نام پژوهشگر: پروین کدیور
نسیم کیاماری پروین کدیور
هدف از انجام تحقیق حاضر، تعیین رابطه ارگونومی فضای آموزشی و اختلالات رفتاری دانش آموزان دوره ابتدایی است. در پژوهش حاضر، روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کلاس های پنجم ابتدایی مدارس دخترانه شهر تهران در مناطق 19 گانه آموزش و پرورش در سال تحصیلی 1389-1390 تشکیل می دهد. انتخاب تعداد نمونه ابتدا به صورت خوشه ای چند مرحله ای و در مرحله بعد به صورت تصادفی ساده بوده و از310 نفر دانش آموز و 15 مدرسه استفاده شده است. به منظور تحلیل فرضیه های پژوهش، از روشهای ضریب همبستگی پیرسون (r) و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شده است. یافته ها نشان داد که با 95 درصد اطمینان می توان گفت بین مولفه ارگونومی رنگ با تمامی اختلالات رفتاری و نیز کل اختلالات رفتاری همبستگی منفی معنی دار وجود دارد. همچنین، بین مولفه های ارگونومی (نور، فضای باز آموزشی، مبلمان آموزشی و ابعاد فیزیکی فضای آموزشی) با هیچ کدام از اختلالات رفتاری و نیز کل اختلالات رفتاری همبستگی معنی دار دیده نشد. از طرف دیگر با 95 درصد اطمینان میتوان گفت که بین مولفه ارگونومی صدا با تمامی اختلالات رفتاری و نیز کل اختلالات رفتاری همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که مجموع مولفه های ارگونومی فضای آموزشی، 10 درصد از واریانس اختلالات رفتاری دانش آموزان را پیش بینی می کند. در مجموع، به نظر می رسد به پژوهشهای بیشتری نیاز است تا ابعاد مختلف مسئله روشن شود. کلید واژه: ارگونومی فضای آموزشی، اختلال رفتاری، دانش آموزان دوره ابتدایی
زهرا رجایی هرندی پروین کدیور
چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه انگیزش پیشرفت و خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال اول دبیرستان انجام شد. برای این منظور از ابزار اندازه گیری هرمنس برای انگیزش پیشرفت استفاده شد، هم چنین، برای سنجش خودتنظیمی از پرسش نامه خودتنظیمی بوفارد استفاده شد. برای سنجش عملکرد تحصیلی نیز معدل سال سوم راهنمایی دانش آموزان مورد استفاده قرار گرفت. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان منطقه 12 است که در سال تحصیلی 90-89 در مدارس دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل هستند. نمونه موردنظر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفت و در نتیجه از بین آن ها 322 نفر انتخاب شد. نتایج به دست آمده براساس همبستگی پیرسون به این شرح به دست آمد: انگیزش پیشرفت با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت. بین خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همین طور در پاسخ به سوال پژوهش در خصوص سهم هر یک از متغیرها در پیش بینی عملکرد تحصیلی، از روش آماری رگرسیون استفاده شد و نتایج نشان داد که از بین متغیرهای پیش بین، (انگیزش پیشرفت و خودتنظیمی) تنها خودتنظیمی قادر به پیش بینی عملکرد درس ریاضی دانش آموزان است. واژگان کلیدی: انگیزش پیشرفت، خودتنظیمی، عملکرد تحصیلی، دانش آموزان دختر دبیرستان.
بهروز قلایی غلامرضا صرامی
مطالع? حاضر با هدف ارزیابی مدل باورهای خودکارآمدی معلمان به عنوان تعیین کنند? میزان رضایت شغلی آن ها و نیز پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و با روش تحلیل مسیر صورت گرفت. به این منظور نمون? آماری به تعداد 320 نفر از معلمان ادار? آموزش و پرورش شهرستان ساوه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه خودکارآمدی شرر و پرسشنامه رضایت شغلی ماسن مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از معدل نمرات پایان ترم آن ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مولفه های پیشرفت تحصیلی قبلی، خودکارآمدی معلمان، رضایت شغلی معلمان و پیشرفت تحصیلی بعدی دانش آموزان دوبه دو با یکدیگر همبستگی دارند(05/0>p). در مرحله اول داده های حاصل از پژوهش برای بررسی توافق و سازگاری با مدل پیشنهادی پژوهش مورد آزمون قرار گرفت که نتایج تحلیل مسیر نشان دهند? عدم برازش مدل بود، بنابراین به منظور دستیابی به مدل برازش شده با اعمال کنترل مفروضه ثابت ماندن واریانس مانده ها مدل اولیه مجددا مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که مدل با کنترل مفروضه ثابت ماندن واریانس مانده ها از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین تمامی ضرایب مسیرها بجز ضریب مسیر بین رضایت شغلی معلم و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان معنی دار بود.
مهدی جوانمرد پروین کدیور
یافته ها نشان می دهد که وجوه اشتراک مولانا و راجرز دربار? ویژگی های انسان سالم و کامل شامل: ارضاء نیازهای فیزیولوژیک، فرآیندی بودن خودشکوفایی، گشودگی در برابر تجربه، آزادی درونی(اعتماد به ارگانیسم خود)، نگاه کل گرایانه، در لحظ? حال بودن، آزادی- اختیار و مسئولیت پذیری است. وجوه اختلاف دیدگاه آنان در این مورد شامل: اصالت انسان، جهان بینی، سطح آگاهی، نفس، خاستگاه انسان، جنب? شناختی است. وجوه اشتراک مولانا و راجرز دربار? ویژگی های انسان بیمار و غیر کامل شامل: تثبیت شدن در مراحل پایین تر رشد، مفروض? نقاب، ناهمخوانی بین من واقعی و من ایده آل، خودبینی و محیط اجتماعی است. وجوه اختلاف دیدگاه آنان در این مورد شامل: واژه بیمار، حواس ظاهری انسان است. در این پژوهش، ترسیم چهر? انسان سالم و کامل و بیمار و غیر کامل از دیدگاه مولانا و راجرز و مقایسه این دو دیدگاه و یافتن وجوه اشتراک و اختلاف آن ها، به ما نشان داد که حرکت و تلاش علمی انسان در جهت شناخت خویشتن از دیدگاه راجرز تا چه حد به حقیقت وجودی انسانی که مولانا بیان کرده است، نزدیک می باشد.
بهروز قلایی غلامرضا صرامی
مطالع? حاضر با هدف ارزیابی مدل باورهای خودکارآمدی معلمان به عنوان تعیین کنند? میزان رضایت شغلی آن ها و نیز پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و با روش تحلیل مسیر صورت گرفت. به این منظور نمون? آماری به تعداد 320 نفر از معلمان ادار? آموزش و پرورش شهرستان ساوه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه خودکارآمدی شرر و پرسشنامه رضایت شغلی ماسن مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از معدل نمرات پایان ترم آن ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مولفه های پیشرفت تحصیلی قبلی، خودکارآمدی معلمان، رضایت شغلی معلمان و پیشرفت تحصیلی بعدی دانش آموزان دوبه دو با یکدیگر همبستگی دارند(05/0>p). در مرحله اول داده های حاصل از پژوهش برای بررسی توافق و سازگاری با مدل پیشنهادی پژوهش مورد آزمون قرار گرفت که نتایج تحلیل مسیر نشان دهند? عدم برازش مدل بود، بنابراین به منظور دستیابی به مدل برازش شده با اعمال کنترل مفروضه ثابت ماندن واریانس مانده ها مدل اولیه مجددا مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که مدل با کنترل مفروضه ثابت ماندن واریانس مانده ها از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین تمامی ضرایب مسیرها بجز ضریب مسیر بین رضایت شغلی معلم و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان معنی دار بود.
مهدیه سفرنیا پروین کدیور
هدف از پژوهش حاضر,مشخص کردن وجود رابطه میان خودکارآمدی و خلاقیت معلم با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است.جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن و مرد دوره دبیرستان در شهرستان خلخال است که در سال تحصیلی 90-91 در این شهر مشغول به تدریس بودند. نمونه به کاررفته از نوع طبقه ای تصادفی است و تعداد افراد نمونه با توجه به جدول مورگان 141 نفر انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته شامل پرسشنامه خلاقیت عابدی و خودکارآمدی معلم گیبسون و دمبو است. هر دو ابزار در طی سالها استفاده در پژوهش های مختلف نشان دادند که از روایی و پایایی لازم برخوردار هستند. نتایج به دست آمده با استفاده از همبستگی رگرسیون چند متغیره و آزمون t نشان داد که: 1. بین خودکارآمدی معلم با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مقیاس کلی رابطه وجود دارد. 2. بین مولفه ی بسط از خلاقیت معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. در جمع بندی کلی می توان گفت که با توجه به نتایج به دست امده؛به تحقیقات بیشتری نیاز است تا بتوان به اظهار نظرهای دقیق تر درباره خلاقیت معلم و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان پرداخت. کلید واژه ها:خودکارامدی معلم؛خلاقیت معلم؛پیشرفت تحصیلی؛دانش اموزان دبیرستانی دختر و پسر
علی پژوهنده ولی الله فرزاد
هدف این پژوهش تعیین میزان اثرات مستقیم و غیر مستقیم ادراکات محیطی از کلاس درس، الگوهای دلبستگی، دلبستگی به مدرسه و پیشرفت درسی بود. بدین منظور، تعداد 420 دانش آموز دختر و پسر از سه منطقه آموزش و پرورش شهر مشهد، از پایه های اول تا سوم دبیرستان به صورت تصادفی انتخاب شدند که پس از حذف پرسشنامه های مخدوش، 348 نفر وارد پژوهش شدند. آزمودنی ها، پرسشنامه های ادراک از فعالیت های کلاس درس (spca) پرسشنامه محقق ساخته الگوهای دلبستگی نوجوان (aaq)، دلبستگی به مدرسه (saq) و یک آزمون پیشرفت درس فیزیک را تکمیل نمودند. پس از آن مدل اندازه گیری برای هر یک از ابزارهای یاد شده و سپس الگوی معادلات ساختاری برای متغیرهای نهفته و مشاهده شده پژوهش برازش داده شد. همچنین مفروضه های الگوی معادلات ساختاری نیز مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که تمامی شرایط لازم در این پژوهش وجود دارد. به منظور شروع تحلیل داده های تحقیق ابتدا الگوی کلی پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد شاخص های بدست آمده برای برازش الگو، برازش کلی آن را تایید کردند. همچنین نتایج بدست آمده پس از اصلاح الگو نشان داد که تنها مسیر مستقیم معنادار به پیشرفت تحصیلی از ادراکات محیطی و تنها مسیر غیر مستقیم از الگوی دلبستگی دوسوگرا بود. همچنین تنها الگوی دلبستگی که ضریب مسیر معنادار با دلبستگی به مدرسه داشت الگوی دلبستگی دوسوگرا بود. در ادامه بررسی الگوی نهایی دختران و پسران نشان داد، که هیچ یک از الگوهای به دست آمده برای دو گروه، تناسب لازم را با چهارچوب نظری و الگوی نهایی به دست آمده از این پژوهش نداشتند بنابراین امکان مقایسه دو گروه وجود نداشت. یافته های به دست آمده دارای تلویحات نظری و کاربردی زیادی است که در فصل پنجم بدان اشاره شده است.
سیده محدثه کوچکی پروین کدیور
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان رابطه ی توانایی(هوش)، خودکارآمدی، رویکردهای یادگیری و فراشناخت دانش آموزان دختردوره ی متوسطه شهرستان های چالوس و نوشهر است. برای انجام دادن این پژوهش 347 دانش آموز به شیوه ی خوشه ای مرحله ای انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. در جریان پژوهش پرسشنامه های آگاهی های فراشناختی شروا و دنیسون، خودکارآمدی تحصیلی، پرسشنامه تجدیدنظر شده ی دو عاملی فرایند مطالعه و آزمون ماتریس های پیشرونده ی ریون برای سنجش متغیرهای پژوهش به کار برده شد. برای بیان روابط موجود بین متغیرها و آزمون مدل ارائه شده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج نشان داد که مولفه های هوش، خودکارآمدی، رویکردهای یادگیری و فراشناخت دو به دو با یکدیگر همبستگی دارند. علاوه بر این نتایج تحلیل مسیر نشان داد که داده ها با الگوی پیشنهادی ماگنو (a2009) برازش ندارند. اما با اعمال ثابت ماندن واریانس مانده ها، شاخص های برازش، نشان دهند ه ی برازش مدل است. این بدان معناست که یادگیرندگانی که هوش بالایی دارند می توانند توانایی ذهنی خود را به رویکردهای یادگیری عمیق و سطحی و خودکارآمدی تبدیل کنند. همین طور رویکرد یادگیری عمیق و باورهای کارآمدی دانش آموزان را قادر می سازد تا از فراشناخت به طور موثر استفاده کنند. همچنین با استفاده از مدل برازش شده مشخص شد که رویکرد یادگیری عمیق دارای بیشترین اثر کلی بر فراشناخت است.
مهدیه شفیع نادری پروین کدیور
هدف: مطالعه ی حاضر با هدف بررسی نقش خودپنداره ی تحصیلی و انتظارات پیامد در پیشرفت تحصیلی دانشجویان انجام شد. روش:414 دانشجو با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از دانشکده های مختلف دانشگاه های شهر یزد انتخاب شدند. پرسشنامه ی «خودپنداره ی تحصیلی»(دلاور،1372)،پرسشنامه ی «انتظارات پیامد دانشجو(soes)» (هاکت و همکاران،1992 و وویتن ،1997)، پرسشنامه ی تجدیدنظرشده-ی «دوعاملی فرایندمطالعه» (بیگز،2001) برای سنجش رویکرد عمیق و سطحی دانشجویان و میانگین معدل پایان ترم دانشجویان برای سنجش پیشرفت تحصیلی، به عنوان ابزار مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از این بود که تمام مسیرهای مستقیم از متغیرهای برون زای خودپنداره ی تحصیلی و انتظارات پیامد به متغیرهای درون زای رویکردهای یادگیری سطحی، عمیق و راهبردی معنادار بودند. اثرات غیر مستقیم (با واسطه سطوح مختلف رویکردهای یادگیری) متغیرهای برون-زای خودپنداره ی تحصیلی و انتظارات پیامد بر پیشرفت تحصیلی معنادار بوده است. اثرات مستقیم همه ی متغیرهای درون زا بر پیشرفت تحصیلی نیز معنادار به دست آمد. نتیجه گیری:رویکردهای سطحی، عمیق و راهبردی، نقش میانجی گری خود را به خوبی نشان داده اند؛ یعنی اینکه مقدار رابطه ی بین متغیرهای برون زای تحقیق و پیشرفت تحصیلی، تحت تأثیر رویکردهای سطحی، عمیق و راهبردی است. همچنین در مدل پژوهش حاضر اثر خودپنداره ی تحصیلی و انتظارات پیامد بر پیشرفت تحصیلی با میانجی گری رویکرد سطحی، قوی تر از رویکردهای عمیق بود که این نشان می دهد راهبردهای سطحی نقش موثرتری در پیشرفت تحصیلی نمونه ی حاضر داشته است که دلیل آن به عوامل فرهنگی و آموزشی بر می گردد.
