نام پژوهشگر: عباس پاکدل
ابوالقاسم سراج عباس پاکدل
در تحقیق حاضر، ابتدا اثر عوامل مادری موثر بر وزن یک روزگی جوجه های دو خط پدری (3 و 4) و دو خط مادری (7 و 8) یک لاین گوشتی تجاری، به همراه تأثیر برازش اثر متقابل نسل- نوبت جوجه کشی- پدر بر برآورد پارامترهای ژنتیکی حاصل از مدل های با آثار مادری، مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با روش حداکثر درستنمایی محدود شده (reml) و مدل های حیوان مختلف با استفاده از نرم افزارasreml تجزیه و تحلیل شدند. در این مطالعه ده مدل حیوان مختلف برازش و معنی داری آثار مدل ها با آزمون نسبت درستنمایی بررسی شد. کلیه مدل ها شامل اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم بودند و تفاوت آنها با یکدیگر در برازش آثار ژنتیکی افزایشی مادری، محیطی مادری، کوواریانس اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری، اثر متقابل نسل- نوبت جوجه کشی- پدر و ترکیب های مختلف این آثار بود. علی رغم تفاوت در برآورد پارامترهای ژنتیکی حاصل از مدل های مختلف، الگوی تغییرات در همه لاین ها مشابه بود. در این لاین ها، برازش اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم بدون منظور کردن سایر آثار تصادفی موجب شد وراثت پذیری مستقیم بیش از حد برآورد شود (دامنه ای از 699/0 تا 770/0). کاهش در این برآوردها در نتیجه برازش آثار مادری به خصوص اثر ژنتیکی افزایشی مادری، با و بدون منظور کردن اثر متقابل نسل- نوبت جوجه کشی- پدر، نشان داد که بخش قابل ملاحظه ای از واریانس فنوتیپی مشاهده شده بر وزن جوجه یک روزه ناشی از اثر ژنتیکی افزایشی مادری (دامنه ای از 4/36 درصد تا 8/65 درصد) است. همچنین افزایش همبستگی اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری (41/0- به 19/0- در لاین 3، 10/0- به 12/0 در لاین 4، 13/0- به 06/0- در لاین 7 و 26/0- به 17/0- در لاین 8) با برازش اثر متقابل نسل- نوبت جوجه کشی- پدر نشان داد که برآورد منفی این همبستگی می تواند احتمالاً ناشی از نقص برازش عوامل در مدل تجزیه و تحلیل داده ها باشد. در مرحله بعدی پرنده ها براساس ارزش اصلاحی مادری حاصل از مدل مناسب، به دو گروه ژنتیکی (گروه 1 با ارزش اصلاحی مادری زیاد و گروه 2 با ارزش اصلاحی مادری کم) تقسیم شدند. به منظور تهیه تیتر آنتی بادی از پرندگان خون گیری شد. در سن 35 هفتگی نیز تعدادی از تخم های این پرندگان جمع آوری و با قرار دادن در ماشین جوجه کشی اقدام به تولید جوجه یک روزه گردید. برخی از جوجه های یک روزه به منظور بررسی خصوصیات کمی و کیفی آنها وزن کشی و کشتار شدند و مابقی بر طبق مدیریت جوجه گوشتی پرورش یافتند. در سن 5 هفتگی، وزن بدن و خصوصیات کمی و کیفی لاشه جوجه ها اندازه گیری شد. همچنین تابعیت صفات مورد مطالعه از ارزش های اصلاحی مادری بررسی گردید. از نظر تیتر آنتی بادی تفاوت معنی داری بین گروه های ژنتیکی مشاهده نشد اما علی رغم نوسانات در تیتر مادران، جوجه های حاصل از گروه ژنتیکی 1 در مجموع تیتر بالاتری در مقایسه با جوجه های گروه ژنتیکی 2 داشتند. همچنین در همه لاین ها، جوجه های گروه ژنتیکی 1 وزن یکروزگی بیشتری نسبت به جوجه های گروه ژنتیکی 2 داشتند. اما با افزایش سن تفاوت وزن گروه ها کمتر شد. جوجه های حاصل از پرندگان با ارزش اصلاحی مادری زیاد از کیسه زرده سنگین تری نیز برخوردار بودند. بررسی های این مطالعه نشان داد که پرندگان دارای ارزش اصلاحی مادری بالاتر، اگر چه از وزن لاشه بیشتری نیز برخوردارند، اما تفاوت آن ها معنی دار نبود (p>0.05). ضریب تابعیت وزن یک روزگی از ارزش های اصلاحی مادری در همه لاین ها مثبت و معنی دار (بین 5/0 تا 32/1) بود. این ضریب برای صفات وزن سه و شش هفتگی در لاین های پدری مثبت اما در لاین های مادری منفی برآورد شد (p>0.05). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که افزایش ارزش اصلاحی مادری در همه لاین ها موجب افزایش وزن یکروزگی، اما در لاین های پدری موجب افزایش و در لاین های مادری باعث کاهش اوزان سه و شش هفتگی خواهد شد. همچنین ضریب تابعیت وزن کیسه زرده باقیمانده از ارزش اصلاحی مادری در همه لاین ها مثبت برآورد شد (بین 21/0 تا 31/0). اما این تابعیت برای صفات وزن لاشه، وزن ماهیچه سینه و وزن نوار پشتی در لاین های پدری دارای ضریب مثبت و در لاین های مادری دارای ضریب منفی بود. برای سایر صفات لاشه ضریب تابعیت در لاین های مختلف دارای نوسانات زیادی بود.
