نام پژوهشگر: نورمحمد تربتی نژاد
اسماعیل ببری نورمحمد تربتی نژاد
هدف از این مطالعه، بررسی اثر جایگزینی سیلوی ذرت با سیلوی پوست هندوانه در بره های پرواری نژاد مغانی بود. ابتدا سیلوهای پوست هندوانه و ذرت تهیه گردیدند. برای تهیه سیلوی پوست هندوانه از کاه گندم به نسبت 15 درصد، اوره 1 درصد و پوست هندوانه پژمرده شده، به نسبت 84 درصد استفاده شد. ماده خشک سیلوی پوست هندوانه 30 درصد بود و سیلوی ذرت بعد از خرد کردن علوفه توسط چاپر و اضافه کردن یک درصد اوره ساخته شد. سپس این سیلو به نسبت های 0، 25 ،50، 75 و 100 درصد با سیلوی پوست هندوانه در جیره بره ها جایگزین شد. 30 راس بره نر مغانی در یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 6 تکرار به کارگرفته شد. طول دوره آزمایش 90 روز بود. تعیین ترکیبات شیمیایی دو سیلو نشان داد که چربی خام، adf، نشاسته، لیگنین، قندهای محلول و خاکستر سیلوی پوست هندوانه بالاتر از سیلوی ذرت بود. اما پروتئین خام و ph سیلوی ذرت بالاتر از سیلوی پوست هندوانه بود و اختلاف بین آنها معنی دار بود (5/0p <). مقدار کلسیم، فسفر وndf سیلوی پوست هندوانه بالاتر از سیلوی ذرت بود اما اختلاف بین آنها معنی دار نبود (5/0p >). تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین سیلوی ذرت در مقایسه با سیلوی پوست هندوانه برای بخش a (سریع تجزیه شونده) بیشتر و برای بخشb (کند تجزیه شونده) نسبت به سیلوی پوست هندوانه کمتر بود و اختلاف بین آنها معنی دار بود (5/0p <). مصرف خوراک و افزایش وزن دام های آزمایشی بین تیمارها دارای اختلاف معنی دار بود و بیشترین مقدار مربوط به تیمار چهارم (75 درصد سیلوی پوست هندوانه) بود (5/0p <). ضریب تبدیل خوراک بین تیمارها معنی دار نبود (5/0p >) اما سوددهی اقتصادی بین تیمارها معنی دار و بیشترین مقدار مربوط به تیمار چهارم (75 درصد سیلوی پوست هندوانه) بود (5/0p <).
امین ولی زاده قلعه بیگ نورمحمد تربتی نژاد
این آزمایش به منظور تعیین ارزش غذایی دارواش و بررسی اثر جایگزینی آن به جای بخش علوفه ای در جیره بره-های نر پرواری نژاد کردی شمال خراسان در 2 مرحله انجام گرفت. در مرحله اول ترکیب شیمیایی و تجزیه پذیری گیاه دارواش مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه شیمیایی دارواش نشان داد که میانگین میزان ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر خام، چربی خام، تانن، فیبر محلول در شوینده اسیدی، فیبر محلول در شوینده خنثی، کلسیم، فسفر و انرژی قابل متابولیسم به ترتیب 26/91، 87/12، 32/11،49/6، 8/4، 61/48، 96/37 درصد و 16/2 مگاکالری در کیلوگرم می-باشد. نتایج آزمایش نشان داد که میانگین تجزیه پذیری دارواش در انکوباسیون صفر، 2، 4، 8، 16، 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 7/31، 5/36، 1/40، 2/47، 3/58، 2/66، 8/78 و 1/80 درصد بود. همچنین مقادیر بخش سریع تجزیه، بخش غیرمحلول اما تجزیه پذیر ماده خشک و تجزیه پذیری موثر در سرعت های 2، 5 و 8 درصد به ترتیب 7/31، 3/54، 5/68، 5/56 و 4/50 درصد تعیین کردند. مرحله دوم آزمایش بررسی اثر سطوح مختلف دارواش بر پارامترهای عملکردی و فراسنجه های خونی و شکمبه ای بره های نر پرواری نژاد کردی شمال خراسان بود. از تعداد 24 بره نر نژاد کردی 6-5 ماهه با میانگین وزن آغازین 5/1± 06/31 کیلوگرم به مدت 90 روز استفاده شد. برای پارامترهای عملکردی از طرح مشاهدات تکرار در زمان و برای فراسنجه های خونی و شکمبه ای و فاکتورهای اقتصادی از طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. دارواش در 4 سطح صفر، 5، 10 و 15 درصد جایگزین بخش علوفه ای جیره شد. عملکرد پروار نشان داد افزایش وزن روزانه بره ها و ماده خشک مصرفی روزانه بره ها در گروه های با سطوح مصرف صفر، 5، 10 و 15 درصد دارواش به جای علوفه به ترتیب 06/212، 73/215، 45/217 و 74/222 گرم در روز و 75/1، 72/1، 73/1 و 68/1 کیلوگرم در روز بود. اثر سطوح مختلف دارواش بر میزان ماده خشک مصرفی روزانه و افزایش وزن روزانه معنی دار نبود (05/0p>). نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از سطوح مختلف دارواش بر ضریب تبدیل غذایی در کل دوره اثر معنی داری داشت (05/0p<). بالاترین ضریب تبدیل غذایی به بره های تغذیه شده با جیره غذایی حاوی 15 درصد دارواش تعلق داشت. بررسی صفات اقتصادی نشان داد که صفات هزینه خوراک مصرفی و هزینه خوراک برای تولید یک کیلوگرم وزن زنده تیمار 15 درصد دارواش به طور معنی داری پایین تر از تیمار شاهد بود در حالی که اختلاف معنی داری بین تیمار 5 و 10 درصد دارواش مشاهده نشد (05/0p>). برای صفت سود خالص پرواربندی تفاوت معنی داری بین تیمار شاهد و تیمار حاوی سطوح مختلف دارواش مشاهده نشد (05/0p<). آزمایشات مربوط به شاخص های خونی شامل ازت اوره ای خون، گلوکز، هموگلوبین، هماتوکریت، شمارش گلبول های قرمز و سفید خون و اسیدیته مایع شکمبه نشان دهنده عدم وجود اختلاف آماری معنی داری بین جیره های غذایی می باشد (05/0p>). نتایج آزمایش نشان داد که جایگزینی دارواش تا سطح 15 درصد به جای علوفه جیره در تغذیه و عملکرد بره های پرواری قابل توصیه است.
