نام پژوهشگر: حمید اسدپور
عبدالرزاق ملکی حبیب الله سعیدی نیا
بندرعباس از بنادری است که در سواحل جنوبی ایران و در کرانه های خلیج فارس واقع شده است و به خاطر موقعیت سوق الجیشی و تجاری آن همیشه مورد توجه و حائز اهمیت بوده است. در دوره حکومت رضا شاه پهلوی نیز به مانند ادوار گذشته تاریخی مانند صفویه و قاجاریه بندرعباس نقشی تاثیر گذار در تجارت خلیج فارس ایفا نمود. اگر چه به خاطر توجهات و اهمیتی که رضا شاه برای بنادری مانند محمره (خرمشهر)، آبادان و بندر شاهپور(امام فعلی)، قائل بود از اهمیت تجاری بندرعباس تا حدودی کاسته شد اما دچار رکود و انزوا نشد. و همچنان جایگاه خود را در تجاررت خلیج فارس حفظ کرد. در این دوره ما شاهد فعالیت گسترده شرکتهای تجاری خارجی از جمله شرکتهای آلمانی و انگلیسی در بنادرجنوبی ایران و از آن جمله بندرعباس هستیم. در سالهای ابتدایی حکومت رضا شاه حجم مبادلات تجاری بندرعباس از لحاظ صادرات و واردات چندان گسترده نبود. در سه سال آخر حکومت رضا شاه یعنی در حد فاصل سالهای 20-1318ش، ارزش کالاهای صادراتی بندرعباس بیشتر از حجم کالاهای وارداتی بود. دلایل افزایش صادرات بندرعباس در این سالها، صدور تصویب نامه کالاهای درجه 3 و همچنین تصویب نامه مبادلات مرزی بودکه در سال 1316ش به تصویب رسید. روند رو به رشد افزایش صادرات بندرعباس از سال 1316ش آغاز و تا سال آخر حکومت رضا شاه در سال 1320ش ادامه پیدا کرد. اما اوج رونق تجارت بندرعباس از لحاظ صادرات سال 1318 ش/1939 م بود. علت اصلی این مساله بروز جنگ جهانی دوم در اروپا در این سال، پیش بینی و تقاضای این کشورها برای مواد اولیه و خواربار بوده است. بندرعباس در این دوره با اکثر کشورهای اروپایی و آسیایی ارتباط تجاری داشت. ولی بیشترین روابط تجاری بندرعباس با کشورهایی مانند هندوستان، عمان و انگلستان بود. این پایان نامه بر اساس این سوال اصلی طراحی شده است که بندرعباس چه نقشی در تجارت خلیج فارس در دوره رضا شاه داشت. فرضیه پژوهش حاضرنیز این است که با توسعه تجاری بنادر خوزستان، بندر عباس نیز نقش موثری در رونق تجارت خلیج فارس داشت. در این پژوهش سعی شده است با توجه به این فرضیه به این سوال اصلی پاسخ داده شود.
عارف اسحقی حمید اسدپور
دوران حکومت شاه سلطان حسین صفوی در واقع دوران فرتوتی امپراتوری صفویه است. از ویژگیهای عصر شاه سلطان حسین می توان به شخصیت ضعیف و ساده لوح شاه، دخالت درباریان و وجود مراکز متعدد قدرت اشاره کرد. دربار که می بایست محل برنامه ریزی و تصمیم گیری ها باشد مکانی برای دسیسه ها و حسادت درباریان شده بود. ارتش ضعیف و ناکارآمد با تجهیزات کم و همچنین فشار بر اقلیت های دینی و صوفی ستیزی،کسب درآمدهای نا متعارف همچون افزایش مالیات، تبدیل زمین ها از ممالک به خاصه، فروش مناصب، ایجاد مراکز فحشا و همچنین هزینه ها و ولخرجی های بی حد و حصر درباریان و در رأس آن شاه که باعث خالی شدن خزانه و افزایش تورم شده بود، از ویژگی های سیاسی و اقتصادی این دوره بود که باعث نا رضایتی توده مردم گردیده بود. بی شک نتیج? این مشکلات چیزی جز ضعف دولت مرکزی و ایجاد آنارشیسم سیاسی و اقتصادی بر خلیج فارس نبود. این شرایط باعث کم شدن قدرت چانه زنی ایران با رقبای خارجی از جمله کمپانی هند شرقی هلند مخصوصاً انگلیس در خلیج فارس و تحمیل شرایط آنها شد. قدرت یابی قبایل عربی کرانه های خلیج فارس و حمله به سواحل و بنادر ایران و هجوم بلوچ ها و دزدان دریایی باعث گردید که مسیرهای تجاری و مراکز بازرگانی جنوب دیگر از رونق چندانی برخوردار نباشد. سهم ایران در مبادلات اقتصادی - تجاری خلیج فارس به شدت پایین آمد و باعث رکود در اقتصاد داخلی ایران گردید که نه تنها نتیجه ای جز فروپاشی دولت صفوی به دست عده معدودی افاغنه غلزایی نداشت بلکه موجب شد که تاریخ خلیج فارس در قرن هیجدهم با افقی تاریک و مبهم آغاز گردد.
