نام پژوهشگر: مرتضی عباسی
مرتضی عباسی شجاع احمدوند
مبنای رهبری امام خمینی بر توحید استوار است. ایشان به عنوان رهبر دینی بر پیوند دین با سیاست و جامعّیت دین اسلام معتقد است و قدرت سیاسی را تجلی قدرت الهی می داند از نظر ایشان فلسفه اصلی فقه حکومت است. ماهیّت رهبری امام خمینی دینی، انقلابی و قانونی است. ایشان به عنوان رهبر ایدئولوژی پرداز، کاریزما و بسیجگر مطرح است. دین اسلام و مذهب تشیع نوع ایدئولوژی پردازی و سیاستگذاری ایشان را تعیین می کند. مبنای رهبری جمال عبدالناصر بر قوم گرائی، ملی گرائی، سوسیالیسم و دولتی شدن دین، استواراست. ایشان برناسیونالیسم عربی وسوسیالیسم عربی معتقد است و ماهیّت رهبریشان نظامی، قومی و قانونی است. ناصر به عنوان رهبر ایدئولوژی پرداز، کاریزما و بسیجگر مطرح است. ملی گرائی و سوسیالیسم نوع ایدئولوژی پردازی و سیاستگذاری ایشان را تعیین می کند. البته نوع ایدئولوژی پردازی، بسیجگری و کاریزمائی ناصر و امام خمینی فرق می-کند.ایدئولوژی عبدالناصرناسیونالیسم عربی است که به جمهوری عربی انجامید وایدئولوژی امام خمینی اسلام سیاسی است که به جمهوری اسلامی منجر شد.
مرتضی عباسی محمدرضا ربیعی مندجین
بی شک توجه به هیجانات در سازمان به عنوان یک نیاز در بازارهای رقابتی امروزه مطرح است و این امر مستلزم شناسایی وضعیت هیجانی کارکنان آن سازمان و مدیریت موثر آن برای کنترل تعارضات در سازمان می باشد.یکی از عوامل عمده ای که سبب به هدر رفتن استعداد نیروی انسانی و همچنین اتلاف وقت مدیران در سازمان می گردد .تعارضات بین فردی است که تعارض گروهی و سازمانی را به دنبال دارد.در این تحقیق به بررسی رابطه های بین مولفه های هوش هیجانی با تعارضات بین فردی در شعب استان تهران بانک سامان پرداخته شد.جامعه آماری این تحقیق 760 نفر بود که بر اساس فرمول کوکران 255 نفر کارمند به عنوان نمونه درونی در نظر گرفته شدند.روش های آماری مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از:آزمون کولموگروف-اسمیرنوف,ضریب همبستگی پیرسون,تی تک گروهی,رگرسیون. آمار توصیفی نشان داد میانگین نمره هوش هیجانی در کارمندان 01/87 بود که 51%از کارمندان دارای هوش هیجانی متوسط و6/26% دارای هوش هیجانی زیاد و 4/20%دارای هوش هیجانی کم می باشند.نتایج تحلیل استنباطی نشان داد که در رتبه بندی مولفه های هوش هیجانیشناخت و اظهار هیجانی در درون خود هوش هیجانی بیشترین اهمیت را نسبت به دیگر مولفه ها در بین کارمندان دارد.دربین عوامل تعارض های بین فردی,بیشترین اهمیت مربوط به عامل تعارض با همردیفان بود.همچنین مشخص گردید که بین مولفه های هوش هیجانی با عوامل تعارضات بین فردی در بین کارمندان رابطه معکوس معنی داری وجود دارد یعنی با افزایش یکی دیگری کاهش می یابد و بالعکس.همچنین مشخص گردید میزان تاثیر عوامل هوش هیجانی بر کاهش تعارض با رییس 144/.,بر کاهش تعارض با مرئوس 340/.و بر کاهش تعارض با همردیفان 167/. بود.
مرتضی عباسی ناصر رشیدی
چکیده ندارد.