احمد بازیار نورمحمد تربتی نژاد
در این تحقیق تاثیر سطوح مختلف پودر سیر بر قابلیت تولید گاز، عملکرد پروار، فراسنجه های خونی و اسیدیته شکمبه مورد مطالعه قرار گرفت. پودر سیر دارای مواد ارگانوسولفور می باشند و خود گیاه سیر جزو گیاهان داروئی محسوب می شود. تیمار ها عبارت بودند از: شاهد (بدون پودر سیر)، 5 ، 10 و15 گرم پودر سیر در روز به ازای هر بره. بره ها به صورت جداگانه تا حد اشتها تغذیه شدند. میزان تولید گاز در 24 ساعت انکوباسیون برای تیمار 15 گرم پودر سیر در روز 34/73 میلی لیتر در ساعت بود که در مقایسه با تیمار شاهد (17/71 میلی لیتر در ساعت)، افزایش معنی داری داشته است. در ادامه این مطالعه اثر سطوح مختلف پودر سیر بر عملکرد پروار و متابولیت های خون بره نر نژاد دالاق انجام شد. بیست راس بره نر نژاد دالاق با میانگین سن 12 ماه و متوسط وزن اولیه بدن 5/2± 31 کیلوگرم در 91 روز (7 روز برای سازگاری و 84 روز آزمایش) و به طور تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار در قالب طرح کامل تصادفی مورد استفاده قرار گرفتند. نمونه خون در هفته صفر، 4، 8، 12 گرفته شد و بره ها هر دو هفته وزن شدند. مصرف ماده خشک هر دو هفته محاسبه شد. نتایج این آزمایش نشان داد که اضافه کردن 15 گرم پودر سیر در روز در جیره بره ها باعث افزایش مصرف ماده خشک روزانه در مقایسه با تیمار شاهد شد. سطوح مختلف از پودر سیر تاثیر معنی داری بر میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی (05/0p>) نداشت ولی پودر سیر تاثیر معنی داری بر غلظت گلوکز، اوره و تری گلیسرید خون نداشت (05/0p>)، هرچند تیمار با پودر سیر بالا باعث کاهش عددی اوره و تری گلیسرید خون شد. پودر سیر مقدار ph را افزایش داد هر چند که این افزایش وزن معنی دار نبود. در مجموع اضافه کردن پودر سیر در این تحقیق باعث افزایش معنی دار مصرف خوراک و افزایش عددی وزن روزانه بره دالاق نر شد .
محمد مهدی شریفی حسینی اسدالله تیموری یانسری
چهار آزمایش طراحی شد و به ترتیب انجام گرفت. در آزمایش اول علوفه ذرت درشت و ریز در مقیاس آزمایشگاهی به همراه چهار درصد روغن سویا یا فاقد آن، سیلو شدند. افزودن روغن سویا به ذرت سیلویی درشت یا ریز سبب شد ph محتویات سیلو افزابش یابد. در آزمایش دوم ویژگی های تجزیه پذیری ذرت سیلویی مشخص شد. در آزمایش سوم برای تعیین روند هضم در شکمبه گوسفند، از چهار راس میش دو ساله فیستوله دار در قالب یک طرح گردشی چهار در چهار استفاده شد. جیره های آزمایشی عبارت بودند از: 1) جیره ذرت سیلویی درشت 2) جیره ذرت سیلویی درشت و چهار درصد روغن سویا 3) جیره ذرت سیلویی ریز 4) جیره ذرت سیلویی ریز و چهار درصد روغن سویا. محتویات شکمبه در سه، هفت و نیم و دوازده ساعت پس از مصرف خوراک، از فیستولای شکمبه ای خارج و فراسنجه های شکمبه مشخص شد. مصرف ماده خشک و آلی، الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و الیاف موثر فیزیکی در جیره های ذرت سیلویی درشت و مصرف عصاره اتری در جیره های دارای روغن به صورت معنی داری بیشتر بودند. قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی تحت تاثیر معنی دار اندازه ذرات ذرت سیلویی، در جیره های ذرت سیلویی درشت بیشتر بوده ولی قابلیت هضم کربوهیدرات های غیرالیافی در جیره های حاوی مکمل روغن بیشتر بودند. سه ساعت بعد از مصرف خوراک، ph، کربوهیدرات های غیر الیافی، میانگین هندسی، سقف شکمبه ای و مخزن ذرات غیر قابل عبور درجیره-های ذرت سیلویی درشت و مخزن ذرات قابل عبور در جیره های ذرت سیلویی ریز و عصاره اتری در محتویات شکمبه جیره های دارای مکمل روغن به صورت معنی داری بیشتر بودند. هفت ونیم ساعت بعد از مصرف جیره، ph و هفت ونیم ساعت و 12 ساعت بعد از مصرف جیره، کربوهیدرات های غیر الیافی در محتویات شکمبه جیره های ذرت سیلویی درشت به صورت معنی داری بیشتر بود. در آزمایش چهارم در بخش عملکرد گاوهای شیرده، از هشت راس گاو شیرده هلشتاین در مرحله سوم شیردهی استفاده شد. جیره ها عبارت بودند از: 1) جیره ذرت سیلویی درشت و چهار درصد چربی خنثی، 2) جیره ذرت سیلویی درشت و چهار درصد روغن سویا 3) جیره ذرت سیلویی ریز و چهار درصد چربی های خنثی 4) جیره ذرت سیلویی ریز و چهار درصد روغن سویا. افزایش وزن گاوها و اندازه عددی مصرف ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، عصاره اتری، الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و اسیدی و الیاف موثر فیزیکی تحت تاثیر معنی دار اندازه ذرات، در جیره های ذرت سیلویی درشت بیشتر بودند، ولی قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، عصاره اتری و الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی در جیره های ذرت سیلویی ریز به صورت معنی داری بیشتر بودند. تولید شیر تصحیح نشده در جیره های ذرت سیلویی درشت و تولید شیر تصحیح شده در جیره های دارای مکمل چربی خنثی، درصد و محصول چربی شیر و کل مواد جامد شیر در جیره های دارای چربی خنثی و محصول پروتیین شیر در جیره های ذرت سیلویی درشت به صورت معنی داری بیشتر بودند. کلمات کلیدی: اندازه ذرات، الیاف موثر فیزیکی، مخزن ذرات قابل عبور و غیر قابل عبور شکمبه ای، گاو هلشتاین، مکمل روغن سویا، مکمل چربی خنثی.
