نام پژوهشگر: حمید کمرزرین
شیما کوثری محمود گلزاری
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مشاوره ی کاهش مصرف مواد مخدر افیونی(bdrc)، مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری، در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون می باشد. جامعه ی پژوهش متشکل از کلیه ی مردان 20 تا 35ساله ای است که وابستگی به مواد داشته اند و برای ترک اعتیاد به مراکز ترک اعتیاد استان کرج مراجعه کرده بودند. نمونه ی پژوهش به صورت در دسترس انتخاب شد، به این صورت که 30نفر ازمعتادین مرد که برای ترک اعتیاد و درمان به مرکز ترک اعتیاد آریانا، مراجعه کرده اند، در طی یک روز در هفته به مدت شش ماه انتخاب گردیدند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شد که هر گروه شامل 15آزمودنی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات لازم از پرسشنامه های : الف) سوء مصرف مواد مخدر افیونی، ب)پرسشنامه ی سلامت عمومی(ghq) و آزمایش ادرار استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از آزمون اندازه گیری مکرر استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که: افزودن مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر افیونی مبتنی بر رویکرد شناختی – رفتاری در کاهش در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر است. با توجه به یافته های پژوهش در زمینه فرضیه اول پژوهشی می توانیم بگوییم افزودن مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر افیونی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری در کاهش گرایش معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون به مصرف مجدد مواد مخدر افیونی موثر می باشد. به عبارت دیگر معتادهای که مشاوره مذکور را در فاصله شش ماهه دوره درمان دریافت کرده اند، وسوسه و گرایش کمتری نسبت به مصرف مواد از خود نشان می دهند (p<0/00). همچنین افزودن مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر افیونی مبتنی بر رویکرد شناختی – رفتاری بر بهبود سلامت روان بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر است. . با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت تفاوت نمرات مربوط به پیش آزمون سلامت عمومی بین دو گروه معنا دار نیست. لیکن در ماههای بعد این تفاوت بین گروهها معنی دار می گردد. به این معنی که افزودن مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر افیونی بر افزایش سلامت عملی آزمودنی ها تاثیر دارد. لذا فرضیه دوم پژوهش نیز تایید می شود (p<0/00).
حسن بروکی میلان حمید کمرزرین
مقدمه: در حال حاضر اختلال های مصرف مواد و پیامدهای ناخوشایند ناشی از آن یکی از مهم ترین مشکلات سلامت عمومی درسراسر جهان به شمار می رود روشهای درمانی متفاوتی برای درمان وابستگی به مواد وجود دارد، یکی از الگوهای مداخله ای روانشناختی برجسته در درمان اعتیاد و پیشگیری از عود در سالهای اخیر الگوی درمانی شناختی رفتاری است، که بر کمک به بیمار، برای کسب مهارتهای مقابله ای لازم به منظور مدیریت موقعیت های خطرساز و درمان اختلالات روانشناختی همراه، تمرکز دارند. هدف: هدف این پژوهش دست یابی به اطلاعات موثری در باره میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر بهبود شدت علایم اعتیاد، بهبود راهبردهای مقابله ای و افزایش خودکارآمدی برای فراهم نمودن الگوی بکار بسته این نوع درمان در بیماران وابسته به مواد است. روش تحقیق : پژوهش حاضر آزمایشی بود. جامعه آماری در این تحقیق شامل افراد معتادی بود که از دی ماه 1388 تا اسفند 1389 جهت دریافت داروی نگهدارنده متادون به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ارومیه مراجعه کرده بودند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه جمعیت شناختی، نیمرخ اعتیاد مادزلی، مقیاس خود کارآمدی شواتزر و مقیاس راهبردهای مقابله ای می باشند و برای تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی، آزمون تحلیل واریانس با سنجش های مکرر، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون لون برای آزمون یکسانی واریانسها استفاده گردید. یافته ها: 1- بین درمان شناختی رفتاری و کاهش علائم اعتیاد رابطه معنادار وجود دارد (65/97 f= و 001/ p<). 2- درمان شناختی رفتاری خود کار آمدی را در بیماران وابسته به مواد افزایش می دهد.( 77/110 f=، و 001/0 p<). 3- درمان شناختی رفتاری راهبردهای مقابله ای را در بیماران وابسته به مواد بهبود می بخشد (42/44 f=، و 001/0 p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان شناختی – رفتاری در افزایش خودکار آمدی ، بهبود مهارت های مقابله ای و سلامت روانی و جسمانی بیماران وابسته به مواد مخدر موثر است.
سید علیرضا گنجه مهدی دهستانی
این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ی اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله و آموزش هوش هیجانی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر قرچک می باشد. روش مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. نمونه ی پژوهش شامل تعداد 45 نفر دانش آموز با پرخاشگری بالا می باشد که به وسیله ی آزمون پرخاشگری باس وپری (2005) از بین دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر قرچک انتخاب شدند. بر اساس طرح آزمایشی، دانش آموزان در سه گروه 15 نفره قرار گرفتند. یک گروه آموزش مهارت حل مسأله و یک گروه آموزش هوش هیجانی را در 6 جلسه ی 2 ساعته دریافت کردند و گروه سوم به عنوان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس و آزمون تی داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که هر دو روش آموزش (حل مسأله و هوش هیجانی) به طور معنی داری با کاهش میزان پرخاشگری در بین دانش آموزان ارتباط دارند.
