نام پژوهشگر: مجید صفاری نیا
الهه صادقی علیرضا آقایوسفی
موضوعی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت عبارت است از : مقایسه اثر بخشی درمان شناختی ـ رفتاری و تلفیق درمان شناختی ـ رفتاری و دارو درمانی بر روی استرس و تاب آوری زنان خیانت دیده می باشد . به منظور بررسی موضوع فوق شش فرضیه تدارک دیده شد . به منظور آزمون فرضیه ها از بین زنانی که به علت خیانت همسر خود به مرکز مشاوره رهنما طی 4 ماه رجوع نمودند ، با استفاده از آزمون استرس مارگهام و تاب آوری کانر و دیویدسون 30 نفر از زنانی را که استرس بالا و تاب آوری پائینی داشتند انتخاب و به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند . 15 نفر هم درمان شناختی ـ رفتاری و هم دارو درمانی دریافت کردند و 15 نفر دیگر فقط درمان شناختی ـ رفتاری را دریافت نمودند . پس از دریافت روشهای درمانی ، استرس و تاب آوری آزمودنی ها مجددا مورد سنجش و داده های خام از طریق شاخص های توصیفی و استنباطی با استفاده از برنامه آماری spss مورد پردازش قرار گرفت . آزمون t همبسته ، چهار فرضیه اول را مورد تائید قرار داد. به عبارت دیگر آزمون t همبسته برای چهار فرضیه اول نشان داد ، هم درمان شناختی ـ رفتاری و هم تلفیق درمان شناختی ـ رفتاری و دارو درمانی موجب کاهش استرس و افزایش تاب آوری زنان خیانت دیده گردید . هم چنین آزمون تحلیل کوواریانس برای فرضیه ششم نشان داد ، تلفیق درمان شناختی ـ رفتاری و دارو درمانی در مقایسه با درمان شناختی ـ رفتاری بیشتر موجب کاهش استرس زنان خیانت دیده گردید . اما آزمون t مقایسه میانگین های مستقل با نمرات افتراقی نشان داد ، تلفیق درمان شناختی ـ رفتاری و دارو درمانی در مقایسه با درمان شناختی ـ رفتاری بیشتر موجب افزایش تاب آوری زنان خیانت دیده نگردیده است .
رقیه عمرانی مجید صفاری نیا
*عنوان:بررسی تاثیر موسیقی درمانی و خنده درمانی بر کاهش اضطراب قبل از عمل جراحی در زنان *زمینه و هدف:جراحی یک تجربه استرس زا برای بیمار است و این پژوهش به منظورمقایسه دو روش موسیقی درمانی و خنده درمانی برکاهش اضطراب انجام شده است. *روش تحقیق:این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است که ابتدا از بین 325 زن که برای عمل جراحی مراجعه کرده بودند ،130 نفر که شرایط شرکت در تحقیق داشتند انتخاب شدند .با استفاده از آزمون اضطراب کتل از این بین 45 نفر که نمره تراز شده اضطراب آنها بالاتر از 5 بود به عنوان مضطرب انتخاب شده و به طور تصادفی در سه گروه موسیقی درمانی ، خنده درمانی و گروه کنترل جایگزین شدند.برای گروه موسیقی و خنده در طی 3 روز قبل از عمل، موسیقی کلاسیک و فیلم کمدی پخش شد و مجددا روز عمل، پس آزمون اضطراب کتل اجرا شد.سپس اطلاعات توسط نرم افزار spss و تحلیل واریانس آنوا،آزمون توکی ،تجزیه و تحلیل شد. *یافته ها: بین میانگین اضطراب قبل و بعد از مداخله در گروه موسیقی با (p<0.05) تفاوت معنی داری وجود داشت ولی بین میانگین های اضطراب گروه خنده و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود نداشت. *نتیجه گیری:یافته ها نشان داد که موسیقی درمانی می تواند موجب کاهش اضطراب قبل از عمل جراحی در زنان شود ولی خنده درمانی اثری بر اضطراب ندارد.
سوده توکلی مجید صفاری نیا
مطالعه حاضر برای تعیین تأثیر طراحی محیط با استفاده از عناصر طبیعی بر پاسخ های روانشناختی و فیزیولوژیکی در آزمودنی ها بکار می رود . استفاده از طراحی محیط با عناصر طبیعی در مطب ها و بیمارستان ها باعث کاهش اضطراب انتظار ، فشار خون ، ضربان قلب و درجه حرارت بدن مراجعین به این محیط ها می شود و در ایجاد آرامش در مراجعین به این مراکز موثر است. تئوری کاهش استرس اولریچ (2002) و تئوری فوکولت ولکان (نقل از جسلر ،2003) درباره واقعیت های اتاق انتظار مارا به استفاده از روانشناسی محیط زیست در مبحث روانشناسی نگهداری و پایداری محیط رهنمون می کند، برای آزمون فرضیه های این تحقیق نمونه ای در دسترس به حجم 77 نفر در دو گروه زن ومرد انتخاب و در دو گروه آزمایش وکنترل ، مورد پیش آزمون قرار گرفتند و سپس با قرار گرفتن در محیط طراحی شده (دارای عناصر محیط زیست ،صدای آب و گیاه سبز و صدای حیوانات و قرار گرفتن در معرض آنها ) مورد پس آزمون قرار گرفتند . یافته ها نشان داد که قرار گرفتن در محیط طراحی شده اتاق انتظار به مدت 20 دقیقه ، در کاهش اضطراب انتظار ، فشار خون مراجعین ، ضربان قلب و درجه حرارت بدن به وضوح موثر است و در تأثیر این محیط بر شاخص های اضطراب انتظار ، نبض و درجه حرارت بدن بین زنان و مردان تفاوتی مشاهده نمی شود ولی شاخص فشار خون سیستولیک زنان کاهش بیشتری نشان داده است.
اکبر محمدی نریمان فاخری
چکیده اختلالات روانی بخش جدایی ناپذیر از زندگی اجتماعی بشر است. عوامل روانی، زیستی و اجتماعی در بوجود آمدن این بیماریها نقش بسزایی دارند. افزایش بیشمار بیماریهای روانی و تأثیر آنها در عملکرد و مجموعه رفتارهای فرد و جامعه، برای هیچ کسی پوشیده نیست، بطوریکه مطابق چهارمین ویراست تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (d s m- iv) ، بیش از 200 نوع بیماری طبقه بندی شده اند. علاوه بر آن، این بیماریها علت بسیاری از رفتارهای نابهنجار نیز می باشند. بدون تردید برخی از این بیماریها در مراحل پیشرفته می تواند عامل رافع مسئولیت تلقی شود. روان پریشی یا سایکوز و برخی از اختلالاتی که می توانند حالات سایکوز به خود بگیرند، از جمله بیماریهایی هستند که در این پژوهش به آنها پرداخته شده است و علل و عوامل مکانیزم تأثیر آنها در مسئولیت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با بررسی جنون، ملاک اتخاذ شده توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی که آخرین اصلاحات در چهارمین ویرایش آن در سال 2000 صورت گرفته و به (d s m- iv- tr) موسوم است) را مورد استفاده قرار داده است. در این پژوهش، این بیماریها به عنوان عامل تأثیرگذار در رفتارهای نابهنجار فردی پذیرفته شده و فرد عامل این رفتار بنا به دلایلی که بعداً ذکر خواهد شد از جمله اوهام و هذیانها، قدرت تشخیص و تمیز خود را از دست داده، لذا از مسئولیت و هرگونه مجازاتی مبرا خواهد بود.
لیلا منشی زاده مجید صفاری نیا
افت شنوایی به طرق مختلفی بر زندگی فرد اثرگذار خواهد بود. دامنه این اختلال می تواند از خفیف تا عمیق باشد که در حالت خفیف فرد از درک برخی صداها عاجز است و در نوع عمیق ناشنوایی به طور کامل می باشد. ناشنوایی خطرات زیادی را برای فرد به همراه خواهد داشت. نشنیدن صدای بوق اتومبیل، آژیرهای هشدار دهنده و... هر یک به گونه ای زندگی فرد را تهدید می کند. از دیگر مشکلات افراد ناشنوا عدم توانایی برقراری ارتباط کلامی با دوستان و افراد فامیل می باشد. زمانیکه یک کودک نا شنوا نمی تواند با والدین و سایر مراقبان خود به طور کامل ارتباط برقرار نماید، رشد او به میزان زیادی لطمه می بیند. بیش از 90 % از کودکان ناشنوا، والدین شنوا دارند. این کودکان در دوران نوپایی و اوایل کودکی اغلب از نظر رشد زبان و تعاملات اجتماعی عقب می افتند. بسیاری از آنها در اواسط کودکی در مدرسه عملکرد ضعیفی دارند و مهارتهای اجتماعی آنها نیز ضعیف است. والدین شنوای کودکان ناشنوا در آغاز نوباوگی کمتر راهگشا هستند و بیشتر رهنمودی و مزاحم عمل می کنند. آنها هنگام کمک به فرزند خود جهت حل مسئله نمی توانند کمک کلامی و غیر کلامی خود را با نیاز فرزندشان تنظیم کنند. در چنین حالتی کودکان از نظر کنترل کلامی بر رفتارشان از همسالان خود عقب تر هستند و والدین آنها دچار یأس و نا امیدی خواهند شد. به طور کلی مشکلات شنوایی باعث احساس اضطراب، غم و انزوا در فرد نا شنوا و اطرافیان می شود. در چنین حالتی فرد از فعالیتهای گروهی و حضور در اماکنی مانند رستوران و... امتناع می کند. در ارزیابیهای به عمل آمده از والدین کودکان ناشنوا دیده شده است که تولد یک کودک ناشنوا شرایط زندگی خانوادگی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در چنین شرایطی تصمیم جهت انجام یا عدم انجام کاشت حلزون شنوایی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در آغاز والدین دچار شوک و اضطراب شده و حاضر به پذیرش شرایط موجود یعنی ناشنوایی فرزندشان نمی باشند و به دنبال انجام مجدد تستهای شنوایی هستند. در چنین جوی، حمایت تیم توانبخشی و اطرافیان به پذیرش سریعتر واقعیت از جانب خانواده کمک می کند. چرا که تشخیص سریع و مداخله زود هنگام جراحی و توانبخشی باعث تسریع روند درمان خواهد شد. معمولاً والدین به دنبال بررسی اثرات کاشت حلزون شنوایی از طریق سایر خانواده های دارای فرزند ناشنوا هستند. یکی از نگرانیهای عمده والدین تصمیم گیری به جای کودک ناشنوایشان است و این امر به خصوص در والدینی که دارای فرزندان 4 ساله و بیشتر هستند به میزان زیادی دیده می شود (باری ام و همکاران، 2003). در کنار این عوامل هزینه های مربوط به جراحی، تهیه دستگاه کاشت حلزون شنوایی و لوازم جانبی آن نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در مطالعه ای که در زمینه کیفیت زندگی کودکان بعد از گذشت 2 سال از کاشت حلزون شنوایی و توانبخشی انجام شده است والدین معتقدند که آموزش و توانبخشی فرزندشان به زمانی بسیار طولانی نیاز دارد، که این خود باعث ایجاد هزینه ای سنگین برای خانواده می شود. از دیگر مشکلات قابل ذکر تغییر محل سکونت والدین به محلی نزدیک به مرکز کاشت حلزون شنوایی جهت بهره مندی بیشتر از خدمات مرکز کاشت حلزون شنوایی می باشد که این امر نیز با توجه به وضعیت شغلی والدین و هزینه های مربوط به اقامت در محلی جدید قابل توجه خواهد بود (هاشمی و همکاران، 1388). 2- بیان مسأله: معمولاً اختلال شنوایی به دو شکل کم شنوایی انتقالی و کم شنوایی حسی- عصبی ظاهر می شود. در کم شنوایی انتقالی، صدا از طریق پرده گوش و استخوانچه ها به خوبی منتقل نمی شود. اما این عارضه با عمل جراحی تا حد زیادی بهبود می یابد و بیمار در این حالت به وسایل کمک شنیداری نیاز ندارد. از جمله علل این مشکل عفونتهای گوش میانی می باشد. نوع دیگر، کم شنوایی حسی - عصبی می باشد که بر اثر اختلال در گوش داخلی (حلزون شنوایی) می باشد. این حالت باعث بروز ناشنوایی دائمی شده و نه تنها فرد را از دریافت اصوات ناتوان می کند، بلکه بر روی گفتار و ادراک شنوایی نیز اثرات منفی خواهد گذاشت. این ضایعه ممکن است به دلیل بیماری، ضربه به سر، عوامل ژنتیکی و مادرزادی و نیز متعاقب برخی تومورها رخ دهد. در این حالت استفاده از سمعک و یا اقدام به جراحی کاشت حلزون شنوایی و توانبخشی ضروری می باشد. کودکان ناشنوا مستعد تأخیر گفتار و زبان هستند. تأخیر در رشد زبان خود می تواند بر رشد و استعداد تحصیلی (توانایی خواندن و...) آنها از یک طرف و سازگاری و تعاملات اجتماعی آنها از طرف دیگر اثرات نامطلوب داشته باشد (لویت ،2000). به طور متوسط در جهان سالانه از هر 1000 کودک یک نفر با مشکل شنوایی متولد می شود (گیرز ،1991). قبل از ابداع روش کاشت حلزون شنوایی که در دهه 1980 آغاز گشته است، تنها راه حل برای ایجاد شنوایی استفاده از سمعک بوده است. این در حالی بود که حتی بهترین سمعکها نیز توان جبران تأخیر در زبان نوشتاری و گفتاری را در مقایسه با افراد عادی نداشت (ادنکا ،2005). در بررسی کودکان ناشنوا دیده شده است که بسیاری از عملکردها از جمله ادراک زبان بر اثر این نقص دچار آسیب می شود(تراکسلر ،2000). لذا از طریق انجام کاشت حلزون شنوایی و اقدامات توانبخشی بعد از آن می توان مشکلات این کودکان را تا حد زیادی بر طرف نمود. کاشت حلزون شنوایی در ایران از سال 1370 در تهران فعالیت خود را آغاز کرده است. شیراز به عنوان سومین مرکز بعد از تهران و مشهد با حمایت مرکز کاشت حلزون شنوایی ایران از بهمن ماه 1382 تاکنون تعداد 300 مورد جراحی و توانبخشی داشته است. در حال حاضر این مراکز در کشور توسعه یافته و در دیگر شهرها از جمله اصفهان نیز در حال راه اندازی می باشد. امروزه کاشت حلزون شنوایی فرصت مناسبی برای رشد زبان و گفتار کودکان فراهم می نماید. اما بیشتر مطالعات درخصوص فواید این عمل جراحی بر روی افراد در زمینه کسب گفتار است و در مورد کسب زبان و رشد اجتماعی بعد از آن اطلاعات زیادی در دست نمی باشد. لذا مطالعه حاضر به دنبال بررسی اثرات جراحی و توانبخشی در زمینه کسب مهارتهای مذکور می باشد. به دنبال انجام جراحی، این کودکان تحت برنامه توانبخشی قرار می گیرند. توانبخشی یک اصطلاح کلی است که مجموعه روندهای حمایتی بکار برده شده در تسهیل امر یادگیری کودکان و بزرگسالان را توصیف می کند (آرچبلد ،2003). از جمله نظریه های توانبخشی درخصوص کودکان کم شنوا و ناشنوا می توان به مطالعات میلر و چاپمن (1984) اشاره کرد که معتقدند کودکان ناشنوای دچار نقایص شناختی همان مراحل زبان آموزی را که کودکان عادی طی می کنند در روندی کندتر می گذرانند. به طور متوسط در 50% این کودکان هیچگونه شکاف و فاصله ای بین توانایی زبانی و مهارتهای شناختی دیده نشده و همین امر باعث جایگزینی آنها در مدارس عادی می شود. ولی امروزه معتقدند که چنانچه بین مراحل زبان آموزی و رشد مهارتهای شناختی کودک حدود 12 ماه فاصله وجود داشته باشد، توانبخشی توصیه می شود. در مطالعه ای در سال 2000 پیشرفت قابل ملاحظه ای در زمینه زبان بیانی کودکان کاشت حلزون شنوایی شده بعد از 18-6 ماه از توانبخشی دیده شد. در برخی موارد حتی رشد زبان گفتاری این کودکان و همسالان عادی آنها هم پایه یکدیگر است (سویرسکی ،2000). در مقایسه ای که در سال 2008 بین کودکان عادی و ناشنوا در زمینه هوش کلامی صورت گرفت، تفاوت معنی داری مشاهده شد. به دنبال کاشت حلزون شنوایی، توانبخشی و انجام دوباره آزمون هوش کلامی بسیاری از مهارتهای زبانی که در افراد ناشنوا قبلاً قابل سنجش نبود مورد بررسی قرار گرفت و پیشرفت شایان توجهی دیده شد (چومینگ و همکاران ،2008). به طور کلی هدف از جراحی کاشت حلزون شنوایی و توانبخشی متعاقب آن کسب زبان گفتاری، رشد مهارتهای ارتباطی و ارتقاء هوش کلامی از طریق کانال شنیداری است و این فرآیندی است که از طریق کاربرد سمعک به تنهایی امکانپذیر نمی باشد (دتمن ،1996). شنوایی ایجاد شده از طریق این سیستم کودک را قادر می سازد که ادراک شنیداری و زبان گفتاری را به کمک اقدامات توانبخشی هدفمند به سهولت و راحتی بدست آورد (ملون ،2000). از دیگر فواید این جراحی بروز تغییراتی در سازگاری اجتماعی و ارتباط این کودکان است. از جمله مشکلات فرد ناشنوا، پرخاشگری و عدم توانایی در برقراری ارتباط کارا است، که به دنبال جراحی و توانبخشی تا حد زیادی مرتفع می شود (بت و همکاران،2005). در مطالعه ای درخصوص سازگاری اجتماعی کودکان ناشنوا دیده شده است که آنان در فعالیتهای اجتماعی شرکت نمی کنند و اکثریت آنها عضو هیچ سازمان اجتماعی نیستند. عقیده عموم بر آن است که با توجه به وجود نقص شنوایی امکان بالا بردن رشد اجتماعی و سازگاری این کودکان کم است. اما به دنبال کاشت حلزون شنوایی نتایج امیدوار کننده ای در این خصوص به دست آمد (نیکلاس و همکاران،2003). معمولاً این افراد به درجه ای از توانایی ارتباط اجتماعی دست می یابند که به راحتی در اجتماع و بین دیگران زندگی می کنند. به دلیل تاخیردررشد شناختی و اجتماعی کودکان ناشنوا برنامه توانبخشی ضروری است . افزایش رشد شناختی واجتماعی این کودکان بعد از جراحی و توانبخشی باعث توانایی برقراری ارتباط بهتر در خانه و جامعه خواهد شد. در نهایت، با توجه به نقش کاشت حلزون شنوایی در بهبود وضعیت کودک نسبت به گذشته، مطالعه حاضر در پی پاسخ به این سوالات است که: 1) آیا عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء هوش کلامی کودکان موثراست؟ 