محمد ناصحی نورمحمد تربتی نژاد
این پژوهش به منظور بررسی اثر کشت قارچ پلوروتوس فلوریدا (pleurotus florida) بر ترکیبات شیمیایی، تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک و آلی، قابلیت هضم ماده آلی، انرژی قابل متابولیسم و ماده خشک مصرفی برخی فرآورده های فرعی زراعی (کاه برنج، کاه گندم، کاه جو، کاه سویا، کاه کانولا، کاه نخود و پوسته برنج) انجام گرفت. در این تحقیق برای انجام آزمایش تجزیه پذیری از 2 راس گوسفند نر بالغ نژاد دالاق فیستوله گذاری شده با متوسط وزن 45 کیلوگرم استفاده گردید. برای انجام آزمایش تولید گاز شیرابه شکمبه از 3 راس گاو نر تالشی (اخته و بالغ) با متوسط وزن 335 کیلوگرم جمع آوری شد. در اثر فرآوری با قارچ مقدار ماده خشک، ماده آلی و ndf در تیمارهای آزمایشی به طور معنی داری کاهش یافت (0.01>p). فرآوری در مقدار adf کاه سویا، کاه کانولا، کاه نخود و پوسته برنج تغییر معنی داری ایجاد نکرد، اما مقدار adf را در کاه برنج، کاه گندم و کاه جو به طور معنی داری کاهش داد (0.05>p). کشت قارچ تغییر معنی داری در مقدار adl و چربی خام تیمارهای آزمایشی ایجاد نکرد. فرآوری خاکستر و پروتئین خام نمونه های آزمایشی را به شکل قابل توجهی افزایش داد (0.01>p). تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک و ماده آلی کلیه تیمارها در اثر عمل آوری با قارچ به شکل معنی داری افزایش یافت (0.05>p). میزان تولید گاز کاه گندم، کاه سویا، کاه کانولا و پوسته برنج در اثر کشت قارچ تغییر معنی داری پیدا نکرد، اما با کشت قارچ گاز تولیدی در کاه برنج، کاه جو و کاه نخود افزایش یافت (0.05>p). قابلیت هضم ماده آلی پوسته برنج در اثر کشت قارچ تغییر معنی داری پیدا نکرد، اما فرآوری در سایر تیمارهای آزمایشی به شکل قابل توجهی قابیلت هضم ماده آلی را افزایش داد (0.05>p). کشت قارچ انرژی قابل متابولیسم را در تیمارها به طور معنی داری بهبود بخشید (0.05>p). میزان ماده خشک مصرفی در کاه گندم و پوسته برنج در اثر فرآوری با قارچ تغییر معنی داری پیدا نکرد، اما در سایر تیمارها به-شکل قابل توجهی افزایش یافت (0.05>p). به طور کلی نتایج این تحقیق نشان دهنده بهبود ارزش غذایی فرآورده های فرعی زراعی مورد بررسی در اثر فرآوری با قارچ می باشد. بنابراین می توان از این روش جهت افزایش بهره وری ضایعات زراعی در تغدیه نشخوارکنندگان بهره برد.
عباس جاویدی فیروز یوسف جعفری آهنگری
به منظور بررسی اثر تفاله لیموترش بر کیفیت گوشت مرغان وازده تخمگذار از 80 قطعه مرغ تخمگذار وازده لگهورن سویه بوونز استفاده شد که بصورت تصادفی دسته بندی شده و در4 تیمار و 5 تکرار قرار گرفتند که هر تکرار شامل 4 قطعه مرغ تخمگذار بود که در قالب طرح کاملا" تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل جیره کنترل و 3 سطح مختلف از تفاله لیموترش ( 6، 10 و 14 درصد) بوده و در طول آزمایش آب و دان بصورت آزاد در دسترس طیور بود. در پایان دوره آزمایش از هر تکرار تعداد 2 عدد مرغ تخمگذار وازده انتخاب و نمونه های گوشت ران و سینه جهت تعیین شاخص های کیفیت گوشت شامل میزان مالون دی آلدئید، چربی، ph، ظرفیت نگهداری آب، رطوبت، آب خروجی، شاخص های روشنایی (l*)، قرمزی (a*) و زردی (b*) گوشت مورد سنجش قرار گرفت، همچنین میزان کلسترول کل، تری گلیسرید، ldl، hdl و vldl خون نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از سطوح مختلف تفاله لیموترش در جیره مرغان وازده تخمگذار تأثیری بر شاخص های کیفیت گوشت سینه و ران از قبیل میزان مالون دی آلدئید، رطوبت و ظرفیت نگهداری آب نداشت (05/0p>). استفاده از تفاله لیموترش در سطح 10 درصد باعث کاهش میزان خروج آب از گوشت سینه شد (05/0p<) ولی بر میزان خروج آب از گوشت ران اثری نداشت (05/0p>). مقدار چربی در گوشت ران و سینه مرغانی که با سطوح 6 و 10 درصد تفاله لیموترش تغذیه شده بودند کاهش یافت (05/0p<). نتایج آزمون رنگ سنجی نشان داد، استفاده از تفاله لیموترش به میزان 6 و 10 درصد باعث کاهش شاخص قرمزی (a*) در گوشت سینه مرغان وازده تخمگذار شد (05/0p<)، ولی تاثیر معنی داری بر شاخص زردی و روشنایی در گوشت سینه و همچنین شاخص های رنگ سنجی در گوشت ران نداشت (05/0p>)، همچنین نتایج استفاده از تفاله لیموترش بر میزان ph گوشت سینه نشان داد که میزان آن در گروه دریافت کننده 14 درصد تفاله لیموترش نسبت به گروه دریافت کننده 6 درصد تفاله لیموترش افزایش معنی داری داشت (05/0 p<)، در حالی که بر ph ران مرغان وازده تخمگذار تأثیری نداشت (05/0p>). در مورد فراسنجه های خونی نتایج بیانگر این بود که میزان تری گلسیرید و vldlدر گروهی که جیره حاوی 10 درصد تفاله را دریافت نمودند، به طور معنی داری (05/0p<) کاهش یافت. کمترین میزان hdl در جیره بدون تفاله لیموترش مشاهده شد که نشان داد استفاده از جیره حاوی 10 درصد تفاله لیموترش موجب افزایش میزان hdl در خون مرغان وازده تخمگذار شد (05/0p<). با توجه به نتایج بدست آمده از این تحقیق استفاده از تفاله لیموترش به میزان 10 درصد در جیره مرغان وازده تخمگذار توصیه می گردد. واژگان کلیدی : لیموترش، کیفیت گوشت، مرغ تخمگذار وازده، فراسنجه های خونی.
