نام پژوهشگر: ابوالحسن فیاض انوش
پروانه مرادی نژاد محسن رحمتی
ماوراءالنهر در قرن ششم ه .ق. یکی از بی ثبات ترین و متزلزل ترین ادوار تاریخی خود را به چشم دید. شاهد این مدعا تعدد قومیت های مختلف، روی کار آمدن قدرتهای متعدد، تهاجمات و ناآرامیهای پایان ناپذیر و دست به دست شدن مکرر قدرت در دست خاندان هایی چون سلاجقه، خانیان، ختاییان و خوارزمشاهیان بود. در این عهد ماوراءالنهر شاهد تهاجم ختاییان کافربه جهان اسلام بود. از آنجا که آشفتگی در اوضاع سیاسی و نبود حکومت یکپارچه ی مقتدری که بتواند نظم و امنیت را بر منطقه حکمفرما نماید، نقشی غیرقابل انکار بر تمامی عرصه ها و جوانب جامعه دارد، وضعیت اجتماعی منطقه نیز به دنبال تشتت اوضاع سیاسی بسیار آشفته و نابسامان بود. به دنبال همین آشفتگی در امور سیاسی و اجتماعی ماوراءالنهر بود که خوارزمشاهیان به رخنه در منطقه پرداخته، در صدد نفوذ بدانجا برآمدند. به این ترتیب و در آستانه ی قرن هفتم ه .ق. بود که سلطان محمد زحمات خوارزمشاهیان پیش از خود را به بار نشانده و در نبرد ایلامش با شکست ختاییان بر آنجا مسلط شده و این منطقه را بار دیگر تحت لوای حکمرانی مسلمان درآورد.
رضا بیطرفان ابوالحسن فیاض انوش
چکیده: فرهنگ به طور عام یکی از مقولات گسترده و پیچید? بشری و حاصل برخورد انسان با طبیعت و تکوین اندیشه اجتماعی است. شاخه ای از فرهنگ، فولکلور یا فرهنگ توده مردم است که بر معتقدات، آداب و رسوم، سنن، عادات، افسانه ها، ادبیات، هنرها، و معلومات قومی و اجدادی مردم عامی دلالت می کند و جزوی از شناسنامه هر قوم و ملّت و نشانگر قسمتی از اندیشه ها، آرمان ها، ارزش های فرهنگی و موازین اخلاقی آن ها، در نقاط مختلف دنیا است. موضوع فرهنگ عامه پرداختن به جنبه های سنّتی جامعه، یعنی شیوه های اعمال، رفتار، عادات و باورهای پایدار یک قوم است که در حقیقت میراث مشترک زندگی اجتماعی یک گروه از نسل های گذشته است. فرهنگ عامه ریشه در گذشته های دور دارد و برخی از آن ها بازمانده دوران نخستین زندگی بشر است. این بخش از فرهنگ جامعه که متن اصلی زندگی افراد را تشکیل می دهد، به صورت نسل به نسل منتقل می گردد و همواره در خاطره تاریخی وجود دارد. سفرنامه ها به دلیل آنکه انبوهی از داده های عینی و تجربی را در بر می گیرند، جایگاه ممتازی در شناخت ابعاد گوناگون فرهنگ مردم دارند. در جریان سنّت نگارش سفرنامه ها از سوی سیاحان و جهانگردان مسلمان و غیرمسلمان در سرزمین های اسلامی، با آثار مکتوب و ماندگاری وجود دارد که هرکدام آینه ای از وضعیت جامعه و مردم روزگار خود بوده اند. آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد، سفرنامه هایی است که از حمله مغول تا ظهور صفویه (616 تا 907 ق) به نگارش درآمده و اوضاع فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی و اقتصادی مسلمانان در آن بازتاب یافته است. تأکید این جستار بر برخی سفرنامه های مشهور این دوران از جمله مارکوپولو، ابن بطوطه، کلاویخو و ونیزیان است که از نظر معنا و محتوا و از لحاظ ارزش و سنجش داده ها در قیاس با دیگر سفرنامه های این دوران غنی و پربار و سرشار از اطلاعات هستند. با توجه به اینکه هر یک از این جهانگردان به قصد و هدف خاصی سفر کرده اند، چشم انداز آن ها نسبت به فرهنگ عامه مسلمانان به صورت مشخصی در نوشته هایشان بازتاب یافته است. این پایان نامه بر آن است ضمن شناسایی مصادیق فرهنگ عامه در زندگی مسلمانان این دوران، به بازیابی و دسته بندی داده ها بپردازد و تا حد ممکن ابعاد گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی و اقتصادی زندگی مسلمانان را در نگاه این سیاحان به تصویر درآورد. همچنین با بهره گیری از منابع جنبی به تحلیل موردی برخی عناصر فولکلور در زندگی مسلمانان بپردازد. واژه های کلیدی: فرهنگ عامه (فولکلور)، سفرنامه نویسی، عصر مغول ، عصر تیموری، مارکوپولو، ابن بطوطه، کلاویخو، ونیزیان.
