نام پژوهشگر: گلنار مهران
ارمغان اردشیری مرتضی منادی
هدف: اهمیت خانواده در شکل گیری و کارکرد شخصیت فرزندان در هر جامعه ای بر هیچ کس پوشیده نیست. با توجه به اهمیت و نقش زنان در این نهاد اجتماعی، هدف پژوهش حاضر مقایسه جایگاه(قدرت) زنان در خانواده بر اساس سطح سرمایه های فرهنگی آنان می باشد. روش: در این پژوهش به روش کیفی و با ابزار مصاحبه، 12 مصاحبه با 12 زن تهرانی، از مناطق 2 و3 که حداقل 10 سال از زندگی مشترکشان گذشته بود و سنین آنان بین 40 تا 50 سال بود و به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، صورت گرفت پس از اتمام مصاحبه ها، متن آنها به صورت عمیق مورد تحلیل محتوا قرار گرفت. عناصری مانند سطح تحصیلات، فعالیت ها و مهارت ها(از قبیل: مطالعه، تماشای تلویزیون، رفتن به سینما و تأتر، خواندن کتاب، سپری کردن اوقات فراغت و عضویت در کلاس ها و کانون های مختلف) و همچنین عناصر به ارث رسیده، به عنوان سرمایه های فرهنگی در نظر گرفته شد. یافته ها: با استفاده از تحلیل محتوا، نتایجی بدست آمد. زنان از لحاظ سطح سرمایه فرهنگی در سه دسته پایین، متوسط و بالا بودند. همچنین قابل ذکر است که 16% زنان دارای سرمایه فرهنگی پایین، 42% دارای سرمایه فرهنگی متوسط و 42% نیز دارای سرمایه فرهنگی بالا بودند. یافته ها نشان می دهد که سطح سرمایه فرهنگی زنان بر جایگاه(قدرت) آنان در خانواده تأثیر دارد. یعنی سرمایه فرهنگی بالا جایگاه بالا، سرمایه فرهنگی متوسط جایگاه متوسط و سرمایه فرهنگی پایین جایگاه پایین را به دنبال می آورد.
هاجر حامدی گلنار مهران
هدف پژوهش حاضرارزشیابی اجرای برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی پایه اول ابتدایی دبستان های سمنان و مهدی شهر، در سال تحصیلی 88-87بود. روش پژوهش کیفی ازنوع ارزشیابی بوده ونمونه گیری به صورت هدفمندانجام شده است. ابزارپژوهش: مشاهده، مصاحبه وبررسی اسنادبود وتجزیه وتحلیل داده ها با استفاده ازآمار توصیفی(جدول های فراوانی ونمودارها)انجام شد. پرسش های پژوهش عبارتنداز: 1-از نظروالدین، معلمان وکارشناسان هدف های برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی تحقق یافته است؟2- دیدگاه مجریان ازکلیت برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی چیست ؟3- آیاامکانات و شرایط اجرایی برنامه بااهداف برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی همخوانی دارد؟4- دستاوردهای برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی کدامند؟ 5- چالش های پیش روی ارزشیابی کیفی توصیفی کدامند؟ نتایج بدست آمده ازپرسش های پژوهش عبارتنداز:1-درمورد تحقق اهداف(از 15 نفر)9نفراهداف رامحقق دانسته و6 نفر تحقق اهداف رابه آینده موکول کردند2- نظرمصاحبه شوندگان(14نفر)درباره کلیت برنامه مثبت بود(11نفرنظرمثبت و3 نفرنظرمنفی)3- مشکلات برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی دراین سوال خود را نشان دادند به خصوص درموارد: امکانات انسانی(جمعیت کلاس،سواد والدین)،امکانات کالبدی(چک لیست ها مساحت کلاس) وامکانات پشتیبانی(معلم راهنما،کلاس های ضمن خدمت وکیفیت برگزاری کلاس ها).درباره سوال های 5و4پژوهش نیزمی توان گفت: بزرگترین دستاورد برنامه؛ افزایش بهداشت روانی درمحیط یاددهی یادگیری وبزرگترین چالش آن عدم آگاهی معلمان وجمعیت زیاد دانش آموزان درکلاس های درس بود.
الهام فخاری منصور علی حمیدی
از دیدگاه سازایی گری، کانون کنش آموختن آموزنده است و هرگونه تلاشی برای بهبود این کنش نیازمند آن است که دربرگیرنده ی آموزنده هم باشد زیرا ویژه گی های آموزنده گان زمینه ساز برخی کاستی ها و راستی های فرایند آموختن می شوند. یکی از این ویژه گی ها بازخورد ایشان به کنش آموختن و یکی از این کاستی ها دچاره (عارضه) ی فرسوده گی ی آموزشی است که در پی ی افزایش فشارهای روان تنی ای که در فرایند آموزش بر آموزنده می آیند پدید می آید. این فشارها پدیدآورنده های برون بنیاد و درون بنیاد چندی می توانند داشته باشند. بازخورد منفی ی آموزنده به آموختن را می توان از برجسته ترین پدیدآورنده های درون بنیاد فشارهای روان تنی و فرسوده گی پنداشت. خوش بختانه بازخوردها آموختنی و دگرگونی پذیر هستند و شاید بتوان با بهبود بازخورد آموزنده گان فرسوده از میزان فرسوده گی ایشان کاست، یا برپایه ی سنجش بازخورد آن ها از پدیدآیی یا افزایش فرسوده گی ی آموزشی پیشگیری کرد. ولی این کار ها بسته گی به این دارند که آیا آموزنده گانی که دچار فرسوده گی ی آموزشی ی بالا هستند همان هایی هستند که بازخوردشان به آموختن هم منفی است و آن هایی که بازخوردهایشان سازنده (مثبت) هستند دچار فرسوده گی نیستند؟ در راستای پاسخ گویی به این پرسش ها و با هدف کمک به دچاران به فرسوده گی ی آموزشی از یک سو، و جلوگیری از پدیدآیی و افزایش این دچاره در آموزنده گان به ویژه دانشجویان از سوی دیگر، در این پژوهش یک گروه 250تَنی از دانشجویان سال چهارم دانشگاه های تهران به روش یک بختانه(تصادفی) برگزیده و سپس در موقعیت های آموزشی ی همانند سنجش شد. روش داده گیری (سنجش) در این پژوهش پرسش با به کارگیری دو ابزار (بازخوردسنج و فرسوده گی سنج)بوده است. پردازش داده ها نشان دهنده ی همبسته گی ی چمشگیرِ (معنادار در سطح01/0) و منفی (6/0-) میان بازخورد به آموزش و فرسوده گی ی آموزشی ی داده بخشان است. با بهره گیری از این همبسته گی، دستور پیش بینی ی فرسوده گی ی آموزشی ی آموزنده گان از روی بازخورد به آموزش برآورد شد.
زهرا مهماندوست قمصری پروین صمدی
آن چه در این پژوهش تحت عنوان رویکرد پژوهش محور تعریف شده، رویکردی است که از دهه 1960 مطرح شد و از دهه1980 در نظام آموزشی اکثر کشور های مترقی حاکم شده است. پژوهش در سطح یادگیرندگان که مقصود این رویکرد می باشد به معنی تقویت روحیه و مهارت هایی حل مساله، تفکرانتقادی، کنجکاوی، خلاقیت، تشریک مساعی، سعه صدر و تحمل شکست، توانایی برقراری ارتباط علوم با تجارب زندگی و درک ارتباط علوم مختلف با یکدیگر می باشد. با توجه به اهمیت محتوای آموزشی یا کتاب درسی درسیستم آموزشی کشور ما، پژوهشگر بر آن است این رویکرد را در کتاب های درسی دوره متوسطه مورد بررسی قرار دهد. روش مورد استفاده در این پژوهش کیفی می باشد. در این روش با استفاده از روش مثلث سازی به تحلیل محتوای کتاب های درسی فیزیک و آزمایشگاه، علوم زیستی و بهداشت، مطالعات اجتماعی، قرآن و تعلیمات دینی وادبیات فارسی، همچنین اهداف کلی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، اهداف دوره متوسطه و اهداف دروس انتخابی و در نهایت مصاحبه با مو لفان این دروس پرداخته شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اولویت بندی مولفه های رویکرد پژوهش محوری در کتاب های درسی مورد نظر نزدیک به هم می باشد. این در حالی است که در محتوای این کتاب ها به آموزش مولفه های ارتباط محتوا با سایر دروس، کنجکاوی، خلاقیت، تشریک مساعی و ارتباط محتوا تجربه به صورت کمرنگ و ضعیف پرداخته شده است و مولفه سعه صدر و تحمل شکست نیز تقریباَ نادیده گرفته شده است و مولفه های حل مسأله و تفکر انتقادی نیز که تا حدی پررنگ جلوه داده شده اند به صورت ناقص بوده و به تمام گویه های این مولفه ها پرداخته نشده است. اهداف کلی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، اهداف دوره متوسطه و اهداف آموزشی این کتاب ها نیز تا حدی همسو با تحقق مهارت ها و تقویت روحیه پژوهش محوری تشخیص داده شده اند با این حال این اهداف در سطوح مختلف از نظر پرداختن به مولفه های پژوهش محوری هماهنگ نبودند. همچنین میزان آگاهی و آشنایی مولفان با رویکرد پژوهش محوری بسیار اندک بوده اما با غالب مولفه های این رویکرد آشنایی داشتند که به رغم واقف بودن ایشان به اهمیت و ضرورت مولفه ها ، نقش مولفه های مذکور در کتاب های مورد نظر ناچیز و ناقص بودند. مولفان کتب مورد نظر موانع موجود جهت پژوهش محور کردن سیستم آموزشی را بدین قرار معرفی کردند: موقعیت حاشیه ای نظام آموزش و پرورش از نظر سیاست ها و برنامه ریزی های کلان کشور، عدم آموزش صحیح معلمان و نظارت بر اجرای برنامه درسی و تدریس محتوای آموزشی، فرهنگ غلط آموزش و تصور غلط از یادیگری در ذهن والدین و دیگر افراد جامعه، عدم همکاری مدیریت مدارس با کلاس های پژوهش محور، عدم وجود سیستم ارزیابی صحیح از فعالیت های دانش آموزان و وجود کنکور.
مریم شفیع زاده گلنار مهران
چکیده این پژوهش ،با هدف بررسی پیامدهای آموزشی کودک آزاری در دانش آموزان دختر شهر تهران انجام گرفته است. پرسش های این پژوهش در رابطه با خصوصیات آزاردهندگان،پیامدهای روانی و پیامدهای آموزشی کودک آزاری می باشند. روش پژوهش حاضر کیفی می باشد.به همین منظور با 15 دانش آموز دختر آزار دیده که به صورت هدفمند، از بین تماس گیرندگان با مرکز خدمات اجتماعی 123 انتخاب شده بودند و تعدادی از خانواده های در دسترس آن ها و کادر آموزشی مدارسشان ،تعدادی مصاحبه ی عمیق انجام شد.مصاحبه ها ساختار نیافته بودند .همچنین در کنار مصاحبه،پژوهشگر از مشاهدات خود نیز برای بررسی پیامدهای مورد نظر بهره گرفت. نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها و مشاهدات پژوهشگر، حاکی از پیامدهای آموزشی و روانی کودک آزاری است که می توان گفت هماهنگ با الگوی اکولوژیک(زیست محیطی)یوری برونفن برنر می باشد. نتایج نشان می دهند تعداد کمی از این کودکان، دچار افت تحصیلی و کاهش نمرات درسی شده اند، که این رقم در مقایسه با آنچه که تصور می شد ،بسیار ناچیز است، ولی باز هم قابل تامل می باشد. اگر نتایج حاصل از پیامدهای روانی کودک آزاری را با نتایج حاصل از پیامدهای آموزشی آن مقایسه کنیم، مشاهده می کنیم که پیامدهای روانی کودک آزاری بسیار نمایان تر از پیامدهای آموزشی آن می باشند. طبق نتایج به دست آمده ،کودکان آزاردیده بیشتر از نظر روحی و روانی دچار مشکل می شوند تا از نظر آموزشی و تحصیلی و این نکته حائز اهمیت می باشد. کلید واژه ها:کودک آزاری،پیامدهای آموزشی،خانواده،کودک
سمیه بشارتی فر مرتضی منادی
چکیده پژوهش حاضر به بررسی نحوه ی معرفی شخصیت زن در رمان های نویسندگان مرد و زن در ایران می پردازد، تا به طور مقایسه ای به تفاوت های این معرفی در نزد نویسندگان با جنس متفاوت پی ببرد. در این پژوهش از روش کیفی تحلیل محتوا استفاده شده است. بدین منظور10رمان، 5 رمان از نویسندگان زن و 5 رمان از نویسندگان مرد برگزیده شد، مبنای انتخاب رمان ها بر اساس معیارهایی چون 1- تقدیر از رمان ها و جوایزی که در پژوهش های معتبر سال و بنیادهای ادبی شامل آن ها شده بود. 2- فروش زیادی که رمان داشته است. 3- استقبال قشر تحصیلکرده و دانشگاهی از برخی رمان ها بود. با توجه به این موضوع که در رمان برگزیده راوی کل رمان یا بخش هایی از آن زن باشد. یا شخصیت اصلی رمان زن باشد، انتخاب شد. برای تحلیل نتایج از نظریه های شخصیت، تصورات اجتماعی و سرمایه های فرهنگی استفاده شده است. از آنجایی که پرداختن به سرمایه های فرهنگی نویسندگان کار را وسیع تر می کند فقط به نمود سرمایه های فرهنگی در تصورات اکتفا می کنیم. بر اساس نتایج در برخی موارد تفاوت هایی در معرفی زن رمان از طرف نویسندگان زن و مرد وجود داشت. نویسندگان مرد، شخصیت زنان را شاد، مثبت، زیبا، با تحصیلات و شغل پایین و نویسندگان زن، شخصیت زنان را غمگین، منفی، عدم زیبایی، با تحصیلات و شغل بالا در رمان هایشان، نشان داده بودند. واژگان کلیدی: شخصیت، رمان، تصورات، سرمایه های فرهنگی.
