نام پژوهشگر: سیامک پارسایی

استفاده از پودر میوه ی کارلا (momordica charantia) به عنوان جایگزین پادزیست در جیره ی جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  راضیه قاسمی   سیامک پارسایی

این پژوهش با هدف مقایسه اثر پادزیستی پودر میوه ی کارلا با پادزیست های تجاری و به منظور استفاده از کارلا به عنوان جایگزین طبیعی پادزیست ها در تغذیه ی جوجه های گوشتی و همچنین تأثیر آن بر عملکرد، میزان چربی درون شکمی، فراسنجه های خونی، میکروفلور روده و ایمنی خونی جوجه های گوشتی انجام گردید. 240 قطعه جوجه ی یک روزه ی نر و ماده (سویه کاب 500) در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی در 4 تیمار با 4 تکرار و هر تکرار شامل 15 قطعه به کار رفتند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیره ی شاهد (بدون پودر میوه ی کارلا و پادزیست) 2) جیره ی شاهد+ 3 کیلوگرم در تن پودر میوه ی کارلا 3) جیره ی شاهد + 25 گرم در تن پادزیست نئومایسین سولفات 20 درصد 4) جیره ی شاهد+ 25 گرم در تن پادزیست اکسی تتراسیکلین 20 درصد بودند. داده ها با نرم افزار sas 9.1 آنالیز و میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح معنی داری 5 درصد مقایسه شدند. در این پژوهش از هر تکرار یک جوجه ماده برای اندازه گیری پارامترهای خونی و چربی درون شکمی در 21 و 42 روزگی کشتار گردید. نتایج این آزمایش نشان داد که میانگین مصرف خوراک روزانه در تیمار دریافت کننده ی پادزیست اکسی تتراسیکلین نسبت به تیمار شاهد در دوره ی زمانی 1 تا 21 روزگی کاهش معنی داری داشته است. میانگین مصرف خوراک روزانه ی جوجه های آزمایشی در دوره ی زمانی 22 تا 42 روزگی میان تیمار شاهد و تیماردریافت کننده پادزیست نئومایسین سولفات دارای اختلاف معنی دار بود. در 22 تا 42 روزگی تیمارهای دریافت کننده ی پودر میوه ی کارلا و پادزیست رشد وزنی بیشتری در مقایسه با گروه شاهد داشتند (05/0p<). رشد وزنی جوجه ها در کل دوره (1 تا 42 روزگی) میان تیمار دریافت کننده ی پادزیست نئومایسین سولفات و تیمار شاهد تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). ضریب تبدیل غذایی در دوره ی رشد (22 تا 42 روزگی) و در کل دوره (1 تا 42 روزگی) تیمارهای دریافت کننده ی پودر میوه ی کارلا و پادزیست ها به طور معنی داری در مقایسه با گروه شاهد بهبود یافت (05/0p<). در اثر استفاده از پودر میوه ی کارلا کاهش تری گلیسرید، کلسترول، ldl، vldl و افزایش hdl در 21 و 42 روزگی مشاهده شد (05/0p<). در پایان دوره نسبت وزنی چربی حفره ی بطنی به وزن زنده در تیمار دریافت کننده ی کارلا با گروه شاهد تفاوت معنی داری نداشت. در پایان دوره میزان باکتری های لاکتوباسیلوس انتهای ایلئوم در تیمارهای دریافت کننده ی پودر میوه ی کارلا و پادزیست ها به طور معنی داری افزایش (05/0p<) و شمار باکتری های اشرشیا کولی کاهش یافت (05/0p<). تیمارهای دریافت کننده ی کارلا و پادزیست ها افزایش معنی داری در ایمونوگلوبولین های کل،y و m نشان دادند (05/0p<). این پژوهش نشان داد که میوه ی کارلا می تواند جایگزین مناسب پادزیست در جیره ی جوجه های گوشتی باشد.

