نام پژوهشگر: مهدی فرهانی منفرد
شهناز مسلمی مهدی فرهانی منفرد
چکیده دوران تیموری علی رغم ضعف سیاسی، عصررشد فرهنگی و توجه ویژه به مورخان و وقایع نگاران بود. از جمله تاریخ نویسان دوره مذکور غیاث الدین خواندمیر هروی بود. دراین پایان نامه سعی بر این است که با نقد و بررسی آثار وی به جایگاه خواندمیر در تاریخ نویسی قرن نهم و دهم پی ببریم و به تبیین این مسئله بپردازیم که فعالیت های سیاسی خواندمیر، شرایط سیاسی و فرهنگی دوران وی چه تاثیری دررشد و تکامل تاریخنگاری وی داشته است. پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع و مطالعات جدید تدوین یافته است. حمایت های سیاسی حکومتگران و حامیان خواندمیر به ویژه امیر علیشیر نوایی منجر به تکامل و تحول تاریخنگاری وی شد. بیشتر توجه وی درآثارش به امور سیاسی بوده است. از جریان های سیاسی بحث می کند که درمنابع دیگرآن دوره نیامده است. امور فرهنگی نیز درسایه موارد فوق مورد بررسی قرار گرفته است. بدین ترتیب که در مورد شرح رویدادها سکوت می کند و از ذکر احوال مخالفان حکومتگران و همچنین حامیان خود چشم پوشی می کند. وازگان کلیدی: خواندمیر، روش های تاریخنگاری، عصر تیموری، عصربابری، حبیب السیر.
رقیه ابراهیمی مهدی فرهانی منفرد
فرهنگ اسلامی در هند یکی از موضوعاتی است که سیر تطور و تحول آن ارتباط تنگاتنگی با نخبگان ایرانی دارد؛ نخبگانی که در دوران مقتضی و متفاوت زادبوم خویش را رها نموده به دامن سرزمین هند پا می نهادند . از جمله این مقاطع ، سالهای میانی قرن دهم هجریست که شاهد استقرار دو حکومت نوپا و مهم در هریک از سرزمین های هند و ایران هستیم اما آنچه دغدغه انجام این پژوهش بود ، یافتن پاسخی برای این سوالات بود که مهاجرت نخبگان ایرانی که در سالهای آغازین حکومت بابریان (963-932ه.ق)- به هند به چه عللی صورت پذیرفت و چه تاثیری در تکوین رویکردهای بابریان به فرهنگ اسلامی داشت؟ بدین منظور در تواریخ و تذکره ها نام و نشان نخبگانی را جستجو کردیم که در فاصله زمانی این سالها به هند مهاجرت کردند و بعد از طی این مرحله و فراهم نمودن لیستی از فعالیت های نخبگان مهاجر این دوره، به مطالعه دقیق و جزئی در احوال و آثار 6 تن از آنها پرداختیم که به سبب تاثیرگذاری در ارتقاء فرهنگ اسلامی و ارتباط با حاکمان بابری، از مهترین ها به شمار می روند؛ افرادی نظیر خواندمیر، زین الدین خوافی ، قاسم کاهی، یوسف بن محمد هروی، خواجه عبدالصمد شیرازی،میرسید علی تبریزی . در پایان به نتایج جالب و گوناگونی به دست آمد از جمله آنکه مهاجرت این افراد نه تنها سبب انتقال مفاهیم اسلامی زیادی به دهلی – مقر حکومت بابریان – شد بلکه سعی و تلاش آنان، عامل مهمی در بارورساختن برخی از شاخصه های اصلی فرهنگ مانند علم ، مذهب ، ادبیات و هنر درشبه قاره هند شد که در طول پژوهش به آنان خواهیم پرداخت.
کبری محمدی نزهت احمدی
چکیده دوره ی صفوی یکی از ادواری است که به دلیل تمرکز قدرت دینی و سیاسی، بعد از مدتها آشفتگی در ایران، دارای اهمیت بوده است و به تبع آن تاریخ نگاری آن دوره که منعکس کننده ی قدرت پادشاهان می باشد از اهمیت خاصی برخوردار است و درباری بودن اکثر مورخان از جمله مورخان دو اثر مورد نظر این رساله (قاضی احمد قمی و اسکندربیگ منشی) باعث تأثیرپذیری آنها از فضای سیاسی آن عصر شده و در عین حال عامل آگاهی کامل آنها از وضعیت مملکت بوده است و این خود باعث اعتبار این دو اثر و ضرورت بررسی آنها می باشد. در این پژوهش با بررسی متن و محتوای این دو اثر تاریخی، جداسازی اطلاعات، طبقه بندی و مقایسه اطلاعات به دست آمده، از دو منبع مورد نظر سعی شده است شباهت ها و تفاوتها به صورت توصیفی- تحلیلی بیان شود.خلاصهالتواریخ و عالم آرای عباسی از نظر سبک و محتوا در اکثر شاخصه های مورد نظر پژوهش شبیه به هم بوده و تفاوت آنها در بعضی شاخصه ها مانند: انسجام و سازماندهی منظم تر در عالم آرا و عدم رعایت این نکته در خلاصهالتواریخ می باشد، و می توان گفت قاضی احمد قمی و اسکندر بیگ منشی از بینش و روش کاملاً شبیه به هم در تاریخ نگاری برخوردار بوده اند و با توجه به تقدم زمانی قاضی احمد، به نظر می آید اسکندربیگ تحت تأثیر او بوده است. کلید واژه: تاریخنگاری، عصر صفوی، خلاصهالتواریخ ، عالم آرای عباسی، قاضی احمد قمی، اسکندر بیگ منشی
سهیلا نعیمی نصفچی مهدی فرهانی منفرد
حکومت محلی آل کیا در فاصله قرن های هشتم تا دهم هـ . ق در بخشی از گیلان موسوم به « بیه پیش » قدرت را به دست گرفت . موقعیت طبیعی گیلان و اوضاع سیاسی ایران همزمان با فروپاشی ایلخانان ، زمینه ای برای قدرت یابی آنان فراهم کرد . ساختار حکومت آنان متّکی بر مذهب شیعه و زمینداری و امور نظامی بود و فرد حاکم در آن به عنوان بالاترین مقام سیاسی و مذهبی در رأس امور قرار داشت . آنها توانستند با کنار زدن دیگر رقبای خود ، قدرت سیاسی را به شکلی مستقل در شرق سفید رود به دست گیرند و با وجود برخورد با قدرت های بزرگی مانند تیموریان ، آق قویونلو ها و صفویّه ، مانع دخالت سیاسی آنان در قلمرو خود گردند . فرمانروایان این حکومت توانستند با بهره گیری از جغرافیای طبیعی ناحیه و برخی از اقدامات سیاسی در روش حکومت داری و به کارگیری سیاست های اقتصادی و دینی ، با قدرت حکمرانی کنند . ناحیه گیلان به استناد منابع از زمان های بسیار دور به شکلی مستقل و به دور از نظارت حکومت های دیگر اداره می شد و در برخی ایّام نیز شاهد به قدرت رسیدن همزمان چندین حکومت محلی بود . با این وجود آل کیا در بین حکومت های محلی پس از اسلام ، طولانی ترین حکومت را داشته است . این پژوهش بر آن است که به عوامل ماندگاری این حکومت به مدّت دو قرن در ناحیه گیلان بپردازد . جهت نیل به این مقصود ، ابتدا به گرد آوری اطلاعات بر اساس روش کتابخانه ای پرداخته شده است . تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس روش تحقیق تاریخی و متّکی بر توصیف ، تطبیق و تحلیل منابع اصلی صورت گرفته است . مشکل عمده کار پژوهش ، فقدان منابع در دوره اوّل این حکومت و همچنین فقر و ضعف سایر منابع مکتوب و فقدان یافته های باستان شناسی در ناحیه مزبور بوده است . آل کیا با پشتیبانی سادات مرعشی مازندران توانست قدرت را به دست گیرد و با بهره گیری از ابریشم ، قدرت اقتصادی حکومت خود را افزایش دهد و با از بین بردن مخالفان سیاسی و مذهبی در شرق سفید رود دو قرن حکومت کند . سر انجام حکومت صفویّه در سال 1000 هـ . ق به جهت توسعه و تحکیم قدرت سیاسی و اقتصادی خود ، بساط حکومت آنان را برچید .