حسن عبدالخانی حمید اسدپور
خلیج فارس را می توان از هر نظر، کانون رویدادها و تحولات دانست که با دقت در موقعیت سیاسی، اقتصادی این آبراه مهم و حساس بیشتر متوجه این امر می شویم. یکی از ظرفیت های موجود در این حوزه قومیت های مختلف می باشند، که با نگاهی تخصصی به نقش آنان در تحولات اقتصادی و سیاسی خلیج فارس متوجه می شویم که تا حدود زیادی تأثیر گذار بوده اند. حتی با اشاره به یک تیره از این اقوام می توان راهی به سوی روشن کردن ابهامات موجود و تاریکی تاریخی این قسمت از رویدادها و حوادث باز نمود، که البته در این راستا روند سیاسی و اقتصادی آنان وگرایش خاص مذهبی و نیز خط مشی که در روابط دریایی وگرایش آنان به قدرت نظامی، همه و همه در تحولات خلیج فارس قابل تأثیر و تشریح می باشند. بنابراین در این راستا جواسم را می توان از دیدگاه جدید به عنوان گروهی دارای سبک طایفه ای ویژه در تشکیل قدرت محلی نیرومند مطرح نمود. به نوعی آنان از اوائل قرن هجدهم تا دو ده? اول قرن نوزدهم یعنی دوره اسکان تا ظهورشان در خلیج فارس، با تأثیر پذیرفتن از دو عامل داخلی و خارجی به عنوان یکی از عناصر اصلی در تحولات منطقه نقش ویژه ای ایفا نمودند. از آن جایی که جواسم مدت طولانی تحت کنترل دولت صفوی بوده اند و با تضعیف تدریجی و در نهایت انقراض حکومت صفویه در ده? چهارم قرن 17م/12ه ق، بر اثر عوامل خارجی از جمله درگیری با ازبکان و دولت عثمانی و بخصوص تهاجمات افغان ها، از فرصت استفاده نموده شروع به نفوذ و تأثیر گذاری بیش از پیش در تحولات خلیج فارس کردند. با ظهور نادرشاه نیز تحرکات جواسم با سرعت محدود تری دنبال شد اما پس از مرگ نادرشاه می توان گفت که آنان تا اوائل دوره قاجار از ناوگان دریایی و قدرت نسبتا قویی بر خوردار شدند تا جایی که در این دوره بر تنگه هرمز نیز تسلط موقتی پیدا کردند. اما با افزایش نفوذ برخی از کشورهای اروپایی بخصوص انگلیس در خلیج فارس و پر رنگ شدن نقش سیاسی آنان، موجب ایجاد و افزایش فشار دولت بریتانیا علیه جواسم و در ادامه منجر به کاهش توسعه قدرت جواسم و عقد قراردادهای مختلف از جمله قرارداد1820م با مضمون تحت الحمایگی جواسم شد. این قرارداد در سال های بعد موجب کسب استقلال کامل جواسم و تشکیل کشوری مستقل به نام عمان متصالح گشت.
پروانه شاهرخ مقدم حبیب الله سعیدنیا
تجار دهدشتی گروهی از تجار ساکن بندر بوشهر بودند که بعد از رونق گرفتن این بندر از لحاظ اقتصادی و تجاری از دهدشت، (وطن اصلی آنها) که (همزمان با این دوران) دچار شورش های منطقه ای زیادی شده بود به بندر بوشهر مهاجرت کردند. آنها در کنار دیگر تجار بزرگ ساکن در آنجا که از مناطق مختلف داخلی و خارجی جمع شده بودند به فعالیت های اقتصادی و بازرگانی گسترده ای پرداختند و به پیشرفت های زیادی دست یافتند. پیشرفت های اقتصادی این تجار باعث وارد شدن آنها در فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی نیز شد. مجموع این فعالیت های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در رونق گرفتن بیشترتجارت در بندر بوشهر و خلیج فارس موثر بوده است. از جمله این فعالیت های مختلف می توان به مشارکت آنها در تاسیس شرکت هاوکمپانی های اقتصادی و تجاری وهمچنین حضور در تشکل ها و انجمن های اجتماعی و سیاسی مختلف اشاره کرد. کلید واژه : تجار دهدشتی – مهاجرت – بندر بوشهر – خلیج فارس.