حمیده زارعی مهناز اخوان تفتی
این پژوهش با هدف بررسی همخوانی شکل گیری ایمان در نوجوانان با نظریه رشد ایمان فولر انجام شده است.روش پژوهش حاضر به دلیل ماهیت موضوع از نوع توصیفی می باشد.جامعه آماری،شامل کلیه نوجوانان 12-18 ساله شهر تبریز بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ی تصادفی،320 نوجوان از میان آنها به عنوان نمونه پژوهش در بخش کمی انتخاب شدند.دربخش کیفی نیز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،28 نوجوان برگزیده شده است.ابزار پژوهش،پرسشنامه محقق ساخته براساس اهداف پژوهش و نظریه رشد ایمان فولر و مصاحبه رشد ایمان(fdi) می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی(میانگین،توزیع فراوانی،نمودار) و استنباطی(خی دو،ضریب،تحلیل واریانس،آزمونt) با نرم افزار spssانجام گردیده است.نتایج به دست آمده نشان دادکه :بین رشد ایمان نوجوانان با مرحله سوم نظریه رشد ایمان فولر همخوانی وجود دارد.و مشخص شد که بین رشد ایمان در دختران و پسران تفاوت معناداری وجود دارد (t=-4.58,df=318,p=/001). ونیز،بین رشد ایمان در نوجوانان از طبقه های مختلف اجتماعی تفاوت معناداری حاصل شد. (f=17.99,df=2.317,p=./001). همچنین در رشد ایمان نوجوانان دوره راهنمایی و دبیرستان تفاوت معناداری مشاهده شد (t=2.85,df=318,p=/001).
زهرا فراهانی گلنار مهران
در ایجاد انگیزه تحصیلی چندین عامل دخالت دارد؛ عوامل اقتصادی ،اجتماعی ، فرهنگی ، خانوادگی، محیطی ،که در این پژوهش ،پژوهشگر به عامل محیط دانشگاهی پرداخته است. روش مورد استفاده در این پژوهش ، روش کیفی است؛ در ابتدا مصاحبه ی آزمایشی صورت گرفت تا مولفه های مورد نظر مشخص شود. سپس ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات که در این پژوهش ،مصاحبه ی نیمه ساختار یافته می باشد،تهیه شد تا با شنیدن روایت شخصی دانشجویان دریابیم دانشگاه چه تآثیری بر انگیزه تحصیلی آنها داشته است؟ انگیزه تحصیلی دانشجو بعداز ورود به دانشگاه چه تغییری کرده است؟( تبدیل به انگیزه درونی ، بیرونی ویا بی انگیزگی شده است). آیا انگیزه تحصیلی تغییر کرده است؟ در راستای پاسخگویی به این پرسش ها ، در این پژوهش یک گروه 24نفری از بین دانشجویان سال آخر دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا تهران به صورت هدفمند برگزیده شدند(از هشت دانشکده ی دانشگاه الزهرا ،هر دانشکده سه نفر). نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان دهنده این است که محیط دانشگاه در اقلیت دانشجویان، انگیزه درونی قبل از ورود به دانشگاه را درونی تر و بی انگیزگی قبل را تبدیل به انگیزه ی درونی ،در اقلیت آنها انگیزه ی بیرونی قبل را بیرونی تر و بی انگیزگی قبل را تبدیل به انگیزه ی بیرونی ،درحداکثر دانشجویان انگیزه ی درونی قبل و انگیزه ی بیرونی قبل را تبدیل به بی انگیزگی کرده است. به طور کل در اکثریت دانشجویان کاهش انگیزه دیده شد و در اقیت دانشجویان ثبات انگیزه تحصیل در قبل و بعد از ورود به دانشگاه دیده شد. کلید واژه ها؛ انگیزه تحصیلی، روش کیفی،مصاحبه نیمه ساختاریافته، روایت شخصی،انگیزه درونی،انگیزه بیرونی،بی انگیزگی.
تکتم پشت باغی مژده وزیری
چکیده پژوهش حاضر با هدف روشن نمودن رفتارهای رهبری زنان در دانشگاه الزهرا، به عنوان نمونه ای از آموزش عالی که در آن زنان سابقه طولانی مدیریت و رهبری را بر عهده دارند، می باشد. منظور از رفتارهای رهبری دو سبک رهبری تحول گرا و عملگرا می باشد. سبک رهبری تحول گرا دارای چها مولفه : نفوذ آرمانی،تحریک فرهیختگی، انگیزش الهامی و ملاحظه فردی می باشد و سبک رهبری عمل گرا دارای چهار مولفه: پاداش مشروط، مدیریت بر مبنای اصل استثنا(فعال)، مدیریت بر مبنای اصل استثنا( غیر فعال) و هرج و مرج می باشد. در این پژوهش از روش کیفی استفاده شد. روش جمع آوری اطلاعات نیز مثلث سازی می باشد که شامل: مصاحبه با مدیران، مصاحبه با کارکنان و مشاهده است. جامعه و نمونه پژوهش شامل: رئیس دانشگاه و روسای دانشکده هایی که زنان ریاست آن را به عهده دارند و معاونین دانشجویی و پژوهشی به همراه یک یا دو نفر از مسئولین دفتر هر مدیر، که در محدود? مدیریت وی مشغول به کارند، که در مجموع 19 نفر می باشند. در این پژوهش از روش تحلیل محتوا برای پردازش اطلاعات بهره جسته ایم. نتایج بدست آمده از این پژوهش به این شرح می باشد: مدیران زن دانشگاه الزهرا به سبک رهبری تحول گرا گرایش داشتند. در مواردی که زنان از سبک رهبری عملگرا پیروی می کنند، بیشتر به سیستم پاداش مشروط توجه داشتند. علل گرایش مدیران به سبک رهبری تحول گرا علاوه بر تأثیر جنسیت بر سبک رهبری عامل تجربه و آگاهی از محیط دانشگاهی نیز می باشد و مدیرانی که سابقه طولانی خدمت در آموزش عالی را دارند، بیشتر به سمت مولفه های سبک رهبری تحول گرا گرایش دارند. همچنین موانع شخصیتی و فرهنگی نیز به مهمترین موانع پیشرفت زنان در پست های مدیریتی بود. کلید واژه: رفتار رهبری، مدیریت زنان، آموزش عالی
صفورا محمدخانی گلنار مهران
در کشور ما به دلیل متمرکز بودن نظام آموزشی و تدریس یکسان کتابهای درسی در مدارس، کتابهای درسی از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند که در صورت طراحی و استفاده درست آنها می توانند زمینه ساز شکوفایی استعدادها و تواناییهای دانش آموزان گردند. یکی از مهمترین مسائل در حیطه آموزش و پرورش که در رابطه با تواناییهای دانش آموزان مطرح است، موضوع یگانه بودن و چندگانه بودن هوش و در پی آن ثابت بودن آن و یا متغیربودن آن است. از میان نظریاتی که بر چندگانه بودن هوش تاکید دارند، نظریه هوش سترنبرگ است که به دلیل اینکه مسئله پرورش و به کارگیری هوش را مطرح می کند، مورد نظر پژوهشگر بوده است. جامعه آماری این پژوهش کتابهای درسی سال اول دبیرستان، اهداف آموزشی و معلم های این کتابها می باشد. برای بررسی از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که در کتابهای درسی به مولفه های هوش سترنبرگ بسیار کمرنگ پرداخته شده است و علاوه بر این، میزان پرداختن به مولفه های آن در کتابهای درسی به یک میزان نیست. اهداف آموزشی همسو با محتوای کتابها نمی باشد و معلم ها نیز به دلیل تدریس بر اساس محتوای کتابها و نیز کم اطلاعی از پرورش و به کارگیری هوش در تدریس خود نسبت به این مسئله بی اهمیت بوده اند
طیب پارسایی احمد اقازاده
پژوهش حاضر از زمره مطالعات تطبیقی درون کشوری است . جامعه مورد پژوهش دو مرکز دانشسرای عشایری(1336تا1358)و مراکز تربیت معلم(1362-1386)بوده است. نمونه با توجه به هدف تحقیق، معیارها و ضوابط هر یک از دو مرکز در ابعاد گزینش، تربیت و استخدام معلم برای دبستان های عشایری انتخاب شد. روش تحقیق و تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش، روش ایساک کندل است. نتایج تحقیق حاکی از عدم تطابق عملکرد مراکز تربیت معلم با دانشسرای عشایری در ابعاد سه گانه گزینش، تربیت و استخدام معلم برای دبستانهای عشایری است .
شیما ملک زاده آقباش گلنار مهران
هدف از این پژوهش ، بررسی متون و تصاویر کتاب های درسی سال اول دبیرستان در خصوص نقشهای منتسب به مردان و زنان و بررسی نظرات دانش آموزان سال اول دبیرستان شهرتهران در مورد نقش های منتسب به مردان و زنان در کتاب های درسی و نقش آنها در انتخاب رشته ی تحصیلی شان است .برای رسیدن به هدف های فوق دراین پژوهش ، کتاب های درسی سال اول دبیرستان در سال تحصیلی 1390- 1389 مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفته است و در ادامه مصاحبه ای با دانش آموزان سال اول دبیرستان در پایان سال تحصیلی ( خرداد ماه 90) صورت گرفته است . در این پژوهش از " راهنمای تحلیل تبعیض جنسی در کتاب های درسی و ادبیات کودکان " که بوسیله ی آندره میشل ارائه شده ، استفاده شده است و کتاب ها در سه بخش تحلیل کمی محتوا ( شامل ارزیابی آماری و مقایسه ای تعداد اشخاص مذکر و مونث ) ، تحلیل کیفی محتوا ( شامل مقایسه فعالیت ها و صفات خاص اشخاص مذکر و مونث) و تحلیل تبعیض جنسی در دستور زبان ( شامل کاربرد تبعیض جنسی در واژگان و قواعد دستوری ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است . بعد از تحلیل کمی و کیفی محتوای کتاب های درسی سال اول دبیرستان برای دستیابی به هدف های پژوهش، با 8 دانش آموز سال اول دبیرستان منطقه ی 6 شهر تهران مصاحبه ای انجام شد و پرسش های مصاحبه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . در نتیجه گیری کلی این پژوهش مشخص شد که کتاب های درسی سال اول دبیرستان آغشته به کلیشه های جنسیتی است زیرا بیشترین درصد اسامی و تصاویر کتاب ها متعلق به مردان است و در میان فعالیت های مختلف نیز عمده ترین سهم زنان در فعالیت های خانگی و کمترین آن در فعالیت های سیاسی - اجتماعی است . ویژگی های شخصیتی و رفتارهای اجتماعی منتسب به زنان و مردان نیز متاثر از پیشداوری هایی است که زن را جنس دوم و فرودست و مرد را جنس برتر معرفی می کند . در کتاب های درسی ، دختر مهارت های خانه داری را یاد میگیرد و پسر علوم و فنون را. کار در خانه و بیرون از خانه و بطور کلی در جامعه طوری بین زنان و مردان قسمت شده است که کارها و وظایف به زنانه و مردانه تبدیل شده است . بر طبق مصاحبه های انجام شده با دانش آموزان دختر و پسر ، گفته های آنان بازتابی از کلیشه های جنسیتی حاوی در کتاب های درسی است . دختران از طریق کتاب های درسی یادگرفته اند که پسران تواناتر از آنان در کارهای عملی و فنی هستند و رشته ی ریاضی و فنی- حرفه ای مناسب برای پسران دانسته اند و پسران نیز کارهای خانه را برای دختران مناسب یافته اند . متون و مواد کتاب های درسی فاصله ی زیادی بین دو جنس ایجاد می کنند . دانش آموز هیچ راهی برای گریز این کلیشه ها ندارد . کلیشه های موجود به الگوهایی بدل شده اند که تکرار آنها ملکه شدن بر اذهان را به همراه دارد ؛ به همین دلیل تجدید نظر در کتاب های درسی امری ضروری است .
فرزانه کریمی مرتضی مناد ی
کودکان در زندگی ما از اهمیت ویژه ای برخوردارند. واقعیت و تخیل در کودک آنچنان به هم پیوسته است که جدا کردن آن بسیار مشکل است. عدم برخورداری از رشد کامل ذهنی و وجود خصایص شدید عاطفی از دیگر ویژگیهای دوران کودکی است که حاکی از تناسب زبان تصاویر با زبان و گرایشات طبیعی این گروه و در نتیجه جذب آنها به تلویزیون و خصوصا انیمیشن ها می شود. در این پژوهش با روش آزمایشی به بررسی تاثیر رسانه تصویری خصوصا انیمیشن بر رفتار کودکان و نیز نقش تفاوتهای فردی در این زمینه پرداخته شده است .جامعه آماری در این پژوهش دانش آموزان ابتدایی کرج می باشند. به طور تصادفی از بین نواحی چهارگانه، در یک ناحیه تعداد 108 دانش آموز از دو مدرسه دخترانه و پسرانه انتخاب شدند. سپس دانش آموزان سوم هر مدرسه که رشد شناختی و زبانی بهتری از اولی ها و دومی ها داشتند و برقراری ارتباط با آنها راحت تر بود، به طور تصادفی به دو گروه گواه و آزمودنی تقسیم شدند و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، تاثیر کارتونها بر روی آنها ارزیابی شد. پرسشنامه بر اساس پیام کارتونها در زمینه کمک، اتحاد ، صداقت و استفاده از نیروی فکر تهیه گردید. برای بررسی نقش تفاوتهای فردی کودکان(جنسیت، وضعیت اقتصادی، میزان سواد و مقدار نظارت والدین بر تماشای تلویزیون) بر میزان تاثیر پذیری آنها، از پرسشنامه محقق ساخته دیگری استفاده شد. در این بررسی با استناد به نظریه یادگیری مشاهده ای بندورا، نتایج حاصل از پیش آزمون و پس آزمون دو گروه نشان داد که تاثیر پذیری در کودکان لااقل در کوتاه مدت اتفاق می افتد و البته میزان این تاثیر پذیری با توجه به تفاوتهای فردی آنها متفاوت است.
