نام پژوهشگر: علی اکبر کجباف
رمان سمباتیان مرتضی دهقان نژاد
ایران و قفقاز از دیرباز در زمینه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی روابطی تنگاتنگ داشتند. این روابط در سیر تاریخی هر دو سرزمین اثرگذار بوده است. یکی از ادوار مهم در این روابط دوره نادری(1160-1147ه ./1747-1736م) است. جدا شدن قفقاز از ایران پیش از روی کار آمدن نادر یک آزمون تاریخی برای هر دو سرزمین بود. اختلاف شدید و مبارزه اقوام و مردم منطقه قفقاز علیه حکومت عثمانی و مأیوس شدن آنها از سیاست های روسیه، شرایط را برای همگرایی مجدد ایران و قفقاز مهیا کرد. همگرا شدن ارامنه، گرجیان و شیعیان قفقاز با نادر را می توان مهمترین عامل موفقیت او در فرمانروایی مجدد بر آن منطقه شمرد. لذا در این تحقیق سیاست های نادر جهت تسلط بر قفقاز و اخراج رقبای ایران- عثمانی و روسیه- از آن منطقه مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. از سوی دیگر عدم موفقیت نادر در داغستان و برخی مناطق شمالی شیروان نشاندهنده سیاست های نادرست او در این مناطق و تأثیرات عمیق تحرکات عثمانی و روسیه در آنجا بوده است. در پایان نامه حاضر با استناد به اسناد و منابع اصلی اهمیت قفقاز در طول تاریخ و بویژه در دوره نادری، رقابت روسیه و عثمانی با ایران در تسلط بر قفقاز، عوامل همگرایی و واگرایی مردم منطقه با سیاست های نادر و اوضاع قفقاز در عصر نادری مورد پژوهش وکنکاش قرار می گیرد. برای تبیین نظری، ارتباطات تاریخی و فرهنگی ایران و قفقاز در چارچوب نظریه «پیوند تمدنی» و ارتباط سیاسی و امنیتی در قالب نظریه ژئوپولتیک مکیندر مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
حسین عزیزی اصغر منتظر القایم
چکیده : وظیفه کلی این رساله نقد و بررسی منابع تاریخی فتوح اسلامی ایران در سه سده نخست قمری است. در این بررسی به مطالعه مبانی، زمینه های شکل گیری فتوح نگاری اسلامی و انواع آن پرداخته شده است. به دلیل ماهیت این تحقیق، منابع تحقیق، کتابخانه ای است. شیوه به کاررفته درآن، جستجو، مطالعه و تحلیل داده ها است. شیوه بیان مطالب نیزمبتنی برتوصیف وتحلیل تاریخی است. در این رساله پس از تعریف برخی از مفردات تحقیق و مطالعه مبانی فتوح نگاری اسلامی ایران، به موضوعات اساسی ذیل پرداخته شده است: فتوح نگاری های فقهی- حدیثی که به دلیل نقش انگیزه های دینی و سیاسی در پیدایش آنها اطلاعاتی در زمینه فتوح وماهیت آن، اراضی فتح شده و مسائل مربوط به رفتار و وظایف دولت اسلامی در سرزمین های فتح شده ارائه می دهند. فتوح نگاری های سیره شناختی که عناصر وقایع نگاشتی، قصصی واسطوره ای و نیز عنصر دراز نویسی که از نیمه سده دوم آغاز شد، دراین آثاربه خوبی مشهود است همچنانکه تمایلات و تعصبات قومی، محلی، مذهبی وسیاسی در این نوشته ها محسوس است. و فتوح نگاری های محلی - جغرافیایی که از نیمه سده دوم آغاز و تا اوایل سده چهارم ادامه یافت. نقش پر رنگ قاضیان و کاتبان درتدوین این آثار به خوبی دیده می شود. این نقش، تأثیر انگیزههای سیاسی وفقهی را نیز درخلق این گونه آثار نشان می دهد. تقریباً همه این آثار به حوزه عراق و ایران تعلق دارند و عموما در عراق تدوین شده اند. نتیجه طبیعی این رویداد ، سنگینی کفه روایات شرق اسلامی (عراق، ایران واندکی سوریه) در قیاس با روایات غرب اسلامی است. روش تدوین منابع فقهی- حدیثی عموما روائی واسنادی است. درمنابع سیره شناختی وعمومی، روش ابن اسحاق، سیف بن عمر، ابوحذیفه وخلیفه ، روائی واسنادی است اما دینوری، روش ترکیب وگزینش رابرگزیده است. درمیان منابع بع محلی- جغرافیایی به جز کتاب البلدان یعقوبی که حاوی برخی از اطلاعات تاریخی فتوح وپراکندگی جغرافیایی فاتحان است دیگر منابع فتوح، حتی بلاذری درالبلدان، روش روائی رادنبال کرده اند. این تحقیق در صدد دستیابی به شرایط و زمینه هایی است که موجب شده است تاریخ نگاری فتوح در حوزه شرقی خلافت اسلامی که به نظر می رسد، مهم ترین حوادث فتوح درآنجا روی داده است، نیرومند تر و روشن تر جلوه نماید. آن چه معلوم است این که، قاضیان، کاتبان، اخباریان، فقها، محدثان و ادیبان به ترتیب بیشترین نقش را در تولید این آثار ایفا کرده اند. کلید واژه ها: نقد منابع، تاریخ نگاری، ایران، منابع مکتوب، منابع شفاهی، فتوح نگاری های سه قرن اول.
کامبیز تقی زاده بلوط بنگان علی اکبر کجباف
افشارها یکی از طوایف قزلباش محسوب می شوند که در روی کار آمدن دولت صفوی نقش عمده ای داشتند. طایفه افشار از تیره های گو ناگونی تشکیل شده بود. مسکن اولیه این طایفه در ترکستان و سپس در حلب بود . در دوران صفویه سرداران مشهور و لایق افشار در عرصه سیاسی و نظامی ظهور نمودندکه از آن جمله می توان به سلطان علی میرزای افشار و شاهرخ بیگ افشار در دوره شاه اسماعیل اول صفوی، سوند وک بیگ قورچی باشی افشار در دوره شاه تهماسب اول، افشار آقا در دوره شاه اسماعیل دوم، قلی بیگ قورچی باشی افشار در دوره محمد خدابنده و بیگتاش خان در دوره شاه عباس اول صفوی اشاره کرد. افشارها در دوره بعد از سقوط اصفهان، در تحولات ایران نقش گسترده ای داشتند؛ به طوری که نادر قلی (نادر شاه) از میان این طایفه برخاسته و توانست رفته رفته افغان ها و عثمانی ها را سرکوب کند. او طی این مدت به نام شاه تهماسب دوم صفوی و شاه عباس سوم صفوی حکومت کرد، اما همین که توانست به اوضاع کشور سر و سامان دهد، در دشت مغان تاج بر سرنهاد و خود حکومت را به دست گرفت. افشارها علاوه بر امور سیاسی و نظامی ، در زمینه فرهنگ و هنر نیز نقشی جزئی داشتند و هنرمند، شاعر و نویسنده ای چون صادقی بیگ افشار از این طایفه سربرآورد و نادره روزگار خویش گشت. کلید واژه ها: قزلباش، صفویه، افشار، امیراصلان سلطان افشار، نادرشاه افشار.
حسین اسماعیلی نصرآبادی علی اکبر کجباف
پس از استقرار دسته های مختلف ترکمانان سلجوقی در فلات ایران و تشکیل دولت سلجوقیان بزرگ (430هـ.ق) در این منطقه، زعمای این قوم به منظور نظم بخشیدن به امور مملکت و جلوگیری از اغتشاش و نا امنی که توسط دسته های جدید ترکان سلجوقی که از صفحات شرقی و شمال شرقی به ایران سرازیر می شدند، این نومسلمانان را به منظور یافتن سرزمین های بیشتر و گسترش اسلام در نواحی غربی یا در حقیقت جهاد با کفار روم به مناطق مختلف نظیر آسیای صغیر راهی می کردند. مقدمات ظهور رسمی سلاجقه در منطقه آناتولی به طور جدی در سال 463هـ. ق فراهم آمد و نخستین برخورد جدی بین رهبران این دو دولت سلطان آلب ارسلان و امپراتور بیزانس رومانوس دیوجانس در سال 463هـ. ق و در محلی به نام ملازگرد صورت گرفت در حقیقت دولت سلجوقیان روم نخستین بار موجودیت خود را از زمان ورود سلیمان پسر قتلمش به شبه جزیره آناتولی بدست آورد . در این زمان سلیمان از فرصت پیش فروپاشی خط دفاعی مرزی روم شرقی و نزاعهای داخلی این دولت بهره جست و باتصرف استحکامات بیزانس و حکومت های محلی در آناتولی تا کرانه های دریای اژه پیش روی کرد. از این زمان به بعد برخورد سلجوقیان روم و عیسویان روم شرقی و امرای محلی اجتناب ناپذیر گردید و این سنت به جانشینان سلیمان شاه نیز انتقال یافت . بر اثر چنین برخوردهایی هرگز مرزهای دولت سلجوقی روم بارز نگردید و تشکیلات اداری منظم در منطقه ایجاد نشد و اینچنین بود که قلمرو سلجوقیان روم دائماً صحنه وحشت زای جنگ و نزاعهای داخلی و خارجی گردید و این حوادث نیروی سلاطین این سلسله را چنان به تحلیل برد که در نهایت آنان را تابع عنصر خارجی جدیدی به نام مغول ساخت به طوری که حتی تلاش های سلطان بزرگی همچون علاء الدین کیقباد اول برای جلوگیری از تهاجم مغولان به منطقه نیز به ثمر ننشست و سرانجام حیات جانشینان وی به دست مغولان افتاد . در این میان نزاع و در گیریهای بین شاهزادگان سلجوقی و نالایقی و بی تدبیری سلاطین این سلسله دست به دست هم اوضاع منطقه را بیش از پیش متشنج ساخت و مقدمات سقوط نهایی این سلسله فراهم آمد. اگر چه تلاش های گسترده بزرگانی همچون فخرالدین علی وزیر و معین الدین پروانه برای برقراری مناسبات بهتر با مغولان و در نتیجه کم کردن خطر تهاجم این قوم تا حدودی آرامش را به منطقه بازگرداند
محمد شورمیج اصغر فروغی ابری
این پژوهش به بررسی تحلیلی نقش گیلان در روند تحولات (سیاسی- اقتصادی) عصر صفوی تا پایان حکومت شاه عباس اول می پردازد. در این پژوهش مسائلی پی گیری می شود که عمده ترین آنها عبارتند از:یک،بررسی نقش گیلان در روند تحولاتی که منجر به تشکیل حکومت صفوی شد. دوم، بررسی خاندان حکومتگر محلی در شرق و غرب گیلان عصر صفوی و رابطه آنها با حکومت صفوی و این که چه تأثیراتی در روند تحولات سیاسی- اقتصادی منطقه گذاشتند. سوم،بررسی وتبیین سیاست حکومت صفوی در اداره ی گیلان از تشکیل تا پایان شاه عباس اول است.چهارم، بررسی مراتب اجتماعی مردم گیلان عصر صفوی و این که چرا شورش های متعددی از سوی مردم، بازماندگان و وابستگان خاندان حکومتگر سابق علیه حاکمیت صفوی صورت گرفته است. سرانجام، بررسی موقعیت اقتصادی گیلان و این که گیلان با توجه به محصولات متنوع کشاورزی و منابع مختلف بخصوص ابریشم، تا چه اندازه ای در اقتصاد عصر صفوی تأثیرگذار بوده است. روش کار در این پژوهش، به شکل توصیفی- تحلیلی، با استفاده از گردآوری اطلاعات اسنادی وکتابخانه ای و با تکیه بر منابع اصلی می باشد. در این پژوهش اهداف عمده ای پی گیری می شود که عبارتند از: ارزیابی انتقادی از برخی نوشته های پژوهشگران و ارائه نظر جدید در زمینه نقش گیلان در تشکیل حکومت صفوی ، بررسی سیاست شاهان صفوی در اداره ی گیلان بخصوص زمان شاه عباس اول، تبیین شورش های مکرر در گیلان به خصوص توجه به این نکته که تضاد حکام قزلباش و نمایندگان حکومت مرکزی با نخبگان بومی یکی از علل اصلی شورش ها بود. در نتیجه، با بررسی این شورش ها، ثابت می شود که برخلاف نظر اکثر محققین، شاه عباس اول در اداره ی گیلان سیاست موفقیت آمیزی نداشته است، بلکه با قدرت استبداد ی و به دست گرفتن انحصار تجارت ابریشم، ضربه ای جبران ناپذیر بر اقتصاد منطقه زد و باعث کاهش تولید ابریشم در مقایسه با سال های بعد دوره صفوی شد. فرجام سخن این که با توجه به اقتصاد ماقبل صنعتی ایران و عدم رشد علم، تکنیک و دانش سرمایه داری در ایران، اقتصاد گیلان با وجود دارا بودن منابع کافی برای رشد و توسعه، همچنان در قالب سنتی بوده و بیشتر به صورت مواد خام به بازار عرضه می شد.