زینب جاشی حمید اسدپور
پس از قتل نادر شاه افشار در سال 1747م/1160ق روند تاریخ سیاسی ایران شکل جدیدی به خود گرفت. شرایط ناشی از خلاء سیاسی و افول قدرت مرکزی در ایران، جوامع ساحلی خلیج فارس را بر آن داشت که از این فرصت بهره برداری کرده وبه طور مستقل وآزاد به تجارت ودریانوردی بپردازند. در این شرایط بود که رهبران این جوامع ساحلی توانستند در سایه قدرت اقتصادی بدست آمده، ضمن تقویت توان نظامی وسیاسی، حوزه قدرت خود را به سایر نواحی اطراف گسترش دهند. واین زمانی بود که دسته های رقیب و جانشینان نادر شاه در درون فلات ایران، عملاً مجالی برای توجه به کرانه ها و پس کرانه های خلیج فارس نمی یافتند.دراین شرایط بوشهر به همت رهبران محلی خود در سالهای پس از قتل نادرشاه افشار، نقش مهمی در ترویج بازرگانی و تجارت کرانه های شمالی خلیج فارس یافت، این شهر توانست در موقعیتی برتر نسبت به سایر بنادر ایرانی خلیج فارس قرار بگیرد وجایگزین بندر عباس شود.در سایه تحولات اقتصادی بوشهر و رونق گرفتن تجارت، نواحی پس کرانه ای بوشهر نظیر تنگستان ودشتستان نیز توانستند با بهره گیری از موقعیت جغرافیای خود، به وزنه ای موثر در تحولات اقتصادی و سیاسی منطقه خلیج فارس مبدل شوند.در پی نفوذ دامنه قدرت کریم خان زند به نواحی کرانه ای و ساحلی خلیج فارس، این شهرها برای نیل به اهداف بزرگتر اقتصادی و تأمین امنیت که لازمه تجارت است اطاعت از کریم خان زند را پذیرفتند تا در قبال پرداخت مالیات از مساعدت های او نیز برخوردار شوند که نمونه بارز آن همکاری کریم خان زند و این حکام محلی برای خارج کردن بصره از مسیر تجارت خلیج فارس بود.تعاملی دو سویه که منفعت های زیادی برای هردو طرف به بار می آورد. اما بیان نکته هم خالی از اهمیت نیست که کریم خان زند هر نوع سرپیچی از دستورات را برنمی تافت و به شدت با آن برخورد می کرد.این پژوهش سعی دارد سیر تحولات سیاسی و اقتصادی کرانه های خلیج فارس، حکومت های محلی این نواحی و تعامل و رابطه آنها با حکومت زندیه را مورد بررسی قرار دهد.روش به کار گرفته شده در این پژوهش برمبنای رویکرد مطالعات تاریخی و تحلیلی می باشد، یافته های این پژوهش نشان می دهد وجود خاندان های محلی در کرانه های شمالی خلیج فارس در این مقطع حساس زمانی برای تاریخ ایران توانست در شرایط خلاء سیاسی و عدم حضور قدرتمند دولت مرکزی در سواحل خلیج فارس، تا حدودی بار اقتصادی کشور را بر دوش بگیرد وباعث افول جایگاه ایران در صحنه منازعات سیاسی و اقتصادی خلیج فارس نگردد.