سمیه رشنو مهناز اخوان تفتی
پژوهش حاضر به منظور بررسی قابلیتهای کتابهای داستانی تالیفی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در گروه سنی نوجوان در پرورش مهارتهای تفکر انتقادی انجام شد. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی بود. برای جمع آوری اطلاعات از روش مثلث سازی استفاده شد. منابع اطلاعات این پژوهش کتابهای داستانی، نویسندگان، اساس نامه و مسئولین کانون بودند. به صورت هدفمند از میان 14 داستان مجموعه رمان نوجوان امروز 4 داستان انتخاب شد. تحلیل داستانها براساس مولفه های نظریه تفکر انتقادی ریچارد پال انجام شد. مولفه های تفکر انتقادی به دو دسته عناصر استدلال و ویژگیهای متفکران نقاد تقسیم شدند. به وسیله ی عناصر استدلال درون ساخت داستان و به وسیله ی ویژگیهای متفکران نقاد شخصیت پردازی داستان مورد بررسی قرار گرفتند لیکن به دلیل وجود ارتباط تنگاتنگ میان عناصر داستان، برون ساخت نیز به صورت مختصر بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد، داستانهایی که از موضوع، درون مایه، مسئله، شیوه ی گره افکنی، گره گشایی، پایان بندی و شخصیت پردازی مناسب و متناسب با نیازها، علایق، مشکلات و ویژگیهای مخاطبان برخوردار باشند و از شگردهای داستان نویسی مانند آشنایی زدایی، سپید نویسی و غیره استفاده کنند و یا ساختار بدیعی داشته باشند، می توانند با ایجاد جو اعتماد، امنیت و همدلی؛ فراهم آوردن فرصت تجربه عینی از طریق تمثیل و استعاره؛ ایجاد انگیزه، علاقه و تعهد عاطفی؛ تامین فضایی احتمالی برای کاوش فکری و نقد دیدگاههای شخصی خودمحورانه و جامعه محورانه؛ تامین الگوهای متفکر نقاد؛ برهم زدن تعادل شناختی و تحریک به رسیدن به تعادل جدید و یا ساخت سازه هایی که فرصتهایی برای تعبیر، تفکر و تفسیر فراهم می کنند، در پرورش تفکر انتقادی موثر باشند. دیگر نتایج پژوهش عبارتند از: میان داستانهای فانتزی و واقعگرا به صورت کلی تفاوتی در برخورداری از قابلیتهای لازم جهت پرورش تفکر انتقادی وجود ندارد، و ادبیات کودک و نوجوان توانایی پرورش مهارتهای تفکر انتقادی را دارد. کلید واژه ها: تفکر انتقادی، نظریه ریچارد پال، تحلیل محتوای کیفی، ادبیات کودک و نوجوان.
رقیه توکلی گلنار مهران
پژوهش حاضر با هدف مقایسه شیوه های فرزندپروری والدینی که تحصیلات دانشگاهی دارند با والدینی که فاقد تحصیلات دانشگاهی اند انجام گرفته است. شیوه هایی که والدین برای تربیت فرزند خود بکار می گیرند بر جنبه های مختلف زندگی کودک اثر می گذارد، این شیوه ها خود نیز تحت تاثیر مو لفه های مختلف از جمله تحصیلات والدین هستند که در این پژوهش نقش تحصیلات در دو سطح دانشگاهی وغیر دانشگاهی در نوع شیوه های فرزندپروری والدین بررسی شده است. برای به دست آوردن یافته ها و اطلاعات، براساس شیوه پژوهش کیفی با تعدادی از والدین که به صورت هدفمند انتخاب شده اند مصاحبه هایی انجام شده است. تعداد والدینی که با آنان مصاحبه شده، 20 نفر بودند که شامل دو گروه 10 نفره؛والدین با تحصیلات دانشگاهی و والدین بدون تحصیلات دانشگاهی شهر چمستان در استان مازندران بوده است. مصاحبه محقق ساخته و از نوع نیمه ساختاریافته بوده و اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاکی از وجود تفاوت در شیوه های فرزندپروری دو گروه بوده که این شیوه های متفاوت هماهنگ با الگوی فرزندپروری بامریند بوده است. یافته ها نشان داده هر سه نوع شیوه فرزندپروری( مقتدرانه، سهل گیر، استبدادی) در هر دو گروه نمونه وجود داشته اما شیوه فرزندپروری والدین با تحصیلات دانشگاهی نسبت به والدین فاقد تحصیلات دانشگاهی بیشتر متمایل به سمت شیوه مقتدرانه بوده؛ در صورتی که در والدینی که تحصیلات دانشگاهی نداشتند بیش از والدین با تحصیلات دانشگاهی گرایش به سمت شیوه استبدادی بوده است. هم چنین یافته ها نشان داده پدر و مادر با تحصیلات دانشگاهی در زمینه شیوه های تربیتی و نحوه برخورد با فرزند خود بیشتر از پدر و مادر فاقد تحصیلات دانشگاهی با یکدیگر تفاهم داشته و به میزان بیشتری وقت صرف گفتگو با فرزند خود می نمودند.
فاطمه ذاکرزاده گلنار مهران
این پژوهش، جهت مقایسه بین مادران تحصیلکرده شاغل و خانه دار از نظر شیوه های فرزندپروری انجام شده است. روش پژوهش حاضر به صورت کیفی می باشد. به همین منظور مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 10 مادر تحصیلکرده ای که دارای دختران نوجوان در مقطع راهنمایی و دبیرستان بودند، انجام شد. نمونه های پژوهش که شامل 5 مادر تحصیلکرده شاغل و 5 مادر تحصیلکرده خانه دار بود به صورت تصادفی ولی هدفمند با مراجعه به مدارس دخترانه مقطع راهنمایی و دبیرستان منطقه 3 شهر بابل انتخاب شدند. سپس مصاحبه هایی انجام شد که پس از پیاده شدن، مورد تحلیل محتوا قرار گرفت. پژوهش حاضر بدون قصد تعمیم نتایج آن نشان داد، بین مادران تحصیلکرده شاغل و خانه دار از نظر شیوه های فرزندپروری تفاوت وجود دارد که این شیوه های بدست آمده تا حدود زیادی به نظریه شیوه های فرزندپروری بامریند نزدیک بوده است. مادران دارای شیوه فرزندپروری مقتدر که در این پژوهش بیشتر در گروه مادران شاغل قرار داشتند، با حمایت کافی از فرزندان، ارائه آزادی، تشویق و تنبیه منطقی، فرزندانشان را به طور مناسب کنترل کرده، اما مادران خانه دار در پژوهش حاضر اغلب از شیوه فرزندپروری استبدادی، سهل گیرانه یا طرد کننده استفاده می کردند و از نظر نوع کنترل و ارتباط با فرزند در دو طرف یک پیوستار قرار داشتند، به این صورت که یا نسبت به فرزندانشان سختگیر و یا بی تفاوت بودند. استفاده بیشتر مادران شاغل از شیوه فرزندپروری مقتدرانه نسبت مادران خانه دار در این پژوهش با توجه به نظریه سیستمی می تواند ناشی از اشتغال آنها باشد. همچنین شیوه های فرزندپروری پژوهش حاضر براساس سطح تحصیلات متفاوت بوده است، به که مادران دارای میزان تحصیلات کارشناسی نسبت به مادران دارای میزان تحصیلات کاردانی بیشتر از شیوه فرزندپروری مقتدرانه بهره می بردند و این نشان دهند? تفاوت در شیوه های فرزندپروری مادران تحصیلکرده شاغل و خانه دار می باشد. کلید واژه: شیوه های فرزندپروری، اشتغال مادران، سطح تحصیلات مادران
سارا رجبی مقدم lمرتضی منادی
طلاق عاطفی پیش زمینه طلاق رسمی است. برای کاهش طلاق رسمی باید از طلاق عاطفی جلوگیری کرد. این پژوهش با هدف شناسایی تصورات(تصور، فرم و حالتی معنیدار است که یک فاعل با توجه به ویژگیهای روانی و فرهنگی خود از چیزی می سازد) زنان دچار طلاق عاطفی از زندگی مشترک، انتظار آنان از همسرشان و بررسی اثربخشی آموزش تصورات بر کاهش طلاق عاطفی آنان انجام شد. نمونه این پژوهش متشکل از 20 زن دچار طلاق عاطفی شهر تهران بود. این افراد توسط یک مرکز مشاوره به شکل هدفمند انتخاب شده بودند. سپس برای تشخیص شدت طلاق عاطفی و شناسایی تصورات این افراد با آنان مصاحبه شد. برای گردآوری داده، از مصاحبههای نیمهساختاریافته استفاده شد. آزمودنیها به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پس از اجرای پیشآزمون، گروه آزمایش با برنامه تصورات آموزش دید. سپس پسآزمون با استفاده از مصاحبه بر هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. نتایج با استفاده از تحلیل محتوا به دست آمد. نتایج پیشآزمون دو گروه با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت. نتایج گروه کنترل در پیشآزمون و پسآزمون با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت. نتایج گروه آزمایش در پیشآزمون و پسآزمون با یکدیگر تفاوت داشت. تصورات این افراد در پسآزمون نشان داد که این افراد تمایل دارند تعاملات خود با همسرشان را بهبود بخشند. همچنین نتایج نشان داد که شدت طلاق عاطفی در گروه آزمایش کاهش یافته است. در گروه کنترل شدت طلاق عاطفی کاهش نیافت. نتایج دو گروه آزمایش و کنترل در پسآزمون با یکدیگر تفاوت داشت. به نظر میرسد این تفاوت ناشی از تأثیر برنامه آموزش تصورات بوده است. میتوان با آموزش تصورات از شدت طلاق عاطفی زنان کاست.
راضیه پورمدنی مهناز اخوان تفتی
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای تکالیف کتابهای درسی ، همچنین تکالیف داده شده توسط معلمان پایه چهارم ابتدایی و بررسی تناسب آن با عوامل تفکر واگرا بود. روش تحلیل محتوای کمی و کیفی مورد استفاده قرار گرفت و در این راستا، در کنار تحلیل محتوای تکالیف ، از مصاحبه و بررسی اهداف آموزش وپرورش و راهنمای برنامه درسی دوره ابتدایی نیز استفاده شد. از میان کتابهای پایه چهارم ابتدایی، کتابهای فارسی، علوم و ریاضی به طور هدفمند انتخاب شدند. روش نمونه گیری معلمان نیز به صورت خوشه ای تصادفی بود و در مجموع تکالیف داده شده توسط 10 معلم مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل محتوای تکالیف براساس مولفه های سیالی، انعطاف پذیری و ابتکار بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در کتاب فارسی پایه چهارم ، به تکالیف واگرا و همگرا درکنارهم توجه شده است ، به طوری که 54? از تکالیف کتاب بخوانیم و 49? از تکالیف کتاب بنویسیم را تکالیف واگرا تشکیل می دهند. در تکالیف علوم به تفکر همگرا بیشتر از تفکر واگرا توجه شده است، به طوری که 21? تکالیف علوم واگرا هستند. البته این درصد با راهنمای برنامه درسی علوم دوره ابتدایی متناسب است و هدف مولفین را تأمین کرده است. در مورد ریاضی نیز نتایج نشان دادند که به تفکر واگرا در تکالیف و تمرینهای درسی توجهی نشده است. بررسی راهنمای برنامه درسی و مصاحبه با مسئول گروههای تألیف و معلمان، با یافته های به دست آمده از تحلیل محتوای تکالیف کتابهای درسی همسو بود. نتایج حاصل از تحلیل محتوای تکالیف داده شده توسط معلمان نشان داد که، تکالیف داده شده توسط معلمان در هر سه درس فارسی، علوم و ریاضی از نظر دارا بودن عناصر تفکر واگرا بسیار ضعیف می باشد، اما تکالیف فارسی نسبت به دو درس دیگر در وضعیت بهتری قرار دارد. کلمات کلیدی: تحلیل محتوای تکالیف فارسی، علوم و ریاضی، مولفه های تفکر واگرا(سیالی، انعطاف پذیری و ابتکار)
غزاله علوی افسانه نراقی زاده
امروزه به دلیل رواج آپارتمان نشینی و عدم وجود فضای ایمن و کافی در اغلب مهدکودک ها انجام بازی های جسمانی در فضای باز، محدود می باشد. فضای باز امکان انجام بازی آزاد جسمانی را برای کودکان فراهم می کند. پژوهش حاضر بررسی فضای بازی مهدکودک ها و چگونگی انجام بازی های آزاد جسمانی کودکان پیش دبستانی مورد بررسی قرار داد. برای گردآوری یافته ها از روش پژوهش کیفی، و از ابزارهای مصاحبه، مشاهده و بررسی اسناد استفاده شده است. براین اساس 5 مهدکودک با فضای بازی ضعیف، متوسط و خوب به صورت هدفمند در شهر اصفهان انتخاب شدند و در هریک از مهدکودک ها با مدیر، مربی پیش دبستانی و یک مادر کودک پیش دبستانی، و در نهایت با مدیر کانون مهدهای کودک مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از این بود که باتوجه به اهمیتی که بازی های آزاد جسمانی برای کودکان اهمیت دارد، بهزیستی، به عنوان نهاد مسول، امکانات انجام بازی های آزاد جسمانی در مهدکودک ها را فراهم نکرده، مدیرها و مربی های مهدکودک ها و والدین نیز فرصت و امکانات چندانی را برای انجام بازی های آزاد جسمانی کودکان بوجود نیاورده بودند. این بررسی ها نشان داده بها ندادن نهادها، اولیای مهدکودک ها و والدین برای بازی جسمانی، موجب شده شرایط انجام بازی جسمانی برای کودکان فراهم نشود. درضمن این پژوهش به مقایسه مهدکودک های مورد بررسی با مهدکودک های کشورهای اروپایی و آسیایی نیز پرداخته و نتیجه به دست آمده بیانگر آن است که کشورهای پیشرفته "کودک محور" هستند و شرایط انجام بازی جسمانی در فضای باز را براساس نیازهای کودکان فراهم کرده بودند. واژه های کلیدی: بازی آزاد جسمانی، فضای بازی
ندا زارع گلنار مهران
این پژوهش جهت بررسی ویژگی های معلم خوب از دیدگاه دانش آموزان دختر دوره ی دبیرستان، دبیران و دانشجویان تربیت معلم شهر یزد به روش کیفی انجام شده است. جامعه آماری دانش آموزان دختر سالهای اول، دوم و سوم دبیرستان که در سال تحصیلی 89-90 در مدارس ناحیه ی دو یزد مشغول به تحصیل بودند، دبیران ناحیه ی دو یزد و دانشجویان تربیت معلم را در بر گرفته است. روش نمونه گیری تصادفی هدفمند می باشد. از بین دانش آموزان 20 نفر و دبیران و دانشجوبان تربیت معلم هر یک 10 نفر انتخاب شده اند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته استفاده شده و اطلاعات بدست آمده از طریق تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش دو دسته ویژگی های علمی و شخصیتی شناسایی شده که مهمترین ویژگی های علمی شامل تدریس موثر(تفهیم خوب درس، تنظیم زمان کلاس درس) و تسلط علمی می باشد و در بخش ویژگی های شخصیتی ارتباط موثر، اخلاق، مهربانی و صبوری، باور و اعتقادات معلم می باشد. یافته های بدست آمده از دیدگاه کورتاگن(2004) استفاده شده و ویژگی ها با 5 سطح(محیط، رفتار، شایستگی ها، هویت و باور) الگو هماهنگی داشته است. از دیگر یافته های پژوهش شباهت های موجود بین دیدگاه ها بیشتر از تفاوت های موجود بوده و بین دیدگاه های دانش آموزان و دانشجویان تربیت معلم بیشترین تفاوت دیده شده است. همچنین در بین رشته ها و سالهای مختلف تحصیلی دانش آموزان تفاوت زیادی دیده نشده است. کلید واژه ها: ویژگی های معلم خوب، دانش آموزان دوره ی دبیرستان، دبیران، دانشجویان تربیت معلّم.