فرح علیزاده پروین کدیور
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه سبکهای یادگیری(وابسته به زمینه ومستقل اززمینه)، تفکر انتقادی با خودکارآمدی دردانش آموزان دبیرستانی انجام گرفت. شناسایی سهم سبکهای یادگیری و تفکرانتقادی در خودکارآمدی دانش آموزان نیز از دیگر اهداف این پژوهش بود. نمونه آماری این پژوهش متشکل از200 دانش آموزدختر سال اول دبیرستان درسال تحصیلی 88-89 درمنطقه10 تهران بود. برای اندازه گیری سبکهای یادگیری ازآزمون گروهی اشکال نهفته(geft)، برای ارزشیابی تفکر انتقادی از آزمون سنجش مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا(cctst)و جهت اندازه گیری متغیر خودکارآمدی از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی(ges)ستفاده شد. به منظور تحلیل داده ها آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به کار گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان دادندکه بین تفکرانتقادی و خودکارآمدی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین سبکهای یادگیری و باورهای خودکارآمدی نیز رابطه مثبت معنادارمشاهدهشد.درعین حال مشخص شدکه همبستگی بین سبکهای وابسته به زمینه و خودکارآمدی بیش از همبستگی بین سبکهای مستقل از زمینه و خود کارآمدی است. افزون بر آن این یافته ها نشان دادند که تفکر انتقادی بیش ازسبکهای یادگیری می توانند باورهای خودکارآمدی دردانش آموزان راپیش بینی کنند.
فاطمه زارع پروین کدیور
چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش همدلی بر مهارت های اجتماعی کودکان پسر پیش دبستانی در شهر یزد بود. بدین منظور 30 نفر از کودکان پیش دبستانی به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسشنامه ی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) استفاده شد و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. برای تحلیل داده ها از روش آماری دو گروهt مستقل و وابسته استفاده شد و نتایج زیر به دست آمد: الف) آموزش همدلی، باعث افزایش مهارت ابراز وجود کودکان گروه آزمایش شد. ب) آموزش همدلی، باعث افزایش مهارت خودکنترلی کودکان گروه آزمایش شد. ج) آموزش همدلی، باعث افزایش مهارت همیاری کودکان گروه آزمایش شد. در نتیجه می توان گفت که آموزش همدلی، مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی را ارتقا بخشیده است و دست اندرکاران امور کودکان باید در خصوص آموزش همدلی از دوره ی پیش دبستانی اهتمام جدی ورزند.
حسین حسینی غلامرضا صرامی
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی بر انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دوره دبیرستان در درس روان شناسی بود. بدین منظور تعداد 94 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. روش تدریس یادگیری مشارکتی (روش اصلاحی اسلاوین) به مدت یک نیمسال تحصیلی در گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل به شیوه سنتی آموزش دیدند. ابزار مورد استفاده پژوهش، پرسش نامه ی انگیزش تحصیلی (ams) وآزمون معلم ساخته درس روان شناسی بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد ) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه؛به منظور تجزیه و تحلیل تفاوت های بین میانگین گروه های آزمایش و کنترل در پیش آزمون و t اختلافی برای مقایسه ی دو گروه مستقل) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بعد از اجرای روش یادگیری مشارکتی، این روش تاثیر قابل توجهی بر پیشرفت تحصیلی دختران و پسران در گروه آزمایش داشت. همچنین یافته ها نشان داد که اثر یادگیری مشارکتی بر انگیزش تحصیلی در دختران نسبت به گروه کنترل معنادار است اما بین پسران و گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین یافته ها نشان دادکه اثر یادگیری مشارکتی بر انگیزش درونی در دو جنس نسبت به گروه کنترل معنادار است ولی اثر آن بر انگیزش بیرونی فقط در دختران معنادار بود.یافته ها همچنین نشان داد که یادگیری مشارکتی بی انگیزگی تحصیلی را در هر دو جنس کاهش می دهد. به طور خلاصه می توان گفت که یادگیری مشارکتی اثر تاثیر گذاری بر انگیزش تحصیلی بخصوص در بین دختران دارد.
جواد کاوسیان پروین کدیور
چکیده هدف: پژوهش حاضر نقش واسطه ای نیازهای اساسی روانشناختی(خودفرمانی، شایستگی، پیوستگی)، خودتنظیمی انگیزشی(انگیزش درونی، بیرون و بی انگیزگی تحصیلی) و هیجان های تحصیلی(لذت از کلاس، ناامیدی از یادگیری) در ارتباط بین متغیرهای محیطی حامی خودفرمانی دانش آموز با عملکرد تحصیلی و بهزیستی مدرسه را بررسی می کند.روش: 520 دانش آموز دختر و پسر با بهره گیری از روش نمونه گیری چند مرحله ای از دبیرستان های سطح شهر کرج انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل حمایت معلم از خودفرمانی دانش آموز (دسی و رایان، 2006)، حمایت والدین از خودفرمانی دانش آموز(رایان و دیگران، 2009)، ارتباط با همکلاسی ها(بوش و همکاران، 2006)، نیازهای اساسی روانشناختی(دسی و دیگران، 2001)، پرسشنامه هیجان های تحصیلی(پکران و همکاران، 2002)، مقیاس انگیزش تحصیلی(والرند و همکاران، 1992)، و مقیاس بهزیستی مدرسه(کاپلان و ماهر، 1999) می باشد. داده ها با بهره گیری از تحلیل عاملی اکتشافی و تأئیدی، محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان می دهد اثر مستقیم حمایت معلم از خودفرمانی دانش آموز حمایت والدین از خودفرمانی دانش آموز و ارتباط با همکلاسی ها بر نیازهای اساسی روانشناختی اثر مستقیم و معنادار دارند. همچنین حمایت معلم از خودفرمانی دانش آموز از طریق متغیرهای واسطه ای پژوهش بر عملکرد تحصیلی و بهزیستی مدرسه اثر غیرمستقیم معناداری ندارد. اما اثر غیرمستقیم حمایت والدین از خودفرمانی دانش-آموز بر عملکرد تحصیلی معنی دار است. همچنین اثر غیر مستقیم ارتباط با همکلاسی ها بر بهزیستی مدرسه معنادار است. اثر مستقیم خودفرمانی، پیوستگی، بی انگیزگی تحصیلی و هیجان تحصیلی لذت از کلاس بر بهزیستی مدرسه معنادار است.اثر مستقیم خود فرمانی،شایستگی،پیوستگی وانگیزش بیرونی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی معنی دار است.و در آخر اینکه خودفرمانی، شایستگی، پیوستگی، انگیزش درونی تحصیلی و انگیزش بیرونی تحصیلی بر بهزیستی مدرسه اثر غیر مستقیم و معنادار دارند.نتیجه گیری: نیازهای اساسی روانشناختی، خودتنظیمی انگیزشی و هیجان های تحصیلی نقش واسطه ای بین متغیرهای محیطی حامی خودفرمانی دانش آموز و بهزیستی مدرسه وعملکرد تحصیلی ایفا می کنند. کلیدواژه ها: نیازهای اساسی روانشناختی، خودتنظیمی انگیزشی، هیجان های تحصیلی، خودفرمانی دانش آموز، بهزیستی مدرسه.عملکرد تحصیلی
هاله غفرانی پروین کدیور
هدف از انجام تحقیق حاضر، تعیین رابطه بین تفکر انتقادی و باورهای انگیزشی با یادگیری خودگردان در دانش آموزان دبیرستانی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش-آموزان دختر سال سوم دبیرستان در رشته علوم انسانی در مناطق 7 گانه آموزش و پرورش شهر مشهد در سال 1391-1392 می باشد. برای انتخاب نمونه مورد نظر از بین این دانش آموزان روش نمونه گیری چند مرحله ای استفاده شد. همینطور،سه پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا، راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و پرسشنامه خودگردانی بوفارد برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق از آمار توصیفی برای نشان دادن فراوانی و در صد پاسخها و نیز از تحلیل استنباطی (شامل همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره) برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. نتایج نشان داد که همبستگی قابل توجه و معناداری بین تفکر انتقادی و یادگیری خودگردان وجود دارد؛ بدین معنا که با افزایش تفکر انتقادی، یادگیری خودگردان نیز افزایش می یابد و بر عکس(01/0p<). بین یادگیری خودگردان و باورهای انگیزشی نیز همبستگی نسبتا بالایی وجود دارد؛ به عبارتی، هر چه باورهای انگیزشی در فرد قویتر باشد، میزان یادگیری خودگردان او نیز بیشتر خواهد بود(05/0p<). همچنین، یافته ها نشان داد که متغیرهای تفکر انتقادی و باورهای انگیزشی در پیش بینی یادگیری خودگردان دانش آموزان نقش مثبت و معناداری دارند(01/0p<). با توجه به داده های بدست آمده، به نظر می رسد که توجه بیشتر به امر افزایش و تقویت باورهای انگیزشی و پرورش تفکر انتقادی در سطوح مختلف آموزشی ضروری است. کلیدواژه ها: تفکرانتقادی،باورهای انگیزشی، یادگیری خودگردان
مجتبی اسدزاده ولی الله فرزاد
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی در جهت گیری هدف (تکلیف درگیر خود درگیر تکلیف گریز) و خودکارآمدی دانش آموزان دختر و پسر پایه اول دبیرستان پرداخته است. بدین منظور تعداد 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه اول دبیرستان های دولتی شهرستان ماکو در سال تحصیلی 90-1389 از چهار مدرسه متفاوت با روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در این طرح نیمه آزمایشی شرکت نمودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های حالت فراشناختی انیل و عابدی جهت گیری انگیزشی نیکواز و همکاران و خود کارآمدی شرو، گردآوری و با استفاده از روش های آماری ancova و mancova) تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که آموزش راهبردهای فراشناختی ضمن افزایش نمرات میانگین تکلیف درگیری دانش آموزان گروه آزمایش باعث کاهش خوددرگیری و تکلف گریزی همچنین افزایش خودکارآمدی آنها نیز شده است. در مجوع یافته ها نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی در جهت گیری هدف و خودکارآمدی دانش آموزان دختر و پسر تاثیر دارد.
سیاوش جمال زاده عزیزالله تاجیک اسماعیلی
هدف از تحقیق حاضر شناسایی میزان اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی برخود پنداره ابراز وجود وخودکارآمدی بوده و همچنین کاربرد این شناخت در جهت ارتقا و تقویت متغیرهای مورد نظر در دانش آموزان نوجوان می باشد. آموزش مهارهای اجتماعی برای توانا سازی اشخاص درجهت آموزش مهارت های مخصوصی که فاقد آن بوده یا به آن هایی که برای جبران این فقدان نیاز دارند به کار می رود. آموزش مهارت های اجتماعی به عنوان یک ضرورت در جهت تقویت فرایندهای روانی و انسجام ابعاد شخصیتی انسان ها هم چون خود پنداره ابراز وجود و خودکارآمدی وغیره مطرح است. روش اعمال شده برای تحقیق شبه تجربی است با در نظر گرفتن متغیرهای کنترل از قبیل مقطع تحصیلی رشته ی تحصیلی قومیت سن و جنسیت به تعداد 17 نفر در گروه آزمایش و به همان تعداد در گروه کنترل، همتا سازی و انتساب شدند. بعد از هییت جلسه ی ساعته اعمال متغیر مستقل (اموزش مهارت های اجتماعی) پرسشننامه های خود پنداره ی (بک) ابراز وجود گمبریل وریچی وخودکارآمدی شرر به عنوان پیش تست و پس از تست از دو گروه آزمایش وگواه به عمل آمد. به علت دارا بودن مفروضه های همگنی شیب رگرسیون وهم خطی بودن و سایر مفروضه ها تنها فرضیه ی دوم (آموزش مهارت های اجتماعی در ابراز وجود تاثیر دارد) با روش تحلیل کوواریانس اثبات شد و دو فرضیه دیگر یعنی فرضیه ی اول (آموزش مهارت های اجتماعی بر خود پنداره تاثیر دارد) و فرضبه ی سوم (آموزش مهارت های اجتماعی برخودکارآمدی تاثیر دارد) با استفاده از روش t مستقل مورد محاسبه واقع شدند. نتایج بدست آمده از این دو فرضیه نیز نشان از معنی داری و اثبات آن ها می دهد. براساس یافته های تحقیقی فوق درمجموع می توان ادعا کرد که آموزش مهارت های اجتماعی در افزایش میزان خود پنداره وابراز وجود و همچنین خودکارآمدی موثر می باشد به طوری که می توان برای تقویت و بهبود متغیرهای وابسته ی مورد اشاره ی فوق ، مبادرت به آموزش مهارت های اجتماعی کرد.