سیدمجتبی حسینی حبیب الله سعیدی نیا
بندر خرمشهر درسواحل جنوب غربی ایران و در کرانه های خلیج فارس و در کنار رودخانه کارون، در مرز بین ایران و عراق قرار دارد و به خاطر این موقعیت سوق الجیشی و اقتصادی، همواره مورد توجه و حائز اهمیت بوده است. در دوره پهلوی اول نیز به مانند ادوار گذشته تاریخی به خصوص دوره قاجار و به ویژه بعد از آزاد سازی کارون در سال1233ق/ 1888م، خرمشهر نقشی تاثیر گذار در تجارت خلیج فارس ایفا کرد. دراین دوره خرمشهر با بسیاری از کشورهای اروپایی و آ سیایی ارتباط تجاری داشت و شرکت های تجاری مختلفی به خصوص از کشورهای انگلیس، آلمان و ژاپن در این بندر فعالیت می کردند. در سالهای ابتدایی حکومت رضاشاه، حجم مبادلات تجاری خرمشهر از لحاظ صادرات و واردات چندان زیاد نبود. اما به تدریج و به خصوص بعد از افتتاح راه آهن، حجم و ارزش کالاهای تجاری افزایش یافت و این بندر با رونق خود، از رونق بندر بوشهر تا حدی کاست. مساله پژوهش حاضر بررسی جایگاه و نقش بندرخرمشهر و نواحی پس کرانه ای آن در دوره پهلوی اول می باشد. این پژوهش بر این فرض مبتنی است که با افتتاح راه آهن و ارتباط بیشتر خرمشهر با مناطق پس کرانه ای و نواحی داخلی ایران، این بندر رونق تجاری زیادی پیدا کرد و نقش عمده ای در تجارت خلیج فارس ایفا نمود. این امر باعث گردید تا از رونق بنادر دیگری همچون بوشهر و بندرعباس تا حدی کاسته شود. روش مورد استفاده در این پژوهش تاریخی با تکیه بر تکنیک های اسنادی، کتابخانه ای و میدانی است و با نگرش تاریخ اقتصادی تنظیم و ارائه گردیده است.
خضر اریان فر حمید اسدپور
چکیده اگرچه به طوردقیق مشخص نیست که در دوره پیش از تاریخ در کناره های خلیج فارس چه مردمانی از چه نژادی زندگی می کردند ، اما می توان حدس زد که به دلیل کمی جمعیت و نبود امکانات ، مردمان این نواحی قادر به ایجاد دولت و همچنین آفرینش آثار ماندگار نبودند . ایلامیان نخستین دولت را در کناره شمالی خلیج فارس به مرکزیت شوش ایجاد کردند . بندر لیان مرکز استان شریهوم یکی از شهرهای مهم ایلامی به شمار می رفت . بر پا داشتن معبد الهه کیریریشا در این بندر نشان از اهمیت آن برای ایلامیهاست . با ادغام سرزمین ایلامیان در شاهنشاهی هخامنشی کناره های خلیج فارس فصل جدیدی از تحولات را آغاز کرد . هخامنشیان پیش از به قدرت رسیدن نیز به این نواحی توجه داشتند . چنانکه میدانیم آرامگاه یکی از شاهزادگان هخامنشی در تنگ ارم ( در دشتستان ) در پس کرانه خلیج فارس واقع است ، که این خود می تواند نشان از حضور ایشان در کناره ها خلیج فارس باشد . با تاسیس امپراتوری ، کوروش بزرگ یکی از کاخهای خود را در تموکن ( تائوکه ) در نزدیکی کرانه ها ساخت . داریوش بزرگ در این راستا اقدامات بیشتری همچون ایجاد راهها و امنیت پس کرانه ها انجام . خود داریوش نیز به این مناطق سفر کرد و توجه به خلیج فارس در دستور کار قرار گرفت . در واقع نخستین موج شکوفایی این نواحی در دوره هخامنشیان صورت گرفت . پس از حمله اسکندر اوضاع کرانه های خلیج فارس به دلیل نبود حکومت مرکزی آشفته شد . سلوکیان ، جانشینان اسکندر در ایران ، به دلیل فشار و رقابت با رومیان و بطلمیوسیان در غرب و همچنین اشکانیان در شرق فرصت چندانی برای پرداختن به کرانه های این دریا نداشتند . به طوری که می توان گفت حکومتهای الیماییس و شاهان محلی پارس بر کناره های خلیج فارس تسلط داشتند . اشکانیان نیز تنها در نیمه دوم حکومتشان بود که کرانه های خلیج فارس توجه شان را جلب کرد ، و آن هم بیشتر کرانه های شمال و غربی مانند خاراسن و بند ابله . دومین موج شکوفایی کرانه های خلیج فارس با به قدرت رسیدن ساسانیان آغاز شد . خلیج فارس در اقتصاد دولت ساسانی نقش پر اهمیتی داشت . دشت خوزستان که در پس کرانه های خلیج فارس قرار دارد و رود کارون از آن می گذرد قلب اقتصاد کشاورزی ساسانیان بود . همچنین سیراف تنها بندر پرشکوه ساسانیان نبود ، بلکه ریشهر ، توج ، سینیز و مهروبان روزهای پر رونقی را می گذراندند . کلید واژگان : خلیج فارس ، کرانه ، سیاست ، هخامنشیان ، اشکانیان ، ساسانیان