2) آیا عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء رشد اجتماعی کودکان موثر است؟ 3) آیا سن کودکان در میزان پیشرفت برنامه توانبخشی بعد از جراحی موثر است؟ 4) آیا عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاءمولفه اطلاعات عمومی هوش کلامی موثر است؟ 5) آیا عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن درارتقاء مولفه شباهتهای هوش کلامی موثر است؟ 6) آیا عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء مولفه حساب هوش کلامی موثر است؟ 7) آیا عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء مولفه لغات هوش کلامی موثر است؟ 8) آیا عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء مولفه درک مطلب هوش کلامی موثراست؟ 3- اهمیت، ضرورت و اهداف تحقیق: مطالعه حاضر از این جهت که اولاً نتیجه تجارب و پیگیری چندین ساله یک روش درمانی ترکیبی از جراحی و توانبخشی است و ثانیاً در یکی از محدود مراکز کشور که این نوع درمان در آن انجام می گردد صورت گرفته منحصر به فرد است. همانطور که قبلاً اشاره شد، در مرکز کاشت حلزون شنوایی فارس از بهمن ماه 1382 تاکنون حدود 300 مورد کاشت حلزون شنوایی صورت گرفته و ارزیابی جامعی از پیامدهای بلند مدت این افراد جهت کسب مهارتهای زبانی، هوش کلامی و رشد اجتماعی صورت نگرفته است. لذا بر آن شدیم تا این تواناییهای اکتسابی را بعد از گذشت حدود 3 سال از جراحی و انجام مراحل توانبخشی از طریق بخش کلامی آزمون وکسلر و مقیاس رشد اجتماعی واینلند مورد ارزیابی قرار دهیم. لذا مطالعه حاضر این اهداف را دنبال می کند. - اهداف اصلی: 1) تعیین اثر عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء هوش کلامی کودکان 2) تعیین اثر عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء رشد اجتماعی کودکان - اهداف فرعی: 1) تعیین اثر سن کودکان در میزان پیشرفت در برنامه توانبخشی بعد از جراحی 2) تعیین اثر عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء مولفه اطلاعات عمومی هوش کلامی 3) تعیین اثر عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء مولفه شباهتهای هوش کلامی 4) تعیین اثر عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء مولفه حساب هوش کلامی 5) تعیین اثر عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء مولفه لغات هوش کلامی 6) تعیین اثر عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در ارتقاء مولفه درک مطلب هوش کلامی 4- فرضیه های تحقیق: فرضیات اصلی: 1) کودکان تحت عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در مقایسه با کودکان عادی از هوش کلامی کمتری برخوردارند. 2) کودکان تحت عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در مقایسه با کودکان عادی ازرشد اجتماعی کمتری برخوردارند. فرضیات فرعی: 1) سن کم کودکان در میزان پیشرفت بعد از توانبخشی کاشت حلزون شنوایی موثراست. 2) کودکان تحت عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در مقایسه با کودکان عادی از لحاظ مولفه اطلاعات عمومی هوش کلامی متفاوتند. 3) کودکان تحت عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در مقایسه با کودکان عادی از لحاظ مولفه شباهتهای هوش کلامی متفاوتند. 4) کودکان تحت عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در مقایسه با کودکان عادی از لحاظ مولفه حساب هوش کلامی متفاوتند. 5) کودکان تحت عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در مقایسه با کودکان عادی از لحاظ مولفه لغات هوش کلامی متفاوتند. 6) کودکان تحت عمل جراحی کاشت حلزون شنوایی و برنامه توانبخشی متعاقب آن در مقایسه با کودکان عادی از لحاظ مولفه درک مطلب هوش کلامی متفاوتند. 5- متغیرها: 1- سن:زمینه ای، پیوسته 2- هوش: وابسته، پیوسته، کمی 3- اطلاعات عمومی: وابسته، پیوسته، کمی 4- شباهتها: وابسته، پیوسته، کمی 5- حساب: وابسته ،پیوسته، کمی 6- لغات: وابسته، پیوسته، کمی 7- درک: وابسته، پیوسته، کمی 8- رشد اجتماعی: وابسته، پیوسته، کمی 6- تعاریف عملیاتی: 1- سن: کودکان 9-6 ساله عادی و کاشت حلزون شنوایی شده 2- هوش: نمره بدست آمده از طریق بخش کلامی آزمون وکسلر 3- اطلاعات عمومی: نمره بدست آمده از خرده آزمون اطلاعات عمومی در بخش کلامی آزمون وکسلر 4- شباهتها: نمره بدست آمده از خرده آزمون شباهتها در بخش کلامی آزمون وکسلر 5- حساب: نمره بدست آمده از خرده آزمون حساب در بخش کلامی آزمون وکسلر 6- لغات: نمره بدست آمده از خرده آزمون لغات در بخش کلامی آزمون وکسلر 7- درک مطلب: نمره بدست آمده از خرده آزمون درک مطلب در بخش کلامی آزمون وکسلر 8- رشد اجتماعی: نمره بدست آمده از اجراء تست واینلند بر روی کودکان ?
پروانه خوش خلق سیما مرتضی ترخان
موضوع تحقیق حاضر عبارت است ازاثربخشی آموزش مصون سازی در مقابل استرس بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک وکیفیت زندگی زنان مبتلا به فشار خون بالا. به منظور بررسی این موضوع 6 فرضیه تدارک دیده شد. 1-آموزش مصون سازی در مقابل استرس موجب کاهش فشارخون سیتولیک زنان بستری در بخش قلب بیمارستان ارومیه می شود. 2-آموزش مصون سازی در مقابل استرس موجب کاهش فشارخون دیاستولیک زنان بستری در بخش قلب بیمارستان ارومیه می شود. 3- آموزش مصون سازی در مقابل استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان بستری در بخش قلب بیمارستان ارومیه می شود. 4-آموزش مصون سازی در مقابل استرس موجب افزایش کیفیت محیط زندگی اجتماعی زنان بستری در بخش قلب بیمارستان ارومیه می شود. 5-آموزش مصون سازی در مقابل استرس موجب افزایش روابط اجتماعی زنان بستری در بخش قلب بیمارستان ارومیه می شود. 6-آموزش مصون سازی در مقابل استرس موجب افزایش حیطه روانشناختی کیفیت زندگی زنان بستری در بخش قلب بیمارستان ارومیه می شود. جامعهُ آماری این پژوهش متشکل از 55 نفر از زنان مبتلا به فشار خون بالا،بستری در بخش قلب بیمارستان دکتر صولتی ارومیه در آذر ماه 1388 بود، که به کلیهُ این افراد پرسشنامهُ کیفیت زندگی داده شد و فشار خون همگی آنها اندازه گیری شد. و مشخص گردید از بین آنها 45 نفر کیفیت زندگی پایین و فشار خون بالا دارند. سپس از بین این 45 نفر، 30 نفر بطور تصادفی انتخاب و بصورت تصادفی هم به دو گروه 15 نفره ( گروه آزمایش و گروه کنترل) تقسیم شدند.گروه a، گروه آزمایش بود که در طی 8 جلسهُ 90 دقیقه ای آموزش مصون سازی در مقابل استرس را دریافت کردند و گروه b، گروه کنترل بود که هیچ آموزشی ندیدند. روش این پژوهش از نوع آزمایشی است و طرح تحقیق آن، طرح دو گروهی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. ابزار اندازه گیری این پژوهش،پرسشنامهُ کیفیت زندگی whoqol و فشار سنج بود. در این پژوهش از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی،درصد،میانگین،جدول،نمودارو...) و برای آزمون فرضیه ها از آزمون تجزیه وتحلیل کوواریانس برای فرضیه هایی که رابطهُ خطی و همگنی واریانس وجود نداشت از آزمون t مقایسهُ میانگین های مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد،دو فرضیهُ نخست تاُیید نشدند. بدین معنی که آموزش مصون سازی در مقابل استرس بر فشار خون سیستولیک و فشار خون دیاستولیک تفاوت معناداری ایجاد نکرده است. اما همین آموزش بر بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به فشار خون بالا موُثر بوده است.
آذر زندی مجید صفاری نیا
چکیده این پژوهش با هدف، اعتباریابی،رواسازی وهنجاریابی پرسشنامه برانگیختگی وکاهش ناهماهنگی (هارمون-جونز،2009) در میان دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران ، در نمونه ای به حجم528 نفر با روش نمونه- گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند،اجرا شد.ابزار پژوهش راپرسشنامه برانگیختگی وکاهش ناهماهنگی(darq) و پرسشنامه افسردگی بک (bdi_ii )(بک وبراون و استیر،2000،غرایی، 1382) تشکیل داد .ابتدا پرسشنامه(darq) بر روی یک گروه آزمایشی (40نفر) اجرا شد ، همبستگی درونی گویه ها نشان داد که سه گویه با بقیه گویه های پرسشنامه همبستگی منفی یا ضعیفی دارند . ضریب آلفای کرنباخ برای کل پرسشنامه برابر با 827/0 بود . نتایج تحلیل مولفه های اصلی (pc) با استفاده از چرخش پروماکس نشان دادکه پرسشنامه از شش عامل تشکیل شده است .شاخص های برازش تحلیل عاملی تاییدی به وسیله نرم افزارamos وجود شش عامل را تایید کرد . برای بررسی ساختار عاملی ، نتایج مقایسه مدل تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد ،که مدل دو عاملی مرتبه دوم برازش بیشتری نسبت به مدل یک عاملی مرتبه دوم دارد.هم چنین همبستگی مثبت و معناداری بین پرسشنامه افسردگی بک و خرده مقیاس برانگیختگی و همبستگی منفی بین پرسشنامه افسردگی بک و خرده مقیاس کاهش ناهماهنگی بدست آمد . واژه های کلیدی: ناهماهنگی شناختی – برانگیختگی ناهماهنگی – کاهش ناهماهنگی – پایایی – روایی –
زهرا قاسمی مجید صفاری نیا
انتخاب شغل یکی از جنبـه های مختلف زنـدگی است که انتخاب مناسب آن می تواند زمینه ساز احساس رضایت در سایر زمینه های زندگی شود. پژوهش حاضر برای تعیین اثر آموزش هدف گذاری شغلی بر دانشجویان سال آخرکارشناسی رشته روانشناسی دانشگاه پیام نور تهران در انتخاب اهداف شغلی خود، کاهش مشکلات تصمیم گیری شغلی, و تعیین شغل مناسب, براساس شناخت هرچه بیشتر نسبت به نیازها، اهداف، علایق، توانایی ها و متناسب با تیپ شخصیتی خود انجام شده است. پرسشنامه محقق ساخته ابتدا در اختیار نمونه 80 نفری از دانشجویان قرار گرفته و پس از اصلاح نهایی بر روی یک نمونه 50 نفری از دانشجویان کارشناسی رشته روان شناسی پیام نور، همراه با پرسشنامه مشکلات تصمیم گیری شغلی اجرا و آزمودنی ها به طورتصادفی دردوگروه آزمایش (20=n) و کنترل(20=n)، برای اجرای روش آزمایشی ازنوع پیش آزمون – پس آزمون جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه, تحت آموزش هدف گذاری شغلی قرارگرفتند. نتایج حاصله از این پژوهش نشان دادکه آموزش هدف گذاری شغلی برانتخاب شغل شرکت کنندگان تاثیرمی گذارد همچنین این آموزش برخرده مقیاس های انتخاب شغل (نگرش، انتظارات وتوانایی انجام کار) نیز موثر است. این آموزش برکاهش مشکلات تصمیم گیری شغلی, نیزتاثیر می گذارد, از طرفی این آموزش برکاهش خرده مقیاس های مشکلات تصمیم گیری شغلی (فقدان اطلاعات و اطلاعات ناهمخوان) نیز موثر است. اما در مورد تاثیر این آموزش بر خرده مقیاس "فقدان آمادگی" فرضیه مورد نظر تایید نگردید.
مرضیه سید موسوی مجید صفاری نیا
پژوهش حاضر با هدف بررسی مسایل و مشکلات زنان شاغل، پیرامون مسایل خانوادگی انجام شد. این پژوهش یک پژوهش علّی ـ مقایسهای است که به بررسی اثرات تعدد نقش و اشتغال زنان بر خانواده و عملکرد آن میپردازد. در واقع این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که اشتغال زنان چه تأثیراتی بر عملکرد خانوادگی آنان خواهد گذاشت؟ به همین منظور پژوهش بر روی زنان شاغل متأهل انجام شد و برای مقایسهی نتایج، گروهی از زنان غیرشاغل نیز مورد مطالعه قرار گرفتند. حجم گروه نمونه 130 نفر است که شامل 72 زن شاغل و 58 زن غیرشاغل است که از بین زنان متأهل شهر قم انتخاب شدند. روش نمونهگیری برای گروه شاغلین، خوشهای و برای گروه غیرشاغلین، اتفاقی در دسترس است.برای سنجش عملکرد خانواده از مقیاس عملکرد خانواده (ffs) و برای سنجش میزان تعدد نقش زنان از پرسشنامهی محقق ساختهی تعدد نقش که توسط پژوهشگر ساخته شده استفاده شده است.دادههای پژوهش با استفاده از آزمونهای من ـ ویتنی (u)، ویلکاکسون (w)، z، ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی به وسیلهی نرم افزار spss به دست آمده است. نتایج به دست آمده نشان داد که اشتغال زنان باعث افزایش و بهبود عملکرد خانوادگی آنها میشود، امّا در نتایج فرعی به دست آمده مشاهده میشود که اشتغال زنان بیشتر در ابعاد اجتماعی و فرهنگی عملکرد خانواده اثر مثبت میگذارد و باعث رشد و شکوفایی خانواده در این ابعاد میشود ولی در مورد ابعاد درونی خانواده، روابط بین افراد خانواده و همچنین ویژگیهای روان شناختی خانواده، اشتغال زن بیشتر دارای اثرات منفی است.
فاطمه مهرآبادی مجید صفاری نیا
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش ایمن سازی در مقابل استرس 1 بر فرسودگی شغلی و تاب آوری کارکنان دانشگاه پیام نور مرکز تهران بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه کارکنان دانشگاه پیام نور مرکز تهران ، که پرسشنامه های فرسودگی شغلی مسلش و تاب آوری کانر و دیوید سون بین آنها توزیع و اجرا شد ، سپس از بین آنها 30 نفر از افرادی که در پرسشنامه فرسودگی شغلی نمره بالاتر و در پرسشنامه تاب آوری نمره پایین تری کسب کرده بودند ، مشخص شده و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند ؛ برای گروه آزمایش 10 جلسه آموزشی یک ساعته آموزش ایمن سازی در مقابل استرس به همراه جزوه آموزشی ارایه شد. برای هر جلسه اهداف مشخص شده و همچنین چگونگی اجرای تکلیف منزل به همراه راهنمای تکلیف منزل که در جزوه ارائه شده بود ؛ و چگونگی رسیدن به هدف یا اهداف هر جلسه را که اعضاء باید به عنوان تکلیف منزل در بین جلسات آموزش انجام دهند ؛ به صورت دقیق مشخص شد. در ضمن گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. سپس بعد از اتمام جلسات آموزشی به هر دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه های مذکور به عنوان پس آزمون ارائه شد. داده های تحقیق با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش ایمن سازی در مقابل استرس ( sit ) بر کاهش فرسودگی شغلی و افزایش تاب آوری کارکنان دانشگاه پیام نور مرکز تهران موثر است.