فریبا فریور نورمحمد تربتی نژاد
این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف دانه، عصاره یا علوفه شنبلیله بر خصوصیات تخمیر شکمبه و تولید گاز در آزمایشگاه و اثرات مصرف سطوح مختلف دانه شنبلیله درجیره بر گوارش پذیری ومصرف خوراک، عملکرد، کیفیت گوشت و سطوح برخی فراسنجه های خون درگوسفند انجام گرفت. تولید گاز نمونه های خوراک شامل یک جیره فاقد افزودنی (تیمار شاهد)، 4 جیره حاوی سطوح مختلف دانه شنبلیله (2، 4، 6، 8 درصد ماده خشک)، 4 جیره حاوی سطوح مختلف عصاره شنبلیله (5/0، 1، 5/1 و 2 درصد ماده خشک) و 4 جیره با سطوح مختلف جایگزینی علوفه یونجه با علوفه شنبلیله (25، 50، 75 و 100 درصد) در طی 96 ساعت انکوباسیون اندازه گیری و فراسنجه های تجزیه پذیری، گوارش پذیری ماده آلی، تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیر و انرژی متابولیسمی آنها تخمین شد. مقادیر ph و غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه در پایان انکوباسیون اندازه گیری شد. تولید متان و تعداد پوتوزوآها در مایع شکمبه پس از انکوباسیون نمونه خوراک هر تیمار با مایع شکمبه به مدت 24 ساعت اندازه گیری شد. افزودن دانه شنبلیله اثر معنی داری بر تولید گاز از بخش محلول (فراسنجه a) نداشت اما باعث افزایش معنی دار تولید گاز تجمعی، تولید گاز از بخش نامحلول اما قابل تجزیه (فراسنجه b)، پتانسیل و نرخ ثابت تولید گاز شد. گوارش پذیری ماده آلی وانرژی قابل متابولیسم تیمارهای حاوی دانه شنبلیله بطور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود، اما تفاوت معنی داری در میانگین اسیدهای چرب زنجیر کوتاه این تیمارها مشاهده نشد. افزودن دانه شنبلیله درسطوح بالاتراز 4 درصد موجب افزایش متناظر معنی داری درph نهایی شد اما روند مشخصی در غلظت نیتروژن آمونیاکی در پاسخ به افزودن دانه شنبلیله مشاهده نشد. افزودن عصاره شنبلیله تا 1 درصد باعث افزایش فراسنجه a، فراسنجه b، پتانسیل تولید گاز، گوارش پذیری ماده آلی، اسیدهای چرب کوتاه زنجیر تولید شده و انرژی قابل متابولیسم جیره ها شد ولی افزایش بیشتر سطح آن افزایش معنی داری در فراسنجه های مذبور به همراه نداشت. افزودن 5/1 درصد عصاره شنبلیله باعث افزایش معنی دار نرخ ثابت تولید گاز شد و افزایش سطوح عصاره شنبلیله باعث افزایش معنی دار زمان تاخیر پیش از آغاز تجزیه شد. افزودن 5/0 درصد عصاره شنبلیله باعث افزایش معنی دارph و در سطح 1 درصد باعث کاهش معنی دار غلظت نیتروژن آمونیاکی شد. تولید گاز تجمعی، فراسنجه b، پتانسیل و نرخ ثابت تولید گاز و زمان تاخیر با افزایش سطوح جایگزینی علوفه شنبلیله بطور معنی داری افزایش یافت. جایگزینی علوفه شنبلیله در سطح 25 و 75 درصد موجب افزایش معنی دار ph نهایی در مقایسه با شاهد (100 درصد یونجه) شد. تولید اسیدهای چرب بلند زنجیر در تیمارهای با 50 درصد یا بیشتر جایگزینی شنبلیله بطور معنی داری بالاتر بود. گوارش پذیری ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم تیمارهای حاوی 50 درصد یا بیشتر علوفه شنبلیله بطور معنی داری بالاتر از شاهد بود. افزودن دانه و عصاره شنبلیله در همه سطوح موجب کاهش معنی دار تعداد پروتوزوآها و تولید متان شد. در بخش دوم تحقیق، مصرف اختیاری و گوارش پذیری 4 خوراک حاوی سطوح مختلف دانه شنبلیله (صفر، 2، 4 یا 6درصد) در یک دوره 2 هفته ای و خصوصیات پرواری و بازده مصرف خوراک 24 راس بره نر نژاد زل تحت تیمارهای غذایی مشابه در یک دوره 90 روزه اندازه گیری و در طی این دوره بره ها به منظور تعیین غلظت کلسترول، hdl، ldl، نیتروژن اوره، هورمون رشد، تستوسترون و igf-1 درسرم خون مورد نمونه گیری خون قرار گرفتند. پس از کشتار بره ها در پایان دوره، از ماهیچه لانگیسموس بین مهره 12 و 13 نمونه گوشت گرفته شد و ترکیب شیمیایی، ph، پایداری اکسیداتیو و خصوصیات رنگ سنجی نمونه ها اندازه گیری شد. افزودن دانه شنبلیله اثر معنی داری بر متوسط مصرف اختیاری خوراک روزانه نداشت، اما درسطوح بالاتر از 2 درصد، موجب افزایش معنی دار گوارش پذیری ماده خشک و پروتئین خام و در سطح 6 درصد باعث افزایش معنی دار گوارش پذیری فیبر نامحلول در شوینده خنثی و فیبر نامحلول در شوینده اسیدی شد. افزودن دانه شنبلیله اثر معنی داری بر میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک بره ها و ترکیبات شیمیایی، ph و شاخصهای روشنی، قرمزی و زردی گوشت نداشت، اما در سطوح 4 و 6 درصد، موجب کاهش معنی دار شاخص پراکسیداسیون گوشت شد .سطوح نیتروژن اوره ای، عامل رشد شبه انسولین و ldl خون بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری نداشت، اما سطح هورمون رشد در بره های تیمار 6 درصد دانه شنبلیله و سطوح کلسترول تام و hdl خون در بره های تیمار 4 درصد دانه شنبلیله بطور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود. بر اساس نتایج این آزمایش می توان نتیجه گیری کرد که افزودن دانه (درسطح 4 و 2 درصد) و یا عصاره شنبلیله (درسطح 1 درصد) به جیره حیوانات نشخوارکننده می تواند با بهبود قابلیت تخمیر شکمبه، افزایش تولید اسیدهای چرب فرار و گوارش پذیری ماده آلی خوراک، کاهش تعداد پروتوزوآها و کاهش تولید متان، باعث بهبود بازده استفاده از منابع انرژی و نیتروژن جیره و با کاهش شاخص پراکسیداسیون موجب بهبود کیفیت گوشت گردد.