پیامد افزودن گیاه چویل بر چربی شکمی و عملکرد جوجه های نر گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  محمد صفری   اصغر نقی ها

چکیده برای بررسی اثر گیاه دارویی چویل بر چربی درون شکمی و عملکرد، 476 جوجه ی گوشتی سویه ی کاب 500 به طور تصادفی به 7 تیمار با 4 تکرار و 17 قطعه جوجه در هر تکرار تقسیم شدند. به جوجه ها جیره پایه یکسانی با 0 درصد (شاهد)، 4/0 و 8/0 درصد از پودر چویل در روزهای 1 تا 28، 29 تا 42 و 1 تا 42 روزگی، خورانده شد. نتایج بر عملکرد نشان داد که 4/0 و 8/0 درصد چویل به طور معنا داری خوراک مصرفی را کاهش داد (05/0p<). میانگین اضافه وزن روزانه به طور معناداری در روزهای 1 تا 28 روزگی تحت تاثیر تیمارهای مورد آزمایش بود و گروه شاهد بیشترین و گروه 8/0 درصد چویل کمترین اضافه وزن روزانه را داشتند و تفاوت معناداری بین گروه 4/0 درصد و دیگر گروه ها وجود نداشت (05/0p<). ضریب تبدیل غذایی (fcr) به طور معناداری تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت و بیشترین fcr در 1 تا 28 روزگی متعلق به گروه شاهد بود و بقیه گروه ها (4/0درصد و 8/0درصد چویل) fcr کمتری داشتند. بیشترین اضافه وزن روزانه متعلق به گروهی بود که 8/0درصد چویل در 29 تا 42 روزگی خورده بودند و بقیه گروه ها اضافه وزن کمتری داشتند. بیشترین fcr مربوط به تیمار شاهد و تیماری بود که در دوره ی آغازین 4/0درصد چویل خورده بودند (1 تا 28 روزگی)، بقیه گروه ها به طور معناداری کمترین fcr را داشتند، بجز گروهی که 4/0درصد چویل در دوره ی پایانی خورده بودند (29 تا 42 روزگی). چربی درون شکمی به طور معناداری در 28 روزگی، تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت، اما در 42 روزگی تفاوت های معناداری بین تیمارها وجود داشت (05/0p<). بیشترین چربی درون شکمی متعلق به گروه s4/0 و کمترین متعلق به گروه های a8/0 و f8/0 بود. تری گلیسرید، کلسترول، ldl و vldl به طور معناداری در42 روزگی تحت تأثیر تیمارها قرار گرفتند. در 42 روزگی، بیشترین tg و vldl متعلق به گروه شاهد بود و گروه 4/0 و 8/0درصد چویل، tg و vldl کمتری داشتند. بیشترین کلسترول متعلق به گروه 4/0درصد چویل بود و گروه 8/0درصد چویل کمترین کلسترول را داشت. بیشترین ldl متعلق به گروه 4/0درصد چویل بود و به ترتیب گروه شاهد و 8/0درصد چویل ldl کمتری داشتند. در 42 روزگی، تفاوت معناداری در رابطه با tg، کلسترول، hdl و ldl و vldl بین تیمارها قرار گرفت. چویل اثرات معنادار مثبتی بر فلور طبیعی روده در سن 28 و 42 روزگی داشت. در هضم روده ای، جمعیت لاکتوباسیلوس به طور قابل ملاحظه ای با افزودن 4/0درصد یا 8/0درصد چویل افزایش یافت، اما اشرشیاکولی، در سن 28 روزگی به طور معنا داری کاهش یافت (05/0p<). در 42 روزگی، بیشترین جمعیت لاکتوباسیلوس در تیمار a4/0 مشخص شد و کمترین جمعیت در تیمار شاهد مشاهده شد و بیشترین جمعیت اشرشیاکولی در تیمار شاهد و به مقدار کمتر در تیمارهای a4/0 و s8/0 مشاهده شد. تیترهای آنتی بادی در برابر srbc به طور معناداری تحت تأثیر تیمارها بود و گروه شاهد کمترین و بقیه گروه ها igy بیشتری داشتند. بیشترین igy و ig کل در تیمار f4/0 مشاهده شد و کمترین در تیمار شاهد مشاهده شد. این آزمایش نشان داد که چویل اثرات مفیدی دارد، با این حال تحقیقات بیشتر ممکن است برای درک بهتر اثرات مفید باشد. کلمات کلیدی: جوجه گوشتی، چویل، عملکرد، چربی درون شکمی، سامانه ایمنی، فلور میکروبی.

