نام پژوهشگر: حسین وزیر
حسین وزیر
در این آزمایش تاثیر ضایعات الکترونیک مرکز بصل النخاع بر روی ریتم، سرعت و عمق تنفس موش سفید مورد مطالعه قرار گرفت . برای این منظور 44 موش سفید بکار برده شد. پس از بیهوش کردن حیوان بوسیله تزریق داخل صفاقی نمبیوتال، تراکاتومی انجام شد. بعلاوه در دوازده عدد از این موش ها لوله های پلی اتیلن در سرخرگ کاروتیدو سیاهرگ ژولوگر یکطرف کردن گذارده شد. حیوان در دستگاه استروتاکسیک ثابت گردید. نای از راه تراکاتومی بیک پنوموتاکوگراف وصل و تنفس و فشارخون سرخرگی بر روی یک پلی گراف ثبت گردید. یک الکترود که 2ˆ0 میلیمتر قطر داشت و انتهای آن 5ˆ0 میلیمتر هادی بود بوسیله دستگاه استریوتاکسیک در بصل النخاع گذارده شد. الکترود به میله گوشی دستگاه استریوتاکسیک وصل گردید. بمنظور یافتن مراکز تنفسی ابتدا تحریکات الکتریکی به بصل النخاع داده شد. نقاطی که تحریک آنها موجب توقف تنفس بدنبال یک دم عمیق میشد بعنوان مرکز بازدم شناخته شد. پس از یافتن مرکز دم ضایعات الکترولیتیک در یکطرف یا دو طرف خط وسط یا تنها در خط وسط مرکز دم ایجاد شد. شدت جریان برای ایجاد ضایعات 3، 5 یا 8 میلی آمپر بمدت 20 ثانیه بود. برای اطمینان از موثربودن هر ضایعه یک تحریک الکتریکی بدنبال ایجاد ضایعه بعمل میامد و چنانچه سلولهای تحریک شده عکس العمل دم از خود نشان میدادند ضایعه تکرار میشد تا که تحریکات بعدی در همان ناحیه اثری نداشته باشد. پس از پایان هر آزمایش مغز موش ابتدا با سرم فیزیولوژیک و سپس با فورمالین 10 درصد شستشو داده میشد و بمنظور تعیین محل و اندازه ضایعات ، مورد آزمایش بافت شناسی قرار میگرفت . مرکز دم در بخش قدامی رتیکولار فورمیشن بضخامت 7ˆ0 میلیمتر و بطول 8ˆ1 میلیمتر جلوی obex و بفاصله 5ˆ1 میلیمتر از خط میانی قرار داشت یعنی این مرکز حجمی حدود 9ˆ1 میلیمتر مکعب در هر طرف خط وسط اشغال میکند. مرکز با دم در وسعت بیشتری پراکنده است و مرکب از دو ناحیه یکی در جلو obex که تحریک آن واکنش های بازدمی همراه با حرکات غیرتنفسی (حرکات دست ها و پاها و تنه و دم) میدهد. این مرکز در بخش خلقی مرکز دم جای دارد ناحیه بازدمی دیگر در عقب obex قرار دارد. نتایج حاصله نشان میدهند که ضایعه یک طرفه بصل النخاع با 3، 5 یا 8 میلی آمپر موجب از بین رفتن ریتم تنفسی در موش نمیشود. ضایعه خط وسط بصل النخاع با 3 میلی آمپر همچنین ریتم تنفسی را محو نمیکرد. البته در تمام موارد فوق دامنه تنفس و فرکانس تنفس کاهش می یافتند ولی این کاهش در غالب گروه ها از نظر آماری قابل اهمیت نمیباشد. ضایعات دوطرفی مرکز دم که با 3 یا 5 میلی آمپر ایجاد شدند موجب از بین رفتن تنفس در 6 موش از 8 موش مورد آزمایش گردید. دو موش بلافاصله بعد از ایجاد ضایعه دوطرفی نمردند بلکه برای مدت 7 تا 8 دقیقه زنده ماندند و در این مدت دارای تنفس کند و غیرمنظم بودند ولی سرانجام درانتهای این دوره کوتاه مردند. ادامه تنفس ریتمیک پس از حذف تعدادی از نورونهای دم در خط میانی مرکز دم و یا یکطرف آن نشان میدهد که تمام نورونهای دم برای برقراری تنفس لازم نمی باشند. بعلاوه بنظر میرسد که سازمان ساختمانی و عملی یکطرف بصل النخاع برای باقی ماندن تنفس عادی در موش ها کافی است . از بین رفتن تنفس ریتمیک پس از حذف تمام یا اکثر نورونهای دم در دو طرف خط میانی بصل النخاع رل اساسی بصل النخاع را برای تولید و برقراری تنفس منظم نشان میدهد.