زهرا اعلامی زواره فریدون الهیاری
مشروعیت یک نظام سیاسی، چیزی جز فراهم آوردن مجوزی برای اعمال قدرت نظام سیاسی مورد نظر نیست. قدرت های حاکم همواره تلاش می نمایند، اسبابی را فراهم کنند که تبعیت زیردستان از خود را تسهیل نموده و به سلطه بهتر و کسب اطاعت بیشتر دست یابند. مشروعیت، متضمن توانایی نظام سیاسی در ایجاد و حفظ این اعتقاد است که نهادهای سیاسی موجود، مناسب ترین نهادها برای جامعه هستند. هیچ نظام سیاسی بدون وجود حداقلّی از اعتقاد و باور زیر دستان، تحقق و تداوم واقعی نخواهد داشت؛ البته باور به اعتبار یک قدرت، الزاماً به معنای حقانیت و درستی آن نیست. در نظام های مشروع، قدرت و حاکمیت سیاسی در مقایسه با نظام هایی که با بحران مشروعیت روبرو هستند، راحت تر اعمال می شود و نظام سیاسی ثبات و پایداری بیشتری دارد. دوره ای که بررسی مشروعیت حاکمیت آن در این تحقیق مدّ نظر قرار گرفته، دوره تیموریان است. تیمور736-807ق. و جانشینان وی از سال 771ق. تا سال 912ق. بر ماوراءالنهر و فلات ایران حکومت می کردند. تیموریان برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خود اصول و ابزارهای مختلفی همچون سنت های قبیله ای- مغولی، رویکردهای اسلامی و ایرانی و تکاپوهای فرهنگی را مورد توجه قرار می دادند. در پژوهش حاضر، نگارنده به روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای به بررسی و تحلیل مشروعیت حاکمیت تیموریان بر اساس معیارهایی چون؛ سنت های قبیله ای و مشروعیت مغولی، اندیشه های سیاسی ایرانی، رویکردهای مذهبی سلاطین تیموری و نهایتاً کارآمدی حکومت می پردازد. کلید واژه ها: مشروعیت، تیموریان، تزوکات، چنگیز، قبیله.
