده متفاوت است. این اختلاف اشاره به این دارد که هورمونهای جنسی ممکن است بر سیستم حس درد اثر داشته باشند. لذا در تحقیق حاضر، تأثیر تستوسترون انانتات mg/kg 5 بر میزان بی دردی ناشی از مورفین mg/kg6 در موشهای کوچک آزمایشگاهی نر گنادکتومی شده و موشهای فاقد هورمون جنسی بوسیله داروی finasteride بااستفاده از تست فرمالین مورد بررسی قرار گرفت.در این آزمایش 15 گروه 7 تایی از موش های کوچک آزمایشگاهی نر را انتخاب و 6 گروه را گنادکتومی کرده و 3 گروه نیز فقط جراحی شدند بدون اینکه گنادکتومی شوند و 6 گروه نیز سالم بودند. این گروه ها بسته به نوع گروه بندی تستوسترون یا حلال تستوسترون( روغن کنجد)? مورفین و یا داروی ضد آندروژن فیناستراید ح دریافت می کردند و سپس تست فرمالین گرفته می شد. اطلاعات حاصل جهت آنالیز آماری به روش one-way anova بررسی شد. با توجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق به نظر می رسد که تستوسترون (هم اندوژن و هم اگزوژن) موجب افزایش حساسیت گیرنده های درد و در نتیجه افزایش درد ( کاهش بی دردی ) می شوند که البته این ایجاد درد در حضور مورفین ظاهر شد در حالی که خود تستوسترون به تنهایی تاثیری بربی دردی نداشت. نکته قابل توجه این بود که حلال تستوسترون (روغن کنجد) در حضور مورفین ، باعث کاهش بی دردی حاصل از مورفین شد که علت آن احتمالا" میان کنش بین مورفین و تستوسترون و یا حلال آن در جهت تضعیف اثر مورفین می باشد. ? از طرف دیگر داروی ضدآندروژن (فیناستراید) اثر ضد دردی مورفین را افزایش میدهد که احتمالا این اثر به این دلیل است که اثر تستوسترون اندوژن را از بین برده و در نتیجه اثر مقابله ای تستوسترون با مورفین را حذف کرده و یا اینکه خود دارو تا حدودی اثر ضد دردی داشته است.
ژیلا کرم زاد علیرضا زبرجدی
.به منظور بررسی تأثیر کشت مریستم به تنهایی و همراه با تیمار الکتروتراپی در دو ریزنمونه جوانه و گیاهچه بر روی میزان باززایی و تولید گیاهان عاری از ویروس آزمایشی به صورت فاکتوریل 2×2 در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. در این آزمایش قبل از کشت مریستم و انجام الکتروتراپی تست الیزا جهت شناسایی آلودگی ویروسی ریزنمونه های آلوده انجام شد. نتایج مقایسه میانگین نشان داد بیشترین ارتفاع گیاهچه، تعداد برگ، تعداد گره و طول ریشه مربوط به گیاهچه مریستمی حاصل از جوانه بدون تیمار الکتروتراپی بود. میزان باززایی گیاهچه های مریستمی از هر دو ریزنمونه جوانه و گیاهچه بدون تیمار الکتروتراپی بیشتر از هر دو ریزنمونه با تیمار الکتروتراپی بود.سپس بر روی گیاهچه های بدست آمده تست الیزا انجام شد، نتایج تست الیزا نشان داد که گیاهچه های مریستمی حاصل از هر دو ریزنمونه جوانه و گیاهچه با تیمار الکتروتراپی گیاهان عاری از ویروس تولید کردند اما گیاهچه های مریستمی حاصل از هر دو ریزنمونه جوانه و گیاهچه بدون تیمار الکتروتراپی آلودگی نشان دادند. در قسمت دوم این پژوهش اثر غلظت تنظیم کننده های رشد 2,4- d (4، 2، 1، 0 میلی گرم بر لیتر) و kin (25/0 میلی گرم بر لیتر) با محیط msبر روی تولید کالوس از دو ریزنمونه برگ و میان گره گیاه سیب زمینی واریته آگریا مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل 4×2 در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در 4 تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد کالزایی در ریزنمونه برگ در غلظت 2 میلی گرم بر لیتر (2,4-d) و در ریزنمونه میان گره در غلظت 4 میلی گرم بر لیتر (2,4-d) بود. بیشترین قطر و وزن تر کالوس در ریزنمونه برگ و میان گره در غلظت 2 میلی گرم بر لیتر (2,4-d) بدست آمد.