مرجان ابراهیمی جوزدانی مرتضی منادی
چکیده پژوهش حاضر ، با هدف شناخت فضای فرهنگی حاکمه برخانواده چگونگی ارتباط آن با هویت ملی فرزندان انجام شده است . بدین منظور با بهره گیری از روش کیفی و تحلیل محتوا مصاحبه هایی که براساس پرسشنامه محقق ساخته تهیه شده است با 10 نوجوانان ساکن منطقه 20 تهران صورت گرفته است و مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفته است .علت انتخاب این منطقه احتمال وجود تعداد بیشتری از مولفه های هویت ملی بدلیل بافت سنتی محله می باشد. نتایج پژوهش نشان میدهدکه خانواده ها بطوریکسان به مولفه های هویت ساز توجه نداشته اند ولذا خانواده ها از نظر توجه و رعایت مولفه های هویت ساز در بسته بندی های متفاوت قرار می گیرند هم چنین هویت ملی فرزندان نیز از نظر برخورد اری ابعاد مختلف هویت ملی در سطوح متفاوت قرار گرفته اند . امانکته مورد نظر پژوهشگر ارتباط تنگا تنگی است که میان شکل فضا و چگونگی هویت ملی فرزندان مشاهده می شود. تحلیل نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد گویی تبلور فضا را می توان در هویت ملی فرزندان دید و لذا فضای خانواده نقش بسیار مهمی و تاثیرگذاری برهویت ملی فرزندان داشته است یعنی کلیه عناصر فیزیکی و فرهنگی ، فعالیت ها ، گفتگوها ، سرگرمی ها ، دل مشغولی ها و غیره نقش مهم و تاثیر گذاری در ساختن هویت ملی فرزندان دارد بنابراین بهتر است به فضای خانواده ها توجه بیشتری مبذول گردد.
مریم کریمی ملوک خادمی
با توجه به شرایط خاص دوران نوجوانی ، داشتن مهارت لازم برای خوب زندگی کردن اولویتی است که در این دوران از اهمیت ویژه برخوردار است. این در حالی است که نظام آموزشی ما تاکنون در آموزش این مهارت ها چندان موفق نبوده است. بر این اساس با در نظر داشتن نقشی که ادبیات داستانی در رفع نیازها و جلوگیری از مشکلات کودکان و نوجوانان دارد. در این پژوهش، پژوهشگر کتاب های داستانی گروه سنی نوجوانان، تالیف شده توسط کانون پرورش کودکان و نوجوانان را با هدف بررسی میزان برخورداری از مولفه های مهارت های زندگی به روش تحلیل محتوای کمی و کیفی مورد مطالعه قرار داد. همچنین به منظور اعتبار بخشی به داده های خود از روش مثلث سازی به جمع اوری اطلاعات از سه منبع کتابهای داستان، نویسندگان کتابها، اساس نامه و مسئولین کانون پرداخت. از میان 14 جلد کتاب داستان مجموعه رمان نوجوانان امروز که توسط کانون با در نظر گرفتن نیازهای نوجوانان منتشر شده، 4 جلد از آن به صورت هدفمند نمونه گیری و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی نشان داد که 10 مولفه مهارت زندگی مطرح شده از سوی سازمان جهانی بهداشت را می توان در این کتابها مشاهده کرد، که در این میان مولفه همدلی با 28.83 و مولفه خودآگاهی با 11.62 بیشترین داده ها و مولفه مقابله با استرس با 3.72 کمترین میزان داده ها را به خود اختصاص دادند. نتایج حاصل از مصاحبه با نویسندگان کتابها و مسئولین کانون ، بررسی اساس نامه کانون تایید کننده یافته های بدست آمده از تحلیل کتابها است . همچنین از کنار هم قراردادن یافته های بدست آمده از این سه منبع می توان نتیجه گرفت که اگرچه کانون به صورت مشخص هدفی برای آموزش مهارت های زندگی ندارد، اما درکتابهای داستانی این مجموعه به صورت غیر مستقیم به این مهارت ها پرداخته است.
فاطمه زهرا احمدی گلنار مهران
هدف از این پژوهش تفسیر تجربه های آموزشی گروهی از زنان باردار در «واحد مراقبت بارداری» و ارائه ی رویکردی جدید برای بهبود این آموزش هاست. این پژوهش کیفی در یکی از واحدهای مراقبت بارداری استان تهران انجام شده است. شرکت کنندگان این پژوهش 15 زن باردار و یک ماما بودند و بر اساس نمونه گزینیِ هدفمند گزینش شدند. ابزار گردآوری داده ها فهرست مشاهده و راهنمای مصاحبه ی پژوهشگر ساخته، بودند که در طی فرایند مصاحبه و مشاهده ی کامل مورد استفاده قرار گرفتند. داده های به دست آمده ضبط شدند، بر روی کاغذ نوشته و کدگذاری شدند و سپس به صورت تماتیک تحلیل شدند. تفسیر تجربه های آموزشیِ زنان باردار چهار موضوع (تم) را پدیدار ساخت: ویژگی های روش آموزش، دستاوردها، محتوای آموزش، و نقش آموزشیار. سپس این یافته ها با یافته های پژوهش های پیشین پیوند خوردند و با رویکرد آموزش گفت و شنودی «ولا» تفسیر شدند. اصول دوازده گانه ی این آموزش عبارتند از: نیازسنجی؛ رابطه محکم؛ ایمنی؛ توالی و تقویت؛ پراکسیس (کنش همراه با تامل)؛ احترام؛ به کارگیری ایده ها، دلخاسته ها و رفتارها؛ فوریت و مرتبط بودن؛ نقش های روشن؛ کار گروهی کردن؛ درگیر شدن در فرایند آموزش؛ و پاسخگو بودن. یافته های پژوهش گویای آن است که برای بهبود آموزش های دوران بارداری اصل رابطه محکم (که شامل فروتنی، شکیبایی و احترام گذاشتن آموزشیار، پاسخگویی فوری او به پرسش های آموزندگان، و صرف زمان برای آموزش است) باید بسیار مورد توجه قرار گیرد. زیرا از سوی همه ی شرکت کنندگان پژوهش به آن اشاره شده است. هم چنین بهبود آموزش های دوران بارداری در گرو، نیازسنجی از زنان باردار پیش از پرداختن به آموزش آنان، برقراری ایمنی در آموزش، تعریف نقش تازه ی آموزشی از ماما برای گروهِ هدف، و روشن ساختن نقش مشارکتی مردان در فرایند بارداری است.
لاله سعید گلنار مهران
ابزار مورد استفاده در این تحقیق فرمهای فیش برداری است در بررسیهای انجام شده مشخص شد که مسائل آموزش دختران از نظر عوامل بازدارنده روی آموزش دختران در افغانستان بیشترین عامل بازدارنده طالبان و گروه شبه طالبان است و بیشترین عامل بازدارنده در ایران فقر و کار کودکان است.بیشترین عامل تسهیل کننده در افغانستان کمک سازمانهای غیر دولتی است و عامل تسهیل کننده در ایران گسترش آموزش از راه دور ،نوسازی مدارس است و خصوصیات مشترک در مسائل آموزش دختران بین دو کشور وجود ازدواج زودرس ،فقر وجود سنتها و کار دختران بیشترین مسائل آموزش دختران در ترک تحصیل است.
نجمه احمد پور گهرت گلنار مهران
چکیده امروزه جهان با مشکلاتی چون جنگ،آلودگی محیط زیست ،تروریسم،افزایش جنگ افزارهای هسته ای،ایدز وفقر جهانی روبه رواست .ریشه بسیاری از این مشکلات به علت سوء تفاهم ها وعدم شناخت فرهنگ ها از یکدیگر رخ می دهدکه از طریق آموزش شهروندی بسیاری از آن ها قابل حل است.این پژوهش یک پژوهش توصیفی – تحلیلی است که با بررسی آموزش شهروندی در کشورهای ایران ،آمریکا وهلند به شناسایی شباهت ها وتفاوت های اهداف ،اصول ومحتوای آموزش شهروندی در کشورهای نامبرده پرداخته است.در این پژوهش کتاب مطالعات اجتماعی پایه اول دبیرستان وهم چنین اهداف کلی و متوسطه آموزش وپرورش ایران واهداف دروس متوسطه یکی از ایالت های هلند بااستفاده از مولفه های شهروندی آکسفام مورد تحلیل محتوا قرار گرفته اند . در اهداف کلی آموزش و پرورش ایران ، مولفه حس یگانگی و مشترک انسانی با فراوانی 6 ، بیش ترین فراوانی وبا %60 بیش ترین درصد فراوانی را بدست آورده است . در این اهداف به مولفه های جنگ و صلح ، همکاری و حل تضادها ، متعهد به عدالت اجتماعی و متعهد به حفظ محیط زیست و اعتقاد به تفاوت رفتاری انسان ها اشاره ای نشده است . در اهداف متوسطه آموزش و پرورش ایران ، مولفه حس یگانگی و مشترک انسانی ، با فراوانی 9 بیش ترین فراوانی و با %9/42 ، بیش ترین درصد فراوانی را دارد وبه مولفه های عدالت اجتماعی ، توسعه پایدار محیط زیست ، جنگ و صلح ،مبارزه با بی عدالتی ، همکاری و حل تضادها و متعهد به عدالت اجتماعی اشاره ای نشده است . در کتاب مطالعات اجتماعی اول دبیرستان ایران، مولفه مبارزه با بی عدالتی با فراوانی 34 ، بیش ترین فراوانی وبا %5/40بیش ترین درصد فراوانی را به خود اختصاص داده است . وبه مولفه های توسعه پایدار محیط زیست و متعهد به حفظ محیط زیست اشاره ای نشده است . در اهداف دروس متوسطه هلند ، مولفه توانایی بحث موثر با فراوانی 5 بیش ترین فراوانی ، وبا %55/55 بیش ترین درصد فراوانی را به خود اختصاص داده است . وبه مولفه های تنوع وتکثر ، جنگ و صلح ، مبارزه با بی عدالتی و نابرابری ، احترام به افراد و امور مختلف و اعتقاد به تفاوت رفتاری ها انسان ها اشاره ای نشده است . تحلیل محتوای کتاب های درسی آمریکا وهلند وهم چنین اهداف کلی ومتوسطه آموزش وپرورش آمریکا وهلند به علت عدم دسترسی به آن ها میسرنشد.ولی با اطلاعاتی که ازدیگر منابع بدست آمد مشخص گردید که آموزش شهروندی دردروس تاریخ،جغرافیا،مطالعات اجتماعی وتعلیمات مدنی در این کشورها وجود داردومواردی چون شجاعت ،میهن پرستی ،شهروندی،همکاری وحل تعارض ،احترام به دیگران ،وفاداری،مسائل جهانی ،قانون ومهربانی در اهداف آموزش شهروندی آمریکا و هلند وجود دارد. کلید واژه ها:شهروند،آموزش شهروندی،شهروندجهانی
نسرین بنکداری طیبه ماهروزاده
چکیده هدف کلی این پژوهش کمک به ارتقای کیفیت آموزش عالی از طریق معرفی الگویی از استاد شایسته در آموزش عالی ایران بود. به این منظور یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. 14 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی سراسر کشور که از دیدگاه دانشجویان، فارغ التحصیلان، مدیران گروه ها و استادان همکار شایسته ترین افراد گروه آموزشی خود بودند، با نمونه گیری هدفمند و از نوع گلوله برفی در نمونه پژوهش قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده مشارکتی بهره گرفته شد. 38 مصاحبه با استادان گروه نمونه و 112 مصاحبه با اطلاع رسانان دیگر یعنی دانشجویان، فارغ التحصیلان، مدیران گروه ها استادان همکار انجام شد. همچنین کلاس های درس این استادان، 72 بار توسط پژوهشگر و دستیاران وی مورد مشاهده قرار گرفت. پردازش داده ها به روش تحلیل محتوا با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته ها در پاسخ به پرسش های پژوهش و در دو بخش، منجر به شناسایی ویژگی های استادان شایسته و پیامدهای این ویژگی ها بر دانشجویان شد. ویژگی های استادان شایسته شامل 34 زیرمقوله بود که در 3 مقوله کلی شناختی، عاطفی و رفتاری قرار گرفت. ویژگی های دانشجویان شامل 27 زیرمقوله بود که آنها نیز در 3 مقوله کلی شناختی، عاطفی و رفتاری قرار داده شد. از این میان، زیرمقوله هایی که دارای فراوانی بیشتر بود یعنی آنهایی که در بیش از 50 درصد کدها، وجود داشت در الگوی استاد شایسته جای گرفت. این الگو در سه بعد و دو بخش معرفی شد. در بخش اول الگو، بعد شناختی استاد شامل زیرمقوله های تسلط بر محتوا، محتوا سازمان یافته و روشن، به روز بودن، توانایی در حیطه پژوهشی، ابتکار و خلاقیت، ترکیب نظریه وعمل و داشتن تجربه بود. بعد عاطفی شامل گرمی و صمیمیت، علاقه مندی به رشته تخصصی، تعهد و مسئولیت پذیری، انتظارات بالا از دانشجویان، خوش بینی و مثبت اندیشی بود. بعد رفتاری شامل شیوایی بیان، تعامل مثبت با دانشجویان، تحرک و اشتیاق، پیش بینی پذیری، انعطاف پذیری، تشویق و ترغیب دانشجویان و ارزشیابی منصفانه بود. در بخش دوم الگو بعد شناختی دانشجویان شامل زیرمقوله های درگیر شدن، کسب دانش منسجم، درک و فهم، تفکر انتقادی، خلاقیت و ابتکار بود. بعد عاطفی شامل احساس امنیت، نگرش مثبت به درس و استاد، اعتماد به نفس، احساس مسئولیت، افزایش انگیزه بود. بعد رفتاری شامل تعامل مثبت با استاد، حضور منظم در کلاس، تلاش و پشتکار، داوطلب شدن در فعالیت ها، به کارگیری دانش و شرکت در فعالیت های گروهی بود. واژه های کلیدی: آموزش عالی، دانشگاه، اعضای هیأت علمی، دانشجو
سمیرا معصومی گلنار مهران
هدف از این پژوهش، شناسایی کلیشه های جنسیتی دانش آموزان دختر، مادران و معلمان آنان نسبت به ریاضی است. جهت رسیدن به هدف فوق در این پژوهش، روش کیفی، طبق روش مثلث سازی انجام گرفت و با استفاده از روش تحلیل محتوا، اطلاعاتی از 20 مصاحبه نیمه ساختار یافته با دانش آموزان 15 ساله پایه سوم راهنمایی شهرستان بهارستان و مادران آنان و نیز 10مصاحبه نیمه ساختار یافته با معلمان ریاضی این دانش آموزان در سال تحصیلی 90-91 بدست آمد. نتایج تحلیل کیفی این پژوهش نشان می دهد که با آنکه بیشتر دانش آموزان ریاضی را با ارزش تلقی کرده و علاقمند به مطالعه و یادگیری در آن می باشند ولی تصور مردانه بودن ریاضیات در بین هر سه گروه نمونه (دانش آموزان، مادران، معلمان) وجود دارد و با وجود آنکه هر سه از جنس مونث هستند و پذیرش تفاوت های جنسیتی برای آنان ایجاد محدودیت یا محرومیت میکند، ولی افکار و دیدگاه های آنان آغشته به کلیشه های جنسیتی است . در شکل گیری دیدگاه دانش آموزان نسبت به ریاضی، والدین، دوستان و همسالان، معلمان، رسانه ها و جامعه بیشترین نقش را داشتند.