فریبرز نیکدل پروین کدیور
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هیجان های تحصیلی مثبت و منفی در ارتباط میان ادراک از کلاس هداف پیشرفت ( تبحری، عملکردی رویکردی و عملکردی اجتنبابی) و خود پنداره تحصیلی با راهبردهای خودگردانی یادگیری در دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های متوسطه عمومی شهر تهران است. روش: 840 دانش آموز با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از دبیرستان های واقع در شمال ، جنوب، شرق ، غرب مرکز تهران انتخاب شدند. پرسشنامه در این کلاس چه می گذرد ..پرسشنامه جهت گیری هدفی پالس پرسشامه خود توصیفی مادرش پرسشنامه هیجانی تحصیلی پکران و همکاران و پرسشنامه راهبردهای یادگیری پینتریچ و دی گروت به عنوان ابزار مورداستفاده قرار گرفتنند. دادهها با بهره گیری از تحلیل عامل تاییدی محاسبه ضریب آلفای کرانباخ و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نتایج بدست آمده نشان داد اثر مستقیم جهت گیری هدفی تبحری بر خودگردانی یادگیری معنادار بوده است، اما مسیرهای مستقیم از متغیرهای برون زای جهت گیری هدفی عملکردی-رویکردی ، عملکردی –اجتنابی خود پنداره تحصیلی و ادارک از کلاس به متغیر درون زای خودگردانی یادگیری معنادار نبوده است. اثرات عیر مستقیم (با واسطه هیجانی تحصیلی مثبت و منفی) متغیرهای برونزای جهت گیری هدفی تبحری عملکردی اجتناببی خود پنداره تحصیلی و ادراک از محیط کلاس برخود گردانی یادیگری معنادار بود است، مقایسه الگوی نهایی دختران و پسران نشان داد الگوی نهایی بدست امده از پژوهش با داده های مشاهده شده گروه پسران برازش نسبتا بهتری نشان می دهد. اثر مستقیم متغیر جهت گیری هدفی تبحری بر هیجانهای مثبت هیجانهای منفی و خود گردانی یادگیری در هر دو گروه معنادار بوده است. اثرات مستقیم همه متغیرهای برونزا بر متغیر درونزای هیجانی مثبت در هر دو گروه معنادار بدست امد. در الگوی دختران اثرات مستقیم همه متغیرهای برونزا بر متغیر درونزای هیجانی تحصیلی منفی معنادار بدست آمد اما در الگوی پسران اثر مستقیم جهت گیری هدفی عملکردی-رویکردی بر هیجانهای تحصیلی منفی معنادار بدست امد اما در الگوی پسران اثر مستقیم همه متغیرهای برونزا بر متغیر درونزای هیجانی تحصیلی منفی معنادار نبوده است . در الگوی پسران همه اثرات غیر مستقم باواسطه هیجانی تحصیلی مثبت و منفی ) متغیرهای برونزا برخودگردانی یادگیری معنادار بوده است در الگوی دختران به استثنای اثر غیر مستقیم جهت گیری هدفی عملکرد- رویکردی برخود گردانی یادگیری سایراثرات غیر مستقیم (باواسطه هیجانی تحصیلی مثبت و منفی) متغیرهای برونزا برخودگردانی یادگیری معنادار بوده است. نتیجه گیری هیجانهای تحصیلی نقس واسطه گری خود را به خوبی نشان داده اند یعنی اینکه مقدار رابطه بین متغیرهای برونزای تحقیق خودگردانی یادگیری تحت تاثیر هیجانهای تحصیلی است.
رقیه علایی خرایم پروین کدیور
هدف: این پژوهش با هدف شناخت نحوه روابط عوامل والدینی، همسالان، سبک مقابله، عزت نفس و پرخاشگری در مصرف مواد در میان نوجوانان شهر کرج انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل 447 نفر (239 دختر و 208 پسر) از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر کرج بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات از این قرار بود: مقیاس های پیوند عاطفی با والدین و وضعیت گروه همسالان از پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد rapi مقیاس های سابقه مصرف والدین و وضعیت مصرف مواد توسط نوجوان از پرسشنامه رفتارهای پرخطر، پرسشنامه پرخاشگری (aq) مقیاس عزت نفس رزنبرگ و پرسشامه سبک مقابله با فشار روانی (ciss) . از روش تحلیل مسیر برای یک مدل علی برگرفته از مدل یادگیری اجتماعی مصرف مواد توسط نوجوان رونالد سیمون و جان رابرتسون (1989) استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که ارتباط با همسالان منحرف و پرخاشگری رابطه مستقیم و طرد والدینی رابطه غیر مستقیم با مصرف مواد داشت. هم چنین طرد . والدینی با پرخاشگری، عزت نفس و همسالان منحرف رابطه مستقیم داشت. بنابراین ارتباط با همسالان منحرف و پرخاشگری علاوه بر رابطه مستقیم با مصرف مواد در نوجوانان نقش میانجی نیز در رابطه طرد والدینی و مصرف مواد داشتند. نتیحه گیری : طراحی مداخلاتی برای بهبود روابط نوجوانان با همسالان سالم و تقویت پیوند عاطفی نوجوانان با والدین و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه نوجوان، می تواند مصرف موادر را در نوجوانان کاهش داده و جلوگیری کند. ً
مهدی یوسفوند غلامرضا صرامی
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر بازخورد معلم (نوشتاری و کلامی) در ارزشیابی های تکوینی بر خودکارآمدی ومیزان استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیم دانش آموزان است. بدین منظور تعداد 128 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند.گروه ها عبارت بودند از:گروه آزمایشی اول(دانش آموزانی که بعد از ارزشیابی های تکوینی بازخورد کتبی دریافت می کردند) ، گروه آزمایشی دوم (دانش آموزانی که بعد از ارزشیابی های تکوینی بازخورد کلامی دریافت می کردند) و گروه کنترل.ابزارهای مورد استفاده ی پژوهش؛پرسش نامه ی خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکس، خودکارآمدی عمومی شرر و پرسش نامه ی راهبردهای یادگیری خودتنظیم پنتریچ. از این ابزار به عنوان پیش - آزمون برای اجرا در سه گروه استفاده شد. سپس گروه های آزمایشی هر کدام به مدت 10 هفته بعد از ارزشیابی های تکوینی بر اساس مدل بازخورد اصلاحی باتلر و وین(1995) بازخورد دریافت کردند.در طی این دوره افراد گروه کنترل به روش سنتی بازخورد دریافت کردند. پس از پایان این دوره، پس - آزمون های خودکارآمدی تحصیلی، خودکارآمدی عمومی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم مجددا اجرا شد.داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد،خطای استاندارد) وآمار استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه؛به منظور تجزیه و تحلیل تفاوت های بین میانگین های گروه های آزمایش و کنترل در پیش آزمون و t اختلافی برای مقایسه ی دو گروه مستقل) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بعد از آموزش در خودکارآمدی، و راهبردهای یادگیری خودتنظیم آزمودنی های گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری ایجاد شده است. بنابراین، روش های ارائه ی بازخورد اثربخش، آموزش پذیر هستند و کارآمدی یادگیرندگان را در حوزه های انگیزشی و تحصیلی وبهره گیری بهتر از راهبردهای یادگیری خودتنظیم ارتقا می دهد.
مهدی عربزاده پروین کدیور
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر توانایی حلّ مسئله اجتماعی، باورهای خودکارآمدی، جهت گیری هدف و تأخیر در رضامندی تحصیلی دانش آموزان بود. روش: جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر کرج در سال تحصیلی 91-90 بودند. بدین منظور از جامعه یاد شده با توجه به هدف پژوهش، نمونه ای به حجم50 نفر( 25 نفر گروه کنترل و 25 نفر گروه آزمایش ) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و از نظر سن، پایه تحصیلی، هوش، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و مشکلات روانی همتا شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های توانایی حلّ مسئله اجتماعی(دزوریلا و همکاران،2002 )، باورهای خودکارآمدی (نظامی، شوارزر و جروسلم، 1996) ، جهت گیری هدف (میدگلی و همکاران، 2000 ) و تأخیر رضامندی تحصیلی (بیمبنتی و همکاران، 1998) بود. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. برنامه آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان(پینتریچ،1999) در طول 15 جلسه 90 دقیقه ای، به مدت سه ماه بر روی گروه آزمایشی اجرا گردید؛ در حالی که در طی این مدت، گروه کنترل برنامه عادی روزانه خود را دنبال می کرد. پس از اجرای برنامه آموزشی، پرسشنامه های توانایی حلّ مسئله اجتماعی، باورهای خودکارآمدی، جهت گیری هدف و تأخیر رضامندی تحصیلی، بر روی هر دو گروه اجرا گردید. فرضیه های این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان در افزایش مهارت حلّ مسئله اجتماعی، باورهای خودکارآمدی، جهت گیری هدف و تأخیر رضامندی تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری موثر بوده است. نتیجه گیری: آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان به دانش آموزان گروه آزمایش کمک کرده است تا آنها بتوانند در مورد مسائل اجتماعی و تحصیلی خود بهتر تصمیم بگیرند و راه حل ارائه نمایند، درباره تفکّر و فرآیند یادگیری خود، عمیق تر و دقیق تر شوند و به این باور برسند که توانایی حل مسائل را دارند. نتایج این پژوهش می تواند زمینه ای را برای پویایی فرآیند آموزش و یادگیری ، بهبود انگیزش و موفقیت تحصیلی دانش آموزان، که یکی از مهم ترین مسائل تعلیم و تربیت حاضر است، فراهم آورد.
مهتاب یغمایی پروین کدیور
هدف اصلی این پژوهش،بررسی رابطه خوش بینی با بهزیستی روانشناختی و استفاده از سبکهای مقابله ای در دانش آموزان است.بدین منظور 300 نفر از دانش آموزان در سه گروه تحصیلی علوم تجربی،ریاضی فیزیک و علوم انسانی و در گروه دختران پایه سوم دبیرستان مورد بررسی قرار گرفتند.روش نمونه گیری تصادفی،طبقه ای است و ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه جهت گیری زندگی، پرسشنامه بهزیستی رواشناختی ریف و پرسشنامه سبکهای مقابله ای لازاروس و فولکمن است.نتایج بدست آمده از این پژوهش به شرح زیر است:بین خوشبختی با بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت معنا دارای وجود دارد.خوش بینی با استفاده از سبکهای مقابله ای مساله مدار،حل مدبرانه مساله و ارزیابی مجدد مثبت رابطه مثبت و با سبک مقابله ای هیجان مدار گریز- اجتناب، همبستگی منفی معنا داری دارد. بهزیستی روانشناختی نیز با استفاده از سبکهای مقابله ای مساله مدار ارتباط مثبتی دارد. همچنین راهبردهای مقابله ای،ارزیابی مجدد مثبت و گریز- اجتناب و مولفه های شادی و ارتباط مثبت با دیگران از بهزیستی روانشناختی به عنوان عوامل پیش بینی کننده خوش بینی مشخص شدند.و سرانجام اینکه،از بین سه گروه تحصیلی از دانش آمزان در رشته علوم انسانی در هر سه متغیرپژوهش-خوشبینی،بهزیستی روانشناختی و راهبردهای مقابله ای - تفاوت معنی داری مشاهده شد،بدین معنی که در دانش آموزان گروه رشته انسانی مشاهده شد ،این گروه تحصیلی نسبت به سایر گروها دارای خوش بینی بیشتر،بهزیستی روانشناختی بالاترهستند و همچنین این گروه بیشتر از راهبردهای مقابله ای از نوع مساله مدار در مقایسه با دو گروه دیگر استفاده می کنند.
حمزه فرهادی نیا پروین کدیور
چکیده این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین توانایی فضایی و سبک های شناختی(وابسته به زمینه و مستقل از زمینه) با نقش واسطه ای گرایش به تفکر انتقادی و نگرش نسبت به خلاقیّت و تبیین کارکردهای شناختی نیمکره راست مغز صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگا ههای شهر تهران تشکیل می دهد. از این جامعه تعداد 384 نفر شرکت کننده با روش نمونه گیری احتمالی خوشه ای چند مرحله ای گزینش شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک بُعدی(انحراف از خطی بودن)، کولموگروف-اسمیرنوف(نرمال بودن) و ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی تفکیکی(پاره ای) استفاده شد. به گونه ای که ابتدا همبستگی تفکیکی با کنترل رشته انجام گرفت و سپس همبستگی تفکیکی بین متغیر توانایی فضایی و سبک شناختی مستقل از زمینه در دو گروه با کنترل متغیرهای گرایش به تفکر انتقادی و نگرش نسبت به خلاقیّت صورت گرفت. در نهایت بر اساس سوالات پژوهش، تنها تفاوت بین توانایی فضایی و گرایش به تفکر انتقادی در گروههای علوم ریاضی در مقایسه با علوم انسانی معنادار گردید. امّا دیگر سوال های پژوهش هیچ کدام بیان گر این نبودند که دانشجویان علوم ریاضی، خلاقیّت، سبک شناختی مستقل از زمینه و توانایی فضایی بیشتر و معناداری نسبت به دانشجویان علوم انسانی دارند.?لذا، هم گام با برخی تحقیقات اخیر که مفروضات مطالعات پیشین(مبنی بر اینکه این متغیرها مفاهیم مرتبط با نیمکره راست مغز هستند) را به چالش کشیدند?در این پژوهش نیز تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نگردید. بنابراین، نتیجه می گیریم که نیمکره های مغز مجزا از یکدیگر کارکردهای شناختی تخصصی ندارند و در تمامی مدّت، هماهنگ با یکدیگر کار می کنند و اطلاعاتی که به یک نیمکره می رسد به سرعت در دسترس نیمکره ی دیگر قرار می گیرد و سرعت این تبادل به گونه ای است که تا دهه های اخیر برخی محقّقان به اشتباه برای هر نیمکره کارکرد ویژه ای قائل بودند. واژگان کلیدی: توانایی فضایی، سبک شناختی، مستقل از زمینه، وابسته به زمینه، تفکر انتقادی، خلاقیّت
لیلا چراغ ملائی غلامرضا صرامی
هدف پژوهش حاضر طراحی روش آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی و بررسی تاثیر آن بر یادگیری ساختن گرایانه دانشجویان است. به منظور دست یابی به این هدف، ارائه ی مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی (idmsn ) و به دنبال آن طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی به منظور برطرف ساختن برخی نقدهای وارد بر رویکرد ساختن گرایی (نظیر عملیاتی ساختن مشارکت و تعامل کلاسی، برطرف ساختن مسایل اجرایی و عینی کردن مفهوم تولید دانش) مورد بررسی و توجه قرار گرفت. روش پژوهش ، روش آمیخته و در دو مرحله اجرا شد. در مرحله اول، مدل و طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه اجتماعی ارائه و توسط متخصصین حوزه ی طراحی و تکنولوژی آموزشی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی مدل توسط متخصصین و خبرگان حوزه ی طراحی آموزشی نشان داد که مدل idmsn، دارای ثبات درونی،روشن، هماهنگ با اصول ساختن گرایانه ، ساده، سودمند، جامع و بهینه است اما با توجه به زیرساخت های کنونی، قابلیت اجرا در آموزش عالی ایران را ندارد. همچنین طبق نظر متخصصین و خبرگان حوزه ی طراحی آموزشی، طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی که در این پژوهش طراحی و مورد استفاده قرار گرفته است، به میزان قابل توجهی، امکان یادگیری فعال، امکان یادگیری تعاملی و مشارکتی ، امکان مباحثه با همکلاسی ها، امکان درک و پذیرش نظر سایرین را فراهم می کند. همچنین این طراحی آموزشی به میزان زیادی تعمق و تفکر درباره ی تجارب را تشویق و ترغیب کرده و دانشجویان را به سمت ساخت دانش سوق می دهد و به ویژه از شکل گیری دانش به واسطه توافقات اجتماعی حمایت می کند. استاد در این طراحی آموزشی به میزان زیادی نقش تسهیل کننده و راهنما را ایفا می کند و ارزشیابی در آن به میزان زیادی مستمر بوده و درک و فهم را بازنمایی می کند و در نهایت تکالیف مطرح شده در آن به میزان زیادی شبیه شرایط دنیای واقعی است. در مرحله دوم، مدل و طراحی آموزشی اصلاح شده در نمونه ی کوچکی اجرا و تاثیر آن بر متغیرهای رویکرد یادگیری دانشجویان، تولید دانش توسط دانشجویان و ادراک دانشجویان از محیط یادگیری بررسی شد. نتایج حاصل از این مرحله از پژوهش نشان داد که دانشجویانی که با روش آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی مورد آموزش قرار گرفتند، در تولید دانش به طور فعال درگیر شده اند. علاوه بر محتوای آموزشی تولید شده توسط دانشجویان، متغیرهای رویکرد یادگیری و ادراک دانشجویان از محیط یادگیری نیز مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی این فرضیه ها از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده گشت و پس از بررسی داده های به دست آمده ، نتایج حاصل با استفاده از آزمون t نمرات اختلافی و در برخی موارد با آزمون ناپارامتریک u من ویتنی تحلیل و بررسی شدند. نتایج نشان داد که رویکرد یادگیری در دانشجویانی که با روش آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی مورد آموزش قرار گرفتند، تفاوت چندانی با رویکرد یادگیری در دانشجویان گروه کنترل ندارد. اگرچه پس از شرکت در دوره ی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی، میزان انگیزه ی سطحی دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با دانشجویان گروه کنترل به طور معناداری کمتر شده بود ، اما در سایر زیرمجموعه های متغیر رویکرد یادگیری، نظیر انگیزه ی عمقی ، راهبرد عمقی ، راهبرد سطحی، انگیزه ی موفقیت مدار، راهبرد موفقیت مدار تفاوت معناداری میان گروه کنترل و آزمایش مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان دادند که ادراک دانشجویان از محیط یادگیری که با استفاده از مدل طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی طراحی شده است، تا حدودی محیط یادگیری ساختن گراست. به عبارتی متغیرهای ارتباط فردی، تعامل کلاسی، هدایت و رهبری و حمایت در کلاسی که تحت آموزش مبتنی بر شبکه های اجتماعی قرار گرفته بودند از گروه کنترل به طور معناداری بیشتر بود اما تفاوت معناداری در متغیرهای تفکر تاملی و همدلی مشاهده نشد. در نهایت مشخص شد که از مدل و طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی می توان به منظور ساخت محیط یادگیری ساختن گرایانه و پاسخگویی به برخی نقدهای وارد بر رویکرد ساختن گرایی استفاده کرد.