اثر خوراندن دانه ی خار مریم بر توده ی چربی درون شکمی و عملکرد جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  میثم جعفری   اصغر نقی ها

اثر خوراندن دانه ی خار مریم بر توده ی چربی درون شکمی و عملکرد جوجه های گوشتی چکیده: این پژوهش جهت بررسی اثر سطوح مختلف دانه ی خارمریم بر توده ی چربی درون شکمی، عملکرد جوجه های گوشتی و همچنین تأثیر آن بر فراسنجه های خونی، میکروفلور روده و سامانه ی ایمنی جوجه های گوشتی انجام شد. در این پژوهش از320 قطعه جوجه یک روزه ی نر و ماده (سویه کاب 500) در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار و هر تکرار شامل 20 قطعه استفاده شد. جیره ی آغازین و رشد به ترتیب دارای 2975 و 3013 کیلوکالری انرژی قابل سوخت و ساز بر هرکیلوگرم و 8/20 و 85/19 درصد پروتئین خام بودند. جیره های آزمایشی شامل: 1) تیمار شاهد: جیره پایه بدون افزودن پودر دانه ی خارمریم 2) جیره ی پایه + 2/0 درصد پودر دانه ی خارمریم 3) جیره ی پایه + 4/0درصد پودر دانه ی خارمریم 4) جیره ی پایه + 6/0درصد پودر دانه ی خارمریم بودند. داده ها با نرم افزار sas 9.1 آنالیز و میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن (05/0p<) مقایسه شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که میانگین مصرف خوراک روزانه، میانگین افزایش وزن روزانه و میانگین ضریب تبدیل در هیچ یک از تیمارهای آزمایشی در دوره های 1تا 21، 22 تا 42و 1 تا 42 روزگی اثر معنی داری نداشت. در 42روزگی بیشترین مقدار تری گلیسرید و vldl در تیمار شاهد و کمترین میزان آن در تیمار 6/0 درصد بود (05/0p<). همچنین استفاده از 4/0 و 6/0 درصد خارمریم، اندازه ی کلسترول و ldl را کاهش و اندازه hdl را افزایش داد (05/0p<). در 42روزگی نسبت وزنی چربی درون شکمی به وزن زنده در تیمارهای 2/0، 4/0 و 6/0درصد خارمریم با گروه شاهد تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). تعداد کلنی باکتری های لاکتوباسیلوس در تیمارهای 4/0و 6/0درصد خارمریم نسبت به تیمار شاهد در 21روزگی به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<). در 21 روزگی شمار باکتری های اشرشیاکولای در تیمارهای دریافت کننده 4/0 و 6/0درصد خارمریم نسبت به تیمار شاهد کاهش معنی داری داشت (05/0p<). ایمنوگلوبولین کل خون تیمارهای دریافت کننده ی 2/0، 4/0 و 6/0درصد خارمریم نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی داری داشت (05/0p<). تیمار دریافت کننده 6/0درصد خارمریم افزایش معنی داری در ایمونوگلوبولین y نسبت به تیمارهای شاهد و 2/0درصد خارمریم نشان داد (05/0p<). همچنین همه ی تیمارهای دارای خارمریم نسبت به تیمار شاهد ایمنوگلوبولینm بالاتری داشتند (05/0p<). ________________________________________ کلمات کلیدی: جوجه های گوشتی، چربی درون شکمی، خارمریم، سامانه ی ایمنی، فراسنجه های خونی.

بررسی ارزش غذایی چار گونه گیاه مرتعی در مراحل مختلف فنولوژی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  جلال محمدی دم طسوج   سیامک پارسایی