معصومه معصومی گلنار مهران
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحواره های مادران در تربیت جنسی دختران نوجوانشان انجام گرفته است. پژوهش به روش کیفی انجام شد. جامعه ی پژوهـش دانش آموزان دختر پایه ی سوم مدارس راهنمایی شهر تهران بوده و گروه هدف (نمونه ی پژوهش) را دختران پایه سوم مدرسه ی راهنمایی x منطقه 3 تهران درسال 1390 ومادران آنها تشکیل می دهند . نمونه گزینی به صورت هدفمند انجام گرفت .ابزار پژوهش ابزاری محقق ساخته است که به شیـوه ی مصاحبه به کار گرفته شد. مصـاحبه با 6 دانش آمـوز و مـادران آن ها انجام و داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که طرحواره های مادران مورد پژوهش ، در ابعاد مختلف تربیت جنسی دختران نوجوانشان نقش مهمی ایفا می کند؛ به گونه ای که می تواند یکی از عوامل رضایت یا عدم رضایت از جنس (دختر بودن) آن ها باشد.همچنین طرحواره های مادران ، نقش مهمی در نگرش دختران نوجوانشان نسبت به ازدواج و نقش های جنسیتی دارد. علاوه بر این ، یافته های پژوهش بیانگر آن است که طرحواره های مادران شرکت کننده در پژوهش در نحوه ی پاسخگویی آن ها به پرسش های جنسی دختران نوجوانشان ، نحوه ی برخورد آن ها با بلوغ ایشان و ویژگی های این دوران از جمله میل به ارتباط با جنس مخالف نیز نقش مهمی ایفا می کند. بررسی طرحواره های مادران از این جهت اهمیت دارد که به نوعی بیانگر سبک زندگی آن هاست.با توجه به این که یکی از کارکردهای مهم خانواده تربیت فرزند است و داشتن یک جامعه ی سالم وپویا در گرو تربیت فرزندان شایسته ، برخوردار از اعتماد به نفس و دارای عزت نفس است ، لذا کمک به مادران در راستای شناسایی طرحواره های منفی و ناسازگارشان و یاری رسانی به آن ها به شیوه های مختلف از جمله آموزش با هدف آگاه کردن ایشان از این طرحواره ها و ضرورت تلاش در جهت بهبود آن می تواند گام موثری در پرورش نسل آینده که سازندگان وگردانندگان جامعه ی فرداهستند، باشد.
فاطمه رحمتی گلنار مهران
چکیده تحقیق تحقیق حاضر در نظر دارد که رابطه بین سبک رهبری مدیران و بروزخلاقیت دبیران را بررسی کند در این راستا با بررسی تئوری ها و تحقیقات گذشته فرضیه های به شرح زیر تدوین گردید: 1-بین سبک رهبری مدیران و بروز خلاقیت دبیران رابطه وجود دارد. 2-بین سبک رهبری رابطه مدار و بروز خلاقیت دبیران رابطه وجود دارد. 3 بین سبک رهبری وظیفه مدارو بروز خلاقیت دبیران رابطه وجود دارد. جامعه اماری این تحقیق عبارت بود از : کلیه دبیرستانهای شهرستان کنگاور که درسال تحصیلی 91-90 شامل 11دبیرستان 6 دبیرستان دخترانه و 5 دبیرستان پسرانه که مجموع 251 دبیر و 11 مدیر در حال انجام وظیفه می باشند .به منظور جمع آوری اطلاعات از گروه های یاد شده از پرسشنامه های زیر استفاده شده است: الف:پرسشنامه تعیین سبک رهبری فیدلر، به نام مقیاس lpc ب:پرسشنامه خلاقیت عابدی روش تجزیه تحلیل اطلاعات دراین تحقیق بدین قرار بوده است: دربخش سوالات عمومی پرسشنامه هابااستفاده ازفراوانی،در صد، میانگین،انحراف استاندارد و خطای انحراف استاندارد استفاده شده است ودربخش اختصاصی از واریانس،رگرسیون،تی مستقل وآزمون توکی استفاده گردیده است بدین وسیله این امکان را برای محقق فراهم آورد تانسبت به رد یا تائید فرضیه های تحقیق تصمیم بگیرد.نتایج بدست آمده ازاین تحقیق با توجه به فرضیه های تحقیق عبارتند از: 1-بین سبک رهبری مدیران وبروز خلاقیت دبیران رابطه وجود دارد. 2-بین سبک رهبری مدیران رابطه مدار وبروز خلاقیت دبیران رابطه مستقیم وافزایشی وجود دارد. 3-بین سبک رهبری مدیران وظیفه مدار وبروز خلاقیت دبیران رابطه کاهشی وجود دارد. کلید واژه: سبک رهبری،خلاقیت معلمان،مدارس متوسطه
رضوانه عالمی مرتضی منادی
چکیده در جوامع بشری، همواره قوانین و اصولی در مورد نحوه رفتار و برخورد انسان ها با یکدیگر وجود داشته است. این قوانین که با عنوان هنجار شناخته می شود، راهنمای افراد در برای برقراری روابط بهتر با یکدیگر بوده است و از بین رفتن آنها در جامعه باعث می شود که افراد احساس سردرگمی و پریشانی نمایند؛ زیرا الگوی عمل مشخصی برای رفتار کردن با دیگران و شناخت موقعیت و جایگاه خود در جامعه نخواهند داشت. در پژوهش حاضر به دنبال کسب آگاهی از این موضوع بودیم که آیا گستاخی دانش آموزان (به عنوان یک رفتار نابهنجار) با رضایت شغلی معلمان ارتباط دارد؟ زیرا براساس نظریه دورکیم؛ در سال های اخیر روند سریع تغییرات و دگرگونی ها در جهان سبب شده است که در جوامع هنجارهای سنتی، بدون آنکه با هنجارهای جدیدی جایگزین شده باشند، تضعیف شوند. ایران نیز به عنوان کشوری که در سال های اخیر تغییرات فرهنگی و اجتماعی زیادی را تجربه کرده است؛ از این قاعده مستثنا نیست. در این شرایط، روند تغییر و تضعیف هنجارها دور از انتظار نبوده و پیامدهای فراوانی در جامعه، از جمله در روابط بین فردی و به ویژه در ارتباط بین معلمان و دانش آموزان خواهد داشت. زیرا همواره هنجارها و الگوی عمل مشخصی در این ارتباط وجود داشته است که از بین رفتن یا تغییر کردن آن ممکن است باعث شود که دانش آموزان ادب و احترامی را که تا به حال انتظار می رفت نسبت به معلمان شان داشته باشند، نادیده بگیرند یا کم اهمیت بدانند. در نتیجه نسبت به معلمان با گستاخی رفتار کنند. به همین منظور بر اساس روش کیفی و ابزار مصاحبه با 20 نفر از معلمان زن و مرد که در حال تدریس در دوره متوسطه در شهرستان زنجان بودند مصاحبه کردیم و سپس به تحلیل آن ها پرداختیم. نتایج نشان می دهد که بیشتر معلمان از وجود چنین پدیده ای در بین دانش آموزان آزرده هستند، اما معلمانی که برطبق نظریه انتخاب ویلیام گلاسر عمل می کنند از شغل خود رضایت بیشتری دارند. بر اساس نظریه انتخاب، معلمانی که به صورت فعال تلاش می کنند تا ارتباط خوبی با دانش آموزان برقرار کنند، در شغل خود موفق تر بوده و احساس رضایت بیشتری می نمایند. همچنین تفاوت چندانی بین زنان و مردان از این لحاظ وجود نداشت. واژه های کلیدی: هنجار، گستاخی، رضایت شغلی، انتخاب، دانش آموزان، معلمان
معصومه کارگزار عباسعلی غلامحسینی فریزهندی
هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت نیازهای آموزشی کودکان کار است و تعیین اولویت های آموزشی که به برنامه ریزان درسی کمک می کند تا در طراحی متون درسی برای برنامه های سوادآموزی اقدام کنند. برای انجام این پژوهش 1000 کودک کاربی سواد 10 تا 18 ساله ایرانی و افغانی بی سوادجنوب شهر تهران در سال 91 به عنوان جامعه انتخاب شدند و با استفاده از جدول نمونه گیری تصادفی مورگان، 278 نفر به عنوان حجم گروه نمونه تعیین شد. در بخش دوم پژوهش(تحلیل موضوعی محتوا کتاب های دوره سوادآموزی سال1390) به دلیل محدود بودن جامعه آماری(کتب دوره ی 1 و 2 سازمان نهضت سواد آموزی) ،تمام جامعه به عنوان نمونه مورد مطالعه تعیین شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش (نیازهای آموزشی کودکان کار10 تا 18 ساله بی سواد ) از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد روایی آن با استفاده از نظرات متخصصان و اساتید محترم راهنما و مشاور و پایایی آن از طریق اجرا آزمایشی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد که برابر با 0.80 است.. برای بخش دوم پژوهش – تحلیل موضوعی محتوا نیز فرم های محقق ساخته استفاده شد. بعد از اینکه داده های لازم جمع آوری شد به منظور تجزیه و تحلیل آن ها از روش های آمار توصیفی و به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون بی پارامتری بیشینه ی احتمالی مجذور خی (به دلیل مقوله ای بودن مقیاس اندازه گیری و وجود یک گروه مورد مطالعه ) استفاده به عمل آمد . نتایج نشان داد که نیازهای کودکان کار مورد مطالعه شامل موارد زیر است : مهارت های زندگی شامل (مهارت نه گفتن، اعتماد فردی، عزت نفس ، ارتباط اجتماعی، کنترل خشم ) ، آموزش معنویات ،آموزش شغل و حرفه مناسب، آموزش ورزش، آگاهی درباره ی مضرات اعتیاد به مواد مخدر، تداوم سوادآموزی ، آموزش بهداشت و تغذیه سالم ، آگاهی درمورد بلوغ و مضرات ارتباط جنسی ناسالم می باشد. همچنین نتایج تحلیل محتوا کتاب های دوره سواد آموزی براساس نیازهای آموزشی کودکان کار نشان داد که: در کتاب های مورد نظر به نیازهای مهارت های زندگی: (نه گفتن ، اعتماد بین فردی ، عزت نفس، ارتباط اجتماعی ، کنترل خشم )،آموزش معنویات ، آموزش شغل و حرفه مناسب، آموزش ورزش ، تداوم سوادآموزی، آموزش تغذیه سالم و بهداشت پرداخته شده و به آگاهی درباره ی مضرات اعتیاد ،آموزش مسائل بلوغ، آگاهی درباره ارتباط جنسی ناسالم پرداخته نشده است. بر اساس پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که در کتب درسی سوادآموزی در حد خیلی کم به نیازهای کودکان کارپرداخته شده است . بنابراین باید در تألیف کتب سوادآموزی به نیازهای این گروه از فراگیران توجه شود.