مریم گیلانی مصطفی عسکریان
در پژوهش حاضر رابطه بین هوش هیجانی با خلاقیت مدیران مدارس ابتدایی دخترانه دولتی شهر کرج مورد بررسی قرار گرفته. این پژوهش از نوع توصیفی است و از روش همبستگی سود جسته است و در این تحقیق از نمونه گیری طبقه ای نسبتی چند مرحله ای بصورت تصادفی ساده استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن و پرسشنامه خلاقیت تورنس می باشد.اعتبارو پایایی این پرسشنامه ها در این پژوش بوسیله محاسبه آلفای کرنباخ مورد تایید قرار گرفت . در این پژوهش هوش هیجانی متغییر مستقل و خلاقیت متغییر وابسته است.متغییر هوش هیجانی ،مولفه های(مهارتهای درون فردی،مهارتهای میان فردی،سازگاری،کنترول استرس وخلق عمومی ) متغیر خلاقیت، مولفه های)سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار و بسط( را شامل می شوند. در این پژوهش جهت توصیف داده های جمع آوری شده از انواع شاخص های آماری از جمله فراوانی ،انحراف معیار، آماره های توصیفی، انواع جداول و نمودارها و جهت تعیین همبستگی از آزمون پیرسون استفاده شده است.یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد رابطه معنی داری بین هوش هیجانی و مولفه های آن با خلاقیت در بین مدیران مدارس ابتدایی دخترانه دولتی شهر کرج وجود دارد.و همچنین از میان مولفه های هوش هیجانی ،مولفه های مهارتهای میان فردی،سازگاری و مهارتهای درون فردی توانایی تبیین متغییر خلاقیت را دارند.
حانیه نظری غلامرضا صرامی
مقدمه:پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به عنوان یک شاخص مهم برای ارزیابی نظام های آموزشی مورد توجه قرار گرفته است.توجه به پیشرفت تحصیلی در دروس با توجه به متغیرهای تاثیر گذار بر آن مثل هیجان تحصیلی و خودگردانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.هدف:پژوهش حاضر، به منظور مشخص کردن نقش یادگیری خودگردان در ارتباط هیجان های تحصیلی با پیشرفت تحصیلی انجام گرفته است. روش: روش پژوهش همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر اول دبیرستان شهرستان جویبار است.400 نفر از آنه به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از دو پرسشنامه هیجان های تحصیلی پکران و همکاران(2005)و یادگیری خودگردان پنتریچ و دی گروت(1999)استفاده شد.پیشرفت تحصیلی نیز با نمره پایان ترم فیزیک سنجیده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در ارتباط بین هیجان های تحصیلی مثبت و منفی و پیشرفت تحصیلی، یادگیری خودگردان نقش یک متغیر واسطه ای را ایفا می کند. یافته ها براساس نظریه کنترل- ارزش پکران و مدل شناختی اجتماعی او مورد بحث قرار گرفته است.
تینا خودی پروین کدیور
این مطالعه با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه ی فارسی مقیاس خودارزیابی کاری کودک که بر مبنای مدل کاری انسان می باشد، انجام شد. به این منظور 125 کودک مبتلا به اختلالات یادگیری (82 پسر و43 دختر) در دامنه ی سنی 8 تا 11 سال در این مطالعه شرکت داده شدند که بر اساس مقیاس خودارزیابی کاری کودک ( از دو بعد کفایت و ارزش ) اندازه گیری شدند. برای بررسی روایی درونی، ضرایب همبستگی بین نمره های دو مقیاس کفایت و ارزش با یکدیگر محاسبه شد. برای برآورد ضرایب اعتبار مجموعه ی گویه ها در دو مقیاس کفایت و ارزش از طریق فرمول کلی ضریب آلفای کرونباخ، ضریب بازآزمایی (تئوری کلاسیک اندازه گیری) و ضرایب اعتبار گویه (براساس مدل راش) برآورد شد. برای بررسی رابطه جنس با عملکرد کودک در مقیاس خود ارزیابی از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و anova استفاده شد. نتایج نشان داد که پایایی گویه برای مقیاس های کفایت و ارزش به ترتیب برابر با 8/0 و 9/0 بودند. مقادیر میانگین در مجموعه گویه های مقیاس کفایت و مقیاس ارزش نشان می دهد که گویه های این مقیاس ها برای گروه نمونه از مطلوبیت بالایی برخوردار است. همه ی ضرایب همبستگی به دست آمده در دو مقیاس از لحاظ آماری معنادار است و دارای قدرت تشخیصی مناسبی است. افزون بر این، ضریب هماهنگی درونی هر یک از مقیاس های کفایت و ارزش به ترتیب برابر با 82/0 و 88/0 است که حاکی از همگونی درونی بالا است. همچنین، ضریب بازآزمایی خود ارزیابی با فاصله ی زمانی 2 هفته، بر روی 15 نفر از گروه نمونه محاسبه شد که برای مقیاس های کفایت و ارزش به ترتیب برابر با 471/0 و 693/0 به دست آمده است. و نیز بررسی تفاوت عملکرد کودکان در پاسخ دهی به گویه ها براساس جنس و پایه های تحصیلی متفاوت از لحاظ آماری معنادار نیست. و اینکه میانگین توانمندی دانش آموزان در هر دو مقیاس کفایت و ارزش بالاتر از میانگین دشواری گویه ها گزارش شد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که نسخه ی فارسی پرسشنامه ی خودارزیابی کاری کودک در جامعه ی کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری شهر مشهد اعتبار و روایی مناسب دارد و ابزار مناسبی برای استفاده در موقعیت های بالینی و پژوهشی می باشد.
مهدیس عالم شناس همدانی پروین کدیور
یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است. چون والدین این کوکان در مواجهه مستقیم با مسائل تحصیلی آنها هستند نیازمند دریافت آگاهی و آموزش هرچه بیشتر هستند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش والدین بر پیشرفت تحصیلی این کودکان و همچنین خودکنترلی و پایداری هیجانی آنها است. شرکت کنندگان در این مطالعه دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی هستند که از بین آنها 16 نفر (8 نفر گروه آزمایش و 8 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. و روی این کودکان پرسشنامه های پیشرفت تحصیلی ، خودکنترلی و ثبات هیجانی درغالب پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد.
رضا دستجردی ولی الله فرزاد
ارتقاء بهزیستی روانشناختی دانش آموزانبه عنوان یکی از موضوعات مهم در ادبیات پژوهش پیرامون مدرسه و نقش های آن دیده می شود. .اما پژوهش در زمینه ابعاد عاطفی دانش آموزان موضوعی فراموش شده است . هدف مطالعه حاضر بررسی الگوی روابط میان پیش بینی کننده های بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دارای عملکرد تحصیلی بالا و پایین است. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات همبستگی با استفاده ازروش های "الگویابی علی" قرار می گیرد.جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دبیرستانی شهر بیرجند بوده اند که به روش نمونه گیری طبقه ای 436 نفر (202پسر و 234 دختر) انتخاب شده اند.به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های پنج عامل بزرگ شخصیت، بهزیستی روانشناختی،بهزیستی مدرسه ،هویت ،انگیزش ،و خودکار آمدی تحصیلی استفاده شده است. تحلیل داده های پژوهش نشان دادکه:1. دو مدل به لحاظ ساختاری با یکدیگر تفاوت دارد. همچنین مقایسه شاخص های برازش مدل با محدودیت و بدون محدودیت هم نشان داد که مدل بدون محدودیت از شاخص های برازش بهتری برخوردار است. با توجه به نتایج پژوهش،اولا معامان و مربیان باید به نقش با اهمیت شخصیت،هویت،انگیزش،خود-کارآمدی و بهزیستی مدرسهبر بهزیستی روانشناختی توجه نمایند ، و ثانیابه این نکته توجه داشت که پردازش های شناختیدانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پائین بطور معناداری متفاوت است که می تواند بسیاری از فرایندهای روانشناختی آنان تحت تاثیر قرار دهد.
مهدی یوسف وند غلام رضا صرامی
چکیده: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر بازخورد معلم (نوشتاری و کلامی) در ارزشیابی های تکوینی بر خودکارآمدی ومیزان استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیم دانش آموزان است. بدین منظور تعداد 128 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند.گروه ها عبارت بودند از:گروه آزمایشی اول(دانش آموزانی که بعد از ارزشیابی های تکوینی بازخورد کتبی دریافت می کردند) ، گروه آزمایشی دوم (دانش آموزانی که بعد از ارزشیابی های تکوینی بازخورد کلامی دریافت می کردند) و گروه کنترل.ابزارهای مورد استفاده ی پژوهش؛پرسش نامه ی خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکس، خودکارآمدی عمومی شرر و پرسش نامه ی راهبردهای یادگیری خودتنظیم پنتریچ. از این ابزار به عنوان پیش - آزمون برای اجرا در سه گروه استفاده شد. سپس گروه های آزمایشی هر کدام به مدت 10 هفته بعد از ارزشیابی های تکوینی بر اساس مدل بازخورد اصلاحی باتلر و وین(1995) بازخورد دریافت کردند.در طی این دوره افراد گروه کنترل به روش سنتی بازخورد دریافت کردند. پس از پایان این دوره، پس - آزمون های خودکارآمدی تحصیلی، خودکارآمدی عمومی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم مجددا اجرا شد.داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد،خطای استاندارد) وآمار استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه؛به منظور تجزیه و تحلیل تفاوت های بین میانگین های گروه های آزمایش و کنترل در پیش آزمون و t اختلافی برای مقایسه ی دو گروه مستقل) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بعد از آموزش در خودکارآمدی، و راهبردهای یادگیری خودتنظیم آزمودنی های گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری ایجاد شده است. بنابراین، روش های ارائه ی بازخورد اثربخش، آموزش پذیر هستند و کارآمدی یادگیرندگان را در حوزه های انگیزشی و تحصیلی وبهره گیری بهتر از راهبردهای یادگیری خودتنظیم ارتقا می دهد. واژگان کلیدی: بازخورد نوشتاری، بازخورد کلامی، ارزشیابی تکوینی، خودکارآمدی، راهبردهای یادگیری خودتنظیم ?