شادی حیدری محسن فرشادفر
18 اکسشن از گونه agropyron elongatum دو محیط آبیاری نرمال (بدون تنش) و دیم (تنش) نتایج تجزیه واریانس سهم اثرات اصلی محیط و ژنوتیپ از واریانس کل به ترتیب 59/68% و 53/5% بود و همچنین سهم اثر متقابل 23/13% محاسبه شد. نتایج حاصل از روش های تجزیه ناپارامتری نشان داد که اکسشن های g2، g17، g16 و g6 دارای بیشترین پایداری بودند. براساس تجزیه بای پلات gge دو مولفه اول حاصل از تجزیه gge در مجموع 93/85% تغییرات اثر اصلی ژنوتیپ و اثر متقابل را توجیه کردند. براساس بای پلات های حاصل از مولفه اول و دوم اکسشن های g5، g4، g9، g10 و g11 دارای بیشترین سازگاری با شرایط آبی بودند و اکسشن های g1، g6، g7، g8 و g18 دارای بیشترین سازگاری با شرایط دیم بودند. اکسشن های g10، g12، g9 و g11 دارای بیشترین پایدرای براساس روش gge بودند. با تأکید بر میانگین عملکرد و با توجه به هر دو روش ناپارامتری و gge اکسشن های g10 و g11 پایدارترین اکسشن با عملکرد علوفه بالا بودند.
جلال جلیلیان علی محمد مدرس ثانوی
کودهای زیستی در تلفیق با کود های شیمیایی راهبرد مناسبی برای تغذیة گیاهان، افزایش حاصلخیزی خاک و تولید محصول در کشاورزی پایدار می باشند. برای بررسی ویژگی های کمی و کیفی آفتابگردان در واکنش به کود های زیستی (ازتوباکتر و آزوسپیریلوم) و سطوح مختلف کود نیتروژنه (اوره)، آزمایشی در دو سال زراعی (1385y1=و 1386y2=) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اسلام آباد غرب، استان کرمانشاه، به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. کرت های اصلی، رژیم آبیاری با 3 سطح شامل آبیاری در 85 درصد ظرفیت زراعی (i1)، آبیاری در 70 درصد ظرفیت زراعی (i2) و آبیاری در 55 درصد ظرفیت زراعی ((i3) و کرت های فرعی، تیمار کودی با 6 سطح شامل شاهد(c)، کاربرد 100 درصد کود نیتروژنه توصیه شده (125 کیلوگرم اوره در هکتار) (n) ، مایه زنی بذر با ازتوباکتر و آزوسپیریلوم(aa)، مایه زنی بذر با ازتوباکتر و آزوسپیریلوم + 100 درصد توصیه کودی نیتروژنه (aa100)، مایه زنی بذر با ازتوباکتر و آزوسپیریلوم + 75 درصد توصیه کودی نیتروژنه (aa75) و مایه زنی بذر با ازتوباکتر و آزوسپیریلوم +50 درصد توصیه کودی نیتروژنه (aa50) در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تمامی ویژگی های مورد بررسی تحت تأثیر تیمار های آزمایشی قرار گرفتند. تنش خشکی سبب زودرسی گیاهان گردید و بجز صفات درصد پروتئین، میزان اسید های چرب اشباع، پرولین، کربوهیدرات های محلول و فلورسانس پایه، بقیه صفات را به طور معنی داری کاهش داد. ترکیب کود های زیستی با اوره سبب طولانی شدن مراحل مختلف رشدی آفتابگردان و افزایش ارتفاع بوته، قطر ساقه، قطر طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، درصد