فاطمه رحمتی نورمحمد تربتی نژاد
چکیده این پژوهش به منظور بررسی اثر فرآوری پرتودهی با مایکروویو بر ترکیبات شیمیایی، اجزای دیواره سلولی،خصوصیات فیزیکی و تغذیه ای شامل تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام و اجزای پروتئین و کربوهیدرات بر اساس سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کرنل فرآورده های سویا انجام گرفت. در این تحقیق برای انجام آزمایش تجزیه پذیری از 3 راس گوسفند نر بالغ نژاد دالاق فیستوله گذاری شده استفاده گردید. در اثر فرآوری با پرتو مایکروویو در ترکیب شیمیایی فرآورده های سویا تغییری مشاهده نگردید (05/0<p).درحالیکه در اجزای دیواره سلولی فرآورده های سویا تغییر معنی داری مشاهده گردید (05/0>p). خصوصیات فیزیکی مواد خوراکی تحت تاثیر پرتودهی قرار گرفت. فرآوری با مایکروویو سویا به طور معنی دار باعث افزایش دانسیته توده ای کاه و پوسته و کاهش دانسیته توده ای دانه و کنجاله گردید (05/0>p). همچنین ظرفیت نگهداری آب در تیمارهای آزمایشی به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک و ماده آلی فرآورده های فرعی (کاه و پوسته سویا) افزایش و تجزیه-پذیری شکمبه ای ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام فرآورده های پروتئینی (دانه و کنجاله سویا) در اثر پرتودهی با مایکروویو کاهش یافت (05/0>p). پرتوتابی بر بخش های a و 1b پروتئین فرآورده های سویا اثر معنی دار داشت و به طور قابل توجه باعث کاهش بخش a و کاهش بخش 1b شد (05/0>p) و دیگر اجزای پروتئینی تغییر معنی دار نکرد. در اثر پرتودهی بخش های 3b و c کربوهیدرات فرآورده های سویا در سیستم کرنل تحت تاثیر معنی دار قرار گرفت (05/0>p)و بقیه اجزا تغییر پیدا نکردند. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان دهنده تاثیر مثبت پرتودهی با مایکروویو بر ارزش تغذیه ای فرآورده های سویا می-باشد.بنابراین پیشنهاد می شود جهت افزایش بهره وری فرآورده های سویا (کاه، پوسته، دانه و کنجاله) از روش پرتودهی استفاده شود.
حلیمه عبدی غلامعلی حشمتی
پستی و بلندی به طور مستقیم از طریق تغییر و تعدیلاتی بر روی عوامل محیطی و به طور غیر مستقیم از طریق اثرش در تشکیل خاک، تاثیرات عمده ای بر جوامع نباتی دارد همچنین ارزش غذایی یک مفهوم کلی است که تمامی خصوصیات غذایی یک علوفه را در رابطه با تامین نیازهای تغذیه ای دام تعیین می کند. به منظور بررسی تراکم درمنه دشتی در طبقات ارتفاعی مختلف و در دو دامنه شمالی و جنوبی و برآورد میزان برخی از ترکیبات شیمیایی این گونه در سه مرحله رویشی رشد فعال، گلدهی و بذردهی محدوده ای به وسعت 4289/123 هکتار در شمال شرق شهرستان گنبد انتخاب شد. با استفاده از نقشه توپوگرافی محدوده، نقشه های ارتفاع از سطح دریا و جهت شیب تهیه شد. تعداد مناسب پلات های نمونه برداری با استفاده از روش آماری تعیین حجم نمونه گیری در محدوده مورد مطالعه در دامنه های شمالی و جنوبی در هر طبقه ارتفاعی بدست آمد. سپس به طور تصادفی پلات های 4 متر مربعی در دو دامنه شمالی و جنوبی مستقر کرده و تراکم درمنه در این پلات ها با استفاده از روش شمارش محاسبه گردید. داده های مربوط در مدل خطی چند متغیره وارد شده و با استفاده از نرم افزار spss روابط موجود تعیین گردید. همچنین داده ها بر حسب هر یک از پارامتر های توپوگرافی (جهت و ارتفاع) مجددا" مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و به منظور بررسی ارزش غذایی درمنه دشتی، نمونه گیری از گیاه در مرتع در 3 دوره رویشی رشد فعال، گلدهی و بذر دهی صورت گرفته و نمونه های مورد نظر از اندام هوایی گونه آماده شد سپس در آزمایشگاه میزان برخی از ترکیبات شیمیایی برآورد شد. نتایج حاصل نشان می دهد بین تراکم و جهت جغرافیایی همبستگی معنی دار و مستقیم وجود دارد ولی بین تراکم با ارتفاع همبستگی معنی داری وجود ندارد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل ترکیبات شیمیایی، نشان دهنده اختلاف در ارزش غذایی گونه گیاهی artemisia sieberi در مراحل مختلف رشد می باشد، به طوری که، در مراحل رشد رویشی و گلدهی از کیفیت و ارزش غذایی بالاتری برخوردار می باشد.