مهدی یوسف وند غلام رضا صرامی
چکیده: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر بازخورد معلم (نوشتاری و کلامی) در ارزشیابی های تکوینی بر خودکارآمدی ومیزان استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیم دانش آموزان است.بدین منظور تعداد 128 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند.گروه ها عبارت بودند از:گروه آزمایشی اول(دانش آموزانی که بعد از ارزشیابی های تکوینی بازخورد کتبی دریافت می کردند) ، گروه آزمایشی دوم (دانش آموزانی که بعد از ارزشیابی های تکوینی بازخورد کلامی دریافت می کردند) و گروه کنترل.ابزارهای مورد استفاده ی پژوهش؛پرسش نامه ی خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکس، خودکارآمدی عمومی شرر و پرسش نامه ی راهبردهای یادگیری خودتنظیم پنتریچ. از این ابزار به عنوان پیش - آزمون برای اجرا در سه گروه استفاده شد. سپس گروه های آزمایشی هر کدام به مدت 10 هفته بعد از ارزشیابی های تکوینی بر اساس مدل بازخورد اصلاحی باتلر و وین(1995) بازخورد دریافت کردند.در طی این دوره افراد گروه کنترل به روش سنتی بازخورد دریافت کردند.پس از پایان این دوره، پس - آزمون های خودکارآمدی تحصیلی، خودکارآمدی عمومی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم مجددا اجرا شد.داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد،خطای استاندارد) وآمار استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه؛به منظور تجزیه و تحلیل تفاوت های بین میانگین های گروه های آزمایش و کنترل در پیش آزمون وtاختلافی برای مقایسه ی دو گروه مستقل) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بعد از آموزش در خودکارآمدی، و راهبردهای یادگیری خودتنظیم آزمودنی های گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری ایجاد شده است. بنابراین، روش های ارائه ی بازخورد اثربخش، آموزش پذیر هستند و کارآمدی یادگیرندگان را در حوزه های انگیزشی و تحصیلی وبهره گیری بهتر از راهبردهای یادگیری خودتنظیم ارتقا می دهد. واژگان کلیدی: بازخورد نوشتاری، بازخورد کلامی، ارزشیابی تکوینی، خودکارآمدی، راهبردهای یادگیری خودتنظیم
آمنه عالی علی اکبر سیف
چکیده: این پژوهش به دنبال تدوین الگویی آموزشی مبتنی بر رویکرد نوشتن برای یادگیری(wtl) و موثر بر ارتقاء سطح یادگیری، تفکر تأملی، و بهبود مهارتهای نوشتاری دانشجویان بوده است. بدین منظور، با استفاده از طرح گروههای نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون، 115 نفر از دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان امیرکبیر کرج به طور تصادفی در 3 گروه گمارده شدند: گروه آزمایشی1 (تکالیف کوتاه نوشتاری)، گروه آزمایشی2 (مقاله نویسی تحلیلی)، و گروه گواه (آموزش سنتی). تحلیل داده های حاصل از اجرای ابزارهای پژوهش (آزمون پیشرفت تحصیلی، پرسشنامه? تفکر تأملی کمبر (2000)، و آزمون مهارتهای اساسی تربیتی کالیفرنیا cbest)، در دو مرحله? پیش آزمون و پس آزمون، که قبل و بعد از ارائه? 16 جلسه آموزش اجرا شد، نتایج زیر را نشان می دهد: 1- میانگین نمره? یادگیری دانشجویان دو گروه نوشتاری، در همه? سطوح یادگیری به جز سطح به یادآوردن، بالاتر از گروه آموزش سنتی به دست آمد و میانگین گروه مقاله نویسی در سطح به کاربستن بیش از گروه تکالیف کوتاه بود. 2- میانگین نمره? تفکر تأملی دانشجویان دو گروه نوشتاری نیز در سطوح درک و فهم، تفکر بر عمل، و تفکر انتقادی بالاتر از گروه آموزش سنتی بود و میانگین گروه مقاله نویسی در سطوح تفکر بر عمل و تفکر انتقادی بالاتر از گروه تکالیف کوتاه بود. 3- همچنین، افزایش معناداری در نمره? نوشتن دانشجویان دو گروه آزمایشی، به ویژه گروه مقاله نویسی، در اغلب مهارتهای نوشتاری مشاهده شد. در مجموع، این یافته ها اثربخشی آموزش مبتنی بر نوشتن را بر ارتقاء سطح یادگیری، تفکر، و مهارتهای نوشتاری دانشجویان تایید کرد و نشان داد که مقاله نویسی تحلیلی نسبت به تکالیف کوتاه اثربخش تر است.
سمیرا عبدالملکی پروین کدیور
نارضایتی از تصویر بدنی به عنوان مهمترین عنصر اختلال تصویر بدنی، به ارزیابیهای منفی از بدن فیزیکی شخص اشاره دارد و اغلب افراد نارضایتی از وزن و شکل بدن را تجربه می کنند. هدف تحقیق حاضر بررسی الگوی معادلات ساختاری اثر رسانه و نارضایتیدختران نوجوان با میانجی گری متغییر الگو گیری است. 320 نفر از دانش آموز دختر 11-16 (میانگین -13/13 سال و انحراف استاندارد-1/36) منطقه 11 شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های نارضایتی از تصویر ذهنی بدنی و اثر رسانه را تکمیل کردند. روش تحقیق همبستگی است. مدل با روش های تحلیل مسیر و مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل نسخه 8 آزمون شد. نتایج تحقیق بایانگر برازش خوب مدل اثر رسانه و نارضایتی بدنی با میانجی گری الگوگیری در دختران نوجوان است. نارضایتی از تصویر بدنی دختران نوجوان تحیت تاثیر متغییر رسانه با دو زیر مقیاس تحت فشار بودن رسانه و اطلاعات و متغییر الگوگیری با دو زیر مقیاس الگوگیری عمومی و الگوگیری ورزشکاران قرار می گیرد. رسانه و نارضایتی بدنی رابطه مستقیم و با میانجی گری متغییر الگوگیری با نارضایتی بدنی رابطه غیر مستقیم داردو بنابراین ، با مداخله مناسب در الگوگیری بدنی می توان موجب بهبود نارضایتی از تصویر بدنی دختران نوجوان شد. درنتیجه مشاوران، معلمان و والدین برای تغییر در میزان رضایت بدنی دختران به عوامل موثر در رسانه و الگوهای رسانه ای توجه مایند.
محسن مهدیان پروین کدیور
این مطالعه باهدف مقایسه کارکردهای اجرایی بازداری، تغییرپذیری و به روزرسانی حافظه کاری در کودکان با ناتوانی خواندن و بهنجار انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است. به همین منظور 50 نفر (25 دانش آموز و 25 دانش آموز بهنجار) به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب و بر اساس هوش و سن تحصیلی (پایه چهارم و ده ساله) همتا سازی شدند. به منظور شناسایی دانش آموزان نارساخوان از آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) و فرم کوتاه مقیاس وکسلر کودکان (مک نمار، 1950؛ شهیم، 1373 الف) استفاده شد. کارکرد اجرایی بازداری به وسیله آزمون رنگ-واژه استروپ (اسپرین و استاس، 1998)، کارکرد تغییرپذیری با استفاده آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین wcst (ویانت و برگ، 1948) و کارکرد به روزرسانی حافظه کاری با استفاده از خرده آزمون توالی عدد-حرف حافظه فعال نسخه چهارم آزمون هوشی وکسلر کودکان سنجش شدند. یافته های این پژوهش نشان دادند که بین بازداری، تغییرپذیری و به روزرسانی حافظه کاری در بین گروه ناتوان در خواندن و بهنجار تفاوت معنادار وجود دارد (001/0p=) و هر سه کارکرد اجرایی به نوعی ناتوانی در بازداری است و درعین حال که جدا از هم فعالیت می کنند ولی به طور زیربنایی در ارتباط با یکدیگر عمل می کنند؛ و می توان نتیجه گرفت که مشکلات کودکان نارساخوان در بازشناسی کلمات، رمزگشایی، تشخیص کلمه و درک مطلب ناشی از اختلال در این کارکردها است.
زهرا رحمتی پور پروین کدیور
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت و تفکرات غیر منطقی با شیوه های حل مسئله است. روش: بدین منظور، تعداد 150 نفر دانش آموز دختر دبیرستانی سال اول دبیرستان از منطقه 5 شهرتهران در سال تحصیلی 93-92 ، که در نیم سال دوم مشغول به تحصیل بودند به روش نمونه-گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش برای سنجش سبک های حل مسأله از مقیاس سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ ، برای ویژگی های شخصیت از پرسشنامه نئو و برای تفکرات غیرمنطقی از پرسشنامه عقاید غیرمنطقی جونز استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-17 و شاخص های آمار توصیفی و همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های بدست آمده در این پژوهش نشان داد که صفت شخصیتی روان رنجور خویی با سبک حل مسئله سازنده رابطه منفی و با سبک حل مسئله غیر سازنده و تفکرات غیر منطقی رابطه مثبت معنی دار دارد؛همینطور، صفات شخصیت برونگرایی، توافق و گشودگی به تجربه نیز با شیوه های حل مسئله سازنده رابطه مثبت داشته و صفات شخصیتی برونگرایی، توافق، گشودگی به تجربه، مسئولیت پذیر بودن با شیوه های حل مسئله غیر سازنده و تفکرات غیر منطقی رابطه منفی داشتند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که تفکرات غیر منطقی با سبک حل مسئله غیر سازنده رابطه مثبت و با حل مسئله سازنده رابطه ی منفی داشتند. در نهایت اینکه، صفت شخصیت روان رنجور خوب در یک گام شیوه های حل مسئله غیر سازنده و سازنده را پیش بینی کرد و همچنین روان رنجورخویی در یک گام تفکرات غیر منطقی را پیش بینی کرد.
آیدا پورکمالی پروین کدیور
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه سبک های اسناد و خود تنظیمی با اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان بود. از جامعه دانش آموزان شهر تهران ، 300 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به وسیله مقیاس ارزیابی اهمال کاری- نسخه دانش آموز سولومون و راث بلوم (1984) ، پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی زیمرمن و مارتینز پونز (1988)و پرسش نامه سبک های اسناد پیرسون و سلیگمن (1984) مو.رد آزمون قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها با استفاده از روشهای مختلف آمار توصیفی( فراوانی، شاخص های مرکزی، شاخص های پراکندگی و محاسبه ضریب همبستگی) و آمار استنباطی ( رگرسیون چند متغیره به شیوه همزمان)تجزیه و تحلیل صورت پذیرفت . یافته های پژوهش نشان می دهد بین سبک اسناد خوشبینانه و خودتنظیمی با اهمال کاری تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد و بین سبک اسناد بدبینانه با اهمال کاری تحصیلی رابطه مثبت معنا دار وجود دارد(p<0/01). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که سبک های اسناد و خودتنظیمی قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی است و در مجموع 43 درصد از واریانس اهمال کاری را پیش بینی می کند. واژه های کلیدی: اهمال کاری تحصیلی، سبک های اسناد، ، خودتنظیمی و دانش آموزان
فاطمه قربانی غلامعلی منتظر
شخصی سازی یکی از نیازمندی های سامانه های یادگیری الکترونیکی است. هدف شخصی سازی ارائه راهبردهای شخصی شده متناسب با ویژگی های یادگیرنده است. شخصی سازی محیط یادگیری الکترونیکی با استفاده از سامانه های آموزشیاری هوشمند (ساهو) انجام می شود. اصلی ترین بخش سامان? آموزشیاری هوشمند، «مدل یادگیرنده» است که شامل اطلاعات سامانه از یادگیرنده است و انتخاب راهبرد آموزشی با توجه اطلاعات این بخش انجام می شود. در این رساله سامان? آموزشیاری هوشمندی طراحی شده است که مدل یادگیرند? آن شامل ویژگی های شخصیت، سبک یادگیری و جهت گیری هدف است. این ویژگی ها به صورت خودکار و با طراحی سامانه های فازی بر مبنای رفتارهای یادگیرنده شناسایی شده اند. پس از شناسایی این ویژگی ها، راهبردهای آموزشی متناسب با آنها ارائه شده و راهبردهای شناسایی شده، در یک سامان? یادگیری الکترونیکی و در محیط واقعی پیاده سازی شده و اثرگذاری آن در بهبود عملکرد یادگیرندگان و میزان پذیرش سامانه از سوی یادگیرندگان ارزیابی شده است.
شه رو اسفندارمز پروین کدیور
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه میان یادگیری خود تنظیمی ، خود شکوفایی با تاب آوری دانشجویان انجام شد. در این پژوهش نمونه ای شامل 272 نفر (179 زن و 93 مرد) از دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز به عنوان آزمودنی به طور تصادفی انتخاب شدند به منظورگردآوری داده ها مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) ،مقیاس یادگیری خودتنظیم زیمر من و ماتینز پونز(1994) و مقیاس خودشکوفایی رشید(2008) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی و تکنیک رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد تاب آوری با خودشکوفایی رابطه معنی دار و مستقیمی دارد . همچنین مشخص گردید میان تاب آوری و یادگیری خودتنظیم نیز رابطه معنی دار و مستقیمی وجود دارد. با توجه به ضرایب غیر استاندارد رگرسیون ، یادگیری خودتنظیم (0.520) سهم بیشتری نسبت به خودشکوفایی (0.117) در پیش بینی تاب آوری دارد .
کوثر اشرفی جواد کاوسیان
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت با هوش هیجانی و اهداف پیشرفت انجام شد. 406 دانشجو (267زن و139 مرد)، از بین دانشجویان دختر و پسر از سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه اصفهان که در نیمسال اول سال تحصیلی94-1393 مشغول به تحصیل بودند به صورت تصادفی به روش نمونه گیری طبقه ای مناسب انتخاب شدند. برای سنجش ابعاد شخصیت، هوش هیجانی واهداف پیشرفت به ترتیب از پرسشنامه¬های پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ (1999)، هوش¬هیجانی پترایدز و فارنهام (2002)، و اهداف پیشرفت الیوت و مک گریگور (2001) استفاده شد. پایایی پرسشنامه¬ها به روش آلفای کرونباخ و روایی آنها به¬وسیله تحلیل عاملی تعیین شد. به منظور تحلیل داده¬ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج ناشی از پژوهش نشان دادند که توافق پذیری،گشودگی به تجربه و مسئولیت پذیری با هدف تسلط-گرایشی رابطه مثبت و معنا¬دار دارند و می¬توانند مجموعا 18 درصد از واریانس آن را پیش¬بینی کنند. همچنین هوش¬هیجانی، توافق¬پذیری و روان¬آزرده¬خویی در مجموع توانستند 8 درصد از واریانس هدف تسلط-¬اجتنابی را پیش¬بینی کنند. از بین ابعاد شخصیت تنها مسئولیت¬پذیری می¬تواند هدف عملکرد-¬گرایشی را پیش¬بینی کند. هوش هیجانی با 5 درصد از واریانس می¬تواند هدف عملکرد-اجتنابی را پیش¬بینی کند. ابعاد¬شخصیت و هوش¬هیجانی می¬توانند پیش¬بینی کننده اهداف پیشرفت دانشجویان باشند.
فرشته چراغی علی عسگری
پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی خرد بر اساس ارائه یک ساختار مفهومی، به شناسایی مولفه های رایج و اختصاصی و مفاهیم همپوش میان نظریه ها، شناسایی و تعریف عوامل تشکیل دهنده خرد در جامعه و تعیین ساختار عاملی آن اختصاص یافت.
