نام پژوهشگر: محمد امانی تهرانی
مهدی صفی حسین امیرشاهی
در این رساله مکانیزم جذب مواد رنگزای دیسپرس و اسیدی توسط الیاف پلی آمید (نایلون 6) در غلظت های مختلف با استفاده از اطلاعات جذب سطحی محلول های رنگرزی بعنوان روش متداول و کلاسیک مطالعه شده است. ثابت معادلات با استفاده از روش های برازش حداقل مربعات خطی غیر خطی تعیین شده اند. در بررسی ارزش آماری معادلات جذب از مجموعه ای از آماره ها مانند r2, cv% x2 و rss استفاده شده است. همچنین اهمیت معادلات جذب لانگمویر، فرندولیچ، نرنست و دوحالته برای هر رنگزا با ارزیابی تغییرات عمق رنگی درک شده بررسی گردیده است. در ادامه با تعریف مفهوم مقیاس پذیری فضای طیفی حاصل از مقادیر انعکاسی در مدل رنگی کیوبلکا-مانک بعنوان یک مدل خطی و بررسی آن در مقادیر مختلف غلظت و طول موج های متفاوت تلاش گردیده است تا طول موجه های بهینه به منظور توسعه و تعمیم این مدل به غلظت های بیشتر و یافتن یک تکنیک منطقی برای تعریف محدوده تا حد ممکن دقیق برای این تابع در منسوجات معرفی شوند. بدین منظور معیارهایی برای دسته بندی طول موج ها و انتخاب طول موج های مناسب برای گسترش قابلیت این مدل در تخمین غلظت در مقادیر بالاتر ارایه گردیده است. نهایتا با استفاده از محدوده بدست آمده برای تابع انعکاس تلاش شده است تاایزوترم جذب تراکم بر رفتار رنگرزی مواد رنگزای بکار گرفته شده در این تحقیق بر روی الیاف نایلون 6 با کمک اطلاعات انعکاسی نمونه های رنگرزی شده بررسی گردد و نتایج با معادله جذب تعیین شده توسط مدل رنگی بیر-لامبرت بعنوان یک مرجع و متداول مقایسه شود. همچنین قابلیت مدل رنگی هندسی بعنوان یک مدل غیرخطی در بررسی ظاهر رنگی منسوجات و تخمین غلظت در نواحی مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داده اند که انتخاب نوع آماره و نحوه تعیین پارامترهای معادلات در نتیجه نهایی به منظور انتخاب مناسبترین ایزوترم بسیار موثر می باشد. از طرفی انتخاب معادله جذب حاکم بر رفتار رنگزا در شرایط تعادل به محدوده غلظت های بکارگرفته شده بستگی دارد. همچنین در پیشگویی غلظت رنگزا با استفاده از تابع کیوبلکا-مانک ضرورتی وجود ندارد که تابع انعکاس طیفی همواره در بزرگترین مقدار خود یعنی در طول موج حداکثر جذب مورد استفاده قرار گیرد. در اینصورت تخمین غلظت در عمق های متوسط و سنگین به دلیل انحراف زودهنگام تابع مذکور از حالت خطی با مقادیر خطای بزرگی همراه خواهد بود. بنابراین در صورت استفاده از طول موجه ای مناسب که در آن تابع مذکور با غلظت تا محدوده وسیع تری خطی می باشد تخمین غلظت در مقادیر بالاتری با خطای قابل قبولی میسر می باشد. براساس نتایج کسب شده در این رساله در صورت یافتن طول موجهایی که مقدار تابع انعکاس در آنها حدود 17 باشد می توان پیشگویی غلظت را با خطای ناچیزی انجام داد. در هر حال نتایج حاصله از این تحقیق نشان می دهد که مدل هندسی حتی در شکل های اصلاح شده نیز علی رغم پیچیدگی محاسباتی بیشتری که دارد منجر به کسب نتایج چندان بهتری نمی گردد و مدل کیوبلکا-مانک در شرایط تعمیم یافته بواسطه کسب نتایج مناسب و همچنین سادگی در کاربرد مدل بهینه ای برای استفاده از اطلاعات انعکاسی در تخمین غلظت می باشد.
