نام پژوهشگر: عادل فرهنگی
محمد امین کرباسی نادیه ایمانی
نسبت معماری و اسلام را از زوایای مختلف و در عرصه های گوناگون می توان بررسی کرد . در رساله ی حاضر امکان«بازیابی » این هنر مقدس تحت عنوان معماری «معاصر » اسلامی –در سه حوزه ی فلسفه ،تاریخ و معماری –مورد کنکاش قرار گرفته تا در راستای طراحی بنای «انجمن حکمت و فلسفه همدان» در قالب «مجموعه یادمانی عین القضات همدانی» تمرینی برای به منصه ی ظهور در آمدن این نرم افزار در قالب کالبد معماری فراهم آید . در بدو امر باید مبانی نظری و نرم افزار فکری معماری اصیل اسلامی (حکمت هنر اسلامی )مطالعه شود تا بتوان در مورد قابلیت تعمیم آن به عصر حاضر نیز، اظهار نظر نمود . پس از تحلیل این نرم افزار و اثبات لامکانی و لازمانی آن به دلیل نشاءت گرفتن از وجود لایزال الهی، نتیجتاً هنر الهی نیز به عنوان آیینه ی تجلی جمال الهی مورد تاکید قرار می گیرد این امر فصل نخست را به خود اختصاص داده است . در فصل دوم پس از تفهیم ضرورت تحقق معماری «معاصر » اسلامی و اثبات امکان «ظهور» آن در نظر و «حضور» آن درعمل، نوبت به شناخت «مکان» و بالاخص «مکان مقدس» از منظر حکمت اسلامی فرا می رسد. در این راستا آراء «عین القضات همدانی» نیز در مورد «مکان» مطالعه می گردد؛ تا نتیجتاً نرم افزار فکری و مبانی نظری جهت طراحی فراهم آید. در فصل سوم با فیلسوف و عارف شهیر «عین القضات همدانی» در چارچوب بررسی زندگی نامه، آثار و عقاید این یگانه ی دوران آشنا می شویم. سپس ضمن بهره مندی از مبانی فکری منتج شده از فصول قبل و لحاظ کردن جایگاه معنوی رفیع «عین القضات همدانی»، در فصل چهارم به تلاش جهت طراحی کالبدی و معماری داخلی بنای «انجمن حکمت و فلسفه همدان» در قالب «مجموعه یادمانی عین القضات همدانی» می پردازیم. در این عرصه اهتمام بر این است تا طراحی معماری و معماری داخلی بنا بر اساس «اصول» بدست آمده از فهم روح منبعث از معماری اصیل اسلامی و ادراکات صورت گرفته از مبانی آفرینش مکان ، اما با توجه به« مقتضیات روز» صورت پذیرد. لذا متجلی ساختن این اصول در ساحت عمل هدف غایی این رساله در حد وسع می باشد.
عسل مولایی نادیه ایمانی
محله تاریخی عودلاجان تهران بقایای هویت و خاطره شهر در اذهان می باشد.بخشهایی که طی گذشت سالیان همچنان باقی مانده اند در اثر فرسودگی تهدید می شوند.فرسودگی خانه ها بر اثر عدم نگهداری و تعمیر تسریع شده است .ساکنان خانه ها را ترک می کنند تا در محله های جدید و خانه های مدرن ساکن شوند و به تدریج افراد کم درآمد و مهاجران کارگر جای آنها را می گیرند.مناطق تاریخی برای کل شهر دارای اهمیت فرهنگی و اقتصادی اند.اما هنگامی احیا می شوند که مردم و فعالیت به آن بازگردانده شود و کار و فعالیت و تفریح در کنار سکونت در محله در جریان باشد.از اینرو ساخت و سازهای جدید ،بهبود شرایط سکونت و جلب اقشار مختلف جامعه به این مناطق جهت زندگی و سرمایه گذاری های جدید به احیا این مناطق و بازگرداندن آن به بافت شهر کمک خواهد نمود. پرسشی که در این رابطه مطرح می شود اینست که«الگوی مناسب جهت طراحی مسکن در بافت تاریخی که در عین هماهنگی با ویژگیهای محله و پیشینه تاریخی آن جوابگوی نیاز ساکنان محله نیز باشد چه خواهد بود؟» در راستای یافتن پاسخ این پرسش،جهت تمرکز مطالعات و محدوده پژوهش،محله تاریخی امامزاده یحیی تهران به عنوان بستر مطالعه و طراحی انتخاب شده است.پس از شناخت ویژگیهای محدوده از جمله پیشینه تاریخی ،ویژگیهای کالبدی،ساکنان محله با انتخاب تعدادی از خانه های موجود و بررسی آنها گونه های مسکن موجود در محله شناسایی شده اند و ویژگیهای آنها نظیر شکل غالب قطعه زمین ها, نسبت عرصه و عیان، جهتگیری ها, ابعاد قطعات,تعداد طبقات و... دسته بندی شده و ملاک طراحی الگوها قرار گرفته اند. با بررسی سیر تحول الگوی فضاها و عناصر خانه از گذشته تا کنون و مقایسه آنها جایگاه عناصر و فضاها در الگوی مسکن امروزی مورد سنجش قرار گرفته و الگوی فضاهای خانه مطابق با مفاهیم گذشته و نیازهای امروزی تعریف شده اند.با توجه به الگوی ارائه شده که بر اساس گونه های موجود در محله و مقایسه الگوی گذشته و امروز پیشنهاد شده است ،سه گونه مسکن در دو طبقه به صورت تک واحدی، و گونه های چهار واحدی جهت گسترش و ترکیب این الگوها به صورت های تجمیعی طراحی شده است. واژگان کلیدی: الگوی مسکن، معماری گذشته، بافت تاریخی، باززنده سازی، محله امامزاده یحیی
سمیه صدری کیا نادیه ایمانی
چکیده ندارد.