سمیه عباسی سیمین فصیحی
چکیده : برخوردها و آشنایی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با کشورهای قدرتمند غربی تأثیرات مهمی بر جامعه ی ایران عصر قاجاری نهاد. آشنایی با شیوه های نوین تاریخ نویسی و دگرگونی روش های تاریخ-نگاری ایرانی، یکی از مهم ترین دستاوردهای این پدیده بوده است. خاطره نگاری نوین – با تکیه و آگاهی از من فردی و هویت جمعی - از گونه های مربوط به این حوزه است که از اواسط عصر ناصری تحت تأثیر مستقیم افکار و مظاهر اروپایی تشکیل و به موازات عمر این سلسله، به خصوص با وقوع انقلاب مشروطه توسعه و تحولی عظیم یافت. بررسی نحـــوه ی شکل گیری و توسعه خاطره نگاری و مشخص کردن جایگاه آنها در تاریخ نگاری دوره ی قاجار مهم ترین دغدغه های این پژوهش است. با تکیه بر خاطرات این دوره که مشتمل بر 42 اثر از دو دوره ی قبل و بعد از مشروطه بود و با توجه به پایگاه طبقاتی خاطره نگاران و اندیشه های آنان من باب مسائل گوناگون به تحلیل تاریخی این آثار پرداخته ایم. ایجاد بحران در بینش تاریخ نگاری سنتی (رسمی) به دلیل رواج افکار نوین اروپایی و انتقال یافتن تاریخ-نگاری، از حوزه ی عمومی به خصوصی و ثبت آن با نگاهی منتقدانه به شیوه ی خاطره نویسی یا تاریخ-نگاری مخفی را از دست آورد های آغازین، پژوهش باید قلمداد کرد. همچنین، چرخش پایگاه طبقاتی خاطره نگاران از طبقه ی مسلط به طبقه ی متوسط و وجود 27 خاطره در مقابل 15 اثـر دوره ی اول و ارائه داده های بکر تاریخ اجتماعی در خاطرات مشروطه و پر رنگ بودن نسبی « من فردی» با تبلور یافتن آن در « مای اجتماعی» در متن این خاطرات را ناشی از تأثیر انقلاب مشروطه در جریان خاطره نگاری باید دانست . پذیرفتن این نظر که خاطرات دوره ی قاجار از منابع مهم تاریخنگاری این زمان است وبا توجه و بر اساس پایگاه طبقاتی خاطره نگاران و قرار دادن ملاک و شاخصه هایی چون ارائه داده های بکر تاریخی با تکیه بر اسناد و مکاتبات و دارا بودن دید مورخانه و انتقادی خاطره نگاران، پژوهش را به ارزش گذاری جایگاه خاطرات در تاریــــخ نگاری سوق و در این مسیر بیشترین ارزش را به خاطره و خاطره نویسان طبقه ی مسلط داد، که آن را از دیگر یافته های تحقیق باید برشمرد. واژه های کلیدی: خاطره ، خاطره نگاری ، تاریخنگاری، مشروطه ، حدیث نفس
فرنگیس احمدی نزهت احمدی
چکیده مناطق مرزی ایران با تمدن کهن در طول تاریخ مرتب دستخوش تحولات سیاسی ـ نظامی و حتی اجتماعی شده اند. از آنجا که نواحی غربی ایران خصوصاً کرمانشاه و محال آن که از یک سو به علت هم جواری با سرزمین میان دو رود باستان و سپس شهر بغداد، موقعیت جغرافیاییش اهمیت یافت و از سوی دیگر به سبب وضعیت طبیعی منطقه، گروههای انسانی منطقه اهمیت یافت. گروههای انسانی که در طول قرن ها تحت تأثیر عوامل طبیعی وضعیت اجتماعی خاص خود را (عشیره ای ـ قبیله ای) حفظ کردند. در طول تاریخ ایران بعد از اسلام قرن ها منطقه و ساکنان آن در تشکیلات اداری سلاطین حاکم بر مملکت ایران جایگاهی نداشتند تا اینکه در عصر شاه اسماعیل دوم وقایع نگاران از حاکم مستقل کرمانشاهان سخن به میان می آورند از آن پس و به واقع از همان نخستین ایام سلطنت شاه اسماعیل صفوی طوایف ایلات کرد غرب ایران و بتدریج ایلات منطقه ی کرمانشاه به جریانات سیاسی ـ نظامی دولت صفویه وارد شدند. در اینجا پرسش قابل طرح این خواهد بود که چرا و چگونه کرمانشاه در عصر سلاطین صفوی وارد عرصه های سیاسی ـ نظامی ایران شد ؟ نقش سیاست های قومی ـ منطقه ای دولت های صفویه، افشاریه و زندیه بر تحولات منطقه ی کرمانشاه چگونه بوده است ؟ از آنجا که محدوده ی زمانی مورد بررسی، عصر غلبه و سلطه ی سران طوایف و ایلاتی است که با نفوذ در ارکان دولت ها و ارتش های تحت فرمان سلاطین سرانجام موفق به تأسیس حکومتهای ایلی میلیتاریسم (افشاریه و زندیه) شدند. عصری که سران طوایف یا خود به تشکیل دولت می پردازند (افشاریه و زندیه) یا با حمایت سران طوایف به قدرت دست می یابند. شاه اسماعیل صفوی در سال 907 با حمایت طوایف ترکمان آناتولی به سلطنت رسید بدین ترتیب گرچه خاندان صفوی، خاندانی ایل تبار نبودند اما هم در تأسیس و هم در تداوم حاکمیت خود به حمایت و فرمانبرداری سران ایلات ترکمان آناتولی متکی بودند گرچه اقدامات خودسرانه آنها موجب سرکوبی و به خدمت گرفتن نیروی سومی از طوایف ارمنی، چرکسی، قفقازی، عرب، کرد شد با گسترش رقابت های سیاسی ـ نظامی دولتمردان صفوی و عثمانی، تهاجمات مکرر طرفین به عراق عرب و شهر بغداد بر اهمیت نظامی کرمانشاهان و محال آن افزوده شد که این خود بر گرایش های سیاسی ـ نظامی ایلات منطقه ی کرمانشاه نسبت به سلاطین صفوی و عثمانی تاثیرگذار بود و موجب تهاجم مکرر سلاطین صفوی جهت سرکوب ایلات متمرد منطقه شد. در طول دوران حاکمیت حکومت های ایل تبار افشاریه و زندیه بر اهمیت نظامی منطقه افزوده شد خصوصاً از آن روی که زمان انعقاد قرارداد مرزی 1049 ایران و عثمانی، کرمانشاه خط مقدم جبهه ی درگیری های احتمالی ایران و عثمانی شد از این رو پادگانی نظامی در دو کیلومتری شهر جهت تجهیزات نظامی و توپخانه احداث شد. در تحولات تاریخ سیاسی ایران پس از مرگ نادر افشار به سبب وجود این پادگان، کرمانشاه وارد عرصه ی حوادث جانشینی نادر و غلبه ی کریم خان زند بر دیگر رقبای مدعی شد. پس از غلبه ی کریم خان بر رقبا کرمانشاه عرصه رقابت طوایف زند و خاندان زنگنه شد که به ناچار کریم خان پس از انتقال برخی طوایف کرد و وند به فارس و برگزیدن شیراز به پایتخت با ادامه حاکمیت خاندان زند بر کرمانشاه موافقت نمود. این پژوهش ضمن بررسی تحولات تاریخ ایران از عصر شاه اسماعیل تا تأسیس دولت قاجار (907- 1210) با توجه به روند تحولات تاریخی ایران به تاثیر این تحولات بر منطقه و گروههای انسانی ساکن آن می پردازد و نقش سیاست های منطقه ای سلاطین را بر سیاست های قومی منطقه مدنظر قرار داده و به این نتیجه می رسد که سیاست های قومی سلاطین بیشتر متأثر از سیاست های منطقه ای و جریانات سیاسی داخلی و منطقه ای است. روش مورد استفاده در پژوهش روش تاریخ تحلیلی است که در ضمن ارائه اطلاعات تاریخی مورد لزوم بر اساس منابع و منابع تحقیقی با تحلیل حوادث به بررسی و تفسیر حوادث موثر بر تحولات تاریخی کرمانشاه پرداخته می شود.
فرزانه صالحی مهدی فرهانی منفرد
دوره صفویه یکی از مهم ترین دوره ها در تاریخ ایران اسلامی است که به دلایل متعددی از موقعیت ممتازی برخوردار می باشد، مانند: رسمیت یافتن مذهب شیعه و تشکیل حکومتی فراگیر در ایران و برقراری روابط بین المللی با شرق و غرب. کشورها ازبدو تشکیل دولت هایشان برای ایجاد رابطه و نشان دادن هویت و قدرت خود، اقدام به اعزام نمایندگانی به سایر کشور ها می کردند. با جهانی شدن روابط میان دولت ها ، ایران عصر صفوی که دوباره قدرت سیاسی – اقتصادی خود را به دست آورده بود، تلاش نمود با دولت های اروپایی رابطه برقرار کند. اروپا نیز به خاطر تغییرات سیاسی و اقتصادی، توجهی خاص به مشرق زمین داشت. دولت صفویه پس از قدرتمند شدن توسط شاه عباس اول، روابط گسترده ای با همسایگان و اروپاییان آغاز کرد؛ در ابتدا وابستگی های نظامی نقش مهمی در انتخاب سفرا ایفا می کرد. اما با کمرنگ شدن قدرت قزلباش ها،علم و هوش ذاتی افراد در دربار صفوی، در انتخاب سفیران حایز اهمیت شد و از آنجا که شاه بر تمام امور مسلط بود، در انتخاب سفیرانش نقش مستقیم و مهمی داشت . در این پایان نامه، تلاش شده چگونگی پذیرش و اعزام سفرا و اهمیتی که دربار صفوی برای نقش سفرا قائل بود، بررسی شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در اعزام وپذیرش سفرا در سطح جهانی، اصولی حاکم بوده که تمام دولت ها موظف به پیروی از آن بوده اند. دولتمردان تمام کشور ها هم موظف به حمایت از مصونیت سیاسی و اقتصادی سفرا بودند و در مقابل سفرا نیز می بایستی در کنار احترام گذاشتن به قوانین کشور مقابل، حافظ منافع کشور متبوعشان باشند.