فاطمه زمانی محمد امانی تهرانی
از آنجا که طراحی نقش فرش بر پایه هنر و خلاقیت هنرمند است، کاری وقت گیر و پرهزینه می باشد. در سالهای اخیر الگوریتم ژنتیک در تولید طرح های بهینه در رشته هایی چون معماری، هنر و موسیقی موفق بوده است، در این میان در شرایطی که امکان محاسبه تابع برازندگی به کمک روابط ریاضی میسر نباشد و قضاوت انسانی مبنای موفق بودن کروموزوم باشد، روش ژنتیک محاوره ای پاسخگوی این مشکل است. در این پژوهش از الگوریتم ژنتیک محاوره ای اصلاح شده برای تولید طرح های نقش فرش ماشینی استفاده شده است. به این منظور عناصر پایه طرح جمع آوری ، دسته بندی و در قالب ژن کد گذاری شدند. برای انجام این کار چندین طرح به طور هم زمان جهت امتیاز دهی به کاربر نشان داده شده و در هر تولید نسل، جمعیت جدید بر اساس ارزیابی کاربر تولید می شود. نتایج نشانگر دستیابی به طرح های موفق در تعداد تکرارهای قابل قبول از اجرای الگوریتم می باشد، به گونه ای که افراد غیر متخصص در زمینه طراحی فرش نیز به آسانی می توانند از این سامانه جهت تولید طرح فرش ماشینی استفاده کنند.
فاطمه ضیغمی محمد امانی تهرانی
یکی از مراحل مهم تولید در منسوجات مرحله رنگرزی و چاپ می باشد که سهم به سزایی در قیمت و مطلوبیت فروش یک کالا دارد. بخشی از هزینه های این مرحله مربوط به خرید رنگزاهای مصرفی می باشد. از آنجا که رنگزاهای مشکی نسبت به رنگزاهای رنگی، در اغلب انواع رنگزاها، ارزانتر می باشند؛ در صورتی که بتوان به نحوی مصرف رنگزاهای رنگی را با استفاده از رنگزای مشکی کاهش داد می توان باعث کاهش هزینه های تولید منسوجات شد. در بحث اختلاط رنگ داریم که ترکیب مقادیر برابر از سه رنگ زرد و قرمز و آبی تولید خاکستری می کند. بنابراین در صورتی که بتوان مقادیری از سه رنگزای زرد و قرمز و آبی را یافت که در یک رنگرزی با این مخلوط بتوان به یک رنگ خاکستری قابل تولید با یک رنگزای خاکستری(مشکی) رسید می توان رنگزای خاکستری را معادل مقادیر بدست آمده از سه رنگزای زرد و قرمز و آبی دانسته و از آن به جای سه رنگزای زرد و قرمز و آبی استفاده کرد. در این پژوهش چگونگی جایگزینی رنگزای خاکستری به جای مقادیری از رنگزاهای زرد و قرمز و آبی، به نحوی که رنگ نمونه اولیه تا حد امکان ثابت بماند، بررسی می شود. به این منظور در دو مورد پارچه اکریلیکی و پارچه پلی استری به دو روش "استفاده از جدول بازبینی lut" و "استفاده از k/s" عمل جایگزینی جزء خاکستری انجام شده و اثر هر روش و همچنین اثر درصد های مختلف جایگزینی بررسی و مقایسه می شود. نتایج بدست آمده نشان می دهد که انجام جایگزینی جزء خاکستری در منسوجات ممکن می باشد. هر دو روش به کار رفته منجر به کاهش مصرف رنگزاهای زرد و قرمز و آبی می گردند که مقدار کاهش در روش استفاده از lut بیشتر است. در صورت داشتن یک دسته رنگزا با پیروی مطلوب از تیوری کیوبلکا مانک در محدوده محاسباتی، روش استفاده از k/s منجر به اختلاف رنگ کمتری می گردد، در غیر این صورت روش استفاده از lut منجر به نتایج مناسب تری خواهد شد.