صدیقه زارع خورمیزی گلنار مهران
امروزه جهان با مشکلاتی چون جنگ، آلودگی محیط زیست، افزایش جنگ افزارهای هسته ای وفقر روبه رواست. ریشه بسیاری از این مشکلات به علت سوء تفاهم ها وعدم شناخت فرهنگ ها از یکدیگر رخ می دهدکه از طریق آموزش شهروندی بسیاری از آن ها می تواند حل شود. پژوهش حاضر، با هدف بررسی میزان توجه به ویژگی های شهروندجهانی درحیطه شناختی آکسفام در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش و کتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه در ایران بعداز انقلاب انجام گرفته است. در همین راستا، مفهوم شهروندجهانی درحیطه شناختی آکسفام از نقطه نظر مولفین کتاب درسی یاد شده در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش و کتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه در ایران بعداز انقلاب بررسی شد. برای دست یابی به هدف فوق پرسش های پژوهشی طراحی گردید: 1.آیا مولفه های شهروندجهانی درحیطه ی شناختی، در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش وکتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه، ازانقلاب تاکنون درمفهوم موردنظر مولفین کتاب درسی مطالعات اجتماعی وآکسفام وجود دارد؟ 2. آیا تغییری در ارائه مفهوم شهروندجهانی در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش و کتاب های درسی مطالعات اجتماعی، ازانقلاب تاکنون از نقطه نظر مولفین کتاب درسی مطالعات اجتماعی و آکسفام رخ داده است؟ 3. آیا وجوه اشتراکی در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش وکتاب های مطالعات اجتماعی، ازانقلاب تاکنون در مفهوم شهروندجهانی مورد نظرمولفین کتاب درسی مطالعات اجتماعی و آکسفام وجود دارد؟ 4. آیا وجوه افتراقی در اهداف کلی، اهداف دوره متوسطه آموزش وپرورش وکتاب های مطالعات اجتماعی، از انقلاب تاکنون در مفهوم شهروندجهانی موردنظر مولفین کتاب درسی مطالعات اجتماعی و آکسفام وجود دارد؟ روش پژوهش حاضر، توصیفی ـ تحلیلی ـ تاریخی است که با بررسی آموزش شهروندی در کتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول دبیرستان درکشور ایران بعد از انقلاب به شناسایی شباهت ها و تفاوت های اهداف و محتوای آموزش شهروندی در این کتاب ها پرداخته است. یافته های پژوهش نشان داد، در اهداف اساسی وزارت آموزش و پرورش مصوب سال1366، اهداف کلی آموزش و پرورش مصوب سال1377، اهداف دوره متوسطه مصوب سال1379و کتاب های درسی مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه به آموزش مفهوم شهروندی توجه داشته است اما استانداردهای جهانی به طور خاص مد نظر نبوده است ولی بدلیل شباهت حیات اجتماعی انسان ها به یکدیگر و بطور طبیعی، ضرورت های جهانی نیز مد نظر قرار گرفته است.
نسیم اکبری مرتضی منادی
جامعه پذیری یکی از وظایف خطیر مدارس است که باانتقال ارزش ها و الگوهای رفتاری و فراهم نمودن مقتضیات همگونی وانسجام اجتماعیتحقق می یابد. اینانتقال ازطریق ارائه ی هنجارها صورت می پذیرد . هنجارها به صورت قواعد رفتاری به کنش های دانش آموزان درتعامل با محیط اجتماعی معنا می دهندوآن ها را هدایت می کند . مدرسه باتدوین این هنجارهاونظارت برآن ،سعی درپیشبرد اهداف خود دارد. اما گاهی درانجام این وظیفه خطیر بامشکل مواجه می شود وآن سرپیچی برخی ازدانش آموزان ازاین هنجارهاست .با توجه به اهمیت جامعه پذیری برای آموزش وپرورش و همچنین کشف علت یا علل آن ، پژوهش حاضر ،باهدف بررسی نقش دوستان همسال درسرپیچی ازهنجارهای مدرسه انجام گرفت . با استفاده از روشکیفی و ابزار مصاحبه این پژوهش درصدد دست یابی به هدف بوده است . بدین منظور پرسشنامه ی محقق ساخته جهت انجام مصاحبه مورد استفاده قرار گرفت و با نمونه گیری هدفمند 12 دانش آموز هنجارشکن درنواحی 1و2 شهرستان سنندج انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند . مصاحبه ها ، بعد از پیاده شدن بر روی کاغذ، با استفاده از تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.تحلیل مصاحبه ها از تاثیرگذاری همسالانو ارتباط آن ها با یکدیگر در سرپیچی ازهنجارهای مدرسه خبر می دهد .یافته ها نشان می دهند که تاثیر همسالان درسرپیچی از هنجارها پس از نامقبول بودن شیوه ی جامعه پذیری مدرسه پدیدار می شود. بدین ترتیب همسالان در جهت مخالفت و اعتراض با جامعه پذیری مدرسه ، با هنجارسازی مبادرت به جامعه پذیری می کنند .
اکرم عسگری مهناز اخوان تفتی
کتاب درسی، یکی از مهمترین مراجع و منابع یادگیری دانش آموزان در نظام های آموزشی محسوب می شود، در نظام آموزشی ما نیز نقش مهمی دارد. به لحاظ این اهمیت و همچنین به سبب نقش محتوای کتاب های درسی در برانگیختن و تامین نیازها و نیز تسهیل امر یادگیری دانش آموزان، در این پژوهش محتوای کتاب های فارسی چهارم، پنجم، ششم ابتدایی، از نظر پرداختن به سازه ی خودباوری و مولفه های آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.خودباوری از دو جزء تشکیل شده است. جزء اول خودکارآمدی شخصی است که قضاوت های افراد در مورد توانایی های خودشان است که این باورها بر اعمال و رفتار آن ها اثر می گذارد. جزء دوم عزت نفس است که به صورت بیانی از تایید یا عدم تایید خود و این معیار که تا چه حد فرد به استعداد، موفقیت و معنا و ارزش در زندگی خود معتقد است،تعریف می شود. جامعه ی مورد بررسی در این پژوهش، کتاب های فارسی دوره¬ابتدایی است که با نظر معلمان و روش نمونه گیری هدفمند، کتاب های فارسی چهارم، پنجم، ششم ابتدایی به عنوان نمونه انتخاب شدند.با توجه به یافته ها درپژوهش حاضر، می توان چنین نتیجه گرفت که کتاب چهارم بیش از کتاب پنجم و ششم به سازه ی خودباوری توجه نموده است و کتاب های پنجم و ششم بعد از کتاب چهارم به طور برابر به سازه ی خودباوری توجه نموده اند. هم چنین از میان مولفه های خودباوری، کتاب ششم بیشترین توجه را به خودکارآمدی داشته و سپس کتاب چهارم با اختلاف کمی از کتاب پنجم به این مولفه توجه نموده است. کتاب چهارم بیشترین توجه را به مولفه¬ی عزت نفش داشته و به ترتیب کتاب های پنجم و ششم از نظر توجه به مولفه¬ ی عزت نفس در رتبه های بعدی قرار گرفتند و مولفه¬ی خودکارآمدی در هر سه کتاب در مقایسه با عزت نفس، توجه بیشتری شده است. با توجه به اینکه در اهداف آموزش و پرورش ( سند چشم انداز، اهداف کلان و کتاب راهنمای معلم) به پرورش مولفه های خودباوری در دانش آموزان اشاره شده است، یافته های پژوهش حاکی از نوعی ناهماهنگی بین هدف گذاران آموزش و پرورش و مولفان کتاب درسی در تدوین کتاب های درسی است.
مینو حقیقی فشی طیبه ماهروزاده
این پژوهش باهدف تبیین وتحلیل ،تعلیم و تربیت زنان باتوجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی دوره قاجار انجام گرفته است. نظام تعلیم و تربیت حاضر متاثر از دستاورد های جامعه درطی دوران گذشته است.بنابراین مطالعه ی تاریخ تعلیم و تربیت در برهه های مختلف تاریخی می تواند به عنوان تجارب ارزنده،روشنگر تصمیمات زمان حال باشد.روش تحقیق در این پژوهش روش اسنادی است که برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در استدلال و نتیجه گیری از روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای استفاده شده است.دراین پژوهش ضمن بررسی ویژگی آموزش و پرورش دوره قاجار و دستاورد های آن در مواجهه با فرهنگ غرب و تحولات فرهنگی و اجتماعی به بررسی تعلیم و تربیت زنان در بستر فرهنگی و اجتماعی آن دوره پرداخته شده است. دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی براثر تقابل سنت و مدرنیته دردوره قاجار باعث ایجاد نظام آموزشی نوین و تغییر در نظام سنتی مکتبخانه ای شد با تلاش زنان آگاه،درچارچوب فعالیت های انجمن ها و احزاب،در ابتدا با تاسیس مدارس جدید شرایط مساعدی برای آگاهی زنان و توسعه ی تعلیم وتربیت آن ها فراهم گردید.اما آموزش و پروش متاثر از تحولات سیاسی اجتماعی،به ویژه انقلاب مشروطه درآن دوره پس از نافرجام ماندن دستاوردهای انقلاب،در مسیر حرکت خود دچارابهام گردید و به رشد لازم و انسجام و پویایی دست نیافت. پیشنهادمی شودباتوجه به پیشینه آموزشی ایران وبادرنظرگرفتن مسایل جهان بینی وایدئولوژی به عنوان ساختارفرهنگی واجتماعی،درفرایندآموزش وپرورش ودریافت علم وتکنولوژی،به بومی سازی تعلیم وتربیت زنان، درچارچوب یک نظام آموزشی منسجم اقدام گردد،تابالندگی ورشدفرهنگی قشرهای مختلف اجتماعی میسرشود. کلیدواژه ها:تعلیم وتربیت،دوره قاجار،سنت،فرهنگ،تاریخ اجتماعی
نسرین جعفری گلنار مهران
چکیده این پژوهش با هدف مقایسه دو روش تدریس کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم ابتدایی (با تغییر ساختار نظام آموزشی در سال 1391برای اولین بار در پایه ششم مورد استفاده قرار گرفت)،روش مطرح شده در کتاب راهنمای معلم تفکر و پژوهش و روش حلقه صداها بروکفیلد انجام گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نظر نوع اقدام پژوهی می باشد. که در یک طرح نیمه آزمایشی به اجرا در آمد. مطالعه بر روی نمونه هدفمند(30نفر) شامل 2 گروه طبیعی و همتا از دانش آموزان دختر پایه ی ششم دوره ابتدایی صورت پذیرفت. پس از طراحی الگوهای اجرایی مطابق با سر فصل درس تفکر و پژوهش 10 فعالیت بطور تصادفی انتخاب شد و به طور همزمان با دو روش کتاب راهنمای معلم و حلقه ی صداها بروکفیلد اجرا گردید و داده های حاصل از اجرا ها به دو روش و مصاحبه با معلمین (10 نفر) پایه ششم به روش تحلیل تفسیری پردازش شدند و نتیجه ی حاصل اثر بخشی روش حلقه ی صداها بروکفیلد(26.28%) را نسبت به روش ارائه شده در کتاب راهنمای معلم (9.93%) را نشان داد. در روش حلقه ی صداها بروکفیلد به تمام مولفه ها تفکر انتقادی بیشتر از روش ارائه شده در کتاب راهنمای معلم اشاره شد. در روش ارائه شده در کتاب راهنمای معلم به ترتیب مولفه ی تجزیه و تحلیل وتوضیح و در روش حلقه ی صداهای بروکفیلد مولفه ی استنباط و توضیح بالاترین میانگین را داشتند و در هر دو روش مولفه ی خود تنظیمی پایین ترین میانگین را داشت
مهتاب قلی نیا آهنگر گلنار مهران
در این پژوهش محقق تلاش نمود تا از طرفی رویکرد حاکمیت و سیاست گذاری های آموزشی وتربیتی را در اسناد قانونی مورد مطالعه، پیرامون سیمای زن مطلوب بدست آورده و از سویی دیگر این سیما را از منظر دختر دانشجوی ایرانی مشارکت کننده در پژوهش که از شهرها و فرهنگ های مختلف، در یک شهر مشترک مشغول به تحصیل هستند بررسی نموده و شرایطی را برای شنیدن صدای این دختران به عنوان مشارکت کنندگان اصلی پژوهش فراهم نماید. از این رو نخست با بررسی اسناد قانونی مرتبط با موضوع پژوهش در ایران و تحلیل محتوای آن، تعریفی در خصوص سیمای زن در قوانین ایران به دست آمد. در ادامه با انجام 25 مصاحبه بدون ساختار و نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام پذیرفت، پژوهشگر به دنبال آن بود که سیمای زن مطلوب را از منظر دختر دانشجوی ایرانی دریابد و بر آن اساس به تدوین نظریه بپردازد. پس از انجام این دو مرحله، سیمای بدست آمده از زن مطلوب در اسناد قانونی مورد مطالعه در پژوهش و همچنین سیمایی که دختر دانشجوی ایرانی مشارکت کننده در پژوهش از زن مطلوب ترسیم نموده مورد مقایسه قرار گرفته و نقاط تفاوت وشباهت این دو منظر نیز مورد تبیین و تشریح قرار می گیرد تا بدین ترتیب با تحلیل وتفسیر یافته های پژوهش به تصویری روشن و قابل درکی از سیمای زن مطلوب از این دو منظر دست یابیم. بررسی ها نشان داد که اسناد جنس زن را از دو بعد عام وخاص معرفی می نماید و در مجموع تکیه گاه اصلی آن بر نقش مادری و همسری است. روایت دختر دانشجوی ایرانی گویای آن است که وی با اتکا به خودباوری واعتماد به نفس واستقلال فکری ومالی به دنبال کسب منزلت اجتماعی وخانوادگی خویش است تا بدین ترتیب خود وتوانمندی ها و قابلیت های خویش را در عرصه های مختلف اجتماعی،اقتصادی، فرهنگی وسیاسی به منسه ظهور برساند. کسب منزلت اجتماعی با نگاهی ارزشمند به زن بعنوان بخش مهمی از نیروی انسانی همان حلقه غریب قلب دختر دانشجوی ایرانی است که تلاش می کند خویشتن خویش را از راه توانمندساختن در ابعاد مختلف زندگی امروزی به جامعه معرفی نماید.
