نام پژوهشگر: حبیب الله نوربخش

تغییرات جمعیت شته برگ نارون tinocallis nevskyi (hem.: aphididae)و بررسی پارامتر های زیستی این آفت در شهرکرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  شکوه حیدری پارسا   زریر سعیدی

شته برگ نارون tinocallis nevskyi یکی از مهم ترین آفات درختان نارون در فضای سبز شهرکرد به شمار می رود. این آفت با تغذیه از شیره گیاهی باعث زرد شدن برگ ها و ریزش زود رس آن ها و تولید عسلک فراوان می شود که ریزش این مواد چسبنده روی پیاده رو ها ، عابرین و وسایل نقلیه مشکلاتی را برای شهروندان ایجاد می نماید. در این مطالعه تغییرات فصلی جمعیت این شته طی سال های 1390 و 1391 در سه پارک شهرکرد بررسی شد. از هر پارک هر هفته، 10 درخت به طور تصادفی انتخاب شد و از هر درخت پنج سرشاخه 15 سانتی-متری نمونه گرفته شد و شته های موجود شمارش شد. اواخر فروردین تخم ها تفریخ و جمعیت شته در ماه های اردیبهشت و خرداد سریعا افزایش یافت و به اوج رسید و در تابستان روند نزولی طی کرد و از اوایل پاییز جمعیت آفت مجددا افزایش یافت. فرم های جنسی از اواخر مهر ظاهر شده و ماده های جنسی از اواسط آبان تخم های زمستانگذران دیاپوزدار را کنار جوانه ها قرار دادند. رشد و نمو پیش از بلوغ شته به روش دیسک برگی در هفت دمای ثابت 5/8 ، 12، 15، 20، 25، 5/27 و 30 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی10±40 درصد و دوره نوری 10 ساعت تاریکی و 14ساعت روشنایی مورد بررسی قرار گرفت. قبل از شروع هر آزمایش در هر دما از 60 برگ نارون استفاده شد و روی هر برگ تنها یک پوره سن یک قرار داده شد. پتری ها روزانه بازدید شدند و کلیه مراحل پورگی ثبت گردید. مدت زمان لازم برای تکمیل مراحل پورگی از 8/28 روز در دمای 5/8 درجه سلسیوس به 89/6 روز در دمای 5/27 درجه سلسیوس کاهش یافت. شته های پرورش یافته در دما های 30 و 20 درجه سلسیوس به ترتیب کمترین (8%) و بیشترین زنده مانی (88%) را داشتند . با استفاده از مدل رگرسیون خطی آستانه پایین دما 64/3 درجه سلسیوس و ثابت دمایی 5244/172 روز- درجه برآورد شد. پارامتر های تولید مثلی شته در دما های 15، 20، 25 و 5/27 درجه سلسیوس بررسی شد.. تعداد پوره های ایجاد شده توسط بالغ بکرزا روزانه ثبت گردید و پوره های تولید شده پس از شمارش روزانه حذف شدند. بیشترین و کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، در دما های 5/27 و 15 درجه سلسیوس ، 01/0±29/0 و 00/0±15/0 (ماده/ ماده/ روز) محاسبه گردید. بیشترین و کمترین نرخ خالص تولید مثل (r0) در دما های 25 و 15 درجه سلسیوس ، 06/3±97/18 و 87/0±47/7 (ماده/ ماده/ نسل) به دست آمد. افزایش دما از 15 تا 5/27 درجه سلسیوس منجر به کوتاه شدن میانگین مدت زمان یک نسل (t) از 35/13 روز به 91/8 روزگردید. بیشترین مقدار نرخ متناهی افزایش جمعیت(?)، در دمای 5/27 درجه سلسیوس ، 01/0±33/1 و کمترین مقدار آن در دمای 15درجه سلسیوس 00/0±16/1 مشاهده شد. باروری در دما های 15، 20، 25 و 5/27 درجه سلسیوس به ترتیب 10/1± 72/6، 64/1±17/9، 50/2±81/20 و 95/1±20/19 پوره به دست آمد. این نتایج نشان می دهد که بهترین دما برای پوره زایی ماده ی بکرزا دمای 25 درجه سلسیوس می باشد. دمای 5/27 درجه سلسیوس دمای مناسبی برای رشد شته به دست آمد زیرا این دما دارای بیشترین مقدار ? و rm و کمترین مقدار t و dt می باشد و شته در دمای 15 درجه سلسیوس بیشترین عمر، کوتاهترین دوره پوره زایی و کمترین باروری را داشت. در بین مدل ها، مدل رگرسیون خطی برازش مناسب تری از آستانه پایین دما و ثابت دمایی را داشت.