مسلم محمدشیری اصغر فروغی ابری
در قرن بیستم میلادی حوادث و جریان هایی به وقوع پیوست که در نوع خود کم نظیر و حتی بی نظیر بوده اند.یکی از این جریان های مهم، به استقلال رسیدن کشور هندبود. در جریان مبارزات استقلال طلبی هند که با هدف رهایی از استعمار انگلستان آغاز گردید، با رهبری شخصیتی چون گاندی توانست راه خود را پیش برده و سرانجام به هدف برسد.البته در نهضت استقلال طلبی هند، اکثر گروه ها و مذاهب هند شرکت داشتند و در این بین نقش مسلمانان نیز برجسته بود. یکی دیگراز وقایع مهم و شگفت انگیز تاریخ قرن بیستم که نقش گسترده ای در تغییر مناسبات سیاسی جهان داشت، پدیده انقلاب اسلامی ایران بود که در نیمه دوم این قرن رخ داد. اهمیت انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان باعث شد تا پژوهشگران و نظریه پردازان عالم سیاست، متفکران علوم سیاسی، متخصصان تحولات اجتماعی، فرهنگ شناسان، دین شناسان، جامعه شناسان و بازیگران صحنه های سیاست جهانی، هر یک به تحلیل و تفسیر این پدیده بپردازند و عوامل پیدایش و نتایج آن را مورد بررسی قرار دهند. انتشار صدها کتاب و مقاله در زمینه ی انقلاب اسلامی ایران گویای همین واقعیت است. انقلاب اسلامی ایران هم از نظر پیدایش، هم از نظر انگیزه و هم در کیفیت مبارزه در مقایسه با دیگر انقلاب های جهان تمایز اساسی دارد.تمایزی که آگاهی از آن کمک موثری در شناخت توانایی های فرهنگی و سیاسی جامعه ایران دارد و بهره برداری از آن درجهت اصلاحات اساسی در کشور دارای اهمیت بسیار است. این پژوهش قصد پاسخگویی به این سوال اساسی را دارد، که بین استقلال هند و انقلاب اسلامی ایران از منظر سیاسی و اجتماعی چه همگونی ها و ناهمگونی هایی به چشم می خورد. به نظر می رسد که علی رغم برخی تفاوت های بنیادین بین استقلال هند و انقلاب اسلامی ایران، در برخی موارد مانند، قدرت رهبری، شیوه مبارزه، حضور مردم و... آنان دارای همگونی می باشند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بوده و گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای صورت پذیرفته است. کلید واژگان: استقلال، انقلاب، استعمار، هند، ایران.
نعمت الله زکی پور علی اکبر کجباف
بنا به نوشته مورخان، کهگیلویه تا قبل ازدوره صفویه جزء ولایت فارس بوده است و در دوره صفویه از زمان شاه طهماسب اول از ایالت فارس جدا و به صورت ایالت جداگانه ای با مرکزیت ارجان (بهبهان) شکل گرفت. مرکز کهگیلویه در عصر صفویه بین شهرهای بهبهان و دهدشت دست به دست می شد، شهر دهدشت توانست از دوره صفویه به بعد، مرکزیتش را برای کهگیلویه استحکام بخشد. در این دوره، کهگیلویه به علت دوری از مرکز و عدم تسلط کامل حاکمان بر آن، دچار شورشها و حوادث مهمی گردید. می توان شورش اسماعیل میرزای دروغین که در زمان سلطان محمد خدابنده، ادعای پادشاهی شاه اسماعیل دوم را در این ایالت داشت همچنین به فتنه ملا هدایت الله آرندی و شورش افشارها که در عصر شاه عباس اول رخ داد، اشاره نمود. به هر صورت، کهگیلویه در عصر صفویه یکی از سیزده بیگلربیگی مهم دولت صفوی بود. این امر نشان از جایگاه خاص این ایالت را دارد. بعد از سقوط صفویه و هجوم افاغنه به ایران، وضع این ایالت آشفته شد از جمله شخصی، به نام صفی میرزا (معصوم میرزا) در سال 1137 هـ ق، با منتسب کردن خویش به خاندان صفوی ادعای پادشاهی را در این ایالت داشت. همچنین با حضور نادر در عرصه قدرت و تاخت و تازه، حاکم دست نشانده نادر، محمدخان بلوچ در کهگیلویه علم طغیان را علیه نادر بر داشت. نادر توانست با لشکرکشی به کهگیلویه و بهبهان، محمدخان و حامیان او را سرکوب نمایند. در دوره زندیه، کریم خان زند، با دوبار لشکرکشی، مردم این ایالت را به طرز فجیعی سرکوب می کند و با تقسیم کهگیلویه به دو قسمت پشت کوه و زیر کوه، حاکمانی را از طرف خویش بر آنجا منصوب می نمود. اما علاوه بر جنبه های سیاسی و نظامی، این ایالت از نظر اقتصادی و اجتماعی وفرهنگی جایگاه مهمی در این دوران تاریخی داشت . از نظر اقتصادی دارای دو نوع اقتصاد گله داری و کشاورزی بود.از نظر اجتماعی دارای آداب و رسوم و طبقات بود. از لحاظ فرهنگی تعداد زیادی شاعر داشت. در این پژوهش تلاش می گردد،جایگاه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کهگیلویه در سه دوره تاریخی نام برده شده، تحلیل و بررسی شود.
کیوان کریمی الوار سید اصغر محمودآبادی
یکی از تاثیرگذارترین مراحل تاریخ ایران ،را باید در سقوط دولت ساسانی و ورود اسلام به ایران جستجو کرد .هجوم عرب به سبب به همراه داشتن ایدئولوژی اسلام،کاملا با سایر تهاجمات به ایران متفاوت بود.مبارزه ی قشرهای پایین که نمود آن را می توان در جنبش مزدک دید،تشدید یافت.آنها از این پس علاوه بر دشمن طبقاتی داخلی،در راستای یک نبرد ملی گام برمی داشتند،این مبارزه به معنی تلاش برای حفظ آداب و رسوم آیین کهن نیز بود،مبارزه ای که متضمن بازگشت دولت ساسانی نبود.با سقوط کامل دولت ساسانی،جو ناامیدی و سلطه عرب کار را برای مبارزه با عنصر بیگانه دشوار میکرد،از این رو ایرانیان در این پیکار و در دوره بنی امیه نقش عنصر تابع و همراهی کننده را در قیام های ضد اموی ایفا کردند. اما در جریان نتایج کلیه این جنبش ها علیرغم شکست ظاهری و نسبی آنها، علاوه بر به تحلیل بردن قدرت خلفا و عنصر عرب در ایران،با توجه به تبلیغ مرام مزدکی در جنبش هایی نظیر جنبش مقنع،بابک و مازیار،موجب از بین بردن نفوذ بزرگ مالکان عرب و ایرانی شد.انها همچنین علاوه بر کمک به حفظ سنن ایرانی ،راه استقلال ایران زمین را برای ایرانیانی چون طاهر ذوالیمینین و یعقوب لیث هموار کردند. تفاوت های این جنبش ها را می توان درشدت و ضعفِ تاثیر مولفه های سیاسی،اجتماعی_اقتصادی و دینی در هر جنبش دانست.
زهره حاتمی پور مرتضی دهقان نژاد
چکیده با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد،جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شد.بلوک غرب شامل آمریکا و کشورهای اروپای غربی می شد که در پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) با هم متحد شده بودند و بلوک شرق کشور کمونیستی تازه بنیان اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی را در پیمان ورشو گرد هم آورده بود .در این برهه ی زمانی(1947 میلادی) آمریکا و شوروی وارد مرحله ی جدیدی از رقابت با یکدیگر شده بودند. دو دولت یاد شده هر کدام در صدد جذب سایر کشورها به جبهه ی خود بودند که در این میان خاورمیانه یکی از مناطق مورد توجه بود. خلیج فارس و کشورهای حوزه آن به علت موقعیت استراتژیک و ژئو انرژیک خود دارای اهمیت دو چندان بودند زیرا منابع عظیم نفتی که اکنون ماده اولیه چرخ های اقتصاد دولت های صنعتی بود در این منطقه به وفور وجود داشت. آمریکا که تا پیش از این بر اساس دکترین مونروئه سیاست انزوا گرایانه در پیش گرفته بود اکنون با توجه به دکترین اعلام شده از سوی نیکسون مبنی بر حفظ و برقراری امنیت منافع ملی آمریکا وارد عرصه ی جهانی شده بود.بر طبق دکترین اعلام شده از سوی نیکسون خلیج فارس هم جزء حوزه ی منافع ملی آمریکا بود که برای حفظ این منافع و امنیت آن حضور نیروی نظامی در منطقه الزامی بود. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای اسناد و تحلیل منابع و استفاده از روش پیمایشی صورت گرفته است. این پژوهش با تکیه بر حضور نیروی نظامی آمریکا در فاصله ی سالهای 1987-1947 میلادی در پی ارائه تاثیرات حضور این نیرو بر امنیت و تجارت خلیج فارس و ایران می باشد. پژوهش حاضر در چهار فصل به بررسی ابعاد موضوع می پردازد.در فصل اول به سابقه روابط ایران و آمریکا پرداخته می شود.در فصل دوم زمینه های حضور نظامی و قراردادهای نظامی پرداخته می شود.فصل سوم در بر گیرنده زمینه های اقتصادی و تجاری حضور آمریکا در ایران می باشد و در فصل آخر به زمینه های حضور اجتماعی آمریکا و تأثیرات آن پرداخته می شود. واژگان کلیدی: آمریکا، ناو جنگی، نیکسون، خلیج فارس
علی جعفری اصغر فروغی ابری
ایل زنگنه زمانی که شاه اسماعیل اول صفوی حکومت صفویه را پایه گذاری کرد، از مناطق کردنشین عثمانی به ایران مهاجرت نمودند.آنان ابتدا در کرمانشاه و سپس در سایر مناطق ایران پراکنده شده و سکنی گزیدند.ایل زنگنه با داشتن افرادی با استعداد و لایق در زمینه های سیاسی، نظامی و اداری به تدریج اززمان شاه عباس اول دردربار صفوی نفوذ پیدا کرده و توانستند به مقامات والای ، سیاسی و اداری در این حکومت دست یابند، که این روند در دوره های بعد، یعنی افشاریه و زندیه نیز ادامه یافت. از این ایل، شیخ علی خان، عبدالباقی خان، الله قلی خان زنگنه وبرخی دیگر از برجسته ترین اشخاصی به شمار می رفتندکه در دربار شاهان صفوی به بعد دارای جایگاه برجسته و صاحب رای و نفوذ بوده و نیزدر وقایع و حوادثی که رخ می داده نقش پررنگی را ایفا می نمودند. لذا هدف از نگارش پژوهش حاضر آن است که به بررسی عملکرد سیاسی ـ اجتماعی ایل زنگنه از دوره شاه عباس اول صفوی تا پایان زندیه بپردازد.
سعید اسدی علی اکبر کجباف
چکیده: قرن چهارم هجری قمری، برای اسلام و مسلمانان، قرنی شگفت انگیز بود. رشد و نمو علم و دانش و نگارش کتب علمی در اکثر زمینه ها از جمله، پزشکی، شیمی، ریاضیات، فلسفه، نجوم ، کلام، تاریخ، ادبیات، فقه و حدیث از بالندگی مخصوص برخودار شد. در این بین مورخان مسلمان نیز در نگارش تاریخ به ابداعاتی دست زدند. آنها به علل و عوامل وقایع تاریخی توجه نمودند. جریانی که بر مورخین اسلامی و تاریخ نگاری آنان تأثیر گذاشت، رویکرد عقلانی در این قرن بود. فلسفه و کلام نیز وارد میدان شده و با استدلالات عقلانی که برای نظرات خود ابراز می نمودند، دیگر علوم را به پیروی از این شیوه رهنمون کردند. مورخین اسلام نیز که از افکار کلامی و فلسفی به دور نبودند، خواه ناخواه این تفکرات را در تاریخ نگاری خویش انعکاس دادند. البته باید توجه نمود که میزان این اثر گذاری در بین مورخین به یک اندازه نبود. از این رو در این رساله سعی شده است که به ارتباط علم کلام و مورخین اسلامی اشاره شود و به این موضوع نیز پرداخته شود که چگونه فضای عقلانی را که علم کلام در جامعه اسلامی بوجود آورده بود بر نوع بینش و تاریخ نگاری مورخین اسلامی در این قرن تاثیر داشته است. هم چنین چگونه علم کلام و متکلمان درراستای مقاصد خود که اثبات مبانی دین ودفاع ازآن بود،از گزاره های تاریخ سود بردند. کلید واژه ها: علم تاریخ، علم کلام، مورخ.