لیلا مطبوعی محمد اورکی
هدف: بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی مارلت روی بهبود و پیشگیری از سوءمصرف مواد افیونی، هدف اصلی این پژوهش بود. روش: در یک طرح آزمایشی با اندازه گیری مکرر، 90 بیمار مرد با تشخیص وابستگی به مواد افیونی( بر پایه معیارهای dsm iv tr)، پس از دوره سم زدایی به روش تصادفی ساده از جامعه 180 نفری بیماران مراجعه کننده به یک مرکز ترک اعتیاد انتخاب و به صورت تصادفی منظم در دو گروه، آزمایشی و یک گروه گواه در هر گروه 30 نفر اختصاص داده شدند. گروه اول در طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند، آزمودنیها توسط مصاحبه ساختاریافته شاخص مصرف مواد افیونی oti و پرسشنامه سلامت عمومی فرم 28 سوالی، قبل از شروع درمان، پایان درمان و سه ماه پس از پایان درمان گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه دوم تحت نظر روانپزشک داروی نالترکسون دریافت کردند و گروه گواه هیچ نوع مداخله یا درمانی دریافت نکردند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و خی دو مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روش شناخت درمانی مبتنی بر الگوی مارلت در کاهش میزان بازگشت، افزایش اطاعت درمانی و مدت باقی ماندن در درمان و کاهش مصرف مواد افیونی، علائم جسمانی، اضطراب، بهبود عملکرد اجتماعی و وضعیت سلامت موثرتر است. نتیجه: به نظر می رسد به کارگیری روش مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی مارلت به نحو قابل توجهی اثربخشی درمان را در بهبودی و پیشگیری از بازگشت مواد افیونی افزایش می دهد و همچنین این رویکرد در درمان و پیشگیری از بازگشت مواد افیونی از کارآیی قابل ملاحظه ای برخوردار است.
مهناز شریفیان فرهاد شقاقی
این پژوهش به بررسی تاثیر برنامه ارتباط زوج ها بر افزایش کیفیت زندگی و صمیمیت زناشویی می پردازد. و از نوع نیمه تجربی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. بدین منظور به روش نمونه گیری در دسترس تعداد چهل نفر از زنان ناراضی مراجعه کننده به مرکز مشاوره سپهر به روش تصادفی ساده بیست نفر در گروه آزمایش و بیست نفر در گروه کنترل قرار گرفتند و سپس مقیاس های سنجش پرسشنامه صمیمیت در ازدواج و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به عنوان پیش آزمون توسط هر دو گروه تکمیل گردید. به گروه آزمایش در دوازده جلسه که هفته ای یک بار و هر بار یک و نیم ساعت بود آموزش برنامه ارتباط زوجین داده شد ولی به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد پس از اتمام جلسات آموزشی مجدداً مقیاس های سنجش پرسشنامه صمیمیت در ازدواج و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی توسط هر دو گروه به عنوان پس آزمون تکمیل گردید. نتایج آزمون t زوجی و تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات کیفیت زندگی و صمیمیت زناشویی در پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0 (p < ، اما نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل اختلاف معنی داری را نشان نمی داد (05/0 (p > . همچنین نتایج آزمون tدو نمونه ای مستقل نشان داد که بین نمرات پس آزمون گروه کنترل و گروه آزمایش اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0 (p < ، این نتایج تأیید می کنند که برنامه ارتباط زوج ها بر بهبود صمیمیت زناشویی و کیفیت زندگی زنان ناراضی موثر بوده است.
آسیه رضایی نیا سر احمد علیپور
هدف: خواب یکی از عناصر مهم در چرخه شبانه روزی است که با بازسازی قوای فیزیکی و هیجانی همراه است. از آنجا که انسانها یک سوم زندگی خود را در خواب می گذارنند و بیش از 30 درصد مردم دنیا از اختلالات خواب رنج می برند. می توان گفت، اختلال خواب از بزرگترین اختلالهای روانی می باشد. یکی از عوامل ایجاد کننده اختلال خواب مصرف مواد اعتیاد آور می باشد که مصرف کنندگان هم در دوره مصرف و هم در زمان قطع مصرف و درمان اعتیاد دچار مشکلات خواب می گردند. روش: پژوهش نیمه آزمایش حاضر با هدف بررسی و مقایسه تاثیر دو شیوه درمان نگهدارنده با متادون و درمان پرهیز مدار و ایمان مدار بر بیماران مصرف کننده ماده کراک که برای درمان به مراکز درمان اعتیاد دارویی و غیر دارویی مراجعه کرده اند صورت گرفت. در این مطالعه 70 بیمار مصرف کننده شرکت داشته اند. که در دو نوبت پیش آزمون و پس آزمون که یکماه بعد از پیش آزمون اجرا شد با استفاده از آزمونهای psqiوpirsوbaiو bdi مورد سنجش قرار گرفته اند. نتایج: یافتهای بدست آمده نشان داد که درمان پرهیز مدار و ایمان مدار اثربخشی بهتری نسبت به درمان نگهدارنده با متادون در کاهش مشکلات خواب بیماران تحت درمان دارد. در بررسی بین اختلاهای افسردگی و اضطراب و مدت زمان مصرف مواد با مشکلات خواب این گروه همبستگی معناداری مشاهده شد . ولی بین طول مصرف کراک و مشکلات خواب رابطعه معناداری بدست نیامد. بحث: مطالعه حاضر نشان داد که بین روشهای مختلف درمان اعتیاد و کاهش مشکلات خواب رابطه وجود دارد. از این رو توجه به مشکلات خواب بیماران در دوره درمان امری ضروری است و توجه به بهبود و ارتقاء الگوی خواب بیماران می تواند میزان بازگشت به بیماری را کمتر کند.
زیبا بالاخانی مرتضی ترخان
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین شیوه فرزندپروری(مقتدرانه، مستبدانه و آسان گیرانه) والدین با تاب آوری، منبع کنترل و پرخاشگری فرزندان در جامعه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر اصفهان که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل بوده اند می باشد. نمونه مورد مطالعه شامل 248 نفر از اعضای جامعه که به صورت تصادفی ساده از بین 5 آموزشگاه که به روش طبقه ای تصادفی ساده از هر یک از نواحی پنجگانه شهر اصفهان انتخاب شده اند و نیز مادران همین دانش آموزان می باشد. این تحقیق از نوع همبستگی است و اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، آزمون منبع کنترل راتر و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری جمع آوری شده است. پرسشنامه اول توسط مادران دانش آموزان و سه پرسشنامه دیگر توسط خود دانش آموزان تکمیل گردیده و نمرات حاصل از آن ها با استفاده از نرم افزار spss و از طریق ضریب همبستگی پیرسون و نیز رگرسیون چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات بیانگر آن است که بین شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه و آسان گیرانه والدین با تاب آوری فرزندان رابطه معناداری وجود دارد که این رابطه در مورد شیوه مقتدرانه مستقیم و در مورد شیوه های مستبدانه و آسان گیرانه معکوس می باشد. نیز بین شیوه های فرزندپروری مقتدرانه و مستبدانه والدین با منبع کنترل دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد، که رابطه در مورد شیوه مقتدرانه مستقیم و در مورد شیوه مستبدانه معکوس می باشد. این در حالی است که نتایج نشان می دهد بین شیوه فرزندپروری آسان گیرانه والدین و منبع کنترل فرزندان رابطه معناداری وجود ندارد. هم چنین وجود رابطه معنادار بین شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه و آسان گیرانه والدین با پرخاشگری فرزندان تایید شده است، به این صورت که در مورد شیوه مقتدرانه و مستبدانه رابطه مستقیم و در مورد شیوه آسان گیرانه رابطه معکوس می باشد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که بین تاب آوری و منبع کنترل فرزندان رابطه معنادار مستقیم و بین منبع کنترل و پرخاشگری فرزندان رابطه معنادار معکوس وجود دارد، اما بین تاب آوری و پرخاشگری فرزندان رابطه معناداری وجود ندارد. واژه های کلیدی: شیوه های فرزندپروری (مقتدرانه، مستبدانه، آسان گیرانه)، تاب آوری، منبع کنترل (درونی- بیرونی)، پرخاشگری
افسانه باقرزاده خورسندی احمد علی پور
پژوهش حاضر بصورت نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل و پیش آزمون و پس آزمون به منظور بررسی تأثیر یک دوره بازی ویدئویی تعاملی پرتحرک بر مدیریت وزن و خودکارآمدی و عزت نفس کودکان دارای اضافه وزن انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران مقطع راهنمایی دارای اضافه وزن که در سال تحصیلی 90-89 در منطقه 1 شهر تهران تحصیل می کردند بودند که با روش نمونه گیری در دسترس 52 دختر داوطلب واجد شرایط معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه ورزش با ddr و ورزش معمولی (ایروبیک) قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها قبل از اولین و بعد از آخرین مداخله به پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و عزت نفس روزنبرگ پاسخ دادند شاخص توده بدنی داوطلبان طی 12 جلسه هربار قبل از اولین و بعد از آخرین مداخله مورد اندازه گیری قرار می گرفت. پس از جمع آوری اطلاعات و داده ها با استفاده از نسخه شانزدهم نرم افزاری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که ddr به کاهش وزن بیشتر کودکان و کاهش bmi در مقایسه با گروهی که ورزش ایروبیک انجام می دادند منجر شده است. همچنین ddr به افزایش معنادار خودکارآمدی کودکان دارای اضافه وزن منجر شده و این گروه در مقایسه با کودکانی که ایروبیک انجام می دادند افزایش خودکارآمدی بیشتری را نشان دادند. همچنین ddr به افزایش عزت نفس کودکان دارای اضافه وزن منجر شد ولی در مقایسه با کودکانی که ایروبیک انجام می دادند این افزایش از نظر آماری معنادار نبود
زهرا طاهری علیرضا آقایوسفی
دانش آموزی دوران مهم وحساسی برای افراد می باشد . کلاس درس و محیط ، فضای آموزشی و ویژگی های شخصیتی او از مسائل بسیار مهمی است که با بازدهی و کارایی آنان رابطه دارد . و از آن جایی که هر فردی در زندگی خود زمانی دانش آموز بوده است ، تقریبا با مسایل مربوط به این دوران آشنا می باشد ، بنابراین تحقیق حاضر به بررسی اثر طراحی داخلی کلاس با و بدون مشارکت دانش آموزان بر کمرویی ، شادکامی و عملکرد تحصیلی آنان پرداخته است . گروه نمونه این مطالعه شامل 62 نفر از دانش آموز سال اول راهنمایی بود که از 2 مدرسه در شهر شیراز انتخاب شدند. این افراد به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از بین نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شیراز انتخاب شدند و سپس سه گروه را تشکیل دادند که 18 نفر در گروه اول ، گروهی که خود در طراحی کلاس سهیم بودند ،17 نفر در گروه دوم ، گروهی که کلاس به وسیله گیاهان آپارتمانی برای آنان طراحی شده و چیدمان صندلی ها به صورت دایره ای بود ، و 27 نفر هم در گروه کنترل قرار داشتند . آزمودنی در طی سه مرحله پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه های کمرویی چیک و باس ، شادکامی آکسفورد و سلامت روان پاسخ دادند . عملکرد تحصیلی آنان در طی این سه مرحله از میانگین سه درس ریاضی ، علوم تجربی و ادبیات محاسبه شد . نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بین طراحی داخلی کلاس با کمرویی ، شادکامی ، سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود ندارد . همچنین نتایج نشان داد بین مشارکت و عدم مشارکت دانش آموزان در طراحی داخلی کلاس و کمرویی ، شادکامی ، سلامت روان و عملکرد تحصیلی رابطه معنی داری وجود ندارد . همچنین طراحی داخلی با هیچ یک از زیر مقیاس های سلامت روان رابطه معناداری نداشت. در این پژوهش زیر مقیاس بی خوابی و اضطراب تنها عاملی بود که در تمامی مراحل تغییراتی هم جهت با تحقیقات پیشین با طراحی داخلی محیط داشت. تحلیل مجدد داده ها بدون مرحله پیگیری، افزایش معنی دار شادکامی را در گروه های آزمایشی نشان داد ، همچنین طراحی داخلی و عدم مشارکت در طراحی کلاس بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان موثربود
محدثه ایرانپور فرهاد شقاقی
پس از جمع آوری پرسشنامه ها از هر دو گروه ( 81 نفرمعتاد و 90 نفر غیر معتاد ) با استفاده از نرم افزار آماریspss ، آزمون های آماری t مستقل ، همبستگی پیرسون و رگرسیون بر روی داده های حاصله از پرسشنامه ها، انجام گرفت . نتایج حاکی از این است که افراد معتادو غیر معتاد درتمامی متغیرها ( طرحواره ناسازگار اولیه ، سبک تصمیم گیری منطقی و سبک اسنادی و درماندگی آموخته شده) با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند. بین درماندگی آموخته شده و و دفعات ترک رابطه مستقیم مشاهده شد و همچنین بین طرحوارهای ناسازگار اولیه و سبک تصمیم گیری منطقی با درماندگی آموخته شده در افراد معتاد رابطه وجود دارد . یافته های این پژوهش لزوم توجه بیشتر به مسائل شناختی و روانشناختی معتادان را در امر درمان و پیشگیری می رساند.
هاجر ملکیان مجید صفاری نیا
هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه ادراک از سبک های فرزندپروری بر سبک دلبستگی، عزت نفس و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر تهران می باشد. روش پژوهش علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دبیرستان شهر تهران، که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل هستند، می باشد. نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفته است که در نهایت تعداد نمونه متشکل از 313 دانش آموز دختر دوره دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 90-89 بود. ابزارهایی که در این پژوهش برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفته اند شامل چهار پرسشنامه مقیاس ادراک از سبکهای فرزندپروری شفر(psq )،پرسشنامه دلبستگی کولینزورید(raas) )، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت(sei) و پرسشنامه سازگاری بل (bai) می باشند که روایی و پایائی آنها محاسبه شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها ازروشهای آمار توصیفی (شامل میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (شامل تحلیل واریانس چندمتغیره، تک متغیره و یکطرفه، آزمون توکی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان دادند که اثر ادراک دانش آموزان از شیوه های فرزندپروری والدین در دو سبک دلبستگی اجتنابی و دلبستگی اضطرابی تفاوت معناداری را در سطح خطای کمتر از 01/0 نشان داده اند. بین نمره کل عزت نفس دانش آموزان دختر مورد مطالعه در ادراکشان از شیوه های فرزندپروری والدین تفاوت معناداری وجود دارد. سایر نتایج دال بر آن بود که دانش آموزانی که ادراکشان از شیوه فرزندپروری والدین مستبدانه بوده نسبت به دانش آموزانی که ادراکشان از شیوه فرزندپروری والدین مقتدرانه و یا سهل گیرانه بوده از دلبستگی اضطرابی به مراتب بالاتری برخوردار بوده اند. با توجه به نتایج می توان چنین نتیجه گرفت که دانش آموزانی که ادراکشان از شیوه فرزندپروری والدین مستبدانه بوده است بصورت معناداری در مقایسه با دانش آموزانی که ادراکشان سایر شیوه های فرزندپروری والدین بوده دلبستگی اجتنابی پایین تری را گزارش داده اند. کلید واژه : سبکهای فرزند پروری، عزت نفس، دلبستگی ، سازگاری اجتماعی
شکوه شجاعت علیرضا آقایوسفی
در این پژوهش، اثربخشی مداخله ی روان نمایشگری در افزایش مهارتهای اجتماعی و کاهش پرخاشگری در خانه ی کودکان کمروی پیش دبستانی (7-5 ساله) شهر اصفهان، بررسی شد. با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای، از ناحیه ی 2 اصفهان و با استفاده از مقیاس مشکلات رفتاری کودکان (خرده مقیاس گوشه گیری و اضطراب)، از میان 167 کودک،20دختر و پسر انتخاب شدند و به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایش وکنترل قرار گرفتند. برای این کودکان مقیاس درجه بندی مهارتهای اجتماعی (فرم مربی) (گرشام و الیوت،1990) و پرسشنامه ی پرخاشگری در خانه (فرم والدین) تکمیل شد. گروه آزمایش به مدت 5 هفته و هر هفته 2 بار در جلسات روان نمایشگری شرکت کردند. ارزیابی به وسیله ی دو مقیاس مذکور برای گروه آزمایش و کنترل، در پس آزمون و دو ماه بعد تکرار شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس وتحلیل واریانس با اندازه گیری مکررتحلیل گردید . نتایج نشان داد؛ این مداخله توانسته است در مهارتهای اجتماعی کودکان کمروی گروه آزمایش افزایش معنا داری ایجاد کند و این افزایش در نمره ی کل و دوخرده مقیاس مهارتهای اجتماعی (همکاری و قاطعیت) در طول زمان پایدار مانده است. در خرده مقیاس خویشتنداری، افزایش پدید آمده معنادار بوده، اما در طول زمان پایدار نمانده است. روان نمایشگری نتوانسته است در میزان پرخاشگری در خانه ی این کودکان کاهش معناداری ایجاد کند. اهمیت عملی یافته های پژوهش، در ارتباط با یافته های پیشین، در قلمروی درمانگری زودرس مورد بحث قرارگرفته است.