مینا عبدی حبیب اله سعیدی نیا
بندر بوشهر در سواحل جنوبی ایران و در کرانه های خلیج فارس با سابقه تمدنی که به عهد تمدن عیلامی می رسد، قرار گرفته است. جایگاه تجاری این بندر از دوره نادرشاه افشار مورد توجه خاص قرارگرفت، هرچند که قبل از آن نیز دارای فعالیت اقتصادی بوده است. اوج شکوفایی تجاری این بندر در دوره قاجاریه است که به دنبال افول بندر عباسی به عنوان بزرگترین بندر تجارتی کشور به فعالیت پرداخته است. موقعیت تجاری برتر این بندر با روی کار آمدن رضاشاه و توجه خاص وی به توسعه بنادر خوزستان دچار تغییراتی شد و جایگاه خود را به عنوان بزرگترین بندر تجاری جنوب ایران از دست داد اما همچنان به فعالیت اقتصادی اش ادامه داده است. مساله پژوهش حاضر بررسی و تبیین مناسبات اقتصادی و سیاسی بندر بوشهر با مراکز مختلف اقتصادی در دوره پهلوی اول است. سوال پژوهش حاضر این است که مناسبات اقتصادی، سیاسی بندر بوشهر با دیگر مراکز اقتصادی چه تاثیری در تجارت خلیج فارس در دوره رضاشاه داشته است. با این فرض که علی رغم رونق اقتصادی بنادر خوزستان در دوره مورد مطالعه، مناسبات اقتصادی و سیاسی بندر بوشهر همچنان نقش موثری در تجارت خلیج فارس ایفا نموده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، تاریخی با تکیه بر تکنیک های اسنادی، کتابخانه ای و میدانی و با نگرش تاریخ اقتصادی تنظیم و ارائه گردیده است.
عبدالله احمدی حبیب الله سعیدی نیا
ایران در دهۀ1350ﻫ ش یک نقش منطقه ای را در خلیج فارس بر عهده گرفت. عواملی که به این امر کمک کرد عبارت بودند از : خروج نیروهای انگلستان از خلیج فارس بر اساس سیاست شرق کانال سوئز و مسئله خلاء قدرت در منطقه،دکترین نیکسون مبنی براعطای هر چه بیشتر اختیارات امنیتی به متحدان آمریکا در مناطق ژئوپولتیک جهان، تحول نقش آفرینی ایران به عنوان قدرت برتر در حوضه خلیج فارس با هدف پر کردن خلاء قدرت، افزایش قیمت نفت و توسعه توانمندی نظامی ایران و سرانجام جنگ ظفار و ناتوانی عمان در سرکوبی آن. نقش ژئوپولتیکی جدید ایران در منطقه خلیج فارس موجب دخالت ایران در جنگ ظفار شد. هدف شورشیان ظفار براندازی تمام رژیم های بین عمان وعراق بود.این جبهه از مردم ایران نیزمی خواست که به آنها ملحق شوند.شورشیان ظفار نه تنها برای عمان بلکه برای ایران نیز خطرناک بودند فعالیت این جبهه خطری برای امنیت خلیج فارس و صدور نفت ایران در تنگه هرمز بود. حکومت پهلوی دوم با سرکوب شورشیان ظفار بقای حکومت سلطان قابوس را تضمین نمود و کشورش را از تجزیه توسط شورشیان کمونیست نجات داد. مسأله پژوهش حاضر بررسی و تبیین روابط اسیاسی، اقتصادی ایران با عمان در دوره پهلوی دوم است وسوال اصلی طرح شده این است که روابط سیاسی، اقتصادی ایران و عمان در دوران پهلوی دوم بیشتر تحت تأثیر چه مسائلی بوده است. در این پژوهش از روش تاریخی با تکیه بر تکنیک کتابخانه ای و با استناد به منابع معتبر استفاده شده است. از آنجایی که کشور عمان بر بخش بسیار مهم جنوبی تنگه هرمز که در سیاست خارجی ایران اهمیت زیادی داشت مسلط بود پهلوی دوم تصمیم گرفت با حمایت های سیاسی، اقتصادی و به ویژه نظامی از سلطان قابوس تقریباً کنترل تمامی تنگه هرمز را به دست آورد و از آن به بعد عمان به عنوان یکی از مهمترین شرکای سیاسی، اقتصادی ایران در منطقه خلیج فارس همیشه در راستای سیاست های حکومت پهلوی دوم عمل می کرد. این روابط تا پایان حکومت پهلوی در ایران ادامه داشت.