هدف از این پژوهش بررسی اثرات مراحل مختلف فنولوژیکی بر روی ترکیبات شیمیایی، ارزش غذایی و گوارش پذیری چهار گونه گیاهی جاشیر (prangos feralaceae)، کنگر (gandundelia turenfortii)، ماشک گل خوشه ای (vicia villosa) و پی کل (smyrniopsis aucheri) در مراتع ییلاقی شهرستان چرام بود. نمونه های گیاهی از مراتع منطقه جمع آوری، آسیاب و آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. ماده خشک (dm)، ماده آلی (om)، خاکسترخام (ash)، دیواره سلولی (ndf)، دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf)، چربی خام (ee)، پروتئین خام (cp)، و مواد معدنی (na%، p%،ca% ،% fe، mgppm، mnppm)اندازه گیری شد. همچنین، انرژی متابولیسمی (me) و گوارش پذیری ماده آلی (omd)، به روش تکنیک تولید گاز (in vitro) تعیین و تجزیه پذیری ماده خشک با استفاده از تکنیک کیسه های نایلونی (in situ) در مراحل مختلف فنولوژیکی، انجام شد. با پیشرفت مرحله رشد، مقدار پروتئین خام (cp)، خاکسترخام (ash)، مواد معدنی و میزان تجزیه پذیری موثر کاسته و دیواره سلولی (ndf)، دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf)، ماده خشک (dm)، ماده آلی (om)، و چربی خام (ee) بطور معنی داری افزایش یافت (05/0<p). بیشترین مقدار گوارش پذیری ماده آلی (omd)، انرژی متابولیسمی (me)، کل حجم گاز تولیدی(b) و نرخ تولید گاز(c) در مرحله فنولوژیکی گلدهی بود. با افزایش طول مدت انکوباسیون تا زمان 96 ساعت، روند تولید گاز گیاهان به صورت افزایشی بود. بیشترین میزان حجم گاز تولیدی در مرحله گلدهی و کمترین میزان در مرحله رویشی مشاهده شد. نتایج حاصل از تجزیه پذیری ماده خشک نشان داد که با افزایش زمان انکویاسیون، میزان ناپدید شدن ماده خشک از کیسه های انکوباسیون شده افزایش یافت. در بین مراحل مختلف فنولوژی اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0<p). بیشترین میزان تجزیه پذیری در زمان 96 ساعت، در بخش محلول(a)، بخش نامحلول اما قابل تجزیه(b)، تجزیه پذیری بالقوه(a+b) و تجزیه پذیری موثر (ed) در همه سطوح، در مرحله رویشی و کمترین میزان در مرحله بذردهی بود. علیرغم این که گیاه کنگر پروتئین کمتری دارد ولی تولید گاز بیشتری داشت. بین تولید گاز و تجزیه پذیری همبستگی وجود نداشت. آزمون گاز نشان داد که گیاهان جاشیر، پی کل احتمالاً دارای ترکیبات متابولیکی ثانویه می باشند.

فرآوری زیستی میوه ی بلوط با باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم (lactobacillus plantarum) برای کاهش تانن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  رقیه بهاءالدینی   مختار خواجوی

مغز میوه ی بلوط دارای درصد بالایی نشاسته است که می تواند به سان یک بن مایه ی انرژی در خوراک جانوران پرورشی به کاررود، ولی دارای درصد بالای تانن است که می تواند پیامد زیانباری برای جانوران پرورشی داشته باشد. باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم آنزیم تانناز دارد که می تواند تانن را از میان بردارد. پژوهش کنونی برای بررسی کارایی باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم برای کاهش تانن مغز میوه ی بلوط در یک طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار انجام گرفت. رطوبت نمونه های آزمایشی به 50 درصد رسانده شد و به هر گرم از آن ها 107 cfu باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم افزوده شد و در دمای 37 درجه ی سانتیگراد در انکوباتور گذاشته شدند. گروه های آزمایشی در پژوهش کنونی دربرگیرنده ی تیمار-های با باکتری و بدون باکتری در شرایط هوازی یا بی هوازی و سه زمان صفر، 5 و 10 روز فرآوری بودند. در این آزمایش آمیخته های فنلی و تاننی، ph، ماده ی خشک، خاکستر، پروتئین خام، قند محلول، چربی خام و اسیدهای چرب فرار (اسید استیک، پروپیونیک و بوتیریک) اندازه گیری و محاسبه شدند. یافته های پژوهش کنونی نشان می دهند که بیشترین کاهش در میزان فنل کل، فنل ناتاننی، تانن کل، تانن فشرده و هیدرولیزشونده در روز پنجم فرآوری به ترتیب به میزان نزدیک به 39، 24، 49، 49/5 و 59 درصد بوده است و میان روز پنج و ده فرآوری تفاوت معناداری دیده نشده است. پس از فرآوری، درصد اسیدهای چرب استات، پروپیونات و بوتیرات به میزان بسیار معناداری افزایش ولی درصد چربی خام و قند محلول نسبت به روز صفر کاهش یافت. فرآوری میکروبی پیامدی بر ماده ی خشک و پروتئین خام نداشته است. همچنین شرایط هوازی با بی هوازی تفاوت معنادار نداشتند.