مینا شمس الاحراری مجید صفاری نیا
چکیده سهل انگاری واژه آشنایی برای همه است .که به معنی از سرباز کردن و به تعویق انداختن بدون دلیل در انجام کار و مسئولیت می باشد .چنانچه سهل انگاری درمان نشود عوارض جسمی و روانی و هزینه های درمانی و عدم پیشرفت شغلی و تحصیلی ارا به همراه می آورد.سهل انگاری به تدریج در وجود انسان به صورت عادت در می آیدکه پیگیری برای جلوگیری از سهل انگاری و آموزش غلبه بر این عادت از همان ابتدا مطلوب تر است.سهل انگاری در تمامی افراد جامعه به خصوص دانش آموزان وجود دارد که باعث ایجاد مشکلات زیادی می شود. لذا هدف از این بررسی سنجش تاثیر اموزش مهارت های غلبه بر سهل انگاری برکاهش سهل انگاری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی است. در پژوهش حاضر از طرح آزمایشی –میدانی استفاده شد.که از میان انواع طرح های آزمایشی از طرح پیش آزمون و ÷س آزمون با گروه کنترل استفاده کردیم.در این تحقیق برای شناخت دانش آموزان سهل انگار یک پرسشنامه 25 سوالی محقق ساخته بر اساس پرسشنامه تاکمن طراحی شد.که پایایی این پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که پایایی ان 8/. بر آورد گردید که بیانگر ثبات بالا پرسشنامه می باشد. ابتدا در بین 60 نفر دانش آموزان دوره ابتدایی پرسشنامه اجرا شد و بعد از بین آنها 46 نفر دانش آموز که نمره سهل انگاری بالاتری داشتند به صورت تصادفی به دو گوه کنترل و آزمایش تقسیم شدند و بعد از تعیین گروه ها ,گروه ازمایش که به مدت 8 هفته (8 جلسه )مورد مداخله و آموزش مهارت های غلبه بر سهل انگاری قرار گرفتند. در طی این مدت برای کمک بیشتر به دانش اموزان برای والدین آنها نیز جلسات مشاوره برگزار شد.بعد از تمام شدن جلسه های مداخله و جلسات مشاوره والدین مجددا گروه آزمایش و کنترل مورد سنجش از طریق پرسشنامه قرار گرفتند .در نهایت با تحلیل کوواریانس انجام شده مشخص شد که جلسات آموزشی که متغیر مستقل این پژوهش بر متغیر وابسته یعنی سهل انگاری تاثیر داشته و سهل انگاری را کاهش داده است.برای سنجش میزان تاثیر این مداخله بر روی عملکرد تحصیلی نیز از معدل امتحان های قبل و بعد از مداخله استفاده شد. که با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داده شد که جلسه های آموزشی باعث افزایش عملکرد تحصیلی در دانش آموزان مقطع ابتدایی شده است.
ماندانا قیاسی مهناز علی اکبری دهکردی
هدف: هدف ازاجرای این تحقیق بکارگیری و مقایسه روش های درمان شناختی -رفتاری، خانواده درمانی و تلفیق روش های شناختی - رفتاری و خانواده درمانی جهت بهبود بخشیدن اختلال استرس پس از سانحه (ptsd) و کاهش عوارض ناشی از آن می باشد. در این پژوهش از سه روش درمانی شناختی -رفتاری، خانواده درمانی و تلفیق روش های شناختی - رفتاری و خانواده درمانی استفاده گردید واثر بخشی هر یک از این روش ها به طور مجزا وهمچنین تفاوت این روش ها در درمان اختلال یاد شده بررسی شد. مواد و روش ها: پس از انجام پیش آزمون بر روی 350 نفر از جانبازانی که دارای شرایط ورود به تحقیق بودند، از طریق جایگزینی تصادفی تعداد 40 نفر از جانبازان در چهار گروه 10 نفره جایگزین گردیدند. یک گروه 10 نفره بعنوان گروه کنترل و 30 نفر دیگر بعنوان گروه آزمایش ( 10 نفربه همراه خانواده تحت درمان خانواده درمانی )، ( 10 نفر تحت درمان شناختی - رفتاری) و (10 نفربه همراه خانواده، تلفیق روش های خانواده درمانی و شناختی - رفتاری ) را تجربه کردند. در این تحقیق از فهرست اختلال پس از سانحه (pcl ) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون، جهت سنجش نشانه های ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه استفاده شد و فرضیه های پژوهش در سطح معنی داری کمتر از 01/0 و با روش تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت، همچنین مقایسه میانگین های روش های درمان به روش توکی صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هر یک از روش های درمانی به تنهایی می توانند به طور معنی داری با عث کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه شوند و مقایسه میانگین های گروهها با روش های درمانی مختلف نشان داد که کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در گروه بیمارانی که از روش تلفیقی درمان استفاده می کنند به طور معنی داری بیشتر از دو گروه دیگر است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق که روش تلفیقی شناختی – رفتاری و خانواده درمانی اثر بخش ترین روش در درمان ptsd شناخته شد، می توان نتیجه گرفت که جانبازانی که به اتفاق خانواده هایشان در برنامه درمان رفتاری شناختی شرکت می کنند و برنامه خانواده درمانی در مورد آنها به طور همزمان اجرا می شود، بیشترین میزان بهبود علائم را نشان خواهند داد
فهیمه تابش حسین زارع
هدف اصلی پژوهش، بررسی اثر آموزش مهارت های هوش هیجانی بر سبک های دفاعی (رشدیافته، رشدنایافته و روان آزرده) و سبک های تصمیم گیری(عقلانی، شهودی، وابستگی، آنی و اجتنابی) در زنان شاغل به منظور بهبود در عملکرد شغلی و توانایی انطباق با تغییرات و حل مسائل با ماهیت اجتماعی و فردی می باشد. بدین منظور 36 نفر از زنان شاغل داوطلب در سازمان راهداری و حمل ونقل کشور، بطور تصادفی به 2 گروه 18 نفری (آزمایش و کنترل) تقسیم گردیدند. پرسشنامه 15 مقیاسی هوش هیجانی بار-ان به منظور شناسایی میزان هوش هیجانی و نقاط ضعف مولفه های هوش هیجانی افراد، و پرسشنامه های سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس و سبک های دفاعی آندروز و همکاران، در مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید. گروه آزمایش طی 8 جلسه 120 دقیقه ای به مدت 2 ماه، مداخلات مبتنی بر آموزش مهارت های هوش هیجانی را به همراه تمرین و تکالیف هفته ای به صورت گروهی دریافت نمودند. مقایسه ی نتایج آزمون ها با روش آماری تحلیل کواریانس، نشانگر وجود اثر مداخلات در انواع سبک های تصمیم گیری و سبک های دفاعی در زنان شاغل بود. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های هوش هیجانی باعث افزایش بکارگیری مکانیسم های دفاعی رشدیافته و کاهش بکارگیری مکانیسم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده در افراد می گردد. همچنین نشان داد، آموزش مذکور باعث کاهش استفاده از سبک های تصمیم گیری اجتنابی، وابسته و آنی و افزایش استفاده از سبک شهودی می گردد. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که تقویت هوش هیجانی به عنوان ترکیبی از رگه های مختلف شخصیت، باعث تقویت «من» در ساختار شخصیت شده و به فرد این امکان را می دهد که با شناخت، ادراک، تنظیم و کنترل هیجان ها در بکارگیری مکانیسم های دفاعی «من» و تصمیم گیری های خود مدیریت و کنترل داشته باشد.
الهام بهشتی مقدم مجید صفاری نیا
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر خودکارآمدی، سبک مقابله ی هیجان مدار و پرخاشگری انجام گرفت. جامعه ی آماری عبارت بود از کلیه ی دانشجویان دختر 20 تا 35 ساله دانشکده آموزش زبان های خارجی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز که در سال دوم تحصیلی 90-89 در رشته ی مترجمی زبان انگلیسی آن دانشگاه ثبت نام کرده بودند. برای اجرای این طرح، پژوهشگر از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای، پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) ، شیوه های مقابله با استرس بیلینگز و موس (1981) و پرخاشگری اهواز (1379) را در میان 600 نفر از دانشجویان آن دانشگاه توزیع کرد. پس از نمره گذاری پرسشنامه ها، افرادی که نمره ی خودکارآمدی پایین داشته، افرادی که از سبک مقابله هیجان مدار استفاده می کردند و همچنین کسانی که در پرخاشگری نمره ی بالایی را کسب کرده بودند، شناسایی شدند. پژوهشگر از میان هر سه گروه از افراد، 30 نفر را بطور تصادفی انتخاب کرد سپس سه گروه آزمایش و سه گروه کنترل را تشکیل داد و بعد بطور تصادفی آزمودنی ها را در گروه های آزمایشی و گروه های کنترل جایگزین نمود. پس از برگزاری هشت جلسه ی نود دقیقه ای دوره ی آموزش راهبردهای خودتنظیمی، از افراد گروه های آزمایش و کنترل، پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد و این آزمون با استفاده از نرم افزار spss نسخه ی 16 اجرا گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، سطح معنی داری محاسبه شده گروه خودکارآمدی و گروه سبک مقابله ی هیجان مدار، از سطح معنی داری 05/0 پایین تر و قدرت اثر محاسبه شده بالاتر از 05/0 بود. بنابراین، بر اساس نتایج آزمون، مشخص شد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر افزایش خودکارآمدی و تغییر سبک مقابله هیجان مدار، موثر واقع شده است. در گروه پرخاشگری سطح معنی داری محاسبه شده، از 05/0 بالاتر و قدرت اثر به دست آمده، پایین تر از 05/0 بود. این یافته بیانگر آن بود که آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر کاهش پرخاشگری موثر واقع نشده است.
مریم جعفریان مجید صفاری نیا
این تحقیق، مقایسه ای از اسکیمای بین فرهنگی و اعتماد اجتماعی را ارائه می دهد. منظور از اسکیمای بین فرهنگی در این تحقیقساختارهای ذهنی انتزاعی است که یک شخص طبق تجربیات گذشته اش می سازد یا اطلاعات مشترکی را درباره اعضای فرهنگ های دیگر به دست می آورد و بنابراین آن ها را قابل فهم تر می یابد. ترک ها،کردها و تات ها سه گروه فرهنگی عمده در ایران هستند که تاریخچه طولانی تعصب و پیشداوری نسبت به هم را داشته اند اما این سه گروه قومی همیشه خود را ناگزیر از ارتباطات بین گروهی می بینند و به مرور زمان در اثر ارتباطات بین گروهی از شدت عداوت آن ها نسبت به هم کاسته می شود. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه اسکیمای دانشجویان هر کدام از این گروه ها نسبت به هم می باشد. این تحقیق در پی پاسخگویی به این پرسش است که دانشجویان هر کدام از این گروه ها نسبت به گروه های دیگر چه تصوری دارند؟ آیا تصوری که از گروه مقابل دارند مثبت، منفی یا خنثی است؟ متغیر دوم این مطالعه اعتماد اجتماعی است که با مقایسه این متغیر در هر کدام از گروه ها با دیگری و در نهایت بررسی رابطه آن با اسکیمای بین فرهنگی به دنبال پاسخی به این سوال هستیم که آیا اسکیمای بین فرهنگی تحت تاثیر متغیر اعتماد اجتماعی قرار دارد یا نه؟ برای رسیدن به پاسخ، یک گروه 150 نفری از دانشجویان دانشگاه پیام نور واحدهای سنندج، زنجان و تاکستان که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند شرکت کرده اند. روش به کار رفته برای جمع آوری اطلاعات نیز روش پیمایش با استفاده از تکنیک پرسشنامه می باشد. نتایجبه دستآمده نشان می دهد که اسکیمای دانشجویان سه گروه نسبت به یکدیگر مثبت است و اعتماد اجتماعی آن ها نیز در سطح نسبتا بالایی قرار دارد. اما رابطه همبستگی بین آن ها مشاهده نشد. یعنی رابطه مثبتی بین اسکیمای بین فرهنگی و اعتماد اجتماعی دانشجویان وجود ندارد. به این معنی که با بالا رفتن اعتماد اجتماعی دانشجویان اسکیمای بین فرهنگی آن ها به سمت مثبت شدن میل نمی کند.
پریسا رضایی حسین زارع
مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی راهبردهای فراشناختی یادگیری، کمال گرایی و برانگیختگی شناختی رتبه های برتر کنکور سراسری و داوطلبان عادی انجام شده است. روش پژوهش مقایسه ای است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش 46 نفر از رتبه های زیر 500 (رتبه های برتر) رشته ریاضی کنکور سراسری 1389 که شاغل به تحصیل (سال تحصیلی 90-89) در دانشگاه صنعتی شریف بودند، به روش نمونه گیری هدف دار و 47 نفر از داوطلبان رشته ریاضی که در کنکور سراسری 1389 قبول نشده و به کلاس کنکور می رفتند (داوطلبان عادی)، به روش نمونه های دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های راهبردهای یادگیری (lassi)، کمال گرایی (pi) و برانگیختگی و کاهش ناهماهنگی شناختی (darq) روی آن ها اجرا گردید و داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه در متن anova و آزمون کروسکال- والیس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین بکارگیری راهبردهای فراشناختی یادگیری، کمال گرایی، ابعاد کمال گرایی و کاهش ناهماهنگی شناختی رتبه های برتر کنکور سراسری و داوطلبان عادی تفاوت معنی داری در سطح 05/0 > p وجود دارد. مقایسه میانگین ها نشان داد که میانگین نمره بکارگیری راهبردهای فراشناختی یادگیری، کمال گرایی، ابعاد کمال گرایی و کاهش ناهماهنگی شناختی داوطلبان عادی بیشتر از رتبه های برتر کنکور سراسری است. در بررسی حاضر تفاوتی بین برانگیختگی شناختی رتبه های برتر کنکور سراسری و داوطلبان عادی به دست نیامد. نتایج بدست آمده در پرتو ادبیات موجود مورد بحث و بررسی قرار گرفت. کلمات کلیدی: راهبردهای فراشناختی یادگیری، کمال گرایی، انگیختگی شناختی و موفقیت تحصیلی.