سمانه اربابی تقی قورچی
چکیده به منظور مقایسه ارزش غذایی نسبت¬های مختلف علوفه به کنسانتره در جیره، آزمایشی در دو مرحله انجام شد. فراسنجه¬های تجزیه¬پذیری و مقادیر ناپدید شدن ماده¬ خشک و پروتئین در زمان¬های 0، 2، 4، 8، 16، 24، 48 ،72 و 96 ساعت پس از انکوباسیون با استفاده از روش کیسه¬های نایلونی تعیین شد. اندازه¬گیری بخش¬های مختلف پروتئین بر اساس سیستم کربوهیدارت و پروتئین خالص کرنل(cncps) و سیستم norfor انجام گرفت. تجزیه¬پذیری موثر (در سرعت عبور 2 درصد ) ماده خشک و پروتئین در جیره¬های با نسبت کنسانتره بیشتر به طور معنی¬داری بالاتر بود(05/0p?). بیشترین مقدار a و 1b در سیستم cncps در دانه باقلا و کمترین مقدار در علوفه یونجه خشک مشاهده شد(05/0p?). با توجه به نتایج تنها تفاوت مشاهده شده در میزان 3 bمربوط به علوفه خشک یونجه بود که مقدار آن به¬طور معنی¬داری بیشتر از سایر تیمارها بود. با افزایش درصد علوفه جیره کاهش در مقدار scp و افزایش در مقدار pdcp مشاهده شد(05/0p?)، با این وجود تفاوت بین مقدار scp دانه باقلا و جیره¬های 75 و 50 درصد کنسانتره معنی¬دار نبود(05/0p>). مقدار ترکیبات فنولیک (92/2 %)، تانن کل (97/1 %) و تانن متراکم (34/0%) در دانه باقلا بیش از سایر تیمارها بود(05/0p?) و با افزایش نسبت علوفه در جیره میزان تانن کاهش پیدا کرد (05/0p>). در آزمایش دوم تاثیر نسبت¬های مختلف کنسانتره به علوفه بر تولید گاز، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، تولید پروتئین میکروبی، غلظت اسیدهای چرب فرار و تولید متان در شرایط برون تنی مورد بررسی قرار گرفت. پس از اولین انکوباسیون جیره¬های آزمایشی به مدت 96 ساعت، نیمه عمر تولید گاز محاسبه و دومین و سومین انکوباسیون در زمان t1/2 و 24 ساعت متوقف گردید. قابلیت هضم حقیقی ماده خشک و فابلیت هضم حقیقی ماده آلی با افزایش نسبت کنسانتره جیره افزایش یافت (01/0p?).. پروتئین میکروبی (گرم/کیلوگرم ماده خشک) و انرژی قابل متابولیسم (مگاژول/کیلوگرم ماده خشک) در جیره¬هایی که با قابلیت هضم بالاتر، بیشتر بود (01/0p?). راندمان تولید پروتئین میکروبی (pf) (میلی¬گرم/میلی¬لیتر) در جیره¬های آزمایشی مختلف در هر دو زمان t1/2 و 24 ساعت تفاوت معنی¬داری وجود نداشت و تنها جیره حاوی 100 درصد علوفه در زمان t1/2 دارای pf پایین تری بود (01/0p?). تولید گاز از بخش دارای پتانسیل تخمیر (b) و نرخ تولید گاز (c) در جیره¬های دارای مواد متراکم بیشتر به¬طور معنی¬داری بالاتر بود(01/0p?). افزایش نسبت کنسانتره جیره منجر به کاهش ph و نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه شد (01/0p?) و غلظت اسیدهای چرب را متاثر ساخت. میزان رهایش گاز متان در جیره¬های آزمایشی از 13 تا 16/17 گرم/کیلوگرم ماده خشک متغیر بوده و بیشترین مقدار مربوط به جیره حاوی 100 درصد علوفه بود (01/0p?). در آزمایش سوم تأثیر نسبت¬های مختلف مواد متراکم (دانه باقلا) به علوفه خشک یونجه بر قابلیت هضم، پارامترهای تخمیری در شکمبه و متابولیت¬های خون مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج این آزمایش افزایش نسبت کنسانتره در جیره باعث کاهش غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه شد (05/0p?). غلظت اسیدهای چرب فرار مایع شکمبه تحت تأثیر درصد کنسانتره جیره قرار نگرفت (05/0p>)، اما نسبت استات به پروپیونات با افزایش نسبت مواد متراکم به ترتیب کاهش یافت (05/0p?). همچنین افزایش نسبت کنسانتره جیره تاثیر معنی¬داری در غلظت گلوکز و نیتروژن غیر آمینی پلاسمای خون نداشت (05/0p>). از طرفی افزایش مقدار کنسانتره تا 75 درصد در جیره گوسفندان نر دالاق، تأثیر معنی¬داری بر ph خون نداشت (05/0p>) و ph همچنان در دامنه طبیعی حفظ شد. در آزمایش چهارم میزان فعالیت آنزیم¬های هضمی میکروارگانیسم¬های شکمبه تحت تأثیر مصرف نسبت¬های مختلف کنسانتره به علوفه در جیره مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش نسبت کنسانتره در جیره میزان فعالیت آنزیم سلولاز، کربوکسی متیل سلولاز و میکروکریستالین سلولاز را کاهش (05/0p?) و فعالیت آمیلاز را افزایش داد (05/0p?). همچنین فعالیت اوره¬آز همزمان با افزایش مواد متراکم جیره بیشتر شد (05/0p?). همبستگی آنزیم¬ها در هر یک از بخش-های مایع شکمبه متفاوت بود اما به طور کلی همبستگی بین پروتئاز با سلولاز، اوره¬آز و آمیلاز مثبت و معنی¬دار بود (05/0p?). در آزمایش پنجم تأثیر نسبت¬های مختلف کنسانتره به علوفه در جیره بر جمعیت میکروبی شکمبه با استفاده از کشت میکروبی و تکنیک real time pcr بررسی شد. در کشت¬های انجام شده تعداد باکتری های مصرف کننده لاکتات با افزایش نسبت کنسانتره جیره افزایش یافت (05/0p?). بررسی جمعیت باکتری های عمده سلولیتیک نشان داد که کاهش اندک ph باعث افزایش تعداد آنها در مایع شکمبه می¬گردد (05/0p?)، علاوه بر این حساسیت باکتری رومینوکوکوس آلبوس در مقابل نوسانات ph مایع شکمبه بیشتر از باکتری¬های فیبروباکترسوکسینوژن و رومینوکوکوس فلاوفشینز بود. افزایش کنسانتره جیره از 50 به 75 درصد منجر به افزایش شدید تعداد باکتری استرپتوکوکوس بوایس شد (05/0p?). در بررسی کمیت پروتوزوآها در مایع شکمبه مشخص شد، تغییر نسبت کنسانتره از 25 به 50 درصد سبب افزایش معنی¬دار تعداد پروتوزوآها شد (05/0p?) ولی پس از آن با افزایش سهم کنسانتره در جیره به 75 درصد کاهش معنی¬دار (05/0p?) حدود 50 درصدی در جمعیت آنها ایجاد گردید.