هاجر کریمی مصطفی پیرمرادیان
تجارت برده در طی قرن های سوم و چهارم هجری در ماوراءالنهر از اهمیت بسیاری برخوردار است. چنانکه این پدیده، به جهت خرید و فروش غلامان ترک و غیر ترک رونق بسیار می یابد و منجر می شود تا زمینه برای ورود اقوام ترک آسیای میانه به سرزمین های اسلامی به ویژه ایران اسلامی فراهم شود. از این رو، این رساله با هدف بررسی نوع تجارت برده در ماوراءالنهر و تبیین آن در تقابل با عنصر ایرانی مسلمان و تأثیرات آن بر تحولات سیاسی سرزمین های اسلامی به ویژه ایران اسلامی، با ابعاد و زوایای گوناگون ارائه می شود. در بررسی این مسأله پژوهشی خواهیم دید که موقعیت سوق الجیشی ماوراءالنهر در تقابل با سرزمین های اقوام ترک نشین و قرار گرفتن آن در مسیر جاده های بین المللی چون جاده ی ابریشم، موجب شکل گیری پدیده ی تجارت غلامان ترک و غیر ترک در ماوراءالنهر شده است. چنانکه فتوحات اعراب مسلمان در این منطقه، تجارت برده را نیز تقویت کرده است. زیرا که اعراب مسلمان در فتوحات خود اُسرای کافر را برده خود می کردند. اما، امرای ایرانی و خلفای عباسی، غلامان ترک را در امور کشوری و لشکری به کار می گرفتند. از این رو، پدیده ی بردگی در منطقه ی ماوراءالنهر نسبت به جوامع دیگر به میزان قابل ملاحظه ای تعدیل یافته تر شد. زیرا که غلامان ترک در سرزمین های اسلامی به واسطه ی تعلیم و تربیت امرای ایرانی از غلامی به امیری و سپهسالاری رسیدند و این امر مدیون عوامل مهمی چون نقش آیین اسلام در تعدیل بردگی و دیدگاه سیاسی امرای ایرانی نسبت به غلامان ترک است که آنها را نَه به عنوان " برده " بلکه به عنوان عنصری کارآمد و با استعداد برای پشتیبانی دولت ایرانی در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی می دانستند. بدین ترتیب، این غلامان در تحولات سیاسی سرزمین های اسلامی به ویژه ایران اسلامی نقش به سزایی یافتند، چنانکه به کارگیری آنان در امور سیاسی و نظامی منجر به پیامدهای تلخ سیاسی در سرزمین های اسلامی به ویژه ایران اسلامی شد که از جمله ی آنها انقراض دولت های ایرانی و پیدایش دولت های مقتدر ترک و ترکتازی ایشان در عرصه تاریخ کشور است.
مینا قلی پور علی اکبر کجباف
چکیده: بندر بوشهر یا ریشهر باستانی جایگاهی بس کهن در تاریخ ایران زمین داشت. این بندر به لحاظ موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی نقش بسیار تعیین کننده ی در اقتصاد و تجارت ایران ایفا کرد. بوشهر از روزگار ماد تا اوایل دوران قاجار نقش حساسی در خلیج فارس داشت، این جایگاه تجاری باعث توجه دولت های همسایه به این بندر شد. بوشهر به دلیل مجاورت با پایتخت ایران و امنیت لازم در مسیر راه پارس یا شیراز همیشه رونق داشت. اگرچه در دوره هایی به دلیل سیاست دولت مرکزی بنادر دیگری در خلیج فارس دارای اهمیت بود، اما این بندر به دلیل داشتن امتیازاتی از جمله لنگرگاه مناسب، آب شیرین، ... موقعیت تجاری خود را همواره حفظ کرد. عاملی که باعث ممتاز بودن بندر بوشهر در دوران اسلامی شد، اقداماتی بود که توسط نادرشاه افشار صورت گرفت. رونق و آبادانی بوشهر در دوره ی مورد نظر، در واقع تحت تأثیر اقدامات نادر در ا ین بندر بود. فعالیت های نادرشاه در بوشهر طمع دولت های اروپایی را برانگیخت، به طوری که آنها تمام تلاش خود را برای نزدیک شدن به نادرشاه و گرفتن امتیازاتی از او برای احداث یک پایگاه بازرگانی انجام دادند. اقدامات آنها در دوره ی نادر بی ثمر ماند، اما در دوره ی کریم خان زند توانستند به اهداف و خواسته های استعماری خود برسند و آن تأسیس یک پایگاه تجاری در بوشهر بود که به مدت دو قرن توانستند در این بندر اقامت گزینند. بندر بوشهر از دوره ی زند بستر مناسبی را برای گسترش اقدامات سیاسی و تجاری انگلیس فراهم کرده بود که به عنوان یک دولت قدرتمند اروپایی توانست رقبای خود را از میدان به در کند و نقش اساسی را در روند تحولات خلیج فارس ایفا نماید. کلید واژه ها: خلیج فارس، بوشهر، نادرشاه، انگلیس، کریم خان زند، بازرگانی
محمد سیاح علی اکبر کجباف
چکیده پس از تحولات مربوط به عصر رنسانس و روی آوردن پرتغالی ها به شرق، آلبوکرک در سال 912 هجری/1507 میلادی قدم به خلیج فارس گذاشت. در این زمان دولت صفویه تازه در ایران قدرت گرفته بود و هنوز درگیر مسائل داخلی بود. در این زمان عثمانی هم، تازه از جبهه غرب آسوده خاطر شده بود و درگیر جنگ های مذهبی با ایران بود. با توجه به این شرایط وضعف قدرت دریایی، شاهان صفوی در ابتدا سیاست تسامح و تساهل را در پیش گرفتند. در پی این شرایط، پرتغالی ها با توجه به قدرت نظامی، سیاست سلطه اقتصادی را در پیش گرفتند. بعد از تسلط پرتغال بر راههای ترانزیتی شرق، عثمانی هم، دچار ضربه اقتصادی شده بود و تصمیم به نفوذ به بین النهرین و مقابله با پرتغال را می گیرد که در این راستا، دریاسالاران نامی عثمانی همچون، پیری رئیس، مرادرئیس و سیدی-علی رئیس درگیری هایی را با قوای پرتغالی در خلیج فارس داشتند. اگرچه عثمانی ها، درچندنبرد توانستند که پرتغالی ها را شکست دهند ولی از آنجا که نیروی دریایی، پرتغال دارای قدرت زیادی بود. عثمانی ها نتوانستند که به هدف خود که همانا تسلط بر تجارت خلیج فارس و بیرون راندن پرتغالی ها بود برسند. تا اینکه بالاخره شاه عباس به کمک نیروی دریایی انگلیس توانست، پرتغالی ها را در سال 1031 ه.ق/1622 م از هرمز اخراج کند. در این تحقیق براساس نوشته مورخان ایرانی و عثمانی و اروپایی سعی در بررسی چگونگی حضور پرتغال در خلیج فارس و در پی آن به سیاست صفوی ها در مقابل آنها و به چگونگی حضور عثمانی در خلیج فارس و بدنبال آن برخورد عثمانی و پرتغال در خلیج فارس را داریم. کلیدواژه ها: خلیج فارس، پرتغال، صفویه، عثمانی.
زهرا رضایی مرتضی نورایی
خلیج فارس به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود و واقع شدن در مسیر خطوط دریایی از زمان های قدیم، مکان مناسبی برای تبادل کالاهای تجاری بود. دادوستد اسلحه از جمله کالاهایی بود که تجارت آن در خلیج فارس از قرن شانزدهم و همزمان با ورود دولت های اروپایی به این منطقه آغاز شد. دادوستد این کالا همانند سایر کالاها، در سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس رواج داشت و با توجه به نیاز ساکنین به اسلحه، بخشی از محموله های اسلحه در بازارهای این نواحی به فروش می رسید. در اواخر قرن نوزدهم، ممانعت از تجارت برده و راهزنی دریایی سبب گردید تا عده ای از افراد به این تجارت روی بیاورند. از آن جایی که تجارت اسلحه دارای سود سرشاری بود روز بروز بر توسعه و رونق آن افزوده می شد. با افزایش و توسعه تجارت اسلحه شمار زیادی از ساکنین کرانه ها مسلح شدند که این امر نتیجه ای جز نا امنی و اغتشاش در پی نداشت. به دنبال ایجاد چنین وضعیتی برخی دولت های منطقه مانند ایران و انگلستان- به دلیل به خطر افتادن منافعش در خلیج فارس- در صدد ممانعت از این دادو ستد بر آمدند. در همین راستا دولت ایران تجارت اسلحه را در کرانه شمالی ممنوع کرد. اما حکام کرانه جنوبی و برخی کشورهای صادر کننده اسلحه که طرف قرارداد با بنادر جنوبی بودند، حاضر به همکاری در این زمینه نبودند. در نتیجه بخش عمده ای از اسلحه به طور قاچاق از کرانه جنوبی به کرانه شمالی حمل می گردید. لذا انگلیس به منظور مبارزه با چنین وضعیتی دست به اقداماتی در سطح منطقه ای و بین المللی زد. اگرچه انگلیس هدف از این اقدامات را مبارزه با تجارت و قاچاق اسلحه اعلام می کرد ، اما حوادث و اتفاقاتی که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در حال وقوع بود، نشان داد که مبارزه با تجارت و قاچاق اسلحه بهانه ای بیش از جانب این دولت برای بسط نفوذ و سیطره خود در خلیج فارس و ممانعت از ورود سایر دول به این منطقه نبوده است. تا آنجا که سر انجام با قراردادن خلیج فارس در جزء مناطق ممنوعه در سال ???? م/ ???? ش در طی کنفرانس ژنو انحصار این تجارت را به دست آورد. هدف از این پژوهش بررسی تجارت و قاچاق اسلحه در خلیج فارس طی سال های 1896-1925م / 1314-1343 در خلیج فارس با تکیه بر منابع اصلی و آرشیوی می باشد.
مریم سعیدیان جزی اصغر محمودابادی
بررسی نقش قبایل عرب در رویدادهای سیاسی و اجتماعی جهان اسلام، از موضوعات مهم تاریخ اسلام است. بر اساس این، جایگاه قبیله «مَذحِج» که یکی از قبایل بزرگ، معروف و موثر یمنی است، در این رساله بررسی شده است. در این بررسی، به مطالعه نقش این قبیله در رویداد های تاریخی، جناح های سیاسی، جریان های فکری و عقیدتی و دستاوردهای فرهنگی جامعه اسلامی در دو قرن نخستین هجری پرداخته شده و زمینه ها، اسباب و آثار این مقوله مورد تحلیل قرار گرفته است. به دلیل ماهیت این پژوهش، منابع تحقیق کتابخانه ای و اسنادی است و شیوه به کار رفته در آن، جستجو، مطالعه وتحلیل داده ها است. بر اساس این منابع اصیل و معتبر مورد استفاده قرار گرفته است. نیز ضرورت روش تحقیق علمی، ایجاب?می کند که از تحقیقات نوین برای رسیدن به تحلیل بیشتراستفاده شود. شیوه بیان مطالب، مبتنی برتوصیف وتحلیل تاریخی است و برای تبیین بهتر موضوع، جداول، نمودارها و نقشه ها به کار گرفته شده است. در این پژوهش، پس ازتعریف برخی کلیات تحقیق و بیان سوابق قبیله مذحج پیش از اسلام، به موضوعات اساسی ذیل پرداخته شده است. قبیله مَذحِج در زمان حیات رسول خدا(ص) مسلمان شدند و گروش آنها به اسلام بی ارتباط با سوابق فرهنگی و مذهبی این قبیله در آستانه ورود به اسلام، تحولات داخلی جامعه اسلامی و تأثیرپذیری از مناطق مفتوحه نبوده است. مذحجی ها سهم به سزایی در بهره برداری و پیشبرد دستاوردهای شهرسازی و اجتماعی ناشی از فتوحات اسلامی داشتند و در طی دوران امویان و عباسیان، در مدیریت نظامی، اداری، مالی و قضایی حضور جدی یافتند. رجال مذحجی به علاوه، در جناحهای سیاسی حضور فعّال داشته و در فرایند تکوین و تقویت گرایشهای عقیدتی و فکری نقش مهمی ایفا کردند. نقش فرهنگی این قبیله در عراق، بسیار گسترده تر از سایر بلاد اسلامی بوده و «مکتب نخع» را که یک مکتب فکری و مبتنی بر آموزه های دینی در حوزه های مختلف علوم اسلامی به شمار می رفت، پایه گذاری کردند. این قبیله به دلیل برخورداری از طوایف متعدد، پراکندگی در قلمرو وسیع اسلامی و تمایلات وتعصبات قومی، محلی، مذهبی و سیاسی، رویکردهای متفاوتی نسبت به تحولات مهم تاریخ اسلام داشتند. به همین جهت مذحج عراق، مصر و شام در امور اجتماعی و جریانهای سیاسی دارای گرایش های یکسانی نبودند. یکی از ابعاد اهمیت قبیله مذحج، وجود رجال دینی، علمی و فرهنگی آن بوده که برخی از آنها از مشاهیر تاریخ اسلام و صحابه برجسته اهل بیت(ع) به شمار می آمدند. این تحقیق درصدد دستیابی به شرایط و زمینه هایی است که موجب شده نقش قبیله مذحج به ویژه در حوزه های مهم قلمرو اسلامی(مصر،عراق،شام)، که مهم ترین رویدادهای تاریخ اسلام درآنجاها واقع گردیده است، روشن تر جلوه نماید و اینکه اصولاً پرداختن به این مسئله و یافته های آن تاچه حدودی با سایرتحقیقات انجام شده در حوزه تاریخ اسلام، متفاوت یا مشابه بوده است. براساس این پژوهش روشن می گردد که تبیین تاریخ اسلام به ویژه در قرون نخستین هجری، بدون دقت نظر لازم در این گونه موضوعات و مسائل ممکن نخواهد بود. ازسویی، بررسی نقش قبایل بدون دقت نظر در مباحث مهم و بنیادی جامعه شناسی تاریخی عرب و تبارشناسی قبیله ای آن مقدور نیست.