تأثیر بلوک مکمل اوره، ملاس و مواد معدنی بر درصد بره زایی، افزایش وزن روزانه و وزن از شیرگیری بره در شرایط عشایری ایل قشقایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  عباس عبداللهی پناه   سیامک پارسایی

این پژوهش با هدف تعیین مقدار مصرف بهینه مکمل اوره، ملاس و مواد معدنی در گوسفند در شرایط عشایری ایل قشقایی و اثر آن بر درصد بره زایی ، افزایش وزن روزانه و وزن از شیرگیری بره انجام شد. بدین منظور تعداد 75 رأس میش از توده گوسفند ترکی قشقایی که یک تا چهار شکم زایش داشتند در قالب یک طرح کاملا تصادفی مورد استفاده قرار گرفتند. تیمارهای آزمایش شامل 3 گروه شاهد، تیمار 100 و تیمار 150 بودند و هر تیمار دارای 25 تکرار (25 رأس میش) بود. ترکیب بلوک اوره، ملاس و مواد معدنی بر اساس وزن تر شامل: ملاس نیشکر42 درصد، اوره 10 درصد، سبوس گندم 32 درصد، نمک معمولی 2 درصد، مکمل معدنی- ویتامینی 1 درصد، گچ 10 درصد، سیمان 2 درصد و جوش شیرین 1 درصد بود. منبع اصلی خوراک برای همه¬ی میش ها علوفه مرتعی بود، اما هر رأس میش در تیمارهای 100 و 150 روزانه به ترتیب 100 و 150 گرم بلوک مکمل در دو گامه مصرف کرد و تیمار شاهد بلوک دریافت نکرد. گامه¬ی نخست از 20 روز پیش از قوچ اندازی در گله شروع و 70 روز ادامه یافت. گامه¬ی دوم از 30 روز پیش از زایش میش¬ها شروع و تا 90 روز پس از آن به ظول انجامید. میش-های تیمارهای 100 و 150 از 30 روز پیش از زایش تا پایان آن بلوک¬های با 5 درصد اوره مصرف کردند. در فراسنجه درصد بره زایی تیمارهای 100 و 150 در مقایسه با تیمار شاهد افزایش معنی¬دار داشتند (p<0/05) و گروه شاهد دارای کمترین درصد بره¬زایی بود. در این فراسنجه 20 درصد میش¬ها در گروه شاهد قصر شدند ولی در تیمارهای 100 و 150 میش قصر وجود نداشت. وزن بره تیمارهای 100 و 150 در مقایسه با تیمار شاهد افزایش معنی¬دار داشت (p<0/05). از نظر وزن از شیرگیری بره در 90 روزگی بین تیمارها تفاوت معنی¬داری وجود داشت (p<0/05). بالاترین وزن از شیرگیری بره مربوط به تیمار 100 و پایین¬ترین آن مربوط به تیمار شاهد بود. افزایش وزن روزانه بره بطور معنی¬داری تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت (p<0/05). بره تیمارهای 100 و شاهد به ترتیب بیشترین و کمترین افزایش وزن روزانه را داشتند. بطور کلی نتایج نشان داد مصرف روزانه 100 گرم بلوک مکمل اوره، ملاس و مواد معدنی نتایج معنی¬داری بر عملکرد گوسفند در شرایط دامداری عشایری داشت. بنا بر این قابل توصیه می¬باشد.