ناهید متولیان ابوالحسن فیاض انوش
مسئله ی کار قدمتی به تاریخ عمر بشر دارد و میزان چگونگی انجام آن همواره از مهم ترین مباحث ارزشی جوامع به حساب می آمده است. پژوهش صورت گرفته در این راستا فرهنگ کار درایران بر اساس متون سده های هفت و هشت هجری می باشد. چراکه تاریخ کار در این دوره مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است واین پژوهش در پی آن است که با ریشه یابی و نمودارسازی مولفه های ارتقا یا انحطاط فرهنگ کار به تحلیل و بازیابی مجموعه عوامل تشکیل دهنده ی فرهنگ کار بپردازد چرا که تاکنون تحقیق و پژوهشی در این باره صورت نپذیرفته است و منبعی که به صورت دقیق و رسمی بتوان در این رابطه به آن مراجعه کرد وجود ندارد و این پژوهش با پرداختن به رابطه سیاست ها و اقدامات مدیریتی و اجرایی مغولان، پایگاه قبیله ای ایشان و اقدامات دیوان سالاران ایرانی و مغول، با مقوله کار، همچنین پرداختن به تغییر مبانی اعتقادی و اجتماعی جامعه در طی هجوم وحشت بار مغول و ارتباطی که در این تغییر مبانی بر عرصه کار و فعالیت بشر می نهد، و همینطور پرداختن به جایگاه و نقش عوامل وشخصیت های فرهنگی و ادبی بر شکل گیری فرهنگ کار، به گونه ای به آسیب شناسی فرهنگ کار در این دوره از تاریخ ایران پرداخته است. آنچه در رابطه به ذهن می رسد این است که هجوم مغول و اثرات آن همچنین تعالیم و آموزه های صوفیان و اندیشه های صوفیانه، و یا شعر شعرای عارف مسلک چه تأثیری بر فرآیند کار و تلاش در این دوره داشته اند؟ فرضیه ای هم که در این باره مطرح می کند این است که اندیشه ها و تعالیم صوفیانه نقش چشمگیری را در انحطاط فرهنگی واجتماعی این دوران به خصوص در زمینه کار و تلاش ایفا می کند که در اینجا به آن پرداخته می شود. این پژوهش با روشی توصیفی و تحلیلی و با هدف معرفی و شناسایی نقایص و کاستی های فرهنگ کار برای بازسازی و تغییر آسیب های فرهنگ کار، این مقوله را مورد بررسی قرار داده است به این امید که بتواند در این خصوص مفید واقع گردد.
طاهره صالحیان دستجردی محسن محمدی فشارکی
ادبیات تعلیمی به عنوان یکی از گسترده ترین گونه های ادب فارسی، عرصه مضمون پردازی بزرگترین شعرا و نویسندگان اخلاق گرا در هر عصر و زمانی است. این گونه ادبی ابزاری است تا نویسنده و یا شاعر بتواند از طریق آن اهمّ مفاهیم مورد نظر خود را به مخاطبان انتقال دهد. این مفاهیم ممکن است تلقین کننده و آموزش دهنده عقایدی عامّ و همه پذیر باشند و یا ایدئولوژی و اعتقادی خاصّ را ترویج دهند. به هر طریق، آن چه مسلّم است این است که ادبیات فارسی چه در قالب نظم و چه در قالب نثر، ظرفی است که نویسندگان عقاید تعلیمی خود را در قالب آن به مخاطبان عرضه می کنند و از این گذرگاه مفاهیم فراوانی را به ذهن مخاطبان القا می کنند. به تحقیق می توان فنّ سیاست نامه نویسی در ادب فارسی را یکی از برجسته ترین نمودهای ادب تعلیمی در عرصه نثر دانست. .این نوشته ها که به اعتبار مشهورترین آن ها (سیاست نامه خواجه نظام الملک)، با عنوان شایع سیاست نامه معروف اند، رساله هایی با نام های گوناگونی مانند اندرزنامه ها، آیین نامه، ارشادنامه، نصیحه الملوک، آیینه شاهی و... بوده اند که توسط فقیهان، فیلسوفان و بعضاً عرفا و بزرگان صوفیه، خطاب به فرمانروایان نوشته می شدند. آن چه در این پژوهش بررسی می شود، تحلیل گوشه ایی از عرصه پهناور ادب تعلیمی فارسی در برهه ای از زمان(عصر صفوی) است.روضه الانوار عباسی و قواعد السلاطین از جمله برجسته ترین سیاست نامه هایی هستند که در عصر صفوی و در امتداد سنّت سیاست نامه نویسی قرون قبل، تدوین شدند. بررسی تحلیلی محتوای این آثار ادبی در عصری که علمای شیعه از نفوذ بالای خود به نفع ترویج عقاید شیعه بهره گرفتند درخور توجه است. مولفان آثار ذکر شده، عالمان ادیبی هستند که با قلم سحرانگیز خود پادشاه صفوی را به راه صلاح و سداد متمایل می سازند و از انحراف به سوی رذایل بازمی دارند. با بررسی دقیق آثار منتخب می توان به چند گرایش عمده دست یافت. شریعت نامه نویسی، سیاست نامه نویسی و وزارت نامه نویسی، عمده ترین این گرایشات هستند. آن چه در سیاست نامه های عصر صفوی درخور توجه است، تاثیرپذیری مستقیم و غیر مستقیم این آثار از آرای گذشتگان، به ویژه خواجه نظام الملک و فارابی است.