مرجان علمی مهر مجید صفاری نیا
هدف : هدف این پژوهش مقایسه عوامل روانی، اجتماعی، شناختی موثر درحوادث کاری گروه های اجرایی حادثه دیده در کارکنان شرکت توزیع برق خراسان شمالی در سال 1388 بود. روش: بدین منظور، 90 آزمودنی در سه گروه 30 نفره حادثه دیده(شامل تمام افرادی که در سال 88 دچار حادثه برقی شده اند) ، بدون حادثه و غیر بهره برداری(که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند) مورد مطالعه قرارگرفتند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ(28 ماده) ، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده مقیاس خانواده (پروسیدانو و هلر-1983) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1968) جمع آوری شدند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل anova و کروسکال والیس استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که ).. در میزان سلامت روان، حمایت اجتماعی خانواده و باورهای غیرمنطقی گروه ها، تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین، از نظر میزان تحصیلات نیز بین گروه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت ، اما از نظر سن تفاوت گروه ها معنی دار بود. نتیجه گیری : در این تحقیق تأثیر احتمالی سلامت روان ، حمایت اجتماعی و باورهای عیر منطقی در بروز حادثه ،مشاهده نشد که می تواند به علت کوچک بودن جامعه و سایر محدودیت های تحقیق باشد. با توجه به نقش عوامل انسانی درحوادث کاری وعدم پژوهش های کافی در این زمینه ،مطالعاتی مشابه ، با امکان کنترل بیشتر برمتغیرها در جوامع آماری بزرگتر پیشنهاد می گردد
رقیه پورحسین مهدی موسی کاظمی
چکیده: هدف اصلی از جمع آوری و تدوین این پایان نامه، " سنجش احساس هویت مکانی در شهر جدید هشتگرد و مقایسه با شهر هشتگرد قدیم " است. از دیدگاه روانشناسی محیطی، انسان به تجربه حسی، عاطفی و معنوی خاص نسبت به محیط زندگی نیاز دارد. حس مکان تعلقی پویا به مکان است که پیشرفت شخصی آن منجر به حس تعلق به مکان، حس آگاهی به مکان، وابستگی، رضایت و تعهد به مکان می گردد. تلاش در جهت احساس تعلق و وابستگی، خود را در معنای هویت پنهان ساخته است. شهر جدید هشتگرد و شهر هشتگرد قدیم در مجاورت شمالی وجنوبی آزاد راه تهران _ قزوین قرارگرفته اند و موقعیت نسبی خود را مدیون نزدیکی به شهرهای بزرگ اطراف خود ( کرج، قزوین وتهران ) هستند. فرضیات اصلی تحقیق عبارتند از : 1- بین هویت مکانی در شهر جدید هشتگرد با شهر هشتگرد قدیم تفاوت وجود دارد. 2- میان میزان احساس هویت مکانی با مدت زمان سکونت و رضایت مندی در شهر جدید هشتگردرابطه وجود دارد. برای گرد آوری اطلاعات ابتدا با روش توصیفی و مطالعات کتابخانه ای چهارچوب نظری تحقیق تدوین شد و سپس روش تحلیلی وتفسیری، برای ارائه نتایج حاصل از پژوهش به کارگرفته شد. برای تحلیل اطلاعات، سنجش رابطه میان متغیرها و تحلیل نتایج ، از نرم افزار spss استفاده شده است. جداول، نمودارها و ضرایب همبستگی متغیرهای پرسشنامه در رابطه با فرضیات تحقیق بررسی شده است. از میان متغیرهایی که در احساس هویت مکانی اثر گذارند، زمان به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در احساس هویت مکانی در دو شهر مورد بررسی قرار می گیرد. مکان ها دارای اجزای ویژگی های کالبدی، معانی و فعالیت ها هستند. بنابر این در تحقیق حاضر احساس هویت مکانی در بعد کالبدی شامل تعلق به سیمای زیست محیطی مکان، بعد کارکردی شامل فعالیت ها وکارکردهای ویژه حمایت شده به وسیله مکان و بعد اثرگذاری شامل هیجانات و احساسات نسبت داده شده به مکان مورد بررسی قرارگرفته است. سوالات پرسشنامه با توجه به سه بعد هویت مکانی، در پنج طیف( طیف لیکرت ) تغییرگرایش پاسخگویان را نشان می دهد. یافته های تحقیق تایید می نماید که هویت مکانی در شهر جدید هشتگرد در مقایسه با شهر هشتگرد قدیم تفاوت دارد و مدت زمان سکونت دراحساس هویت مکانی تاثیرگذار است. در بعد ویژگی های کالبدی، احساس هویت مکانی شهر هشتگرد قدیم بیشتر از شهر جدید هشتگرد است و نیاز به راهکارهای مناسب جهت تقویت بعد کالبدی می باشد. مفاهیم کلیدی تحقیق شامل شهر جدید هشتگرد، شهر هشتگرد قدیم، مفهوم مکان و فضا، احساس و هویت می باشد.
شیوا گوهرشاهی حسین زارع
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله و طرح واره درمانی بر کاهش ترس از موفقیت دانش آموزان به انجام رسیده است برای این منظور تعداد 200 نفر از دانش آموزان یک مدرسه راهنمایی به منظور شرکت در این پژوهش به روش خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شدند و بعد از مرحله پیش آزمون که از کل آزمودنی ها گرفته شد گروه 100 نفری که دارای شرایط تحقیق بودند انتخاب شده و به چهار گروه آموزش مهارت های حل مسئله و گروه طرح واره درمانی، گروه مداخله ترکیبی (آموزش مهارت های حل مسئله و طرح واره درمانی) و گروه شاهد تقسیم شدند. برای انتخاب اعضای نمونه از آزمون ترس از موفقیت زوکرمن وآلیسون 1987 استفاده شد و افرادی که دارای ترس از موفقیت بودند جهت انجام کار پژوهشی مشارکت داده شدند . بعد از 9 جلسه آموزش مهارت های حل مسئله به گروه آزمایشی حل مسئله و 12 جلسه گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره، روی گروه طرح واره درمانی و 21 جلسه آموزش مهارت های حل مسئله و گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره بر روی گروه مداخله ترکیبی، مجدداً این آزمون در چهار گروه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه استفاده شده است. جهت بررسی فرضیه های 1 تا 3 از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد تا تفاوت های اولیه آزمودنی ها کنترل شود. برای بررسی فرضیه های فرعی 4 و 5 نیز از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها نشان دهنده آن است که هر سه روش بر ترس از موفقیت دانش آموزان تأثیر داشته اند اما در جریان مقایسه این سه روش، آموزش مهارت های حل مسئله بر ترس از موفقیت دانش آموزان تأثیر بیشتری نسبت به دو روش دیگر داشته است
سهیلا سرایی علی اصغر کاکوجویباری
پژوهش حاضر به بررسی تغییرات ایجاد شده در کتب درسی اول دبستان بهلحاظ انطباق با برنامهدرسملی میپردازد. در راستای تحول بنیادین تعلیم و تربیت، برنامهدرسملی سندی است که نقشه کلان برنامهدرسی و چارچوب نظام برنامهریزی درسی کشور را به منظور تحقق اهداف آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران تعیین و تبیین مینماید. از آنجا که محتوای دروس از جایگاه محوری برخوردار است کتب درسی در راستای برنامهدرسملی مورد بازنگری و بازنویسی مولفان قرار گرفتهاست. با توجه به اهمیت موضوع و نقش مهم آن در نظام آموزشی ایران که نظامی کتابمحور است پژوهش حاضر به بررسی تغییرات ایجاد شده در کتاب قرآن و ریاضی به لحاظ انطباق با جدول اهداف تفصیلی برنامهدرسملی میپردازد. به منظور بررسی کتاب قرآن اول ابتدایی چاپ 1390 از نوع پژوهش کیفی استفاده گردیده است و برای تجزیه و تحلیل دادهها روش تحلیل محتوا بکارگرفته شدهاست. نتایج نشان میدهد که از 105 هدف ذکر شده در برنامهدرسملی در کتاب قرآن تنها به 25 مورد توجه شدهاست که سهم رابطه با خدا از بقیه اهداف بیشتر است. بدین ترتیب میزان انطباق کتاب قرآن با جدول اهداف تفصیلی تنها 24درصد میباشد. ولی در کتاب ریاضی به47 مورد توجه شده است که سهم رابطه با خلقت از بقیه اهداف بیشتر است. بدین ترتیب میزان انطباق کتاب ریاضی با جدول اهداف تفصیلی 45درصد میباشد. در کتاب قرآن بستر آموزش 24% اهداف و در کتاب ریاضی بستر آموزش 45% اهداف فراهم شده است.
ملوک ترک نژاد آذربایجانی اسماعیل بیابانگرد
ین پژوهش به بررسی ارتباط بین ابعاد کمال گرایی با ترس از موفقیت و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی جزیره کیش پرداخته است. بدین منظور به روش نمونه گیری خوشه ای 120 نفر (66 نفر مرد و 54 نفر زن) از دانشجویان علوم پزشکی جزیره کیش انتخاب و مقیاس-های سنجش کمال گرایی هویت و فلت (1991)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (1976) و انگیزش پیشرفت تحصیلی عبدخدایی (1385) روی آنها اجراشد. پس از جمع آوری داده هانتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین کمال گرایی خویشتن مدار، کمال گرایی دیگر مدار با ترس از موفقیت ارتباط معنی داری وجود ندارد (05/0 (p > ، اما کمال گرایی جامعه مدار با ترس از موفقیت ارتباط معنی داری را نشان می دهد (05/0 (p < . بین کمال گرایی خویشتن مدار، کمال گرایی دیگر مدار با انگیزش پیشرفت تحصیلی ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0 (p < ، اما کمال گرایی جامعه مدار با انگیزش پیشرفت تحصیلی ارتباط معنی داری را نشان نمی دهد (05/0 .(p> بین ترس از موفقیت و انگیزش پیشرفت تحصیلی همبستگی معنادارو غیرمستقیم می باشد . همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین کمال گرایی خود مدار در گروه دختران و پسران اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0 (p < و کمال گرایی دیگرمدار، کمال گرایی جامعه مدار، ترس از موفقیت و انگیزش پیشرفت تحصیلی در گروه دختران و پسران اختلاف معنی داری وجود ندارد (05/0 (p > . برای تعیین تأثیر علی کمال گرایی خویشتن مدار ، دیگرمدار و جامعه مدار بر ترس از موفقیت و انگیزش پیشرفت تحصیلی از رگرسیون چندمتغیره استفاده شد ، ضریب رگرسیون نشانگر رابطه یک سویه میان متغیر مستقل و وابسته بود .
فاطمه باجلان مجید صفاری نیا
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه شخصیت جامعه پسند(30-psb) لوئیس پنر(2002)ورابطه آن با پرسشنامه neo-ffi برروی دانشجویان انجام شد. روش: نمون? پژوهش شامل850 دانشجوی دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد اسلامی مشغول به تحصیل درسال1391-1390بود که باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارپژوهش شامل،پرسشنامه psbو پرسشنامه neo-ffi بود. یافته ها: نتایج نشان دادکه پایایی بازآزمایی وهمسانی درونی کل30-psbبه ترتیب برابربا98/0و79/0بود. همچنین،ضرایب همبستگی نمر? عامل هم حسی جهت گیری شده دیگری این پرسشنامه با وجدانی بودن و توافق جویی به ترتیب برابر با55/0و38/0محاسبه شد که بیانگر روایی همگرای مناسب30-psbاست. نتایج تحلیل عامل تأییدی(?2=486/13؛1/42= ?2/df؛=0/96 gfi؛95/0agfi=؛rmsea =0.02 ) نشان داد که مدل دو عاملی این پرسشنامه در جامع? ایرانی برازش دارد. همچنین، نتایج تحلیل عامل چندمتغیری نشان داد که میانگین کلی نمرات مردان در نمرات زنان،در سطح معنی داری برابر است) زنان11=sd ،69/53 m= (و (مردان 10/79=sd ،44/53 =m ). این پژوهش پایایی وروایی پرسشنامه psbدر دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی وپیام نورقزوین تأییدمی نماید.می توان توجیه نمود که دو عامل کمک رسانی وهم حسی نسبت به دیگران در رفتارجامعه پسند موثراست.
مرضیه پورصالحی نویده مجید صفاری نیا
مقدمه: انسان ها در زندگی با موقعیت های استرس زابی مواجه می شوند که برای رویارویی با آنها باید از مهارت کافی برخوردار باشند. مهارت های اجتماعی یکی از عوامل تاثیر گذار در روابط بین فردی سالم و سلامت عمومی می باشد که توجه پژوهشگران زیادی را به خود جلب کرده است. موضوع پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر سلامت اجتماعی و جامعه پذیری زنان می باشد. روش: جامعه آماری این پژوهش را زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی شهر تهران در سال 1390 تشکیل داده اند که از بین آن ها 30 نفر به طور خوشه ای انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز و پرسشنامه شخصیت جامعه پسند بعنوان پیش آزمون جواب دادند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، مهارت های اجتماعی را آموزش دیدند. در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار بوده و هیچ آموزشی ندیدند. پس از پایان این دوره، مجددا هر دو گروه به همان آزمون ها پاسخ دادند. نتایج دو گروه با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفته و مقایسه شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از آموزش، سلامت اجتماعی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته اما میزان جامعه پذیری آنها تفاوت معناداری ندارد. نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که با آموزش مهارت های اجتماعی، علاوه بر حل مشکلات فردی، تعاملات اجتماعی نیز بهبود یافته و موجبات یک زندگی اجتماعی مطلوب فراهم می گردد.
منیره هدایتی آذر احمد علیپور
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتاری بر کاهش تعارضات زناشویی زنان خانه دار منطقه 5 تهران انجام شد. به این منظور طی فراخوانی در فرهنگسراها ی منطقه، 30 زن متاهل دارای مشکلات زناشویی که نمرات بالایی در پاسخ به پرسشنامه 54 سوالی تعارضات زناشویی (mcq) کسب کرده بودند، انتخاب و به طور تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند. آموزش زوج درمانی گروهی با رویکرد شناختی- رفتاری به مدت 12 جلسه، هفته ای یک بار به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش انجام شد اما گروه کنترل این آموزش را دریافت نکرد. در این پژوهش، طرح آزمایشی، پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج داده ها حاکی از اثربخشی آموزش زوج درمانی گروهی به شیوه شناختی – رفتاری در کاهش تعارضات زناشویی زنان خانه دار بود.. یافته ها نشان داد که آموزش زوج درمانی شناختی- رفتاری به طور معناداری میزان تعارضات زناشویی گروه آزمایشی را در مقایسه با گروه کنترل کاهش می دهد (01/0 > p). همچنین اثر بخشی این آموزش بر تمامی هشت خرده مقیاس مورد سوال در پرسشنامه تحقیق با اطمینان 99% تایید شد.
حوریه جهان مهر محمد اورکی
هدف پژوهش حاضر بررسی گشتالت درمانی گروهی برکاهش افسردگی وافزایش خودکارآمدی وعزت نفس بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی بود. بااستفاده ازنمونه گیری دردسترس ازمیان مبتلایان به اختلال هویت جنسی ،16نفرانتخاب وباتوجه به تمایلشان ،در دوگروه آزمایش وکنترل توزیع شدند(8نفربرای هرگروه)برای جمع آوری داده هاابتدا پیش آزمون (پرسشنامه افسردگی بک،پرسشنامه خودکارآمدی شرر،پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت وپرسشنامه mmpi«71سوالی») ازهردوگروه گرفته شدسپس گروه آزمایش به مدت هشت جلسه تحت مداخله گشتالت درمانی گروهی قرارگرفت.سپس ازهردوگروه پس آزمون(پرسشنامه افسردگی بک،پرسشنامه خودکارآمدی شرر،پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت وپرسشنامه mmpi«71سوالی») گرفته شد.نتایج توسط آزمون تی تحلیل شد.نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان دادمداخله گشتالت درمانی گروهی برکاهش افسردگی،خودکارآمدی ،عزت نفس بیماران مبتلابه اختلال هویت جنسی موثراست.این نتایج تلویحات ضمنی مهمی درباره مداخله گشتالت درمانی گروهی برروی بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی داردوضرورت درنظرگرفتن مداخلات روانشناختی ازجمله گشتالت درمانی گروهی رادرکنارمداخلات درمانی براین افرادرا موردتاکیدقرارمی دهد
فاطمه فرید مجید صفاری نیا
پژوهش حاضر با هدف مقایسه روایی تشخیصی نسخه نوین هوش آزمای تهران ـ استانفورد بینه با نسخه فارسی چهارمین ویرایش مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در ناتوانی یادگیری اجرا شد.جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان مشکوک به ناتوانی یادگیری است که در سال تحصیلی 91-90 به مراکز سه گانه اختلالات یادگیری شهر تهران مراجعه کردند.روش نمونه گیری از نوع هدفمند بوده و برای جمع آوری داده های این پژوهش از نسخه پنجم هوش آزمای تهران ـ استانفورد بینه که شامل 10 خرده آزمون در حیطه های کلامی و غیر کلامی و نسخه چهام مقیاس هوش وکسلر کودکان با 15 خرده آزمون در چهار شاخص فهم کلامی، استدلال ادراکی ،حافظه فعال وسرعت پردازش استفاده شده است.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها جهت تعیین روایی تشخیصی نسخه نوین هوش آزمای تهران ـ استانفورد بینه و نسخه فارسی چهارمین ویرایش مقیاس های هوشی وکسلر، از روش منحنی راک برای مشخص کردن نقطه برش ابزارهای فوق و تعیین روایی تشخیصی با تاکید بر ضریب حساسیت و ضریب وضوح گرایی استفاده شده است.یافته ها معرف این بود که با توجه به مقایسه ای روایی تشخیصی تهران – استانفورد بینه و ویرایش فارسی چهارمین مقیاس هوش وکسلر کودکان عامل حافظه فعال به عنوان مهم ترین ملاک تشخیص احتمالی ناتوانی یادگیری به کار می رود.پس از آن خرده آزمون های واژگان یا معنی نمودن کلمات، دیگر ملاک تشخیص احتمالی ناتوانی یادگیری است.زیرا نقص در معنی سازی کلمات در هر دو ابزار در گروه دانش آموزان ناتوان یادگیری مشاهده گردیدو دانش آموزان ناتوان یادگیری از نقص حافظه فعال و واژگان برخوردار هستند
الهه قربانی مجید صفاری نیا
هدف پژوهش حاضر بررسی نارسایی های شناختی ،راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با حمایت اجتماعی ادراک شده در بین افراد مبتلا به ms و غیر مبتلای شهر تهران در سال 90-91 بود. این پژوهش یک پژوهش همبستگی از نوع علّی- مقایسه ای می باشد. جامعه مورد مطالعه آن تمام بیماران مبتلا به ام اس شهر تهران و افراد غیر مبتلای همتا بود که از آن میان نمونه ای 150 نفری از افراد مبتلا و 150 نفر افراد غیر مبتلا به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه 24 سوالی نقایص شناختی ، پرسشنامه 36 سوالی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه 12 سوالی حمایت اجتماعی ادراک شده می باشد . نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیری به روش گام به گام، آزمون t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون نشان دادند که حمایت اجتماعی ادراک شده با برخی مولفه های تنظیم شناختی هیجان و نارسایی های شناختی رابطه دارد و همچنین بین نارسایی های شناختی و مولفه های ملامت خویش ، نشخوار ، فاجعه سازی و ملامت دیگران همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد . و بین نارسایی شناختی و تمرکز مجدد مثبت همبستگی منفی وجود دارد . از میان مولفه های تنظیم شناختی هیجان ، فاجعه سازی و ارزیابی مجدد مثبت و از میان مولفه های نارسایی شناختی ، حافظه و عدم تمرکز قدرت پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده را در بین افراد مبتلا به ام.اس دارد . میانگین نمره مولفه های نارسایی های شناختی افراد مبتلا به ام.اس بالاتر از افراد عادی است . بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به ام اس و غیر مبتلا تفاوت وجود دارد حمایت اجتماعی ادراک شده در بین افراد مبتلا به ام اس و غیر مبتلا تفاوت معنی داری وجود نداردو تا حدودی نیز می توانند پیش بینی کننده ی حمایت اجتماعی ادراک شده باشند.
