نام پژوهشگر: ستاره قهاری
مسعود بابایی مهدی رصافیانی
فلج مغزی رایج ترین ناتوانی جسمی در دوران کودکی بوده و کودک نیاز دارد تا هر روز در فرآیند درمان درگیر شود. کاردرمانی یک قسمت مهم در درمان فلج مغزی می باشد. توجه به تجربه کودک از درمان می تواند به عنوان عاملی مهم در تصمیم گیری درمانی به شمار آید. نه مصاحبه نیمه ساختاریافته با کودکان فلج مغزی در جامعه مورد پژوهش انجام شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و آزبرن توصیف شدند. درنهایت، چهار مضمون سطح بالا و 17 زیرمضمون به دست آمد. مضامین اصلی به دست آمده تحت عناوین «روی پای خود ایستادن»، «مشارکت من و والدینم»، «بروز احساسات متضاد» و «هنر بالینی درمانگر/ نتیجه¬گرایی» می باشند. نتیجه گیری: در نهایت این مطالعه به تصویری چهاربعدی از تجربه و احساس کودکان فلج مغزی از کاردرمانی دست یافت که توجه یا عدم توجه کاردرمانگران به این چهار بعد می تواند نتایج مثبت و منفی را در تجربه و احساس کودکان به دنبال داشته باشد.
سمانه علی محمد ستاره قهاری
هدف: تهیه و بومی سازی نسخه فارسی مقیاس کارایی صندلی چرخدار و تعیین روایی و پایایی آن در افراد مبتلا به آسیب طناب نخاعی از اهداف این مطالعه بودند. روش بررسی: ترجمه نسخه اصلی انگلیسی مقیاس کارایی صندلی چرخدار طبق پروتکل ترجمه و معادل سازی iqola انجام شد. پس از بررسی روایی ظاهری و محتوایی آیتم های مقیاس کارایی صندلی چرخدار توسط 13 کاردرمانگر مجرب و صاحب نظر، مطالعه مقدماتی روی 8 فرد مبتلا به آسیب طناب نخاعی انجام شد. به منظور تعیین روایی ساختاری و پایایی بین ارزیاب ها 75 فرد مبتلا به آسیب طناب نخاعی وارد مطالعه شدند. پس از دو هفته مجددا مقیاس کارایی صندلی چرخدار به منظور پایایی بازآزمون تکمیل گردید. یافته ها: %100 آیتم ها دارای کیفیت ترجمه مطلوب بودند. روایی این مقیاس از سه جهت روایی ظاهری، محتوایی و ساختاری مورد بررسی واقع شد. طبق نظر % 80 از کاردرمانگران شرکت کننده در مطالعه، مقیاس کارایی صندلی چرخدار از روایی ظاهری مناسبی برخوردار بود. همه آیتم ها از حداقل ضریب روایی محتوایی برخوردار بودند و شاخص روایی محتوایی آیتم ها 8/0 بدست آمد. معنادار بودن بیش از نیمی از نتایج همبستگی ها تاییدی بر وجود روایی ساختاری قابل قبولی در نسخه فارسی مقیاس کارایی صندلی چرخدار بود. ضریب همبستگی درون رده ای نمرات بین ارزیاب ها برای میانگین نمرات کل رضایت فعالیت های داخل و خارج منزل، میانگین نمرات کل اهمیت× رضایت فعالیت های داخل و خارج منزل و مجموع میانگین نمرات عملکرد بدنی 999/0 و برای نمرات بازآزمون به ترتیب 908/0، 938/0 و 831/0 بدست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس کارایی صندلی چرخدار دارای کیفیت مطلوب ترجمه، روایی و پایایی مناسب در افراد مبتلا به آسیب طناب نخاعی می باشد. در مجموع مقیاسی معتبر به زبان فارسی در افراد مبتلا به آسیب طناب نخاعی جهت بکارگیری درمانگران در امور پژوهشی و بالینی پس از تجویز صندلی چرخدار فراهم آورده شد.