زهره جان خانی پروین کدیور
تعیین رابطه بین تفکرات غیر منطقی و سبک های هویت با رشد اخلاقی می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان دبیرستانی منطقه 18 شهر تهران است که در سال تحصیلی 93-92 در مدارس عادی مشغول به تحصیل هستند (که حدود 800 نفر می باشند). حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1975) برای مطالعه 260 نفر انتخاب شد. داده ها از طریق آمار توصیفی (فراوانی، شاخص های مرکزی و محاسبه ضریب همبستگی) و آمار استنباطی ( ضریب همبستگی و رگرسیون) تجزیه و تحلیل شد. ابزارهای این پژوهش شامل سه نوع پرسشنامه است که شامل: 1-پرسشنامه ی تفکرات غیر منطقی «جونز» 2-سبک های هویت « برزونسکی» 3-رشد اخلاقی « ما » می باشد. نتایج نشان داد که بین باور های غیر منطقی و رشد اخلاقی رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. همینطور بین سبک هویت اطلاعاتی، هنحجاری و تعهد با رشد اخلاقی رابطه مثبت و مستقیم مشاهده شد ، اما بین سبک هویت سردرگم با رشد اخلاقی رابطه منفی و معکوس بدست آمد. همه رابطه ها در سطح آلفای 5% از نظر آماری معنادار است و فرض صفر رد می شود. همچنین رشد اخلاقی با سبک هویت هنجاری و سردرگم دارای بیشترین همبستگی است هر چند با سایر سبک ها و باور های غیر منطقی نیز دارای رابطه معنادار است. هر چه دانش آموزان دارای باور های غیر منطقی بیشتری باشند رشد اخلاقی آنها کمتر است و دانش آموزانی که دارای سبک هویت سردرگم می باشند از نظر رشد اخلاقی در سطح پایینی می باشند. باور های غیر منطقی در کنار سبک های هویت قدرت پیش بینی رشد اخلاقی را نداشته است.
ریحانه رشیدی غلامرضا صرامی
چکیده تفکر انتقادی، تفکری هدفمند، خودگردان، منطقی، استدلالی، مسئولانه، باهدف شناخت است که بستری از ارزیابی، تفسیر، تحلیل و توضیح؛ شواهد، مدارک، چهارچوب ها....را جهت قضاوت گری برای اتخاذ تصمیم درست را فراهم می کند. هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه ای گرایش به تفکر انتقادی بین سبک های هویت و سلامت اجتماعی است.گروه نمونه این پژوهش، 350 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران بودند که توسط پرسش نامه ی تفکر انتقادی ریکتس، و پرسش نامه سبک های هویت isi 6g و پرسش نامه ی سلامت اجتماعی کیینز مورد ارزیابی قرار گرفتند. از نرم افزار spss جهت تجزیه و تحلیل استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری با هر یک از مولفه-های سلامت اجتماعی رابطه ی مستقیم و مثبت را دارا بودند و این نسبت در افراد دارای سبک هویت اطلاعاتی بیشتر بود ضمن این که سبک هویت سردرگم/اجتنابی با هر یک از متغیرهای پژوهش رابطه ی معکوس داشت. همچنین گرایش به تفکر انتقادی، در افرادی که در برخورد با مسائل از شیوه ی هویت اطلاعاتی استفاده می کنند به طور مستقیم وغیرمستقیم (با واسطه گر بودن تفکر انتقادی) قادر به پیش بینی مولفه های سلامت اجتماعی بودند.با توجه نتایج به دست آمده، پیشنهاد می گردد آموزش مهارت ها و به کارگیری تفکر انتقادی جزء لاینفک برنامه های آموزشی و تربیتی باشد و بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
سهیلا عابدی پروین کدیور
هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنام? خودارزیابی خرد وبستر است. پرسشنامه خود ارزیابی خرد، توسط 600 نفر از دانشجویان دانشگاه های تهران با روش نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای که به تصادف انتخاب شده بود ، تکمیل گردید و سپس داده ها توسط نرم افزار r مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته های نهایی تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی مطابق انتظار نبود این نتیجه گویای این است که احتمالاً مقیاس خودارزیابی خرد یک مقیاس پنج عاملی طبق نظر مولف نبوده واز ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی مناسبی در گروه نمونه ی فعلی و در جامعه ی ایرانی برخوردار نیست.
مریم امیری پروین کدیور
چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تاب آوری و شادکامی با رضایت شغلی در معلمان انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان دوره ابتدایی است که در سال تحصیلی 93-94 در منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران به تدریس اشتغال دارند . از این تعداد 300 نفر(32 مرد و 268 زن ) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های شادکامی آکسفورد (1989) ، مقیاس تاب آوری کانر – دیویدسون (2003) و رضایت شغلی مینه سوتا (1967) مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین تاب آوری با رضایت شغلی و شادکامی با رضایت شغلی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر رابطه تاب آوری و شادکامی با رضایت شغلی در معلمان را مورد تاکید قرار می دهد.
زهرا چراغی خواه پروین کدیور
هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین سهم عوامل خوشبینی تحصیلی، هیجان های تحصیلی و بهزیستی مدرسه در عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر سال دوم دبیرستان بود. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان کرج بود که از این تعداد، نمونه ای به حجم 350 نفر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه های خوشبینی تحصیلی دانش آموز شانن- موران و همکاران (2013) ، هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2005) و بهزیستی مدرسه کنو و همکاران (2002) جمع آوری گردید و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون معناداری ضرایب همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بین خوش بینی تحصیلی، هیجان های تحصیلی و بهزیستی مدرسه با عملکرد ریاضی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که 16 درصد از واریانس عملکرد ریاضی دانش آموزان توسط متغیرهای بهزیستی مدرسه و هیجان های تحصیلی تبیین شده است. در مجموع، یافته های این پژوهش، بر اهمیت نقش بهزیستی مدرسه و هیجان های تحصیلی در رابطه با عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر تأکید دارد.
زهره یارمحمدی پروین کدیور
هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سهم عوامل هوش موفق، خرد وخلاقیت در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیز هوش وعادی بود. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان کرج بود که از این تعداد، نمونه ای به حجم 260 نفر(180عادی و 80 تیزهوش) به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه هوش موفق استرنبرگ، مقیاس سه بعدی خرد آردلت وخلاقیت عابدی جمع آوری گردید و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون معناداری ضرایب همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش موفق وخرد با پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام حاکی از این بود که 17 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادی توسط متغیرهای خرد وخلاقیت و 10 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش توسط هوش موفق قابل تبیین است. همچنین یافته ها حاکی از این است که میانگین نمرات دانش آموزان تیز هوش از لحاظ خرد وهوش موفق بالاتر از دانش آموزان عادی است، اما از نظر خلاقیت تفاوت معناداری وجود ندارد. در مجموع، یافته های این پژوهش، بر اهمیت نقش خرد، خلاقیت و هوش موفق در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادی و تیزهوش تأکید دارد.
حبیب اله هاشمی رزینی پروین کدیور
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خودناتوان سازی تحصیلی در رابطه بین ابعاد شخصیت با اهمالکاری تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. از بین دانشجویان کارشناسی دانشگاه خوارزمی تعداد 450 نفر (173 مرد و 277 زن) به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند یافته های این پژوهش نشان داد که بین نمره اهمالکاری تحصیلی با نمره ی برونگرایی و مسئولیت پذیری رابطه ی منفی و معنادار و بین نمره اهمالکاری تحصیلی با روان آزرده خویی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. بین خودناتوان سازی تحصیلی با روان آزرده خویی و گشودگی به تجربه رابطه ی مثبت و معنادار و بین مسئولیت پذیری با خودناتوان سازی تحصیلی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. علاوه بر این نقش واسطه ای خودناتوان سازی تحصیلی در رابطه بین روان آزرده خویی و مسئولیت پذیری با اهمالکاری تحصیلی تایید شد.
مریم تازش شهرکی حمیدرضا حسن آبادی
هدف مطالعه ی حاضر بررسی اثر اصل انسجام در محیط های یادگیری چندرسانه ای بود. بدین منظور موضوع شکل گیری مفهوم صاعقه از طریق 4 انیمیشن مختلف به دانش آموزان دوره ی متوسط اول (112= n) ارائه شد. گروه اول انیمیشن را با رعایت اصل انسجام دیدند، گروه دوم انیمیشن را با جزئیات فریبنده با جذابیت کم (جزئیات نامربوط) دیدند، گروه سوم انیمیشن را با جزئیات فریبنده با جذابیت بالای که منجر به علاقه هیجانی می شد و گروه چهارم انیمیشن را با جزئیات فریبنده با جذابیت بالا که منجر به علاقه شناختی می شد، دیدند. یادگیری فرایند شکل گیری صاعقه از طریق آزمون های نگهداری و انتقال اندازه گیری شد، برای بررسی میزان بار شناختی تجربه در هنگام آموزش و در هنگام پاسخ به سوال ها از آزمون بار شناختی استفاده شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل واریانس یک طرفه، مقابله های متعامد و آزمون های تعقیبی استفاده شد. عملکرد بهتر گروه چهار در آزمون نگهداری و انتقال اطلاعات نسبت به گروه سه نشان دهنده ی این است که جزئیات فریبنده همیشه فریبنده نیست. از طرفی عملکرد بهتر گروه یک در آزمون نگهداری اطلاعات نسبت به گروه دو و سه نشان دهنده ی اثر اصل انسجام است.
فریده بیرانوند حسن رستگارپور
چکیده ندارد.
مهدی دستا پروین کدیور
چکیده ندارد.
محمدباقر دانشجو باقر ثنایی ذاکر
چکیده ندارد.
محمد نیکخواه دلشاد فریدون یاریاری
چکیده ندارد.
رعنا جهانی ملکی پروین کدیور
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش باورهای معرفت شناختی در هدف گزینی و انتخاب راهبردهای مطالعه در دانشجویان کارشناسی ارشد رشته روانشناسی دانشگاه های تهران است. برای انجام این تحقیق از بین دانشجویان کارشناسی روانشناسی دانشگاه های دولتی تهران (دانشگاه تربیت معلم، شهید بهشتی، الزهرا)، تعداد 300 دانشجو به صورت تصادفی با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند و به پرسشناه های معرفت شناختی شومر (1992)، پرسشنامه جهت گیری هدف وندی ویل (1997)، الیوت و مک گریگور (2001) و پرسشنامه ارزیابی راهبردهای مطالعه (الیوت، مک گریگور و گیبل، 1999)، پاسخ دادند.نتایج همبستگی و رگرسیون نشان داد که باورهای معرفت شناختی تاثیر مستقیمی بر هدف گزینی و انتخاب راهبردهای مطالعه داشت. به این ترتیب، یادگیرندگان که باور داشتند، علم قطعی است، به دنبال یک پاسخ بودند و از وجود ابهام اجتناب می کردند. و همچنین به مراجع متکی بودند.دارای جهت گیری هدف معطوف به عملکرد یا بلاتکلیفی بودند و رویکردشان به مطالعه پردازش سطحی و نابسامانی در مطالعه بود. بالعکس افرادی که باور به یادگیری داشتند، دارای جهت گیری هدف معطوف به یادگیری بودند و رویکردشان به مطالعه پردازش عمیق خواهد بود. این یافته ها با مبانی نظری پژوهش و بسیاری از پژوهش های انجام گرفته در این زمینه همخوانی و همسویی دارد.
زهرا تنها پروین کدیور
چکیده ندارد.
مریم شهرستانکی ولی اله فرزاد
چکیده ندارد.
مهدیه رییسی باقر ثنایی ذاکر
چکیده ندارد.
مریم شهرستانکی ولی الله فرزاد
چکیده ندارد.
مهدی عربزاده پروین کدیور
چکیده ندارد.
جانعلی اسحاقی میلاسی علیرضا کیامنش
چکیده ندارد.
جهانگیر کاشفی نیشابوری نورعلی فرخی
به منظور هنجاریابی مقیاس احساس کارآمدی معلمان ، 849 نفر معلم ( 434 زن و 415 مرد ) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از جامعه معلمان مدارس راهنمایی شهر تهران انتخاب شد . برای جمع آوری داده ها از مقیاس احساس کارآمدی معلمان اوهایو ( otses ) ، مقیاس باورهای خودکارآمدی عمومی (gse – 10 ) و مقیاس کارآمدی معلم گیبسون و دمبو (tes ) استفاده شد . بررسی روایی سازه مقیاس از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تآئیدی ، وجود سه عامل (روشهای آموزشی ، مدیریت کلاس و مشارکت دانش آموزان ) را مورد تأیید قرار داد . بررسی روایی همزمان و روایی همسانی درونی نشان داد که مقیاس مورد نظر از روایی مناسبی در جامعه آماری مورد پژوهش برخوردار است . همچنین بررسی پایایی مقیاس از طریق روش بازآزمایی ، دو نیمه کردن و آلفای کرونباخ ، نشان داد که این مقیاس دارای پایایی مناسب است . مقایسه میزان کارآمدی معلمان زن و مرد از طریق آزمون مقایسه میانگین دو گروه مستقل انجام شد و یافته ها نشان داد که بین میزان کارآمدی زنان و مردان تفاوت معنی دار وجود ندارد . همچنین بین میزان کارآمدی معلمان و سابقه تدریس آنها ، همبستگی معنی دار بدست نیامد . بدین معنی که در نمونه مورد نظر ، با افزایش سابقه تد ریس ، میزان کارآمدی معلمان لزوماً افزایش نمی یابد . نهایتاً جدول نرم ، شامل نمرات z و t تهیه و تنظیم شد .
بهروز عبدلی پروین کدیور
هدف تحقیق حاضر بررسی ویژگیهای شخصیتی دانشجویان ورزشکار نخبه و مقایسه ویژگیهای شخصیتی ورزشکاران انتخاب شده برای تیم منتخب دانشجویان و ورزشکاران حذف شده در مرحله اردوی مقدماتی است . به همین منظور کلیه دانشجویان ورزشکار منتخب در رشته های بسکتبال، والیبال، فوتبال و کشتی آزاد که از دانشگاههای سراسر کشور به اردوی مقدماتی اولین دوره بازیهای همبستگی دانشجویان کشورهای اسلامی دعوت شدند به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. نتایج پایان نامه: 1 - بین ویژگیهای شخصیتی ورزشکاران انتخاب شده برای تیم منتخب دانشجویان و ورزشکاران حذف شده در مرحله اردوی مقدماتی اختلاف معنی داری مشاهده نشد. 2 - بین ویژگیهای شخصیتی ورزشکاران رشته های بسکتبال، والیبال، فوتبال و کشتی آزاد اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
ضیاء فلاح محمدی پروین کدیور
نتیجه تحقیق: 1 - نتایج تجزیه وتحلیل نشان دهنده عدم تفاوت مشخص بین گروههای سنی پائین و معیار جهانی است اما گروههای سنی بزرگتر تفاوت عمیق و قابل توجهی با سطوح معیار جهانی دارند. 2 - گروه آزمایش در کارهای ساده از وضعیت مطلوبی برخوردار بوده ولی در کارهای پیچیده عقب ماندگی بیشتری دارد. 3 - برتری جانبی عموما" در دست و سمت راست متمرکز بوده و برتری دوجانبه تا حد زیادی ضعیف است .