رقیه علی پور بهزادی ابوالحسن فیاض انوش
دیوان سالاری یکی از شاخصه های بنیادی در استخوان بندی نظام سیاسی در هردوره تاریخی بوده است. حضور عناصر متفاوت در این شاکله زمینه کشاکش ها و درگیری های سیاسی و در کنار آن جناح بندی دیوان سالاری را فراهم کرده که از دیرباز بخشی از معضلات تشکیلات اداری حکومت ها را به خود اختصاص داده است. از این رو تیموریان هم 782_912ق/1370- 1507 م از این امر مستثنی نبودند . اگر چه تیموریان خود ترک نژاد بودند اما حضور دو عنصر ترک و ایرانی و تشدید نقش ترکان مخصوصاً امیر علیشیر نوایی در نظام اداری اواخر تیموریان یعنی دوران سلطان حسین بایقرا(911_873 ق) سبب شد تا کشاکش های سیاسی در این دوره شتاب گیرد. از این رو حضور و نفوذ همزمان تاجیکان از جمله نظام الملک خوافی و سایر دیوان سالاران از این طیف و ترکان در رأس تشکیلات اداری سلطان حسین بایقرا سبب درگیری و جناح بندی دیوان سالاری میان این دو عنصر شده است, بیشترین تأثیر و پیامد فرهنگی این جناح بندی در تاریخ نگاری این دوره ملموس و محسوس است. این پژوهش در صدد بررسی جناح بندی دیوان سالاری در دوره سلطان حسین بایقرا و شناساندن پیامد های فرهنگی این موضوع در عصر سلطان حسین بایقراست. در این پژوهش موضوعاتی چون: دیوان سالاری و اتهامات مالی, دیوان سالاری و توطئه های خانوادگی, رابطه جریان های تاریخ نویسی و مورخان با جناح بندی دیوان سالاری , نقش پررنگ امیر علیشیر نوایی در ماهیت دیوان سالاری عصر سلطان حسین بایقرا و نیز تأثیر نفوذ عبدالرحمن جامی بر جریان دیوان سالاری مورد بحث و بررسی قرار می گیرند . در این پژوهش از روش توصیفی – تحلیلی و منابع کتابخانه ای استفاده شده است.
صدیقه ابراهیمی هفشجانی ابوالحسن فیاض انوش
انسان موجودی اجتماعی است که رشد و تکامل آن در گرو زندگی جمعی و همکاری می باشد. وقف نمونه ای از این تعاون و همکاری است . در طول تاریخ ایران نیز مساله ی وقف همیشه یکی از مسائل پر اهمیت بوده است ، که متناسب با درجه تمدن ، نوع حکومت و مقتضیات سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی و مذهبی در ادوار مختلف تغییر و تحول یافته است. یکی از این دوره ها که وقف در آن اهمیت ویژه ای یافت ، عصر حاکمیت تیموریان بوده است.در پهنه ی تاریخ ایران ، دوره ی تیموریان ، علاوه بر اهمیت سیاسی که داشت، بر خلاف آنچه در اذهان مردم جای گرفته که حکومتی وحشی و خونریز بوده ، جزو یکی از مهمترین دوره های فرهنگی ایران است که علم وادب در آن رونق یافت و به مقتضای آن، توجه به فراهم کردن شرایط راحت تحصیل مورد توجه قرار گرفت. در نتیجه وقف یکی از راههایی بود که شرایط تحصیل رایگان را فراهم می کرد. هرچند وقف در این دوره با انگیزه های گوناگون مانند آموزشی، مذهبی، بهداشتی و... صورت می گرفته است، اما در این تحقیق ، بررسی موقوفات نهاد آموزش مورد نظر است. این پژوهش به روش توصیفی_ تحلیلی و بر مبنای منابع دست اول تاریخی و به شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای به بررسی موقوفات سلاطین، وزرایی چون امیرعلیشیر نوایی، امراء ، خواتین مانند گوهرشاد آغا و حتی افراد طبقات پایین در زمینه ی نهادهای آموزشی در دوره ی تیموری پرداخته است. سوال اصلی در این تحقیق این است که وقف چه جایگاهی در نهاد آموزشی در این دوره داشته است؟ اگرچه به صورت جسته و گریخته به موضوع وقف در منابع و کتابها اشاره شده است اما تحقیقی که کامل به مساله ی وقف در این دوره بپردازد ،وجود ندارد.یافته های این پژوهش اطلاعاتی راجع به موقوفات نهاد آموزش و تاثیر آن بر رشد و انحطاط آموزش در عصر تیموریان می پردازد. کلیدواژه ها: موقوفات، آموزش ، دوره تیموریان، امیرعلیشیرنوایی، گوهرشاد .