عباس صفری علیقیارلو رسول واعظ ترشیزی
در تحقیق حاضر مناسب ترین تابع توصیف کننده منحنی تولید تخم مرغ خط مادری یک لاین تجاری گوشتی، با برازش توابع گامای ناقص(وود)، گامای ناقص تصحیح شده، تابع جزء به جزء، تابع جزء به جزء تصحیح شده، تابع رگرسیون چند جمله ای علی و شفر و تابع لجستیک غیرخطی تعیین شد. پارامترهای هر تابع با استفاده از رویه غیر خطی و روش تکرار گوس- نیوتن نرم افزارآماری sas برآورد و سپس هر یک از توابع بر اساس ضریب تعیین تصحیح شده (r2adj) ، میانگین مجموع مربعات خطا (mse) و ضریب اکایک (aic) با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تابع جزء به جزء نسبت به سایر توابع مورد استفاده در تحقیق حاضر، به نحو مطلوب تری منحنی تولید تخم مرغ خط مادری این لاین تجاری را توصیف می نماید. براساس این تابع، پارامترهای بیشترین پتانسیل تولید تخم هفتگی (a)، شیب مرحله افزایشی تولید (b)، شیب مرحله کاهشی تولید (c)، روز نخست تخم گذاری (d)، زمان اوج تولید و میزان تولید در زمان اوج به ترتیب، 44/7، 041/0، 186/0، 802/0، هفته 33 و 128/5 تخم برآورد شدند. وراثت پذیری های پارامترهای منحنی تولید تخم از کم تا زیاد متغیر بوده، دامنه ای از 094/0 برای پارامتر b تا 264/0 برای میزان تولید در زمان اوج داشتند. این برآوردها برای همبستگی های ژنتیکی نیز از 628/0- (بین پارامتر b و زمان اوج) تا 772/0 (بین پارامتر d و زمان اوج) متغیر بودند. روند تغییرات همبستگی های فنوتیپی، با اندک اختلاف، مشابه همبستگی های ژنتیکی بود. به طور کلی، نتایج این برآوردها نشان داد که انتخاب جهت بهبود شیب مرحله افزایشی یا کاهشی می تواند منجر به بهبود میزان تولید در زمان اوج شود.