زینب معصومی علی رسولی
سده های هشتم و نهم هجری (چهاردهم و پانزدهم میلادی) شاهد برآمدن هرموز به عنوان قطب تجارت دریایی ایران و یکی از چند قطب تجارت دریایی جهان بود. هرموز در طی این دو قرن زیر فرمانروایی سلسله پادشاهان محلی معروف به ملوک هرموز قرار داشت.که در قرن هشتم و نهم موفق شده بودند سلطه خود را بر بخش اعظم سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس برقرار سازند. بی تردید یکی از زمینه ها و همچنین پیامد های شکوفایی تجاری هرموز را باید در مناسبات سیاسی، اقتصادی آن با سرزمین های دیگر جستجو کرد. موضوع این پژوهش بررسی مناسبات سیاسی، اقتصادی هرموز با حکومت های دیگر در قرن هشتم و نهم است. سئوال اصلی پژوهش این است که چگونه ملوک هرموز در فضای آشفته سیاسی این دو قرن توانستند رونق تجاری و حیات سیاسی خود را حفظ کنند؟ پژوهش بر این فرض مبتنی است که سیاست پایدار ملوک هرموز در حفظ رابطه مسالمت آمیز و سازگاری با همسایگان قدرتمند، عامل اصلی شکوفایی تجاری و حفظ حیات سیاسی آن بوده است. ارتباط هرموز با داخله ایران یعنی حکومت های آل اینجو، مظفریان، تیموریان و ترکمانان و همچنین با مناطق تجاری شناخته شده دنیای آن روز مانند هند و چین نیز بر پایه ی مناسبات دوستانه و مسالمت آمیزی استوار بود که تقریبا همه شاهان هرموز در طی این دو قرن سیاست خود را بر پایه آن طرح ریزی کرده بودند . این پژوهش با روش تاریخی انجام شده و اطلاعات با استفاده از تکنیک کتابخانه ای گردآوری شده است.
فریبا زنده بودی حمید اسدپور
چکیده در طول قرن بیستم منطقهی خلیجفارس شاهد تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری بود. از نظر اجتماعی و جمعیتی، مهاجرتهای گستردهای رخ داد که دلیل اصلی این مهاجرتها را باید در حوادث و رویدادهای تاریخی خاص این منطقه جست و جو کرد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی و تحلیل رابطهی این رویدادهای تاریخی با پدیدهی مهاجرت و نیز ارائهی تصویری جامع و روشن از ساختار اجتماعی، جمعیتی و قومی منطقهی خلیجفارس است و هدف آن علاوه بر بررسی حوادث تاریخی موثر در پدیدهی مهاجرت در خلیجفارس، بررسی انواع، علل و پیامدهای این مهاجرت ها بر شکلگیری ترکیب های جمعیتی جدید منطقه است. پرسش اصلی تحقیق آن است که در طول قرن بیستم حوادث تاریخی چه نقشی در پدیدهی مهاجرت در خلیجفارس و تغییر ساختار اجتماعی آن داشتهاند. فرضیه: تحقیق به دنبال اثبات این نکته است که حوادث مهم تاریخی قرن بیستم در خلیجفارس باعث افزایش مهاجرت و در نتیجهی آن دگرگونی ساختار اجتماعی جامعهی خلیجفارس شده است. روش این پژوهش علمی تاریخی و با نگرش تحلیلی تعلیلی است که اطلاعات آن با استفاده از منابع - - معتبر تاریخی، اسناد، مقالات علمی جدید، آمارها و به شیوهی کتابخانهای گرد آمدهاند.