پروتئین، عملکرد روغن، اسید های چرب غیر اشباع، رنگیزه های فتوسنتزی، fv/fm، پرولین و کربوهیدرات های محلول گردید. بیشترین و کمترین وزن هزار دانه به ترتیب در تیمار های y1i1aa و y2i3c مشاهده شد. تیمار کودی aa100 در شرایط آبیاری مطلوب (i1) بیشترین عملکرد دانه (24/4 تن در هکتار) را دارا بود در حالی که کمترین میزان آن (01/3 تن در هکتار) در تیمار شاهد (c) و در شرایط تنش خشکی i3 به دست آمد. بیشترین مقدار عملکرد دانه (1/4 تن در هکتار) در تیمار کودی aa75 و در سال اول و کمترین میزان آن (2/3 تن در هکتار) در تیمار شاهد و در سال دوم مشاهده شد. بیشترین درصد روغن (58/46%) در سال اول و در رژیم آبیاری i1 و کمترین میزان آن (29/42%) در سال دوم و در تیمار i3 بدست آمد. میزان روغن تحت تأثیر تیمار کودی قرار گرفت به گونه ای که بیشترین میزان آن (48/45%) در تیمار کاربرد کود زیستی مشاهده شد. تیمار کودی aa100 تحت شرایط تنش خشکی (i3) بیشترین درصد پروتئین را در بذور آفتابگردان، در سال دوم و تیمار شاهد در شرایط مطلوب آبیاری کمترین میزان آن را در سال اول آزمایش دارا بودند. میزان اسید پالمتیک بذور آفتابگردان تحت تأثیر اثر متقابل رژیم آبیاری × تیمار کودی قرار گرفت به گونه ای که گیاهان موجود در تیمار های i3c و i1aa به ترتیب بیشترین و کمترین میزان اسید پالمتیک دارا بودند. بیشترین میزان پالمتیک (91/9%) و استئاریک اسید (08/4%) در سال دوم و در تیمار کودی شاهد حاصل شد و در مقابل کمترین میزان پالمتیک (7/7%) و استئاریک اسید (68/2%) در سال اول و در تیمار کودی aa بدست آمد. بیشترین (43/3%) و کمترین (88/2%) میزان استئاریک اسید به ترتیب در بذور گیاهان تحت شرایط تنش خشکی و شرایط مطلوب آبیاری مشاهده شد. تنش خشکی سبب کاهش 1/2 درصدی میزان اسید اولئیک بذور آفتابگردان در مقایسه با شرایط مطلوب آبیاری شد. گیاهان موجود در تیمار های تلفیق کود های زیستی با اوره بیشترین میزان اسید اولئیک را در مقایسه با دیگر تیمار های کودی دارا بودند. بیشترین مقدار لینولئیک اسید (54/63%) در تیمار کودی aa75 و در سال اول بدست آمد در حالی که کمترین میزان آن (15/60%) در تیمار کودی شاهد (c) و در سال دوم حاصل شد. به طور کلی، کودهای زیستی سبب 50% صرفه جویی در مصرف اوره در ارتباط با عملکرد بیولوژیک، عملکرد روغن، درصد پروتئین و رنگیزه های فتوسنتزی و 25% صرفه جویی در مصرف نیتروژن در ارتباط با قطر ساقه و قطر طبق گردیدند. تنش خشکی کارائی تیمارهای مختلف کودی و کیفیت بذور آفتابگردان را کاهش داد و کاربرد کود های زیستی عملکرد کمی و کیفی آفتابگردان را افرایش دادند. در بین تیمار های آزمایشی، تیمار کودی aa75 در شرایط تنش ملایم خشکی و در ارتباط با اغلب صفات موثرترین تیمار کودی بود.