مریم قلیجی علی اکبر کجباف
روی کار آمدن صفویه نقطه عطفی در تاریخ ایران،به ویژه مرزهای جنوبی این سرزمین است. در آغاز قرن یازدهم هجری/اواخر قرن شانزدهم میلادی شاه عباس اول در ایران به حکومت رسید، شاه عباس برخلاف پادشاهان صفوی پیش از خود به طور جدی به مسئله خلیج فارس توجه داشت. نخستین نتیجه این سیاست جدی شاه عباس ،همانا اخراج پرتغالی ها از جزیره هرموز و خلیج فارس بود.سقوط هرموز و اخراج پرتغالی ها به معنای انجام تحولات بزرگ سیاسی و اقتصادی در خلیج فارس بود. در این دوره خلیج فارس با حضور قدرت های اروپایی همچون انگلیس،هلند و فرانسه روبرو است.با سقوط صفویه در ایران و در نتیجه آشوب ، ناامنی و بی نظمی،بندرعباس با رکود اقتصادی مواجهه شد.که در نتیجه این افول اقتصادی ، و خارج شدن بندرعباس از صحنه ی اقتصادی منطقه،تغییر در کانون های تجاری خلیج فارس،از بخش-های مرکزی به سمت بنادر شمالی از جمله بوشهر، بندر ریگ، جزایر خارک ، لنگه و بندر بصره است. انگلستان، هلند و فرانسه در این دوره درصدد تغییر دفاتر تجاری خود از بندرعباس به دیگر بخش های خلیج فارس بودند. این تغییرات مکرر در کانون های تجاری خلیج فارس از یک سو به رقابت بین کمپانی های خارجی تبدیل گردید و از سوی دیگر بر اوضاع اقتصادی و سیاسی این منطقه تاثیرات عمده ای بر جای گذاشت. در بررسی به عمل آمده این نتیجه حاصل شد که تغییرات در کانون های تجاری از یک طرف متاثر از شرایط سیاسی و حضور بیگانگان مانند انگلیس، هلند و فرانسه در خلیج فارس، جهت بهره برداری از منابع و منافع منطقه واز طرف دیگر به واسطه رقابت های اقتصادی و سیاسی کشورهای حاضر در خلیج فارس، بوده است. این رساله به روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام می شود. این پژوهش برآن است تا به بررسی اهمیت بنادر و جزایر تجاری ایران در خلیج فارس،جایگاه سیاسی و اقتصادی کانون های تجاری موجود در این منطقه، چگونگی تغییرات در کانون های تجاری از بندرعباس به سایر مناطق و نفوذ تدریجی استعمار در منطقه خلیج فارس را مورد بررسی قرار دهیم.
فاطمه السادات فیروزی علی اکبر کجباف
بندرعباس پس از فتح هرموز در سال 1032هـ .ق/1623م به مدت یک صد و بیست سال به عنوان کانون اصلی تجارت خلیج فارس مطرح گردید. طی این دوره این شهر تحت تاثیر رقابت های پیدا و پنهان استعمارگرانی چون انگلستان ، هلند و فرانسه قرار داشت. با این همه حجم مبادلات در این بندر روز به روز افزایش یافت و حفظ و نگهداری آن برای ایران و شرکای تجاری اش حائز اهمیت گشت. از این رو بندرعباس طی این دوره نسبتا? طولانی شاهد حوادث مهمی بود که بارزترین آن جابه جایی شرکت های تجاری و کشمکش پنهان برای کسب هرچه بیشتر امتیازات بازرگانی است. از زمان زندیه بندرعباس از دست دولت مرکزی خارج گردید و حاکمیت آن به دست امامان مسقط افتاد . در زمان قاجاریه نیز همین روند ادامه داشت و بندرعباس و مضافات آن تحت شرایط خاص به امامان مسقط واگذار گردید اما در زمان ناصرالدین شاه تغییراتی عمده در سیاست گذاری های مربوط به بنادر و جزایر خلیج فارس ایجاد شد که بندرعباس و مضافات آن بیش از دیگر مناطق از این تحول، تأثیر پذیرفتند . ناصرالدین شاه درصدد مقابله با امامان مسقط برآمد و تصمیم گرفت این منطقه را برای همیشه از تسلط آنان خارج سازد. بعد از خلع ید امامان مسقط از حکومت بندرعباس، ناصرالدین شاه برنامه ای برای سامان بخشیدن به اوضاع بنادر و جزایر جنوبی ایران ترتیب داد که نتیجه آن بالا رفتن حجم تجارت در این مناطق از جمله بندرعباس بود. این رساله به روش توصیفی، تحلیلی، تطبیقی و بر اساس منابع کتابخانه ای و اسنادی انجام می شود. این پژوهش بر آن است به بررسی جایگاه سیاسی و اقتصادی بندرعباس در دو دوره ی صفویه و قاجاریه پرداخته و سپس به مقایسه تحولات سیاسی و اقتصادی این بندر در این دو دوره ی تاریخی بپردازد.
نقی سلحشوری حسین میر جعفری
در اواخر قرن نهم هجری به دلیل اینکه در ایران حکومت مرکزی مقتدر وجود نداشت و ایران یک واحد سیاسی یکپارچه نبود، احتمال نضج گرفتن نهضتهای مذهبی، سیاسی د ر نواحی مختلف ایران فراوان می نمود. از جمله حدود سال 840 ه.ق. در خوزستان نهضت سیاسی، مذهبی مشعشعیان شکل گرفت که دامنه آن به اعصار بعد نیز کشیده شد. با تاسیس حکومت صفویه توسط شاه اسماعیل اول که راضی نمی شد سازمان شیعی رقیب(مشعشعیان) همچنان به موجودیت خود ادامه دهد، برخورد این دو نهضت اجتناب ناپذیر می نمود، و سرانجام در نبردی که بین رهبران این دو نهضت رخ داد مشعشعیان شکست خوردند و اطاعت صفویان را پذیرفتند. از این زمان اگرچه والیان خوزستان از میان مشعشعیان برگزیده می شدند، لیکن امرای مشعشعی از نظر موقعیت، متکی بر حکومت مرکزی و در حقیقت دست نشاندگان صفوی بودند. در عصر صفویه، خوزستان به علت دوری از مرکز و عدم تسلط کامل حاکمان بر آن، دچار شورشها و حوادث مهمی گردید، که می توان به شورش اسماعیل میرزای دروغین در زمان پادشاهی سلطان محمد خدابنده و شورش افشارها در عصر شاه عباس اول اشاره نمود. خوزستان در عصر صفویه یکی از چهار والی نشین مهم دولت صفوی بود، که این نشان از جایگاه خاص این ایالت دارد؛ بعد از هجوم افغانها و سقوط صفویه ، وضع خوزستان آشفته شد، از جمله شخصی به نام صفی میرزا در سال 1137ه.ق. با منتسب کردن خویش به خاندان صفوی ادعای پادشاهی را در این ایالت داشت. در این پژوهش تلاش می گردد، تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خوزستان د رعصر صفویه مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد.
حسین غضایری علی اصغر فروغی ابری
آیین زرتشتی از اوایل سده سوم میلادی ،به شدت به دستگاه سلطنتی شاهنشاهی ساسانی وابسته شده بود و سرانجام در نتیجه ی حمایت ساسانیان،به آیین رسمی دولتی و ملی ایران تبدیل شد.با این وجود تهاجم اعراب مسلمان- در نیمه ی اول سده ی هفتم میلادی- و سقوط دولت ساسانی باعث شد زرتشتی گری حامیان دولتی و اقتدار سیاسی خود رااز دست بدهد.از آن پس دینورزان زرتشتی برای پاسداشت کیش کهن در جریان مجادلات و منازعات مذهبی با علمای اسلام و دیگر ادیان رایج زمان- از آنجایی که فاقد توان مقابله ی سیاسی و نظامی شده بودند- ناگزیر به پی ریزی سبک نوینی از ادبیات پارسی میانه(= پهلوی) موسوم به ادبیات پیشگویانه و آخرالزمانی شدند. بدین ترتیب زرتشتیان برای بیان نیازها،آرزوها و دیدگاه های خویش،بهترین راه را در پرداختن به اساطیر و موضوعات رستاخیزی مبتنی بر پایان جهان یافتند.پیشوایان زرتشتی از طریق این متون پیشگویانه،چرایی و چگونگی زوال زرتشتی گری و ضعف روحانی زرتشتیان و اشغال ایران توسط اعراب مسلمان را توضیح دادند.ازآنجایی که در اساطیر زرتشتی یکی از نشانه های رستاخیز و ظهور نجات بخشان آخرالزمان،رواج دروغ و بدی و دشمنی اهریمنی است،موبدان زرتشتی از این مضمون برای توجیه اوضاع و شرایط مردم ایران(زرتشتیان)- پس از ورود اسلام- سود بردند. به تدریج در نخستین سده های اسلامی-خصوصأ در قرون سوم و چهارم هجری(نهم و دهم میلادی)- در نتیجه ی شکل گیری رنسانس نوشتاری زرتشتیان،جریان نگارش متون و آثار دینی و غیر دینی پهلوی بوجود آمد.زرتشتیان از طریق این نوشته ها- که بسیاری از آن ها ترجمه ی پهلوی متون اوستایی است- به بازگویی اعتقادات دینی مربوط به رستاخیز و ظهور نجات بخشان زرتشتی پرداختند. هدف اصلی این تحقیق،واکاوی مهمترین عوامل شکل گیری ادبیات پیشگویانه و دیدگاه های مربوط به رستاخیز چون،زندگی پس از مرگ،بهشت و دوزخ،پیروزی نهایی نیکی و نابودی بدی و ظهور سوشیانت(= منجی موعود زرتشتیان) است.بررسی نقش موثر ضعف سیاسی و روحانی ایران در روزگار ساسانی،بر پیشروی نظامی،سیاسی و مذهبی اعراب مسلمان؛و گرایش زرتشتیان ایران در سده های میانه ی تاریخ ایران به باورها و اعتقادات آخرالزمانی،یکی دیگر از اهداف پرداختن به این موضوع است. واژگان کلیدی: زرتشتیان، ادبیات پیشگویانه،زبان پهلوی،اهورامزدا،زبان اوستایی و سوشیانت.
طلعت جهانگیری علی اکبر کجباف
چکیده با اعلام خروج نیروهای انگلستان از شرق سوئز و خلیج فارس در سال 1968 م/ 1347 ش، آمریکا به عنوان ابرقدرت غرب به تدریج نفوذ خود را در منطقه ی خلیج فارس پس از جنگ جهانی دوم گسترش داد تا از توسعه ی نفوذ شوروی در منطقه جلوگیری نماید. با مطرح شدن مسئله ی خلاء قدرت و تغییر موازنه ی قدرت در منطقه، آمریکا با زمینه سازی های سیاسی و تبلیغاتی حضور رسمی خود را به عنوان حافظ منافع غرب در خلیج فارس اعلام نمود. با توجه به اهمیت راهبردی خلیج فارس در سیاست خارجی منطقه ای آمریکا، درسال 1969 م/ 1348 ش، بر اساس دکترین نیکسون ـ کیسینجر، سیاستی به نام سیاست دو ستونی برای حفظ سلطه بر منطقه با هزینه ی دولتهای محلی جهت بومی کردن مسائل منطقه ای اتخاذ شد که بر مبنای آن، ایران ستون نظامی و عربستان ستون مالی آن را تشکیل می دادند. سیاست دو ستونی حدود ده سال در منطقه ادامه یافت تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 م/ 1357 ش، با توجه به تغییر نظام سیاسی و سیاست خارجی جدید «نه شرقی، نه غربی» ایران و اعلام خروج جمهوری اسلامی ایران از پیمان سنتو، آمریکا با از دست دادن حمایت ایران در سیاستهای منطقه ای خود به عنوان یکی از پایه های آموزه ی دو ستونی، سرانجام این نظام امنیتی یعنی راهبرد منطقه ای آمریکا در خلیج فارس در خلال دهه ی 1970 م/ 1350 ش، با شکست مواجه شد. در این پایان نامه سعی شده است تا به بررسی جایگاه خلیج فارس در سیاستهای منطقه ای آمریکا در چارچوب دکترین نیکسون طی سالهای 1979 ـ 1969 م/ 1357 ـ 1348 ش، پرداخته شود. روش تحقیق در این پایان نامه بر اساس منابع کتابخانه ای و آرشیوی است و از نوع توصیفی ـ تحلیلی می باشد. کلید واژه ها: ایالات متحده آمریکا، ایران، خلیج فارس، دکترین نیکسون، راهبرد، سیاست خارجی، منافع حیاتی.