مجید امامقلی زاده بابلی پروین کدیور
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزش شیوه های مطالعه (دقیق خوانی، برنامه ریزی، پس ختام) بر روی یادگیری علوم اجتماعی دانش آموزان صورت پذیرفت ، آزمودنیهای این پژوهش شامل 72 نفر از دانش آموزان پسر سال دوم نظام جدید آموزش متوسطه شهرستان بابل در سال تحصیلی 1376-77 بودند که بوسیله روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و همتاسازی در 4 گروه 18 نفره انتخاب شدند. آزمودنیعای هر چهار گروه، متنی از علوم اجتماعی را برای مطالعه (بمدت 10 روز) دریافت کردند و در پایان مهلت مقرر، آزمونی که مرکب از 30 سوال بود از آنها بعمل آمد. سپس به هر یک از گروههای آزمایشی یک شیوه مطالعه در مدت 6 جلسه یکساعته آموزش داده شد و در پایان جلسات آموزش آزمودنیها مجددا طبق روال گذشته به مطالعه متن پرداخته و در آزمون مذکور شرکت نمودند. نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان یادگیری دانش آموزان آموزش دیده به شیوه پس ختام با گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین میزان یادگیری دانش آموزان آموزش دیده به شیوه برنامه ریزی با گروه کنترل نیز تفاوت معنی داری وجود دارد. اما در مقایسه گروه آموزش دیده به شیوه دقیق خوانی با گروه کنترل چنین تفاوتی مشاهده نشد. علاوه بر این در مقایسه یک به یک گروههای آزمایشی با هم نیز تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این یافته ها موید این مطلب است که چنانچه شیوه مطالعه متناسب با مواد خواندنی آموزش داده شود می تواند به نتایج مطلوبی منتهی گردد.
وحید شهبازی پروین کدیور
در این مطالعه، میزان ادراک لیاقت دانش آموزان دختر و پسر مدارس تیزهوش و عادی در پایه سوم راهنمایی شهر اردبیل، مطابق با مقیاس ادراک لیاقت هارتر (1982) در چهار حوزه متفاوت ادراک لیاقت شناختی، اجتماعی، فیزیکی و رضایتمندی از خود مقایسه شده است . جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه سوم راهنمایی تشکیل می دهند که در سال تحصیلی 76-77 در شهر اردبیل به تحصیل اشتغال داشته اند. گروه نمونه آن عبارت است از 100 آزمودنی دختر و پسر مشغول به تحصیل در مدارس استعدادهای درخشان و مدارس عادی در چهار گروه (پسر تیزهوش ، پسر عادی و دختر تیزهوش ، دختر عادی) که از طریق انتخاب "دربست " دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان و نمونه گیری تصادفی دانش آموزان مدارس عادی از میان جامعه مورد پژوهش انتخاب گردیده اند. برای تحلیل داده ه ا از روش آماری آنووای دو عاملی استفاده شده است . اطلاعات بدست آمده از آزمون آماری anova بین متغیرهای هوش و جنسیت اثر تعاملی معنادار (a0.05) را در دو مولفه شناختی و رضایتمندی از خود از ابعاد چهارگانه ادراک لیاقت نشان داد، اما بین متغیرهای هوش و جنسیت در مولفه های فیزیکی و اجتماعی اثر تعاملی مشاهده نگردد. همچنین یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که: دانش آموزان پسر مدارس استعدادهای درخشان در مقایسه با دانش آموزان پسر مدارس عادی، در ادراک لیاقت شناختی و لیاقت رضایتمندی از خود، خود را برتر و با کفایت تر توصیف کرده اند، ولی بین دختران مدارس استعدادهای درخشان و دختران مدارس عادی در مولفه های فوق، تفاوت معناداری پیدا نشد. در ادراک لیاقت فیزیکی و لیاقت اجتماعی بین آزمودنی های ندارس استعدادهای درخشان و عادی تفاوت معنی دار نبوده، ولی بین دختران و پسران این دو نوع مدرسه (صرفنظر از نوع هوش) تفاوت معنی داری وجود دارد و این تفاوت به نفع دختران است بر اساس یافته های پژوهش ، به طور کلی دختران در مقایسه با پسران، به طور معناداری در سه مولفه شناختی، اجتمتعی و فیزیکی (به جز مولفه رضایتمندی) خود را بالاتر توصیف کرده اند.
عصمت ابراهیمی پروین کدیور
رشد روزافزون و گسترش اشتغال به کارهای خارج از منزل توسط زنان، ساخت خانواده و نقش های والدین را دچار تحول کرده و به دنبال آن در روابط والدین با یکدیگر و روابط والدین با فرزندان تغییراتی به وجود آمده است . اشتغال مادر و عدم حضور تمام وقت وی در خانه از نظر کمی و کیفی در مراقبت از کودکان تاثیر گذاشته است . طوریکه اشتغال مادر بعنوان یکی از عوامل موثر برسازگاری یا ناسازگاری کودکان مطرح شده است . برخی از محققان براین باورند که اشتغال مادر مانع مراقبت کمی و کیفی لازم از کودک می گردد و اثرات نامناسبی برسازگاری وی می گذارد . از طرف دیگر، برخی اظهار داشته اند که اشتغال مادر با ارائه یک الگوی مثبت از نقش زن می تواند اثرات مثبتی را برسازگاری کودک داشته باشد. دراین پژوهش ، پژوهشگر در پی یافتن پاسخ این مسئله است که آیا اشتغال مادربرسازگاری اجتماعی دختران تاثیر مثبت دارد یا نه ؟ شش فرضیه مطرح شده عبارتند از : -1 اشتغال مادر برسازگاری دختران تاثیر مثبت دارد. -2 میزان رضایت مادر از کار خود برسازگاری دختران تاثیر مثبت دارد. -3 سطح تحصیلات مادر برسازگاری دختران تاثیرمثبت دارد. -4 وضع اشتغال مادر وسطح تحصیلات او برسازگاری دختران تاثیر مثبت دارد. -5 وضع اشتغال مادر و طبقه اقتصادی - اجتماعی خانواده برسازگاری دختران تاثیر مثبت دارد. -6 وضع اشتغال مادر و رضایت وی از کار خود برسازگاری دختران تاثیر مثبت دارد.برای انجام این پژوهش از روش علمی- مقایسه ای (پس از وقوع) استفاده شده است . نمونه ما شامل 140 دختر دوره دبستان است که به شیوه تصادفی خوشه ای از میان دانش آموزان دختر دوره دبستان از سال اول تا پنجم در شهر تهران در سال 1371-72 انتخاب شده است . ابزارجمع آوری این تحقیق عبارتند از : پرسشنامه وضعیت اشتغال مادر و مقیاس رفتار سازشی کودک که برای سنجش میزان سازگاری کودک به کار می رود. از روش آماری مجذورکای و مدل loglinear نیز برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است . نتایج نشان داد که بین اشتغال مادر و سازگاری دختران رابطه معنادار آماری وجود ندارد. یعنی اشتغال مادر برسازگاری دختران تاثیر مثبتی نداشته است . رضایت مادر از کار خود برسازگاری دختران تاثیر مثبت داشته است . سطح تحصیلات مادر بر سازگاری دختران تاثیر مثبت داشته است . هرچه سطح تحصیلات مادر بالاتر باشد به طور مثبتی برسازگاری دختران تاثیر خواهد داشت . تاثیر متقابل وضعیت اشتغال مادر وسطح تحصیلات او برسازگاری دختران نیز معنادار نبوده است و تنها سطح تحصیلات با سازگاری در رابطه بوده است . وضعیت اشتغال مادر و طبقه اقتصادی -اجتماعی خانواده بر سازگاری دختران تاثیر مثبتی نداشته است . وضع اشتغال مادر و رضایت وی از کار خود نیز برسازگاری دختران تاثیر مثبتی نداشته است و تنها رضایت مادر از کار خود با سازگاری رابطه ای معنادار داشته است .
اکبر رهنما پروین کدیور
هدف از پژوهش حاضر بررسی رشد و تحول اخلاقی در بین نوجوانان بزهکار و مقایسه آن با رشد و تحول اخلاقی نوجوانان عادی (غیربزهکار) است . دراین پژوهش متغیرهای سن و جنسیت کنترل شده است . آزمودنیهای پژوهش حاضر از بین نوجوانان (14)،(15)،(16) ساله پسرانتخاب شده اند. تعداد آزمودنیهای پژوهش حاضر 60 نفر بودند (30 نفر بزهکار پسر و 30 نفر غیر بزهکار پسر). پژوهش حاضر برای دستیابی به اهداف زیر انجام گرفت : -1 اندازه گیری سطح و کیفیت رشد و تحول قضاوت اخلاقی در بین نوجوانان بزهکار و غیر بزهکارایرانی. -2 بررسی قضاوت اخلاقی در بین نوجوانان بزهکار و مقایسه آنان با نوجوانان عادی. -3 بررسی مقایسه ای قضاوت اخلاقی دربین نوجوانان بزهکار سابقه دار و بزهکاران بدون سابقه ارتکاب اعمال بزهکارانه. -4 بررسی رابطه بین سطح و کیفیت قضاوت اخلاقی با نوع "بزه " ارتکابی توسط نوجوانان که دراین پژوهش سه نوع بزه (سرقت ، ضرب و جرح و جرائم جنسی و تجاوز به عنف) دراین زمینه با یکدیگر مورد مقایسه قرارگرفته اند. فرضیه اصلی و فرضیه های ویژه پژوهش حاضر به قرار زیراست : -1 نوجوانان بزهکار نسبت به نوجوانان غیربزهکار از لحاظ رشد و تحول قضاوت اخلاقی در سطوح پایین تر و متفاوت تری قرار دارند. -2 نوجوانان بزهکار سابقه دار نسبت به نوجوانان بزهکاری که برای اولین بار گرفتار شده اند صداقت کمتری در پاسخ دادن به داستانهای تحول اخلاقی دارند. بنابراین خود را درقضاوتهای اخلاقی بهتر جلوه داده و نمرات بالاتری می گیرند. -3 بین نمرات تحول اخلاقی سه گروه از بزهکاران (سرقت ، ضرب و جرح و تجاوز به عنف) تفاوت وجود دارد. ابزار پژوهش حاضر عبارتنداز : " آزمون سنجش به تفکر انتزاعی " پیاژه (شناوری اجسام) و آزمون اخلاقی کلبرگ که شامل 5 داستان مستقل است . روش بکار رفته دراین پژوهش ، روش بالینی پیاژه و کلبرگ است ، بدینصورت که ضمن اجرای آزمون تفکر انتزاعی پیاژه روش مصاحبه بالینی جهت پی بردن به عمق تفکرآزمودنی ها اجرا شد. دراجرای آزمون اخلاقی کلبرگ نیز بااستفاده از روش بالینی کلبرگ سعی شد با سئوالات باز و هدایت شده به زوایای فکر آزمودنی در پاسخ به داستانهای اخلاقی پی برده شود. دراین پژوهش فقط به آزمودنیهای داستانهای تحول اخلاقی ارائه داده شد که قبلا با آزمون سنجش تفکر انتزاعی رسیده بودند. پس ازاجرای آزمون تحول اخلاقی، پاسخهای آزمودنیها برطبق روش خاص و بااستفاده ازکلید تصحیحی که کلبرگ و رست ارائه داده اند تصحیح و نمره گذاری شد وسپس بااستفاده از مدل آماری "t" استودنت و تحلیل واریانس یک متغیری میانگین های به دست آمده جهت روشن شدن معنی دار ویا غیرمعنی دار بودنشان با یکدیگر مقایسه شدند. نتیجه گیری آماری به شرح زیراست : -1 میانگین نمرات نوجوانان بزهکار درمقایسه با نوجوانان عادی با سطح اطمینان 99 درصد معنی داربود. -2 میانگین نمرات تحول اخلاقی بزهکاران با سابقه در مقایسه بابزهکاران بدون سابقه ارتکاب اعمال بزهکارانه با سطح اطمینان 95 درصد معنی دار بود. -3 تحلیل واریانس یک متغیری مربوط به میانگین سه گروه از بزهکاران (سرقت ، ضرب و جرح و تجاوز به عنف) معنی دار نبود.
مرضیه باباخانی پروین کدیور
دوهدف عمده پژوهش ، بررسی روند تحول اخلاقی نوجوانان دخترایرانی و رابطه آن با نگرشهای تربیتی والدین بوده است . برای وصول به این اهداف سه گروه سی نفری از دانش آموزان گروههای سنی (10-11)، (13-14)، (16-17) مورد آزمون قرار گرفته اند. تحول اخلاقی نوجوانان دختر با استفاده از روش بالینی پیاژه و کلبرگ و با بهره گیری از داستانهای اخلاقی کلبرگ مشخص شده و در سنجش نگرشهای تربیتی والدین از پرسشنامه استفاده شده است . اطلاعات جمع آوری شده با بکارگیری روشهای آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج ذیل حاصل گردید: -1 بین سه گروه سنی از نظر رشد اخلاقی تفاوت معناداری مشاهده گردید. -2 بین رشد اخلاقی آزمودنیها و نگرشهای تربیتی والدین در گروه سنی (10-11) رابطه معناداری وجود داشت . -3 اگر چه بین هماهنگی و افتراق نگرشهای تربیتی پدرو مادر با رشد اخلاقی آزمودنیها رابطه معناداری مشاهده نشد لیکن شواهد حاکی ازآن بود که در گروه سنی (10-11)، هماهنگی نگرشهای تربیتی والدین با رشد اخلاقی آزمودنیها مرتبط است . -4 در بررسی رابطه نگرشهای تربیتی هریک از والدین با رشد اخلاقی آزمودنیها،مشخص گردید که درگروه سنی (10-11) بین نگرش های تربیتی مادران با رشد اخلاقی آزمودنیها، ارتباط معناداری وجود دارد.
علی اکبر شیخی فینی پروین کدیور
این تحقیق در پی آن بود که دریابد چه رابطه ای بین انگیزش پیشرفت ومتغیرهای منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی وجود دارد. فرضیه های این تحقیق عبارت بودند از : الف) بین انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد ب) بین انگیزش پیشرفت و کنترل درونی رابطه معنی دار وجود دارد ج) بین کنترل درونی و پیشرفت تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد. د) بین کنترل درونی، انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد. برای آزمون این فرضیه ها از دبیرستانهای شهر بندرعباس نمونه ای با حجم 211 نفر به شیوه تصادفی انتخاب گردید، سپس مقیاس کنترل درونی - بیرونی راتر و پرسشنامه انگیزش پیشرفت برروی آنها اجرا گردید و از میانگین معدل ثلث اول و دوم دانش آموزان به عنوان نمره پیشرفت تحصیلی آنها استفاده شد. با استفاده از نرم افزار spss و براساس فرمول آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره داده های حاصله مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت . نتایج حاصله چهار فرضیه تحقیق را تائید کردند، بدین معنی که بین انگیزش پیشرفت بالا و منبع کنترل درونی و پیشرفت تحصیلی بالا از نظر آماری رابطه معنی داری به دست آمد.