زهرا کشاورز قاسمی مهدی فرهانی منفرد
چکیده تحقیق حاضر تلاش می کند تا با بررسی متون تاریخی دوره تیموریان، گفتمان های مسلط دو دوره تاریخی خاص از سال771 تا 853، یعنی دوران حکومت تیمور و دوره پس از مرگ تیمور تا مرگ الغ بیک را شناسایی کند. در ابتدا با انتخاب 3 متن تاریخی از هر دو دوره مورد بررسی، به گزینش یک گزارش سیاسی و یک گزارش فرهنگی در هر متون دست زده و با استفاده از ابزرارهای زبان شناختی، به تحلیل متون تاریخی پرداختیم. در متون دوره اول یعنی دوره حکومت تیمور، گفتمان جنگ محور شناسایی شد. و در دوره دوم نیز با توجه به همزمانی حکومت دو شاهزاده تیموری یعنی شاهرخ و الغ بیک، گفتمان فرهنگ محور شناسایی گردید. بافت اجتماعی و روحیه و شخصیت و اهداف شاهان تیموری در هر دو دوره تأثیر مستقیمی در ایجاد این گفتمان داشته است. تیمور با داشتن روحیه نظامی گری و خشن به منظور کشورگشایی به حکومت می پرداخت و این بافت اجتماعی که از طرف تیمور صورت می گرفت در مورخان آن عصر موثر افتاد و در نوشته هایشان گفتمان جنگ محور شکل گرفت. در دوره دوم نیز، شاهرخ و الغ بیک با داشتن روحیه آرام و لطیف و فرهنگی به منظور کشورداری به حکومت می پرداختند و این بافت اجتماعی از طرف این دو شاهزاده در مورخان دوران آنها نیز تاثیر گذاشت و در نوشته هایشان گفتمان فرهنگ محور به عنوان گفتمان موجود شکل گرفت. کلید واژه ها : تیموریان، تیمور، شاهرخ، الغ بیک، تحلیل گفتمان
زینب محمدپور مهدی فرهانی منفرد
چکیده تحقیق پیرامون دوره ایلخانان در ایران، موضوع جالبی است که توجه بسیاری از پژوهشگران تاریخ را به خود جلب می کند. تحقیق در این دوره با آسانی ها و دشواری هایی روبروست. آسان از این جنبه که تاریخ نگاری در این دوره از تاریخ ایران، غنی و پربار است و اگر گزافه نگوییم بهترین کتاب های تاریخ دراین زمان نوشته شده اند. همچنین دشواری کار ما که پیرامون زنان این برهه از تاریخ است، با مسایل متعددی روبروست که مهمترین آنان با وجود آثار ارزنده تاریخی، فقدان ترسیم روشن وضعیت زنان در این دوران است. یکی از این جذابیت های این دوره که پژوهش ما پیرامون آن دور می زند، حضور و موقعیت زنان در ایران این زمان است که با توجه به عقاید خاص مغولان نسبت به زنان، متفاوت می باشد. در واقع زمانی که میان دو جامعه مغولی و ایرانی تأثیر و تأثری دو جانبه رخ داد، در وضعیت و جایگاه زنان این دو جامعه نیز تغییراتی رخ داد. این پژوهش به بررسی عوامل دخیل در این تغییرات و جنبه های آن می پردازد. از آنجایی که خاتونان مغول به واسطه عقاید آزاد مغولان پیرامون زنان در قدرت سهیم بودند، در ایران قدرت خود را محدود دیدند. جامعه مردسالار ایران که اصولاً دید مثبتی به زنان نداشت و این دید را با روایات و احادیث بزرگان اسلام تقویت می کرد، قدرت سیاسی زن را بر نمی تافت. در واقع او جایگاه سیاسی سابق را از دست داد و به فعالیت های مذهبی، اقتصادی و اجتماعی روی آورد. از سوی دیگر، مغولان به زنان ایران فرصت دادند در صحنه سیاست آن روزگار ایران حاضر شوند. این تغییر در وضعیت آنان با توجه به نبود تاریخ اجتماعی از این دوره، در میان زنان حاکم پررنگ تر به چشم می آید
مریم مریم پالیزدار نزهت احمدی
مهم ترین معضل سیاسی اواخر دوره صفوی ، قدرت های محلی در اطراف مرزهای ایران به ویژه قندهار بود . این معضل بیشتر سیاسی – مذهبی و در چهارچوب اختلافات مذهبی بود. در اواخر دوره صفوی رهبران محلی به ایران یورش آوردند . این بعد از آنی بود که از ضعف عمیق درونی دولت صفوی آگاهی یافتند و توانستند دولت صفوی را سرنگون کنند . فروپاشی صفویه علاوه بر خلأی قدرت سیاسی ، نتایج اجتماعی مهمی را بر جامعه صفوی بر جای گذاشت . مهمترین نتیجه را در بعد اول بر روی جمعیت ایران و در بعد دوم بر اقشار مختلف برجای گذاشت . در بعد اول قحطی ناشی از محاصره اصفهان و تأثیر مستقیم آن بر اوضاع اقتصادی علاوه بر نتایج کوتاه مدت که باعث قتل عام مردم شد در دراز مدت نیز اثرات خود را بر جای گذاشت و سبب مهاجرت مردم به نواحی مختلف شد و مهاجرت های زیادی چه از نوع داخلی و خارجی صورت گرفت . عوامل مذکور سبب کاهش چشمگیر جمعیت ایران گردید . در بعد دوم ، فروپاشی صفویه بر وضع اقشار مختلف جامعه تاثیر گذاشت و باعث شد اقشار مختلف جامعه به ویژه توده عوام و فرودست جامعه دچار آسیب شوند.
مریم کشاورز صفیی نزهت احمدی
رساله حاضر تلاشی است در جهت بررسی موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهر قزوین در دوره صفوی پس از انتقال پایتخت به اصفهان ، مسئله اساسی این است که اعتبار قزوین در این دوران تا چه حد تحت الشعاع پایتخت جدید اصفهان قرار میگیرد و نیز بررسی اثرات پایتختی در دوره نخست صفوی، مانند ایجاد بناها و اماکن باشکوه که باعث تداوم اعتبار نسبی شهر در دوران بعد شد. همچنین بررسی امکانات و ویژگیهایی که در خود شهر وجود داشت، مانند موقعیت جغرافیایی مطلوب شهر از نظر سیاسی و طبیعی ، که قزوین را به مقر دوم سلاطین صفوی و یکی از قطبهای مهم تجاری واقتصادی کشور تبدیل کرد. هدف از این پژوهش بررسی رویدادها وتحولات مختلف سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی قزوین دوران صفوی در مقطع زمانی پس از انتقال پایتخت به اصفهان بوده است. دراین راستا به سوالاتی پاسخ داده شده است. 1- چه عواملی موجب تداوم نسبی، موقعیت سیاسی شهر قزوین پس از انتقال پایتخت شد؟ 2- موقعیت اجتماعی و اقتصادی آن چگونه بوده است؟ در این رساله با استناد به منابع و مأخذ موجود و با روش توصیفی و تحلیلی به سوألات مطرح شده، پاسخ داده شده است . به لحاظ سیاسی، قزوین، پایتخت دوم صفویه بارها شاهد حضور سلاطین صفوی بنا به دلایلی همچون نزدیکی به مرزهای عثمانی بود، از نظر اقتصادی کماکان جزو شهرهای پردرآمد و دارای کشاورزی غنی که محصولاتش به خارج از ایران نیز صادر می شد. دستاورد بخش اجتماعی این رساله، کاهش جمعیت آن به دلیل عوامل سیاسی و طبیعی و تشدید اختلافات طبقاتی به جهت ظلم حاکمان و داروغه های آن بر مردم است.
سمیه نوزاد فلکدهی فرهاد ساسانی
دیدگاه به عنوان یک عنصر شناختی، نقش مهمی در بیان تجربه ها و مفهوم سازی های افراد دارد و به همین دلیل به تکرار مورد مطالعه و بحث زبان شناسان شناختی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عنصر دیدگاه در زبان فارسی و مطالعه چگونگی کارکرد آن در سفرنامه ها انجام گرفته است. در این پژوهش مفهوم دیدگاه در زبان شناسی شناختی معرفی می شود و پس از معرفی و بررسی فاکتورهای مربوط به آن از نظر رونالد لنگاکر (1987)، این فاکتورها در دو سفرنامه حج از دو دوره تاریخی متفاوت سنجیده می شود. بررسی های متنی پژوهش حاضر، یافته های جدیدی در مورد زبان فارسی ارائه می کند و تفاوت دو سفرنامه را، هم به لحاظ ویژگی های نگارشی متن و هم به لحاظ فاکتورهای دیدگاهی، در دو دوره قاجار و معاصر به نمایش می گذارد.