فاطمه عبدالهی سروستانی علی اکبر کجباف
شیراز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای کشور در دوره رضاشاه شاهد تحولات قابل توجهی در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود. در زمینه سیاسی، این مقطع دوره ثبات و تمرکزگرایی بود. اقتصاد نیز به تبع آن اوضاع نابسامانی را تجربه می کرد. اما مسائلی که در این تحقیق، بیشتر قابل بررسی است، اقداماتی است که توسط دولت در جهت بهبود فضای فرهنگی و اجتماعی شهر انجام شد. این اقدامات در زمینه های آموزشی، بهسازی و زیباسازی شهر، ایجاد و گسترش اماکن فرهنگی نظیر مدارس و کتابخانه ها انجام شد که در بهبود و عمران شهر شیراز بسیار موثر واقع شد. در این مقطع موسسات جدیدی مانند سازمان پرورش افکار، سازمان پیشاهنگی، جمعیت شیر و خورشید سرخ ، انجمن تربیت بدنی ایجاد شدند. با توجه به اهمیت این اقدامات، این پژوهش بر آن است تا با استفاده از منابع و نتایج موجود به بررسی و تجزیه و تحلیل این موارد بپردازد.
فریدون نوری علی اکبر کجباف
کردستان به مثابه جغرافیای محل سکونت کردها همواره بخشی از پیکره ایران زمین بوده است که در ادوار مختلف تاریخی تحولات مهمی را از سر گذرانده است .با تشکیل حکومت صفویه در سال 907 ه ق و سرکوب مدعیان و سر جنبانان محلی در گوشه و کنار کشور شاه اسماعیل برآن شد تا امراء و سران کرد را نیز همچون سایر مدعیان و فرمانروایان محلی به انقسیاد خود درآورد اما امراء و سران کرد که به صورت مستقل در حوضه جغرافیایی خود فرمانروایی می کردند حاضر به پذیرش انقیاد و اطاعت از حکومت مرکزی نبودند .که این مسئله خود موجد یک سلسله نبرد میان امراء و سران کرد با حکومت مرکزی صفویه شد .به دنبال شکل گیری منازعات میان صفویان و عثمانیها از همان سالهای نخستین حکومت صفویه کردستان به دلیل واقع شدن در حد فاصل دو کشور به میدان جنگ و منازعه تبدیل شد و از رهگذر این منازعات آسیب های اقتصادی و فرهنگی فراوان دید. امراء و سران کرد برای بقاء و تداوم حکومت خود در منطقه به راهکارهای متفاوتی متوسل شدند و در مقابل ، حکومتهای صفویه و عثمانی نیز برای کنترل این امیران سرکش از سیاستهای مختلفی همچون سرکوب ، کوچ اجباری و...استفاده می کردند . این پژوهش بر آن است تا تحولات سیاسی و اجتماعی کردستان از آغاز حکومت صفویه تا پایان عصر شاه عباس اول را مورد برسی قرار دهد و از این طریق پرتوی هر چند اندک بر تاریخ این منطقه از ایران زمین بیاندازد .
مرضیه یحیی آبادی علی اکبر کجباف
چکیده دولت ایران، پس از کودتای 28 مرداد 1332ش/19 آگوست 1953م، سیاست خارجی خود را با بلوک غرب که در رأس آن آمریکا قرار داشت، همسو و هماهنگ ساخت. بعد از کودتا، محمّدرضا شاه، بر وزارت امور خارجه مسلّط شد و اداره ی این وزارتخانه را شخصاً بر عهده گرفت. وزیران امور خارجه در سال های پس از کودتای 28 مرداد تا سال 1342ش، دارای استقلال رأی و عمل نبودند؛ و باید بر طبق خواسته ها و تصمیمات شاه اقدام می نمودند، در غیر این صورت کنار گذاشته می شدند. سیاست خارجی ایران در سال های پس از کودتای 28 مرداد تا سال 1342ش، بر مبنای نزدیکی و وابستگی هرچه بیشتر به آمریکا بود. از دیگر ویژگی های سیاست خارجی ایران در این مقطع زمانی، تنش با دولت شوروی، جدایی از کشورهای عربی به ویژه مصر و درگیری های منطقه ای با کشورهای همسایه از جمله با عراق بر سر مسئله ی اروندرود بود. هدف از پژوهش حاضر، تبیین روابط خارجی ایران در سال های پس از کودتای 28 مرداد تا سال 1342ش، با محوریت وزارت امور خارجه، با تکیه بر منابع اصلی و آرشیوی می باشد. کلید واژه ها: محمّدرضا پهلوی، وزارت امور خارجه، روابط خارجی، سیاست خارجی، آمریکا، شوروی.
زهره قدیری علی اکبر کجباف
سلاجقه عراق عجم به حاکمان سلسله ای محلی اطلاق می شود که در سال 511 هـ .ق پس از تقسیم حکومت سلجوقیان بزرگ به دو شاخه شرقی به مرکزیت خراسان و شاخه غربی به مرکزیت اصفهان و همدان بین مدعیان قدرت، در منطقه جبال یا عراق عجم پایه ریزی شد. سلاجقه عراق عجم در طول مدت زمامداری خود، در مقاطع مختلف از سویی با شاخه شرقی حکومت به رهبری سلطان سنجر و از سوی دیگر با خلفای عباسی و حاکمان محلی و امرای ناراضی همچون بنی مزیدیان حله، احمدیلیان، ایلدگزیان، اتابکان زنگی موصل و اتابکان سلغری فارس در ارتباط و دائما درگیر بوده اند؛ در این میان درگیری و برخورد بین شاهزادگان سلجوقی و همچنین افزایش قدرت فرقه اسماعیلیه و فعالیتهای پنهانی و علنی آنان در خصوص ترور افراد برجسته دولت سلجوقی دست به دست عوامل دیگر علاوه بر ایجاد جو رعب و وحشت در میان مردم و بزرگان دولتی، تا حد زیادی قدرت سلجوقیان عراق را کاهش داد و متقابلاً دخالت روز افزون امرا و حاکمان محلی و همچنین خلفای عباسی در امور دستگاه سلجوقی را چندین برابر افزایش داد. به این ترتیب این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر منابع و شواهد موجود ضمن تحلیل و بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی این دوران تا حد امکان به ارزیابی مناسبات بین سلاجقه عراق عجم و خلفای عباسی و دیگر حکمان محلی که همواره دستخوش اختلال و اختلاف بوده است، بپردازد.
فاطمه فتحی علی اکبر کجباف
در سال 1304 ش / 1925 م، رضاخان پهلوی، به دنبال جریان کودتای 1299 ش / 1920 م و رویدادهای ناشی از آن سرانجام بر تخت سلطنت ایران تکیه زد. مهمترین اقدام در زمینه گمرک، مسئله استقلال گمرکی سال 1307 ش / 1928 م بود ولی اقتصاد بحران زده ایران را چندان تحت تأثیر قرار نداد تا اینکه مسئله انحصار تجارت خارجی به میان آمد و در سال 1311 ش /1932م دولت تجارت خارجی را البته به استثنائاتی تحت نظارت خود درآورد این عمل نیز درکنار مزایایی که داشت، تأثیرات سوئی بر اقتصاد کشور بخصوص بنادر جنوبی ایران گذاشت. در سال 1313 ش مستخدمین بلژیکی از گمرکات ایران کنار رفته و به تدریج ایرانیها توانستند ریاست گمرکات کشور را بدست گیرند. مسئله قاچاق در این دوره مسئله بسیار مهمی بود که بخصوص در بنادر جنوبی رواج داشت که البته اداره بحریه و اداره گمرک، با راهکارهایی توانستند تا حدی از این عمل ممانعت بعمل آورند. خلیج فارس پس از جنگ جهانی، توانست سهم زیادی را در حجم بازرگانی خارجی ایران ایفا کند که از دلایل آن پیدایش نفت در جنوب و رکود بازرگانی در دریای مازندران به دنبال انقلاب روسیه تزاری بود. در واقع با دو اقدام مهم در این دوران، یکی ایجاد راه آهن سراسری با شاخه های غربی و شرقی و دیگر شاهراه بندر پهلوی – خرمشهر با شاخه غربی، بازرگانی خارجی رو به رشد گذاشت.در طول تاریخ گمرک، چندین بار تعرفه گمرکی تغییر کرد که برخی براساس ارزش و برخی براساس وزن کالا بود.تا اینکه در سال 1352 ش/ 1974م سیستم تعرفه ژنو (ارزیابی کالاها براساس وزن کالا) به سیستم تازه یعنی تعرفه بروکسل (ارزیابی کالاها براساس ارزش کالا) تغییر یافت .به دنبال ایجاد تسهیلات در نواحی جنوبی از جمله در زمینه گمرک و توسعه بنادر بوشهر و بندر عباس، وصولی گمرکات جنوب در این دوران، بخصوص گمرک خرمشهر بیش از سایر گمرکات بوده است. واژگان کلیدی : گمرک، خلیج فارس، بندر، پهلوی، قاچاق
سعید دوربینیان علی اصغر فروغی ابری
خوارزم از سرزمینهای بزرگ دنیای اسلام بین قرن7-4 هجری بود. این سرزمین از دوره گذشته و به ویژه دوران اسلامی حلقه واسط بین ایران و ماوراء النهر بود. دردوران اسلامی این سرزمین اهمیت ویژه ای یافت. با ورود اسلام به خوارزم وافزایش ارتباط خوارزم با مناطق مختلف دنیای اسلام، رشد و توسعه قابل توجهی در خوارزم پدیدار شد. بدین ترتیب خوارزم از لحاظ سیاسی، اقتصادی، شهر سازی، علمی و فرهنگی رشد کرد. خوارزم سعی در حفظ استقلال داخلی خود نیز داشت. با حاکمیت سلسله خوارزمشاهیان خوارزم از اواخر قرن پنجم تا نیمه اول قرن هفتم به عنوان پایتخت حکومت خوارزمشاهیان اهمیت زیادی در دنیای اسلام یافت. این سرزمین در این زمان مهمترین حلقه ارتباطی دنیای اسلام با شرق اروپا و اقوام و گروههای ساکن آن بود. این تحول به رشد خوارزم در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و علمی کمک فراوان و مضاعفی کرد. تحول و رشدی که با حمله مغول به خاموشی و سردی گرایید. هدف از این تحقیق بررسی اوضاع سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خوارزم و شناخت تحولات خوارزم در دوران حاکمیت خوارزمشاهیان در خوارزم و در دنیای اسلام و بررسی تحولات درونی خوارزم بوده است. روش تحقیق این اثر به شیوه توصیفی و تحلیلی وگرد آوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد. نگارنده امیدوار است این اثر به عنوان مقدمه به شناخت اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و علوم در خوارزم کمک بنماید.