امیررضا صفائی هرمز منصوری
هدف این پژوهش، بررسی اثرات بیولوژیکی تفاله انگور بر تولید گازمتان، تجزیه پذیری و بهبود عملکرد در نشخوارکنندگان بود. تفاله انگور و تفاله لیموترش باقیمانده از تولید آب میوه جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل شد. تفاله ها با تهویه مناسب خشک شدند و ترکیبات شیمیایی آنها تعیین گردید. آزمون تولید کل گاز و نیز تولید گاز متان (طی زمان های صفر، 3، 6، 9، 12، 24، 48، 72 و 96 ساعت تخمیر شکمبه ای) با 6 تیمار شامل تفاله انگور، تفاله لیموترش و شاهد (بدون و حاوی پلی اتیلن گلیکول-peg) در قالب طرح کاملاً تصادفی (با 3 تکرار) انجام شدند. تجزیه پذیری (ماده خشک، ماده آلی و پروتئین) طی زمان های مختلف انکوباسیون (صفر، 4، 8، 16، 24، 48، 72 و 96 ساعت) با استفاده از 3 راس گاو فیستوله-شده برای سه ماده خوراکی(تفاله های انگور و لیموترش و شاهد)، در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی (با 3 تکرار در هر دام) صورت گرفت. تفاله انگور در 5 سطح (صفر، 20، 40، 60 و80 درصد) با طرح کاملاً تصادفی جایگزین علوفه یونجه در جیره 30 راس بره های نر نژاد افشاری (طی سه ماه) شد. سپس فراسنجه های عملکردی مشتمل بر خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک تعیین شدند. همچنین متابولیت های خونی شامل گلوکز، نیتروژن کل و نیتروژن اوره ای خون در هر 28 روز یک بار اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد: پروتئین خام، چربی خام، خاکسترخام، دیواره-سلولی، لیگنین خام و تانن کل تفاله انگور به ترتیب 3/8 ،7/6، 7/3، 6/57، 4/34 و 5/4 درصد ماده خشک بود. میزان تولید کل گاز و گازمتان(میلی لیتر در 24 ساعت تخمیر)، قابلیت هضم ماده آلی (درصدماده خشک) و انرژی قابل متابولیسم (مگاژول بر کیلوگرم) تفاله انگور بدون peg به ترتیب 5/20، 3/13، 0/37، 6/5 و نیز در تفاله انگور حاوی peg به ترتیب 3/28، 7/27، 0/44، 7/6 بود. افزودن peg به تفاله انگور منجر به افزایش معنی داری در تولیدگاز و انرژی قابل متابولیسم شد. اضافه کردن پلی اتیلن گلیکول باعث تغییر رفتار دوگانه ای در میزان تولیدگازمتان شد به نحوی که در تفاله های انگور و لیموترش به ترتیب باعث افزایش و کاهش معنی داری در تولید گازمتان گردید. تجزیه پذیری ماده خشک، ماده آلی و پروتئین تفاله انگور (طی 24 ساعت انکوباسیون) به ترتیب 2/31، 3/35، 8/48 درصد ماده خشک و تفاله لیموترش به ترتیب 5/80، 0/82، 5/89 درصد ماده خشک به دست آمد. پروتئین قابل متابولیسم (در شرایط نگهداری) تفاله انگور، لیموترش و علوفه یونجه به ترتیب 9/53، 7/51 و 9/97 گرم در کیلوگرم شد. خوراک مصرفی روزانه(گرم)، افزایش وزن روزانه(گرم) و ضریب تبدیل خوراک و برخی متابولیت های خونی بره های آزمایشی تغذیه شده با مصرف سطوح مختلف تفاله انگور، دارای تفاوت معنی داری بودند. میزان خوراک مصرفی روزانه(گرم)، افزایش وزن روزانه(گرم) و ضریب تبدیل خوراک بره ها در تیمار 40 درصد تفاله انگور جایگزین یونجه، به ترتیب 6/1675، 1/218 و 7/7 شدند. همجنین گلوکز، نیتروژن و نیتروژن اوره ای خون بره های تغذیه شده 40 درصد حاوی تفاله انگور جایگزین یونجه (در پایان آزمایش)، به ترتیب 5/70، 3/8 و 0/21 میلی گرم بر دسی لیتر بودند. درمجموع اثرات بیولوژیکی تفاله انگور باعث کاهش تولید گازمتان و تجزیه پذیری گردید که منجر به بهبود فراسنجه های عملکرد در بره های آزمایشی شد. براساس کمترین ضریب تبدیل خوراک، بره های تغذیه شده با 40 درصد تفاله انگور جایگزین یونجه، مناسب ترین عملکرد رشد را داشتند. به نظر می رسد مصرف بهینه تفاله انگور می تواند باعث کاهش هزینه خوراک بره های پرواری و افزایش عملکرد رشد، گردد.
عبدالحکیم توغدری نورمحمد تربتی نژاد
چکیده: این تحقیق به منظور ارزیابی تغذیه ای دانه جو و ذرت فرآوری شده در جیره های با فیبر یا نشاسته بالا برای اسب نژاد ترکمن در دو آزمایش انجام شد. آزمایش اول جهت تعیین قابلیت هضم دانه جو و ذرت فرآوری شده با استفاده از هشت راس مادیان 6 تا 12 ساله ترکمن با تکنیک کیسه های نایلونی متحرک در دو جیره فیبر بالا و نشاسته بالا انجام شد. غلات آزمایشی شامل جو و ذرت بود که به چهار شکل مختلف شامل پولکی شده با بخار، فرآوری شده با اشعه مادون قرمز، پلت شده و بدون فرآوری مورد استفاده قرار گرفت. نمونه ها به مقدار یک گرم در داخل کیسه های نایلونی ریخته و توسط لوله بینی معده ای به داخل دستگاه گوارش فرستاده شد. جمع آوری کیسه ها از طریق مدفوع انجام گرفت و پس از شستشو و خشک کردن، مقدار ماده خشک، نشاسته، پروتئین و عصاره اتری نمونه ها اندازه گیری و قابلیت هضم محاسبه گردید. اطلاعات حاصل از آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت آزمایش فاکتوریل (4×2) شامل دو غله (یا دو جیره) و چهار روش فرآوری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در هر دو جیره قابلیت هضم ماده خشک در دانه جو نسبت به دانه ذرت بالاتر بود (05/0>p) و استفاده از روش فرآوری میکرونیزه باعث افزایش قابلیت هضم ماده خشک نسبت به سایر روش های فرآوری گردید (05/0>p). در جیره نشاسته بالا قابلیت هضم نشاسته جو بالاتر از نشاسته ذرت بود (05/0>p) و پولکی کردن و میکرونیزه کردن غلات باعث افزایش قابلیت هضم نشاسته نسبت به سایر روش های فرآوری گردید (05/0>p). مقایسه میانگین قابلیت هضم نشاسته در بین دو جیره پایه مورد استفاده نشان داد که قابلیت هضم نشاسته در جیره حاوی نشاسته