مرضیه جهاندیده حبیب اله سعیدی نیا
در اوایل قرن بیستم میلادی دنیا به ارزش نفت این مایه حیاتی برای صنعت پی برد و به دنبال آن کشورهای اروپایی از جمله انگلستان که پیشرو در این امر بود به تکاپوی کشف نفت در سراسر جهان افتاد.اما افزایش مصرف نفت برای تامین انرژی، پیامدهای مهمی در پیدایش و توسعه شهری به همراه داشت.در سال ش/ 1091 م بود که تلاش های مهندس انگلیس به همراه گروهش در تپه های جنوب غربی ایران به ثمر رسید و اولین چاه نفت مسجد سلیمان شروع به فوران کرد و به دنبال آن شرکت نفت ایران انگلیس جهت استخراج و – بهره برداری از این منبع غنی تاسیس شد. با کشف نفت در اوایل قرن بیستم در جنوب غربی ایران ، صنعت به همراه شهر نشینی به این ناحیه وارد شد و به زودی بیابانهای لم یزرع آبادان و منطقه کوهستانی خالی از سکنه مسجد سلیمان تبدیل به بزرگترین و پیشرفته ترین شهرهای خاورمیانه شدند و این شهرها به همراه دیگر شرکت شهرهای نفتی در مناطق نفت خیز – جنوب منشاء تحولات عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شدند. پژوهش حاضر بر آن است تا چگونگی پیدایش و روند توسعه و تأثیر گذاری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این شهرک های نفتی را در مناطق نفت خیز جنوب ایران مورد بررسی و تبیین قرار دهد. مسئله این پژوهش بررسی و تبیین اهمیت ایجاد شرکت شهرهای نفتی و پیامدهای سیاسی،اقتصادی و - اجتماعی آن در مناطق نفت خیز جنوب ایران در دوره رضا شاه می باشد. سوال پژوهش حاضر آن است که ایجاد شهرک های نفتی در مناطق نفت خیز جنوب ایران چه تأثیراتی بر ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن مناطق داشته است و بر این فرض مبتنی است که کشف نفت و ایجاد شرکت شهرهای نفتی در مناطق نفت خیز جنوب ایران موجب ایجاد فضای جدید شهری و تغییر اساسی در - ساختارهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی در این مناطق شده است. - روش مورد مطالعه در این پژوهش تاریخی و با تکیه بر تکنیک های اسنادی، کتابخانه ای و میدانی می باشد که با نگرش تاریخ اقتصادی اجتماعی تنظم و ارائه شده است.
خدیجه قاسمی حمید اسدپور
جزیره ی خارگ از جمله جزایر خلیج فارس است که علیرغم وسعت کم به لحاظ اقتصادی، نظامی و تاریخی از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. در دوران باستان حکمرانان برای فرمانروایی بر سایر جزایر خلیج فارس، بازرگانان برای ارتباط سریعتر میان مدیترانه و هندوستان و دریانوردان به خاطر وجود لنگرگاه، بندر طبیعی و آب و هوای مساعد به جزیره ی خارگ توجه خاص داشته اند. در قرون اولیه اسلامی جزیره خارگ علاوه بر اهمیت تجاری به لحاظ سیاسی نیز اهمیت می یابد به این صورت که به پناهگاهی برای فرقه کیسانیه و قرامطه تبدیل می گردد. حاکمیت خاندان های زندیه و قاجاریه مقارن با حضور و قدرت گرفتن استعمارگران اروپایی در خلیج فارس است. حضور هر کدام از این بیگانگان موجب تحولاتی در زمینه های اقتصادی و اجتماعی چون تجارت، مهاجرت، فرهنگ و آداب و رسوم در این منطقه شده است. مهمترین تحولی که در دوره پهلوی به وقوع پیوست تبدیل شدن جزیره خارگ به پایانه صدور نفت بود که پیشرفت و آبادانی این جزیره را به دنبال داشت. اقتصاد جزیره ی خارگ در گذشته از راه صید مروارید، ماهیگیری و دریانوردی بوده است اما در قرن بیستم با ورود صنعت نفت به جزیره اقتصاد آن کاملا تحت تاثیر این صنعت قرار گرفت. تحولات سیاسی چون حضور بیگانگان در جزیره، تبدیل جزیره به پایانه نفتی و...موجب تغییراتی در زمینه های اجتماعی چون مهاجرت، فرهنگ و آداب و رسوم شده است.