علی صاحبی پروین کدیور
تحقیق حاضر جهت بررسی رابطهء بین رشد اخلاقی و هوش ، سازمان یافته است که در آن از دو گروه نوجوانان تیزهوش و عادی (در دو سطح دختر و پسر) 12، 13، 14 ساله بعنوان "آزمودنی" استفاده شده است . این پژوهش بر روی 120 "آزمودنی" (60 تیزهوش و 60 عادی)،برای دستیابی به اهداف زیر انجام گرفته است : 1 - اندازه گیری رشد قضاوت اخلاقی در نوجوانان ایرانی -2 بررسی قضاوت اخلاقی در نوجوانان تیزهوش و مقایسه آنها با نوجوانان عادی -3 بررسی رابطه بین هوش و استدلال اخلاقی -4 بررسی نقش جنسیت در تحول و رشد اخلاقی
منصوره ولی بیگی پروین کدیور
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه عزت نفس با قضاوت اخلاقی دانش آموزان سال سوم دوره متوسطه بوده است . جامعه پژوهش حاضر شامل دانش آموزان پایه سوم مقطع متوسطه دبیرستانهای غرب تهران در سال تحصیلی 1377-78 بوده است . حجم نمونه پژوهش 400 نفر از دانش آموزان دختر و پسر بود. این دانش آموزان از چهار منطقه آموزش و پرورش و از میان 16 دبیرستان، به طور تصادفی انتخاب شدند. روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای بود. ابزارهای استفاده شده در این تحقیق عبارتند از: "آزمون عزت نفس پپ " و "آزمون قضاوت اخلاقی ما" جهت تجزیه و تحلیل یافته ها، علاوه بر روشهای آمار توصیفی از روش همبستگی گشتاوری پیرسون و آزمون معناداری تفاوت میانگین ها (t.test گروههای مستقل) نیز استفاده شده است . تحلیل آماری بر روی داده های پژوهش نشان داد که: - بین عزت نفس و قضاوت اخلاقی ارتباط معناداری وجود ندارد. این نتیجه در مورد خرده مقیاسهای عزت نفس نیز صادق بوده است . - نمرات عزت نفس نوجوانان دختر از نمرات عزت نفس نوجوانان پس بالاتر است . این نتیجه در مورد خرده مقیاسهای عزت نفس نیز صادق بوده است . - نمرات قضاوت اخلاقی نوجوانان دختر و پسر یکسان است و تفاوت معنی داری وجود ندارد.
عبدالله اسلامی پروین کدیور
پژوهش حاضر به صورت توصیفی و با روش همبستگی به بررسی رابطه ساختار تعاملات (عملکرد ) خانواده با سبکهای مقابله با فشار روانی می پردازد.
خداداد خدامرادی حسن رستگارپور
این تحقیق با هدف بررسی تاثیر آموزش به کمک رسانه های آموزشی شنیداری - دیداری باتکیه بر نوارهای ویدئویی درسی یا همان طرح آموزش تصویری رشد وزارت آموزش وپرورش ، بر یادگیری درس زبان انگلیسی دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان انجام گرفت. متغیرهای آن شامل : متغیر مستقل یعنی آموزش با سه سطح مختلف ( سه روش مختلف آموزشی ) و متغیر وابسته ( یادگیری ) بودند. براساس روابط بین متغیرها، سه فرضیه طرح شدند. جامعه آماری ، شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان در شهر روانسر ( کرمانشاه ) در سال تحصیلی 1380-1381 بودند.
فاطمه قدیری نژادیان ولی الله فرزاد
پژوهش حاضر در پی دستیابی به ویژگیهای روانسنجی و مضاف برآن ، یک هنجار ایرانی - با توجه ویژه به مشکلات و سازگاریها و پیشرفت روانی ، عاطفی و شغلی دانشجویان دانشگاههای تهران - برای فهرست خلاقیت هیجانی است. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی سوالات زیر می پردازد: 1 - فهرست ترجمه شده eciدر تحقیق حاضر از چند عامل اشباع شده است؟ 2 - آیا فهرست خلاقیت هیجانی برای دانشجویان دانشگاههای تهران دارای روائی است ؟ 3 - آیا فهرست خلاقیت هیجانی برای دانشجویان دانشگاههای تهران دارای پایائی است ؟
حمیدرضا مشهدی حسن رستگار پور
این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر روش آموزش همیاری(مشارکتی) با روش آموزش سنتی در پیشرفت تحصیلی دانشجویان مراکز تربیت معلم و بررسی نقش سبکهای شناختی دانشجویان بر میزان تاثیرگذاری این روشها انجام شده است.دراین پژوهش روش آموزش(همیاری و سنتی ) متغیر مستقل و پیشرفت تحصیلی متغیر وابسته و جنسیت متغیر تعدیل کننده و سبک های شناختی به عنوان متغیر مستقل شماره دو در نظر گرفته شده است.
کتایون جنانی پروین کدیور
ای پژوهش در نظر دارد رابطه تعاملات درون خانواده را با سلامت روان دانش آموزان پایه سوم دوره راهنمایی بررسی نماید. خانواده نخستین محیط زندگی فرد است. چنانچه کودک درخانواده محبت ببیند و به محبت بزرگترها اطمینان داشته باشد همواره به دو عواملی که موجبات آسایش او را فراهم می کند اعتماد کامل خواهد داشت. روابط ناردست والیدن و فرزند و خواهران به صورت طرداز طرف والدین، عدم نوازش، انکار محبت، فقدان توجه به فعالیتهای و پیشرفتهای فرزند، تنبیه و ... می تواند منابع موثری برای ناسازگاری و عدم سلامت روان فرزندان شود تحقیق حاضر از جمله تحقیقات توصیفی می باشد که در آن از روش همبستگی استفاده شده است و از آنجایی که این تحقیق درصد بررسی ارتباط بین متغیرهای مورد مطالعه می باشد بنابراین از تحلیل همبستگی استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل تمام دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهرستان بروجرد در سال تحصیلی 78-79 بود. حجم نمونه پژوهش 406 نفر از این دانش آموزان را در بر می گیرد که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی برگزیده شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه 28 ghq سوالی و مقیاس عملکرد خانواده 75سوالی استفاده گردیده است که پرسشنام سلامت ghq شامل چهار مقیاس فرعی و مقیاس عملکرد خانواده نیز شامل پانزده مقیاس فرعی می باشد. پس از اجرای پرسشنامه ها در بین دانش آموزان، نتایج استخراج گردید و جهت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss از شیوه های آمای لازم مانند محاسبه همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس در آزمون t و رگرسیون چند متغیر به روش گام به گام استفاده شده است. تحلیل آماری بر روی داده های پژوهش به نتایجی دست یافته است که مهمترین آنها عبارتند از: -بین تعامل خانواده و سلامت روان دانش آموزان رابطه معنا داری مشاهده شد. -بین میزان احساس دلبستگی و همبستگی خانواده و سلامت روان دانش آموزان رابطه معنا داری وجود دارد. -بین میزان ابزار و بیان خود و سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین نحوه روابط والدین و فرزندان با یکدیگر و در واقع تعامل خانواده نشان دهنده میزان سلامت دانش آموزان می باشد.
علیرضا همایونی پروین کدیور
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه بین سبکهای یادگیری کلب (همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق دهنده) و سبکهای شناختی ویتکین (وابسته به زمینه و مستقل از زمینه) و نقش آن در انتخاب رشته های تحصیلی دانش آموزان پسر سال دوم دبیرستان رشته های علوم ریاضی، علوم تجربی و علوم انسانی منطقه 14 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 80-79 بوده است. برای جمع آوری داده های مربوط به سبکهای یادگیری از پرسشنامه سبک یادگیری کلب lis و برای داده های مربوط به سبکهای شناختی از آزمون شکلهای گروهی نهفته ویتکین geft استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار spss و روشهای آمار توصیفی (میانگین، واریانس، انحراف استاندارد و همبستگی) و آمار استنباطی (رگرسیون، مجذور کای و آزمون) استفاده شد. نتایج نشان داد که افراد مستقل از زمینه بیشتر به سمت رشته های علوم انسانی گرایش دارند. همچنین افراد دارای سبکهای یادگیری همگرا و جذب کننده بیشتر به سمت رشته های علوم انسانی گرایش دارند. همچنین در مورد ارتباط بین سبکهای یادگیری و شناختی نتایج زیر بدست آمد: بین سبک شناختی وابسته به زمینه و سبکهای یادگیری واگرا و انطباق دهنده در رشته علوم انسانی و سبک شناختی مستقل از زمینه و سبکهای یادگیری جذب کننده و همگرا در رشته علوم تجربی رابطه معنی داری مشاهده نشد. بین سبک شاختی مستقل از زمینه و سبکهای یادگیری همگرا و جذب کننده در رشته علوم ریاضی رابطه مثبت و معنی دار مشاهده نشد.
خداکرم طلایی پروین کدیور
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و استفاده از راهبردهای خودگردانی در یادگیری و تعیین سهم هریک در پیش بینی پیشرفت تحصیلی انجام شده است.
عزت الله وقری پروین کدیور
چکیده ندارد.
مشتاق نجفی پروین کدیور
پژوهش حاضر با توجه به اهمیت خودکارآمدی و نقش کلیدی آن در نظریه شناختی اجتماعی بندورا، اسم چنین ارائه بازخورد در فرآیند یادگیری و اصلاح نقاط ضعف فرآیند یادگیری و تقویت آزمودنی ها، هدف بررسی اثر دین دو تفسیر را بر عملکرد ریاضی دانش آموزان سال دوم ریاضی فیزیک دبیرستانهای پسرانه ناحیه دو شهر زنجان را دنبال می نماید. برای نیل به هدف فوق فرضیه هائی مطرح شده است. به منظور آزمون فرضیه های داده شده در مرحله اول 191 نفر از دانش آموزان دبیرستانهای پسرانه رشته ریاضی فیزیک انتخاب و آزمون خودکارآمدی شرر و همکاری (1982) اجرا شد. پس از جمع آوری پرسش نامه ها و تعیین میانگین، واریانس و انحراف استاندارد آنها، یک انحراف استاندارد بالاتر و پائین تر از میانگین انتخاب شدند. در مرحله دوم پس از جمع آوری و تحصیح ورقه ها از طریق نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت و نتیجه نشان داد که باز خورد بر عملکرد ریاضی دانش آموزان تاثیر می گذارد.
علی تقوایی پروین کدیور
هدف این مطالعه دستیابی به سبکهای شناختی دانش آموزان، اضطراب ریاضی و شناخت رابطه آنها با عملکرد ریاضی بوده است. سیصد و چهل و یک نفر از دانش آموزان پسر اول دبیرستان در منطقه هفت تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند.
هادی طالب زاده ثانی پروین کدیور
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دانش فراشناخت اخلاقی (فرااخلاق) با استدلال و رفتار اخلاقی در بین دانش آموزان پسر سال سوم راهنمایی شهر تهران انجام شد. این پژوهش در پی روشن کردن رابطه دانش فراشناخت اخلاقی (فرااخلاق) با استدلال و رفتار اخلاقی در بین دانش آموزان پسر سال سوم راهنمایی شهر تهران بود. سوالهای پژوهش: 1-آیا بین فرااخلاق و استدلال اخلاقی پسران سال سوم راهنمایی رابطه وجود دارد؟ 2-آیا بین فرااخلاق و رفتار اخلاقی پسران سال سوم راهنمایی رابطه وجود دارد؟ 3-آیا بین استدلال اخلاقی و رفتار اخلاقی پسران سال سوم راهنمایی رابطه وجود دارد؟
محمد پورعبدلی سردرود پروین کدیور
هدف پژوهش حاضر تحت عنوان بررسی ارتباط بین نگرش به شیوه های فرزندپروری مادر(اقتدار منطقی، استبدادی، آزادگذاری) با ادراک فرزند از آن شیوه ها با مکان کنترل و خودپنداره، بررسی تفاوت میانگین های بین نگرشهای شیوه فرزندپروری مادر با ادراک فرزند از آن شیوه ها ، بررسی رابطه نگرشهای شیوه فرزندپروری مادر با مکان و خودپنداره دانش آموز، بررسی میانگینهای بین ادراک دانش آموز از شیوه های فرزندپروری با مکان کنترل و خودپنداره او و بررسی رابطه مکان کنترل دانش آموز با خودپنداره او بوده است.
محمد آزاد عبدالله پور پروین کدیور
نتایج پژوهش نشان می دهد: 1-تفاوت بین دانش آموزان مستقل از زمینه و وابسته به زمینه در پشرفت درس ریاضی معنادار است . 2- تفاوت بین دانش آموزان مستقل از زمینه و وابسته به زمینه در پیشرفت درس مطالعات اجتماعی معنادار نیست. 3-تفاوت بین دانش آموزان مستقل از زمینه و وابسته به زمینه در استفاده از راهبردهای شناختی معناداراست. 4-تفاوت بین دانش آموزان مستقل از زمینه و وابسته به زمینه در استفاده از راهبردهای فراشناختی معنادار است. 5-استفاده از راهبردهای شناختی با پیشرفت درس ریاضی ارتباط دارد. 6-استفاده از راهبردهای شناختی با پیشرفت درس ریاضی ارتباط دارد. 7-استفاده از راهبردهای شناختی با پیشرفت درس مطالعات اجتماعی ارتباط ندارد. 8-استفاده از راهبردهای فراشناختی با پیشرفت درس مطالعات اجتماعی ارتباط ندارد.
بهارک اعظمی حسن رستگار پور
اهداف پایان نامه زیر به قرار زیر است:1-توصیف و تحلیل نیازهای آموزشی دانش آموزان کاربر شبکه.2-تعیین اولویت ها در نیازهای تعیین شده به منظور جهت دهی صحیح به فعالیت های شبکه و رفع کاستی های موجود.3-تعیین میزان رابطه میان سبکهای شناختی، جنسیت و رشته تحصیلی دانش آموزان کاربر شبکه با نوع نیازهای آموزشی آنان در سه سطح دانش، توانش و نگرش