عاطفه تقی زاده ستاره قهاری
هدف از این مطالعه برسی اثربخشی آموزش تکنیک های جابه جایی بر کاهش دردهای اسکلتی-عضلانی، افسردگی و اضطراب مراقبین افراد مبتلا به سکته مغزی بود. این مطالعه از یک روش مطالعه موردی به روش aba جهت ارزیابی اثربخشی آموزش تکنیک های جابه جایی بر دردهای اسکلتی-عضلانی، افسردگی و اضطراب هشت مراقب از مراقبین افراد مبتلا به سکته مغزی (6زن، 2مرد، سن 63-26) استفاده کرد. این مطالعه در 4 فاز که شامل ارزیابی های مرحله خط پایه (هفته اول و سوم)، مرحله آموزش (هفته سوم، پنجم و هفتم)، مرحله پس از آموزش (هفته نهم) و ارزیابی مرحله پیگیری (هفته 11) تکمیل گردید. در طی اولین هفته اطلاعات توصیفی و جمعیت شناختی مرتبط با افراد مبتلا به سکته مغزی (مانند سن، زمان سپری شده از تشخیص سکته مغزی، شناخت و استقلال زندگی روزمره) جمع آوری گردید. همچنین شدت درد های اسکلتی-عضلانی و سطوح اضطراب و افسردگی مراقبین نیز ارزیابی شد. در هفته های سوم، پنجم و هفتم آموزش جابه جایی ها صورت گرفت. بیماران در آموزش مراقبین تحت نظارت یک کاردرمانگر در منزل خود شرکت می کردند. اثربخشی آموزش ها با توجه به دردهای اسکلتی-عضلانی و سطوح اضطراب و افسردگی مراقبین در هفته های پنجم، نهم و یازدهم و هفته های نهم و یازدهم ارزیابی شد. یافته ها با استفاده از تحلیل چشمی سطح و تغییر پذیری آنالیز گردید. علاوه بر این، از آزمون های آماری ناپارامتریک (آزمون های فریدمن و ویلکاکسون) نیز استفاده شد و میزان معناداری از لحاظ آماری 0.05> در نظر گرفته شد. نتایج: نتایج کاهش شدت درد را در همه شرکت کنندگان در طی مراحل آموزش و پس از آموزش در مقایسه با مراحل خط پایه نشان داد (این تغییرات در مرحله پیگیری نیز ادامه یافت بجز یک مشارکت کننده که بدون تغییر ماند). بطورکلی کاهش در شدت درد و سطوح اضطراب و افسردگی از لحاظ آماری معنادار بود. این مطالعه نتایج امیدبخشی در ارتباط با آموزش تکنیک های جابه جایی ارائه می دهد و انجام مطالعات بالینی بیشتری را توجیه می نماید. مطالعه بزرگتری در جهت تصدیق اثربخشی آموزش جابه جایی در بهبود درد های اسکلتی-عضلانی مراقبین افراد مبتلا به سکته مغزی مورد نیاز است.