تأثیردما بر پارامترهای زیستی شته (rhopalosiphum padi (l.) (hem: aphididae و بررسی تغییرات جمعیت آن روی ذرت ( zea mays l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  انیس ابوطالبیان   حبیب الله نوربخش

شته rhopalosiphum padi (l. ) گونه ای پلی فاژ با گسترش جهانی و ناقل اصلی ویروس کوتولگی زرد جو، غلات می باشد. زیست شناسی این شته در دو بخش آزمایشگاهی و مزرعه ای روی گیاه ذرت بررسی شد. در بخش مزرعه، به منظور بررسی تغییرات جمعیت شته از بین 10 مزرعه از مزارع شهرکرد ، 3 مزرعه ذرت (2-1 هکتار) با آلودگی به این شته بررسی و پس از تعیین واحد نمونه برداری (بوته)، 120 نمونه از هر مزرعه، به طور تصادفی انتخاب شد. نمونه برداری‍ ها به طور هفتگی، در دوسال زراعی 1390 و 1391، از اوایل تیرماه تا اواخر فصل رشد ذرت انجام شد. در سال اول شته های بال دار r. padi از اوایل مرداد ماه و تا اوایل مهر و کلنی شته های بی بال بکرزا با جمعیّت بالا، از اواسط شهریور ماه تا اوایل مهر ماه دیده شد. مهاجرت شته ها از مزارع ذرت به مزارع گندم اوایل مهر مشاهده شد. در سال دوم نمونه برداری، اولین شته های بال دار از جمله r. padi اوایل تیر در مزارع ذرت مشاهده شد و از بین سه مزرعه مورد بررسی، فقط یک مزرعه آلودگی به شته ی r. padi را نشان داد. اوج جمعیّت در هفته ی اول مهر مشاهده شد. دشمنان طبیعی aphidius matricariae (haliday)، aphelinus varipes (f?rster)، orius niger و coccinella septempunctata ازروی کلنی این شته، جمع آوری شد. در طی دو سال نمونه برداری شته های metopolophium dirhodum (walker)، r. maidis (fitch)و sitobion avenae (fabricius) از مزارع ذرت شناسایی شد. توزیع فضایی شته r. padi با استفاده از داده های سال اول نمونه برداری و با کمک دو روش نسبت واریانس به میانگین و روش رگرسیونی تیلور برای شته های بی بال بکرزا r. padi از نوع تجمعی بود. در بخش آزمایشگاهی برخی ویژگی های تولید مثلی و پارامتر های جمعیت این شته در 7 دمای ثابت (5/8، 15، 20، 25، 5/27، 29 و c?5/0±31)، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره ی روشنایی 10:14 روی ذرت رقم ksc704 با استفاده از گیاهچه ذرت تعیین شد. علاوه بر این مراحل پیش تولیدمثلی برای دمای ?c 1±12 نیز محاسبه شد. شته ها از مزارع ذرت مرکز تحقیقات شهرکرد جمع آوری شد. مدت زمان لازم جهت سپری شدن دوره ی رشد پیش از بلوغ برای این شته در دماهای 5/8، 15، 12، 20، 25، 5/27 و 29 درجه سلسیوس به ترتیب 407/0±88/17، 1642/0±87/14، 16/0±31/12، 22/0±80/7، 18/0±47/5، 0979/0±64/4 و 0903/0±91/4 روز محاسبه گردید. با افزایش دما 27-5/8 درجه سلسیوس نرخ رشد مراحل نابالغ شته r. padi افزلیش یافت و در دمای 29 درجه کاهش جزئی نشان داد. در دمای 31 درجه سلسیوس رشد جمعیت متوقف شد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) به طور معناداری تا دمای 25 درجه سلسیوس افزایش یافت. کم ترین و بیش ترین مقدار آن در دماهای 5/8 و 25 درجه سلسیوس به ترتیب 500/0±096/0 و 024/0±268/0 محاسبه گردید. نرخ افزایش متناهی جمعیت با افزایش دما از 5/8 - 25 درجه سلسیوس افزایش یافت مقادیر زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) و متوسط طول دوره ی یک نسل (t) با افزایش دما در این محدوده کاهش یافت. آستانه ی پایینی رشد و نمو و ثابت دمایی با استفاده از مدل خطی معمولی با حذف دمای 29 درجه سلسیوس به ترتیب برابر با 89/3 درجه سلسیوس و 82/115 درجه- روز محاسبه گردید. داده های حاصل از آزمایش توسط دو مدل خطی و 9 مدل غیر خطی برازش داده شد تا مدل برتر انتخاب گردد. مدل خطی متداول و مدل های غیر خطی لاکتین-1و لاکتین-2 به دلیل تخمین مقادیر منطقی برای آستانه دمایی پایین، بالا و دمای بهینه و توصیف مناسب تر ارتباط دما در رشد و نمو شته r. padi پذیرفته شد. و به عنوان مدل های برتر برای شبیه سازی رابطه بین رشد و نمو و دما در این شته تعیین گردیدند.