عهدیه توسلی سید مهدی موسی کاظمی
زندگی انسان در تمامی دوره های زمانی، متاثر از مسائل و موضوعات مختلف محیطی بوده است. رفتارشناسان معتقدند که کیفیت محیط زندگی افراد جامعه بر روند فعالیتهای روزمره آنها و بویژه، خصوصیات روحی و رفتاری آنان تاثیر می گذارد. لازمه سلامت، رشد و پویایی یک جامعه، وجود افراد سالم، پویا و فعال در آن جامعه است که به محیط روح ببخشند و جامعه را بسوی اهداف عالی پیش برند. حال این پرسش مطرح می شود که آیا رابطه ای بین رفتار، محیط پیرامون و چگونگی قرارگیری اشیا و کاربریهای مختلف وجود دارد؟ این تحقیق با عنوان تحلیل فضای شهری با رویکرد سیستمی سعی دارد پاسخی منطقی با معرفی عینیات آن در محیط بیابد و برنامه ریزان و طراحان شهری را بیشتر متوجه عواقب کارشان نماید. دراینجا فضای شهر (که به عنوان نمونه شهرک اکباتان است.) از بعد عناصر محیطی و رابطه بین آنها مورد بررسی قرار گرفته است.تا با شناخت مشکلات و پیدا کردن علت آنها، به کمک قوانین و روابط بین عناصر محیطی راه حلهای لازم پیشنهاد شود. فرضیه های این تحقیق عبارتند از: 1- بی نظمی فضایی در شهرک اکباتان با بروز مشکلات(ازدحام، ترافیک، ناامنی،آلودگی صوتی و هوایی) شهری رابطه دارد. 2- بی نظمی فضایی (چرخه مخرب درمحیط) بارفتارهای نامناسب دربین ساکنین شهرک اکباتان در ارتباط است. به طور کلی اطلاعات مورد نظر در این پایان نامه در دو گروه عمده، داده های گرافیکی وداده های توصیفی دسته بندی شده و سپس با توجه به ماهیت آنها، داده ها با یکدیگر تطبیق داده شدهاند. این کاربا کمک مشاهده فضای مورد بررسی ومصاحبه با چند گروه اطلاع رسان انجام شده است . این امر باعث شناخت بهتر منطقه و مشکلات آن و ارائه یک سری راهکاربرای رفع و یا پیشگیری شده است. یافته های این تحقیق به شکل نقشه و جداولی ارائه شده که در آنها نحوه اثر انرژی و میزان آن در هر جهت جغرافیایی نشان داده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که میانگین اثر انرژیها در کل سایت خنثی است در حالیکه در هر قسمت بوضوح میتوان اثر منفی حاصل از عدم همخوانی عنصر آن قسمت را با جهت جغرافیایی آن مشاهده کرد. حاصل این قرارگیری نامناسب ایجاد مسائل و مشکلاتی است که اغلب به شکل کاملا محسوسی ساکنین و استفادهکنندگان از آن محیطها را آزار میدهد. بنابراین رعایت قوانین قرارگیری عناصر محیطی برای طراحان و برنامه ریزان شهری بعلت ایجاد مشکلات و اثر گذاری مستقیم بر رفتار افراد الزامی است.
زینب شیخی مجید صفاری نیا
تحقیقات گذشته نشان داده است که محتوای رویا با شناخت در بیداری همسویی دارد و می تواند مفاهیم ذهنی و دغدغه های افراد را آشکار کند. ما از طریق پژوهش حاضر به بررسی علمی بخشی از محتوای رویا پرداخته ایم. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه خودپنداره در رویا و خود واقعی در سبکهای هویتی مختلف در بین دانش آموزان دختر دبیرستانی می باشد. روش پژوهش حاضر شامل توصیفی است. بدین منظور که دو متغیر هویت و خودپنداره را به صورت زمینه یابی و از طریق پرسشنامه های سبک هویت sis برزونسکی و خودپنداره راجرز اما بخش رویا از طریق تحلیل محتوا و فرم رویای اخیر( فرم آخرین رویا) دامهاف مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران دبیرستانها غرب تهران ( منطقه22) می باشد. با توجه به حجم جامعه، حجم نمونه مورد بررسی در پژوهش حاضر با توجه به متغیرها و ماهیت پژوهش 180 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. داده ها و اطلاعات لازم پس از جمع آوری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها با توجه به نوع تحقیق از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش آمار توصیفی از شاخصهای پراکندگی و مرکزی چون دامنه، میانه، میانگین، واریانس و...، و در بخش آمار استنباطی جهت بررسی فرضیه ها از t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد همچنین برای بررسی فرم آخرین رویا از سیستم هال/ون دی کسل استفاده شد. نتایج نشان داد که: از ویژگی های خودپنداره در رویا، ویژگی خودمنفی نگری در سبک های اطلاعاتی و سردرگم هر دو در سطح 01/0p= معنی دار می باشد اما در سایر ویژگی های خودپنداره(بدبیاری بدنی، هیجان های منفی، موفقیت رویا بین و درصد تنه به آناتومی) بین سبک های هویتی مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارند. از سوی دیگر، نتایج آنالیز واریانس یک راهه در بررسی خود واقعی دختران بر اساس سبک های هویتی مختلف(اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم) نیز نشان داد که: بطور کلی تفاوت معناداری بین خود واقعی در سبک های مختلف وجود ندارد. همچنین از ویژگی-های خودپنداره در رویا، ویژگی هیجان های منفی در افراد با خودپنداره طبیعی وغیر طبیعی در سطح 05/0p= معنی دار می باشد اما در سایر ویژگی ها(خود منفی نگری ، بدبیاری بدنی ، موفقیت رویا بین و درصد تنه به آناتومی) بین افراد با خودپنداره طبیعی و غیر طبیعی رابطه معنی دار نمی باشند. نتایج آزمون t مستقل نیز نشان داد که با 99 در صد اطمینان بین خودواقعی افراد که خودپنداره طبیعی دارند با افرادی که خودپنداره غیرطبیعی دارند تفاوتی معناداری وجود دارد .
علیرضا تبریزی حسین زارع
پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی مهارت های حرکتی بر هوشبهر دانش آموزان پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دبستان دخترانه تقوا تشکیل می دهند. از بین دانش آموزان این مدرسه تعداد 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) بصورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهشی از نوع شبه آزمایشی با اجرای پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار گردآوری اطلاعات آزمون هوشبهر وکسلر چهارم بود که از ضریب پایایی و روایی مناسبی برخوردار است. در این آزمون هوشبهر کلی از چهار عامل درک کلی ، استدلال ادراکی ، حافظه فعال و سرعت پردازش تشکیل شده است . در طی 10 جلسه ، گروه آزمایشی از بین مهارت های حرکتی ، مهارت های حرکتی درشت آزمون ازرتسکی را آموختند و تمرین کردند. هر جلسه به مدت یک ساعت به طول می انجامید . در ابتدای هر جلسه ، تمرین های جلسه قبل مرور می شد تا از تبحر دانش آموز بر تمام تمرین های داده شده مطمئن شد. سپس تمرینات جدید ارائه می شد و در حضور والدین با وی تمرین می شد و به والدین هم آموزش داده می شد که چگونه با فرزند خود در خانه این تمر ین ها را انجام دهند. والدین با کودک تمرین های آموزش داده شده را در جلسه کار می کردند تا تسلط کافی را برای تمرین های خانه پیدا کنند و موظف بودند تا در خانه نیز این تمرین ها را هر رئز انجام دهند . ارائه وتجزیه و تحلیل داده ها به وسیله ی روش های آماری توصیفی و استنباطی (کوواریانس) با استفاده از نرم افزار spss انجام گرفت. نتایج نشان داد که میزان هوشبهر کل دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت و میزان هوشبهر درک کلی ، هوشبهر استدلال ادراکی و سرعت پردازش دانش آموزان گروه آزمایش نیز در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت اما تمرین مهارت های حرکتی تاثیری بر هوشبهر حافظه فعال دانش آموزان نداشت.
فاطمه رضایی مجید صفاری نیا
چکیده زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی روایی، اعتبار و ساختار عاملی پرسشنامه dsq-60 در جمعیت ایرانی بود. این پرسشنامه از پرکاربردترین ابزارهای اندازه گیری دفاع ها می باشد که سیر رو به پیشرفت ساخت و اعتباریابی نسخه های مختلف آن در چند دهه اخیر منجر به ساخت این نسخه 60 سوالی شده است. روش: در یک مطالعه توصیفی 400 نفر (350 دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی و50 بیمار سرپایی مبتلا به اختلالات خلقی و اضطرابی بیمارستان های امام حسین(ع) و طالقانی تهران در دامنه سنی 18تا 45 سال) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک دفاعی، پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس را تکمیل نمودند. داده ها با روش های آماری همبستگی، آزمون t و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده برای تعیین اعتبار بیانگر همسانی درونی 79/0 و اعتبار بازآزمایی پس از چهار هفته 98/0 بود. همبستگی مثبت معنادار ابزار اصلی با نسخه 40 سوالی آن حاکی از روایی همگرا و همبستگی منفی آن با دو مقیاس ghq-28 و dass-21 نمایانگر روایی واگرای مطلوب آن بود. روایی محتوای آن نیز توسط متخصصان تایید شد. بعلاوه به منظور تعیین روایی افتراقی آن توان تفکیک بین دو نمونه بالینی و غیر بالینی ارزیابی شده و تأیید گردید. افزون بر آن در بررسی تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی دو عامل با عنوان سبک های سازگار و ناسازگار به دست آمده و تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به شاخص های روان سنجی و ساختار عاملی به دست آمده می توان پرسشنامه dsq-60 را ابزاری روا و معتبر در نمونه ایرانی با کاربرد پژوهشی و بالینی معرفی نمود.
آزاده پارسا احمد علی پور
نظر به اهمیت نقش مثبت اندیشی بر سلامت روانی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سلامت روان ، طراحی و اجرا شد. در یک روش آزمایشی40 دانش آموز دختر مقطع سوم دبیرستان استان تهران که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، به کمک پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بررسی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های میانگین، انحراف معیار، خطای استاندارد میانگین و آزمون کواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج آزمون کواریانس چند متغیره نشان دادکه مثبت اندیشی با سلامت روان، علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی، نارسا کنش وری اجتماعی ، افسردگی و شادکامی رابطه معنادار دارد. یافته های پژوهش حاضر، بر موثر بودن برنامه آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سلامت روان دلالت دارد. از این روش می توان برای درمان و پیشگیری از مسائل سلامت روان استفاده نمود.
محمدعلی منصوری مجید صفاری نیا
مقدمه : با توجه به بالاتر بودن میزان مصرف انرژی از میانگین جهانی در ایران لزوم شناسایی روش های موثر در اصلاح الگوی رفتاری مصرف کنندگان انرژی احساس می شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی اثربخشی روش های مرسوم برتغییر نگرش و رفتار مصرف کنندگان انرژی الکتریکی در کلان شهر تهران می باشد. روش : به منظور آزمون فرضیه های این پژوهش آزمایشی، یک مجتمع مسکونی 80 واحدی به صورت تصادفی در شمال شهر تهران انتخاب و چهار بلوک 20 واحدی این مجتمع به صورت تصادفی به گروه های رفتاری ، شناختی ، ترکیبی و کنترل تقسیم شدند. برای گروه رفتاری از روش های بازخورد ، ارائه جایزه به منظور ترغیب واحد های کم مصرف و برای گروه شناختی از روش توزیع بروشورهای آموزشی ، برگزاری کارگاه آموزشی و تخصیص خط تلفن مشاوره و آموزش چهره به چهره استفاده شد. در مورد گروه ترکیبی تمام روش های ذکر شده به صورت همزمان مورد استفاده قرار گرفت. اثر متغیر های مستقل اعمال شده از طریق تحلیل داده های به دست آمده از پرسش نامه نگرش سنج محقق ساخته و داده های مصرف قرائت شده از کنتورهای برق تحلیل شد. یافته ها : تحلیل نتایج بیانگر آن بود که نگرش گروه های شناختی و ترکیبی پس از اعمال متغیر های مستقل نسبت به پیش آزمون تفاوت معنی داری دارد و این تفاوت تنها در بخش شناختی نگرش بوده و بخش های رفتاری و عاطفی نگرش دارای تفاوت معنی داری نمی باشند. میزان تغییر نگرش در گروه ترکیبی بیشتر از گروه شناختی بوده است. نگرش گروه های رفتاری و گواه ، تفاوت معنی داری با پیش آزمون نداشته است. در حوزه مصرف ، میزان مصرف هر چهار گروه نمونه پس از اعمال متغیر های مستقل ، تفاوت معنی داری با قبل از آن نداشته و پیگیری مصرف در دوره قرائت بعدی کنتورهای برق معادل دو ماه بعد نیز تفاوت معنی داری در مصرف نشان نداده است. نتیجه گیری : نتایج بیانگر آن است که استفاده همزمان روش های رفتاری و شناختی بر تغییر نگرش مصرف کنندگان موثرتر بوده و روش های رفتاری به تنهایی تاثیری بر نگرش مصرف کنندگان این مطالعه نداشت. همچنین تغییر نگرش مصرف کننده لزوما منجر به تغییر رفتار وی نخواهد شد.
ستار صیدی مجید صفاری نیا
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده، شخصیت جامعه پسند، جهت گیری مذهبی و سلامت روان در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج به تفکیک مقطع تحصیلی انجام گرفته است. روش: این مطالعه مقایسه ای بین یک نمونه 373 نفری(شامل 147دختر و 226پسر) است که به صورت تصادفی متناسب با حجم جامعه از بین دانشجویان دانشکده های مختلف انتخاب شده اند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های حمایت اجتماعی ادراک شده(پارک و همکاران، 2002)، مجموعه شخصیت جامعه پسند(پنر،2002)، جهت گیری مذهبی(آلپورت و فگین،1963)، و سلامت روان(گلدبرگ،1972) می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss18 و آزمون آماری t برای گروه های مستقل در سطح معناداری05/0>p آنالیز شدند. یافته ها: نتایج نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده دانشجویان پسر از والدین به طور معنی داری کمتر از دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی است اما بین حمایت اجتماعی ادراک شده از دوستان تفاوت معناداری مشاهده نشد. و میان حمایت اجتماعی ادراک شده دانشجویان دختر و پسر از معلمان و سلامت روانی آنان تنها در مقطع تحصیلات تکمیلی تفاوت معنی دار دیده شد. بین رفتارهای جامعه پسند دختران و پسران دانشجو به تفکیک مقطع تحصیلی تفاوتی وجود ندارد. همچنین، آزمون t در جهت گیری مذهبی دانشجویان دختر و پسر در سطح 05/0 تنها در مقطع کارشناسی و در جهت گیری مذهبی درونی (004/0p=) معنادار شده است. نتیجه گیری: همگام با تغییر مشابه برخی متغیرها در دوجنس که نشان از تشابهات است. تفاوتهای جنسیتی نیز بین دختران و پسران در متغیرها دیده می شود.