زهرا امینی فرییا عدلی
ارتقاء سطح تحصیلات، ورود به بازار کار و افزایش مشارکت اجتماعی از جمله تغییراتی است که بخش قابل ملاحظه ای از زنان افغانستان در طی چند سال اخیر تجربه کرده اند، این فرایند برای آنان مشکلات و چالش های جدیدی به همراه آورده است. زنان عضو هیأت علمی دانشگاه ها نیز مانند بسیاری از زنان دیگر، با مشکلاتی مواجه اند. این پژوهش با هدف، بررسی تجربه زیسته زنان عضو هیأت علمی دانشگاه های افغانستان به منظور شناخت موانع، چالش ها و فرصت های زندگی آنان، و در پی آن ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت زنان دانشگاهی کشورانجام شد. بدین منظور سوالات پژوهشی طراحی شده، عبارت بودند از: عوامل موثر در انتخاب شغل، عضو هیأت علمی دانشگاه چه بوده است؟ موانع و چالشهای فراروی زنان عضو هیأت علمی دانشگاه های افغانستان چیست؟عوامل و زمینه های موثر در موفقیت زنان عضو هیأت علمی دانشگاه های افغانستان چیست؟حضور در دانشگاه به عنوان عضو هیأت علمی چه تأثیری در زندگی زنان عضو هیأت علمی دانشگاه های افغانستان دارد؟جامعه ی این پژوهش، زنان عضو هیأت علمی دانشگاه های افغانستان هستند، نمونه ی پژوهش 16 نفر از زنان عضو هیأت علمی دانشگاه های افغانستان بود که براساس نمونه گیری هدفمند، به صورت گلوله برفی گزینش شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود، که اعتبار و اطمینان آن با مشورت با مصاحبه شوندگان و متخصص کیفی تعیین شد. پس از تحلیل یافته های پژوهش در بعد انگیزش، 3 مولفه شرایط حاکم بر جامعه، تشویق پدر و انگیزه ها و علایق شخصی، در بعد موانع و چالش ها،3مولفه اصلی موانع بافتی و سازمانی و فردی، در بعد عوامل و فرصت ها، 4 مولفه اصلی حمایت خانوادگی و سازمانی، تحولات سیاسی و اجتماعی ، ویژگی های شناختی و عاطفی، و انگیزه تعهد و پیشرفت، و در بعد تأثیرات دانشگاه نیز، 3 مولفه تقویت مهارت های فردی و روان شناختی، حضور اجتماعی و رفاه اقتصادی شناسایی شدند. و در نهایت تعریف توانمندی از دیدگاه زنان عضو هیأت علمی دانشگاه های افغانستان بدست آمد. نتایج نشان داد که به رغم اینکه راهیابی زنان به آموزش عالی و مخصوصا هیأت علمی دانشگاه های افغانستان از لحاظ کمی در سال های اخیر رشد داشته است، اما از لحاظ کیفی زنان عضو هیأت علمی در دانشگاه با موانع متعدد روبه رو هستند که باعث نارضایتی و سرخوردگی آن ها می شود.
لیلا اکبری فریبا عدلی
یکی از مسائل عمده در اثربخشی سازمان ها، اتخاذ سبک مناسب مدیریت است. هدف این پژوهش شناسایی سبک مدیریت ایرانی در مدارس ابتدایی است روش آن، بر مبنای روشی است که هنری مینتزبرگ در مطالعات خود در رابطه با نقش مدیران انجام داد. لذا در این پژوهش مدیران پنج مدرسه ابتدایی در استان مازندران از طریق مشاهده سایه به سایه مورد مطالعه قرار گرفتند. هم چنین اسناد مربوط به شرح وظایف مدیران نیز در این مدارس بررسی شد. یافته های پژوهش در رابطه با نقش های مدیران مدارس با متوسط 5 ساعت کار روزانه بدین شرح است: در نقش های تشریفات %22/98، رهبری %37/22، رابط %4/53، ناظر و گیرنده اطلاعات %8/25، نشردهنده اطلاعات % 6/7، سخنگو % 6/4، تدوین استراتژی %0/8، آشوب زدایی %4/2، تخصیص دهنده منابع % 5/17، مذاکره کننده %0/32، در نقش اجتماعی %2/10 و مدیریت بر خود %0/32. آنچه از این مشاهدات بدست آمد درصد بالای ثبت رفتار در نقش تشریفات و ضعیف بودن مدیران مدارس در ایفای نقش تصمیم گیری است. در مطالعه اسناد نیز مدیران در نقش های تشریفات % 30/7، رهبری %27/85، رابط %9/54 و ناظر و گیرنده اطلاعات %1/59، نشردهنده اطلاعات % 5/3، سخنگو %11/14، تدوین استراتژی % 5/3، آشوب زدایی %3/34، تخصیص دهنده منابع % 2/1، مذاکره کننده %1/06، در نقش اجتماعی % 1/3 و مدیریت بر خود % 0/5رفتار مورد انتظار ثبت شد. به نظر می رسد مدیران ما به عنوان نگهبان یا پلیس در مدارس ایفای نقش می کنند. آن ها بیشتر مدیران اداری، مجری دستورات در سلسله مراتب و روش های از پیش تعیین شده ی سازمان آموزش و پرورش هستند. مدارس در ایران هنوز به شیوه ی سنتی و به دست افرادی اداره می شود که سابقه ی تدریس داشته و فاقد تخصص در زمینه ی رهبری آموزشی می باشند. در کنار این مسائل اسناد نشان می دهد، مقررات و شرح وظایف مدیران نشأت گرفته از یک سیستم متمرکز بسته و متأثر از آن است.
زهرا صداقت فریبا عدلی
فرهنگ یکی از بسترهای اصلی آموزش است و فرهنگ مدرسه به عنوان یکی از خرده فرهنگ های مهم جامعه تاثیر بسزایی بر پویایی و توسعه آموزش در جوامع دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های فرهنگ مدارس ایران انجام شد و برای دست یابی به هدف فوق سوالات زیر مطرح شد: 1. مولفه های فرهنگ مدارس ایران کدامند؟ 2. وضعیت موجود مولفه های فرهنگ مدارس از دیدگاه صاحبنظران چگونه است؟ این پژوهش به روش کیفی انجام شد و مشارکت کنندگان 26 نفر از صاحبنظران حوزه مطالعات آموزش و پرورش ایران بودند که بر اساس نمونه گیری گلوله برفی گزینش شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بود و برای تحلیل آن از روش تحلیل موضوعی یا تماتیک استفاده شد. مولفه های فرهنگ مدرسه در 5 تم دسته بندی شدند که عبارتند از نظام ملی آموزش و پرورش، سازمان مدرسه، برنامه درسی، ارتباطات حرفه ای و رشد حرفه ای. یافته های پژوهش گویای آن است که مولفه نظام آموزشی و مفروضات آن به عنوان یک مولفه کلیدی، نقش تعیین کننده ای در فرهنگ مدارس ما دارد، به گونه ای که سایر مولفه ها معطوف به نظام آموزشی می باشند. صاحبنظران، وضعیت مولفه های فرهنگ مدارس ایران را نامناسب و ضعیف توصیف کردند و از دید آن ها رشد مولفه های فرهنگی مدارس ایران به بازنگری و تعدیل مفروضات و ساختار نظام آموزش و پرورش وابسته است.
حلیمه واعظ زاده گلنار مهران
دستیابی به هویت ملی در جامعه ای نظیر افغانستان که از خرده هویت های زبانی، مذهبی، نژادی، قومی و قبیله ای تشکیل شده است از آرمان های دیرینه این سرزمین است. در این راستا نظام آموزش و پرورش که بیشترین سرمایه انسانی را در اختیار دارد، توسط کتاب های درسی در تقویت هویت ملی تأثیر گذار است. بدین منظور این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های هویت ملی، چگونگی و میزان توجه به این مولفه ها در کتاب های درسی زبان و ادبیات دری و فرهنگ سال 1390دور? لیسه انجام شد. ابعاد هفتگانه هویت ملی حاجیانی (1379) الگوی نظری در این پژوهش قرار گرفت. این پژوهش از نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و کیفی صورت گرفت. جامعه پژوهش، کلیه کتاب های درسی دور? لیسه در افغانستان است. نمونه آماری 6 کتاب درسی زبان و ادبیات دری و فرهنگ دوره لیسه انتخاب شد. واحد تحلیل مضمون (متن، تصویر، پرسش و فعالیت) است. نتایج این پژوهش نشان داد که در مجموع کتاب های درسی زبان و ادبیات دری و فرهنگ دوره لیسه از نظر تحلیل محتوای کمی و کیفی از ابعاد هفتگانه هویت ملی بطور نامتوازن استفاده شده است. اما نوع پرداختن به ابعاد هفتگانه هویت ملی در دو کتاب درسی متفاوت است. کتاب های درسی زبان و ادبیات دری با ایجاد دلبستگی و احساس تعلق مشترک به اجداد و نیاکان این سرزمین موجبات تمایز و تشابه این خاک و بوم را از سایر سرزمین ها بحیث هویت ملی فراهم آورده است. اما کتاب های درسی فرهنگ دوره لیسه تلاش نموده تا ابعاد هفتگانه هویت ملی را با تفکیک ولایت ها و مناطق مختلف این سرزمین، تقویت نماید. این در حالیست که این مسئله را به هویت اجتماعی بزرگ بنام ملت پیوند نداده است. به عبارتی دیگر؛ هویت ولایتی و منطقه ای بر هویت ملی و همگانی ترجیح داده شده است.
نازنین نوشین فر فریبا عدلی
محیط¬های پویا و پیچیده¬ای امروزی، دانشگاه¬ها را به تغییر مستمر فرامی¬خواند. در راستای این تغییرات، دانشگاه¬ها نباید صرفاً پذیرنده این تغییرات باشند؛ بلکه برای پاسخ و تطبیق با این محیط¬ها، نیازمند به بازنگری در خود دارند که نه تنها، جریانات را هدایت کنند بلکه الگویی برای دیگر سازمان¬های جامعه باشند، این بازنگری می¬تواند در ساختار اتفاق بیافتد. یکی از این ساختار¬های موثر، سازمان یادگیرنده است. در این پژوهش، ساختار دانشگاه¬¬های ایران بر مبنای تئوری سازمان یادگیرنده بررسی شد و درصدد پاسخ به این سوال بود: چه میزان ساختار دانشگاه¬های ایران با تئوری سازمان یادگیرنده منطبق هستند؟ روش این پژوهش کیفی بود و نمونه آن 14 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه الزهراء(س)، دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی بودند که به صورت نمونه¬گیری همگون و هدفمند و گلوله¬برفی مشارکت داشتند، ابزار گرد¬آوری داده¬ها مصاحبه نیمه ساختارمند بود. داده¬ها به روش تحلیل موضوعی (تماتیک) تفسیر شدند. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد که دانشگاه¬های مورد مطالعه با توجه به مولفه های نظریه سازمان یادگیرنده سنگه: مدل¬های ذهنی، آرمان-های مشترک، تفکر سیستمی، قابلیت¬های شخصی و یادگیری تیمی، یادگیرنده نیستند و مولفه¬های¬ سازمان یادگیرنده در این دانشگاه¬ها وجود ندارد به عبارت دیگر، یادگیری در سطح سازمان رخ نمی¬دهد. در سطح فردی، این مولفه¬ها وجود دارد که با توجه به بافت دانشگاه¬های ایران، تغییر معنا داده¬اند و به شکلی جدید خود را نشان داده¬اند. اما افراد این ظرفیت را دارند که دانشگاه¬ها را تبدیل به سازمانی یادگیرنده کنند و فضای منعطف برای تعامل و گفت¬وگو ایجاد کنند.
فاطمه ریحانی مرتضی منادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم خوش بینی در کتاب های درسی دوره ی آموزشی ابتدایی انجام شده است. به این منظور با بهره گیری از روش کیفی به کمک تحلیل محتوا کتاب های فارسی(خوانداری) دوره ی ابتدایی سال 1393 مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. علت انتخاب کتاب های درسی مورد نظر به دلیل وجود احتمال بیش تر مؤلفه های مفهوم خوش بینی در آن هاست. نتایج پژوهش نشان می دهد که کتاب های فارسی(خوانداری) دوره ی ابتدایی به طور هماهنگی به مؤلفه های خوش بینی پرداخته نشده است، و در کتاب های مورد مطالعه، برخی از مؤلفه ها درصد کمی را به خود اختصاص داده اند. همچنین فراوانی مؤلفه توجه به جنبه های مثبت در تمامی کتاب های فارسی(خوانداری)دوره ی ابتدایی بالاترین درصد(3/84%)، تبیین رویدادها کمترین درصد(70/4%) را داشت. البته در میان چهار کتاب فارسی(خوانداری) این دوره، کتاب فارسی(خوانداری) پنجم در تمامی مؤلفه ها جدای تبیین رویدادها بیش تر و بهتر پرداخته شده و فراوانی واژگانی آن بیش از سایر کتاب ها است . همچنین نتایج حاصل از مقایسه ی اهداف آموزش و پرورش با محتوای کتاب های فارسی(خوانداری) دوره ی ابتدایی نشان می دهد عدم تناسب در میزان پرداختن به مؤلفه های خوش بینی در اهداف نیز موجود است.