اصغر متولی زاده نایینی علی اصغر منتظرالقایم
نیازهای ناشی از تحولات زمانی ومکانی همواره ایجادکننده تلقی های متفاوت از قرآن وسنت ازسوی عالمان و اندیشمندان مسلمان در طول تاریخ شده که بستر را برای پیدایش نحله ها و فرقه ها و گرایشهای متعدد فراهم نموده است. برقراری پیوند میان فرقه های گوناگون در حوزه فکر واندیشه با عالم بیرون و حوزه عمل، تاریخ پرفراز و نشیبی را برای دنیای اسلام رقم زدهاست. در این راستا در قرون اخیر، جهان اسلام با یکی از این تلقی ها مواجه گردید که از آن با عنوان وهابیگری یاد می شود. این اندیشه گرچه تا حدی ریشه های فکری آن در گذشته موجود بود اما با استفاده از آن و اضافه نمودن وجوهی، نقشی فعال در تحولات دنیای اسلام ایفا کرد. ورود اندیشه وهابیگری به حوزه قدرت و سیاست در نیمه دوم قرن 18م به همراه توسعه دامنه نفوذ آنها در منطقه خلیج فارس در آغاز قرن 19 وهمزمانی آن با افول اقتدار دنیای مسلمانان و از همه مهمتر افزایش نفوذ و تثبیت قدرت استعمار، خالق این پرسش است که آیا در کاهش اقتدار مسلمین به خصوص در حوزه خلیج فارس آیا دو عامل وهابیت و انگلستان با یکدیگر ارتباط داشته اند یا خیر و پس از آن این دو چه نقشی در تحولات دنیای اسلامی در حوزه خلیج فارس داشته اند؟ به این ترتیب در این رساله تلاش می شود ابعاد گوناگون شکل گیری وهابیت، حول محورهای زیر در یک مقطع زمانی صد ساله (1750-1850) مورد بحث قرار گیرد. الف) وهابیت چیست؟ بر چه مبنایی استوار است؟ ماهیت آن کدام است؟ ب) آیا اوضاع سیاسی اجتماعی شبه جزیره عربستان در شکل گیری وهابیت نقشی ایفا نمودهاست؟ ج) اوضاع امپراتوری عثمانی و همچنین اوضاع منطقه خلیج فارس تاچه میزان درایجاد گستردگی آن نقش داشتهاست؟ د) آیا استعمار به ویژه انگلستان از پیدایش و افزایش دامنه نفوذ وهابیگری بهره می بردهاست؟ هـ) آیا وهابیگری در پاسخ به اهداف وامیال انگلستان برای تسلط در منطقه خلیج فارس شکل و توسعه یافتهاست؟ و) تحولات جهانی پایان قرن 18 و آغاز قرن 19 می توانسته است انگلستان را به وهابیون مرتبط سازد؟ حاصل این پژوهش معرف این مهم است که در سالهای پایانی قرن 18 و آغاز قرن 19 میلادی، انگلستان در مسیر اهداف و سیاستهای خود در شرق و به ویژه خلیج فارس، همواره از متغیرهای گوناگون بهره بردهاست. یکی از این متغیرها وهابیت و تحولات ناشی از وهابیگری میباشد. به طوری که انگلستان و وهابیت در یک رابطه دوجانبه با نقش آفرینی در رویدادهای منطقه دریای سرخ تا خلیج فارس به اهداف خود جامه عمل پوشاندند.
محمد جواد محمدی پور مرتضی نورایی
خلیج فارس از زمانهای گذشته به عنوان یکی از مهمترین آبراهه های جهان مطرح بوده است. از دوران باستان گزارشاتی از ناامنی و دزدی دریایی در این آبراه وجود دارد. از آنجا که تقریباً از قرن هفدهم میلادی رفته رفته اهمیت استراتژیک این آبراه بر اهمیت تجاری آن افزوده می گردد باید با حساسیت بیشتری به وقایع آن نگریست.افزایش ناامنی در خلیج فارس از نیمه دوم قرن هجدهم میلادی به دلیل توسعه طلبی قدرتهای فرا منطقه ای و قبایل حاشیه جنوب وارد مرحله ای دیگر شد. حضور نیروهای اروپایی در منطقه و گسترش روزافزون آنها،روند نزولی قدرت حکومتهای ایران و عثمانی در خلیج فارس،افزایش عبور و مرور کشتیهای تجاری و مهمتر از همه ظهور جنبش وهابیت از مسائلی است که در رابطه با این موضوع مطرح می شوند. این پایان نامه حول محورهای ذیل در صدد بازنمایی ابعاد مختلف ناامنی در دوره مورد بحث است: - بررسی تأثیر عناصر غیر بومی در تشدید دزدی دریایی در خلیج فارس در آستانه قرن هجدهم میلادی. - بررسی نقش ساحل نشینان جنوب خلیج فارس در ایجاد ناامنی و غارت اموال کشتیها در خلیج فارس. - بررسی چگونگی تأثیر وهابیت بر افزایش ناامنی ها در خلیج فارس. - تحلیل اهداف انگلیسیها در جنگ با دزدان دریایی خلیج فارس. - نتایج ناامنی در منطقه و برخورد قدرتهای غربی با آن.
سمیه بختیاری علی اکبر کجباف
مقدمه ایلات و عشایر در تاریخ ایران تا دوره ی پهلوی همواره نقش مسلط و حساسی را ایفا نموده اند؛ به طوری که بیشتر سلسله های ایران پس از اسلام تا روی کار آمدن حکومت پهلوی منشأ ایلی داشته اند. ایل بختیاری در میان ایلات، از دوره ی صفویه تا اواسط دوره پهلوی نقش فعالی در عرصه ی سیاسی- اجتماعی ایران ایفا نموده است و طایفه محمودصالح در این ایفای نقش، حضوری شایسته داشته است. حکومت شش ماهه علیمردان خان از خوانین محمودصالح و تلاش او برای تشکیل حکومت، نبرد ابدال خان عموزاده و داماد علیمردان خان با آغامحمدخان پیش از استقرار حکومت قاجار و حمایت از مشروطه و شرکت در فتح تهران و سقوط استبداد صغیر توسط نوادگان ابدال خان و شورش در برابر سیاست های مغلوب کننده ی نظام ایلی پهلوی اول به رهبری علیمردان خان، ردپای این طایفه را در تحولات سرنوشت ساز تاریخ ایران می نمایاند. همچنین این طایفه در جهت گیری های کلی دیگر طوایف، نسبت به سیاست های دولت و ایلخان از دوره ناصرالدین شاه به بعد نقش چشمگیری داشته؛ به طوری که حسینقلی خان نخستین ایلخان رسمی ایل بختیاری، برای تداوم و تثبیت قدرتش دست به کودتا علیه خوانین وقت چهارلنگ که از طایفه محمودصالح بودند؛ زد و قدرت خانی را از خانواده خدارحم خان به خانواده ی اله کرم خان که هر دو از نوادگان ابدال خان هستند؛ منتقل کرد. برای شناسایی نقش و جایگاه این طایفه درون جامعه ایلی که دارای هویتی تاریخی، فرهنگی و سیاسی است؛ به نظر می رسد شناخت جامعه ی ایل بختیاری در اولویت قرار دارد. جامعه ایلی، معیارهای متفاوتی نسبت به دیگر جوامع روستایی و شهری دارد که این معیارها در تک تک افراد ایل نهادینه شده است. همچنین ایل بختیاری علاوه بر این معیارها، دارای ساختار اجتماعی- سیاسی منحصر به فردی است که پیش از پرداختن به قسمتی از این ایل، بایستی این ساختار را در نظر گرفت. ایل بختیاری به دو شاخه ی چهارلنگ و هفت لنگ تقسیم می شود و طایفه محمودصالح یکی از طوایف چهارلنگ می باشد. بنابراین ایل بختیاری، درون معیارهای جامعه ی ایلی قرار دارد؛ شاخه چهارلنگ درون ساختارهای منسجم اجتماعی- سیاسی ایل بختیاری جای گرفته و طایفه محمودصالح جزئی از این ساختار نسبتاً پیچیده با معیارهای جامعه ایلی است. مطالعه و شناخت طایفه محمودصالح در ساختار ایل بختیاری از سقوط صفوی تا سقوط پهلوی اول از وجوه و ابعاد اهمیت بسیاری برخوردار است. با این وجود تا کنون در مورد طایفه محمودصالح، تحقیقی صورت نگرفته و کتاب مستقلی به نگارش در نیامده است. از آن جایی که قدرت سیاسی از اواسط دوره ی قاجار تا اواسط پهلوی اول توسط طایفه دورکی هفت لنگ قبضه شده بود؛ تمامی کتب و تحقیقات به نقش و اهمیت این خوانین پرداخته و دیگر شعب ایل بختیاری با کم توجهی مواجه بوده است. البته برخی از محققین به طور خاص و موردی به خوانین به نام این طایفه، چون علیمردان خان دوره فترت افشار- زند و علیمردان خان دوره پهلوی پرداخته اند که کتب علمی و مستندی نیستند. همچنین آوازه این خوانین محمودصالح و عدم داشتن کتب تاریخی مدون در نزد بختیاریها منجر شده که دیگر تیره ها، این خوانین را در شاخه و تبار خود وارد کنند. این تاریخ سازی در کتب مورخان بختیاری و سیاحان که از کتب اصلی پژوهش در حوزه بختیاری می باشند؛ وارد شده است. این پژوهش، در راستای بررسی نقش و جایگاه طایفه محمودصالح در ایل بختیاری در فصل اول به کلیاتی شامل پیشینه و اهمیت این موضوع، روش ها و مراحل انجام تحقیق، اهداف، پرسش ها و فرضیات مطرح شده می پردازد و سپس تعدادی از منابع استفاده شده، مورد نقد و ارزیابی قرار خواهند گرفت. در فصل دوم به مفهوم جامعه ایلی و معیارهای آن، جغرافیای طبیعی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی ایل، خاستگاه نژادی بختیاریها و وجه تسمیه آن و ساختاراجتماعی- سیاسی ایل و تقسیمات ایل و طایفه محمودصالح پرداخته می شود. فصول سوم تا ششم به نقش و جایگاه این طایفه در دوره صفوی، افشار، زند، اوایل قاجار، دوره ناصرالدین شاه، مشروطه و دوره پهلوی اول پرداخته می شود.