سالم مرمضی رسول واعظ ترشیزی
در این مطالعه به منظور برآورد ارزش های اصلاحی تجمعی تولید شیر بزهای عدنی، از 2364 رکورد روزانه تولید شیر ایستگاه اصلاح نژاد بز عدنی استان بوشهر، که در طی سال های 1385 تا 1391 جمع آوری شده بود، استفاده شد. در بخش اول تحقیق، ابتدا مدل تابعیت تصادفی چند صفتی با درجات متفاوت تابع لژاندر پلی نومیال به منظور تعیین درجه بهینه توصیف کننده اثرات تصادفی حیوان و محیطی دائمی مورد مطالعه قرار گرفت. در تمامی این تجزیه و تحلیل ها، هر یک از دوره های شیردهی به عنوان یک صفت در نظر گرفته شد. عوامل ثابت مدل شامل اثر سال-ماه زایش، چند قلوزایی، ماه رکوردبرداری، سن زایش و ضرایب ثابت منحنی شیردهی بودند. واریانس باقیمانده بصورت ناهمگن و براساس نوبت های رکوردبرداری برای هر دوره شیردهی به 6 دسته تقسیم شد. مقایسه مدل ها، که براساس معیار bic انجام شد، نشان داد که درجه 5 تابع لژاندر پلی نومیال توصیف بهینه ای از اثرات حیوان و محیطی دائمی دارد. نتایج نشان داد که منحنی واریانس های فنوتیپی، ژنتیکی افزایشی، محیطی دائمی و باقیمانده و همچنین پارامترهای وراثت پذیری و تکرارپذیری طی منحنی شیردهی پایدار نبوده و تحت تاثیر روزهای رکوردبرداری قرار دارند. همچنین، بین دوره های شیردهی اول تا سوم هم از لحاظ میزان واریانس و هم از لحاظ روند واریانس تفاوت هایی مشاهده شد. مقادیر وراثت پذیری دوره اول از 13/0 تا 46/0، دوره دوم از 11/0 تا 48/0 و دوره سوم از 24/0 تا 38/0 متغیر بود. در تمام دوره های شیردهی، همبستگی های ژنتیکی داخل دوره شیردهی مثبت بوده و با افزایش فاصله بین روزها، مقدار همبستگی کاهش یافت. همبستگی های ژنتیکی افزایشی بین دوره های شیردهی مثبت بود و مقدار آن نیز متغیر بود. با توجه به اینکه واریانس ژنتیکی افزایشی تولید شیر بطور مدوام در حال تغییر بود و همبستگی های ژنتیکی افزایشی متفاوتی بخصوص بین دوره های شیردهی مشاهده شد، بنابراین می توان انتظار داشت که نواحی ژنومی و میزان تاثیر آنها بر تولید شیر بطور مداوم در حال تغییر باشد. همچنین می توان نتیجه گیری کرد که مقداری نواحی ژنومی مشترک بین زمان های مختلف تولید شیر وجود دارد که انتخاب بر اساس یک رکورد می تواند بر رکوردهای دیگر تاثیر گذار باشد. در بخش دوم تحقیق، تاثیر ارزش های اصلاحی بر سطح بیان تعدادی ژن بررسی شد. برای این منظور، سطح رونوشت برداری ژن های آلفا اس 1 کازئین، بتالاکتوگلوبین، بیوتیروفیلین، گیرنده پرولاکتین، ناقل نوع 1 گلوکز و فاکتور رونویسی stat5a در غدد پستانی در پیش از زایمان، تولید شیر و زمان خشکی در دو گروه از دام های با ارزشهای اصلاحی بالا و پایین مقایسه شد. به همین منظور از ارزشهای اصلاحی تجمعی تولید شیر دوره اول که براساس روش رگرسیون تصادفی چندصفتی تخمین زده شد، استفاده گردید. سپس، از بافت پستانی توسط تفنگ بیوپسی نمونه برداری در زمان های مختلف صورت گرفت و از روش real time pcr برای مطالعه بیان ژن استفاده شد. براساس نتایج این بخش از تحقیق، اثر متقابل بین گروه های ارزش اصلاحی و زمان های نمونه برداری بر سطح بیان ژن های مورد نظر معنی دار بود (01/0>p). نتایج نشان داد که در زمان تولید شیر بین دو گروه ارزش اصلاحی از لحاظ سطح رونوشت-برداری ژن های آلفا اس 1 کازئین، بتالاکتوگلوبین، بیوتیروفیلین، گیرنده پرولاکتین و ناقل نوع 1 گلوکز تفاوت معنی داری وجود دارد، در حالی که در زمان قبل از زایمان تنها سطح رونوشت برداری ژن های آلفا اس 1 کازئین و فاکتور رونویسی stat5a و در زمان خشکی تنها سطح رونوشت برداری ژن های آلفا اس 1 کازئین و بتالاکتوگلوبین بین دو گروه ارزش اصلاحی متفاوت بود. با مشاهده اثر معنی دار گروه ارزش اصلاحی بر بیان ژن ها انتظار