اکرم جوزیان شهلا بختیاری
کتاب تاریخ فیروزشاهی، تالیف ضیاء الدین بن موید الملک برنی، یکی از مهمترین کتابهای تاریخنگاری اسلامی درهند است که به زبان فارسی نگاشته شده است. این نوشتار می کوشد با شناخت بینش تاریخی مولف، از طریق بررسی شاخصه هایی چون بینش معرفت شناسانه، بینش اجتماعی و بینش فرهنگی، چگونگی بازتاب این بینش ها را در تاریخنگری وی باز جسته و تاثیر هر کدام از آنها را در روش تاریخنگاری او تحلیل کند. برای تحقق این هدف، پرسشهایی در جهت بررسی تاثیر این بینش ها مطرح شده است، که چگونگی تاثیر هر کدام از آنها را ارائه داده است. فرض بر این است بینش معرفت شناسانه مولف درباره مبانی علم تاریخ سبب اتخاذ رویکرد انتقادی مولف و تلاش برای دریافت حقیقت بوده است. نگارنده در پی آزمون این فرضیه، به این نتیجه رسیده است که برنی به علم بودن تاریخ باور داشته و برای آن موضوع و روش قائل بوده و در روش تاریخنگاری خود به رویکرد انتقادی و علّی توجه داشته و در تلاش برای دریافت حقیقت بوده است. از سوی دیگر فرض بر این است بینش اجتماعی مولف سبب رویکرد جدی وی به مسائل اجتماعی جامعه و راهنمایی حکام و شاهان عصر برای اصلاح جامعه بوده است. نگارنده در پی بررسی این فرضیه نیز به این نتیجه رسیده است که مولف اثر خویش را به یک اثر صرفا سیاسی و نظامی محدود نکرده بلکه به مسائل اجتماعی، اقتصادی جامعه توجه کرده و تغییرات اجتماع از نظرگاه وی دور نمانده است. چنانچه اثر او مجموعه ای از اطلاعات اجتماعی، اقتصادی و مالی است. از دیگر فرضیاتی که در بینش تاریخی وی مورد نظر قرار گرفته و بر اهمیت بررسی موضوع می افزاید ،استفاده برنی از دیدگاههای ایرانی و اندیشه های سیاسی ایرانشهری در بینش فرهنگی خود است . آنچه از این پژوهش به دست آمده است تاثیر پذیری برنی از این اندیشه ها در زمینه سیاست وبه کار گیری این اندیشه ها برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت سلاطین عصرش در دهلی بوده است.
زهرا حسن مصفا نزهت احمدی
تاریخ نگاری محلی گیلان در فاصله ی قرون نهم تا یازدهم هـ . ق، به دلایل چندی رشد و رونق چشمگیری یافت. ضعف حکومت مرکزی و قدرت گرفتن حکومت های محلی در این منطقه را می توان از مهمترین عوامل این امر شمرد. برای شناخت تاریخ نگاری این دوره بررسی آثار برجای مانده ضروری به نظر می رسد از این روی این رساله به بررسی سه اثر ارزشمند از آن عصر پرداخته است. تاریخ گیلان و دیلمستان تألیف سید ظهیر الدین مرعشی نخستین اثرارزشمند در این زمینه به شمار می رود. مرعشی در این کتاب حوادث سالهای حدود 763 تا 894 هـ . ق را به نگارش در آورده است. پس از آن تاریخ خانی، شامل حوادث و رویدادهای چهل ساله ی گیلان در فاصله ی سال های 880 تا 920 هـ . ق است که توسط علی بن شمس الدین بن حاجی حسین لاهیجی تألیف شده است. تاریخ گیلان اثر ارزشمند دیگری است که در این مجموعه به چشم می خورد. این کتاب به تألیف ملا عبدالفتاح فومنی، رویداد ها و حوادث گیلان در فاصله ی سالهای 923 تا 1038 هـ . ق را شامل می شود. چنانکه پیداست، پیوستگی زمانی آثار مورد نظر از امتیازات تاریخ نگاری این بخش از شمال ایران به شمار می رود. پژوهش حاضر رویکردی تطبیقی به متون مورد نظر دارد و با مبنا قرار دادن رویکرد های سیاسی، مذهبی و اجتماعی مورخان، روش و بینش تاریخ نگاری آنها را مورد مقایسه و بررسی قرار داده است. بر این اساس ضمن تحلیل میزان بازتاب هر یک از رویکردهای فوق در آثارشان، سیر تاریخ نگاری محلی در اندیشه ی مورخان، مورد بررسی قرار گرفته است. به تحقیق در تاریخ گیلان و دیلمستان و تاریخ خانی، مورخان، بیشتر تحت تأثیر جو حاکم و اقتدار حاکمان کیائی قرار گرفته اند، در نتیجه در آثار آنها جریان های سیاسی از اولویت برخوردارند و صورت تاریخ های دودمانی به خود گرفته اند از این رو جانبداری مورخانی نظیر مرعشی و لاهیجی از حاکمان کیائی در کتابهایشان به طور واضح مشهود است و این نگرش آنها نسبت به حاکمان وقت موجب شده است تا گزارش های تاریخی آنها کم و بیش در جهت حمایت از امیران خود قرار گیرد در حالی که در تاریخ گیلان، مورخ در پی آشفتگی اوضاع سیاسی و سقوط حکومت های محلی وقت، با دیدگاهی متفاوت به جریان های تاریخی نگریسته و از منظری وسیع تر و با نگرشی اجتماعی و جامعه شناختی نیز، به تحلیل رویدادها پرداخته است. از این رو با تأمل در نگرش فومنی به پدیده های تاریخی، سیری تکاملی در اندیشه ی تاریخ نگاری محلی این سرزمین مشهود است.