فرآوری زیستی مغز میوه ی بلوط با باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و قارچ آسپرژیلوس اوریزه برای کاهش تانن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  نغمه مرادی   رضا نقی ها

مغز میوه ی بلوط درصد بالایی نشاسته دارد که می تواند به سان یک بنمایه ی انرژی در خوراک انسان و جانوران پرورشی به کار رود، ولی دارای درصد بالایی تانن است که کاربرد آن را در خوراک دام و طیور و انسان کاهش می دهد. باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و قارچ آسپرژیلوس اوریزه دارای آنزیم تانناز با کوشندگی بالایی هستند. پژوهش کنونی برای بررسی کارایی فرآوری زیستی آرد بلوط با باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و یا قارچ آسپرژیلوس اوریزه برای کاهش تانن در یک طرح کاملاً تصادفی با 17 تیمار و 4 تکرار انجام گرفت. گروه های آزمایشی در بر گیرنده ی تیمارهای روز صفر، بدون فرآوری، فرآوری با باکتری، فرآوری با قارچ و یا فرآوری با باکتری و قارچ در دو دمای 27 و 37 درجه و دو زمان 5 و 10 روز بودند. رطوبت نمونه های آزمایشی به 50 درصد رسانده شد. به هر گرم از تیمارهای فرآوری با باکتری cfu107 باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و به هر گرم از تیمارهای فرآوری با قارچ 106 هاگ آسپرژیلوس اوریزه و به هر گرم از تیمارهای فرآوری با باکتری و قارچ 107 باکتری و 106 هاگ قارچ افزوده شد و در دمای 27 و 37 درجه ی سانتی گراد گرم خانه گذاری شدند. در این آزمایش آمیخته های فنلی و تاننی، پی.اچ، ماده ی خشک، خاکستر، پروتئین خام، چربی خام و اسید لاکتیک اندازه گیری و سپس در سطح آماری 1 درصد آنالیز آماری گردیدند. بیشترین کاهش فنل کل و فنل ناتاننی در تیمار فرآوری 10 روزه با قارچ در دمای 27 درجه و بیشترین کاهش تانن فشرده و تانن هیدرولیز شونده در تیمارهای فرآوری 10 روزه با قارچ در دمای 27 و 37 درجه و تیمار فرآوری 10 روزه با باکتری و قارچ در دمای 37 درجه رخ داده است. پس از فرآوری درصد اسید لاکتیک به میزان بسیار معناداری افزایش ولی درصد چربی خام در سنجش با روز صفر کاهش یافت. فرآوری زیستی پیامدی بر دگرگونی درصد ماده ی خشک، پروتئین خام و خاکستر نداشته است. پژوهش کنونی نشان داد که فرآوری زیستی آرد میوه ی بلوط با باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و قارچ آسپرژیلوس اوریزه میزان تانن فشرده را نزدیک به 49 درصد و تانن هیدرولیز شونده را نزدیک به 72 درصد کاهش داده است.

اثر روش های مختلف فراوری بر عملکرد جوجه های گوشتی تغذیه شده با میوه بلوط
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  لیلا قائدی   محمد هوشمند

در یک آزمایش تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی با روش های مختلف فراوری میوه بلوط در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار (شاهد، بلوط بدون فراوری، بلوط فراوری شده با بیکربنات سدیم، بلوط فراوری شده با اسید استیک، بلوط فراوری شده با آب مقطر و بلوط فراوری شده با روش سنتی) و 4 تکرار مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج آزمایش نشان داد می توان از بلوط در جیره استفاده کرد بدون اینکه بر عملکرد و ویژگی استخوان درشت نی اثر نامطلوب داشته باشد.فراوری با بیکربنات سدیم موثر تر بوده در حالیکه فراوری با روش سنتی توصیه نمی شود.

بکارگیری برآورد پارامترهای رگرسیونی و تابع خطر در مدلهای بقا و خطی تبدیل شده در ارزیابی عود مجدد بیماران مبتلا به واریکوسل که با یکی از روشهای جراحی اینگواینال و یا ساب اینگوینال درمان شده اند.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  محمد امیری اردکانی   غلامرضا بابایی

روشی که در اینجا بحث شده است برای مدلسازی ناپارامتری یا تقریبا پارامتری داده های بقا سانسور شده فاصله ای با استفاده از مدلهای خطی تعمیم یافته بکار می رود روش فوق با استفاده از یک مدل برنولی همبسته و با خطای استاندارد براساس ماتریس اطلاعات مشاهده شده اجرا می شود و مدل ضربی نامیده می شود که دارای تابع مخاطره پایه ای ثابت می باشد.