می رود که انتخاب براساس ارزش های اصلاحی تولید شیر، اثراتی بر عملکرد و شرایط فیزیولوژیکی غده پستان خواهد گذاشت. این اثرات ممکن است برای صنعت شیر مفید و یا نامناسب باشند. دلایل مشاهده بیان متفاوت ژن ها بین دو گروه در زمان های مختلف ممکن است مجموعه شرایط زمان رونوشت برداری و یا بدلیل تغییرات نواحی ژنومی مرتبط با بیان ژن بخصوص نواحی َ5 و َ3 مجاور ژن باشند. بنابراین بررسی چندشکلی نواحی ژنومی مرتبط با این ژن ها در مطالعات تکمیلی به نظر ضروری می رسد. برای همین منظور، در بخش سوم تحقیق، نواحی َ5 و َ3 مجاور و ناحیه کد کننده ژن پروتئین آلفا اس 1 کازئین و ناحیه کد کننده ژن ناقل نوع 1 گلوکز برای شناسایی چند شکلی ها مورد مطالعه قرار گرفت. در ناحیه َ5 مجاور ژن آلفا اس 1 کازئین، 10 چندشکلی مشاهده شد که تعدادی از آنها در جایگاه اتصال فاکتورهای رونویسی قرار دارند. در ناحیه َ3 مجاور ژن آلفا اس 1 کازئین نیز 9 چند شکلی دیگر مشاهده شد که تعدادی از آنها بر محل اتصال میکروrnaها تاثیر گذار بوده اند. بنابراین پیش بینی می شود که این چندشکلی ها بر سطح بیان ژن آلفا اس 1 کازئین تاثیر گذار باشند. در ناحیه کد کننده ژن آلفا اس 1 کازئین، 5 جایگاه چند شکلی دیگر مشاهده شد که یکی از آنها جهش خنثی بوده، در حالی که 4 جایگاه دیگر منجر به تبدیل کدون اسیدآمینه شد. این نتایج نشان می دهد که ژن آلفا اس 1 کازئین دارای تغییرات ژنتیکی زیادی است و برای اجرای برنامه های اصلاح نژادی و همچنین حفظ ذخایر ژنتیکی بزهای عدنی مناسب می باشد. بررسی قسمتی از توالی ژنومی ناحیه کد کننده ژن ناقل نوع 1 گلوکز نشان داد که هیچ گونه تفاوت ژنومی بین حیوانات مورد مطالعه وجود ندارد اما از مقایسه آن با توالی موجود در پایگاه داده ncbi دو جایگاه چند شکلی در بزهای عدنی مشاهده شد که یکی از آنها جهش خنثی بوده و دیگری باعث تغییر ترکیب اسیدآمینه پروتئین ناقل نوع 1 گلوکز خواهد شد.
زینب حمیدنژاد محسن آوندی
هدف: هدف از مطالعه ی حاضر مقایسه ی اثر پنج هفته تمرین مقاومتی دایره ای به همراه مکمل دهی سیر بر سطوح آدیپونکتین سرمی دانشجویان دختر دارای اضافه وزن بود. روش شناسی: تعداد 32 آزمودنی (سن، 5±25 سال؛ وزن، 85/22± 35/76 کیلوگرم؛ قد، 15±161 سانتی متر؛ شاخص توده ی بدن، 64/3±74/28 کیلوگرم بر مترمربع) بطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها با آرایش تصادفی در چهار گروه هشت نفره شامل گروه مکمل سیر (s)، گروه شبه دارو (p)، گروه تمرین مقاومتی دایره ای به همراه مکمل دهی سیر (srt) و گروه تمرین مقاومتی دایره ای به همراه شبه دارو (prt) قرار گرفتند. گروه های تمرین (srt) و (prt) در طول پنج هفته پروتکل تمرین، سه جلسه در هفته به تمرین مقاومتی پرداختند. تمرین مقاومتی شامل تمرین دایره ای در هشت ایستگاه بود که با شدت 60 تا 75 درصد 1rm اجرا شد و حجم تمرین هر هفته به منظور اعمال اضافه بار افزایش یافت، فواصل استراحتی بین ایستگاه ها نیز 30 تا 40 ثانیه و بصورت فعال در نظر گرفته شد. همه گروه ها به مدت پنج هفته روزانه 1000 میلی گرم مکمل سیر (گروه های s و srt) یا دارونما (گروه های p و prt) را در دو وعده ی 500 میلی گرمی با الگوی دوسوکور دریافت کردند. شاخص های آنتروپومتریکی و نمونه های خونی در دو مرحله، 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل پنج هفته تمرین مقاومتی دایره ای در شرایط ناشتا اندازه گیری و ثبت گردید. برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس مکرر با عامل بین گروهی و برای مقایسه ی درون گروهی داده ها از تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد. سطح معنی داری برای تمام تحلیل های آماری 05/0 p< در نظر گرفته شد.