جعفر آقازاده اصغر محمودآبادی
سقوط سلسله صفوی بر اثر تسلط شاهان سست عنصر بر آن بود، که با فراهم نمودن زمینه ضعف نهاد شاهی، شرایط برافتادن این خاندان به وسیله یاغیان افغانی را فراهم نمودند. در میان دوره سقوط اصفهان تا بر تخت نشستن آقامحمدخان، آنچه صفویان با تدبیر و شمشیر به دست آورده بودند، از دست رفت و جامعه ایرانی به وضع «جنگ همه بر علیه هم» نزدیک گردید. در این دوره اقتصاد داخلی و خارجی ایران از هم پاشید. جنگ های داخلی و تسلط راهزنان و دزدان بر سریر سلطنت مردم ایران را دچار لطمه روحی فراوانی نمود. کشتارهای دسته جمعی و قحطی های بزرگ و قتل های خانوادگی دیگر از جامعه ایران چیزی باقی نگذارد. روحانیون شیعی اغلب خود را از اتفاقات جامعه ایران کنار کشیده و در محیط به نسبت امن عتبات، راهبرد جدیدی برای آینده خود طراحی نمودند. نتیجه این کار اقتدار و تسلط اصولیان بر اخباریان و تثبیت جایگاه نهاد شیعه در اداره جامعه شیعه در کنار نهاد شاهی بود. اگرچه تسلط نهاد اجتهاد ریشه در مباحث فکری و دینی داشت، اما نباید از تجربه تلخ روحانیون از سقوط دولت صفوی و آسیب های جدی قشر شریعت بعد از تسلط افاغنه و سیاست های «ضد دینی» نادر و دیگران، در قدرتیابی نهاد اجتهاد غافل بود. نهاد اجتهاد از سوی روحانیون به عنوان بدیلی برای بخشی از کارکردهای دولت و کوتاه نمودن دست آن از امور دینی و وابسته نمودن نهاد شاهی به نهاد اجتهاد بود. جامعه ایرانی نیز هرچه بیشتر به این نهاد اقبال نشان دادند و در نبود « حکومت »با ثبات، نهاد اجتهاد با قدرت فراگیرش بهترین گزینه برای اقبال مردم شیعه ایران بود. نتیجه تسلط «دزدان» بر نهاد شاهی و شکل گیری نهاد اجتهاد، تقدس زدایی نسبی از نهاد شاهی و ایجاد دوگانگی در حاکمیت بر جامعه ایران بود. حکومت قاجار و شکل گیری آن تکرار دوره تاریخی صفویه بر ایران زمین را نوید می داد. اما این حکومت از همان ابتدا با چالش های مشروعیتی اساسی مواجه گردید. فصل سوم در پاسخ به فرضیه اول و سوم می باشد. آقامحمدخان قاجار اگرچه توانست با تجدید مرزهای «ایران بزرگ» و برقراری امنیت، امید دوباره را در ایرانیان زنده نماید، اما مردم ایران آقامحمدخان را هرگز به عنوان « شاه ایرانی» نپذیرفتند. خصوصیات جسمانی خاص آقامحمدخان اگرچه در نظر اول را از رسیدن به شاهی باز می داشت، اما او با سخت کوشی توانست بر آن فایق آید، اما مردم ایران او را به این دلیل فردی مناسب برای شاهی نمی دانستند. در کنار آن آقامحمدخان برای رسیدن به حکمرانی به کشتارهای بزرگی دست زد، تجاوز به ناموس و جان مردم ایران به وسیله او بر لشکریانش تجویز گردید. افراط در انتقام و کینه کشی سب نارضایتی شدید مردم ایران از آقامحمدخان و قتل وی گردید. نگاه آقامحمدخان به جامعه ایرانی اغلب از جنبه بهره وری مالی هرچه بیشتر در جهت تحکیم قدرت خود بود، نگاهی که خیلی با رضایت مردم مواجه نگردید. فصل چهارم و پنجم در پاسخ به فرضیه های اول تا پنجم می باشد. فتحعلی شاه قاجار در حکمرانی راهی متفاوت از سلف خود در پیش گرفت. وی برای مشروعیت بخشی به حکمرانی خود از بعد دینی خود را به روحانیون نزدیک نمود و توانست حمایت وسیع این قشر را به دست بیاورد. او همچنین خود را به عنوان خاقان ترک و شاهنشاه ایرانی در سطح جامعه معرفی نمود. فتحعلی شاه با این حربه ها و تأکید بر جنبه کارکردی حکمرانی خود، توانست جامعه ایران را در مسیر پیشرفت و «بازسازی» هدایت نماید. او توانست خود را ادامه دهنده شاهان باستانی ایران و کارکردهای آنها نشان دهد. تأمین امنیت، برقرای عدالت، ایجاد صلح و ثبات در سطح جامعه، آبادانی کشور، رسیدگی به حال ضعفا، دینیاری و دین داری و تلاش برای احیای مرزهای ایران زمین از مهم ترین اقدامات وی در دوره اول حکمرانی بود (1211- 1243). این روند مشروعیت بالایی برای وی در جامعه به دست آورد و مردمان ایران رضایت خود از اعمال وی را به اشکال مختلف نشان دادند. فتحعلی شاه در این دوره توانست جلوی تفکر سنتی حکمرانان در بهره برداری هرچه بیشتر از منابع مالی جامعه به نفع خاندان حکومتی، را با تسلط بر زیردستان و حمایت از رعایا گرفت. اما اگر فتحعلی شاه در برخورد با جامعه ایران موفق عمل نمود، به همان میزان در سیاست خارجی و دفاع از منافع ایرانیان در بعد خارجی ناموفق بود. شکست وی در سیاست خارجی زمینه شکست و سردرگمی وی در سیاست داخلی گردید. مردم ایران واکنش قهرآمیزی به این شکست داشتند و نارضایتی خود را از این شکست همواره بیان نمودند. فتحعلی شاه بعد از آن شکست بزرگ، دچار ناامیدی شد و استبداد شاهی که زمینه تسلط شاه بر زیردستانش می گردید و از تسلط فرادستان بر فرودستان جلوگیری می کرد، تا حدی از بین رفت. و زمینه برای تسلط بیشتر حکمرانان محلی بر جان و مال رعایا فراهم شد. این اجحاف و آن نارضایتی حاصل از شکست، زمینه نارضایتی هرچه بیشتر مردم ایران از حکومت وی در اواخر عمر این خاقان گردید و کشاکش های فرزندان شاه با هم، این امر را عمیق تر نمود. فصل ششم نیز در پاسخ به فرضیه های اول تا پنجم می باشد. محمدشاه وارث اصلاحات عباس میرزا و اقتدار خاقان متوفی بود. ولی وی با قتل قائم مقام به اصلاحات پشت کرد و با سستی در امور، اقتدار جدّ خود را نیز از دست داد. محمدشاه با پیوستن به تصوف و واگذاری امور به صدراعظم صوفی مسلک خود، حمایت قشر شریعت و «مومنین» را از دست داد. از سویی مسئله جانشینی قدرت در ایران او را از حمایت جدی خاندان قاجار نیز محروم کرد. محمدشاه علاوه بر آن که حمایت اهل دین و خاندان قاجاری را از دست داد، با سوء سیاست خود و وزیرش سبب بحران جدی در کشور گردید. حکمرانان محلی و گماشتگان حاج میرزاآقاسی با بهره گیری از غفلت شاه و وزیرش فشار بر مردم فرودست و رعایا را گسترش دادند. در نتیجه اقتصاد کشور رو به بحران رفت، خزانه حکومت خالی گردید، کشاورزی با بحران مواجه گردید و راهزنی و ناامنی دوباره فراگیر گردید و وضعیت به حالت قبل از تشکیل حکومت قاجار بازگشت. شکست شاه در ماجرای هرات و ناتوانی در امر حکومت و کوتاهی وی در انجام کارویژه های حکومت سبب کاهش شدید مشروعیت وی گردیده و نارضایتی عمومی از شاه و خاندان وی در سطح وسیعی گسترش یافت و اغلب در قالب شورش های محلی و اجتماعی خود را بروز داد. کلید روابط شاه و خاندان وی با جامعه ایرانی را باید در انجام کارکردهای شاهی و بایستگی های شخص شاهنشاه سراغ گرفت. اگر شاهی با دارا بودن ویژگی های شاهی با استبداد می توانست دست فرادستان بر فرودستان را کوتاه نموده و جنبه های کارکردی حکمرانی خود را گسترش دهد، صرف نظر از خاستگاه و نحوه به قدرت رسیدن می-توانست سطح بالایی از رضایت جامعه ایرانی را به دست آورد. ولی هرگاه شاه نمی توانست به وظایف تاریخی خود عمل نماید، با نارضایتی شدیدی مواجه می گردید و گاه از هستی ساقط می گردید. موضوع مهم دیگر در شاهنشاهی همراه با مشروعیت، تغییر رویکر ایلیاتی به رعایا در بهره برداری هرچه بیشتر از منابع مالی آنها بود.
الهه روح الهی حسین میرجعفری
اعمال شکنجه، مجازات و تنبیهات وسیله آزار، اذیت و در نهایت عمل تلافی جویانه در برابر به اصطلاح جرم انجام شده به شمار می رود که منوط به دوره ای خاص از نظر تاریخی نیست چرا که همواره در طول حیات بشری چنین اعمالی به عنوان حربه حاکمان به منظور جلوگیری از تکرار اقداماتی که پایه های حکومتشان را تضعیف می کرده بوده است اما نه همه آنها بلکه بخشی که هیچگونه تعریف و توجیه منطقی از لحاظ عرفی ـ شرعی نداشته باشد. برخی شکنجه ها و مجازات جنبه شرعی داشته و به گونه ای در تمامی ادیان به اشکال مختلف تدوین و تبیین شده است که دوره صفوی از این جنبه مستثنی نیست چرا که از یک سو بسیاری از تنبیهات و مجازات به علت اختلاف با سنی ها و رسمی شدن شیعه انجام می شد و در بُعد دیگر که مورد بحث این رساله است بررسی عرفی بودن مجازات می باشد. بر این اساس این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است که به ترتیب در سه فصل پایانی خود به قضاوت در دوره صفوی، مجازات، تنبیهات و شکنجه های این دوره و در نهایت به تبیین نوع و نحوه اجرای آنها می پردازد و ضمن تقسیم بندی علل آنها در سه بخش سیاسی، مذهبی و روحی ـ روانی به شرح آنها در کنار بیان مصداق مجازات، تنبیهات در منابع مختلف پرداخته می شود. بهر حال بررسی شکنجه مجازات و تنبیهات این دوره نشانگر ویژگی اجتماعی، سیاسی و مذهبی این دوره از تاریخ ایران است که در نوع احکام صادر شده و شیوه های اجرای مجازات تأثیرگذار بوده است.
عزت طهماسبی فر علی اکبر کجباف
کنسولگری ها و نمایندگی های بریتانیا در خلیج فارس به عنوان مهم ترین رکن سیاسی، تجاری، فرهنگی و اجتماعی دولت بریتانیا شناخته می شدند. بریتانیا در شهرها و بنادری که از اهمیت خاصی برخوردار بودند اقدام به تاسیس کنسولگری کرد. همزمان با تاسیس کنسولگری در شهرهای مهم ایران به منظور پیشبرد اهداف خود در جنوب و در منطقه خلیج فارس نیز اقدام به تاسیس کنسولگری نمود که از آن میان کنسولگری بوشهر و بندرعباس از اهمیت زیادی برخوردار بودند. بندرعباس یکی از مهم ترین مراکز استراتژیکی و تجاری ایران در جوار خلیج فارس و دریای عمان است تا جایی که لرد کرزن نام بندر عباس را با تاریخ بازرگانی بریتانیا در ایران پیوند داده و بندر عباس را برای بازرگانی هند بندر مهمی قلمداد می کند. اهمیت بندرعباس در اواخر قرن نوزده، از سه منظر قابل بررسی ست، موقعیت سیاسی این بندر که بعد از سال ها تحت نظام ضابطی و اجاره داری به تازگی تحت تسلط دولت ایران قرار گرفته، از منظر اقتصادی که به منزله یک تجارتخانه-ی بزرگ است و به خصوص از دیدگاه نظامی که کشورهای اروپائی تسلط بر آن را به منزله در اختیار داشتن تنگه ی استراتژیک هرمز می دانند. جایگاه سیاسی و اقتصادی بندرعباس در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی موجب شد این بندر در کانون توجهات دولت های روس و انگلیس قرار گیرد و هرکدام تلاش نمودند تا با تاسیس پایگاه دریایی نفوذ خود را در آن افزایش دهند. به دنبال اقدامات روسیه برای تاسیس پایگاه دریایی در بندرعباس، بریتانیا در سال 1900 م/1318 ق کنسولگری خود را در این بندر تاسیس نمود. از سال 1900 م تا 1945 م این کنسولگری به صورت فعال در حوادث خلیج فارس و بندرعباس نقش ایفا می نمود و در تمامی رویدادهای پیش آمده در این فاصله زمانی که مهم ترین آن ها مشروطه و جنگ جهانی اول می باشد، یک پای ثابت ماجرا، کنسولگری انگلستان بود. در اختیار گرفتن مراکز اقتصادی، نفوذ در ادارات و حکام بندرعباس نشان از موفقیت این کنسولگری در جهت منافع دولت بریتانیا دارد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر اسناد، گزارش ها، مطبوعات، منابع دست اول و منابع مطالعاتی مرتبط با موضوع به بررسی جایگاه سیاسی، اقتصادی و نظامی بندرعباس، عملکرد کنسولگری بریتانیا از 1870 تا 1945 م و دیدگاه حکومت مرکزی ایران نسبت به اقدامات کنسولگری بریتانیا پرداخته می شود.
مولود ستوده علی اکبر کجباف
این پژوهش به بررسی موضوعات مطرح شده در تاریخ نگاری های محلی ایران بعد از فروپاشی دولت صفوی تا آخر دوره قاجار ، بین سالهای 1344-1135 ق ، می پردازد . بررسی شکل گیری موضوعات ، میدان های تحقیق و محورهای موضوعی از دغدغه های این بررسی می باشد . در این پژوهش هر موضوعی که در تاریخ نگاری های محلی مطرح شده ، پیامی فرض شده که اطلاعاتی را از گذشته یا زمان حال مورخ به خوانندگان خود انتقال می دهد . برای این موضوعات یک چرخه حیاتی ترسیم شده که شامل ایجاد ، تکامل ، تبدیل و تغییر و استحاله موضوعات می شود . برخی از موضوعات با وجود سادگی ، بر اثر گذشت زمان و گاه تکرار در بین نسل های متوالی ، تبدیل به هسته های اصلی تشکیل دهنده موضوعات دیگر شده و مجموعه ای از موضوعات متنوع در حول محور خود را جمع نموده و تداوم یافته و در این حالت شبکه های موضوعی را تشکیل داده اند . شبکه های موضوعی در تاریخ نگاری های محلی این دوره به دو حوزه کلی میدانهای تحقیق و موضوعات محوری تقسیم شده اند . میدانهای تحقیق ، میدان های فرضی هستند که به منظور سهولت شناسایی و تبیین موضوعات محلی ترسیم گردیده اند و شامل جغرافیای تاریخی ، جمعیت ، تاریخ اجتماعی ، تاریخ سیاسی ، تاریخ اقتصادی ، تاریخ فرهنگی و تاریخ اعتقادی می شوند . اما موضوعات محوری موضوعاتی هستند که شالوده و اساس شکل گیری بیشتر موضوعات در یک محل را تشکیل می دهند . این موضوعات محوری در تاریخ هر شهر یا منطقه ، در شکل گیری شالوده های اجتماعی آن نقش بسزائی داشته و همواره در عرصه های گوناگون زندگی مردم محلی قابل مشاهده می باشند . موضوعات محوری که در تاریخ نگاری های محلی ایران در این دوره شناسائی شده اند می توان به موضوعات متجانس ، موضوعات ثابت (پایدار ) ، موضوعات متغیر ، موضوعات تک وجهی ، موضوعات چند وجهی ، موضوعات سیال ، موضوعات قوام دهنده (تاثیر گذار) ، موضوعات طبیعی و موضوعات صناعی اشاره کرد . هر چند که نگرش مورخان در انتخاب و ثبت موضوعات محلی تاثیر داشته است اما وقوع رویدادها و نگرش های اجتماعی را نیز نمی توان از نظر دور داشت . از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش نگاهی نو و متفاوت به موضوعات محلی است که سعی گردیده به کمک جداول و آمار بیشتر تبیین گردد . با توجه به ماهیت این تحقیق شیوه کتابخانه ای به کار گرفته شده و از کتاب های مرجع ، کتابخانه های دیجیتال ، مجموعه مقالات و منابع لاتین استفاده شده است .