بررسی عکس العمل تعدادی از پایه ها و ارقام بادام به نماتد ریشه گرهی meloidogyne javanica
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1392
  مهسا صحرانشین سامانی   علی اکبر فدایی تهرانی

نماتدهای ریشه گرهی (meloidogyne spp.) از مهمترین نماتد های انگل گیاهی هستند که به طیف وسیعی از گیاهان از جمله درختان بادام خسارت وارد می سازند. با توجه به کارایی پایین اغلب روش های کنترل و یا خطرات زیست محیطی ناشی از استفاده از سموم شیمیایی، شناسایی و استفاده از پایه های مقاوم به بیماری، بعنوان یکی از اقتصادی ترین و بی خطر ترین روش های مدیریتی، بویژه در مورد درختان میوه پیوندی، مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. از طرف دیگر تأثیر پذیری عکس العمل گیاهان پیوندی نسبت به عوامل بیماری زا، از برهمکنش پایه و پیوندک به اثبات رسیده است. در این تحقیق به منظور بررسی عکس العمل ارقام و پایه های مختلف بادام نسبت به نماتد ریشه گرهیmeloidogyne javanica از پایه های gf677، gn15، هلو، هیبرید هلو × بادام شورابی1 و هیبرید هلو × بادام شورابی2 و ارقام پیوندی سفید و مامایی استفاده شد. آزمایش در دو بخش جداگانه و به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در شرایط گلخانه انجام شد. در آزمایش اول به منظور بررسی واکنش ارقام پیوندی (سفید و مامایی) روی پایه های مختلف (gf677، gn15، هلو و هیبرید هلو × بادام شورابی1) به نماتد مذکور، مایه زنی با نماتد قبل از انجام پیوند صورت گرفت. در آزمایش دوم، مایه زنی با نماتد، بعد از پیوند ارقام روی پایه های مختلف (gf677، gn15، هیبرید هلو × بادام شورابی1و هیبرید هلو × بادام شورابی2) انجام شد و تأثیر برهمکنش بین پایه و پیوندک بر واکنش گیاه نسبت به نماتد مورد بررسی قرار گرفت. ارزیابی نتایج سه ماه پس از مایه زنی و با استفاده از شاخص های رشدی گیاهان پیوندی و شاخص های رشد و نموی نماتد صورت گرفت. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری sas و mstatc تجزیه و تحلیل گردید. تجزیه واریانس و مقایسه میانگین نتایج حاصل نشان داد که به جز gn15، سایر پایه های مورد بررسی به نماتد حساس می باشند. نماتد کاهش معنی داری در شاخص های رشدی پیوندک روی پایه gn15 ایجاد نکرد. مقایسه شاخص های رشدی دو رقم پیوندی روی پایه های مختلف نشان دهنده تأثیر مثبت خصوصیات مطلوب رشدی رقم پیوندی مامایی روی تحمل نسبی برخی از پایه های مورد آزمایش از جمله هیبرید محلی هلو × بادام شورابی بود. نتایج آزمایش دوم نیز تأیید کننده این مطلب بود. در بین پایه های حساس به حمله نماتد (gf677، هیبرید محلی هلو × بادام شورابی1 و 2)، رشد پیوندک روی پایه هیبرید محلی هلو × بادام شورابی 2 نسبت به دو پایه دیگر بیشتر بود به نحوی که بعضی از شاخص های رشدی مشابه پایه غیرحساس gn15 بود. اثر متقابل بین پیوندک پر رشد مامایی و پایه های قوی هیبرید محلی هلو × بادام شورابی 1و 2 باعث تحمل خسارت ناشی از حمله نماتد شد. نتایج این بررسی نشان دهنده توانایی تحمل هیبریدهای بادام × هلو و مقاومت gn15 به نماتد ریشه گرهیmeloidogyne javanica بود.