مینا برزگر احمد علی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهء جانبی شدن با ویژگیهای روانشناختی در دوقلوهای همسان و غیرهمسان به مرحله اجرا درآمد . تعداد شرکت کنندگان ، 60 جفت دوقلو یا 120 کودک در ردهء سنّی 12-8 سال که شامل 30 جفت دوقلوی همسان و 30 جفت دوقلوی ناهمسان بودند که با آزمون های جانبی شدن و ویژگیهای روانشناختی ( محقق ساخته ) مورد ارزیابی قرارگرفتند .تحلیل آماری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون ، نشان داد که تفاوت برتری دست ، پا ، چشم و گوش بین قل های هرجفت از دوقلو ها ، معنادار است . نتایج این تحلیل نشان می دهد که برتری دست ، پا ، چشم و گوش چپ در دوقلوهای همسان و غیرهمسان نسبت به شیوع چپ دستی گزارش شده درجمعیّت عادّی ، بیشتر است . ولی تفاوتی بین شیوع چپ برتری در اعضای مذکور ، بین دوقلوهای همسان و ناهمسان وجود ندارد . همچنین بین راست برتری اعضای زوج و ویژگیهای غمگینی ،دلشوره ، وسواس غیربالینی و کاهش سلامت جسمانی ، همبستگی منفی دیده شده است . نتایج بدست آمده ، نشان داد ، افزایش غمگینی ، دلشوره ووسواس غیربالینی با چپ برتری اعضا همراه بوده است که همسو با تحقیقات نداحسینیان (2009 ) و وایلدرپنفیلد مبنی بر فعالیت بیشتر نیمکره راست در پردازش افکار منفی ، می باشد ولی این همبستگی معنی دار نبود . ضعف سیستم ایمنی و کاهش سلامتی نیز در چپ برتری اعضا ، بطور معنی داری افزایش یافت که با تحقیقات زیادی از جمله تحقیق گیدرن در سال 2010 که بر افزایش آلرژیها و عفونتهای تنفسی در افراد چپ دست اشاره دارد ، همخوان می باشد . تفسیر های نهایی این پژوهش در زمینهءافزایش چپ برتری اعضا در دوقلوها نسبت به شیوع چپ دستی گزارش شده در جمعیّت عادّی ، در تاء یید تعدادی از فرضیه های مطروحه در سبب شناسی چپ برتری همچون افزایش مدّت زمان زایمان و هیپوکسی ناشی از فشار داخل رحم و محدودیّت ظرفیت اکسیژن جفت ( تصادف محیطی ) ، می باشد . با احتیاط باید بگوییم فرضیه پاتولوژیک بودن چپ برتری که توسط پل بیکن در حدود سال 1974 عنوان گردیده است با نتایج این پژوهش همخوان است . و همچنین نبود تفاوت در شیوع چپ برتری بین دوقلوهای همسان و غیرهمسان در مغایرت فرضیهء ژن راست برتری آنت در سال 1975 می باشد .
ارمغان دماوندیان مجید صفاری نیا
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش کارکرد رفتارهای خود- آسیب رسان و افزایش سلامت روان نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران بود. این مطالعه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه این پژوهش را 30 نوجوان خود- آسیب رسان 12 تا 18 سال مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران تشکیل دادند. نحوه انتخاب گروه نمونه به این صورت بود که ابتدا لیست کلیه نوجوانان که سابقه رفتارهای خود آسیب رسان در پرونده خود داشتند تهیه شد( در زمان انجام بررسی این تعداد 85 نفر گزارش شد)؛ سپس از این تعداد 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند که 15 نفر به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر نیز در گروه کنترل جایگزین شدند. از سیاهه خود گزارشی خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2009) و پرسشنامه سلامت روان scl- 25 جهت جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. بعد از اجرای پیش آزمون ، گروه آزمایش تحت درمان برنامه رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت گروهی قرار گرفت. این برنامه در 10 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای 1 جلسه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی( طبقه بندی و توصیف اطلاعات) از تحلیل کواریانس در نرم افزار آماری spss استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که: برنامه رفتار درمانی دیالکتیک به روش گروهی بر کاهش کارکرد رفتارهای خود-آسیب رسان نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت موثر است. همچنین نتایج نشان داد که برنامه مداخله بر کاهش کارکردهای درون فردی و بین فردی رفتار های خود-آسیب رسان نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت موثر است. این درحالی است که برنامه رفتار درمانی دیالکتیک بر بهبود سلامت روان نوجوانان خود-آسیب رسان مقیم کانون موثر نبود.
محسن خسروی مجید صفاری نیا
پژوهش حاضرباهدف مقایسه روایی تشخیصی نسخه نوین هوش آزمای تهران استانفورد - بینه بانسخه فارسی چهارمین ویرایش مقیاس های هوشی وکسلرکودکان درناتوانی یادگیری اجراشد.جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان مشکوک به ناتوانی یادگیری است که درسال 92-91به شش مرکز اختلالات یادگیری دراستان خراسان شمالی مراجعه کردند.حجم نمونه این پژوهش120نفر(60نفردخترو60نفرپسر)ازدانش آموزان مقطع ابتدایی مشکوک به ناتوانی یادگیری ازنوع نارسا خوانی می باشد.روش نمونه گیری ازنوع هدفمندبوده وبرای جمع آوری داده های این پژوهش ازنسخه پنجم هوش آزمای تهران استانفورد - بینه که شامل 10 خرده آزمون درحیطه های کلامی وغیرکلامی ونسخه چهارم مقیاس هوش وکسلرکودکان با 15 خرده آزمون درچهارشاخص فهم کلامی،استدلال ادراکی،حافظه فعال وسرعت پردازش می باشد ، استفاده شده است. به منظورتجزیه وتحلیل داده هاازروش منحنی راک برای مشخص کردن نقطه برش ابزارهای فوق وتعیین روایی تشخیصی باتأکیدبرضریب حساسیت وضریب وضوح گرایی استفاده شده است.یافته هامعرف این بودکه با توجه به مقایسه روایی تشخیصی تهران – استانفورد بینه و ویرایش فارسی چهارمین مقیاس هوش وکسلر کودکان عامل حافظه فعال به عنوان مهم ترین ملاک تشخیص احتمالی ناتوانی یادگیری به کار می رود.پس از آن خرده آزمون های شاخص فهم کلامی، دیگر ملاک تشخیص احتمالی ناتوانی یادگیری است.
مژده معتمدجلالی مجید صفاری نیا
اشتغال صحیح و گزینش مناسب افراد برای مشاغل از مهمترین عوامل رشد اجتماعی و اقتصادی جامعه وتامین کننده سلامت روانی افراد جامعه است. هوش های چندگانه بر چگونگی عملکرد و نحوه برقراری ارتباط در محیط های کاری تاثیر می گذارد. تحقیقات نشان داده اند که افراد با هوش های اجتماعی، فرهنگی و هیجانی بالاتر توانایی بهتری در مقابله و تطبیق با شرایط استرس زا و برقراری ارتباط موثر در محیط های کاری دارند. از آنجا که پزشکان مهندسان و وکلا با مهمترین و حساس ترین عرصه های زندگی افراد سروکار دارند هدف این تحقیق مقایسه هوش های اجتماعی؛ فرهنگی و هیجانی و ابعاد آن در این سه گروه است. این تحقیق بر روی 95 پزشک، 105 مهندس و 90 وکیل به شیوه نمونه گیری دردسترس و داوطلبانه در شهر تهران انجام شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هوش اجتماعی آنگ تون تت و پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان و پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ استفاده شده است . برای تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس و آزمون فریدمن و اسپیرمن استفاده شده است . تحلیل ها با نرم افزارهای spssو excel انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد تفاوت میان هوش اجتماعی و هوش هیجانی و هوش فرهنگی در پزشکان و مهندسان و وکلای شهر تهران معنی دار است . به این ترتیب که هوش اجتماعی در وکلا بیشتر و در مهندسان کمتراست.اما هوش هیجانی وهوش فرهنگی در مهندسان بیشتر و در وکلا کمتر است .پزشکان در هر سه نوع هوش بین این سه گروه مشاغل رتبه دوم را دارند. در مورد ابعاد هوش هیجانی، درپزشکان و وکلا بعد همدلی دارای بیشترین رتبه و بعد استقلال دراری کمترین رتبه است.اما در مهندسان بعد مسئولیت پذیری دارای بیشترین رتبه و بعد استقلال دارای کمترین رتبه است. در مورد ابعادهوش فرهنگی در هر سه شغل بعد انگیزشی دارای بیشترین رتبه و بعد شناختی دارای کمترین رتبه است . کلمات کلیدی
لیلا عبدالملکی مجید صفاری نیا
سابقه و هدف: با توجه به اینکه پیشرفت ریاضیات در هر جامعه می تواند زمینه ساز توسعه سایر رشته های علمی و صنعتی آن جامعه باشد، بنابراین تشخیص و شناسایی دانش آموزان مبتلا به اضطراب ریاضی با ابزار غربالگری مناسب فرصت مداخله بهنگام را فراهم می آورد. پژوهش حاضر (پایان نامه) با هدف هنجاریابی مقیاس اضطراب ریاضی دو بعدی بای بر روی دانش آموزان دختر دبیرستانی استان کرمانشاه اجرا شد. مواد و روش ها: این پژوهش بنیادی و توصیفی درسال 1391به صورت مقطعی با توجه به ماهیت پژوهش و جدول مورگان بر روی 510 دانش آموز دختر دبیرستانی استان کرمانشاه اجرا شد. انتخاب نمونه ها براساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بود. شرکت کنندگان در پژوهش مقیاس اضطراب ریاضی دو بعدی بای(2011) و مقیاس باورهای خودکارآمدی عمومی شوآرتزر و جروسلم(1996)را تکمیل نمودند.جهت بررسی روایی همزمان، همبستگی نمرات خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی با اضطراب ریاضی و جهت بررسی روایی سازه از روش تحلیل عامل تأییدی به کمک نرم افزار(lisrel8.8) استفاده شد، برای دستیابی به پایایی مقیاس اضطراب ریاضی با استفاده از نرم افزار آماری(spss-18 )، روش آلفای کرونباخ و روش تنصیف اسپیرمن-برون بر روی داده ها اعمال شد. یافته ها: روایی همزمان بین مقیاس اضطراب ریاضی با پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی منفی و معناداربود(001/0>p). با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، ساختار دو عاملی مقیاس اضطراب ریاضی بای تایید شد و مقدار آلفای کرونباخ و دونیمه سازی اسپیرمن –برون به ترتیب برابر با 72/0 و 65/0 بود. نتیجه گیری: در مجموع یافته های این بررسی حاکی از آن بود که مطابق با نسخه اصلی، مقیاس اضطراب ریاضی بای از دو عامل نگرش مثبت و منفی به ریاضی تشکیل شده است. بنابراین در پژوهش داخلی علاوه برسنجش اضطراب ریاضی می توان برای اندازه گیری نگرش دانش آموزان به ریاضی از این پرسشنامه استفاده کرد.
نیلا آخوندی احمد علی پور
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی و مقایس? مدل و روش سرمای? روان شناختی لوتانز و همکاران با روش عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس بر سرمای? روان شناختی، مولفه های سلامت روان و شاخص های شغلی در کارشناسان شاغل در شرکت ایران خودرو دیزل انجام شد. جامعه آماری کارشناسان شاغل در شرکت ایران خودرو دیزل به تعداد650 نفر بود. از بین آن ها 90 نفربه شیوه نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه 30 نفری قرارداده شدند. ابزارهای سنجش پرسشنامه سرمایه روانی لوتانز(2007)، پرسشنامه سلامت عمومی(1972)، مقیاس فرسودگی شغلی مسلش(1981) و پرسشنامه اهمال کاری سازمانی(1390) بود. ابتدا این پرسشنامه ها به صورت پیش آزمون اجرا شد و برنامه مداخله ای لوتانز و الیس برای کارشناسان در گروه های آزمایشی بر گزار گردید. در پایان دوره شرکت کنندگان دوباره با استفاده از پرسشنامه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با آزمون تی، مانوا و آنوا و نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که هر دو مداخله لوتانز و الیس بر افزایش سرمای? روان شناختی، بهبود سلامت روان، کاهش فرسودگی شغلی و کاهش اهمال کاری سازمانی موثر هستند(p<0/05). مقایسه نتایج این دو مداخله با یکدیگر نشان داد تاثیر روش لوتانز بر سرمای? روان شناختی در سنجش اول(تفاوت پیش آزمون و پس آزمون) نسبت به روش الیس معنادار است(p<0/05). از این مقایسه ها نتیجه می شود اثر روش لوتانز نسبت به روش الیس بر سرمایه روان شناختی در مدت زمان کمتری ایجاد می شود. از بقیه مقایسه ها تفاوت معناداری به دست نیامد (p<0/05). مقایسه های بین دو مداخله نشان داد تاثیر مداخلات با گذشت زمان(دو ماه) حفظ می شود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد مداخل? لوتانز بر افزایش مولفه های سرمای? روان شناختی(امید، خوش بینی، خودکارآمدی و تاب آوری) تاثیر دارد و این تاثیر در مرحل? پیگیری حفظ شده است. مداخل? الیس بر افزایش مولفه های امید، خودکارآمدی و تاب آوری تاثیر داشته و این تاثیر در مرحل? پیگیری حفظ شده است و تاثیر مثبت این مداخله برمولف? خوش بینی در مرحل? پیگیری آشکار شده است. در مقایس?، بین این دو روش مداخل? لوتانز نسبت به مداخل? الیس در افزایش مولفه های امید(3667/7 در مقایسه با 5333/3) و خوش بینی(2333/5 در مقایسه با 2/1) برتری داشته است. در ارتباط با شاخص های سلامت روان مداخلات در کاهش مولفه-های کارکرد اجتماعی، اضطراب و افسردگی در هر دو مرحل? سنجش تاثیر داشته اما تاثیر بر شاخص نشانه های جسمانی در مداخل? الیس در مرحل? پیگیری آشکار شد. مقایس? این دو مداخله نشان داد تاثیر مداخل? لوتانز بر شاخص نشانه های جسمانی(733/4) بیشتر از مداخل? الیس(7667/0) است اما پس از گذشت زمان تفاوتی با یکدیگر ندارند. در کاهش زیر مقیاس-های فرسودگی شغلی مداخل? لوتانز اثربخش بوده و تاثیر خود را در مرحل? پیگیری حفظ کرده است. مداخل? الیس بر کاهش زیر مقیاس های خستگی عاطفی و مسخ شخصیت در مرحل? پس آزمون تاثیر داشته و بر زیر مقیاس ناکارآمدی در مرحل? پس آزمون تاثیر مداخله آشکار شده است. مقایس? این دو مداخله با یکدیگر نشان داد مداخل? لوتانز(0667/13) نسبت به مداخل? الیس(3667/6) در کاهش ناکارآمدی برتری دارد. در کاهش زیر مقیاس های اهمال کاری هر دو مداخله اثربخش بوده اما مقایس? این دو مداخله با یکدیگر نشان داد در کاهش تشویش ذهنی در مرحل? پس آزمون برتری با روش الیس بوده(8667/6 در مقایسه با 4138/3) و در مرحل? پیگیری تفاوت معناداری بین این دو مداخله دیده نمی شود(438/0p<). با توجه به یافته ها می توان گفت برنام? مداخله ای لوتانز و الیس بر ارتقای سرمای? روان شناختی، بهبود سلامت روان، کاهش فرسودگی شغلی و کاهش اهمال کاری سازمانی موثر است. بنابراین می تواند راهکار اجرایی مناسبی باشد.
سولماز مظفری مصطفی گرجی
نقد کهن الگویی از نظریه های مدرن نقد ادبی و مبتنی بر نقد روان شناختی است که براساس آرای یونگ بنا شده است. در این نوع نقد، ضمن مطالعه و بررسی کهن الگوهای یک اثر، چگونگی جذب آنها توسّط ذهن شاعر و نویسنده نشان داده می شود. کهن الگوها که محصول تجربه های مکرر بشر در زندگی هستند و در ناخودآگاه وی به ودیعه نهاده شده اند، از زوایا و ابعاد گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. برپایه ی این مطالعات، سفر قهرمانی برای رسیدن به کمال و رویای فردیّت با تکیه بر حضور کهن الگوها در زندگی هر فرد میسّر است. هدف این رساله، بررسی ده رمان معاصر فارسی از منظر نقد کهن الگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول پیرسون و هیو.کی.مار برپایه ی کهن الگوهای دوازده گانه ی بیداری قهرمانان درون است. در این رساله ده رمان برگزیده ی بوف کور، چشمهایش، مدیر مدرسه، شازده احتجاب، ملکوت، سووشون، همسایه ها، شوهر آهو خانم، سنگ صبور و جای خالی سلوچ انتخاب و کاربرد کهن الگوها در آنها بررسی و تحلیل شد. با توجّه به بررسی های به عمل آمده، به نظر می رسد می توان کهن الگوهای بیداری قهرمان درون را در شخصیّت های داستانی همچون روند تکامل شخصیّتی شخصیّت های انسانی دریافت و سفر قهرمانی را در سه مرحله ی (عزیمت، تشرّف و بازگشت) دنبال کرد. در ده رمان مورد بحث یازده شخصیّت به طی این سفر موفّق گردیدند و کهن الگوهای دوازده گانه به آنها در مراحل سه گانه ی سفر تفرّد یاری رساندند. بررسی ها نشان می دهد با اینکه تنها برخی از شخصیّت ها توانستند به مرحله ی بازگشت دست یابند، امّا دیگر شخصیّت ها نیز به این مسیر پا نهاده اند و کهن الگوها با تجلّی در روح و روان شخصیّت، قهرمانان را به سمت تعالی و کمال سوق داده اند. این پژوهش نشان می دهد می توان با بهره گیری از کهن الگوهای شخصیّتی و توجّه به سفر قهرمانی به تحلیل و تفسیر متون ادبی پرداخت و مفاهیم اصلی مکنون در آنها را آشکار و واضح ساخت.