سیده رقیه میر ابوالقاسمی علی محمد ولوی
در فاصل? زمانی قرن چهارم تا دهم ه. ق، در منطق? وسیعی که به عنوان جغرافیای فرهنگی ایران شناخته شده و مهم ترین شاخص? آن، رواج زبان فارسی بود، نگاشته ها و سروده های فراوانی دربار? واقع? کربلا پدیدار شد که هر یک به گونه ای، به ثبت یا انعکاس رویداد مذکور پرداخته بودند. این تعدد و تنوع نگارشی، به شکل گیری گفتمان های چندگانه ای در گزارش واقع? کربلا انجامید که مهم ترین آنها، چهار گفتمان تاریخی عاطفی، عرفانی و ماورایی و مهم ترین جنب? قابل تأمل آن، تحولات پدیدار شده در گفتمان های مذکور، طی ادوار چهارم تا دهم ه. ق بود. به منظور شناخت دقیق ابعاد تحولات یاد شده، مفاهیم مندرج در گزارش های مورد بررسی، با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و با تکیه بر تجزیه زبانی (واژه ها، اصطلاحات، عبارات، و جملات) کمّی سازی (سنجش آماری) شده و نتایج حاصل، در چهارشاخص زمان، مذهب، نوع متن و پایگاه اجتماعی نویسندگان و پدیدآورندگان، تبیین و تحلیل گردید. تحلیل زبانی مذکور، توأم با تحلیل تاریخی (بررسی برخی از مهم ترین عوامل تاریخی موثر در تحولات موردنظر) نشان داد که طی قرون یاد شده، تمایل به گفتمان های غیرتاریخی، روند صعودی نسبتاً پیوسته ای را طی کرده که در این خصوص، دو گفتمان عاطفی و ماورایی، بیشترین میزان محبوبیت را به خود اختصاص داده اند. این روند، دربار? گفتمان عاطفی، به هژمونیک (مسلط) شدن آن در پایان قرن نهم و آغاز قرن دهم، در گفتمان گزارش های فارسی واقع? کربلا انجامید.
اعظم جوزانی نزهت احمدی
بسمه تعالی شماره: فرم مشخصات پایان نامه تاریخ: عنوان پایان نامه: کسب مشروعیت سیاسی در رویکردهای مذهبی حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو و ریشه های آن نام و نام خانوادگی: اعظم جوزانی رشته تحصیلی: تاریخ استاد راهنما: دکتر نزهت احمدی استاد مشاور: دکتر مهدی فرهانی منفرد تاریخ دفاع: 31/9/90 چکیده حکومت دو سلسله ی قراقویونلو و آق قویونلو در قرن نهم/ پانزدهم مصادف بود با تحولاتی که در حوزه ی مذهب در یک روند تدریجی پس از فروپاشی خلافت بغداد، پدید آمده بود. بدان مفهوم که اقتدار و تعصب مذهبی جای خود را به مدارا و هم اندیشی و حتی آمیختگی داد که بازتاب آن، رشد نحله ها و مذاهب به ویژه تشیع بود و با فراگیر شدن نفوذ آنان در سطوح مختلف اجتماعی، با سیاست نیز پیوند یافت. فرمانروایان ترکمان نیز بنا به مقتضیات پدید آمده، تمام مساعی خویش را برای بهره مندی از نفوذ این اندیشه ها و حاملان آن بکار بردند. آنان در سیاست های راهبردی خویش، تسامح مذهبی را مبنا قرار دادند و از این نیرو در کسب مشروعیت، سود جستند که هدف نهایی آنان در حکومت، یعنی دوام قدرت و منافع اقتصادی و سیاسی را تضمین می کرد. این پایان نامه درصدد است که چگونگی بهره وری از عنصر مذهب را در جهت تحکیم قدرت، در دوران حکومت ترکمانان، با تکیه بر نظریه مشروعیت بررسی نماید. روشی که این پژوهش از آن بهره گرفته، روش میان رشته ای و استفاده از چارچوب نظری است که با روش تاریخی تلفیق یافته است. با این توضیح که از نظریه ی مشروعیت که در علوم سیاسی یکی از بنیادی ترین نظریات حوزه ی حکومت است، استفاده شده و به لحاظ گستره ی وسیع این نظریه، ابتدا تحدید گردیده و نظریات اندیشمندان سیاسی در دوره ی ترکمانان با آن تطبیق داده شده و مقایسه گردیده و سپس با تلفیق این نظریه با روش تاریخی به جستجو و بازسازی رخدادهایی که در این دوران شکل گرفته، پرداخته و با توصیف، مقایسه و تحلیل آنها، عملکرد حکمرانان ترکمان بر اساس نظریه مشروعیت ارزیابی شده است. تبیین عملکرد حکمرانان در تلفیق دو عنصر سیاست و مذهب در ادوار مذکور به لحاظ آنکه دوره ی گذاری را در بر می گیرد که از تسلط اقتدارگرایانه مذهب سنت به سوی استیلای تشیع بر ساختار سیاسی حکومت صفویه، در حرکت است، از اهمیت وافری در این حوزه مطالعاتی برخوردار است. علاوه بر آن، تحلیل رخدادها به ویژه در این گستره، روشنی بخش این دوران از تاریخ سرزمین ایران است. همچنین تطبیق تئوری سیاسی مشروعیت با عملکرد ترکمانان حکومتگر در برخورد با مذهب، نگاهی نو به وقایع تاریخی است و می تواند هم تعلیل رفتارهای مذهبی حکمرانان را تسهیل نماید و هم در ایجاد نگرشی نو به تاریخ رهگشا باشد.
فاطمه رستمی مهدی فرهانی منفرد
دوره ی تیموری دوره ی تقابل دو نهاد امارت و وزارت است .در یک سو گفتمان وزارت محور به نمایندگی وزرا و طرفداران آن حضور داشته و در جبهه مقابل گفتمان امارت محور با محوریت امرا و حامیان خود هدایت گر جریان های سیاسی و اجتماعی عصر تیموری بوده اند. تا پیش از آن نمایندگان گفتمان وزارت محور با دو شاخص خرد ملک داری و هنرنویسندگی در معرفی این گفتمان موفق تر از نمایندگان گفتمان امارت محور عمل کرده اند. در منابع دوره ی اسلامی هرگاه از شاخص خرد ملک داری و هنر نویسندگی وزیران یاد شده، جنبه ی مثبت آن مدنظر قرار گرفته است. با روی کار آمدن تیموریان تحول گفتمانی در نهاد امارت و وزارت صورت گرفت، به گونه ای که حیطه ی محدود ه ی عملکرد نمایندگان گفتمان امارت -محور تنها به شاخص نظامی گری خلاصه نشد، بلکه نفوذ نمایندگان این گفتمان به حیطه ی شاخص خرد ملک داری و هنر نویسندگی نیز سرایت کرد. علاوه بر آن مجموعه ای از آثار خلق و نوشته شدند که انگاره هایشان در جهت حمایت از جریان گفتمان امارت محور پیش می رفت. رساله ی حاضر بر آن است تا ابزار زبانشناختی و مدل بازنمایی ون لیوون به این پرسش پاسخ دهد که علل اصلی تحول گفتمانی نهاد امارت و وزارت در منابع دوره ی تیموری چیست؟ بدین منظور متون منتخب دو دوره ی ابتدایی(تیمور و شاهرخ)و دوره ی پایانی(سلطان حسین بایقرا) باروش واکاوی مولفه های گفتمان مدار در متون دوره ی تیموری مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس در سطح تبیین به علل و عوامل آن توجه شده است.