بالا بیشتر از جیره فیبر بالا بود (05/0>p). آزمایش دوم به منظور بررسی تاثیر جیره فیبر بالا و نشاسته بالا و روش فرآوری جو بر قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی خوراک، فراسنجه های خون، شاخص های تخمیری و جمعیت میکروبی دستگاه گوارش انجام شد. در این مرحله دو نوع فرآوری پولکی با بخار و پلت و نوع غله نیز دانه جو انتخاب شد، بنابراین از دو نوع جیره پایه فیبر بالا و نشاسته بالا به همراه جو پولکی شده با بخار و پلت شده استفاده شد. این آزمایش در قالب طرح چرخشی شامل چهار تیمار و چهار دوره با هشت راس اسب نژاد ترکمن انجام شد. هر دوره شامل 14 روز عادت پذیری به جیره جدید و 7 روز نمونه برداری بود. نمونه گیری از مدفوع جهت اندازه گیری قابلیت هضم ظاهری و اسیدهای چرب فرار در روز 21 هر دوره انجام شد و سپس قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی با استفاده از مارکر داخلی خاکستر نامحلول در اسید برآورد شد. اسیدهای چرب فرار شامل اسید استیک، پروپیونیک و بوتیرات با استفاده از دستگاه گازکروماتوگرافی مورد اندازه گیری قرار گرفت. نمونه گیری از خون نیز جهت سنجش فراسنجه های مورد نظر در روز 21 هر دوره از سیاهرگ گردنی انجام گرفت. جمعیت میکروبی دستگاه گوارش با استفاده از روش واکنش زنجیره ای پلی مراز در زمان واقعی بررسی شد. نتایج نشان میزان فیبر و نشاسته جیره تاثیر معنی داری بر قابلیت هضم پروتئین خام داشت، بطوریکه جیره حاوی نشاسته بالا باعث افزایش قابلیت هضم پروتئین خام نسبت به جیره فیبر بالا گردید (05/0>p). نتایج مربوط به خون نشان داد که مقدار گلوکز خون با پلت کردن جو افزایش یافت، بطوری که اختلاف آن با جو پولکی شده معنی دار بود (05/0>p). نوع جیره پایه مورد استفاده نیز بر میزان گلوکز سرم خون موثر بوده و استفاده از جیره با نشاسته بالا باعث افزایش سطح گلوکز گردید (05/0>p). جمعیت پروتوزوآ در جیره حاوی نشاسته بالا و جو پولکی شده بیشتر از سایر جیره ها بود و اختلاف معنی-داری نشان داد (05/0>p). جمعیت نسبی استرپتوکوکوس بوویس در جیره نشاسته بالا و جو پولکی شده نسبت به سایر جیره ها افزایش معنی داری نشان داد (05/0>p). در این آزمایش جیره فیبر بالا به همراه جو پولکی باعث افزایش 1400000 برابری سطح باکتری رومینوکوکوس فلاوفاشینز نسبت به جیره نشاسته بالا و جو پولکی گردید (05/0>p). هماننده باکتری رومینوکوکوس فلاوفشینز، فیبروباکتر سوکسینوژن نیز در جیره های فیبر بالا غلظت بالایی نشان داد (05/0>p). بالاترین غلظت باکتری فیبروباکتر سوکسینوژن در جیره فیبر بالا و جو پولکی مشاهده شد که نسبت به جیره نشاسته بالا و جو پولکی 33800 برابر بود. نتایج مربوط به اسید های چرب فرار نشان داد که جیره حاوی جو پلت باعث افزایش غلظت اسید استیک و اسید پروپیونیک شد (05/0>p)، همچنین غلظت اسید استیک در جیره فیبر بالا و اسید پروپیونیک در جیره نشاسته بالا افزایش یافت (05/0>p). استفاده از جیره حاوی جو پولکی و جیره نشاسته بالا باعث افزایش غلظت اسید بوتیریک گردید (05/0>p).
مهران تکه خلف نورمحمد تربتی نژاد
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر سیلوی یونجه غنی شده با افزودنی لاکتوباسیلوس پلانتارم و تفاله چغندرقند ملاس دار در سیلوی یونجه بر پارامترهای تولیدی و فراسنجه های خونی گاوهای شیری بود. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که استفاده از لاکتوباسیلوس پلانتارم با و یا بدون تفاله چغندرقند تاثیری بر مصرف ماده خشک نداشت.
وحیده السادات باقرپور یوسف جعفری آهنگری
تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه (راس 308)، بر اساس طرح آزمایشی کاملاً تصادفی به چهار گروه آزمایشی مساوی تقسیم شدند، به طوری که هر گروه شامل 5 تکرار و هر تکرار مشتمل بر 15 قطعه جوجه بود که به مدت 42 روز بر روی بستر پرورش داده شدند. هر 4 گروه با جیره پایه (توصیه شده توسط انجمن ملی تحقیقات) بر پایه ذرت و سویا تغذیه شدند. گروه های آزمایشی شامل: 1) گروه شاهد دریافت کننده جیره پایه که فاقد هرگونه محرک رشد و آنتی بیوتیک بود، 2) گروه دریافت کننده جیره پایه مکمل شده با 25/0% سنگروویت، 3) گروه دریافت کننده جیره پایه مکمل شده با 5/0% سنگروویت و 4) گروه دریافت کننده جیره پایه مکمل شده با 75/0% سنگروویت بودند. نتایج نشان داد که سطوح مختلف سنگروویت منجر به کاهش معنی دار میزان مالون دی آلدهاید گوشت ران و سینه در روز اول پس از کشتار شد.اما تیمار حاوی 25/0 درصد سنگروویت باعث کاهش معنی داری در میزان رطوبت گوشت سینه نسبت به تیمارهای دیگر شد.نتایج حاصل از تاثیر تیمارها نشان داد که استفاده از سنگروویت در سطح 25/0 درصد سبب افزایش معنی دار ارتفاع پرز در دئودنوم روده باریک شد . از نظر تأثیر سنگروویت بر عمق کریپت دئودنوم جوجه گوشتی، تیمارهای حاوی سنگروویت کاهش معنی داری با یکدیگر داشتند.نسبت طول ویلی به عمق کریپت در تیمارهای حاوی سنگروویت نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی-دار داشت (05/0>p). نتایج نشان داد که تیمارهای حاوی سنگروویت باعث ایجاد تغییراتی بر طول قسمت های مختلف روده می شود بدین صورت که باعث افزایش معنی دار طول دئودنوم و کاهش معنی دار ژژنوم نسبت به تیمار شاهد شد(05/0>p)، اما تأثیر معنی داری بر طول ایلئوم نداشته است. بنابراین استفاده از سنگروویت به عنوان یک افزودنی غذایی می تواند منجر به بهبود کیفیت گوشت و مورفولوژی روده جوجه های گوشتی گردد.