طیبه ادریسی حمید اسدپور
خلیج فارس و تحولات آن در حدفاصل قرون شانزدهم تا بیستم میلادی، مطابق با دوره صفویه تا دوره پهلوی، از چنان اهمیتی برخوردار بوده و هست که نمی توان بدون شناخت و بررسی آن به تحلیل و بررسی تحولات معاصر آن پرداخت. یکی از مباحث مهم در تحولات خلیج فارس در فاصله ی بین دوره صفویه تا دوره پهلوی موضوع بنادر خلیج فارس و رقابت های آنان با یکدیگر است. بندر بصره در دوره ی زمانی موردبحث، نه فقط یکی از قطب ها و کانون های مهم تجاری در خلیج فارس بشمار می رفت، بلکه مطمئن ترین نقطه تجاری برای تجار و بازرگانان بنادر خلیج فارس بود.
مریم سلیمی مفرد حبیب الله سعیدی نیا
خلیج فارس دریایی است که از دیرباز تا کنون به واسطه موقعیت سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی خود همواره مورد توجه قدرت های خارجی بوده و چشم طمع آن ها را به خود جلب کرده است. با نظر به اهمیت ویژه خلیج فارس، این پژوهش سعی دارد به بررسی یکی از ابعادی که به ویژه در دوران معاصر باعث جلب توجه بیشتر قدرت های بین المللی به این آبراه گردیده است، یعنی نفت و قراردادهای نفتی بپردازد.
علی بحرینی حمید اسدپور
مناطق احساء و قطیف، در سواحل غربی خلیج فارس و در شرق عربستان، قرار دارد و از دیر باز با نواحی مختلف خلیج فارس و پس کرانه های آن در ارتباط بود و این ارتباط، در زمان های مختلف و به شکل های متفاوت، بر قرار بود. مناطق احساء و قطیف، با تاریخ طولانی و تقریباً یکسانی که پشت سر گذاشته اند، از دوران باستان تا اوایل دوره صفویه، به تناوب پیوندهای تاریخی و سیاسی نزدیکی با تاریخ و سرزمین ایران نیز داشتند. تاریخ سیاسی این مناطق از دوره صفویه تا قاجار، روند دیگری یافت که از یک طرف متاثّر از کشمکش و جدال قدرت های فرا منطقه ای و نیروهای بومی در آن مناطق بود و از طرفی هم به اختلافات و منازعات تدریجی میان بومیان آن مناطق با نیروهای پیرامونی مانند آل سعود وهّابی مربوط می شد، که قدرت پیرامونی اخیر به تدریج و در نهایت با کسب حمایت قدرت فرا منطقه ای انگلستان در خلیج فارس، به اقتدار سیاسی در آن مناطق دست یافت.
طاهره زمانی حمید اسدپور
بندر کنگان یکی از بنادر جنوبی ایران در کرانه های شمالی خلیج فارس، در استان بوشهر و جنوب غرب ایران واقع شده است. تجارت و دریانوردی در زندگی مردم این بندر نقش زیادی داشته است و به دلیل ارتباط تجاری با کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس و داد و ستد کالاهای بازرگانی از قدیم الایام دارای بازار و همچنین محل رفت و آمد و سوداگری بوده است. نگارنده در این پایان نامه می کوشد به بررسی نقش و اهمیت بندر کنگان در تحولات سیاسی و اقتصادی خلیج فارس از صفویه تا پایان پهلوی اول بپردازد. این نقش که از نظر اقتصادی، سیاسی، جمعیتی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی بسیار پررنگ و قابل توجه است که تاکنون مورد توجه پژوهشگران به شکل جدی قرار نگرفته است. از سوی دیگر نقش کنگان در موضوع دریانوردی، کشتی رانی، راه های دریایی و راه های پس کرانه ای نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین کنگان و مناطق پیرامون آن از عهد صفویه تا پایان پهلوی اول دارای نقش مهمی بوده که این نقش البته با فراز و نشیب هایی همراه بوده است. مسئله ی اصلی این پژوهش شناخت دقیق و ارائه ی تصویری دقیق از نقش کنگان در تحولات خلیج فارس بویژه کرانه های شرقی آن در طول دوره ی زمانی مورد مطالعه است. این پایان نامه بر اساس این سوال طراحی شده است که آیا بندر کنگان در تحولات سیاسی و اقتصادی خلیج فارس در دوره ی صفویه تا پهلوی اول نقش داشته است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است. بندر کنگان در دوره ی زمانی مورد نظر نقش مهم و تأثیر گذاری در تحولات سیاسی و اقتصادی خلیج فارس داشته است. همچنین موقعیت جغرافیایی و بافت مذهبی و اجتماعی کنگان در ایفای نقش آن در تحولات خلیج فارس از سایر عوامل مهم تر بوده است.