سمانه رحیمی مهدی فرهانی منفرد
چکیده ندارد.
فاطمه رستمی مهدی فرهانی منفرد
چکیده ندارد.
زهرا زارعیان جهرمی نزهت احمدی
چکیده ندارد.
مریم نخست مهدی فرهانی منفرد
چکیده ندارد.
ولی دین پرست مهدی فرهانی منفرد
چکیده ندارد.
سعید سیزی دیزج یکان مهدی فرهانی منفرد
چکیده ندارد.
نسیم خلیلی مهدی فرهانی منفرد
مطالعه تاریخ اجتماعی عصر صفویه به ویژه از منظر سه رویکرد قهرمان جویی، هزاره گرایی و موعودگرایی از آن رو اهمیت دارد که چشم اندازی از حیات مردم را در تاریخ به تصویر می کشد چنین رویکردی در مطالعات تاریخی از جمله حلقه های مفقوده است. در این پژوهش کوشش خواهد شد که با اتکاء به منابع و داده های تاریخی بر این رویکرد مطالعاتی پرتوی افکنده شود و بخشی از تاریخ اجتماعی دوره صفویه مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. بررسی چرایی و بستر های پرورش دهنده رویکرد های نجات بخشانه در طول حاکمیت صفویه، میزان اقبال عمومی آن، بازخوردهای فرهنگی– اجتماعی این رویکرد و در نتیجه ترسیم بخشی از چشم انداز حیات اجتماعی مردم در این دوره تاریخی هدف اصلی این مطالعه را تشکیل می دهد کوشش شده است این مطالعه با تمسک به داده های تاریخی منابع تاریخ نگارانه و همچنین منابع بعضا غیر تاریخ نگارانه و به روش توصیفی تحلیلی به سامان رسد.
مهدی فرهانی منفرد عبدالحسین نوایی
دوران زمامداری سلطان حسین بایقرا (حک : 873 - 911ˆ1468 - 1505) بر شرق ایران به مرکزیت هرات ، از دو جنبه در خور توجه است : این زمان، دوران گذار تاریخ ایران از حکومتهای منطقه ای و محلی به سوی تشکیل حکومتی مقتدر و فراگیر بود. حکومت تیموریان نیز که سراشیبی سقوط قرار گرفته و فاقد اقتدار سیاسی بود، دوران ضعف و تزلزل خود را سپری می کرد. در همین حال، این دوران یکی از درخشان ترین ادوار رونق و رشد فرهنگ در سراسر دوران حکمرانی تیموریان و حتی در بخش عظیمی از تاریخ ایران به شمار می آید. این رساله می کوشد تا پیوندهای میان دو مقوله سیاست و فرهنگ در این عصر را بررسی کند و دلایل رشد و رونق فرهنگ را بازشناسد. در فصلهای کلیدی این نوشتار، ساخت سیاستو فرهنگ و نهادهای سیاسی و فرهنگی عصر مورد بررسی قرار گرفته است . افزون بر این، در بخش سیاست دو تن از نخبگان سیاسی، سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوایی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به تکاپوهای فرهنگی این دو تن و گامهایی که در مسیر توسعه فرهنگ برداشستند اشاره شده است . در عرصه فرهنگ نیز پنج تن از نخبگان فرهنگی، احرار، جامی، واعظ کاشفی، خواندمیر و بهزاد مورد بررسی قرار گرفته اند و ضمن بیان تلاشهای فرهنگی آنان، از پیوند متقابل این چهره ها با کانونهای سیاسی عصر، به ویژه حکومت تیموریان، سخن به میان می آید. در میان حکومتگران تیموری، سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوایی، سرشتی فرهنگی داشتند و تنها به دلایلی بیرونی و ظاهری از فرهنگ حمایت نمی کردند. سلطان حسین بایقرا، که از حکومتی مقتدر برخوردار نبود می کوشید تا با تلاشها و تکاپوهای فرهنگی، برای حکومت خود هویتی فرهنگی فراهم آورد. براساس همین تلاشها و به دلیل سرمایه گذاریهای مادی حکومت ، ایجاد فضای تسامح و تساهل مذهبی و فرهنگی و اقدامات سیاستمداران در مسیر عمران و آبادانی شهرها و رشد فرهنگ ، این دوران به یکی از ادوار مهم رونق فرهنگی تبدیل شد، مکتب هنری و ادبی هرات پدید آمد و هنرمندان، نویسندگان، شاعران و عالمان از شهرهای مختلف به هرات آمدند. روابط بسیار دوستانه و نزدیک سیاستمداران و فرهنگمردان این عصر، افزون بر حمایتهای وسیع معنوی و مادی حکومتگران، بستر بسیار مناسبی را برای رشد و شکوفایی فرهنگ فراهم آورد.