عاطفه سلیمانی علی اکبر کجباف
به طور کلّی اقتصاد و روابط اقتصادی از مهم¬ترین و موثرترین نوع روابطی است که در شکل¬دهی ساختار جامعه و در اشکال مختلف روابط اجتماعی تأثیر بسزایی دارد. با اوج قدرت دولت متمرکز و فراگیر و مقتدر صفوی، اقتصاد با فعالیت¬های رو به رشد زیربخش¬های صنعت، اصناف، کشاورزی و دامپروری و به خصوص تجارت، در تعاملی دو سویه با نهاد حکومت نقش مهمّی در بازآفرینی اقتدار اقتصادی ایفا کرد. صفویان با آگاهی از توانمندی¬های موجود در بخش روستایی که اکثر جمعیت ایران را شامل می¬شد و تلاش در جهت ساماندهی و هدفمند کردن فعالیت¬های کشاورزی و دامپروری، اهرم¬های قدرت برای اقتصاد شهری به وجود آوردند. اقتصاد شهری نیز با زیرمجموعه¬های صنعت، اصناف و بازرگانی نقش کلیدی در فرآیند تجارت بر عهده داشت. بدین صورت بود که محصولات کشاورزی و دامپروری در روستاها تولید و در بخش صنعت تبدیل به کالا می¬شد و در نهایت در مرحله¬ی بعد، از طریق تجارت داخلی و خارجی به بازارهای هدف عرضه می¬شد. از دوران¬های کهن تجارت با مناطق دوردست جزء جدایی¬ناپذیر زندگی مردم فلات ایران بوده است. ایران با قرار گرفتن در میانه راه سواحل دریای مدیترانه و امپراتوری های شبه قاره ی هند و آسیای مرکزی، همواره به عنوان مسیر تجارت و مکان مبادله ی حجم عظیمی از کالاهایی بوده که از طریق راه های تجاری آسیا و مراکز تجاری هند به سواحل مدیترانه و خلیج فارس جابه جا می شد. شهر اصفهان هم با پایتخت قرار گرفتن و مرکزیتی که از نظر جغرافیایی و ترانزیتی ایران داشت، از عصر شاه عباس اول تا پایان عصر صفوی نقشی موثر در اقتصاد و تجارت این دوره داشته است. این پژوهش درصدد بررسی عوامل موثر در تحول اقتصادی و تجاری اصفهان عصر صفوی با تأکید بر سیاست-های شاهان صفوی از شاه عباس اول تا پایان این عصر، برای ایجاد این تحول است. یافته های این پژوهش را می توان در سیاست¬های موثر در اقتصاد این دوره همچون مرکزیت و ثبات سیاسی، ایجاد شبکه¬ی وسیعی از کاروانسراها، تضمین امنیت مسیرهای تجاری، توجه به اقتصاد کشاورزی، روابط با غرب، توجه و حمایت از صنایع، حمایت از تجاری که می توانستند نقش موثری در توسعه ی تجارت این عصر داشته باشند، همانند تجار ارمنی و تبریزی در اصفهان این عصر دانست. در این پژوهش از روش توصیفی ـ تحلیلی و منابع کتابخانه ای استفاده شده است.
ابوالحسن فیاض انوش حسین میرجعفری
چکیده ندارد.
اعظم حیات الغیبی ابوالحسن فیاض انوش
چکیده ندارد.