علی اکبر عاصیان اصغر فروغی ابری
حروفیه از سلسله جنبش های صوفی مسلک است که در شمال ایران و خراسان توسط فضل الله استرآبادی (796-740ه ق) پایه گذاری شده و توسط خلفای وی در مناطق مختلف همچون آناتولی و آذربایجان گسترش یافته و در اعتقادات پسیخانیان و سربازان ینی چری در عثمانی اثر گذاشت. این جنبش برخوردار از پاره ای عقاید و افکار به خصوص است که بهره گیری از حروف و اعداد اساس آن را تشکیل می دهد. مجموعه این باورها طی ادوار تاریخی، تکامل یافته تر گردید و نمودهای مختلفی به خود گرفت که تفسیر، تاویل، تناسخ و الوهیت در زمره بارزترین اشکال آن می باشد. این نمودها که غالبا توسط سران جنبش مورد بسط و شرح قرار گرفته، دستمایه بسیاری از محققان بوده که به این جنبش توجه کرده اند. این در حالی است که دو موضوع مهم در خصوص این جنبش وجود دارد که چندان در دایره پژوهش محققان قرار نگرفته است. از این رو نیازمند توجه جدی تر و بررسی های دقیق تر و بیشتری می باشد. یکی از این دو موضوع، ریشه ها و مبانی فکری حروفیه و موضوع دیگر، سیر تطور تاریخی و روند تکوین آموزه های این جنبش تا مقطع شکل گیری می باشد. به بیان دیگر و آن گونه که بررسی های تاریخی اولیه گویای آن است، مبانی فکری و اعتقادی جنبش حروفیه، آمیزه ای نشات گرفته از برخی آموزه های ادیان الهی، مکاتب شرقی (مشخصاً باورهای رایج در چین و هند) و به نسبت محدودتر اندیشه های متفکران یونان و روم است که تحت تاثیر پدیده هایی همچون روابط فرهنگی ایران و غرب، رواج یافتن ادیان آسمانی و نیز فعالیت های دانشگاه جندی شاپور، بیت الحکمه و مدارس نظامیه، بسترها و زمینه های تطور این جنبش را در طول تاریخ رقم زده است. همچنین سیاست ایلخانان در فراهم نمودن شرایط برای نشر اندیشه ها و مکاتب مختلف، از دیگر پدیده هایی است که در شکل گیری و تکوین آموزه های حروفیه منشا آثار برجسته و مهمی بوده است. برپایه این موارد، تحقیق حاضر برآن است با رویکردی تاریخی این دو مسأله را مورد بررسی و پژوهش قرار داده و از رهگذر آن به اهدافی همچون دستیابی به شناختی از مبانی فکری جنبش حروفیه با تاکید بر سرچشمه های اصلی این تفکر و سیر تطور آن در طول زمان؛ ارزیابی و تقسیم ایده ها، اندیشه ها و اعمال بنیانگذار و پیروان این تفکر؛ رسیدن به آگاهی مفید از وضعیت اجتماعی ـ فرهنگی دوره تیموری با توجه به قلمداد شدن حروفیه به عنوان یکی از جنبش های اصلی این دوره دست یابد. نوع مطالعه نیز در این تحقیق کتابخانه ای و تحلیل محتوا می باشد.
علی اخضری علی اکبر کجباف
چکیده اصطلاح اصناف برای محترفه و اهل صنعت و بازار و کسبه در دوره قبل از صفویه رواج داشته است ، ولیکن در دوره صفویه خاص تجار و پیشه وران محسوب می شده است و بعضاً در قالب تشکیلات پیشه وری و کسبه و تجار به صورت گروه ها، انجمن ها فعالیت می کردند. این تشکیلات دارای ساختاری درونی یا داخلی ، که شامل سلسله مراتبی چون کدخدا، استاد، شاگرد و پادو می شد و مقامات بیرونی( مدیریت شهری) چون کلانتر و نفیب و محتسب وداروغه بر آن نظارت و آن را هدایت می کردند. شکوفایی اقتصادی در عصر صفوی، از یک سو رونق و افزایش تعداد این اصناف را در بر داشت و از سوی دیگر اندیشه شیعیانه نوعی نظارت و نگرشی خاص بر این قشر را تبیین نمود که منجر به تقابل دو گروه بازاری و روحانیون در کنار یکدیگر شد. بنابراین پس از تبیین کالبد و ساختار اصناف عصر صفوی، این پژوهش در صدد تبیین عوامل پیوند دهنده سیاسی، اقتصادی و مذهبی این دوره و سپس تبیین تأثیر نیروهای مذهبی بر اقتصاد عصر صفوی است. کلیدواژه: اصناف، اقتصاد، بازار، روحانیون، صفوی
علی ملائی سیداصغر محمودآبادی
با گسترش اسلام و وسعت قلمرو آن، تفکر شیعی به وسیله شیعیان در میان مردم در مناطق مختلف نفوذ کرد. می توان گفت یکی از عوامل اصلی گرایش مردم به تشیع، رفتار و گفتار اهل بیت و یاران صادق و عدالت محور آنها بود. از جمله نقاطی که مذهب و تفکر شیعه در آن رسوخ کرد و در ضمیر و اندیشه مردم جای گرفت سرزمین شام است. تشیع درمنطقه ی شامات از نخستین سالهای ورود اسلام دیده می شود. در دوره ی خلافت عثمان ابوذر به منطقه ربذه شام تبعید می شود و همین هجرت اجباری او زمینه ساز آشنایی مردم با امام علی (ع) شد واین زمینه های شکل گیری تشیع را در این سرزمین مهیا می سازد. ظهورتشیع در سوریه از زمان حضور ابوذرغفاری دراین سرزمین ثبت شده است.سپس در قرون بعد به ویژه در دوران حکومت فاطمیان وحمدانیان تشیع در شام وخصوصا درحلب گسترش یافت.اگر چه در حکومت های سنی مذهب ایوبی وعثمانی با ناملایمتی های بسیاری رودررو شد ولی امروزه درصد قابل توجهی ازجمعیت سوریه شیعه می باشند وروشن شدن چگونگی پیدایش آنها بویژه شیعه دوازده امامی وهمچنین وضعیت تشیع امامی در سوریه در دوره عثمانی وپس از فروپاشی آن تا کنون ، ونیز نقش شیعیان در تحولات فرهنگی منطقه پژوهشی همه جانبه را می طلبد. این پایان نامه پس ازمروری برپیشینه اسلام وتشیع در این سرزمین، به علل گسترش ونفوذ فرق شیعه ونقش شیعیان در تحولات فرهنگی-سیاسی واقتصادی در سوریه، بویژه بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی تا کنون میپردازد. این پژوهش که به صورت بنیادی انجام شده است نوآوریهایی دارد که برای تحقیقات آتی در این عرصه میتواند راهگشای قشر محقق باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که برخلاف تصورهمگان، تشیع امامی درسوریه از همان ابتدا وجود داشته وشیعیان به صورت اقلیتی فعال درتحولات مختلف منطقه، تاکنون حضور داشته اند. روش انجام این تحقیق توصیفی-تحلیلی، با استفاده ازمنابع اصلی کتابخانه ای، اسنادی و شفاهی می باشد.
عاطفه سلیمانی علی اکبر کجباف
به طور کلّی اقتصاد و روابط اقتصادی از مهم¬ترین و موثرترین نوع روابطی است که در شکل¬دهی ساختار جامعه و در اشکال مختلف روابط اجتماعی تأثیر بسزایی دارد. با اوج قدرت دولت متمرکز و فراگیر و مقتدر صفوی، اقتصاد با فعالیت¬های رو به رشد زیربخش¬های صنعت، اصناف، کشاورزی و دامپروری و به خصوص تجارت، در تعاملی دو سویه با نهاد حکومت نقش مهمّی در بازآفرینی اقتدار اقتصادی ایفا کرد. صفویان با آگاهی از توانمندی¬های موجود در بخش روستایی که اکثر جمعیت ایران را شامل می¬شد و تلاش در جهت ساماندهی و هدفمند کردن فعالیت¬های کشاورزی و دامپروری، اهرم¬های قدرت برای اقتصاد شهری به وجود آوردند. اقتصاد شهری نیز با زیرمجموعه¬های صنعت، اصناف و بازرگانی نقش کلیدی در فرآیند تجارت بر عهده داشت. بدین صورت بود که محصولات کشاورزی و دامپروری در روستاها تولید و در بخش صنعت تبدیل به کالا می¬شد و در نهایت در مرحله¬ی بعد، از طریق تجارت داخلی و خارجی به بازارهای هدف عرضه می¬شد. از دوران¬های کهن تجارت با مناطق دوردست جزء جدایی¬ناپذیر زندگی مردم فلات ایران بوده است. ایران با قرار گرفتن در میانه راه سواحل دریای مدیترانه و امپراتوری های شبه قاره ی هند و آسیای مرکزی، همواره به عنوان مسیر تجارت و مکان مبادله ی حجم عظیمی از کالاهایی بوده که از طریق راه های تجاری آسیا و مراکز تجاری هند به سواحل مدیترانه و خلیج فارس جابه جا می شد. شهر اصفهان هم با پایتخت قرار گرفتن و مرکزیتی که از نظر جغرافیایی و ترانزیتی ایران داشت، از عصر شاه عباس اول تا پایان عصر صفوی نقشی موثر در اقتصاد و تجارت این دوره داشته است. این پژوهش درصدد بررسی عوامل موثر در تحول اقتصادی و تجاری اصفهان عصر صفوی با تأکید بر سیاست-های شاهان صفوی از شاه عباس اول تا پایان این عصر، برای ایجاد این تحول است. یافته های این پژوهش را می توان در سیاست¬های موثر در اقتصاد این دوره همچون مرکزیت و ثبات سیاسی، ایجاد شبکه¬ی وسیعی از کاروانسراها، تضمین امنیت مسیرهای تجاری، توجه به اقتصاد کشاورزی، روابط با غرب، توجه و حمایت از صنایع، حمایت از تجاری که می توانستند نقش موثری در توسعه ی تجارت این عصر داشته باشند، همانند تجار ارمنی و تبریزی در اصفهان این عصر دانست. در این پژوهش از روش توصیفی ـ تحلیلی و منابع کتابخانه ای استفاده شده است.
وحید شریفی علی اکبر کجباف
خلیج فارس در تمام دوره ها مهد تمدن و جایگاه اقوام گوناگونی بوده است. وجود آثار متعدد در این عصرها و حتی وجود آثار تمدنی مربوط به اولین تمدن های بشری گواهی بر این مدعاست که این منطقه در گذشته های دور از رونق باشکوهی برخوردار بوده است. این منطقه در سر راه تجار و بازرگانان شرق و غرب قرار داشت. در دوره حکمرانی صفویان نیز آمد و شد¬ها ادامه داشت بلکه در حجم وسیع تری به سبب سیاست های اقتصادی شاهان صفوی صورت می گرفت. به همین دلیل این منطقه مردمانی از سرزمین های مختلف را در خود سکنی داده بود. همین امر موجب شده است تا در این ناحیه تنوع فرهنگی ویژه ای را شاهد باشیم که در نتیجه اختلاط فرهنگ های گوناگون در فرهنگ ایرانی ساکنان این نواحی به وجود آمده بود و تا حدودی سیمای فرهنگی متفاوتی را نسبت به دیگر مناطق ایران رقم زده است. این تنوع فرهنگی را می¬توان به¬وضوح در وجود ادیان و مذاهب مختلف در این نواحی، آداب و رسوم ویژه مردمان این مناطق و تأثیرات مهاجرین و همسایگان در آن و همچنین در شکل گیری هنر و ادب رایج در میان این مردمان، مشاهده کرد. این نوشتار در پی آن است تا با بررسی اوضاع فرهنگی ساکنان سواحل شمالی خلیج فارس در فاصله قرن 10 تا 12 هجری به سوالاتی همچون چگونگی اوضاع مذهبی و علمی این مناطق و کیفیت آداب و رسوم و هنر مردمان این نواحی پاسخ دهد. روش انجام این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع اصلی بوده است. بدیهی است از تحقیقات نوین نیز در تبیین مسئله سود برده شده است.
زهره حسن پور علی اکبر کجباف
چکیده ندارد.
میرحسین علامه محمدعلی چلونگر
چکیده ندارد.
عبدالرفیع رحیمی علی اکبر کجباف
چکیده ندارد.
زهرا ملک زاده علی اکبر کجباف
چکیده ندارد.
علی اکبر تشکری بافقی علی اکبر کجباف
چکیده ندارد.
جعفر نوری علی اکبر کجباف
چکیده ندارد.
رضا ولی پور علی اکبر کجباف
چکیده ندارد.