میترا گلوی پروین صمدی
کنجکاوی یک حالت افزایش یافته ی علاقه است که منجر به اکتشاف می شود و در ایجاد انگیزه ی تحقیق اهمّیت زیادی دارد. امروزه پرورش کنجکاوی در یادگیرندگان چالشی است که معلمان و متخصصان تعلیم و تربیت با آن رو به رو هستند. از این رو پژوهش حاضر با هدف « تبیین مولفه های عناصر برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی و میزان همخوانی آن با برنامه درسی رسمی(قصد شده) پایه ی ششم ابتدایی از دیدگاه معلمان و دانش آموزان» انجام شده است. روش این پژوهش شامل دو بخش توصیفی- تحلیلی و توصیفی- پیمایشی است. بدین معنا که در گام اول ابتدا با مطالعه مبانی نظری و مقایسه آن ها با هم، مولفه های کنجکاوی استخراج و سپس ویژگی های عناصر برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی مشخص شده است. در مرحله کمّی پژوهش، پس از تبدیل ویژگی های عناصر برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی به گویه ها و تدوین پرسشنامه محقق ساخته به منظور بررسی میزان همخوانی برنامه درسی رسمی پایه ششم با برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی در بین 26 نفر از معلمان و 242 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه ی ششم ابتدایی اجرا شد. معلمان به روش سرشماری و دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه تعیین شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کمّی از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین ، درصد و ...) و آمار استنباطی(تی تک گروهی، رتبه بندی فریدمن، تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون شفه) و در هر دو سطح از نرم افزار آماری spss.v.21 استفاده شده است. طبق یافته های پژوهش، مولفه های کنجکاوی شامل 4 مولفه انگیزش، رفتار کندوکاوانه، ویژگی های محرک و ویژگی های شخصی مربوط به کنجکاوی است. در این پژوهش میزان همخوانی برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی با برنامه درسی رسمی(قصد شده) از دیدگاه معلمان و دانش آموزان به لحاظ مطلوبیت بیشتر از سطح متوسط ارزیابی شد. لذا با در نظر گرفتن میانگین نظری 5/2 و ویژگی های عناصر برنامه درسی مبتنی بر کنجکاوی می توان گفت که هدف برنامه درسی رسمی پایه ی ششم ابتدایی، افزایش حس کنجکاوی دانش آموزان و میل به انجام تحقیق می باشد. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی جدید تا حدی توانسته است نقصان نظام آموزشی قبلی که در دوره دبیرستان در حال اجراست را برطرف نماید و روحیه ی پرسشگری و حس کنجکاوی را تقویت نماید. بدین منظور از یک سو آشنایی معلمان با روش های فعال تدریس(حل مسئله، یادگیری اکتشافی، کاوشگری، برنامه فلسفه برای کودکان و ...) و انواع روش های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و از سوی دیگر توجه به محتوای کتاب های درسی جهت یادگیری عمیق و معنادار می تواند در این راه موثر باشد.
فاطمه شریفی مرتضی منادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی مسئولیت پذیری اجتماعی نوجوانان در ارتباط با شیوه های فرزندپروری مادران آنها صورت گرفته است. روش پژوهش، کیفی از نوع توصیفی است و به کمک مصاحبه ساختارمند به جمع آوری اطلاعات در میان تعدادی از دانش آموزان دختر پایه سوم دبیرستان در رشته علوم تجربی و مادران آنها در شهر تهران پرداخته شده است. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که چگونگی مسئولیت پذیری اجتماعی نوجوانان در انواع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی در سطح پایین و متفاوت است. که مهمترین علتِ آن، تفاوت در دو بعد شناختی و عاطفیِ مسئولیت پذیری است. همچنین میتوان گفت با وجود اینکه شیوه های فرزندپروری مقتدرانه و استبدادیِ غیر مستقیم نقش بیشتری در پذیریش انواع مسئولیتها در نوجوانان دارند، اما برخلاف فرضیه پژوهش به روشنی نمیتوان اذعان کرد، که نوجوانانِ مادران مقتدر، نسبت به نوجوانان مادران مستبد، از مسئولیت پذیری اجتماعی بالاتری برخوردارند.
سیده معصومه موسوی عباسعلی غلام حسینی فریز هندی
هدف از این پژوهش بررسی میزان تاکید دبیران در فرایند آموزش هنر بر پرورش حس زیبایی شناسی دانش آموزان می باشد.مولفه های زیبایی شناسی عبارتند از: پرورش تخیل، نوآوری، کنجکاوی، انعطاف پذیری، تحرک و پویایی، تنوع طلبی، دقت و توجه، هماهنگی و موزونی، عواطف و احساسات انسانی دانش آموزان که برآورد و کنترل گردیدند. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 159 نفر از دانش آموزان و 30 نفر از معلمان به عنوان نمونه انتخاب شدند. با پرسشنامه حاوی 33 سوال مولفه های زیبایی شناسی، نظرات دانش آموزان و معلمان جمع آوری گردید. نتایج حاکی از آن است که: 80 درصد دانش آموزان بر این باورند که معلمان در پرورش حس زیبایی شناسی آنان تأکید قابل ملاحظه ای ندارند. 20 درصد دانش آموزان معتقدند که معلمان در پرورش حس زیبایی شناسی آنان نقش دارند. اکثریت معلمان بر این باور هستند که بر پرورش حس زیبایی شناسی دانش آموزان تأکید می نمایند. حاصل یافته ها این است که دبیران بر پرورش حس زیبایی شناسی تأکید ویژه و مناسبی ندارند. لذا کودکان و نوجوانان و در نتیجه مردم ایران در نظام آموزشی کشور با زیبایی شناسی تربیت نمی شوند و آمار زشتی، پلیدی، فساد، جرم و جنایت افزایش می یابد. و این دور باطل نظام آموزشی ناکارآمد، جامعه نامطلوب و بالعکس همچنان و همواره می چرخد و ادامه می یابد.
زهرا احمدی فریبا عدلی
در هزاره دانش بنیان، دانش تنها منبع مزیت رقابتی پایدار است؛ لذا اداره، خلق و انباشت آن نیز به راهبردی ارزش آفرین در سازمان ها تبدیل شده است. دانش عمدتا در سرمای? انسانی سازمان قرار دارد و استقرار مدیریت دانش در واحد های مختلف سازمان می تواند به توسعه آن کمک می کند. این پژوهش، با هدف ارزیابی وضعیت مدیریت دانش در سازمان های صنعتی ایران و شناسایی چالش های آن ها انجام شد. روش این پژوهش آمیخته، و جامعه آن سازمان های صنعتی شهر تهران بودند که به روش سرشماری در بخش کمی و نمونه گیری هدفمند در بخش کیفی در پژوهش مشارکت داشتند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کمی، پرسشنامه و در بخش کیفی، مصاحبه با خبرگان آگاه بود. یافته های پژوهش نشان می دهد مدیریت دانش در سازمان های صنعتی مورد مطالعه در وضعیت نسبتا نامطلوبی قرار دارد و این سازمان ها با چالش های متعددی در استقرار مدیریت دانش مواجه هستند. یافته های پژوهش هم چنین ضرورت یک مدل برای استقرار مدیریت دانش را آشکار کرد.
لیلا چراغعلی گلنار مهران
حل بحرانهای محیط زیستی با توجه به آموزه های قرآن کریم و احادیث ائمه علیهم السلام و نظریات فلاسفه ایرانی پیش و پس از ورود اسلام به ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. کتابهای مطالعات اجتماعی با توجه به ارتباط تنگاتنگ با رفتار و اخلاق اجتماعی دانش آموزان محل مناسبی برای آموزش آموزه های اخلاق محیط زیست است. در این پژوهش سعی شده است با توجه به پیشینه ی موجود در منابع دینی و فلسفی ایرانی اسلامی محتوای آموزش محیط زیست با مولفه های اخلاق محیط زیست مورد ارزیابی قرار بگیرند.
فاطمه زنگنه گلنار مهران
هدف از این پژوهش بررسی چگونگی بازتاب مفهوم هویت ملی در کتابهای درسی ادبیات فارسی سال اول متوسطه از دهه پنجاه تا کنون می باشد که با استفاده از روش تحلیل محتوا به سه رویکرد ایرانی ، انقلابی ـ دینی و اسلامی ـ ایرانی در کتابهای درسی ادبیات فارسی پی گیری شده است
زلیخا شکاری گلنار مهران
پژوهش حاضر در صدد ارزشیابی اجرای برنامه ارزشیابی کیفی- توصیفی در مدارس ابتدایی شهرستان دامغان، به منظور آگاهی از میزان تحقق اهداف این نوع ارزشیابی وشناسایی نقاط ضعف و قوت آن ازدیدگاه کارشناسان، مدیران، معلمان و دانش آموزان این شهرستان بوده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مدارس ابتدایی شهرستان دامغان می باشد. در این پژوهش از روش کیفی استفاده شده و با کاربرد از شیوه نمونه گیری هدفمند از بین 46مدرسه ابتدایی شهرستان دامغان،4 مدرسه (2 مدرسه برخوردار و 2 مدرسه محروم) انتخاب و با 5 معلم،4 مدیر، 5 دانش آموز این مدارس و 2 کارشناس آموزش ابتدایی شهر دامغان مصاحبه ساختار یافته انجام شد. پرسشهای پژوهش به دنبال بررسی میزان تحقق اهداف برنامه ارزشیابی کیفی-توصیفی، دستاوردها و چالشهای آن می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اکثر مجریان برنامه، (همه مدیران، معلمان ویکی از دوکارشناس شرکت کننده در مصاحبه) با کلیات برنامه موافق بودند و آن را در امر پیشرفت تحصیلی و کاهش کاستی های برنامه ارزشیابی کمی مفید می دانستند. مهم ترین دستاوردهای برنامه را کاهش اضطراب و افزایش بهداشت روحی-روانی، آموزش چند بعدی و توجه به حیطه های مختلف یادگیری، افزایش تمایل به کارگروهی،کاهش حس رقابت ناسالم، توجه به تفاوتهای فردی،کاهش تقلب و افزایش خلاقیت و اعتماد به نفس دانش آموزان ذکر کرده اند و مهم ترین چالش های پیش روی برنامه ارزشیابی کیفی- توصیفی راعدم توجیه معلمان و والدین، تعداد زیاد دانش آموزان،کمبود امکانات متناسب با برنامه، وقت گیر بودن اجرای برنامه، بی توجهی معلمان به برنامه، ارتقاء آسان دانش آموزان به کلاسهای بالاتر و کافی نبودن شاخص های طیف بندی سنجش دانش آموزان عنوان کرده اند. در مقابل چهار نفر از دانش آموزان شرکت کننده در مصاحبه، بر خلاف نظرکارشناسان، مدیران و معلمان با برنامه ارشیابی کیفی-توصیفی موافق نبودند وتنها یک دانش آموز با این برنامه موافق بود. دلیل مخالفت این دانش آموزان با توجه به آنچه در مصاحبه ها بیان نمودند کاهش انگیزه در دانش آموزان، بی عدالتی در ارزشیابی و سنجش دانش آموزان، تمایل بیشتر خانواده ها به ارزشیابی کمی و به تبع آن نگرانی آنها و دانش آموزان نسبت به دریافت بازخورد توصیفی عنوان شد.
حمیده مهینی شیخ حسینی گلنار مهران
چکیده ندارد.
فاطمه فرشی صبح خیز مرتضی منادی
چکیده ندارد.
عالیه شکری مرتضی منادی
چکیده ندارد.
زهره اسماعیلی منصورعلی حمیدی
امروزه، هم آموزی، که رویکردی همه سویه به آموزش است، در دنیا طرفداران فراوانی یافته است. در این رویکرد، که برخاسته از اندیشه های ویگوتسکی و سازایی گری ی گروهی است، فرهنگ نقش ارزنده ای در آموختن دارد. بنابراین، در بهره گیری از هم آموزی برای بهسازی ی آموزش، به ویژه در کشورهای چند فرهنگی همچون ایران، نمی توان پیشینه ی فرهنگی ی آموزنده گان را نادیده گرفت چون همه ی آموزنده گان از بازخورد یکسانی به هم کاری برخوردار نیستند. یافته های پژوهش های پیشین نه تنها اثربخش تر بودن هم آموزی نسبت به شیوه های سنتی، بلکه اثرگذاری ی گروه بندی های گوناگون و ویژه گی های گروه در این اثربخشی را نیز آشکار کرده اند. این پژوهش با هدف کمک به کاهش دشواری های آموزشی و نشان دادن نقش ارزنده ی فرهنگ در آموختن، گمانه های زیر را بررسی کرده است: آموزنده گان ترکمن، که در فرهنگ شان به هم کاری بهای بیش تری داده می شود، در برابر دیگر آموزنده گان بازخورد سازنده تری به هم کاری دارند، در فرایند هم آموزی هم کاری ی بیش تری از خود نشان می دهند، و دستاورد آموزشی ی بیش تری هم از هم آموزی دارند. برای گردآوری ی داده ها، داده بخشان از میان آموزنده گان دختر پایه ی سوم راهنمایی در شهر گنبد کاووس به روش یک بختانه ی خوشه ای گزینش شدند. داده بخشان، که از دو گروه فرهنگی ی ترکمن و غیر ترکمن بودند، در یک دوره ی هشت هفته ای، زبان انگلیسی را در یک جاوگاه (موقعیت)به شیوه ی هم آموزی آموختند. برای این منظور، آموزنده گان هر دو گروه فرهنگی در گروهک های هم آموز گمارده شدند. دو گروه آموزنده سه بار سنجش شدند، پیش از به کارگیری ی هم آموزی، به وسیله ی پرسش نامه ی بازخوردسنج هم آموزی، در جریان هم آموزی به وسیله ی نگرش نامه کارکردسنج، و پس از هم آموزی به وسیله ی آزمون دستاوردسنج. در ساختن همه ی این ابزارها با بهره گیری از اصول ابزارسازی و نظر کارشناسان روایی و پایایی ی آن ها بیشینه شد. علاوه بر جدول ها و نمودارها، برای پردازش داده ها با توجه به نوع و سطح دقت آن ها، آزمون آماره ای تی برای گروه های ناوابسته و آزمون ناآماره ای خی دو به کار رفت. برایند این پردازش ها نشان داد آموزنده گان ترکمن، که در فرهنگ شان بر هم کاری پافشاری می شود، به هم آموزی بازخورد سازنده تر، در فرایند آن هم کاری بیش تر، و دستاورد آموزشی ی بیش تری از آن دارند. پس کاربرد سودبخش روش های تازه پیش نیازهای فرهنگی ای دارد که باید نخست برآورده شوند.