روشهای بهینه سازی ازدیاد پایه بادام gn به روش قلمه و کشت بافت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1393
  انسیه ساریخانی   وحید روحی

بادام با نام علمی prunuscommunis، یکی از مهم¬ترین محصولات خشکباری در دنیا می¬باشد که مصارف دارویی و غذایی ارزشمندی دارد. پایه gn15 یک هیبرید هلو- بادام است. این پایه به طور معمول به عنوان پایه مقاوم به نماتد برای هلو و بادام استفاده می¬شود. ازدیاد این پایه سخت است و این امر تأمین نیازهای بازار را دچار مشکل می-کند. تحقیق حاضر جهت دستیابی به روشی کارآمد برای ازدیاد یادام از طریق قلمه¬ و کشت بافت بادام بود. هر سه آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در 3 تکرار انجام شد. آزمایش اول شامل تیمارهای iba با غلظت¬های (صفر، 1500 و 2000 پی¬پی¬ام) و naa با غلظت¬های (صفر، 1000، 1500 پی¬پی¬ام) در بازه زمانی 21 روزه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تیمار iba با غلظت 1500 پی¬پی¬ام بیشترین ریشه¬زایی و تیمار naa با غلظت¬های 1000 و 1500 پی¬پی¬ام بیشترین پوسیدگی را در قلمه¬ها داشت. آزمایش دوم برای ضد¬عفونی ریزنمونه-های علفی و نیمه چوبی در دو بخش الف و ب، اثر سطوح مختلف اتانول در مدت زمان (صفر، 30 و 60 ثانیه) و هیپوکلریت سدیم در مدت زمان (صفر، 5 و 10 دقیقه) در بازه زمانی 14 روزه انجام شد. نتایج نشان داد که برای ضد-عفونی ریزنمونه بادام gn از هیپوکلریت سدیم 10% به مدت 10 دقیقه بهترین نتیجه را داشت. آزمایش سوم شامل تیمارهای iba با غلظت¬های (صفر، 01/0 و 1/0 میلی¬گرم بر لیتر) و naa با غلظت¬های (صفر، 1/0، 1 میلی¬گرم بر لیتر) به مدت یک ماه بر روی ریشه¬زایی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تیمار ترکیبی iba به غلظت 1/0 میلی¬گرم بر لیتر باnaa به غلظت¬های 1/0 و 1 میلی¬گرم بر لیتر بیشترین ریشه¬زایی را داشت.