ندا علیزاده تخته چوبی ستاره قهاری
مقدمه: بیش از دو و نیم میلیون نفر در سراسر دنیا و شصت هزار نفر در ایران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (ام اس) هستند. ام اس عمدتاً در دههی دوم و سوم زندگی افراد (سنین اشتغال و باروری) بروز مینماید. پس از تشخیص بیماری، حدود دوسوم افراد دچار ام اس شغل خود را از دست می دهند. مواد و روش ها: در این مطالعه از روش کیفی دلفی در سه مرحله بهره برده شد. 35 نفر شامل افراد مبتلا به ام اس، درمانگران، اعضای خانواده افراد مبتلا به ام اس، سیاست گذاران و محققین در این مطالعه مشارکت نمودند. یافته ها: 9 مضمون و 50 زیر مضمون به دست آمد. مضامین اصلی شامل "مشکلات مرتبط با بیماری، عوامل دموگرافیک، سطح مهارت و دانش عمومی فرد، ویژگی های شخصیتی فرد، مشکلات مرتبط با خانواده، مشکلات محیط کار، مشکلات اجتماعی ـ فرهنگی، مشکلات اقتصادی و ضعف مدیریت و اجرای قوانین بودند. نتایج اولویت بندی بر اساس نظر مشارکت کنندگان به ترتیب مشکلات مرتبط با بیماری و عوامل دموگرافیک را به عنوان مهم ترین و کم اهمیت ترین عوامل در از دست دادن شغل نشان داد. بحث: در رابطه با عوامل از دست دادن شغل در ایرانیان مبتلا به ام اس تفاوت هایی وجود داشت. این تفاوت ها می تواند ناشی از تفاوت های محیطی، اجتماعی و فرهنگی کشور ایران با سایر کشور ها باشد. نتیجه گیری: مشکلات مرتبط با بیماری که قابل مدیریت توسط متخصصین سلامت است، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بنابراین متخصصین باید به تأثیر مداخلات درمانی خود بر افراد مبتلا به ام اس بیشتر توجه نمایند و اهداف درمانی خود را بیش تر بر درمان علائمی که به اشتغال مربوط می باشند قرار دهند. همچنین توجه به نیازهای افراد مبتلابه ام اس و جمع آوری اطلاعات لازم می تواند منجر به طراحی مداخلات مناسب جهت کاهش خطر از دست دادن شغل در افراد مبتلا به ام اس گردد.
فاطمه مطهری نژاد ستاره قهاری
سابقه و هدف: خستگی یکی از شایعترین علائم در مولتیپل اسکلروزیس می باشد. تمامی ابزارهای ارزیابی خستگی در زبان فارسی، تنها شدت و یا تاثیر خستگی را می سنجندکه هیچکدام از اینها قابلیت راهنمایی درمانگران در درمان و کنترل خستگی را ندارند. از اینرو در مطالعه حاضر به بررسی روایی صوری، محتوایی، ساختاری و سازگاری درونی نسخه فارسی مقیاس ارزیابی جامع خستگی cfab-ms) ( در افراد مبتلا به ام اس در جامعه ایرانی پرداختیم. این پرسشنامه علاوه بر ارزیابی خستگی، فاکتورهای مرتبط با خستگی شامل خواب، درد، تحرک، استرس، اضطراب، خلق و مهارت مدیریت خستگی را نیز مورد ارزیابی قرار می دهد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، مشارکت کنندگان شامل 60 بیمار مبتلا به ام اس نسخه فارسی مقیاس ارزیابی جامع خستگی در بیماران ام اس (cfab-ms) را تکمیل نمودند. آنها همچنین، پرسشنامه کیفیت خواب (psqi)، معیار تاثیر خستگی(mfis)، پرسشنامه درد (sf-mpq)، آزمون وضعیت راه رفتن (walk-12)، معاینه مختصر وضعیت روانی (mmse) و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی (hads) را تکمیل نمودند. نهایتا داده های به دست آمده توسط نرم افزار نسخه 20spss مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: میانگین مدت زمانی که هر فرد مشارکت کننده صرف تکمیل پرسشنامه ها کردند، 64 دقیقه بود. بعد از انجام اصلاحات نهایی در فرایند ترجمه، نسخه فارسی مقیاس ارزیابی جامع خستگی در بیماران مبتلا به ام اس با کیفیت عالی به دست آمد. همه سوالات از نظر مشارکت کنندگان، قابل درک ارزیابی گردید و تا حد امکان پرسشنامه با فرهنگ ایرانی انطباق یافت. نتایج آماری شاخص روایی محتوایی کل آزمون عدد 95/0 را نشان داد. از نظر روایی ساختاری نیز همه آیتم ها همبستگی بالایی ( 470/0 تا 863/0 ، p<0/001) را نشان دادند. نهایتا، همخوانی درونی آیتم های ارزیابی جامع خستگی در بیماران مبتلا به ام اس با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ( دامنه 40/0 تا 80/0) حاصل گردید. نتیجه گیری: یافته های این تحقیق نشان می دهد که مقیاس ارزیابی جامع خستگی در بیماران مبتلا به ام اس از روایی ساختاری و سازگاری درونی مطلوب برای ارزیابی علل خستگی در بیماران ام اس برخوردار است و میتواند قابلیت کاربرد در محیط های درمانی و پژوهشی را در بحث توانبخشی خستگی در این دسته از بیماران داشته باشد. کلید واژه ها: مولتیپل اسکلروزیس، خستگی، روایی