مهدی فرهانی منفرد عبدالهادی حایری
دوران فرمانروایی دودمان صفوی در ایران، برای پژوهشگر تاریخ این سرزمین اهمیتی چند سویه دراد. یکپارچگی سیاسی ایران که پس از واژگونی حکومت ساسانی از دست درفته بود. یکبار دیگر بدست صفویان فراهم آمد و ایران یکپارچه در کشاکشهای سیاسی آن روزگار نقشی بسیار با اهمیت بر عهده گرفت . از نظر بازرگانی و اقتصاد جهانی نیز ایران عصر صفوی در میان کشورهای جهان به جایگاهی ویژه دست یافت . با اینهمه مهمترین پدیده ای که با آغاز حکومت صفویان در ایران رخ نمود. رسمی شدن مذهب تشیع و چیرگی این مذهب در سراسر ایران بود. تکاپوهای حکومت صفوی برای ترویج و توسعهء مذهب تشیع، در آغاز این حکومت با شور و شعار بسیار همراه بود. شمشیر اسماعیل یکم، در زمان حکومت او بیش از هر عامل دیگر، در دگرگونی مذهب بسیاری از مردم قلمرو او موثر بود و تیغ تبرائیان، در دوری جستن سنیان ایران از مذهب خویش ، نقش بنیادی داشت . حکومت صفوی رفته رفته به این حقیقت پی برد که اگرچه با شمشیر می توان مردم را به ترک مذهب تسنن و پذیرش تشیع واداشت ، ولی ترویج بنیادی تشیع و برآوردن نیازهای مذهبی کسانی که به تشیع گرویده اند، به وسیله ای دیگر نیاز دارد و در این زمینه باید راهی بنیادی و اصولی انتخاب شود با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل بسیاری از علمای ایران توسط او کشته و یا از کشور رانده شده بودند و تکیه بر روحانیون ایرانی موجود و قدرت بخشیدن به آنان در کشاکش درگیری عناصر ترک و تاجیک در حکومت ، چندان به سود صفویان نبود. از اینرو دولت صفوی تصمیم گرفت الگویی را که حکومت سربداران در اقدام به دعوت از شهید اول برای آمدن به ایران به منظور ترویج و توسعهء تشیع، فراهم آورده بود دنبال کند و تربیت یافتگان مکتب علمی شهید اول را از جبل عامل به ایران فرا خواند . البته علمای شیعه از عراق و بحرین نیز به ایران کوچیدند ولی هم از نظر گستردگی دامنه مهاجرت علمای جبل عامل و هم از نظر نقش و جایگاهی که آنان در حکومت صفوی یافتند، باید مهاجرت از جبل عامل را طیف و جریان اصلی مهاجرت به ایران قلمداد کرد. برخی از علمای شیعه جبل عامل در عصر اسماعیل یکم به مناطق همجوار امپراتوری صفوی کوچیده، از آنجا پیوندهایی را با حکومت شیعه ایران برقرار کردند، ولی نه حکومت صفوی بدین نتیجه رسیده بود که باید علمای جبل عامل را به شیوه ای گسترده برای ترویج تشیع به ایران فرا خواند و نه شخصیت اسماعیل که خود را دارای منزلتی نیمه الهی می دانست ، جایی را برای اظهار وجود آنان باز می گذاشت . در زمان پادشاهی طهماسب ، فراخوانی این عالمان به ایران به صورت یکی از سیاستهای اصلی دولت درآمد و شاه دین پناه دست آنان رادر کارهای حکومتی باز گذاشت . از این زمان مهاجرت جبل عاملیان به ایران در شکل گسترده خود آغاز شد و تا روزگار پایانی حکومت هرگز باز نایستاد. هدف پژوهش حاضر، بررس علل مهاجرت علمای جبل عامل به ایران، کاوش در چگونگی عملکرد مهاجران در ایران، بویژه در پیوند با حکومت صفوی و ارزیابی نتایج و پیامدهای این مهاجرت است . ما در درازای فصول پنجگانهء این پژوهش می کوشیم تا ضمن ارائه مقدماتی در چگونگی دستیابی صفویان به قدرت و پایه ه ای اصلی قدرت آنان و بررسی شرایط مبداء مهاجرت و چگونگی پدید آمدن و استمرار تشیع در جبل عامل و نهضت عملی که منجر به تبدیل این سرزمین بصورت یکی از مراکز مهم تشیع در جهان اسلام گردید، نقش و نفوذ مهاجران را در دولت صفوی ارزیابی کنیم و سازگاری ها و ناسازگاریهای مهاجران را با صفویان مورد بحث قرار دهیم .
مریم طارم مهدی فرهانی منفرد
با حمله مغول بسیاری از مراکز اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران از بین رفت ، اما با کمک دیوانسالاران ایرانی بخشهای مختلف کشور بازسازی شد. از جمله دیوانسالاران ایرانی که دراین بازسازی نقش مهمی بر عهده داشته اند می توان به خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر سه ایلخان : غازان ، اولجایتو، ابوسعید اشاره کرد. وی علاوه بر اداره امور سیاسی کشور در صدد کاستن و ترمیم اثرات حمله مغول بر ایران بود. تاسیس ربع رشیدی را می توان یکی از تلاشهای او در این زمینه دانست وی از طرفی محیط مناسبی برای دانشمندان و متعلمان فراهم کرد . تا بدون دغدغه و مشکلات مادی به تعلیم و تعلم بپردازند و از طرف دیگر با رسیدگی به وضعیت فقرا و حمایت از کودکان بی سرپرست و بیوگان به بهبود وضع اجتماعی آنها می پرداخت. از جنبه اقتصادی نیز بااحیای زمینهای بایر و کشت محصولات کشاورزی به رونق اقتصادی کشور کمک کرد. ربع رشیدی پس از موقوفات غازان و اولجایتو مهمترین موقوفه دوره ایلخانی به حساب می آید. این موقوفه با داشتن حدود 350 تا 374 مرتزقه و عمله نسبت به سایر موقوفات دوره ایلخانی امکانات بهتری را برای کارکنان خود فراهم کرده بود. متاسفانه پس از مرگ خواجه رشیدالدین و همچنین بعد از مرگ فرزندش ، خواجه غیاث الدین رشیدی ، مجتمع ربع رشیدی غارت شد، اما خود محدوده ربع رشیدی برای مدتی از نقطه نظر موقعیت آب و هوایی و سوق الجیشی برای استقرار بازماندگان دولت ایلخانی محل مناسبی بود. بنا به نوشته مورخان و گزارش های سیاحان خارجی بخشهایی از این موقوفه تا عصر صفویه و حتی دوره قاجار پابرجا بود. ولی در حال حاضر جز دیوار استحکاماتی و پایه برجها چیزی از آن باقی نمانده و بیشتر زمینهای ان به موسسات و اماکن مسکونی تبدیل شده است.
شهین فارابی مهدی فرهانی منفرد
تاریخ نویسی عصر صفویه ، از جمله موضوعاتی است که به دلیل نظام تمرکز یافته صفویه در ابعاد صفویه در ابعاد سیاسی، مذهبی ، اجتماعی و دیوانی ، به ویژه در عصر شاه عباس اول ، دستخوش تحولات مهمی شده است . از آنجا که شرح این نظام متمرکز ، در تاریخ عالم آرای عباسی ، به خوبی انعکاس یافته و تاکنون مورد توجه ویژه بسیاری از مورخان پس از خود بوده است ، در این رساله سعی بر این بوده است که با نقد و بررسی این تاریخ و نیز سنجش روایات آن با تواریخ قبل و بعد از آن به جایگاه اسکندر بیک منشی درتاریخ نویسی عصر صفوی پی ببریم و به تبیین این مساله بپردازیم که آیا وی ، مبدع سبکی جدید درتاریخ نگاری بود یا دنباله رو روش مورخان پیشین بوده است؟
مریم عابدینی مغانکی عزت الله رادمنش
سوالاتی که این پایان نامه در پی پاسخ دادن به ان است: 1- حکومت صفویان علیرغم بن بست مشروعیت حکومت در زمان غیبت امام معصوم، از چه راههایی توانستند افکار مردم را مجاب ساخته و اهداف خود را به کرسی نشانند؟ 2-سیاستهای اتخاذ شده از جانب شاه اسماعیل و شاه طهماسب چه تاثیری بر روحیات و زندگی مردم به ویژه طبقات زیرین هرم اجتماع بر جای گذاشت؟ 3-اثرات دیرپای سیاستهای شاه اسماعیل و شاه طهماسب بر جنبه های مختلف فرهنگی چگونه بود؟