فاطمه سبحانی حمید کمرزرین
هدف: بررسی سودمندی بازی درمانی گروهی با تکنیک کار با گل بر کاهش پرخاشگری دختران پرخاشگر پایه پنجم ابتدایی بود. روش: جامعه آماری شامل کلیه دانش اموزان دختر سال پنجم دبستان در شهرستان شهریار بود. از بین دانش اموزان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس 24 نفر به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جای داده شدند. طرح پژوهش، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و ازمایش بود. بر روی گروه آزمایش یک برنامه بازی درمانی گروهی با تکنیک کار با گل به شیوه گروهی در 11 جلسه هر هفته 2 جلسه و هرجلسه به مدت 60 دقیقه اجرا شد. از پرسشنامه پرخاشگری رابطه ای و اشکار و همچنین پرسشنامه شخصیتی ایزنک در این پژوهش به عنوان ابزاری جهت سنجش کاهش پرخاشگری کودکان استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمانی با تکنیک کار با گل در سطح 05/0 p< در کاهش پرخاشگری کودکان موثر بوده است، همچنین خرده مقیاس های دورغ گویی و برونگرایی در سطح 05/0 p< نیز معنی دار بوده است، در حالی که خرده مقیاس رفتار نوروتیک از لحاظ آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به مزایای بازی درمانی گروهی با تکنیک کاربا گل وتاثیر این شیوه برکاهش پرخاشگری و برونگرایی و دروغ گویی بهتر است این روش درمانی به والدین و معلمان مدارس اموزش داده شود
یلدا فامیل شریفیان حمید کمرزرین
در دنیای امروز با توجه به تنش ها و فشارهای عصبی موجود در زندگی و افزایش ابتلا به بیماری ام اس بویژه در میان جوانان، داشتن بهداشت روانی از اهمیت روزافزونی برخوردار است . امروزه اختلال های روانی از جمله افسردگی و اضطراب جز مهمترین مشکلات افراد هستند بدین منظور از جامعه آماری شامل انجمن ام اس تهران و آسایشگاه کهریزک 160 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و 42 نفر که بالاترین نمره ها را در پرسشنامه سلامت عمومی داشتند در سه گروه کنترل، آزمایشی خفیف و آزمایشی پیشرونده جای گرفتند. 2 گروه آزمایش، تحت گروه درمانی شناختی – رفتاری در 10 جلسه هفتگی قرار گرفتند و یک گروه به عنوان گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار مورد پژوهش، پرسشنامه سلامت عمومی ghq-28 بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری داده ها بر روی 3 گروه آزمودنی اجرا گردید. نتایج تحلیل کوواریانس با سطح معناداری 1درصد (p<0/01) نشان داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری بر بهداشت روانی بیماران ام اس از نوع شروع اولیه و پیشرونده موثر است
مراد عبدی ورمزان محمد احسان تقی زاده
این پژوهش با موضوع مطالعه اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر شیوه های حل مسئله و سبک های یادگیری در دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهرستان ری در سال تحصیلی 92-91 انجام شد. طرح مورد استفاده طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ی پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس و شامل 56 نفر در قالب 2 کلاس بود. یک کلاس به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. ابزارهای مورد استفاده سه آزمون تحت عناوین الف) مقیاس حل مسئله ی لانگ و کسیدی، ب) پرسشنامه سبک های یادگیری کلب و ج) پرسشنامه حالات فراشناختی دانش آموزان بودند. گروه آزمایش طی هشت جلسه با استفاده از بسته آموزش راهبردهای فراشناختی تقی زاده و عبدی (1392) تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روش آماری مورد استفاده در بخش آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس بود. یافته ها حاکی از آن بود که متغیر مستقل (آموزش راهبردهای فراشناختی) در سطح (01/0p) باعث کاهش احساس کنترل و مهارگری، اجتناب و احساس درماندگی یا بی یاوری در حل مسئله و افزایش خلاقیت در حل مسئله، اعتماد به نفس در حل مسئله، تقرّب به مسئله، آگاهی آزمودنی ها از عملکرد فراشناختی خود، توانایی بررسی عملکرد خود، استفاده از راهبردهای شناختی و توانایی برنامه ریزی و افزایش نمره سبک یادگیری گردید. متغیر مستقل در سطح معناداری (05/0 p<) نیز باعث کاهش تمایل به اجتناب از حل مسئله شده است. در دو متغیر شامل "تغییر ماهیتی در شیوه ی غالب حل مسئله" و "تغییر ماهیتی در سبک یادگیری" نیز تاثیر معناداری مشاهده نشد. کلید واژه ها: آموزش راهبردهای فراشناختی، فراشناخت، حل مسئله، سبک های یادگیری، شناخت.