الهام امینی شهریار پروانه
مقدمه خستگی یکی از علائم شایع در ام اس است که بین 50 تا 90 درصد افراد مبتلا به ام اس آن را تجربه می کنند. همچنین بین 40- 15 درصد مبتلایان آن را به عنوان ناتوان کننده ترین علامت ام اس گزارش می کنند. خستگی علامتی است که بیشترین تأثیر را روی دیگر علائم بیماری دارد و تأثیر معنی داری بر کیفیت زندگی افراد مبتلا دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر برنامه خودمدیریتی خستگی بر خستگی افراد مبتلا به ام اس م باشد. روش در ابتدا 35 فرد مبتلا به ام اس به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. قبل از شروع مداخله شرکت کنندگان بوسیله مقیاس اصلاح شده تاثیر خستگی (mfis) و مقیاس کیفیت زندگی (sf-12) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از آن افراد شرکت کننده در گروه های 8-6 نفره در شش جلسه برنامه شرکت می کنند. پس از آن مجددا بوسیله آزمون های فوق الذکر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها در مطالعه ی حاضر از آزمون مقایسه زوجی به منظور ارزیابی تاثیر خستگی و کیفیت زندگی قبل و بعد از مداخله استفاده شد. با در نظر گرفتن سطح معنی داری، نتایج نشان می دهند برنامه خودمدیریتی خستگی باعث کاهش در سطح خستگی افراد مبتلا به ام اس و بهبود سطح کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام اس می شود. نتیجه گیری برنامه خودمدیریتی خستگی، روش درمانی موثر به منظور کاهش خستگی و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام اس می باشد.
کریم ایوبی اواز ستاره قهاری
این پایان نامه مشارکت اجتماعی در سالمندان دارای وسیله کمک تحرکی و فاقد ان را در شهر تهران بررسی میکند
ستاره قهاری حسین کریمی
unilateral neglectیکی از اختلالات درک بوده و عبارتست از فراموشی یک نیمه بدن و یا نیمی از فضای اطراف در سمت مخالف ضایعه مغزی . unilateral neglectیکی از علل عمده عدم استقلال فرد در انجام فعالیتهای روزمره زندگی است . در تحقیق حاضر فرض براین بوده است که فعالیت درمانی می تواند سبب بهبود unilateral neglectو فعالیتهای روزمره زندگی دربیماران مبتلا به سکته مغزی گردد.
ستاره قهاری حسین کریمی
unilateral neglect یکی از اختلالات درک بوده و عبارتست از فراموشی یک نیمه بدن و یا نیمی از فضای اطراف در سمت مخالف ضایعه مغزی. unilateral neglect یکی از علل عمده عدم استقلال فرد در انجام فعالیتهای روزمره زندگی است. در تحقیق حاضر فرض بر این بوده است که فعالیت درمانی می تواند سبب بهبود unilateral neglect و فعالیت های روزمره زندگی در بیماران مبتلا به سکته مغزی گردد. این مطالعه بصورت شبه تجربی و طولی انجام گرفته است. برنامه درمانی بر روی 8 بیمار شامل تمرین با چوب، استفاده از استوانه های چوبی، تمرین با اسفنج در آب و کشیدن خط بود و که به مدت 2 ماه برای هر بیمار انجام می گرفت. نتایج توسط تست line bisection و ارزیابی فعالیتهای روزمره زندگی فرد در قبل و بعد از مداخله مقایسه گردید و بهبود معنی داری را در unilateral neglect و فعالیت های روزمره زندگی در افراد مورد بررسی نشان داد. نتایج این تحقیق نشان میدهد فعالیت درمانی میتواند بر بهبود unilateral neglect و داشتن زندگی مستقل تر در بیماران مبتلا به فلج نیمه بدن موثر باشد.