شهلا کیوانی هفشجانی محمد احسان تقی زاده
زمینه وهدف : اعتماد به نفس وعزت نفس نقش اساسی در سلامت روان ایفا می کنند و اثرات برجسته ایی را در احساسات , ارزشها وهدفهای فردی ایفا می کنند و به عنوان یکی از زمینه های آسیب پذیری نسبت به بیماریهای روانی مد نظر قرار می گیرند . هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش راهبردهای برنامه ریزی عصبی – کلامی در افزایش عزت نفس واعتماد به نفس در زنان می باشد . مواد وروشها : این پژوهش به صورت آزمایشی ؛ پیش آزمون وپس آزمون همراه با گروه کنترل طراحی شده است . جامعه پژوهش کلیه زنانی بودند که در سال تحصیلی 91-92 کودکان خود را به مهد های شهر سمنان می سپردند . 30 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی از یکی از مهدهای شهر ( انتخاب تصادفی ) برگزیده شده وسپس در دو گروه آزمون وکنترل گمارده شده . گروه آزمون به مدت 8جلسه تحت آموزش قرار گرفتند ابزارهای بکار رفته در دو مرحله پیش آزمون وپس آزمون برای هر دو گروه ( آزمون وکنترل ) شامل پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه اعتماد به نفس بود .تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss -15و از روش تحلیل کوواریانس انجام شد . )p<0.05یافته ها : میانگین نمرات اعتماد به نفس وعزت نفس در گروه آزمون به طور معناداری افزایش یافته( در حالیکه در گروه کنترل افزایش معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش برنامه ریزی عصبی – کلامی منجر به افزایش اعتماد به نفس وعزت نفس در زنان می شود .
سپیده حسینی احمد علی پور
با توجه به شایع بودن بیماری¬های روانی چون اضطراب در جامعه و هزینه بر بودن آن برای خانواده¬ها ، هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی، در جهت کاهش این هزینه¬ها اهداف کلی و جزئی این پژوهش به¬ترتیب" بررسی اثر آموزش تای¬چی بر افزایش سلامت عمومی روان، کاهش اضطراب و افزایش سطح خلق" و "مقایسه میزان سلامت عمومی روان، اضطراب و سطح خلق گزارش شده توسط کسانی¬که دوره آموزش تای¬چی را گذرانده¬اند با کسانی¬که این آموزش را دریافت نکرده¬اند " تعیین شده است. این طرح مشابه طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. با این تفاوت که آزمودنی¬ها به صورت تصادفی از جامعه انتخاب نشده و به همین ترتیب در گروه¬هایی جایگزین نمی¬شوند. طرح بر روی دو گروه 40 نفره صورت گرفته که تمرینات تای-چی را در باشگاه¬های تای چی تهران انجام می¬دهند. برای تجزیه وتحلیل داده¬ها از آزمون کلموگروف اسمیرنف، با توجه به رعایت همگنی شیب خط رگرسیون از آزمون کواریانس، تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با یک عامل بیرونی گروه و یک عامل درونی مراحل دوگانه (آنوای آمیخته)، برای بررسی همگنی ماتریس کووواریانس درگروه ها از آزمون باکس استفاده شد. نتایج پژوهش نیز حاکی از آن است که تمرینات تای¬چی بر سلامت روان و اضطراب تاثیر داشته و منجر به افزایش سلامت روان و کاهش هر دو نوع اضطراب حالت و رگه شد اما تاثیر آن بر خلق مثبت و منفی متفاوت بوده و تنها بر خلق منفی تاثیر گذار بود و در خلق مثبت بی تاثیر بوده است
فرهاد براقی زاده مجید صفاری نیا
در پژوهش حاضر، پرسشنامه شخصیتی 6 عاملی hexaco-60 در جامعه بزرگسالان شهر تهران مورد بررسی تعیین اعتبار و روایی قرار گرفت. پرسشنامه هگزاکو-60 دربرگیرنده 6 مقیاس بوده و مجموعاً شامل 60 گویه می باشد که در یک مقیاس لیکرت 5 گزینه ای، ویژگی های شخصیتی را مورد سنجش قرار می دهد. اعتبار این آزمون با بهره گیری از سه شیوه تعیین ضریب همسانی درونی عامل ها (آلفای کرونباخ)، بازآزمایی، و میزان همبستگی با پرسشنامه شخصیتیneo-ffi و فرم کوتاه پرسشنامه mmpi (اعتبار همگرا) مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی روایی پرسشنامه هگزاکو-60 از دو شیوه آماری تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی استفاده شد. افراد نمونه را 941 نفر از بزرگسالان شهر تهران (395 مرد، 513 زن و 33 نفر با جنسیت نامشخص) تشکیل دادند. مقادیر اولیه آلفای کرونباخ برای 6 عامل، در محدوده 208/0 تا 441/0 به دست آمد. ضرایب اعتبار در بازآزمایی از 462/0 تا 708/0 به دست آمد که در سطح 05/0 و 01/0 معنادار بودند. مقادیر همبستگی عامل های پرسشنامه هگزاکو-60 با عامل های متناظر در فرم کوتاه پرسشنامه نئو از 179/0 تا 571/0 به دست آمد که در سطح 05/0 و 01/0 معنادار بودند. در نتیجه کاربرد تحلیل عاملی اکتشافی، تعداد 10 گویه که همبستگی منفی یا ناچیز با بقیه عامل ها داشتند، از پرسشنامه حذف گردیدند. ساختار عاملی جدید مرتب شد و یک الگوی 6 عاملی کلی پدید آمد. در نتیجه تحلیل عاملی تأییدی اعمال شده روی این ساختار جدید، آزمون فرض تأیید شد و کلیه شاخص های نیکویی برازش تأمین گردید. مقادیر آلفای کرونباخ برای ساختار جدید عاملی در محدوده 400/0 تا 654/0 حاصل گردید. از کل یافته های پژوهش حاضر چنین نتیجه گیری می شود که پرسشنامه هگزاکو-60 از اعتبار و روایی قابل قبول و در حد متوسط برای استفاده در جامعه بزرگسالان شهر تهران برخوردار است.
لیلا احمدی سلطان ابادی مجید صفاری نیا
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی وویژگی های شخصیت جامعه پسند در کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 92-1391 بود؛ به این منظور از مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران، گروه مسئولین آموزشی از دو شبکه بهداشتی درمانی شهرستان ری و مرکز بهداشت جنوب تهران به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند. پس از اجرای آزمون خرده مقیاس سازگاری اجتماعی بل، افرادی که دارای کمترین میزان سازگاری بودند، انتخاب شدند. از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. آزمو ن های خرده مقیاس سازگاری اجتماعی بل و پرسشنامه ویژگی های شخصیت جامعه پسند به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد و سپس افراد گروه آزمایشیدر شش هفته، هر هفته 2 جلسه و هر جلسه، یک ونیم ساعته در دوره آموزش مهارت های اجتماعی شرکت کردند. پس از برگزاری برنامه مداخله ای، دو گروه آزمایشی و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی بر روی سازگاری اجتماعی کارکنان موثر بوده است پژوهش حاضر همچنین نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی در کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در دو دوره قبل و بعد از آموزش مهارت های اجتماعی در4 مورد از 7 مورد نمره بدست آمده یرای خرده مقیاس های شخصیت جامعه پسند (مسئولیت اجتماعی ، ارتباط همدلانه، نگاه از منظر دیگران ،استدلال اخلاقی دو جانبه) تفاوت معنی داری داشته است بنابراین میتوان گفت که آموزش مهارت های اجتماعی در این 4 خرده مقیاس موثر بوده است ولی در 3 مورد دیگر از خرده مقیاس های شخصیت جامعه پسند(پریشانی فردی، نوعدوستی خود گزارشی و استدلال های جهت گیری شده دیگران) بی تاثیر بوده است
فاطمه محمودی مجید صفاری نیا
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک فرزند پروری والدین با خودشیفتگی، تعارض نقش و شخصیت جامعه پذیر در دانش آموزان مقطع متوسطه به روش توصیفی-پیمایشی می باشد. به این منظور برای سنجش متغییر های تحقیق از پرسشنامه پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند، پرسشنامه شخصیت خودشیفته، مقیاس ابهام-تعارض نقش اسکالر و لوانونی و پرسشنامه شخصیت جامعه پسند استفاده شد، که پایایی آن به ترتیب بر اساس آلفای کرونباخ 893/0، 898/0، 744/0 و 838/0 بدست آمد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 93-1392 می باشند، که تعداد 282 نفر از آنها با نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که در نهایت 281 پرسشنامه برگشت داده شد که همین تعداد مبنای تحلیل قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن بود که سبک فرزند پروری والدین با شخصیت خود شیفته دانش آموزان رابطه دارد. همچنین سبک فرزند پروری والدین با تعارض نقش دانش آموزان رابطه دارد. در ادامه مشخص شد که سبک فرزند پروری والدین با شخصیت جامعه پسند دانش آموزان رابطه دارد. نتایج حاصل از یافته های این تحقیق، نشان داد که، الگوی فرزند پروری سهل گیرانه والدین با شخصیت جامعه پسند دانش آموزان رابطه منفی و معکوس دارد به عبارت دیگر وجود الگوی فرزند پروری سهل گیرانه منجر به شخصیت جامعه پسند دانش آموزان نمی شود. همچنین الگوی فرزند پروری مستبدانه والدین با شخصیت جامعه پسند دانش آموزان رابطه منفی و معکوس دارد به عبارت دیگر وجود الگوی فرزند پروری مستبدانه منجر به شخصیت جامعه پسند دانش آموزان نمی شود. در ادامه یافته ها حاکی از این است که الگوی فرزند پروری مقتدرانه با شخصیت جامعه پسند دانش آموزان رابطه مثبت و مستقیمی دارد به عبارت دیگر وجود الگوی فرزند پروری مقتدرانه منجر به شخصیت جامعه پسند دانش آموزان می شود.
مریم اکبری مجید صفاری نیا
هدف از پژوهش حاضر مقایسه دلبستگی مکان، سازگاری زناشویی و سلامت اجتماعی همسران شاغل در شرکت نفت اهواز ساکن در منازل سازمانی و غیرسازمانی بود. در این پژوهش علی- مقایسه ای، 200 زن و مرد شاغل شرکت نفت استان خوزستان ساکن در منازل سازمانی و غیرسازمانی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. آزمودنیها به مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، پرسشنامه سازگاری زناشویی انریچ (1988) و پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز (1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه (آنووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین همسران ساکن در منازل سازمانی و غیرسازمانی شرکت نفت از نظر میزان رضایت زناشویی، دلبستگی مکان و سلامت اجتماعی تفاوت معنی-داری وجود ندارد (05/0<p). همچنین، نتایج مقایسه میانگین دلبستگی مکان، سلامت اجتماعی و رضایت زناشویی و کلیه خرده مقیاسهای آنها در افراد ساکن در منازل سازمانی و غیرسازمانی حاکی از آن بود که میانگین آنها در افراد ساکن در منازل سازمانی بیشتر است. لذا به سیاستگذاران و دست اندرکاران امر آموزش خانواده و سلامت توصیه می شود از نتایج این پژوهش جهت افزایش سازگاری زناشویی و سلامت اجتماعی افراد و خانواده ها استفاده کنند.
معصومه تدریس تبدیزی مجید صفاری نیا
هدف پژوهش حاضر اعتباریابی و هنجارسازی پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز (1998) در زنان و مردان تهرانی بوده است. روش: جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از زنان و مردان شهر تهران که 500 زن و مرد به روش خوشه ای چندمرحله ای از جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز (1998). نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان دهنده برازش متوسط مدل در تعیین عاملها به شکل اولیه بیان شده توسط کیز (1998) بود بر اساس نتایج پژوهش، پرسشنامه بهزیستی اجتماعی ابزاری روا و پایا است و در جامعه ایرانی از برازش خوبی برخوردار است.
شهربانو بخشی محمود کمالی زارچی
مقدمه: انسان ها در زندگی با موقعیت های استرس زایی مواجه می شوند که برای رویارویی با آنها باید از مهارت کافی برخوردار باشند. مهارت های اجتماعی یکی از عوامل تاثیرگذار در روابط بین فردی سالم و سلامت اجتماعی می باشد که توجه پژوهشگران زیادی را به خود جلب کرده است. موضوع پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر اضطراب اجتماعی و سلامت اجتماعی دانش آموزان می باشد. روش: جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر شهر قم تشکیل داده اند که از بین آنها 60 نفر به طور تصادفی انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه اضطراب اجتماعی و سلامت اجتماعی کییز به عنوان پیش آزمون جواب دادند. سپس گروه آزمایشی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، مهارت های اجتماعی را آموزش دیدند. در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار بوده و هیچ آموزشی ندیدند. پس از پایان این دوره، مجددا هر دو گروه به همان آزمون ها پاسخ دادند. نتایج گروه با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفته و مقایسه شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از آموزش، سلامت اجتماعی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش و میزان اضطراب اجتماعی آنها نیز کاهش پیدا کرده است. نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که با آموزش مهارت های اجتماعی، علاوه بر حل مشکلات فردی، تعاملات اجتماعی نیز بهبود یافته و موجبات یک زندگی اجتماعی مطلوب فراهم می گردد.
فریماه صفاییان مجید صفاری نیا
یکی از راه های پیشگیری از بروز مشکلات روانی و رفتاری ارتقاء ظرفیت روانشناختی افراد می باشد که از طریق آموزش مهارتهای زندگی جامه عمل می پوشد. مهارتهای زندگی عبارت است از مجموعه ای از توانایی ها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند. پژوهش های متعدد و گسترده ای تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد، پیشگیری از رفتارهای خشونت آمیز، تقویت اتکا به نفس، افزایش مهارتهای مقابله با فشارها و استرس ها، برقراری روابط مثبت و موثر اجتماعی و... نشان داده اند. نیازهای زندگی امروز، تغییرات سریع اجتماعی فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، شبکه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی انسانها را با چالشها، استرس ها و فشارهای متعددی روبرو نموده است که مقابله موثر با آنها نیازمند توانمندی های روانی- اجتماعی میباشد. فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات آسیب پذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی، اجتماعی و رفتاری قرار می دهد. شناسایی و پرورش این مهارتهای ارتباطی و بررسی تاثیرگذاری آنها بر روی طیفی از رفتارهای جامعه یار و شکلگیری تغییرات هدفمند در هر یک از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری از جمله راهکارهای دستیابی به جامعهای سالمتر میباشد.
ندا چهارگانه محمد احسان تقی زاده
مقدمه: در بن بیشتر مشکلات افراد جامعه و مشخصه هایی که کم و بیش از آن ها با عنوان آسیب های فرهنگی و یا اجتماعی یاد می کنند، شاهد سهل انگاری اجتماعی و فقدان اعتماد اجتماعی هستیم؛ و به راحتی نمی توان از آن صرف نظر کرد. این مطالعه به بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش سهل انگاری اجتماعی و افزایش اعتماد اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شهرستان جهرم می پردازد. روش: بررسی حاضر پژوهشی نیمه آزمایشی است که با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شده و ضمن استفاده از متغیر مستقل( آموزش مهارت های اجتماعی به مدت 8 جلسه) از پیش آزمون و پس-آزمون استفاده شده است. نمونه ی مورد نظر پژوهش با استفاده از نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شهرستان جهرم که در نیم ترم دوم سال تحصیلی 1393 - 1392 مشغول تحصیل بوده و دانشجوی ترم دوم به بالا بودند انتخاب شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. با استفاده از طرح پژوهشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل، اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر روی گروه آزمایش مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه ها ی سهل انگاری اجتماعی و اعتماد اجتماعی دکتر صفاری نیا استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در دو گروه از نظر تغییر در کاهش سهل-انگاری و افزایش اعتماد اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد و در گروه آزمایش سهل انگاری اجتماعی کاهش یافته و اعتماد اجتماعی افزایش پیدا کرده است. (05/0< p). نتایج: نتایج بررسی حاضر نشان می دهد که با آموزش مهارت های اجتماعی به افراد می توان سهل-انگاری اجتماعی را کاهش و اعتماد اجتماعی را افزایش داد.