نام پژوهشگر: سیدمرتضی هاشمی
حسین شیروانی سیدمرتضی هاشمی
سعدی یکی از سرآمدان نظم و نثر در قرن هفتم هجری است که تأثیری شگرف بر شاعران و نویسندگان بعد از خود گذاشته است. وی در هم? قالبهای شعری قلم زده و در نثر فارسی شیوهاش بر مبنای مقامهگویی است . تلفیق نظم و نثر در گلستان و تقسیم آن به ابواب مختلف و به کارگیری واژهها و اصطلاحات عامیانه و ضربالمثلها، ویژگی و تشخّصی خاص به نثر او بخشیده است که قبل از او سابق? چندانی نداشته است. به همین دلیل نویسندگان بسیاری بعد از سعدی کوشیدهاند به اقتفای سبک سعدی آثاری در این زمینه خلق کنند. جامی، مجد خوافی، قاآنی، میرزا ابراهیم مدایحنگار ، قائم مقام و... از جمله کسانی هستند که در این مسیر گام برداشته و به تقلید از نثر گلستان سعدی قلم زدهاند. در این تحقیق کوشیده شده تا نثر قائم مقام فراهانی که به دلیل توجّه به عوامل زیبایی کلام سعدی، توانسته موفّقتر از دیگران در عرصهی تقلید از سعدی عمل کند، از لحاظ ساختار زبانی با ذکر نمونههایی مشابه با نثر گلستان سعدی مطابقت داده شود؛ بنابراین به شباهتهای این دو اثر از لحاظ ساختار زبانی پرداخته شد ، تا میزان موفّقیّت قائم مقام در تقلید از سعدی آشکارتر گردد. کلید واژه: گلستان، سعدی، منشآت، قائم مقام، ساختار زبانی ،تأثیر،شباهت.
داوود حاتمی سیدمرتضی هاشمی
شاهنامه فردوسی اثر حماسی منظوم بی مانند میراث ادب کهن فارسی و بلکه، به گواهی ادب شناسان معتبر، از گرانسنگ ترین نمونه حماسه نامه های منظوم در گستره ادب جهان است. اگرچه کار سراینده این اثر ـ فردوسی توسی ـ چنان که خود در سرآغازنامه سترگش تصریح نموده، به نظم درکشیدن بی کم و کاست و موبه موی روایت های حماسی نوشته شده ای بوده است که از روزگار باستان به روزگار وی رسیده بود، اما فرآورده تلاش سی و چند ساله او، به باور تقریباً همه ادب پژوهان صاحب نظر ایرانی و غیرایرانی، بسی فراتر از صرف به نظم کشیدن در چنان تراز والایی جای گرفته است که از نظرگاه های گوناگونی چون جنبه های ادبی، هنری، فکری، تاریخی، سیاسی، جامعه شناختی، روان شناختی و... مانند اینها، در آن می توان نگریست و به دستاوردهای درخور درنگ و گاه، شگرفی نیز رسید. به باور پژوهش حاضر، یکی از نظرگاه های یاد شده، جنبه های درام پردازی داستان های شاهنامه است که، به رغم وجود دلایل نیورمند کافی در آنها ازجمله ممه سیس (تقلید زنده / محاکات) در برابر دیئه گسیس (توصیف روایی)، مگر در مواردی اندک و در دامنه ای محدود، هنوز پژوهش دانشگاهی قابل قبول و درخوری درباره آن صورت نپذیرفته است. پژوهش حاضر، با درک اهمیت موضوع و تلاش برای برآوردن این کمبود اساسی، بر چهار داستان از داستان های موسوم به «پهلوانی» شاهنامه که وجود جنبه ممه سیس (تقلید زنده / محاکات) در آنها بیش از جنبه دیئه گسیس (توصیف روایی) و یا همسنگ با آن به چشم می خورد تمرکز بخشیده و بر پایه آرای درام شناختی کلاسیک پوئتیکای ارسطو، به منزله کهن ترین کتاب در شناخت و نگارش درام های باستانی منظوم، به بازیابی جنبه های دراماتیک آنها پرداخته و اهم یافته های خود را برشمرده است. یک نتیجه جالب این پژوهش آن است که فردوسی را می توان، به رغم آن که هیچ دانسته نیست که آیا وی به هر شیوه از قواعد درام پردازی یونانیان ـ که حدود هشتصد سال پیش از روزگار وی در نزد آنان شناخته شده بود ـ آگاهی داشته یا نه، پیشرو داستان پردازی منظوم دراماتیک در برابر داستان پردازی صرفاً روایی ـ توصیفی سنتی دانست.
فرزاد نادری لردجانی سیدمرتضی هاشمی
شعر فارسی قرن چهارم هجری که به جرئت می توان آنرا رکن شعر فارسی به حساب آورد، آمیخته با حکمت و اندرز است تا جایی که می توان شعر این دوره را شعر حکمی و اندرزی و برخی از شاعران این عصر را حکیم نامید. ادبیات تعلیمی در همه ادوار شعر فارسی حضور داشته است تا بدانجا که این نوع ادبی در کنار سیطره ی ادبیات غنایی و حماسی نیز به نسبت قابل توجهی دیده می شود. اشعار شاعران این دوره که سرشار از معارف گوناگون از جمله حکمت و اندرز است، متاثر از کتابها و آموزه های دینی و اخلاقی قبل و بعد اسلام بوده و شاعران این دوره، چنین مقوله هایی را در آثار خود به خوبی پرورش داده اند و ارکان اساسی نکات اخلاقی جامعه ی بشری نظیر: یکتا پرستی، مرگ و معاد، نبوت، دعوت به فضایل اخلاقی، پرهیز از رذایل اخلاقی و عدالت را با زیبایی هر چه تمامتر به تصویر کشیده اند. در مجموع می توان حکمت عملی (تهذیب اخلاق، سیاست مدن: آیین کشورداری وتدبیر منزل) و حکمت نظری ای را که در سخن ابن مسکویه و به تبع آن در کلام خواجه نصیر طوسی بوده است، در شعر شاعرانی چون رودکی، کسایی، بوشکور بلخی و دقیقی طوسی بطور نسبی مشاهده نمود.