نام پژوهشگر: فاطمه قهرمانی

مطالعه الگوهای همدید بارش برف در منطقه شمال غرب ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده ادبیات 1392
  فاطمه قهرمانی   سید حسین میرموسوی

در مناطق کوهستانی ایران، بویژه در فصول سرد سال، نوع بارش غالب به صورت برف می باشد. در این پژوهش اطلاعات بارش برف 24 ایستگاه شمال غرب کشور از سازمان هواشناسی تهیه و با استفاده از نرم افزارهای excel و spss پس از استخراج و مرتب کردن داده های 8 ماه (ژانویه، فوریه، مارس،آوریل،می، اکتبر، نوامبر،دسامبر) برف و آب معادل برف از داده های 17 ایستگاه که دارای طولانی ترین دوره آماری (2008-1992)مشترک می باشند بهره گرفته شد. با استفاده از نرم افزارmatlab تحلیل خوشه ای به روش وارد سه گروه مشخص گردید،که برای یافتن روز نماینده در هر گروه روزی که دارای بارش برف در اکثر ایستگاه ها می باشد به عنوان روز نماینده انتخاب گردید. برای تحلیل سامانه های جوی که سبب بارش برف به صورت گسترده در منطقه شده اند، از داده های سایت نووآ و نرم افزارgrads برای ترسیم و تفسیر نقشه های فشار تراز دریا، نقشه تابع جبهه زایی تراز 1000 و 500 هکتوپاسکال، نقشه های ارتفاع ژئوپتانسیل، وزش دمایی و وزش رطوبتی تراز 500 هکتوپاسکال و نقشه های امگا تراز 850 هکتوپاسکال استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل سینوپتیکی،که بطور کلی عامل اصلی و مهم در بارش برف در منطقه شمال غرب کشور را می توان سیستم های فشاری دانست که در مرکز پرفشار سیبری ابتدا بر روی سرزمین های پوشیده از برف و یخ سیبری شکل می گیرد، با ویژگی های یک توده هوای سرد و سنگین در فصل های سرد سال به عرض های پایین تر جغرافیایی کشیده شده و منطقه مورد مطالعه را تحت تأثیر قرار می دهد. زبانه پرفشار با رطوبت دریای سیاه و مدیترانه تغذیه شده و باعث کاهش دما و افزایش بارندگی به صورت برف در منطقه مورد مطالعه می گردد. برای تحلیل سری‎زمانی، روند از روش رگرسیون خطی با بهره‎گیری از روش کمترین مربعات خطا (lse) استفاده گردید،سه ایستگاهاردبیل، خلخال، پیرانشهر دارای روند معنی دارکاهشی بودند.

تبیین رویکردهای فلسفی آموزش الکترونیکی و آسیب شناسی آن در آموزش عالی ایران (به منظور ارائه ی راه کارهای بهبود عملکرد)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  فاطمه قهرمانی   محسن ایمانی

با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، تولید و تعاملات علمی شکل دیگری به خود گرفته و چگونگی کسب و انتقال دانش در جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده است. در این زمینه از مهم ترین دستاوردها برای آموزش عالی، به کارگیری ترکیبی مناسب از فناوری های آموزشی جدید (آموزش مجازی و یادگیری الکترونیکی) و شیوه ی آموزشی حاکم در دانشگاه ها خواهد بود. این پژوهش به منظور تبیین رویکردهای فلسفی آموزش الکترونیکی و آسیب شناسی آموزش الکترونیکی در آموزش عالی ایران انجام شده است تا در نهایت با توجه به آسیب های مطرح شده به ارائه ی راهکارهای بهبود عملکرد آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی ایران بپردازد. این پژوهش از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی، از نظر ماهیت، از نوع پژوهش های کیفی و از نظر روش گردآوری داده ها و توصیف و تبیین آن ها، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. بنابراین با مراجعه به منابع کتابخانه ای- اسنادی و پایگاه های اطلاعاتی اینترنتی، به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از طریق کتاب ها، پایان نامه ها، مقالات و سایت های مختلف مبادرت شد تا از این طریق به سه سوال پژوهشی زیر پاسخ داده شود: 1- رویکردهای فلسفی آموزش الکترونیکی در آموزش عالی ایران کدامند؟ 2- چه تبیینی از آسیب های آموزش الکترونیکی در آموزش عالی ایران می توان ارائه نمود؟ 3- با توجه به آسیب های به وجود آمده از آموزش الکترونیکی در آموزش عالی، چه راه کارهایی برای بهبود عملکرد آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی ایران می توان ارائه نمود؟ از آنجا که سه رویکرد فلسفی رفتارگرایی، شناخت گرایی و سازنده گرایی در تعیین محتوا و فنون تدریس آموزش الکترونیکی در آموزش عالی نقش موثری ایفا می کنند، بنابراین برای پاسخ به سوال نخست به بیان معرفت شناسی و نظریات یادگیری این سه رویکرد پرداخته شد، لذا در رفتارگرایی نظریات جان لاک، برکلی و دیوید هیوم، در شناخت گرایی نظریات دکارت، لایب نیتس و کانت و در سازنده گرایی نظریات پیاژه، ویگوتسکی، برونر و فون گلسرزفیلد مطرح شد. پس از آن ده مورد از آسیب های آموزش الکترونیکی در آموزش عالی بررسی شد. مواردی از قبیل نگاه ابزاری به فراگیر، فاصله ای بودن آموزش الکترونیکی، تأکید بر روش استاد محوری و از این قبیل از مهم ترین این آسیب ها به شمار می روند. در نهایت ارائه ی راهکارهای بهبود عملکرد به دو صورت محقق شد. نخست راهکارهایی برای زدودن آسیب های مطرح شده پیشنهاد شد، سپس راهکارهای پیشنهادی برای بهبود عملکرد آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی بر اساس نظریات سه رویکرد رفتارگرایی، شناخت گرایی و سازنده گرایی مطرح شد.